حضرت امام (ره) تمام مسائل جنگ را دقیقاٌ رصد میکردند در آن عملیات نیز آقای هاشمی رفسنجانی بهعنوان جانشین فرمانده کل قوا در قرارگاه خاتمالانبیا حضور داشتند. حاج سیداحمد آقا خمینی نیز تمام اتفاقات و مسائل جنگ را از آقای هاشمی و محسن رضایی پیگیری مینمودند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از تبریزبیدار ، قبل از این ماجرا نیز بچههای ما ارتباطات مخابراتی دشمن را شنود کرده، متوجه شده بودند، احتمال پاتک از سوی دشمن وجود دارد. تمام فرماندهان در سنگری جمع شده بودند. حاجهمت، احمد کاظمی، زینالدین، آقامهدی و... آنجا بودند تا جلوی پاتک احتمالی دشمن را سد کنند. وظایف را بین خودشان تقسیم میکردند. در آنلحظه بیسیم من به صدا در آمد. محسن رضایی بود: "مهدی ... مهدی ... محسن"
, شبکه اطلاع رسانی دانا, تبریزبیدار,
گفتم: به گوشم.
- آقا مهدی هستند؟
- بلی.
- گوشی را بده به خودش.
گوشی را دادم. آقامهدی طبق دستور کار صحبت کرد. بعد آقامحسن گفت؛ پیامی دارم از طرف حضرت امام، که باید به تمام نیروها منتقل گردد. آقامهدی هم گفتند: همه فرماندهان لشکر اینجا جمعاند. فقط جای شما خالی است. با کدهای مصوب اسم تمام فرماندهان را گفت. آقا مهدی وقتی شنید، میخواهد پیام مهمی قرائت شود، به من گفتند؛ میرآب همه را بهگوش کن.
کنار بیسیم دکمهای است به نام "پاور صوت".
گفت: "پاور صوت" را هم زیاد کن. به همه هم بگو پاور صوتهایشان را زیاد کنند تا صدا پخش شود.
شاسی را فشار دادم. پیام که خوانده شد در کل جزیره شمالی و جنوبی صدا پخش شد. همهی رزمندگان، این پیام را شنیدند. صدای تکبیر در جزیره طنینانداز گشت.
اللهاکبر ... اللهاکبر ...
«حضرت امام فرمودند؛ من شنیدهام در آن جزیره شهدا و جانبازان زیادی را تقدیم انقلاب نمودهاید، ولی بدانید حفظ جزیره، حفظ آبروی اسلام است.»
موقعیت را در ذهنتان متصور شوید. همان لحظهای که میخواهد دشمن پاتک کند، حضرت امام در جریان امور قرار دارند و با پیامی تاریخی، نقشه راهی را پیش روی فرماندهان و رزمندگان قرار میدهند که به هر نحو ممکن باید، جزیره حفظ گردد.
,میتوانم به جرات بگویم که حفظ جزیره را مدیون پیام حضرت امام و تدبیر مخابراتی مهدی باکری بودیم. همین ویژگیها سبب میشد تا دیگر فرماندهان چشم و گوشبسته گفتههای آقامهدی را قبول کنند. خود احمد کاظمی همیشه مایل بود کنار لشکر عاشورا و آقامهدی عملیات کند. وقتی متوجه میشد نیروی کناریش، لشکر عاشورا است، خیلی راحتتر و با خیال آسوده وارد عملیات میشد.
,خوشبختانه در بسیاری از عملیاتها کنار آقامهدی و احمد کاظمی بودم. هر حرفی را که آقامهدی میگفتند برای احمد کاظمی، حجت بود. میگفت: اگر آقامهدی چنین نظری دارند، پس تمام است.
,راوی: عبدالرزاق میرآب/ بازنویسی: داود خدایی
, راوی: عبدالرزاق میرآب/ بازنویسی: داود خدایی,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه