اخبار داغ

درد دلهای یک جانباز؛

وقتی دوستانم به شهادت می رسیدند احساس می کردم بیچاره ترین آدم عالم هستم/ والله نمی گذاریم ماجرای جام زهر تکرار شود

وقتی دوستانم به شهادت می رسیدند احساس می کردم بیچاره ترین آدم عالم هستم/ والله نمی گذاریم ماجرای جام زهر تکرار شود
ما اطمینان پیدا کردیم که نیروهای شهید همت و شهید خرازی دیگر نمی توانند از طلائیه بیرون بیایند آتش دشمن در طلائیه بسیار سنگین بود، می گویند در ساعت یک میلیون گلوله در طلائیه به زمین می خود اما من که در آنجا بودم باید بگویم 2میلیون گلوله در ساعت به زمین طلائیه می خورد، لقب تنها ترین سردار را من برای اولین باردر جزیره مجنون به شهید زین الدین دادم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا  به نقل از  ثامن،به مناسبت میلاد با سعادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز، با یکی از جانبازان سرافراز استان قم گفتگویی داشتیم.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ثامن,

 از خودتان برایمان بگویید.

,  از خودتان برایمان بگویید.,

محسن محمد علی بیگی هستم، جانباز60درصد، فدایی مردم ایران، متولد سال 42 در روستای خلج آباد قم اما از هفت سالگی ساکن قم بودیم.

,

چگونه وارد جبهه و جنگ شدید؟

, چگونه وارد جبهه و جنگ شدید؟,

از همان ابتدای پیروزی انقلاب من هم در بسیج مردمی عضو شدم و به فعالیت پرداختم، بعد از آغاز جنگ با دوستانم تصمیم گرفتیم کمک های مردمی را جمع آوری کنیم و تحویل پایگاه محل بدهیم حدود 5 وانت جنس جمع کردیم وقتی کمک ها جمع شد به مسئول پایگاه محل گفتیم به شرطی کمک های مردمی را تحویل می دهیم که بگذارید خودمان آنها رابه منطقه ببریم به این بهانه می خواستیم به جبهه بریم و کمک های مردمی را به منطقه بردن همانا و ماندن در خط مقدم همانا، کمک ها را  از ایلام، میمک و صالح آباد تا دزفول تحویل جبهه دادیم.

,

گروهی که به بهانه کمک هایی مردمی به خط مقدم رفتند

,

پایگاه اطلاع رسانی ثامن

, پایگاه اطلاع رسانی ثامن,

من در آغاز جنگ مغازه کبابی داشتم یک روز شهید سید عبدالله برقعی به مغازه من آمد، متوجه شدم خیلی ناراحت است، علت ناراحتیش را جویا شدم، شهید برقعی گفت اگر برایت تعریف کنم همین الان کسب و کار را رها کرده و به جبهه میروی گفتم بگو، شهید برقعی گفت سربازان عراقی از منطقه چزابه وارد شدند و مناطقی را اشغال کردند و ناموس ما در خطر است ناموس خوزستان ناموس قم است، حس ناموس پرستی و صحبت های شهید برقعی آشوبی در من ایجاد کرد که کسب و کار را رها کرده و به جبهه رفتم.

,

از اتفاقات حضور در جبهه  و همرزمانتان برایمان بگویید.

, از اتفاقات حضور در جبهه  و همرزمانتان برایمان بگویید.,

با گذشت چندین سال از زمان جنگ من نتوانستیم کپی دوستان خودم را هم پیدا کنم آنها بی نظیر بودند، اشخاصی مانند شهیدان محمد جواد فخار، مصطفی کلهر، مهدی زین الدین، جواد دل آذر، مصطفی یوسفی، سلطانی، بنیادی، سعادتمند، تجویدیان، خواجه نصیری، مردان خانی دوستان بسیاری خوبی داشتم که هر گز نمی توانم فراموششان کنم وقتی دوستانم شهید می شدند من خودم را بیچاره ترین فرد عالم می دانستم.

,

 

,

پایگاه اطلاع رسانی ثامن

, پایگاه اطلاع رسانی ثامن,

پایگاه اطلاع رسانی ثامن

, پایگاه اطلاع رسانی ثامن,

پایگاه اطلاع رسانی ثامن

, پایگاه اطلاع رسانی ثامن,

پایگاه اطلاع رسانی ثامن

, پایگاه اطلاع رسانی ثامن,

 

,

 آیا شهدایی که 30سال پیش در یک موقعیت و زمان خاص حضور داشتند می توانند الگوی جوانان امروزی باشند؟

,  آیا شهدایی که 30سال پیش در یک موقعیت و زمان خاص حضور داشتند می توانند الگوی جوانان امروزی باشند؟,

بستگی دارد ما چگونه هنرمان را خرج جوانان کنیم، ما دوست داریم پیام رسان جنگ باشیم اما موانع بر سر راه ما وجود دارد، اگر موانع برداشته شود و حقایق جنگ گفته شود جوانان امروزی خودشان به دنبال آنها خواهند رفت.

,

واقعه کربلا را باهنرمندی و روایت گری حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) متوجه شدیم پس روایت گری مسئله مهمی است که باید آن را جدی گرفت، من هر جا برای روایت گری دعوت شوم استقبال می کنم و سال هاست راوی مناطق جنگی هستم زیرا این وظیفه من است که آنچه را که از جنگ دیده ام به جوانانی که پاک و شیفته حقیقت هستند بازگو کنم، به جوانان امروز باید حق داد زیرا پاک بودن امروز با این هجمه شبکه های ماهواره ای خیلی سخت است.

,

روز ازاد سازی خرمشهر

,

پایگاه اطلاع رسانی ثامن

, پایگاه اطلاع رسانی ثامن,

 وظیفه مسئولین چیست؟

,  وظیفه مسئولین چیست؟,

دولت باید در این زمینه سرمایه گذاری کند من عضو هیچ حزبی نیستم اما باید این حقیقت را بگوییم، وجدانی دولت قبل در زمینه روایت گری و بازدید از مناطق جنگی خوب سرمایه گذاری کرد اما در این دوسال روایت گری و راهیان نور بسیار بی کفیت و کم رنگ شده است.

,

متأسفانه مشاهده می کنیم برای روایت گری جنگ از افرادی با عنوان سیره استفاده می کنند درست است آنان جوانان و سرمایه ما و بسیار جوانان خوبی هستند و من به شخصه به آنها علاقه دارم، اما تا وقتی من و امثال من زنده هستند ما باید راوی جنگ باشیم نه جوان 25ساله که تاریخ جنگ را از روی کتاب ها حفظ کرده است بهتر است این جوانان در رکاب روایان جنگ شاگردی کنند بعد اگر رزمندگان جنگ دیگر نبودند روایت گری را ادامه دهند، زیرا جوان محصل و دانشجو پرسشگر است و اگر سوالش بدون پاسخ بماند مسائل برایش قابل باور نخواهد بود.

,

تقاضای شما از دولت به عنوان فردی که برای نظام و انقلاب از جانش هزینه کرده است چیست؟

, تقاضای شما از دولت به عنوان فردی که برای نظام و انقلاب از جانش هزینه کرده است چیست؟,

من برای خودم هیچ تقاضایی ندارم، ولی به عنوان یک جانباز که از بیست سالگی جانباز شدم البته به نیت تقدیم جانم رفته بودم اما قسمت نشد، به مسئولین می گویم هرچه خرج فرهنگ و آموزش و پرورش کنیم سود کرده ایم، متأسفانه مسئله فرهنگ آن گونه که باید مورد توجه قرار نمی گیرد، به طور مثال راهیان نور تا دوسال پیش عالی بود اما در این دوسال مظلوم واقع شده است، آن کسی را که باید می بردند نبردند، جوان ما تاریخ و رمز عملیات و منطقه عملیات را در کتاب ها هم می تواند بخواند او وقتی به منطقه می آید معلوم است به دنبال مسئله دیگری است که تنها با شنیدن از زبان رزمنده ای که از نزدیک در منطقه بوده است به پاسخ سوالات خود می رسد.

,

اوضاع منطقه در زمان قبل و بعد از فرار بنی صدر چگونه بود؟

, اوضاع منطقه در زمان قبل و بعد از فرار بنی صدر چگونه بود؟,

از عملیات فتح المبین تا عملیات مرصاد در منطقه بودم، و فقط در مقاطعی از زمان به دلیل مجروحیت ها در بیمارستان بستری بودم، در زمان بنی صدر همه "من" بودیم، به دلیل اختلافی که بنی صدر ملعون می انداخت بسیج می گفت "من"، سپاه می گفت "من"، ارتش می گفت "من"، اما بعد از فرار بنی صدر خائن همه شدیم "ما" و آغاز پیروزی ها در عملیات با "ما" شدن آغاز شد همان بلایی که امروز در عراق و در موصل به وجود آوردند، بنی صدر عامل تفرقه در جبهه بود.

,

پایگاه اطلاع رسانی ثامن

, پایگاه اطلاع رسانی ثامن,

چرا با وجود مجروحیت های باز هم به منطقه می رفتید؟

, چرا با وجود مجروحیت های باز هم به منطقه می رفتید؟,

من با خدا عهد بسته بودم که نه جانباز شوم نه اسیر و نه شهید فقط می خواستم تا آخر جنگ باشم و آخر جنگ را ببینم، یکی از آرزوهایم این بود که در کربلا حضور داشتم و به امام حسین(ع) یاری می رساندم و جنگ هم کربلای دیگر بود که من سعادت داشتم در آن به عنوان سرباز به دفاع از اسلام و انقلاب بپردازم، جنگ هم تمام شد و چنین جنگی نخواهیم داشت اما امروز هم صحنه، صحنه کربلاست بعد از سخنرانی آقا در دانشگاه افسری به همسرم گفتم کوله پشتی من را آماده کن.

,

 چگونه و در چه عملیاتی به درجه رفیع جانبازی نائل آمدید؟

,  چگونه و در چه عملیاتی به درجه رفیع جانبازی نائل آمدید؟,

عید سال 62به همسرم که عقد بسته بودیم گفتم من به عملیاتی می روم که نمی دانم به کجا می روم و چه زمانی طول می کشد، به منطقه اعزام شدیم و شناسایی های عملیات خیبر را در هور العظیم و هور الهویزه و جزایر مجنون انجام دادیم و اولین عملیات آبی خاکی جمهوری اسلامی ایران انجام شد، در منطقه جفیر گردان ها سوار بر قایق ها شدند و از سه محور طلایه، جزایر مجنون و پشت هور العظیم حرکت کردیم تا منطقه ای به نام نشوه به هم برسیم.

,

جزایر فتح شد، شهید باکری با نیروهای 31عاشورا رسیدند مانده بود پاسگاه طلائیه که شهید خرازی و شهید همت باید می آمدند به منطقه نشوه که این اتفاق نیفتاد اگر در نشوه به هم می رسیدیم دیگر نه والفجر8 می خواستیم نه کربلای4و5، اما در طلائیه اتش دشمن سنگین بود و نیروهای زمین گیر شده بودند، اما جزایر مجنون به دلیل دستور امام که جزایر حفظ شود، آزاد شد.

,

چند روزی از این ماجرا می گذشت و ما اطمینان پیدا کردیم که نیروهای شهید همت و شهید خرازی دیگر نمی توانند از طلائیه بیرون بیایند آتش دشمن در طلائیه بسیار سنگین بود، می گویند در ساعت یک میلیون گلوله در طلائیه به زمین می خود اما من که در آنجا بودم باید بگویم 2میلیون گلوله در ساعت به زمین طلائیه می خورد، لقب تنها ترین سردار را من برای اولین باردر جزیره مجنون به شهید زین الدین دادم، زیرا همه اطرافیانش یا شهید و یا مجروح شده بودند.

,

عراق آمده بود جزایر را پس بگیر دنیایی از آتش بود، هر شب عملیات می کردیم که سازماندهی نیروهای عراقی به هم بریزد تا  صبح عراق نتواند عملیات کند، شهید زین الدین، من را خواست و  گفت گردان امام سجاد(ع) چند پاتک جواب داده و خسته است، قرار شد من با نیروهایی که برایم باقی مانده بود به کمک گردان امام سجاد(ع)  برویم و گفت به نیروهایم بگوییم که این عملیات برگشتی ندارد وقتی این حرف را به نیروها گفتم همگی لبیک گفتند اینجا بود که به امام حسین(ع) گفتم در کربلا سربازانت تو را دیدند و لبیک گفتند اما اینجا سربازانت نامت را شنیدند و لبیک گفتند.

,

با نیروها حرکت کردیم و کار موفقیت آمیز بود اما یک توپ وسط نیروها اثابت کرد در این حین مشاهده کردم پایم قطع شد و به هوا پرتاب شد حالت هوشیاری و نیمه هوشیاری داشتم همه شهید شده بودند ، (به اینجای گفتگو که می رسیم آقای بیگی با خنده به همسر خود اشاره می کند و علت عدم شهادتش را ایشان می داند) مقصر شهید نشد من این حاجیه خانوم است، ده ها بار در حالتی که پایم قطع بود و در رویا بودم می گفتم شهید می شوم همسر می گفت نه و با چادرش مانع رفتم می شد او را به کنار پرتاب می کردم اما باز هم با گوشه های چادرش مانع رفتم می شد.

,

به هوش که آمدم دیدم پای چپم قطع شده و چند متری آن طرف تر افتاده دوستانم را دیدم که مانند گل پر پر شده بودند در همین حین ناگهان تیر کالیبر50 به پای راستم هم اصابت کرد با خدا عهد بسته بودم تا آخر جنگ باشم ناراحت بودم که پایم قطع شده و نمی توانم بمانم. شهید سعادتمند را من را به عقب آورد و خودش بازگشت و شهید شد، بعد از مجروحیت چند ماهی طول کشید که پای مصنوعیم آماده شد و دوباره به منطقه بازگشتم و تا عملیات مرصاد در منطقه بودم.

,

وظیفه الان و خط مقدم امروز چیست؟

, وظیفه الان و خط مقدم امروز چیست؟,

امروز وظیفه و خط مقدم در سوریه، لبنان و فلسطین و عراق است زیرا همه می دانند هدف دشمن ایران است وظیفه ما کمک به کشورهای منطقه است ما باید ممنون حزب الله باشیم که برای حفاظت از اسلام تلاش می کند امروز جنگ را به500کیلومتر بیرون از مرزهای ایران کشانده ایم هرگز در هیچ معادله ای نمی توان به کشورهای منطقه که درگیر جنگ هستند بی تفاوت باشیم الحمدالله در این مقاومت ها سردار قاسم سلیمانی هم به وظیفه دینی و انقلابی خود عمل می کند.

,

در بحث های سیاسی جاری امروز که همان مذاکرات است مشاهده می شود عده ای به دنبال جام زهر مجدد هستند اما بدانند که ماجرای جام زهر تکرار نخواهد شد من خودم با بقیه جسمی که دارم پای انقلاب و رهبری ایستاده ام و سربازان واقعی ولایت اجازه تکرار جام زهر را نخواهند داد، زیرا دشمن ما همان دشمن عهد شکنی است که بعد از پذیرش قطعنامه به مرزهای ایران حمله کرد امروز هم پای عهد و پیمان خود نخواهند ماند.همه باید بدانند صحنه گران همه حوادث منطقه انگلیس است.

,

آقای بیگی مجموعه کاملی از تصاویر همرزمانش در جبهه را داشت و نام ها وخاطرات همه انها را به صورت کامل می دانست وعکس هایی که علامت  ضربدر خورد نشانه شهادت همرزمانش بود، در پایان وقتی از آقای بیگی می خواهیم تا عکس های زمان جبهه اش را در اختیار ما قرار دهد تا اسکن کنیم با بغض و حسرت می گوید چند سال پیش قرار بود شهید موسوی این عکس ها را اسکن کند از من خواسته بود تا آنها را در اختیارش قرار بدهم اما رفت و در کمین منافقین شهید شد.

,

پایگاه اطلاع رسانی ثامن

, پایگاه اطلاع رسانی ثامن,

انتهای پیام/پ

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه