اخبار داغ

ای کاش ما هم برای عبادت خدا برنامه داشتیم

امام صادق علیه السلام؛ نام ها و یادها

امام صادق علیه السلام؛ نام ها و یادها
اصولا ائمه اطهار علیهم السلام آمده اند تا ما را عاشق خدا کنند. در ادامه به نمونه هایی از یاد خدا در زندگی امام صادق علیه السلام اشاره می کنم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  ندای اصفهان – حجت الاسلام مهران آدرویش/ قرآن کریم از چهار بخش تشکیل شده است: عقائد، احکام، اخلاق و سرگذشت عبرت آموز گذشتگان. امام صادق علیه السلام نیز به تبعیت از سبک قرآن کریم هم مسائل عقیدتی را مطرح نموده و هم احکام و اخلاق و به مناسبت نام بسیاری از گذشتگان و برخی از آیندگان را ذکر کرده و از آنان مطالبی گفته که برای همه ما درس آموز است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ندای اصفهان, حجت الاسلام مهران آدرویش,

امام صادق علیه السلام و یاد خداوند متعال:

, امام صادق علیه السلام و یاد خداوند متعال:, امام صادق علیه السلام و یاد خداوند متعال:,

اصولا ائمه اطهار علیهم السلام آمده اند تا ما را عاشق خدا کنند. در ادامه به نمونه هایی از یاد خدا در زندگی امام صادق علیه السلام اشاره می کنم.

,

الف. عنوان بصری برای آموختن خدمت امام صادق رسید. اما حضرت فرمود: «من‌ در هر ساعت‌ از ساعات‌ شبانه‌ روز، أوراد و اذکاری‌ دارم‌ که‌ بدانها مشغولم‌. تو مرا از وِردم‌ و ذِکرم‌ باز مدار! و علومت‌ را که‌ می خواهی‌، از مالک‌ بگیر و در نزد او رفت‌ و آمد داشته‌ باش‌، همچنان که‌ سابقاً حالت‌ اینطور بود که‌ به‌ سوی‌ وی‌ رفت‌ و آمد داشتی‌».

,

ای کاش ما هم برای عبادت خدا به طور ویژه وقتی را تنظیم می کردیم تا عمر ما هم برکت می گرفت.

,

 

,

ب. چندین نوبت که متوکّل ملعون افرادی را برای تفتیش و بازرسی به منزل امام فرستاده بود، مأموران متوکّل در هر دفعه که وارد خانه می‌شوند می‌بینند که اما بر روی سجّاده حصیری‌ مشغول عبادت و نماز خواندن و تلاوت قرآن است.

,

ج. امام صادق وقتی در نماز به آیه شریفه ایاک نعبد و ایاک نستعین رسید، آن قدر مکرر فرمود که از خود بی خود شد و بر زمین افتاد و چون به حالت عادی باز آمد و سبب آن وضع را پرسیدند فرمود: لازَال اُکَرِّ رُها حتّی سَمِعتُ مِن قَآئِلُها؛ آن قدر آیه را تکرار کردم تا آن را از گوینده حقیقی آن، باز شنیدم و ذوق این سماع و لذت این استماع، مرا از هوش برد و بی خود از خویشتنم ساخت.

,

و. حمران ابن عین به امام صادق عرض کرد: ای پسر رسول خدا! خدا شما را طول عمر عنایت کند و ما را بیش از این بهره مند گرداند. خواستم وضع خود را برایتان شرح دهم: «وقتی ما شرفیاب خدمت شما می شویم. هنوز خارج نشده ایم قلبمان صدائی پیدا می کند و مادیات و دنیا را فراموش می کنیم. اما همین که وارد اجتماع و تجارت و کسب می شویم باز به دنیا علاقه پیدا می کنیم.»
امام علیه السلام فرمود: قلب چنین است گاهی سخت و زمانی نرم می شود. سپس فرمود: اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله به آن حضرت عرض می کردند: ما می ترسیم منافق باشیم. پیامبر صلی الله علیه و آله می پرسید به واسطه چه چیز؟

,
,

می گفتند: وقتی خدمت شما هستیم ما را بیدار کرده به آخرت متمایل می فرمائید، ترس به ما روی می آورد و دنیا را فراموش کرده بی میل به آن می شویم به طوری که گویا به چشم آخرت و بهشت و جهنم را مشاهده می کنیم. این حالت موقعی است که در خدمت شما هستیم. اما همین که خارج شدیم به منزل که می رویم بوی فرزندان که به شامه ما می رسد خانواده و زندگی خود را که می بینیم حالت معنوی که از محضر شما کسب کرده بودیم از دست می دهیم. آیا با این خصوصیات ما گرفتار نفاق نمی شویم؟
فرمود: هرگز، این پیشامدها و تغییرات از وسوسه های شیطان است که شما را به دنیا متمایل می کند. به خدا سوگند اگر بر همان حال اولی که ذکر کردید مداومت داشته باشید ملائکه با شما مصافحه می کنند و بر روی آب راه خواهید رفت.

,
,

ن. بعد از شهادت امام باقر علیه السلام عده ای از مخالفان نزد امام صادق آمدند و بی ادبانه گفتند «آن که بی واسطه می گفت قال رسول الله مُرد. تو عاقل باش! حضرت به منبر رفت و فرمود: «قال الله…». رابطه حضرت با خدا اینطور بود.

,

م. آخرین وصیت امام صادق دعوت به نماز و تفخیم و تکریم یاد خدا بود؛ آنگاه که اقوام خویش را جمع کردند و فرمود: «شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.»

,

ر. مالک بن انس، فقیه مدینه، درباره آن حضرت گفته است: امام صادق، از یکی از این سه حال خارج نبود: یا روزه دار بود یا در حال نماز و یا در حال ذکر. از بزرگ‌ترین عبادت کنندگان و زاهدان و خداترس‌ترین مردم بود. کثیرالحدیث و خوش‌جلسه و پرفایده بود.

,

ز. مالک بن انس، فقیه مدینه گوید: یک سال، برای انجام دادن مراسم حج، خدمت آن حضرت بودم. هنگامی که خواست برای احرام تلبیه بگوید، صدا در گلویش قطع می‌شد و نمی‌توانست تلبیه بگوید و نزدیک بود از روی حیوانِ سواریِ خود بر زمین بیفتد. عرض کردم: «یا ابن رسول الله! بگو! ناچار باید تلبیه بگویى!».

,

فرمود: «یا ابن عامر! با چه جرئتى بگویم: لبیک! اللّهم لبیک! در حالى که مى‏ ترسم خداى عّزوجلّ به من بگوید: لالبیک و لا سعدیک! (بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۱۶) و این در حالی بود که از آن حضرت در علم و عبادت و ورع برتر نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه تصورش به قلب کسی خطور کرده.

,

س. برخی از منکرین خدا نزد امام صادق می آمدند تا در مورد وجود خدا بحث کنند اما همینکه در محضر امام قرار می گرفتند بدون هیچ بحثی بلند می شدند و می رفتند. ائمه اینطور خدایی و خداگونه بودند که اگر کسی آمادگی و ظرفیت و ظرافتی در جانش داشت همین که در محضر امام قرار می گرفت خدا را حس می کرد.

,

به عنوان نمونه آقای بهجت می گوید کسی وارد سرداب مقدسه شده بود و دیده بود کسی زیارت عاشورا  می خواند وقتی به او نزدیک شده بود خود را در حرم امام حسین دیده بود و وقتی به عقب برگشته بود دوباره خود را در سرداب دیده بود و چندبار این کار را تکرار کرده بود و باز همان وضع پیش آمده بود. برخی اینطور در حضور به سر می برند که اگر کسی به آنها نزدیک شود آنها هم در ساحت حضور قرار می گیرند (کتاب العبد ص ۱۸۷- ناشر شمس الشموس).

,

آری! امام صادق طوری در محضر خدا به سر می برد که برخی که مستعد بودند با نزدیک شدن به ایشان حضور خود را در محضر خداوند درک می کردند. این مربوط به آن حضرت است؛ یعنی در محضر خدا بودنش آن قدر برایش حضور بوده که اطرافیانش هم حاضر می شدند.

,

مخلص کلام این که راه نجات در همین ارتباط خاضعانه و خاشعانه با خداست. اینکه نسبت به خدا ستایش و خضوع داشته باشی. لذا امام صادق فرمود: «به ذکر یونسیه پناه ببرید». چون ذکر یونسیه یک طرفش تسبیح خدا و طرف دیگرش اعتراف به ضعف و گناه خویش است. و خدا فرموده هر کس به بزرگی من و حقارت خود اعتراف کند او را می آمرزم. «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» دقت کنید که در ادامه آیه به طور عام فرمود «فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذالک ننجی المومنین». یعنی راه نجات در معرفت خدا به غنی و معرفت خود به ظلمت و فقر و اعتراف به آن است۰فنادی فی الظلمات…).

,

آقای بهجت ره می فرمود وقتی خدا روح را خلق کرد فرمود «من انا؟» من کیستم؟ چون رو به خدا بود و المومن مراه المومن (خدا آینه مومن است) خداوند در او تجلی داشت. لذا روح سوال را به خود خدا بازگرداند و عرض کرد «من انا؟» من کیستم؟ یعنی هر کی هستم اما از تو کم ندارم.

,

خدا به او فرمود اَدبِر: برگرد. وقتی برگشت خداوند دوباره همان سوال را پرسید. این بار روح جواب داد «انت رب الجلیل و انا عبد ذلیل» من فقیرم و تو غنی. (کتاب العبد ص ۱۰۲).

,

پس خوش به سعادت کسی که خود را به فقر و خدا را به غنی شناخت که این اساس معرفت الله و معرفت نفس است. یعنی رابطه شناخت انسان با شناخت خدا عکس هم است. هر چه خودت را نبینی خدا در زندگی پر رنگ تر می شود و هر چه خودت را کسی ببینی خدا در زندگی کم رنگ تر می شود لذا حافظ گفته: حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز.

,

امام صادق و ابراهیم علیهما سلام:

, امام صادق و ابراهیم علیهما سلام:, امام صادق و ابراهیم علیهما سلام:,

یونس بن ظبیان می‏ گوید: با جمعی کثیری در خدمت امام صادق علیه‏السلام بودم. کسی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! پرندگانی که حق تعالی در قرآن مجید یاد نموده و به ابراهیم خطاب فرموده که «خدا اربعه من الطیر فصرهن الیک ثم اجعل علی کل جبل منهن جزء»: خداوند فرمود چهار پرنده را بگیر و گوشت آنها را با هم در آمیز، سپس هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار (کریمه بقره/ شریفه ۲۶۰) آیا آن پرنده ‏ها از یک جنس بودند یا مختلف بودند؟!» امام صادق علیه ‏السلام فرمود: «می‏ خواهید به شما مثل آن را نشان بدهم؟» ما همه گفتیم: «بلی ای فرزند رسول خدا».

,

پس ایشان چهار پرنده را طلبید که عبارت بودند از: طاووس، باز و کبوتر و کلاغ، و آنها را ذبح فرمود و سرهای آن پرنده ‏ها را نزد خود گذاشت. به دستور آن حضرت استخوان و پر و گوشت آن پرندگان درهم کوفته شد و بعد آنها به چهار بخش تقسیم شده در چهار گوشه خانه گذاشته شد. سپس امام صادق علیه‏ السلام اول طاووس را صدا زد، ناگهان دیدم که از آن چهار بخش، ذره ذره جدا می‏ شد و به هم می ‏پیوست تا طاووس کاملی ساخته شد و سرش نیز به بدنش پیوست. بعد از آن، کلاغ را صدا زد، باز از هر بخشی، ذره ذره به یکدیگر پیوستند تا یک کلاغ کامل شده و سر به بدن ملحق گشت. آن دو پرنده دیگر را نیز به همین طریق صدا زد و اجزاء آنها بهم پیوست تا آن چهار پرنده، زنده و متحرک گردیدند (حدیقه الشیعه)
چهار مرغ معنوی راهزن/ کرده اند اندر دل خلقان وطن/ تو خلیل وقتی ای خورشید  هُش/ این چهار اطیار رهزن را بکش/ خلق را گر زندگی خواهی ابد/ سر ببر این چهار مرغ شوم و بد/

,
,

سر ببر این چهار مرغ زنده را / سرمدی کن خُلق ناپاینده را/  بط و طاووس است و زاغ است و خروس/ این مثال چهار خُلق اندر نفوس/ بط حرص است و خروس آن شهوت است/ جاه چون طاووس و زاغ اُمنیّت است
انسان اگر بتواند این چهار خُلق مُهلک را که عبارتند از؛ شهوت (خروس)، حرص (اردک که لجن خوار و حرام خوار است)، خودنمایی (طاووس) و آرزوهای طول و دراز (کلاغ که بسیار عمر می کند)، در خود کنترل کند (نه اینکه نابود کند) آنگاه به سعادت خواهد رسید.

,
,

آتش زدن خانه امام صادق (ع)

, آتش زدن خانه امام صادق (ع), آتش زدن خانه امام صادق (ع),

مفضل بن عمر گوید: منصور عباسى فرمانى به والى خود بر حرمین حسن بن زید (نواده امام حسن مجتبى که معلوم مى‏ شود طرفدار بنى عباس و منحرف از امام صادق بوده) گسیل داشت که خانه جعفر بن محمد را بر سر او آتش بزن. او هم آتش به خانه امام صادق زد و آتش بر در خانه و آستانه آن برافروخت.

,

امام صادق بیرون شد و در میان آن آتش افروخته، گام مى ‏زد و مى‏ فرمود: منم پسر اعراق الثرى (ریشه های خاک. لقب اسماعیل بوده) منم پسر ابراهیم خلیل خدا که آتش نمرود بر او سرد و سلامت گشت. (اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳ ص ۳۶۷)

,

یکى از شیعیان مى گوید: یک روز بعد از آتش زدن خانه امام صادق(علیه السلام) در مدینه به محضرش رفتم، دیدم بسیار غمگین است، و اشک از دیدگانش بر صورتش مى ریخت، عرض کردم: چرا ناراحت و گریان هستید؟ فرمود: قتى که روز قبل آتش در دالان خانه ام زبانه کشید، با اینکه من در خانه بودم، دیدم بانوان خانه، شیون زنان براى حفظ جان خود از آتش، از این سو به آن سو مى دوند. به یاد ترس و هراس اهل بیت جدم امام حسین افتادم که در روز عاشورا، دشمن به خیمه هاى آنها هجوم کرد، در حالى که منادى دشمن فریاد مى زد، خانه ظالمان را بسوزانید (اصول کافى، ج ۱، ص ۴۷۳).

,

در این دو مساله امام صادق علیه السلام سنگ تمام گذاشته و دو مساله سخت و سنگین (سرد شدن آتش، زنده کردن مردگان) از سوی شیخ الانبیاء ابراهیم خلیل را تفسیر تکوینی و عملی و عینی نموده است.

,

امام صادق و لقمان حکیم علیهما سلام:

, امام صادق و لقمان حکیم علیهما سلام:, امام صادق و لقمان حکیم علیهما سلام:,

امام صادق بارها از لقمان و پندهای حکیمانه او یاد فرموده از جمله فرموده: همه حرف‌های لقمان حکیم حرف‌های عجیبی است ولی شگفت انگیزترین حرف لقمان این است: «طوری به خدای متعال امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را آوردی تو را می‌بخشد و طوری از خدای متعال بترس که اگر عبادت ثقلین را آوردی گویا عقوبتت می‌کند». (اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴ ص ۲۰۹)

,

امام صادق و حضرت موسی علیهما سلام:

, امام صادق و حضرت موسی علیهما سلام:, امام صادق و حضرت موسی علیهما سلام:,

امام صادق: خداوند به موسای کلیم وحی کرد: آیا می دانی چرا تو را از میان خلق برای سخن گفتن با خود برگزیدم؟ موسی علیه السلام گفت: پروردگارا نمی دانم.

,

خداوند به موسی علیه السلام وحی فرستاد: ای موسی! من تمام بندگانم را زیر و روکردم و در میان آنها از تو متواضع تر در برابر خود ندیدم؛ ای موسی: تو هر گاه نماز می گزاری، گونه هایت را بر خاک یا زمین می سایی. (تنقیح المقال، مامقانى ۲/۳۱۵)

,

امام صادق و حضرت عیسی علیهما سلام:

, امام صادق و حضرت عیسی علیهما سلام:, امام صادق و حضرت عیسی علیهما سلام:,

امام صادق: شخصی به دنبال حضرت عیسی بر روی آب راه می رفت با خود گفت: عیسی چه می گوید که بر آب راه می رود؟ شنید که می گوید بسم الله. پس از تبعیت عیسی خارج شد و مستقلا گفت بسم الله و در آب فرو رفت. (داستان های حکیمانه در آثار استاد حسن زاده آملی ص ۴۳)

,

امام صادق علیه السلام و رسول خدا صل الله علیه و آله:

, امام صادق علیه السلام و رسول خدا صل الله علیه و آله:, امام صادق علیه السلام و رسول خدا صل الله علیه و آله:,

– مالک بن انس، فقیه مدینه می گوید: هرگاه امام صادق از رسول خدا صلی ‌الله‌ علیه ‌و آله حدیث می‌کرد، رنگ صورتش سبز یا زرد می‌گردید، به گونه‌ای که شناخته نمی‌شد.

,

– روزی امام صادق در مسجد النبی فریاد زدند: «مردم رسول خدا را اذیت نکنید!» مردم گفتند او یک قرن است که از دنیا رحلت کرده چگونه او را اذیت می کنیم؟! حضرت فرمود: «مگر نمی دانید که ساعت به ساعت اعمال شما به حضرت عرضه می شود» (به نقل از حجت الاسلام انصاریان). حضرت احترام و عشق ورزیدن به رسول خدا را اینگونه عملا آموزش می داد.

,

امام صادق و حضرت امیر علیهما سلام:

,

صفوان جمّال گوید: همراه امام صادق از مدینه به قصد کوفه خارج شدم، تا اینکه از حیره عبور کردیم، حضرت بر موضع قبر کنونى امیرمؤمنان ایستاد، مشتى از خاک آن را برداشت و بویید، سپس ثم شهق شهقه حتی ظننت انه فارق الدنیا؛ چنان فریادى زد که گمان کردم دنیا را وداع گفت. وقتى به خود آمد فرمود: به خدا قسم مشهد امیرالمؤمنین اینجا است.( اقبال الاعمال، ج۱، ص۵۰۸ ؛ المزار مشهدی، ص۵۷۸)

,

یعنی حضرت عشق و محبت به حضرت امیر را نه با سخن که با عمل و حال عاشقانه خود به ما تعلیم داده که وضع ما در فراق علی علیه السلام باید چگونه باشد. (رزقنا الله ان شاءالله).

,

امام صادق و حضرت زهرا سلام الله علیهما:

,

تسبیح حضرت زهرا هر روز در تعقیب هر فریضه، نزد من محبوب‌تر است از به جا آوردن هزار رکعت نماز در هر روز. (ثواب الاعمال ص ۳۶۴)

,

امام صادق و امام حسن علیهما سلام:

, امام صادق و امام حسن علیهما سلام:, امام صادق و امام حسن علیهما سلام:,

امام حسن علیه السلام دوستی شوخ طبع داشت. روزی به خدمت او رسید. امام علیه السلام فرمود: شب را چگونه صبح کردی؟ او در جواب گفت: یابن رسول اللّه! شب را بر خلاف رضای خود و خدا و شیطان به صبح آوردم. امام علیه السلام خندید و فرمود چگونه؟ عرض کرد: خدای عزوجل دوست دارد که او را اطاعت کنم و مرتکب معصیت او نشوم و من چنین نیستم و شیطان دوست دارد معصیت خدا کنم و او را اطاعت نکنم و این چنین هم نیستم و خودم دوست دارم هرگز نمیرم و این گونه نمی باشم.

,

همان جا مردی برخاست و از امام علیه السلام پرسید: «ای پسر رسول خدا! چرا ما از مرگ بدمان می آید و آن را دوست نمی داریم؟» حضرت فرمود: «شما آخرتتان را خراب و دنیایتان را آباد کرده اید و برای همین، رفتن از جای آباد به جای خراب را خوش نمی دارید. (بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۲۹، ج ۴۴، صفحه ۱۱۰)

,

امام صادق و امام سجاد علیهما سلام:

, امام صادق و امام سجاد علیهما سلام:, امام صادق و امام سجاد علیهما سلام:,

امام صادق دوازده سال با جدش امام سجاد علیه‌السلام زندگی کرد. (بحارالأنوار، ج ۴۷، ص ۱ ـ ۱۱) و شاید یک علت این همه سوز و گداز نسبت به امام حسین به خاطر همین همنشینی با وارث کربلا (امام سجاد) بوده است.

,

امام صادق و امام باقر علیهما سلام:

, امام صادق و امام باقر علیهما سلام:, امام صادق و امام باقر علیهما سلام:,

پدرم، به هنگام وفات به من فرمود: «یا جعفر! تو را نسبت به اصحابم توصیّه مى‏ کنم.». عرض کردم: «پدر جان! به خدا سوگند! به گونه‌‏اى آنان را تربیّت مى‌‏کنم که در کسب دانش و امور معیشت به دیگرى نیازمند نباشند.

, پدرم، به هنگام وفات به من فرمود: «یا جعفر! تو را نسبت به اصحابم توصیّه مى‏ کنم.». عرض کردم: «پدر جان! به خدا سوگند! به گونه‌‏اى آنان را تربیّت مى‌‏کنم که در کسب دانش و امور معیشت به دیگرى نیازمند نباشند.,

این روایت اهمیت علم و استقلال شیعیان را به خوبی نشان می دهد.

,

امام صادق و امام کاظم علیهما سلام:

, امام صادق و امام کاظم علیهما سلام:, امام صادق و امام کاظم علیهما سلام:,

به امـــام صـــادق عرض کردند: دوستی شما به فرزندت امام موســی چقدر است؟ فرمود: دوست داشتم غیر از او فــرزندی نداشتم تا در دوستی من با او شرکت نمی کرد، و همه محبت و دوستی من از آن او بود. (کشف الغمه،ج۲/بحار،ج۷۸).

,

محبت ما باید نسبت به امام اینطور باشد؛ تمام دل باید اختیارا متعلق به امام باشد و از باب ناچاری و تکلیف سهمی از آن به بقیه نیز برسد.

,

امام صادق و امام رضا علیهما سلام:

, امام صادق و امام رضا علیهما سلام:, امام صادق و امام رضا علیهما سلام:,

در مورد امام رضا علیه السلام به امام کاظم فرمودند: عالم آل محمد در صلب توست، ای کاش که او را می دیدم، او همنام امیر مؤمنان است. (الصراط المستقیم جلد ،۲ صفحه ۱۶۴)

,

حضرت با این جمله زیبای خود دلها را به سمت و سوی امام رضا علیه السلام پرواز داده و ظاهرا علت این عنوان این است که در زمان زندگانی با برکت حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) این ظرف زمانی و این بستر تا حدودی فراهم شد که علمشان عالمگیر شود و همه جا را فرا گیرد به گونه ای که دوست و دشمن به برتری علمی ایشان اقرار کردند.

,

امام صادق و حضرت معصومه علیهما سلام:

, امام صادق و حضرت معصومه علیهما سلام:, امام صادق و حضرت معصومه علیهما سلام:,

حسن بن محمّد قمى از حضرت صادق علیه السّلام نقل می کند که خدا را حرمى است که مکه است و پیامبر نیز حرمى دارد که مدینه است و امیر المؤمنین حرمى دارد که کوفه است و حرم ما قم است. به زودى زنى از فرزندان من در آنجا دفن مى‏ شود هر کس او را زیارت کند بهشت برین او را واجب مى‏ شود.

,

امام صادق و امام زمان علیهما سلام:

, امام صادق و امام زمان علیهما سلام:, امام صادق و امام زمان علیهما سلام:,

حضرت جمله فوق العاده ای در مورد امام زمان عج دارد که تکلیف همه ما را نسبت به حضرت روشن می کند و آن جمله این است: «لَو اَدرَکتُهُ لَخَدمتُهُ اَیَّام حَیاتی» یعنی اگر دوران او را درک می‌کردم برای همه عمر خدمت او را می‌کردم. (مجلسی/ ج ۵۱ ص ۱۴۸)

,

امام صادق و ائمه اطهار علیهم السلام:

, امام صادق و ائمه اطهار علیهم السلام:, امام صادق و ائمه اطهار علیهم السلام:,

حضرت جمله عجیبی در مورد مقام امامت دارد که ما را با جایگاه رفیع امامت آشنا می کند و آن اینکه: «إجعلونا عبیداً مخلوقین، وقولوا فینا ما شئتم» به ما خدا نگویید هرچه می خواهید بگویید. (بصائر الدرجات ص۲۱۶)

,

و نیز در زیارت رجبیه هم فرموده: لاَ فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُکَ؛ هیچ فرقی بین اهل تو (خداوند متعال) و آنها (۱۴معصوم سلام الله علیهم) نیست جز اینکه آنها بندگان و مخلوق های تو هستند (مفاتیح الجنان).

,

و نیز فرمود: نحن والله الاسماء الحسنی الّتی لا یقبل الله من العباد عملاً الّا بمعرفتنا (کافی ج۱ ص ۱۴۳) و این جمله کامل می شود به کلام امام رضا علیه السلام که فرمود اگر هر آنچه که علمای شیعه در مورد ما می دانند بگویند و کسی بگوید چیز دیگری هم هست که گفته نشده؟ خنکی این حرف مثل خنکی این حرف است که کسی دستش را به سوی ستاره های آسمان بلند کند و بگوید چقدر مانده تا دستم به ستارگان برسد؟!

,

پس بر ولایت آن سروران ثابت قدم باش که همه فضیلت در قبول و تبعیت از ولایت آنان است.

,

آری! فضیلت شیعه بر مخالفان این است که شیعه بسم الله می گوید با ولایت اما مخالفان بسم الله می گویند بی ولایت. و فرق آن از روی آب رفتن تا زیر آب رفتن (غرق شدن) و از اوج انسان تا حضیض حیوان است.

,

امام صادق و سلمان علیهما سلام:

, امام صادق و سلمان علیهما سلام:, امام صادق و سلمان علیهما سلام:,

منصور بزرج خدمت امام صادق عرضه داشت: یابن رسول اللّه! نام سلمان فارسی را از شما زیاد می شنوم؟ فرمود: «مگو سلمان فارسی، او سلمان محمدی است. می دانی به چه علّت او را یاد می کنم؟ برای سه خصلتی که در او هست: اوّل اینکه خواسته امیرمؤمنان را بر خواسته خود مقدّم می داشت. دوم اینکه فقرا را دوست می داشت. سوم اینکه علم و علما را دوست می داشت. سلمان بنده ای صالح و مطیع و تسلیم پروردگار بود و از مشرکان نبود». (بحار الأنوار، ج ۲۲ ص ۳۲۷)

,

امام صادق و ابالفضل العباس علیهما سلام:

, امام صادق و ابالفضل العباس علیهما سلام:, امام صادق و ابالفضل العباس علیهما سلام:,

امام صادق: «کانَ عَمُّنا عباسُ بْن عَلِیٍّ؛ نافِذَ الْبَصِیرَهِ صُلبَ الْاِیمانِ جاهَدَ مَعَ اَخِیهِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ و أبلی بَلاءً حَسَناً؛ عموی ما عباس پسر علی، بینشی تیز و دقیق و ایمانی محکم و استوار داشت، در رکاب برادرش با دشمنان جهاد کرد و به خوبی از عهده آزمایش الهی برآمد و به مقام شهادت رسید». (مامقانی، تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۲۸)

,

امام صادق و امام حسین علیهما سلام:

, امام صادق و امام حسین علیهما سلام:, امام صادق و امام حسین علیهما سلام:,

اما اینجا وادی است که قلم از بیان آن عاجز است و مطلب در این وادی از دایره عقل بشر خارج است. امام صادق می فرماید: زیارت امام حسین علیه السلام زیارت خدا در بالای عرش است (المزار محمد بن قولویه). امام صادق علیه‌السلام فرمودند: کسی که ما را ذکر کند، و یا ما نزد او ذکر شویم و در همان حال، قطره اشکی از دو چشمش خارج شود، اگرچه به اندازۀ یک بال مگس باشد، خداوند تمام گناهانش را می آمرزد؛ حتی اگر گناهان او به اندازۀ کف دریاها باشد. (بحارالانوار/ ج۴۴/ ص۲۷۸)

,

لذا حالا که کار به اینجا کشید اجازه بدهید از درب سوخته خانه امام صادق یک راست برویم کربلا؛ حیفم می آید حالا که از همه یاد کردیم از عمه جانمان زینب یاد نکنیم. همو که امام زمانمان برای او خون گریه می کند.

,

عصر عاشورا که جنگ و غارت خیمه ها تمام شد کسی آمد نزد عمر بن سعد. گفت: آقا شما می خواهید این زن و بچه بمیرند یا می خواهید آنها را به شام ببرید؟ ابن سعد گفت چطور؟! گفت: اگر می خواهید به شام ببرید به آنها آب بدهید که از تشنگی در شُرف مرگ اند. ابن سعد موافقت کرد. آب آوردند اما هیچکس آب نمی خورد. آخر علی اصغر تشنه کشته شد، ابالفضل، امام حسین، علی اکبر، قاسم،… خوب! نمی توانستند؛ یعنی از گلویشان پایین نمی رفت. یک نگاه به آب می کنند یک نگاه به عمه جانشان زینب. چه کار باید بکنند؟

,

زینب کبری از همه تشنه تر است. از همه هم از خوردن آب متنفرتر است. اما می بیند همه نگاه ها به اوست. دارد می بیند که جان این زن ها و بچه ها در خطر است؛ تنها راهی که می شود آنها را در خوردن آب قانع کرد همین است که بی بی جان لب به آب بزند. آن روز وظیفه عباس در آب نخوردن بود و امروز وظیفه زینب در آب خوردن.

, زینب کبری از همه تشنه تر است. از همه هم از خوردن آب متنفرتر است. اما می بیند همه نگاه ها به اوست. دارد می بیند که جان این زن ها و بچه ها در خطر است؛ تنها راهی که می شود آنها را در خوردن آب قانع کرد همین است که بی بی جان لب به آب بزند. آن روز وظیفه عباس در آب نخوردن بود و امروز وظیفه زینب در آب خوردن.,

لذا زینب کبری جلوی چشم همه ظرف آب یا بهتر بگویم جام زهر را برداشت و نوشید. تلخی و درد  این آب کم از تیر سه شعبه ای که قلب حسین و چشم عباس و گلوی علی اصغر را درید نداشت. خدا می داند و فقط خدا می داند که تلخ ترین آبی که در تمام طول تاریخ نوشیده شده همین آب بوده. این آب از گلوی زینب پایین می رفت و تمام جان بی بی بالا می آمد.

, لذا زینب کبری جلوی چشم همه ظرف آب یا بهتر بگویم جام زهر را برداشت و نوشید. تلخی و درد  این آب کم از تیر سه شعبه ای که قلب حسین و چشم عباس و گلوی علی اصغر را درید نداشت. خدا می داند و فقط خدا می داند که تلخ ترین آبی که در تمام طول تاریخ نوشیده شده همین آب بوده. این آب از گلوی زینب پایین می رفت و تمام جان بی بی بالا می آمد.,

صلی الله علیک یا ام المصائب یا بنت امیرالمومنین و سیده نساء العالمین و یا اخت الحسن و الحسین و رحمه الله و برکاته.

, صلی الله علیک یا ام المصائب یا بنت امیرالمومنین و سیده نساء العالمین و یا اخت الحسن و الحسین و رحمه الله و برکاته.,

انتهای پیام/ 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه