بااینکه بیش از ده ساعت از این ماجرا میگذرد، ولی آن چهره کودکانه معصوم و این پا و آن پا کردنش با آن چکمههای لاستیکی بزرگ، از ذهنم خارج نمیشود و میدانم که تا ابد خارج نخواهد شد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه اطلاعرسانی آستانخبر؛ علی حسین پور روز گذشته در یادداشتی نوشت: وقتی امروز دختربچهای خیابانی را دیدم که در این سرما بر روی کف سرد پیادهرو خیابان نشسته و از شدت سرما بر روی چکمههای بزرگ بهزور پوشاندهاش، این پا و آن پا میکرد تا شدت سرمای به مغز استخوان رسیدهاش را تعدیل کند، آنچنان دنیا بر من تنگ آمد که بفرموده مولای متقیان علی (ع): «جا دارد هر مرد مسلمان از این غصه جان دهد.»
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آستانخبر, آستانخبر, آستانخبر,بااینکه بیش از ده ساعت از این ماجرا میگذرد، ولی آن چهره کودکانه معصوم و این پا و آن پا کردنش با آن چکمههای لاستیکی بزرگ، از ذهنم خارج نمیشود و میدانم که تا ابد خارج نخواهد شد. مطمئناً حال مرا پدران و مادران دختردار بیشتر درک میکنند، دخترکان این فرشتگان الهی روی زمین …
,خیلی با خودم کلنجار رفتم تا شاید آرام بگیرم، شروع به شعر گفتن کردم و کاغذی را سیاه ولی فایدهای نداشت. عاقبت سردی و سرمای آن کودک مرا یاد شعر زمستان مهدی اخوان ثالث این شاعر چاووشی خوان معاصر ما انداخت، کتاب مجموعه اشعارش را باز کردم:
,سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت… هوا بس ناجوانمردانه سردست …آی…، … هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان؛ …نفسها ابر، دلها خسته و غمگین، … و …
,بههرحال پس از کمی سبک شدن، به فکر چارهای گشتم تا بتوان امیدی در دل این کودکان خیابانی زنده کرد که به قول اخوان: زندگی میگوید: اما باید زیست، باید زیست، باید زیست
,پس مسئله اصلیام شد، اسکان موقت این کودکان معصوم. ازآنجاکه میدانستم که طبق بوروکراسی اداری بروز نشده فعلی، این اداره به آن اداره حواله خواهد داد و آنیکی به دیگری و … چاره را در مساجد یافتم.
,ازآنجاکه مسلمانتر از پیامبر اعظم اسلام (ص) نداریم و ایشان در اوایل اسلام، برخی مهاجرین را که به اصحاب صفه معروف شدند در مسجد جای میداد، به فکرم رسید که چرا در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران این کار انجام نشود؟
,بههرحال در این گیرودار پاسکاری ارگانهای مسئول به هم و به بهانههای نداشتن امکانات و منابع مالی و … چه جایی بهتر از خانه خدا؟ آیا از بین اینهمه مساجد، نمیتوان فقط و فقط یک مسجد را به این کار خداپسندانه اختصاص داد و آن مسجد را اهالی یک محل، وقف اسکان موقت این «کودکان از همهجا» مانده نمایند؟
,یک مسجد در اختیار شهرداریهایی که همیشه خدا، به علت نداشتن سامانکده، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده ولی خدا و من و شما و … دیگران میدانیم که اگر اراده میکردند، میشد! آنهم با رعایت اصول برنامهریزی و جلوگیری از ریختوپاشهای الکی و …
,باور دارم و میدانم باور داریم که مردمی که برای ایامالله محرم و صفر و … از هیچ امر خیری دریغ نمیکنند، اینقدر آزادگی دارند که چند وقتی هم از این کودکان، پذیرایی کنند. کودکانی که خیلیها میگویند پاکستانی و زابلی و … هستند ولی باور داریم که انسان هستند و باور داریم که گناهی نکردهاند.
,شاید از این طریق و همگانی شدن این فریضه الهی در دیگر نقاط کشورمان که مثل ما سامانکده ندارند، سودجویانی که از قبال درماندگی این کودکان، جیب خود را پر میکنند، ناامید شده و این اسکان موقت، سبب گردد تا منفعتی کسب نکرده و برای همیشه دست خبیث خود را از سر این کودکان معصوم بردارند.
,البته به غیر این کودکان، هستند سالخوردگانی که آواره خیابانهای شهر هستند …
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه