اخبار داغ

ماجرای تلخ سخت ترین عملیات امدادونجات کوهستان کشور در کوههای منطقه چاشم

ماجرای تلخ سخت ترین عملیات امدادونجات کوهستان کشور در کوههای منطقه چاشم
جوانترین مسئول امداد و نجات در کشور به ذکر ماجرای شنیدنی و تلخی از حادثه کوهستان که جزو سخت ترین عملیات های امداد و نجات کشور شده بود پرداخت.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا، به نقل از خبرنگار مرآت، همیشه امدادگران را به عنوان ناجی و نجات دهنده می شناسیم اما شاید همصحبتی با آنان و سخن راندن از صحنه ها و حوادث برای خیلی ها جالب توجه باشد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, خبرنگار مرآت،,

محمد مخمس که 14 سال سابقه امدادگری در جمعیت هلال احمر مهدیشهر را دارد جوانترین مسئول امداد و نجات در کشور است و مدرک کارشناسی مدیریت حرفه ای عملیات امداد و نجات دارد.

مخمس 28 ساله از سال 80 به عنوان نجات گر داوطلب در هلال احمر مهدیشهر فعالیت خود را شروع می کند و از سال 92 به عنوان کارمند در جمعیت هلال احمر جذب و بعد از یک بازه زمانی به عنوان مسئول امداد و نجات مهدیشهر انتخاب می شود که در سال 93 در همایشی که در مشهد برگزار شده بود و با بررسی که سازمان انجام داد به عنوان جوانترین مسئول امداد و نجات کشور معرفی می شود.

وی که به عنوان ورزشکار فوق حرفه ای و به صورت تخصصی به ورزش کوهنوردی می پردازد ودوره ای هم به عنوان تیم ملی امید بوده است در حوزه امداد و نجات با توجه به توانایی هایی که در کوهنوردی دارد تخصصا به عنوان نجاتگر کوهستان عمل می کند هر چند که تخصص نجاتگری در هر حوزه و عملیاتی غیر از کوهستان را نیز دارد.

این جوان امدادگرعلاوه بر فعالیت امدادی و ورزشی، در کلاس های هلال احمر به عنوان مدرس امداد و نجات کوهستان درسطح کشور فعال بوده و همچنین به عنوان مدرس با فدراسیون کوهنوردی نیز همکاری دارد و در کنار اینها به عنوان تیم پژوهش کارگروه جستجو و نجات فدراسیون کل کشور هم فعالیت می کند.

ورود به هلال احمر به صورت اتفاقی و از روی حس کنجکاوی

مخمس که با خبرنگار مرآت گفتگو می کرد در خصوص نحوه ورودش به جمعیت هلال احمر افزود: ابتدای ورودم به جمعیت هلال احمر به دلیل علاقه نبود بلکه بیشتر براساس یک اتفاق و حس کنجکاوی بود که من را به هلال احمر کشاند.

وی ادامه داد: نحوه عضویت من از یک چادر راهنمایان نوروزی که سال 79 در مهدیشهر برپا شده بود کلید خورد آن زمان من در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم و دوستی داشتم که در هلال احمر فعالیت و همکاری می کرد و از وی در خصوص فعالیت هلال احمر پرسیدم که با توضیحات وی به سمت ورود به این نهاد گرایش پیدا کردم.

مخمس تاکید کرد: همزمان با آشنایی من با هلال احمر یکی از دوستان ما در سنگ نوردی نیز جذب هلال احمر شد و از زمانی که من پیگیر ورود به هلال احمر شدم تا جذب دوست و همکار سنگ نوردی ما در هلال احمر یک هفته بیشتر طول نکشید و من هم جذب هلال احمر شده و بعد از گذراندن یک سری دوره وارد فاز امدادگری شدم.

امدادگری با تمام اعضای خانواده

این جوان امدادگر که با ورود خود به هلال احمر و حوزه امداد و نجات، تمام اعضای خانواده اش نیز به این نهاد وارد شدند، گفت: بعد از اینکه من امدادگر شدم پدرم نیز علاقه پیدا کرد تا وارد هلال احمر شود و به این صورت مادر و خواهرم نیز عضو هلال احمر شدند یعنی هر چهار نفر اعضای خانواده بعلاوه همسر خواهرم، همه از اعضای جمعیت هلال احمر و امدادگر هستیم.

علاقه و پشتکار مخمس به امدادگری و نجات جان هم نوع خود و شایستگی ها و لیاقتی که در این عرصه از خود نشان می دهد باعث می شود که به عنوان مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر انتخاب شود.

مسئول امدادونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حوزه امداد و نجات را یکی از سه سازمان اصلی جمعیت هلال احمر عنوان کرد و افزود: جمعیت هلال احمر واقعا گسترده است ولی از سه سازمان اصلی سازمان داوطلبان، سازمان امداد و نجات و سازمان جوانان تشکیل شده است که در همه این سازمان ها داوطلبان افتخاری فعالیت می کنند.

همه علاقمندان می توانند وارد سازمان امداد و نجات شوند

وی شرایط حضور در سازمان امداد و نجات را برای همه علاقمندان به امدادگری مهیا دانست و تصریح کرد: از یک فرد جوان تا یک فرد مسن که توانایی کارهای امداد و نجات را داشته باشند می توانند وارد این حوزه شوند به طور مثال در حال حاضر در خود سازمان مهدیشهر افراد مسنی را داریم که سنشان از 60 سال هم بیشتر است ولی پا به پای جوانان در عملیات های امدادی که توانایی وتخصص آن را دارندشرکت می کنند و خیلی راحت وبدون هیچ مشکلی عملیات می کنند.

مخمس، سازمان امداد و نجات را به پنج شاخه اصلی تقسیم بندی کرد و ادامه داد:شاید نزدیک به 10 تخصص امدادی داریم اما اصلی ها شامل امداد و نجات کوهستان، جاده، سیلاب، آوار و اسکان اضطراری است که این ها درحوادث نیاز مبرم و اولیه نجات هست.

وجود 70 امدادگر متخصص در حوزه مهدیشهر

مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر، با بیان اینکه 120 نفر در سازمان امداد و نجات مهدیشهر پرونده تشکیل داده اند تصریح کرد: طبق آخرین آمار نزدیک به 70 امدادگر در حوزه مهدیشهر داریم که به درجات عالیه نجاتگری رسیدند و می توانند هر اقدام نجاتی را چه در حوزه جاده چه آوار و چه کوهستان و... عملیات انجام دهند.

وی با اشاره به اینکه این امدادگران فقط در حوزه شهرستان یا استان کار نمی کنند و فرامنطقه ای فعالیت دارند، ادامه داد: هر چند ما یکی از 10 استان پرحادثه برف و کولاک در کشور به حساب می آییم  ولی دراین حوزه بارها شده که استان مازندران را پوشش دادیم همچنین در زلزله بم و اهر هم تیم امدادگر فرستادیم.

جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات هستیم

این جوان امدادگر، استان سمنان را در بسیاری از مواقع جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات دانست و اظهارکرد: استان ما در امداد و نجات به ویژه در امداد کوهستان خیلی حرف ها برای گفتن در سطح کشور دارد همچنین سال 85 در مسابقات امداد و نجات کشور تیم ما مقام دوم را به دست آورد.

مخمس با توضیح نحوه اطلاع یابی سازمان از وقوع حوادث و اعزام تیم امدادگر به محل حادثه گفت: هرحادثه ای که اتفاق می افتد اولین اقدام تماس با شماره 112 است که مستقیم با مرکز کنترل و هماهنگی عملیات امداد و نجات استان سمنان متصل می شود و آنجا یک نفر همیشه پاسخگو هست ویک نفر مدیر عملیاتی هم همیشه هست که کاملا کارها را مدیریت می کند که بعد از اطلاع پیدا کردن از جریان حادثه از استان ابلاغ می شود به هر شهرستانی که حادثه اتفاق افتاده وبه نزدیک ترین واحد امداد و نجاتی که هست اطلاع داده می شود و سپس سریعا اقدامات لازم انجام شده و در کمتر از یک دقیقه تیم امدادگر اعزام می شود.

شوخی های امدادگری: آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی

وی در ادامه به خبرنگار مرآت از اتفاقات تلخ و شیرین امدادگری اش گفت و با یاد آوری اولین حضورش در صحنه حادثه به عنوان امدادگر بیان کرد: اولین حادثه ای که رفتم در خرداد سال 80 بود و درگردنه آهوان به عنوان امدادگر جاده رفته بودم که آن حادثه تصادف2 کشته و 6 مصدوم داشت و دوستان هم به شوخی به من می گفتند که آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی.

این امدادگر جوان با بیان اینکه حادثه همیشه تلخ و بداست، به یکی از تلخ ترین حادثه هایی که حضور داشته اشاره کرد و افزود: حادثه ای درجاده گردنه آهوان روی داده  بود که در آنجا یک دختر سه ساله ای را شروع کردم به تنفس مصنوعی و عملیاتCPR انجام دادن و درحین این اقدامات نیز وی را تا بیمارستان رساندیم ولی به محض اینکه داخل بیمارستان رسیدیم  دیگر نتوانستیم احیایش کنیم و وی فوت کرد و این یکی از سخت ترین و البته تلخ ترین کارهایی بود که انجام دادم.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، با اشاره به اینکه بیشترین حادثه کوهستان استان را در مهدیشهر داریم و تقریبا طوری شده که هر هفته یک حادثه کوهستان را در شهرستان شاهد هستیم به بیان خاطراتی در این خصوص پرداخت و گفت: برای یک عملیات حادثه کوهستانی سمت چاشم رفتیم که در آن جریان یک خانواده ای دختر و همسرشان را در کوه گم کرده بودند و به دنبال جسدشان می گشتند و ما رفتیم و هر دو نفرشان را زنده پیدا کردیم.

پیدا کردن پیرمرد 70 ساله بعد از 18 روز در کوه های منطقه

مخمس که به واسطه کوهنورد بودنش در تخصص امدادگری کوهستان بیشتر وارد می شود، حادثه شیرین دیگری از زنده پیدا کردن فرد مورد نظر در حوادث کوهستان را برای خبرنگار مرآت بازگو کرد و افزود: یک آقای 70 ساله ای که به دنبال چیدن سبزی های صحرایی به کوه های منطقه رفته بود گم می شود و ما 11 روز به دنبالش گشته بودیم و هیچ اثری از وی پیدا نکردیم، امداد هوایی و سگ های جستجویمان را هم به کار گرفتیم و خودمان کل منطقه را وجب به وجب گشتیم که کوچکترین آثاری از وی پیدا کنیم ولی هیچ چیزی پیدا نکردیم که روز یازدهم با دستور قاضی کشیک ابلاغ به نیروی انتظامی و هلال احمر شد که وی مفقود الاثر است و عملیات جستجو را تمام کنید.

 مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر اضافه کرد: 18 روز بعد از حادثه گم شدن آن فرد، یک کارگر معدن به ما اعلام کرد که در محلی و روی دیواره ای یک صدای "آهای آهای" می آید و ما هر چه می گردیم صدا را پیدا نمی کنیم. این محلی که این کارگر معدن می گفت از نقطه ای که ما برای یافتن فرد گمشده می گشتیم شاید 40-50 کیلومتر دورتر بود و ما رفتیم آنجا و دیدیم همان فردی است که ما داشتیم دنبالش می گشتیم.

وی ادامه داد: جالب اینجا بود که ما اصلا حدس نمی زدیم که وی در این نقطه باشد چون هم فاصله خیلی زیاد بود و هم چند تا معبر دیواره ای داشت که در تخصص وقدرت پیرمرد 70 ساله ای چون او نبود که از آنجاعبور کند و با توجه به اینکه وی اختلال حواس نیز داشت هرچه از وی سوال می کردیم که شما چطور از اینجا عبور کردید می گفت شب بود و آمدم و از اینکه کسی فکر نمی کرد وی زنده پیدا شود و حالا زنده پیدا شده بود برایمان خیلی خوب و شیرین بود.

ماجرای تلخ سخت ترین عملیات امداد ونجات کوهستان کشور در کوههای منطقه چاشم

این امدادگر کوهستان در ادامه بیان اتفاقات کوهستان، به ذکر ماجرای شنیدنی و تلخی از حادثه کوهستان که جزو سخت ترین عملیات های امداد و نجات کشور شده بود پرداخت و ادامه داد: در ماه رمضان سال گذشته یک عملیاتی داشتیم که جزو سخت ترین عملیات های کشور شد و متاسفانه یک کشته داشت ولی یک آقای جوانی را زنده به پایین کوه رساندیم.

مخمس گفت: ساعت 6 عصر یکی از روزهای ماه رمضان بود که اعلام کردند حادثه ای در کوه های اطراف روستای چاشم اتفاق افتاده و ما هم با تیم امدادگری به منطقه رفتیم در این حادثه  که پدر و فرزند گرفتار شده بودند و پدر قبل از حضور ما و سر صحنه جا در جا فوت کرده بود و اقدامات ما برای نجات پسر و انتقال جسد شروع شد.

وی در خصوص سختی این عملیات با بیان اینکه در حادثه کوهستان تایم عملیات خیلی مهم است، گفت: ما مصدومی که داشتیم خیلی بد حال بود به طوری که کل شب را به طور دایم با پزشک آنکال صحبت می کردیم تا وضعیت مصدوم را چک کنیم از آن طرف هم به خاطر شرایط بیمار ما درخواست امداد هوایی کردیم ولی چون در منطقه مه بود هلی کوپتر نمی توانست پرواز کند و مجبور بودیم مصدوم را با دست انتقال دهیم که واقعا هم در آن عملیات فشار زیادی به همه تیم آمد ولی چه مردم محلی روستای چاشم و چه دوستان امدادگر در انتقال جسد و مصدوم خیلی به ما کمک کردند چون مصدوم ما یک مصدوم 95 کیلویی بود و خیلی چاق و سنگین بود و اگر کمک سایر دوستان و اهالی روستا نبود شاید آن عملیات خیلی بیشتر طول می کشید.

این امدادگر ادامه داد: حادثه در کوه اورون در منطقه ای نزدیک روستای چاشم اتفاق افتاده بود آنها 4 نفر شکارچی بودند که یک پدر و سه نفر دیگر پسرش بودند که پدر و یک پسر حادثه می بینند ولی دو پسر دیگر سر پا بوده و مشکلی نداشتند و همان بالا بودند. آنها هنگام صعود از قسمت دیگر کوه رفته بودند ولی آدرسی که به ما دادند چون به تاریکی شب برخوردیم ما را به دیواره کوه زد و به خاطر صخره ای بودن کوه و دیواره عمودی که داشت صعود ما بسیار سخت شد.

بیش از 8 ساعت بعد از افطار و در اذان صبح روز بعد روزه ام را افطار کردم

مخمس در تشریح حادثه و نحوه امدادرسانی نیز اظهار کرد: ماه رمضان بود و من روزه بودم و چون روی دیواره باید کار می کردم و یک دیواره 100 متری مستقیم را در شب صعود می کردم نمی توانستم با خودم وسایل اضافه و آب و غذا به همراه ببرم و وقتی وقت افطار شد من هیچ چیزی نداشتم تا روزه ام را افطار کنم که ساعت 5 صبح یعنی بعد از اذان سحر یکی از دوستان امدادگر برای ما آب آورد و بعد از بیش از 8 ساعت گذشتن از وقت افطار و اذان مغرب روزه ام را افطار کردم و وقتی همکار امدادگری که به من رسید و بطری آب را به من داد تا چند ثانیه نمی توانستم آب را بخورم چون اگر می خوردم ممکن بود معکوس جواب دهد و برگردانم چند بار در درپوش بطری آب را ریختم و جرعه جرعه خوردم تا دهانم و معده ام با خوردن آب عادت کند.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر افزود: در آن عملیات چون حادثه سنگین بود و به خاطر شرایط جوی و شرایط دیگر نتوانستیم در آن تایمی که مد نظر ما بود مصدوم را نجات دهیم و به همین خاطر هم خیلی فشار به افراد تیم و به خود شخص من وارد شد. به دلیل سنگینی عملیات، معاون امداد و نجات استان شخصا پای کار آمده و در عملیات حضور داشتند ساعت 4 و نیم صبح از اینکه عملیات طولانی شده بود به من زنگ زدند و گفتند داری چکار می کنی؟ و من گفتم دیگر عقلم جواب نمی دهد و نمی توانم عملیات کنم، صبر کن تا آفتاب بالا بیاید ببینم چکار باید بکنم یعنی آنقدر بدنم آب از دست داده بود که فکرم درست کار نمی کرد و تنها چیزی که به ذهنم می رسید این بود که نگذارم حادثه بیشتر شود چون نزدیک 18 نفر آنجا بودند و همه را خواباندم و گفتم بدون استثنا همه بنشینید  دیگر عملیات نمی کنیم  که بعد از اینکه این صحبت را کردم برای استراحت به حالت نیمه دراز کش قرار گرفتم که در این حال و در رویا بطری آب معدنی می دیدم.  

کوچکترین خطا در عملیات کوهستان به قیمت جان امدادگر تمام می شود

مخمس به حساس تر بودن عملیات های امداد کوهستان اشاره و بیان کرد: یکی از عملیات هایی که فوق العلاده می تواند خطر ساز باشد حادثه کوهستان است چون آنجا غیر از جان مصدوم جان امدادگر هم در نظر است و اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه باشد، به هیچ عنوان ناجی اصلا اجازه خطا کردن ندارد ولی در کوهستان خطا به گرانترین قیمت تمام می شود و جانش را از دست می دهد هر چند که همه عملیات ها فوق العلاده سخت هستند.

این امدادگر در ادامه به خاطراتی از حضور غافلگیرانه اش در عملیات ها اشاره کرد و افزود: سال گذشته یک حادثه برف و کولاک داشتیم که گردنه فولاد محله بسته شد من در مسافرت به سر می بردم و وقتی از حادثه اطلاع پیدا کردم در همان لحظه و ساعت 2 نصفه شب از شمال راه افتادم و ساعت 5 و نیم صبح به شعبه مهدیشهر رسیدم همان موقع هم تیمم را آماده کردم و برای عملیات رفتیم البته قبل ما  یک تیم امدادی و  یک تیم کمکی هم رفته بودند ولی چون حجم کولاک زیاد بود نیاز به کمک داشتند.

وی ادامه داد: در عملیات برف و کولاک چون بحث انتقال خیلی مهم است و ساعت 2 نصفه شب هم زمانی نبود که به آن سرعت بخواهیم تجهیزات برایشان بفرستیم چون رئیس راهداری باید کمکمان می کرد و اقدام می کرد که راه را باز کنند و حجم برف را کم می کرد تا خودروهای ما رد شوند و در این شرایط آنها فکر می کردند که صبح قرار است یک نفر دیگری به عملیات برود و وقتی صبح من را دیدند هیچ کس باورشان نمی شد که ساعت 2 نصفه شب که با من صحبت می کردند شمال بودم الان ساعت 5 صبح اینجا چکار می کنم و این برایشان خیلی جالب بود که به عملیات رفتم.

به من می گویند مثل جن و شَبه در حوادث حاضر می شوی  

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حادثه دیگری را در این خصوص ذکر کرد و گفت: حادثه تلخی در سه راه فولاد محله داشتیم که یک خودروی پراید با کامیون تصادف کرده بود. ناجی امدادگری که در پایگاه فولاد محله بود هر چند حوادث زیادی دیده بود ولی در آن صحنه شوک عملیات و جو محیط بر روی وی تاثیر گذاشت  که به آن اختلال حواس عملیاتی می گوییم چون حادثه واقعا خیلی سنگینی بود و سه جسد کاملا متلاشی شده بودند و آن امدادگر فقط تنها کاری که کرد این بود که به من زنگ زد و گفت حادثه شده و سه کشته داده و وقتی جریان حادثه را پرسیدم گفت پراید زیر کامیون رفته و داریم زور می زنیم که پراید را بیرون بکشیم  شما بیا کمکمان کن ولی من مهدیشهر بودم و وقتی گفتم الان؟؟ گفت ولش کن خودمان جمع و جورش می کنیم و همین چند کلمه کوتاه را صحبت کردیم و تمام شد از آن طرف من فورا با مرکز کنترل هماهنگی عملیات و با رئیس شعبه هماهنگ کردم و با یکی از همکاران سریع به سمت محل حادثه رفتیم در حالی که آنها انتظار این را نداشتند که ما را آنجا ببینند وقتی رسیدیم آن ناجی داشت خودرو را برش می زد، من رفتم دستم را گذاشتم روی قیچی ای که داشت برش می زد و گفتم برو کنار که آن ناجی وقتی یک دفعه مرا دید تعجب کرد و گفت تو اینجا چکار می کنی و دست کشید روی صورتم و گفت تو واقعی هستی.

مخمس تصریح کرد: خیلی از جاهایی که دوستان انتظارش را ندارند خودم را می رسانم و خیلی از دوستان به مزاح خیلی حرف ها می زنند و به من می گویند مثل جن یا شبه هستی البته یکی از چیزهایی که جالب است بدانید خیلی از امدادگران با من به عملیات نمی آیند چون می گویند فوق العلاده با ریسک پذیری کار می کنم در حالی که امدادگران واقعا به من لطف دارند که افتخار حضور با من بودن را می دهند.

این امدادگر جوان در پایان امدادگر را صبور و کم توقع توصیف و خاطر نشان کرد: من این حوزه امدادگری را حوزه عشق می دانم چرا که لذتی بالاتر از لذت کمک به همنوع  نیست که هم کار خیلی ساده ای است و هم خیلی لذت بخش و در عین حال خیلی سنگین است و واقعا هم هدف اول و آخر کار ما کمک به مردم است.

,

محمد مخمس که 14 سال سابقه امدادگری در جمعیت هلال احمر مهدیشهر را دارد جوانترین مسئول امداد و نجات در کشور است و مدرک کارشناسی مدیریت حرفه ای عملیات امداد و نجات دارد.

مخمس 28 ساله از سال 80 به عنوان نجات گر داوطلب در هلال احمر مهدیشهر فعالیت خود را شروع می کند و از سال 92 به عنوان کارمند در جمعیت هلال احمر جذب و بعد از یک بازه زمانی به عنوان مسئول امداد و نجات مهدیشهر انتخاب می شود که در سال 93 در همایشی که در مشهد برگزار شده بود و با بررسی که سازمان انجام داد به عنوان جوانترین مسئول امداد و نجات کشور معرفی می شود.

وی که به عنوان ورزشکار فوق حرفه ای و به صورت تخصصی به ورزش کوهنوردی می پردازد ودوره ای هم به عنوان تیم ملی امید بوده است در حوزه امداد و نجات با توجه به توانایی هایی که در کوهنوردی دارد تخصصا به عنوان نجاتگر کوهستان عمل می کند هر چند که تخصص نجاتگری در هر حوزه و عملیاتی غیر از کوهستان را نیز دارد.

این جوان امدادگرعلاوه بر فعالیت امدادی و ورزشی، در کلاس های هلال احمر به عنوان مدرس امداد و نجات کوهستان درسطح کشور فعال بوده و همچنین به عنوان مدرس با فدراسیون کوهنوردی نیز همکاری دارد و در کنار اینها به عنوان تیم پژوهش کارگروه جستجو و نجات فدراسیون کل کشور هم فعالیت می کند.

ورود به هلال احمر به صورت اتفاقی و از روی حس کنجکاوی

مخمس که با خبرنگار مرآت گفتگو می کرد در خصوص نحوه ورودش به جمعیت هلال احمر افزود: ابتدای ورودم به جمعیت هلال احمر به دلیل علاقه نبود بلکه بیشتر براساس یک اتفاق و حس کنجکاوی بود که من را به هلال احمر کشاند.

وی ادامه داد: نحوه عضویت من از یک چادر راهنمایان نوروزی که سال 79 در مهدیشهر برپا شده بود کلید خورد آن زمان من در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم و دوستی داشتم که در هلال احمر فعالیت و همکاری می کرد و از وی در خصوص فعالیت هلال احمر پرسیدم که با توضیحات وی به سمت ورود به این نهاد گرایش پیدا کردم.

مخمس تاکید کرد: همزمان با آشنایی من با هلال احمر یکی از دوستان ما در سنگ نوردی نیز جذب هلال احمر شد و از زمانی که من پیگیر ورود به هلال احمر شدم تا جذب دوست و همکار سنگ نوردی ما در هلال احمر یک هفته بیشتر طول نکشید و من هم جذب هلال احمر شده و بعد از گذراندن یک سری دوره وارد فاز امدادگری شدم.

امدادگری با تمام اعضای خانواده

این جوان امدادگر که با ورود خود به هلال احمر و حوزه امداد و نجات، تمام اعضای خانواده اش نیز به این نهاد وارد شدند، گفت: بعد از اینکه من امدادگر شدم پدرم نیز علاقه پیدا کرد تا وارد هلال احمر شود و به این صورت مادر و خواهرم نیز عضو هلال احمر شدند یعنی هر چهار نفر اعضای خانواده بعلاوه همسر خواهرم، همه از اعضای جمعیت هلال احمر و امدادگر هستیم.

علاقه و پشتکار مخمس به امدادگری و نجات جان هم نوع خود و شایستگی ها و لیاقتی که در این عرصه از خود نشان می دهد باعث می شود که به عنوان مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر انتخاب شود.

مسئول امدادونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حوزه امداد و نجات را یکی از سه سازمان اصلی جمعیت هلال احمر عنوان کرد و افزود: جمعیت هلال احمر واقعا گسترده است ولی از سه سازمان اصلی سازمان داوطلبان، سازمان امداد و نجات و سازمان جوانان تشکیل شده است که در همه این سازمان ها داوطلبان افتخاری فعالیت می کنند.

همه علاقمندان می توانند وارد سازمان امداد و نجات شوند

وی شرایط حضور در سازمان امداد و نجات را برای همه علاقمندان به امدادگری مهیا دانست و تصریح کرد: از یک فرد جوان تا یک فرد مسن که توانایی کارهای امداد و نجات را داشته باشند می توانند وارد این حوزه شوند به طور مثال در حال حاضر در خود سازمان مهدیشهر افراد مسنی را داریم که سنشان از 60 سال هم بیشتر است ولی پا به پای جوانان در عملیات های امدادی که توانایی وتخصص آن را دارندشرکت می کنند و خیلی راحت وبدون هیچ مشکلی عملیات می کنند.

مخمس، سازمان امداد و نجات را به پنج شاخه اصلی تقسیم بندی کرد و ادامه داد:شاید نزدیک به 10 تخصص امدادی داریم اما اصلی ها شامل امداد و نجات کوهستان، جاده، سیلاب، آوار و اسکان اضطراری است که این ها درحوادث نیاز مبرم و اولیه نجات هست.

وجود 70 امدادگر متخصص در حوزه مهدیشهر

مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر، با بیان اینکه 120 نفر در سازمان امداد و نجات مهدیشهر پرونده تشکیل داده اند تصریح کرد: طبق آخرین آمار نزدیک به 70 امدادگر در حوزه مهدیشهر داریم که به درجات عالیه نجاتگری رسیدند و می توانند هر اقدام نجاتی را چه در حوزه جاده چه آوار و چه کوهستان و... عملیات انجام دهند.

وی با اشاره به اینکه این امدادگران فقط در حوزه شهرستان یا استان کار نمی کنند و فرامنطقه ای فعالیت دارند، ادامه داد: هر چند ما یکی از 10 استان پرحادثه برف و کولاک در کشور به حساب می آییم  ولی دراین حوزه بارها شده که استان مازندران را پوشش دادیم همچنین در زلزله بم و اهر هم تیم امدادگر فرستادیم.

جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات هستیم

این جوان امدادگر، استان سمنان را در بسیاری از مواقع جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات دانست و اظهارکرد: استان ما در امداد و نجات به ویژه در امداد کوهستان خیلی حرف ها برای گفتن در سطح کشور دارد همچنین سال 85 در مسابقات امداد و نجات کشور تیم ما مقام دوم را به دست آورد.

مخمس با توضیح نحوه اطلاع یابی سازمان از وقوع حوادث و اعزام تیم امدادگر به محل حادثه گفت: هرحادثه ای که اتفاق می افتد اولین اقدام تماس با شماره 112 است که مستقیم با مرکز کنترل و هماهنگی عملیات امداد و نجات استان سمنان متصل می شود و آنجا یک نفر همیشه پاسخگو هست ویک نفر مدیر عملیاتی هم همیشه هست که کاملا کارها را مدیریت می کند که بعد از اطلاع پیدا کردن از جریان حادثه از استان ابلاغ می شود به هر شهرستانی که حادثه اتفاق افتاده وبه نزدیک ترین واحد امداد و نجاتی که هست اطلاع داده می شود و سپس سریعا اقدامات لازم انجام شده و در کمتر از یک دقیقه تیم امدادگر اعزام می شود.

شوخی های امدادگری: آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی

وی در ادامه به خبرنگار مرآت از اتفاقات تلخ و شیرین امدادگری اش گفت و با یاد آوری اولین حضورش در صحنه حادثه به عنوان امدادگر بیان کرد: اولین حادثه ای که رفتم در خرداد سال 80 بود و درگردنه آهوان به عنوان امدادگر جاده رفته بودم که آن حادثه تصادف2 کشته و 6 مصدوم داشت و دوستان هم به شوخی به من می گفتند که آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی.

این امدادگر جوان با بیان اینکه حادثه همیشه تلخ و بداست، به یکی از تلخ ترین حادثه هایی که حضور داشته اشاره کرد و افزود: حادثه ای درجاده گردنه آهوان روی داده  بود که در آنجا یک دختر سه ساله ای را شروع کردم به تنفس مصنوعی و عملیاتCPR انجام دادن و درحین این اقدامات نیز وی را تا بیمارستان رساندیم ولی به محض اینکه داخل بیمارستان رسیدیم  دیگر نتوانستیم احیایش کنیم و وی فوت کرد و این یکی از سخت ترین و البته تلخ ترین کارهایی بود که انجام دادم.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، با اشاره به اینکه بیشترین حادثه کوهستان استان را در مهدیشهر داریم و تقریبا طوری شده که هر هفته یک حادثه کوهستان را در شهرستان شاهد هستیم به بیان خاطراتی در این خصوص پرداخت و گفت: برای یک عملیات حادثه کوهستانی سمت چاشم رفتیم که در آن جریان یک خانواده ای دختر و همسرشان را در کوه گم کرده بودند و به دنبال جسدشان می گشتند و ما رفتیم و هر دو نفرشان را زنده پیدا کردیم.

پیدا کردن پیرمرد 70 ساله بعد از 18 روز در کوه های منطقه

مخمس که به واسطه کوهنورد بودنش در تخصص امدادگری کوهستان بیشتر وارد می شود، حادثه شیرین دیگری از زنده پیدا کردن فرد مورد نظر در حوادث کوهستان را برای خبرنگار مرآت بازگو کرد و افزود: یک آقای 70 ساله ای که به دنبال چیدن سبزی های صحرایی به کوه های منطقه رفته بود گم می شود و ما 11 روز به دنبالش گشته بودیم و هیچ اثری از وی پیدا نکردیم، امداد هوایی و سگ های جستجویمان را هم به کار گرفتیم و خودمان کل منطقه را وجب به وجب گشتیم که کوچکترین آثاری از وی پیدا کنیم ولی هیچ چیزی پیدا نکردیم که روز یازدهم با دستور قاضی کشیک ابلاغ به نیروی انتظامی و هلال احمر شد که وی مفقود الاثر است و عملیات جستجو را تمام کنید.

 مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر اضافه کرد: 18 روز بعد از حادثه گم شدن آن فرد، یک کارگر معدن به ما اعلام کرد که در محلی و روی دیواره ای یک صدای "آهای آهای" می آید و ما هر چه می گردیم صدا را پیدا نمی کنیم. این محلی که این کارگر معدن می گفت از نقطه ای که ما برای یافتن فرد گمشده می گشتیم شاید 40-50 کیلومتر دورتر بود و ما رفتیم آنجا و دیدیم همان فردی است که ما داشتیم دنبالش می گشتیم.

وی ادامه داد: جالب اینجا بود که ما اصلا حدس نمی زدیم که وی در این نقطه باشد چون هم فاصله خیلی زیاد بود و هم چند تا معبر دیواره ای داشت که در تخصص وقدرت پیرمرد 70 ساله ای چون او نبود که از آنجاعبور کند و با توجه به اینکه وی اختلال حواس نیز داشت هرچه از وی سوال می کردیم که شما چطور از اینجا عبور کردید می گفت شب بود و آمدم و از اینکه کسی فکر نمی کرد وی زنده پیدا شود و حالا زنده پیدا شده بود برایمان خیلی خوب و شیرین بود.

ماجرای تلخ سخت ترین عملیات امداد ونجات کوهستان کشور در کوههای منطقه چاشم

این امدادگر کوهستان در ادامه بیان اتفاقات کوهستان، به ذکر ماجرای شنیدنی و تلخی از حادثه کوهستان که جزو سخت ترین عملیات های امداد و نجات کشور شده بود پرداخت و ادامه داد: در ماه رمضان سال گذشته یک عملیاتی داشتیم که جزو سخت ترین عملیات های کشور شد و متاسفانه یک کشته داشت ولی یک آقای جوانی را زنده به پایین کوه رساندیم.

مخمس گفت: ساعت 6 عصر یکی از روزهای ماه رمضان بود که اعلام کردند حادثه ای در کوه های اطراف روستای چاشم اتفاق افتاده و ما هم با تیم امدادگری به منطقه رفتیم در این حادثه  که پدر و فرزند گرفتار شده بودند و پدر قبل از حضور ما و سر صحنه جا در جا فوت کرده بود و اقدامات ما برای نجات پسر و انتقال جسد شروع شد.

وی در خصوص سختی این عملیات با بیان اینکه در حادثه کوهستان تایم عملیات خیلی مهم است، گفت: ما مصدومی که داشتیم خیلی بد حال بود به طوری که کل شب را به طور دایم با پزشک آنکال صحبت می کردیم تا وضعیت مصدوم را چک کنیم از آن طرف هم به خاطر شرایط بیمار ما درخواست امداد هوایی کردیم ولی چون در منطقه مه بود هلی کوپتر نمی توانست پرواز کند و مجبور بودیم مصدوم را با دست انتقال دهیم که واقعا هم در آن عملیات فشار زیادی به همه تیم آمد ولی چه مردم محلی روستای چاشم و چه دوستان امدادگر در انتقال جسد و مصدوم خیلی به ما کمک کردند چون مصدوم ما یک مصدوم 95 کیلویی بود و خیلی چاق و سنگین بود و اگر کمک سایر دوستان و اهالی روستا نبود شاید آن عملیات خیلی بیشتر طول می کشید.

این امدادگر ادامه داد: حادثه در کوه اورون در منطقه ای نزدیک روستای چاشم اتفاق افتاده بود آنها 4 نفر شکارچی بودند که یک پدر و سه نفر دیگر پسرش بودند که پدر و یک پسر حادثه می بینند ولی دو پسر دیگر سر پا بوده و مشکلی نداشتند و همان بالا بودند. آنها هنگام صعود از قسمت دیگر کوه رفته بودند ولی آدرسی که به ما دادند چون به تاریکی شب برخوردیم ما را به دیواره کوه زد و به خاطر صخره ای بودن کوه و دیواره عمودی که داشت صعود ما بسیار سخت شد.

بیش از 8 ساعت بعد از افطار و در اذان صبح روز بعد روزه ام را افطار کردم

مخمس در تشریح حادثه و نحوه امدادرسانی نیز اظهار کرد: ماه رمضان بود و من روزه بودم و چون روی دیواره باید کار می کردم و یک دیواره 100 متری مستقیم را در شب صعود می کردم نمی توانستم با خودم وسایل اضافه و آب و غذا به همراه ببرم و وقتی وقت افطار شد من هیچ چیزی نداشتم تا روزه ام را افطار کنم که ساعت 5 صبح یعنی بعد از اذان سحر یکی از دوستان امدادگر برای ما آب آورد و بعد از بیش از 8 ساعت گذشتن از وقت افطار و اذان مغرب روزه ام را افطار کردم و وقتی همکار امدادگری که به من رسید و بطری آب را به من داد تا چند ثانیه نمی توانستم آب را بخورم چون اگر می خوردم ممکن بود معکوس جواب دهد و برگردانم چند بار در درپوش بطری آب را ریختم و جرعه جرعه خوردم تا دهانم و معده ام با خوردن آب عادت کند.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر افزود: در آن عملیات چون حادثه سنگین بود و به خاطر شرایط جوی و شرایط دیگر نتوانستیم در آن تایمی که مد نظر ما بود مصدوم را نجات دهیم و به همین خاطر هم خیلی فشار به افراد تیم و به خود شخص من وارد شد. به دلیل سنگینی عملیات، معاون امداد و نجات استان شخصا پای کار آمده و در عملیات حضور داشتند ساعت 4 و نیم صبح از اینکه عملیات طولانی شده بود به من زنگ زدند و گفتند داری چکار می کنی؟ و من گفتم دیگر عقلم جواب نمی دهد و نمی توانم عملیات کنم، صبر کن تا آفتاب بالا بیاید ببینم چکار باید بکنم یعنی آنقدر بدنم آب از دست داده بود که فکرم درست کار نمی کرد و تنها چیزی که به ذهنم می رسید این بود که نگذارم حادثه بیشتر شود چون نزدیک 18 نفر آنجا بودند و همه را خواباندم و گفتم بدون استثنا همه بنشینید  دیگر عملیات نمی کنیم  که بعد از اینکه این صحبت را کردم برای استراحت به حالت نیمه دراز کش قرار گرفتم که در این حال و در رویا بطری آب معدنی می دیدم.  

کوچکترین خطا در عملیات کوهستان به قیمت جان امدادگر تمام می شود

مخمس به حساس تر بودن عملیات های امداد کوهستان اشاره و بیان کرد: یکی از عملیات هایی که فوق العلاده می تواند خطر ساز باشد حادثه کوهستان است چون آنجا غیر از جان مصدوم جان امدادگر هم در نظر است و اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه باشد، به هیچ عنوان ناجی اصلا اجازه خطا کردن ندارد ولی در کوهستان خطا به گرانترین قیمت تمام می شود و جانش را از دست می دهد هر چند که همه عملیات ها فوق العلاده سخت هستند.

این امدادگر در ادامه به خاطراتی از حضور غافلگیرانه اش در عملیات ها اشاره کرد و افزود: سال گذشته یک حادثه برف و کولاک داشتیم که گردنه فولاد محله بسته شد من در مسافرت به سر می بردم و وقتی از حادثه اطلاع پیدا کردم در همان لحظه و ساعت 2 نصفه شب از شمال راه افتادم و ساعت 5 و نیم صبح به شعبه مهدیشهر رسیدم همان موقع هم تیمم را آماده کردم و برای عملیات رفتیم البته قبل ما  یک تیم امدادی و  یک تیم کمکی هم رفته بودند ولی چون حجم کولاک زیاد بود نیاز به کمک داشتند.

وی ادامه داد: در عملیات برف و کولاک چون بحث انتقال خیلی مهم است و ساعت 2 نصفه شب هم زمانی نبود که به آن سرعت بخواهیم تجهیزات برایشان بفرستیم چون رئیس راهداری باید کمکمان می کرد و اقدام می کرد که راه را باز کنند و حجم برف را کم می کرد تا خودروهای ما رد شوند و در این شرایط آنها فکر می کردند که صبح قرار است یک نفر دیگری به عملیات برود و وقتی صبح من را دیدند هیچ کس باورشان نمی شد که ساعت 2 نصفه شب که با من صحبت می کردند شمال بودم الان ساعت 5 صبح اینجا چکار می کنم و این برایشان خیلی جالب بود که به عملیات رفتم.

به من می گویند مثل جن و شَبه در حوادث حاضر می شوی  

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حادثه دیگری را در این خصوص ذکر کرد و گفت: حادثه تلخی در سه راه فولاد محله داشتیم که یک خودروی پراید با کامیون تصادف کرده بود. ناجی امدادگری که در پایگاه فولاد محله بود هر چند حوادث زیادی دیده بود ولی در آن صحنه شوک عملیات و جو محیط بر روی وی تاثیر گذاشت  که به آن اختلال حواس عملیاتی می گوییم چون حادثه واقعا خیلی سنگینی بود و سه جسد کاملا متلاشی شده بودند و آن امدادگر فقط تنها کاری که کرد این بود که به من زنگ زد و گفت حادثه شده و سه کشته داده و وقتی جریان حادثه را پرسیدم گفت پراید زیر کامیون رفته و داریم زور می زنیم که پراید را بیرون بکشیم  شما بیا کمکمان کن ولی من مهدیشهر بودم و وقتی گفتم الان؟؟ گفت ولش کن خودمان جمع و جورش می کنیم و همین چند کلمه کوتاه را صحبت کردیم و تمام شد از آن طرف من فورا با مرکز کنترل هماهنگی عملیات و با رئیس شعبه هماهنگ کردم و با یکی از همکاران سریع به سمت محل حادثه رفتیم در حالی که آنها انتظار این را نداشتند که ما را آنجا ببینند وقتی رسیدیم آن ناجی داشت خودرو را برش می زد، من رفتم دستم را گذاشتم روی قیچی ای که داشت برش می زد و گفتم برو کنار که آن ناجی وقتی یک دفعه مرا دید تعجب کرد و گفت تو اینجا چکار می کنی و دست کشید روی صورتم و گفت تو واقعی هستی.

مخمس تصریح کرد: خیلی از جاهایی که دوستان انتظارش را ندارند خودم را می رسانم و خیلی از دوستان به مزاح خیلی حرف ها می زنند و به من می گویند مثل جن یا شبه هستی البته یکی از چیزهایی که جالب است بدانید خیلی از امدادگران با من به عملیات نمی آیند چون می گویند فوق العلاده با ریسک پذیری کار می کنم در حالی که امدادگران واقعا به من لطف دارند که افتخار حضور با من بودن را می دهند.

این امدادگر جوان در پایان امدادگر را صبور و کم توقع توصیف و خاطر نشان کرد: من این حوزه امدادگری را حوزه عشق می دانم چرا که لذتی بالاتر از لذت کمک به همنوع  نیست که هم کار خیلی ساده ای است و هم خیلی لذت بخش و در عین حال خیلی سنگین است و واقعا هم هدف اول و آخر کار ما کمک به مردم است.

,

محمد مخمس که 14 سال سابقه امدادگری در جمعیت هلال احمر مهدیشهر را دارد جوانترین مسئول امداد و نجات در کشور است و مدرک کارشناسی مدیریت حرفه ای عملیات امداد و نجات دارد.

مخمس 28 ساله از سال 80 به عنوان نجات گر داوطلب در هلال احمر مهدیشهر فعالیت خود را شروع می کند و از سال 92 به عنوان کارمند در جمعیت هلال احمر جذب و بعد از یک بازه زمانی به عنوان مسئول امداد و نجات مهدیشهر انتخاب می شود که در سال 93 در همایشی که در مشهد برگزار شده بود و با بررسی که سازمان انجام داد به عنوان جوانترین مسئول امداد و نجات کشور معرفی می شود.

وی که به عنوان ورزشکار فوق حرفه ای و به صورت تخصصی به ورزش کوهنوردی می پردازد ودوره ای هم به عنوان تیم ملی امید بوده است در حوزه امداد و نجات با توجه به توانایی هایی که در کوهنوردی دارد تخصصا به عنوان نجاتگر کوهستان عمل می کند هر چند که تخصص نجاتگری در هر حوزه و عملیاتی غیر از کوهستان را نیز دارد.

این جوان امدادگرعلاوه بر فعالیت امدادی و ورزشی، در کلاس های هلال احمر به عنوان مدرس امداد و نجات کوهستان درسطح کشور فعال بوده و همچنین به عنوان مدرس با فدراسیون کوهنوردی نیز همکاری دارد و در کنار اینها به عنوان تیم پژوهش کارگروه جستجو و نجات فدراسیون کل کشور هم فعالیت می کند.

ورود به هلال احمر به صورت اتفاقی و از روی حس کنجکاوی

مخمس که با خبرنگار مرآت گفتگو می کرد در خصوص نحوه ورودش به جمعیت هلال احمر افزود: ابتدای ورودم به جمعیت هلال احمر به دلیل علاقه نبود بلکه بیشتر براساس یک اتفاق و حس کنجکاوی بود که من را به هلال احمر کشاند.

وی ادامه داد: نحوه عضویت من از یک چادر راهنمایان نوروزی که سال 79 در مهدیشهر برپا شده بود کلید خورد آن زمان من در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم و دوستی داشتم که در هلال احمر فعالیت و همکاری می کرد و از وی در خصوص فعالیت هلال احمر پرسیدم که با توضیحات وی به سمت ورود به این نهاد گرایش پیدا کردم.

مخمس تاکید کرد: همزمان با آشنایی من با هلال احمر یکی از دوستان ما در سنگ نوردی نیز جذب هلال احمر شد و از زمانی که من پیگیر ورود به هلال احمر شدم تا جذب دوست و همکار سنگ نوردی ما در هلال احمر یک هفته بیشتر طول نکشید و من هم جذب هلال احمر شده و بعد از گذراندن یک سری دوره وارد فاز امدادگری شدم.

امدادگری با تمام اعضای خانواده

این جوان امدادگر که با ورود خود به هلال احمر و حوزه امداد و نجات، تمام اعضای خانواده اش نیز به این نهاد وارد شدند، گفت: بعد از اینکه من امدادگر شدم پدرم نیز علاقه پیدا کرد تا وارد هلال احمر شود و به این صورت مادر و خواهرم نیز عضو هلال احمر شدند یعنی هر چهار نفر اعضای خانواده بعلاوه همسر خواهرم، همه از اعضای جمعیت هلال احمر و امدادگر هستیم.

علاقه و پشتکار مخمس به امدادگری و نجات جان هم نوع خود و شایستگی ها و لیاقتی که در این عرصه از خود نشان می دهد باعث می شود که به عنوان مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر انتخاب شود.

مسئول امدادونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حوزه امداد و نجات را یکی از سه سازمان اصلی جمعیت هلال احمر عنوان کرد و افزود: جمعیت هلال احمر واقعا گسترده است ولی از سه سازمان اصلی سازمان داوطلبان، سازمان امداد و نجات و سازمان جوانان تشکیل شده است که در همه این سازمان ها داوطلبان افتخاری فعالیت می کنند.

همه علاقمندان می توانند وارد سازمان امداد و نجات شوند

وی شرایط حضور در سازمان امداد و نجات را برای همه علاقمندان به امدادگری مهیا دانست و تصریح کرد: از یک فرد جوان تا یک فرد مسن که توانایی کارهای امداد و نجات را داشته باشند می توانند وارد این حوزه شوند به طور مثال در حال حاضر در خود سازمان مهدیشهر افراد مسنی را داریم که سنشان از 60 سال هم بیشتر است ولی پا به پای جوانان در عملیات های امدادی که توانایی وتخصص آن را دارندشرکت می کنند و خیلی راحت وبدون هیچ مشکلی عملیات می کنند.

مخمس، سازمان امداد و نجات را به پنج شاخه اصلی تقسیم بندی کرد و ادامه داد:شاید نزدیک به 10 تخصص امدادی داریم اما اصلی ها شامل امداد و نجات کوهستان، جاده، سیلاب، آوار و اسکان اضطراری است که این ها درحوادث نیاز مبرم و اولیه نجات هست.

وجود 70 امدادگر متخصص در حوزه مهدیشهر

مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر، با بیان اینکه 120 نفر در سازمان امداد و نجات مهدیشهر پرونده تشکیل داده اند تصریح کرد: طبق آخرین آمار نزدیک به 70 امدادگر در حوزه مهدیشهر داریم که به درجات عالیه نجاتگری رسیدند و می توانند هر اقدام نجاتی را چه در حوزه جاده چه آوار و چه کوهستان و... عملیات انجام دهند.

وی با اشاره به اینکه این امدادگران فقط در حوزه شهرستان یا استان کار نمی کنند و فرامنطقه ای فعالیت دارند، ادامه داد: هر چند ما یکی از 10 استان پرحادثه برف و کولاک در کشور به حساب می آییم  ولی دراین حوزه بارها شده که استان مازندران را پوشش دادیم همچنین در زلزله بم و اهر هم تیم امدادگر فرستادیم.

جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات هستیم

این جوان امدادگر، استان سمنان را در بسیاری از مواقع جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات دانست و اظهارکرد: استان ما در امداد و نجات به ویژه در امداد کوهستان خیلی حرف ها برای گفتن در سطح کشور دارد همچنین سال 85 در مسابقات امداد و نجات کشور تیم ما مقام دوم را به دست آورد.

مخمس با توضیح نحوه اطلاع یابی سازمان از وقوع حوادث و اعزام تیم امدادگر به محل حادثه گفت: هرحادثه ای که اتفاق می افتد اولین اقدام تماس با شماره 112 است که مستقیم با مرکز کنترل و هماهنگی عملیات امداد و نجات استان سمنان متصل می شود و آنجا یک نفر همیشه پاسخگو هست ویک نفر مدیر عملیاتی هم همیشه هست که کاملا کارها را مدیریت می کند که بعد از اطلاع پیدا کردن از جریان حادثه از استان ابلاغ می شود به هر شهرستانی که حادثه اتفاق افتاده وبه نزدیک ترین واحد امداد و نجاتی که هست اطلاع داده می شود و سپس سریعا اقدامات لازم انجام شده و در کمتر از یک دقیقه تیم امدادگر اعزام می شود.

شوخی های امدادگری: آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی

وی در ادامه به خبرنگار مرآت از اتفاقات تلخ و شیرین امدادگری اش گفت و با یاد آوری اولین حضورش در صحنه حادثه به عنوان امدادگر بیان کرد: اولین حادثه ای که رفتم در خرداد سال 80 بود و درگردنه آهوان به عنوان امدادگر جاده رفته بودم که آن حادثه تصادف2 کشته و 6 مصدوم داشت و دوستان هم به شوخی به من می گفتند که آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی.

این امدادگر جوان با بیان اینکه حادثه همیشه تلخ و بداست، به یکی از تلخ ترین حادثه هایی که حضور داشته اشاره کرد و افزود: حادثه ای درجاده گردنه آهوان روی داده  بود که در آنجا یک دختر سه ساله ای را شروع کردم به تنفس مصنوعی و عملیاتCPR انجام دادن و درحین این اقدامات نیز وی را تا بیمارستان رساندیم ولی به محض اینکه داخل بیمارستان رسیدیم  دیگر نتوانستیم احیایش کنیم و وی فوت کرد و این یکی از سخت ترین و البته تلخ ترین کارهایی بود که انجام دادم.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، با اشاره به اینکه بیشترین حادثه کوهستان استان را در مهدیشهر داریم و تقریبا طوری شده که هر هفته یک حادثه کوهستان را در شهرستان شاهد هستیم به بیان خاطراتی در این خصوص پرداخت و گفت: برای یک عملیات حادثه کوهستانی سمت چاشم رفتیم که در آن جریان یک خانواده ای دختر و همسرشان را در کوه گم کرده بودند و به دنبال جسدشان می گشتند و ما رفتیم و هر دو نفرشان را زنده پیدا کردیم.

پیدا کردن پیرمرد 70 ساله بعد از 18 روز در کوه های منطقه

مخمس که به واسطه کوهنورد بودنش در تخصص امدادگری کوهستان بیشتر وارد می شود، حادثه شیرین دیگری از زنده پیدا کردن فرد مورد نظر در حوادث کوهستان را برای خبرنگار مرآت بازگو کرد و افزود: یک آقای 70 ساله ای که به دنبال چیدن سبزی های صحرایی به کوه های منطقه رفته بود گم می شود و ما 11 روز به دنبالش گشته بودیم و هیچ اثری از وی پیدا نکردیم، امداد هوایی و سگ های جستجویمان را هم به کار گرفتیم و خودمان کل منطقه را وجب به وجب گشتیم که کوچکترین آثاری از وی پیدا کنیم ولی هیچ چیزی پیدا نکردیم که روز یازدهم با دستور قاضی کشیک ابلاغ به نیروی انتظامی و هلال احمر شد که وی مفقود الاثر است و عملیات جستجو را تمام کنید.

 مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر اضافه کرد: 18 روز بعد از حادثه گم شدن آن فرد، یک کارگر معدن به ما اعلام کرد که در محلی و روی دیواره ای یک صدای "آهای آهای" می آید و ما هر چه می گردیم صدا را پیدا نمی کنیم. این محلی که این کارگر معدن می گفت از نقطه ای که ما برای یافتن فرد گمشده می گشتیم شاید 40-50 کیلومتر دورتر بود و ما رفتیم آنجا و دیدیم همان فردی است که ما داشتیم دنبالش می گشتیم.

وی ادامه داد: جالب اینجا بود که ما اصلا حدس نمی زدیم که وی در این نقطه باشد چون هم فاصله خیلی زیاد بود و هم چند تا معبر دیواره ای داشت که در تخصص وقدرت پیرمرد 70 ساله ای چون او نبود که از آنجاعبور کند و با توجه به اینکه وی اختلال حواس نیز داشت هرچه از وی سوال می کردیم که شما چطور از اینجا عبور کردید می گفت شب بود و آمدم و از اینکه کسی فکر نمی کرد وی زنده پیدا شود و حالا زنده پیدا شده بود برایمان خیلی خوب و شیرین بود.

ماجرای تلخ سخت ترین عملیات امداد ونجات کوهستان کشور در کوههای منطقه چاشم

این امدادگر کوهستان در ادامه بیان اتفاقات کوهستان، به ذکر ماجرای شنیدنی و تلخی از حادثه کوهستان که جزو سخت ترین عملیات های امداد و نجات کشور شده بود پرداخت و ادامه داد: در ماه رمضان سال گذشته یک عملیاتی داشتیم که جزو سخت ترین عملیات های کشور شد و متاسفانه یک کشته داشت ولی یک آقای جوانی را زنده به پایین کوه رساندیم.

مخمس گفت: ساعت 6 عصر یکی از روزهای ماه رمضان بود که اعلام کردند حادثه ای در کوه های اطراف روستای چاشم اتفاق افتاده و ما هم با تیم امدادگری به منطقه رفتیم در این حادثه  که پدر و فرزند گرفتار شده بودند و پدر قبل از حضور ما و سر صحنه جا در جا فوت کرده بود و اقدامات ما برای نجات پسر و انتقال جسد شروع شد.

وی در خصوص سختی این عملیات با بیان اینکه در حادثه کوهستان تایم عملیات خیلی مهم است، گفت: ما مصدومی که داشتیم خیلی بد حال بود به طوری که کل شب را به طور دایم با پزشک آنکال صحبت می کردیم تا وضعیت مصدوم را چک کنیم از آن طرف هم به خاطر شرایط بیمار ما درخواست امداد هوایی کردیم ولی چون در منطقه مه بود هلی کوپتر نمی توانست پرواز کند و مجبور بودیم مصدوم را با دست انتقال دهیم که واقعا هم در آن عملیات فشار زیادی به همه تیم آمد ولی چه مردم محلی روستای چاشم و چه دوستان امدادگر در انتقال جسد و مصدوم خیلی به ما کمک کردند چون مصدوم ما یک مصدوم 95 کیلویی بود و خیلی چاق و سنگین بود و اگر کمک سایر دوستان و اهالی روستا نبود شاید آن عملیات خیلی بیشتر طول می کشید.

این امدادگر ادامه داد: حادثه در کوه اورون در منطقه ای نزدیک روستای چاشم اتفاق افتاده بود آنها 4 نفر شکارچی بودند که یک پدر و سه نفر دیگر پسرش بودند که پدر و یک پسر حادثه می بینند ولی دو پسر دیگر سر پا بوده و مشکلی نداشتند و همان بالا بودند. آنها هنگام صعود از قسمت دیگر کوه رفته بودند ولی آدرسی که به ما دادند چون به تاریکی شب برخوردیم ما را به دیواره کوه زد و به خاطر صخره ای بودن کوه و دیواره عمودی که داشت صعود ما بسیار سخت شد.

بیش از 8 ساعت بعد از افطار و در اذان صبح روز بعد روزه ام را افطار کردم

مخمس در تشریح حادثه و نحوه امدادرسانی نیز اظهار کرد: ماه رمضان بود و من روزه بودم و چون روی دیواره باید کار می کردم و یک دیواره 100 متری مستقیم را در شب صعود می کردم نمی توانستم با خودم وسایل اضافه و آب و غذا به همراه ببرم و وقتی وقت افطار شد من هیچ چیزی نداشتم تا روزه ام را افطار کنم که ساعت 5 صبح یعنی بعد از اذان سحر یکی از دوستان امدادگر برای ما آب آورد و بعد از بیش از 8 ساعت گذشتن از وقت افطار و اذان مغرب روزه ام را افطار کردم و وقتی همکار امدادگری که به من رسید و بطری آب را به من داد تا چند ثانیه نمی توانستم آب را بخورم چون اگر می خوردم ممکن بود معکوس جواب دهد و برگردانم چند بار در درپوش بطری آب را ریختم و جرعه جرعه خوردم تا دهانم و معده ام با خوردن آب عادت کند.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر افزود: در آن عملیات چون حادثه سنگین بود و به خاطر شرایط جوی و شرایط دیگر نتوانستیم در آن تایمی که مد نظر ما بود مصدوم را نجات دهیم و به همین خاطر هم خیلی فشار به افراد تیم و به خود شخص من وارد شد. به دلیل سنگینی عملیات، معاون امداد و نجات استان شخصا پای کار آمده و در عملیات حضور داشتند ساعت 4 و نیم صبح از اینکه عملیات طولانی شده بود به من زنگ زدند و گفتند داری چکار می کنی؟ و من گفتم دیگر عقلم جواب نمی دهد و نمی توانم عملیات کنم، صبر کن تا آفتاب بالا بیاید ببینم چکار باید بکنم یعنی آنقدر بدنم آب از دست داده بود که فکرم درست کار نمی کرد و تنها چیزی که به ذهنم می رسید این بود که نگذارم حادثه بیشتر شود چون نزدیک 18 نفر آنجا بودند و همه را خواباندم و گفتم بدون استثنا همه بنشینید  دیگر عملیات نمی کنیم  که بعد از اینکه این صحبت را کردم برای استراحت به حالت نیمه دراز کش قرار گرفتم که در این حال و در رویا بطری آب معدنی می دیدم.  

کوچکترین خطا در عملیات کوهستان به قیمت جان امدادگر تمام می شود

مخمس به حساس تر بودن عملیات های امداد کوهستان اشاره و بیان کرد: یکی از عملیات هایی که فوق العلاده می تواند خطر ساز باشد حادثه کوهستان است چون آنجا غیر از جان مصدوم جان امدادگر هم در نظر است و اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه باشد، به هیچ عنوان ناجی اصلا اجازه خطا کردن ندارد ولی در کوهستان خطا به گرانترین قیمت تمام می شود و جانش را از دست می دهد هر چند که همه عملیات ها فوق العلاده سخت هستند.

این امدادگر در ادامه به خاطراتی از حضور غافلگیرانه اش در عملیات ها اشاره کرد و افزود: سال گذشته یک حادثه برف و کولاک داشتیم که گردنه فولاد محله بسته شد من در مسافرت به سر می بردم و وقتی از حادثه اطلاع پیدا کردم در همان لحظه و ساعت 2 نصفه شب از شمال راه افتادم و ساعت 5 و نیم صبح به شعبه مهدیشهر رسیدم همان موقع هم تیمم را آماده کردم و برای عملیات رفتیم البته قبل ما  یک تیم امدادی و  یک تیم کمکی هم رفته بودند ولی چون حجم کولاک زیاد بود نیاز به کمک داشتند.

وی ادامه داد: در عملیات برف و کولاک چون بحث انتقال خیلی مهم است و ساعت 2 نصفه شب هم زمانی نبود که به آن سرعت بخواهیم تجهیزات برایشان بفرستیم چون رئیس راهداری باید کمکمان می کرد و اقدام می کرد که راه را باز کنند و حجم برف را کم می کرد تا خودروهای ما رد شوند و در این شرایط آنها فکر می کردند که صبح قرار است یک نفر دیگری به عملیات برود و وقتی صبح من را دیدند هیچ کس باورشان نمی شد که ساعت 2 نصفه شب که با من صحبت می کردند شمال بودم الان ساعت 5 صبح اینجا چکار می کنم و این برایشان خیلی جالب بود که به عملیات رفتم.

به من می گویند مثل جن و شَبه در حوادث حاضر می شوی  

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حادثه دیگری را در این خصوص ذکر کرد و گفت: حادثه تلخی در سه راه فولاد محله داشتیم که یک خودروی پراید با کامیون تصادف کرده بود. ناجی امدادگری که در پایگاه فولاد محله بود هر چند حوادث زیادی دیده بود ولی در آن صحنه شوک عملیات و جو محیط بر روی وی تاثیر گذاشت  که به آن اختلال حواس عملیاتی می گوییم چون حادثه واقعا خیلی سنگینی بود و سه جسد کاملا متلاشی شده بودند و آن امدادگر فقط تنها کاری که کرد این بود که به من زنگ زد و گفت حادثه شده و سه کشته داده و وقتی جریان حادثه را پرسیدم گفت پراید زیر کامیون رفته و داریم زور می زنیم که پراید را بیرون بکشیم  شما بیا کمکمان کن ولی من مهدیشهر بودم و وقتی گفتم الان؟؟ گفت ولش کن خودمان جمع و جورش می کنیم و همین چند کلمه کوتاه را صحبت کردیم و تمام شد از آن طرف من فورا با مرکز کنترل هماهنگی عملیات و با رئیس شعبه هماهنگ کردم و با یکی از همکاران سریع به سمت محل حادثه رفتیم در حالی که آنها انتظار این را نداشتند که ما را آنجا ببینند وقتی رسیدیم آن ناجی داشت خودرو را برش می زد، من رفتم دستم را گذاشتم روی قیچی ای که داشت برش می زد و گفتم برو کنار که آن ناجی وقتی یک دفعه مرا دید تعجب کرد و گفت تو اینجا چکار می کنی و دست کشید روی صورتم و گفت تو واقعی هستی.

مخمس تصریح کرد: خیلی از جاهایی که دوستان انتظارش را ندارند خودم را می رسانم و خیلی از دوستان به مزاح خیلی حرف ها می زنند و به من می گویند مثل جن یا شبه هستی البته یکی از چیزهایی که جالب است بدانید خیلی از امدادگران با من به عملیات نمی آیند چون می گویند فوق العلاده با ریسک پذیری کار می کنم در حالی که امدادگران واقعا به من لطف دارند که افتخار حضور با من بودن را می دهند.

این امدادگر جوان در پایان امدادگر را صبور و کم توقع توصیف و خاطر نشان کرد: من این حوزه امدادگری را حوزه عشق می دانم چرا که لذتی بالاتر از لذت کمک به همنوع  نیست که هم کار خیلی ساده ای است و هم خیلی لذت بخش و در عین حال خیلی سنگین است و واقعا هم هدف اول و آخر کار ما کمک به مردم است.

,

محمد مخمس که 14 سال سابقه امدادگری در جمعیت هلال احمر مهدیشهر را دارد جوانترین مسئول امداد و نجات در کشور است و مدرک کارشناسی مدیریت حرفه ای عملیات امداد و نجات دارد.

مخمس 28 ساله از سال 80 به عنوان نجات گر داوطلب در هلال احمر مهدیشهر فعالیت خود را شروع می کند و از سال 92 به عنوان کارمند در جمعیت هلال احمر جذب و بعد از یک بازه زمانی به عنوان مسئول امداد و نجات مهدیشهر انتخاب می شود که در سال 93 در همایشی که در مشهد برگزار شده بود و با بررسی که سازمان انجام داد به عنوان جوانترین مسئول امداد و نجات کشور معرفی می شود.

وی که به عنوان ورزشکار فوق حرفه ای و به صورت تخصصی به ورزش کوهنوردی می پردازد ودوره ای هم به عنوان تیم ملی امید بوده است در حوزه امداد و نجات با توجه به توانایی هایی که در کوهنوردی دارد تخصصا به عنوان نجاتگر کوهستان عمل می کند هر چند که تخصص نجاتگری در هر حوزه و عملیاتی غیر از کوهستان را نیز دارد.

این جوان امدادگرعلاوه بر فعالیت امدادی و ورزشی، در کلاس های هلال احمر به عنوان مدرس امداد و نجات کوهستان درسطح کشور فعال بوده و همچنین به عنوان مدرس با فدراسیون کوهنوردی نیز همکاری دارد و در کنار اینها به عنوان تیم پژوهش کارگروه جستجو و نجات فدراسیون کل کشور هم فعالیت می کند.

ورود به هلال احمر به صورت اتفاقی و از روی حس کنجکاوی

مخمس که با خبرنگار مرآت گفتگو می کرد در خصوص نحوه ورودش به جمعیت هلال احمر افزود: ابتدای ورودم به جمعیت هلال احمر به دلیل علاقه نبود بلکه بیشتر براساس یک اتفاق و حس کنجکاوی بود که من را به هلال احمر کشاند.

وی ادامه داد: نحوه عضویت من از یک چادر راهنمایان نوروزی که سال 79 در مهدیشهر برپا شده بود کلید خورد آن زمان من در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم و دوستی داشتم که در هلال احمر فعالیت و همکاری می کرد و از وی در خصوص فعالیت هلال احمر پرسیدم که با توضیحات وی به سمت ورود به این نهاد گرایش پیدا کردم.

مخمس تاکید کرد: همزمان با آشنایی من با هلال احمر یکی از دوستان ما در سنگ نوردی نیز جذب هلال احمر شد و از زمانی که من پیگیر ورود به هلال احمر شدم تا جذب دوست و همکار سنگ نوردی ما در هلال احمر یک هفته بیشتر طول نکشید و من هم جذب هلال احمر شده و بعد از گذراندن یک سری دوره وارد فاز امدادگری شدم.

امدادگری با تمام اعضای خانواده

این جوان امدادگر که با ورود خود به هلال احمر و حوزه امداد و نجات، تمام اعضای خانواده اش نیز به این نهاد وارد شدند، گفت: بعد از اینکه من امدادگر شدم پدرم نیز علاقه پیدا کرد تا وارد هلال احمر شود و به این صورت مادر و خواهرم نیز عضو هلال احمر شدند یعنی هر چهار نفر اعضای خانواده بعلاوه همسر خواهرم، همه از اعضای جمعیت هلال احمر و امدادگر هستیم.

علاقه و پشتکار مخمس به امدادگری و نجات جان هم نوع خود و شایستگی ها و لیاقتی که در این عرصه از خود نشان می دهد باعث می شود که به عنوان مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر انتخاب شود.

مسئول امدادونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حوزه امداد و نجات را یکی از سه سازمان اصلی جمعیت هلال احمر عنوان کرد و افزود: جمعیت هلال احمر واقعا گسترده است ولی از سه سازمان اصلی سازمان داوطلبان، سازمان امداد و نجات و سازمان جوانان تشکیل شده است که در همه این سازمان ها داوطلبان افتخاری فعالیت می کنند.

همه علاقمندان می توانند وارد سازمان امداد و نجات شوند

وی شرایط حضور در سازمان امداد و نجات را برای همه علاقمندان به امدادگری مهیا دانست و تصریح کرد: از یک فرد جوان تا یک فرد مسن که توانایی کارهای امداد و نجات را داشته باشند می توانند وارد این حوزه شوند به طور مثال در حال حاضر در خود سازمان مهدیشهر افراد مسنی را داریم که سنشان از 60 سال هم بیشتر است ولی پا به پای جوانان در عملیات های امدادی که توانایی وتخصص آن را دارندشرکت می کنند و خیلی راحت وبدون هیچ مشکلی عملیات می کنند.

مخمس، سازمان امداد و نجات را به پنج شاخه اصلی تقسیم بندی کرد و ادامه داد:شاید نزدیک به 10 تخصص امدادی داریم اما اصلی ها شامل امداد و نجات کوهستان، جاده، سیلاب، آوار و اسکان اضطراری است که این ها درحوادث نیاز مبرم و اولیه نجات هست.

وجود 70 امدادگر متخصص در حوزه مهدیشهر

مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر، با بیان اینکه 120 نفر در سازمان امداد و نجات مهدیشهر پرونده تشکیل داده اند تصریح کرد: طبق آخرین آمار نزدیک به 70 امدادگر در حوزه مهدیشهر داریم که به درجات عالیه نجاتگری رسیدند و می توانند هر اقدام نجاتی را چه در حوزه جاده چه آوار و چه کوهستان و... عملیات انجام دهند.

وی با اشاره به اینکه این امدادگران فقط در حوزه شهرستان یا استان کار نمی کنند و فرامنطقه ای فعالیت دارند، ادامه داد: هر چند ما یکی از 10 استان پرحادثه برف و کولاک در کشور به حساب می آییم  ولی دراین حوزه بارها شده که استان مازندران را پوشش دادیم همچنین در زلزله بم و اهر هم تیم امدادگر فرستادیم.

جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات هستیم

این جوان امدادگر، استان سمنان را در بسیاری از مواقع جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات دانست و اظهارکرد: استان ما در امداد و نجات به ویژه در امداد کوهستان خیلی حرف ها برای گفتن در سطح کشور دارد همچنین سال 85 در مسابقات امداد و نجات کشور تیم ما مقام دوم را به دست آورد.

مخمس با توضیح نحوه اطلاع یابی سازمان از وقوع حوادث و اعزام تیم امدادگر به محل حادثه گفت: هرحادثه ای که اتفاق می افتد اولین اقدام تماس با شماره 112 است که مستقیم با مرکز کنترل و هماهنگی عملیات امداد و نجات استان سمنان متصل می شود و آنجا یک نفر همیشه پاسخگو هست ویک نفر مدیر عملیاتی هم همیشه هست که کاملا کارها را مدیریت می کند که بعد از اطلاع پیدا کردن از جریان حادثه از استان ابلاغ می شود به هر شهرستانی که حادثه اتفاق افتاده وبه نزدیک ترین واحد امداد و نجاتی که هست اطلاع داده می شود و سپس سریعا اقدامات لازم انجام شده و در کمتر از یک دقیقه تیم امدادگر اعزام می شود.

شوخی های امدادگری: آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی

وی در ادامه به خبرنگار مرآت از اتفاقات تلخ و شیرین امدادگری اش گفت و با یاد آوری اولین حضورش در صحنه حادثه به عنوان امدادگر بیان کرد: اولین حادثه ای که رفتم در خرداد سال 80 بود و درگردنه آهوان به عنوان امدادگر جاده رفته بودم که آن حادثه تصادف2 کشته و 6 مصدوم داشت و دوستان هم به شوخی به من می گفتند که آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی.

این امدادگر جوان با بیان اینکه حادثه همیشه تلخ و بداست، به یکی از تلخ ترین حادثه هایی که حضور داشته اشاره کرد و افزود: حادثه ای درجاده گردنه آهوان روی داده  بود که در آنجا یک دختر سه ساله ای را شروع کردم به تنفس مصنوعی و عملیاتCPR انجام دادن و درحین این اقدامات نیز وی را تا بیمارستان رساندیم ولی به محض اینکه داخل بیمارستان رسیدیم  دیگر نتوانستیم احیایش کنیم و وی فوت کرد و این یکی از سخت ترین و البته تلخ ترین کارهایی بود که انجام دادم.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، با اشاره به اینکه بیشترین حادثه کوهستان استان را در مهدیشهر داریم و تقریبا طوری شده که هر هفته یک حادثه کوهستان را در شهرستان شاهد هستیم به بیان خاطراتی در این خصوص پرداخت و گفت: برای یک عملیات حادثه کوهستانی سمت چاشم رفتیم که در آن جریان یک خانواده ای دختر و همسرشان را در کوه گم کرده بودند و به دنبال جسدشان می گشتند و ما رفتیم و هر دو نفرشان را زنده پیدا کردیم.

پیدا کردن پیرمرد 70 ساله بعد از 18 روز در کوه های منطقه

مخمس که به واسطه کوهنورد بودنش در تخصص امدادگری کوهستان بیشتر وارد می شود، حادثه شیرین دیگری از زنده پیدا کردن فرد مورد نظر در حوادث کوهستان را برای خبرنگار مرآت بازگو کرد و افزود: یک آقای 70 ساله ای که به دنبال چیدن سبزی های صحرایی به کوه های منطقه رفته بود گم می شود و ما 11 روز به دنبالش گشته بودیم و هیچ اثری از وی پیدا نکردیم، امداد هوایی و سگ های جستجویمان را هم به کار گرفتیم و خودمان کل منطقه را وجب به وجب گشتیم که کوچکترین آثاری از وی پیدا کنیم ولی هیچ چیزی پیدا نکردیم که روز یازدهم با دستور قاضی کشیک ابلاغ به نیروی انتظامی و هلال احمر شد که وی مفقود الاثر است و عملیات جستجو را تمام کنید.

 مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر اضافه کرد: 18 روز بعد از حادثه گم شدن آن فرد، یک کارگر معدن به ما اعلام کرد که در محلی و روی دیواره ای یک صدای "آهای آهای" می آید و ما هر چه می گردیم صدا را پیدا نمی کنیم. این محلی که این کارگر معدن می گفت از نقطه ای که ما برای یافتن فرد گمشده می گشتیم شاید 40-50 کیلومتر دورتر بود و ما رفتیم آنجا و دیدیم همان فردی است که ما داشتیم دنبالش می گشتیم.

وی ادامه داد: جالب اینجا بود که ما اصلا حدس نمی زدیم که وی در این نقطه باشد چون هم فاصله خیلی زیاد بود و هم چند تا معبر دیواره ای داشت که در تخصص وقدرت پیرمرد 70 ساله ای چون او نبود که از آنجاعبور کند و با توجه به اینکه وی اختلال حواس نیز داشت هرچه از وی سوال می کردیم که شما چطور از اینجا عبور کردید می گفت شب بود و آمدم و از اینکه کسی فکر نمی کرد وی زنده پیدا شود و حالا زنده پیدا شده بود برایمان خیلی خوب و شیرین بود.

ماجرای تلخ سخت ترین عملیات امداد ونجات کوهستان کشور در کوههای منطقه چاشم

این امدادگر کوهستان در ادامه بیان اتفاقات کوهستان، به ذکر ماجرای شنیدنی و تلخی از حادثه کوهستان که جزو سخت ترین عملیات های امداد و نجات کشور شده بود پرداخت و ادامه داد: در ماه رمضان سال گذشته یک عملیاتی داشتیم که جزو سخت ترین عملیات های کشور شد و متاسفانه یک کشته داشت ولی یک آقای جوانی را زنده به پایین کوه رساندیم.

مخمس گفت: ساعت 6 عصر یکی از روزهای ماه رمضان بود که اعلام کردند حادثه ای در کوه های اطراف روستای چاشم اتفاق افتاده و ما هم با تیم امدادگری به منطقه رفتیم در این حادثه  که پدر و فرزند گرفتار شده بودند و پدر قبل از حضور ما و سر صحنه جا در جا فوت کرده بود و اقدامات ما برای نجات پسر و انتقال جسد شروع شد.

وی در خصوص سختی این عملیات با بیان اینکه در حادثه کوهستان تایم عملیات خیلی مهم است، گفت: ما مصدومی که داشتیم خیلی بد حال بود به طوری که کل شب را به طور دایم با پزشک آنکال صحبت می کردیم تا وضعیت مصدوم را چک کنیم از آن طرف هم به خاطر شرایط بیمار ما درخواست امداد هوایی کردیم ولی چون در منطقه مه بود هلی کوپتر نمی توانست پرواز کند و مجبور بودیم مصدوم را با دست انتقال دهیم که واقعا هم در آن عملیات فشار زیادی به همه تیم آمد ولی چه مردم محلی روستای چاشم و چه دوستان امدادگر در انتقال جسد و مصدوم خیلی به ما کمک کردند چون مصدوم ما یک مصدوم 95 کیلویی بود و خیلی چاق و سنگین بود و اگر کمک سایر دوستان و اهالی روستا نبود شاید آن عملیات خیلی بیشتر طول می کشید.

این امدادگر ادامه داد: حادثه در کوه اورون در منطقه ای نزدیک روستای چاشم اتفاق افتاده بود آنها 4 نفر شکارچی بودند که یک پدر و سه نفر دیگر پسرش بودند که پدر و یک پسر حادثه می بینند ولی دو پسر دیگر سر پا بوده و مشکلی نداشتند و همان بالا بودند. آنها هنگام صعود از قسمت دیگر کوه رفته بودند ولی آدرسی که به ما دادند چون به تاریکی شب برخوردیم ما را به دیواره کوه زد و به خاطر صخره ای بودن کوه و دیواره عمودی که داشت صعود ما بسیار سخت شد.

بیش از 8 ساعت بعد از افطار و در اذان صبح روز بعد روزه ام را افطار کردم

مخمس در تشریح حادثه و نحوه امدادرسانی نیز اظهار کرد: ماه رمضان بود و من روزه بودم و چون روی دیواره باید کار می کردم و یک دیواره 100 متری مستقیم را در شب صعود می کردم نمی توانستم با خودم وسایل اضافه و آب و غذا به همراه ببرم و وقتی وقت افطار شد من هیچ چیزی نداشتم تا روزه ام را افطار کنم که ساعت 5 صبح یعنی بعد از اذان سحر یکی از دوستان امدادگر برای ما آب آورد و بعد از بیش از 8 ساعت گذشتن از وقت افطار و اذان مغرب روزه ام را افطار کردم و وقتی همکار امدادگری که به من رسید و بطری آب را به من داد تا چند ثانیه نمی توانستم آب را بخورم چون اگر می خوردم ممکن بود معکوس جواب دهد و برگردانم چند بار در درپوش بطری آب را ریختم و جرعه جرعه خوردم تا دهانم و معده ام با خوردن آب عادت کند.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر افزود: در آن عملیات چون حادثه سنگین بود و به خاطر شرایط جوی و شرایط دیگر نتوانستیم در آن تایمی که مد نظر ما بود مصدوم را نجات دهیم و به همین خاطر هم خیلی فشار به افراد تیم و به خود شخص من وارد شد. به دلیل سنگینی عملیات، معاون امداد و نجات استان شخصا پای کار آمده و در عملیات حضور داشتند ساعت 4 و نیم صبح از اینکه عملیات طولانی شده بود به من زنگ زدند و گفتند داری چکار می کنی؟ و من گفتم دیگر عقلم جواب نمی دهد و نمی توانم عملیات کنم، صبر کن تا آفتاب بالا بیاید ببینم چکار باید بکنم یعنی آنقدر بدنم آب از دست داده بود که فکرم درست کار نمی کرد و تنها چیزی که به ذهنم می رسید این بود که نگذارم حادثه بیشتر شود چون نزدیک 18 نفر آنجا بودند و همه را خواباندم و گفتم بدون استثنا همه بنشینید  دیگر عملیات نمی کنیم  که بعد از اینکه این صحبت را کردم برای استراحت به حالت نیمه دراز کش قرار گرفتم که در این حال و در رویا بطری آب معدنی می دیدم.  

کوچکترین خطا در عملیات کوهستان به قیمت جان امدادگر تمام می شود

مخمس به حساس تر بودن عملیات های امداد کوهستان اشاره و بیان کرد: یکی از عملیات هایی که فوق العلاده می تواند خطر ساز باشد حادثه کوهستان است چون آنجا غیر از جان مصدوم جان امدادگر هم در نظر است و اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه باشد، به هیچ عنوان ناجی اصلا اجازه خطا کردن ندارد ولی در کوهستان خطا به گرانترین قیمت تمام می شود و جانش را از دست می دهد هر چند که همه عملیات ها فوق العلاده سخت هستند.

این امدادگر در ادامه به خاطراتی از حضور غافلگیرانه اش در عملیات ها اشاره کرد و افزود: سال گذشته یک حادثه برف و کولاک داشتیم که گردنه فولاد محله بسته شد من در مسافرت به سر می بردم و وقتی از حادثه اطلاع پیدا کردم در همان لحظه و ساعت 2 نصفه شب از شمال راه افتادم و ساعت 5 و نیم صبح به شعبه مهدیشهر رسیدم همان موقع هم تیمم را آماده کردم و برای عملیات رفتیم البته قبل ما  یک تیم امدادی و  یک تیم کمکی هم رفته بودند ولی چون حجم کولاک زیاد بود نیاز به کمک داشتند.

وی ادامه داد: در عملیات برف و کولاک چون بحث انتقال خیلی مهم است و ساعت 2 نصفه شب هم زمانی نبود که به آن سرعت بخواهیم تجهیزات برایشان بفرستیم چون رئیس راهداری باید کمکمان می کرد و اقدام می کرد که راه را باز کنند و حجم برف را کم می کرد تا خودروهای ما رد شوند و در این شرایط آنها فکر می کردند که صبح قرار است یک نفر دیگری به عملیات برود و وقتی صبح من را دیدند هیچ کس باورشان نمی شد که ساعت 2 نصفه شب که با من صحبت می کردند شمال بودم الان ساعت 5 صبح اینجا چکار می کنم و این برایشان خیلی جالب بود که به عملیات رفتم.

به من می گویند مثل جن و شَبه در حوادث حاضر می شوی  

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حادثه دیگری را در این خصوص ذکر کرد و گفت: حادثه تلخی در سه راه فولاد محله داشتیم که یک خودروی پراید با کامیون تصادف کرده بود. ناجی امدادگری که در پایگاه فولاد محله بود هر چند حوادث زیادی دیده بود ولی در آن صحنه شوک عملیات و جو محیط بر روی وی تاثیر گذاشت  که به آن اختلال حواس عملیاتی می گوییم چون حادثه واقعا خیلی سنگینی بود و سه جسد کاملا متلاشی شده بودند و آن امدادگر فقط تنها کاری که کرد این بود که به من زنگ زد و گفت حادثه شده و سه کشته داده و وقتی جریان حادثه را پرسیدم گفت پراید زیر کامیون رفته و داریم زور می زنیم که پراید را بیرون بکشیم  شما بیا کمکمان کن ولی من مهدیشهر بودم و وقتی گفتم الان؟؟ گفت ولش کن خودمان جمع و جورش می کنیم و همین چند کلمه کوتاه را صحبت کردیم و تمام شد از آن طرف من فورا با مرکز کنترل هماهنگی عملیات و با رئیس شعبه هماهنگ کردم و با یکی از همکاران سریع به سمت محل حادثه رفتیم در حالی که آنها انتظار این را نداشتند که ما را آنجا ببینند وقتی رسیدیم آن ناجی داشت خودرو را برش می زد، من رفتم دستم را گذاشتم روی قیچی ای که داشت برش می زد و گفتم برو کنار که آن ناجی وقتی یک دفعه مرا دید تعجب کرد و گفت تو اینجا چکار می کنی و دست کشید روی صورتم و گفت تو واقعی هستی.

مخمس تصریح کرد: خیلی از جاهایی که دوستان انتظارش را ندارند خودم را می رسانم و خیلی از دوستان به مزاح خیلی حرف ها می زنند و به من می گویند مثل جن یا شبه هستی البته یکی از چیزهایی که جالب است بدانید خیلی از امدادگران با من به عملیات نمی آیند چون می گویند فوق العلاده با ریسک پذیری کار می کنم در حالی که امدادگران واقعا به من لطف دارند که افتخار حضور با من بودن را می دهند.

این امدادگر جوان در پایان امدادگر را صبور و کم توقع توصیف و خاطر نشان کرد: من این حوزه امدادگری را حوزه عشق می دانم چرا که لذتی بالاتر از لذت کمک به همنوع  نیست که هم کار خیلی ساده ای است و هم خیلی لذت بخش و در عین حال خیلی سنگین است و واقعا هم هدف اول و آخر کار ما کمک به مردم است.

,

محمد مخمس که 14 سال سابقه امدادگری در جمعیت هلال احمر مهدیشهر را دارد جوانترین مسئول امداد و نجات در کشور است و مدرک کارشناسی مدیریت حرفه ای عملیات امداد و نجات دارد.

مخمس 28 ساله از سال 80 به عنوان نجات گر داوطلب در هلال احمر مهدیشهر فعالیت خود را شروع می کند و از سال 92 به عنوان کارمند در جمعیت هلال احمر جذب و بعد از یک بازه زمانی به عنوان مسئول امداد و نجات مهدیشهر انتخاب می شود که در سال 93 در همایشی که در مشهد برگزار شده بود و با بررسی که سازمان انجام داد به عنوان جوانترین مسئول امداد و نجات کشور معرفی می شود.

وی که به عنوان ورزشکار فوق حرفه ای و به صورت تخصصی به ورزش کوهنوردی می پردازد ودوره ای هم به عنوان تیم ملی امید بوده است در حوزه امداد و نجات با توجه به توانایی هایی که در کوهنوردی دارد تخصصا به عنوان نجاتگر کوهستان عمل می کند هر چند که تخصص نجاتگری در هر حوزه و عملیاتی غیر از کوهستان را نیز دارد.

این جوان امدادگرعلاوه بر فعالیت امدادی و ورزشی، در کلاس های هلال احمر به عنوان مدرس امداد و نجات کوهستان درسطح کشور فعال بوده و همچنین به عنوان مدرس با فدراسیون کوهنوردی نیز همکاری دارد و در کنار اینها به عنوان تیم پژوهش کارگروه جستجو و نجات فدراسیون کل کشور هم فعالیت می کند.

ورود به هلال احمر به صورت اتفاقی و از روی حس کنجکاوی

مخمس که با خبرنگار مرآت گفتگو می کرد در خصوص نحوه ورودش به جمعیت هلال احمر افزود: ابتدای ورودم به جمعیت هلال احمر به دلیل علاقه نبود بلکه بیشتر براساس یک اتفاق و حس کنجکاوی بود که من را به هلال احمر کشاند.

وی ادامه داد: نحوه عضویت من از یک چادر راهنمایان نوروزی که سال 79 در مهدیشهر برپا شده بود کلید خورد آن زمان من در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم و دوستی داشتم که در هلال احمر فعالیت و همکاری می کرد و از وی در خصوص فعالیت هلال احمر پرسیدم که با توضیحات وی به سمت ورود به این نهاد گرایش پیدا کردم.

مخمس تاکید کرد: همزمان با آشنایی من با هلال احمر یکی از دوستان ما در سنگ نوردی نیز جذب هلال احمر شد و از زمانی که من پیگیر ورود به هلال احمر شدم تا جذب دوست و همکار سنگ نوردی ما در هلال احمر یک هفته بیشتر طول نکشید و من هم جذب هلال احمر شده و بعد از گذراندن یک سری دوره وارد فاز امدادگری شدم.

امدادگری با تمام اعضای خانواده

این جوان امدادگر که با ورود خود به هلال احمر و حوزه امداد و نجات، تمام اعضای خانواده اش نیز به این نهاد وارد شدند، گفت: بعد از اینکه من امدادگر شدم پدرم نیز علاقه پیدا کرد تا وارد هلال احمر شود و به این صورت مادر و خواهرم نیز عضو هلال احمر شدند یعنی هر چهار نفر اعضای خانواده بعلاوه همسر خواهرم، همه از اعضای جمعیت هلال احمر و امدادگر هستیم.

علاقه و پشتکار مخمس به امدادگری و نجات جان هم نوع خود و شایستگی ها و لیاقتی که در این عرصه از خود نشان می دهد باعث می شود که به عنوان مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر انتخاب شود.

مسئول امدادونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حوزه امداد و نجات را یکی از سه سازمان اصلی جمعیت هلال احمر عنوان کرد و افزود: جمعیت هلال احمر واقعا گسترده است ولی از سه سازمان اصلی سازمان داوطلبان، سازمان امداد و نجات و سازمان جوانان تشکیل شده است که در همه این سازمان ها داوطلبان افتخاری فعالیت می کنند.

همه علاقمندان می توانند وارد سازمان امداد و نجات شوند

وی شرایط حضور در سازمان امداد و نجات را برای همه علاقمندان به امدادگری مهیا دانست و تصریح کرد: از یک فرد جوان تا یک فرد مسن که توانایی کارهای امداد و نجات را داشته باشند می توانند وارد این حوزه شوند به طور مثال در حال حاضر در خود سازمان مهدیشهر افراد مسنی را داریم که سنشان از 60 سال هم بیشتر است ولی پا به پای جوانان در عملیات های امدادی که توانایی وتخصص آن را دارندشرکت می کنند و خیلی راحت وبدون هیچ مشکلی عملیات می کنند.

مخمس، سازمان امداد و نجات را به پنج شاخه اصلی تقسیم بندی کرد و ادامه داد:شاید نزدیک به 10 تخصص امدادی داریم اما اصلی ها شامل امداد و نجات کوهستان، جاده، سیلاب، آوار و اسکان اضطراری است که این ها درحوادث نیاز مبرم و اولیه نجات هست.

وجود 70 امدادگر متخصص در حوزه مهدیشهر

مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر، با بیان اینکه 120 نفر در سازمان امداد و نجات مهدیشهر پرونده تشکیل داده اند تصریح کرد: طبق آخرین آمار نزدیک به 70 امدادگر در حوزه مهدیشهر داریم که به درجات عالیه نجاتگری رسیدند و می توانند هر اقدام نجاتی را چه در حوزه جاده چه آوار و چه کوهستان و... عملیات انجام دهند.

وی با اشاره به اینکه این امدادگران فقط در حوزه شهرستان یا استان کار نمی کنند و فرامنطقه ای فعالیت دارند، ادامه داد: هر چند ما یکی از 10 استان پرحادثه برف و کولاک در کشور به حساب می آییم  ولی دراین حوزه بارها شده که استان مازندران را پوشش دادیم همچنین در زلزله بم و اهر هم تیم امدادگر فرستادیم.

جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات هستیم

این جوان امدادگر، استان سمنان را در بسیاری از مواقع جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات دانست و اظهارکرد: استان ما در امداد و نجات به ویژه در امداد کوهستان خیلی حرف ها برای گفتن در سطح کشور دارد همچنین سال 85 در مسابقات امداد و نجات کشور تیم ما مقام دوم را به دست آورد.

مخمس با توضیح نحوه اطلاع یابی سازمان از وقوع حوادث و اعزام تیم امدادگر به محل حادثه گفت: هرحادثه ای که اتفاق می افتد اولین اقدام تماس با شماره 112 است که مستقیم با مرکز کنترل و هماهنگی عملیات امداد و نجات استان سمنان متصل می شود و آنجا یک نفر همیشه پاسخگو هست ویک نفر مدیر عملیاتی هم همیشه هست که کاملا کارها را مدیریت می کند که بعد از اطلاع پیدا کردن از جریان حادثه از استان ابلاغ می شود به هر شهرستانی که حادثه اتفاق افتاده وبه نزدیک ترین واحد امداد و نجاتی که هست اطلاع داده می شود و سپس سریعا اقدامات لازم انجام شده و در کمتر از یک دقیقه تیم امدادگر اعزام می شود.

شوخی های امدادگری: آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی

وی در ادامه به خبرنگار مرآت از اتفاقات تلخ و شیرین امدادگری اش گفت و با یاد آوری اولین حضورش در صحنه حادثه به عنوان امدادگر بیان کرد: اولین حادثه ای که رفتم در خرداد سال 80 بود و درگردنه آهوان به عنوان امدادگر جاده رفته بودم که آن حادثه تصادف2 کشته و 6 مصدوم داشت و دوستان هم به شوخی به من می گفتند که آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی.

این امدادگر جوان با بیان اینکه حادثه همیشه تلخ و بداست، به یکی از تلخ ترین حادثه هایی که حضور داشته اشاره کرد و افزود: حادثه ای درجاده گردنه آهوان روی داده  بود که در آنجا یک دختر سه ساله ای را شروع کردم به تنفس مصنوعی و عملیاتCPR انجام دادن و درحین این اقدامات نیز وی را تا بیمارستان رساندیم ولی به محض اینکه داخل بیمارستان رسیدیم  دیگر نتوانستیم احیایش کنیم و وی فوت کرد و این یکی از سخت ترین و البته تلخ ترین کارهایی بود که انجام دادم.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، با اشاره به اینکه بیشترین حادثه کوهستان استان را در مهدیشهر داریم و تقریبا طوری شده که هر هفته یک حادثه کوهستان را در شهرستان شاهد هستیم به بیان خاطراتی در این خصوص پرداخت و گفت: برای یک عملیات حادثه کوهستانی سمت چاشم رفتیم که در آن جریان یک خانواده ای دختر و همسرشان را در کوه گم کرده بودند و به دنبال جسدشان می گشتند و ما رفتیم و هر دو نفرشان را زنده پیدا کردیم.

پیدا کردن پیرمرد 70 ساله بعد از 18 روز در کوه های منطقه

مخمس که به واسطه کوهنورد بودنش در تخصص امدادگری کوهستان بیشتر وارد می شود، حادثه شیرین دیگری از زنده پیدا کردن فرد مورد نظر در حوادث کوهستان را برای خبرنگار مرآت بازگو کرد و افزود: یک آقای 70 ساله ای که به دنبال چیدن سبزی های صحرایی به کوه های منطقه رفته بود گم می شود و ما 11 روز به دنبالش گشته بودیم و هیچ اثری از وی پیدا نکردیم، امداد هوایی و سگ های جستجویمان را هم به کار گرفتیم و خودمان کل منطقه را وجب به وجب گشتیم که کوچکترین آثاری از وی پیدا کنیم ولی هیچ چیزی پیدا نکردیم که روز یازدهم با دستور قاضی کشیک ابلاغ به نیروی انتظامی و هلال احمر شد که وی مفقود الاثر است و عملیات جستجو را تمام کنید.

 مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر اضافه کرد: 18 روز بعد از حادثه گم شدن آن فرد، یک کارگر معدن به ما اعلام کرد که در محلی و روی دیواره ای یک صدای "آهای آهای" می آید و ما هر چه می گردیم صدا را پیدا نمی کنیم. این محلی که این کارگر معدن می گفت از نقطه ای که ما برای یافتن فرد گمشده می گشتیم شاید 40-50 کیلومتر دورتر بود و ما رفتیم آنجا و دیدیم همان فردی است که ما داشتیم دنبالش می گشتیم.

وی ادامه داد: جالب اینجا بود که ما اصلا حدس نمی زدیم که وی در این نقطه باشد چون هم فاصله خیلی زیاد بود و هم چند تا معبر دیواره ای داشت که در تخصص وقدرت پیرمرد 70 ساله ای چون او نبود که از آنجاعبور کند و با توجه به اینکه وی اختلال حواس نیز داشت هرچه از وی سوال می کردیم که شما چطور از اینجا عبور کردید می گفت شب بود و آمدم و از اینکه کسی فکر نمی کرد وی زنده پیدا شود و حالا زنده پیدا شده بود برایمان خیلی خوب و شیرین بود.

ماجرای تلخ سخت ترین عملیات امداد ونجات کوهستان کشور در کوههای منطقه چاشم

این امدادگر کوهستان در ادامه بیان اتفاقات کوهستان، به ذکر ماجرای شنیدنی و تلخی از حادثه کوهستان که جزو سخت ترین عملیات های امداد و نجات کشور شده بود پرداخت و ادامه داد: در ماه رمضان سال گذشته یک عملیاتی داشتیم که جزو سخت ترین عملیات های کشور شد و متاسفانه یک کشته داشت ولی یک آقای جوانی را زنده به پایین کوه رساندیم.

مخمس گفت: ساعت 6 عصر یکی از روزهای ماه رمضان بود که اعلام کردند حادثه ای در کوه های اطراف روستای چاشم اتفاق افتاده و ما هم با تیم امدادگری به منطقه رفتیم در این حادثه  که پدر و فرزند گرفتار شده بودند و پدر قبل از حضور ما و سر صحنه جا در جا فوت کرده بود و اقدامات ما برای نجات پسر و انتقال جسد شروع شد.

وی در خصوص سختی این عملیات با بیان اینکه در حادثه کوهستان تایم عملیات خیلی مهم است، گفت: ما مصدومی که داشتیم خیلی بد حال بود به طوری که کل شب را به طور دایم با پزشک آنکال صحبت می کردیم تا وضعیت مصدوم را چک کنیم از آن طرف هم به خاطر شرایط بیمار ما درخواست امداد هوایی کردیم ولی چون در منطقه مه بود هلی کوپتر نمی توانست پرواز کند و مجبور بودیم مصدوم را با دست انتقال دهیم که واقعا هم در آن عملیات فشار زیادی به همه تیم آمد ولی چه مردم محلی روستای چاشم و چه دوستان امدادگر در انتقال جسد و مصدوم خیلی به ما کمک کردند چون مصدوم ما یک مصدوم 95 کیلویی بود و خیلی چاق و سنگین بود و اگر کمک سایر دوستان و اهالی روستا نبود شاید آن عملیات خیلی بیشتر طول می کشید.

این امدادگر ادامه داد: حادثه در کوه اورون در منطقه ای نزدیک روستای چاشم اتفاق افتاده بود آنها 4 نفر شکارچی بودند که یک پدر و سه نفر دیگر پسرش بودند که پدر و یک پسر حادثه می بینند ولی دو پسر دیگر سر پا بوده و مشکلی نداشتند و همان بالا بودند. آنها هنگام صعود از قسمت دیگر کوه رفته بودند ولی آدرسی که به ما دادند چون به تاریکی شب برخوردیم ما را به دیواره کوه زد و به خاطر صخره ای بودن کوه و دیواره عمودی که داشت صعود ما بسیار سخت شد.

بیش از 8 ساعت بعد از افطار و در اذان صبح روز بعد روزه ام را افطار کردم

مخمس در تشریح حادثه و نحوه امدادرسانی نیز اظهار کرد: ماه رمضان بود و من روزه بودم و چون روی دیواره باید کار می کردم و یک دیواره 100 متری مستقیم را در شب صعود می کردم نمی توانستم با خودم وسایل اضافه و آب و غذا به همراه ببرم و وقتی وقت افطار شد من هیچ چیزی نداشتم تا روزه ام را افطار کنم که ساعت 5 صبح یعنی بعد از اذان سحر یکی از دوستان امدادگر برای ما آب آورد و بعد از بیش از 8 ساعت گذشتن از وقت افطار و اذان مغرب روزه ام را افطار کردم و وقتی همکار امدادگری که به من رسید و بطری آب را به من داد تا چند ثانیه نمی توانستم آب را بخورم چون اگر می خوردم ممکن بود معکوس جواب دهد و برگردانم چند بار در درپوش بطری آب را ریختم و جرعه جرعه خوردم تا دهانم و معده ام با خوردن آب عادت کند.

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر افزود: در آن عملیات چون حادثه سنگین بود و به خاطر شرایط جوی و شرایط دیگر نتوانستیم در آن تایمی که مد نظر ما بود مصدوم را نجات دهیم و به همین خاطر هم خیلی فشار به افراد تیم و به خود شخص من وارد شد. به دلیل سنگینی عملیات، معاون امداد و نجات استان شخصا پای کار آمده و در عملیات حضور داشتند ساعت 4 و نیم صبح از اینکه عملیات طولانی شده بود به من زنگ زدند و گفتند داری چکار می کنی؟ و من گفتم دیگر عقلم جواب نمی دهد و نمی توانم عملیات کنم، صبر کن تا آفتاب بالا بیاید ببینم چکار باید بکنم یعنی آنقدر بدنم آب از دست داده بود که فکرم درست کار نمی کرد و تنها چیزی که به ذهنم می رسید این بود که نگذارم حادثه بیشتر شود چون نزدیک 18 نفر آنجا بودند و همه را خواباندم و گفتم بدون استثنا همه بنشینید  دیگر عملیات نمی کنیم  که بعد از اینکه این صحبت را کردم برای استراحت به حالت نیمه دراز کش قرار گرفتم که در این حال و در رویا بطری آب معدنی می دیدم.  

کوچکترین خطا در عملیات کوهستان به قیمت جان امدادگر تمام می شود

مخمس به حساس تر بودن عملیات های امداد کوهستان اشاره و بیان کرد: یکی از عملیات هایی که فوق العلاده می تواند خطر ساز باشد حادثه کوهستان است چون آنجا غیر از جان مصدوم جان امدادگر هم در نظر است و اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه باشد، به هیچ عنوان ناجی اصلا اجازه خطا کردن ندارد ولی در کوهستان خطا به گرانترین قیمت تمام می شود و جانش را از دست می دهد هر چند که همه عملیات ها فوق العلاده سخت هستند.

این امدادگر در ادامه به خاطراتی از حضور غافلگیرانه اش در عملیات ها اشاره کرد و افزود: سال گذشته یک حادثه برف و کولاک داشتیم که گردنه فولاد محله بسته شد من در مسافرت به سر می بردم و وقتی از حادثه اطلاع پیدا کردم در همان لحظه و ساعت 2 نصفه شب از شمال راه افتادم و ساعت 5 و نیم صبح به شعبه مهدیشهر رسیدم همان موقع هم تیمم را آماده کردم و برای عملیات رفتیم البته قبل ما  یک تیم امدادی و  یک تیم کمکی هم رفته بودند ولی چون حجم کولاک زیاد بود نیاز به کمک داشتند.

وی ادامه داد: در عملیات برف و کولاک چون بحث انتقال خیلی مهم است و ساعت 2 نصفه شب هم زمانی نبود که به آن سرعت بخواهیم تجهیزات برایشان بفرستیم چون رئیس راهداری باید کمکمان می کرد و اقدام می کرد که راه را باز کنند و حجم برف را کم می کرد تا خودروهای ما رد شوند و در این شرایط آنها فکر می کردند که صبح قرار است یک نفر دیگری به عملیات برود و وقتی صبح من را دیدند هیچ کس باورشان نمی شد که ساعت 2 نصفه شب که با من صحبت می کردند شمال بودم الان ساعت 5 صبح اینجا چکار می کنم و این برایشان خیلی جالب بود که به عملیات رفتم.

به من می گویند مثل جن و شَبه در حوادث حاضر می شوی  

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حادثه دیگری را در این خصوص ذکر کرد و گفت: حادثه تلخی در سه راه فولاد محله داشتیم که یک خودروی پراید با کامیون تصادف کرده بود. ناجی امدادگری که در پایگاه فولاد محله بود هر چند حوادث زیادی دیده بود ولی در آن صحنه شوک عملیات و جو محیط بر روی وی تاثیر گذاشت  که به آن اختلال حواس عملیاتی می گوییم چون حادثه واقعا خیلی سنگینی بود و سه جسد کاملا متلاشی شده بودند و آن امدادگر فقط تنها کاری که کرد این بود که به من زنگ زد و گفت حادثه شده و سه کشته داده و وقتی جریان حادثه را پرسیدم گفت پراید زیر کامیون رفته و داریم زور می زنیم که پراید را بیرون بکشیم  شما بیا کمکمان کن ولی من مهدیشهر بودم و وقتی گفتم الان؟؟ گفت ولش کن خودمان جمع و جورش می کنیم و همین چند کلمه کوتاه را صحبت کردیم و تمام شد از آن طرف من فورا با مرکز کنترل هماهنگی عملیات و با رئیس شعبه هماهنگ کردم و با یکی از همکاران سریع به سمت محل حادثه رفتیم در حالی که آنها انتظار این را نداشتند که ما را آنجا ببینند وقتی رسیدیم آن ناجی داشت خودرو را برش می زد، من رفتم دستم را گذاشتم روی قیچی ای که داشت برش می زد و گفتم برو کنار که آن ناجی وقتی یک دفعه مرا دید تعجب کرد و گفت تو اینجا چکار می کنی و دست کشید روی صورتم و گفت تو واقعی هستی.

مخمس تصریح کرد: خیلی از جاهایی که دوستان انتظارش را ندارند خودم را می رسانم و خیلی از دوستان به مزاح خیلی حرف ها می زنند و به من می گویند مثل جن یا شبه هستی البته یکی از چیزهایی که جالب است بدانید خیلی از امدادگران با من به عملیات نمی آیند چون می گویند فوق العلاده با ریسک پذیری کار می کنم در حالی که امدادگران واقعا به من لطف دارند که افتخار حضور با من بودن را می دهند.

این امدادگر جوان در پایان امدادگر را صبور و کم توقع توصیف و خاطر نشان کرد: من این حوزه امدادگری را حوزه عشق می دانم چرا که لذتی بالاتر از لذت کمک به همنوع  نیست که هم کار خیلی ساده ای است و هم خیلی لذت بخش و در عین حال خیلی سنگین است و واقعا هم هدف اول و آخر کار ما کمک به مردم است.

,

محمد مخمس که 14 سال سابقه امدادگری در جمعیت هلال احمر مهدیشهر را دارد جوانترین مسئول امداد و نجات در کشور است و مدرک کارشناسی مدیریت حرفه ای عملیات امداد و نجات دارد.

,

مخمس 28 ساله از سال 80 به عنوان نجات گر داوطلب در هلال احمر مهدیشهر فعالیت خود را شروع می کند و از سال 92 به عنوان کارمند در جمعیت هلال احمر جذب و بعد از یک بازه زمانی به عنوان مسئول امداد و نجات مهدیشهر انتخاب می شود که در سال 93 در همایشی که در مشهد برگزار شده بود و با بررسی که سازمان انجام داد به عنوان جوانترین مسئول امداد و نجات کشور معرفی می شود.

,

وی که به عنوان ورزشکار فوق حرفه ای و به صورت تخصصی به ورزش کوهنوردی می پردازد ودوره ای هم به عنوان تیم ملی امید بوده است در حوزه امداد و نجات با توجه به توانایی هایی که در کوهنوردی دارد تخصصا به عنوان نجاتگر کوهستان عمل می کند هر چند که تخصص نجاتگری در هر حوزه و عملیاتی غیر از کوهستان را نیز دارد.

,

این جوان امدادگرعلاوه بر فعالیت امدادی و ورزشی، در کلاس های هلال احمر به عنوان مدرس امداد و نجات کوهستان درسطح کشور فعال بوده و همچنین به عنوان مدرس با فدراسیون کوهنوردی نیز همکاری دارد و در کنار اینها به عنوان تیم پژوهش کارگروه جستجو و نجات فدراسیون کل کشور هم فعالیت می کند.

,

ورود به هلال احمر به صورت اتفاقی و از روی حس کنجکاوی

,

مخمس که با خبرنگار مرآت گفتگو می کرد در خصوص نحوه ورودش به جمعیت هلال احمر افزود: ابتدای ورودم به جمعیت هلال احمر به دلیل علاقه نبود بلکه بیشتر براساس یک اتفاق و حس کنجکاوی بود که من را به هلال احمر کشاند.

,

وی ادامه داد: نحوه عضویت من از یک چادر راهنمایان نوروزی که سال 79 در مهدیشهر برپا شده بود کلید خورد آن زمان من در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم و دوستی داشتم که در هلال احمر فعالیت و همکاری می کرد و از وی در خصوص فعالیت هلال احمر پرسیدم که با توضیحات وی به سمت ورود به این نهاد گرایش پیدا کردم.

,

مخمس تاکید کرد: همزمان با آشنایی من با هلال احمر یکی از دوستان ما در سنگ نوردی نیز جذب هلال احمر شد و از زمانی که من پیگیر ورود به هلال احمر شدم تا جذب دوست و همکار سنگ نوردی ما در هلال احمر یک هفته بیشتر طول نکشید و من هم جذب هلال احمر شده و بعد از گذراندن یک سری دوره وارد فاز امدادگری شدم.

,

, ,

امدادگری با تمام اعضای خانواده

,

این جوان امدادگر که با ورود خود به هلال احمر و حوزه امداد و نجات، تمام اعضای خانواده اش نیز به این نهاد وارد شدند، گفت: بعد از اینکه من امدادگر شدم پدرم نیز علاقه پیدا کرد تا وارد هلال احمر شود و به این صورت مادر و خواهرم نیز عضو هلال احمر شدند یعنی هر چهار نفر اعضای خانواده بعلاوه همسر خواهرم، همه از اعضای جمعیت هلال احمر و امدادگر هستیم.

,

علاقه و پشتکار مخمس به امدادگری و نجات جان هم نوع خود و شایستگی ها و لیاقتی که در این عرصه از خود نشان می دهد باعث می شود که به عنوان مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر انتخاب شود.

,

مسئول امدادونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حوزه امداد و نجات را یکی از سه سازمان اصلی جمعیت هلال احمر عنوان کرد و افزود: جمعیت هلال احمر واقعا گسترده است ولی از سه سازمان اصلی سازمان داوطلبان، سازمان امداد و نجات و سازمان جوانان تشکیل شده است که در همه این سازمان ها داوطلبان افتخاری فعالیت می کنند.

,

همه علاقمندان می توانند وارد سازمان امداد و نجات شوند

,

وی شرایط حضور در سازمان امداد و نجات را برای همه علاقمندان به امدادگری مهیا دانست و تصریح کرد: از یک فرد جوان تا یک فرد مسن که توانایی کارهای امداد و نجات را داشته باشند می توانند وارد این حوزه شوند به طور مثال در حال حاضر در خود سازمان مهدیشهر افراد مسنی را داریم که سنشان از 60 سال هم بیشتر است ولی پا به پای جوانان در عملیات های امدادی که توانایی وتخصص آن را دارندشرکت می کنند و خیلی راحت وبدون هیچ مشکلی عملیات می کنند.

,

مخمس، سازمان امداد و نجات را به پنج شاخه اصلی تقسیم بندی کرد و ادامه داد:شاید نزدیک به 10 تخصص امدادی داریم اما اصلی ها شامل امداد و نجات کوهستان، جاده، سیلاب، آوار و اسکان اضطراری است که این ها درحوادث نیاز مبرم و اولیه نجات هست.

,

وجود 70 امدادگر متخصص در حوزه مهدیشهر

,

مسئول امداد و نجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر، با بیان اینکه 120 نفر در سازمان امداد و نجات مهدیشهر پرونده تشکیل داده اند تصریح کرد: طبق آخرین آمار نزدیک به 70 امدادگر در حوزه مهدیشهر داریم که به درجات عالیه نجاتگری رسیدند و می توانند هر اقدام نجاتی را چه در حوزه جاده چه آوار و چه کوهستان و... عملیات انجام دهند.

,

وی با اشاره به اینکه این امدادگران فقط در حوزه شهرستان یا استان کار نمی کنند و فرامنطقه ای فعالیت دارند، ادامه داد: هر چند ما یکی از 10 استان پرحادثه برف و کولاک در کشور به حساب می آییم  ولی دراین حوزه بارها شده که استان مازندران را پوشش دادیم همچنین در زلزله بم و اهر هم تیم امدادگر فرستادیم.

,

, ,

جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات هستیم

,

این جوان امدادگر، استان سمنان را در بسیاری از مواقع جزو 5 استان برتر کشور در حوزه امداد و نجات دانست و اظهارکرد: استان ما در امداد و نجات به ویژه در امداد کوهستان خیلی حرف ها برای گفتن در سطح کشور دارد همچنین سال 85 در مسابقات امداد و نجات کشور تیم ما مقام دوم را به دست آورد.

,

مخمس با توضیح نحوه اطلاع یابی سازمان از وقوع حوادث و اعزام تیم امدادگر به محل حادثه گفت: هرحادثه ای که اتفاق می افتد اولین اقدام تماس با شماره 112 است که مستقیم با مرکز کنترل و هماهنگی عملیات امداد و نجات استان سمنان متصل می شود و آنجا یک نفر همیشه پاسخگو هست ویک نفر مدیر عملیاتی هم همیشه هست که کاملا کارها را مدیریت می کند که بعد از اطلاع پیدا کردن از جریان حادثه از استان ابلاغ می شود به هر شهرستانی که حادثه اتفاق افتاده وبه نزدیک ترین واحد امداد و نجاتی که هست اطلاع داده می شود و سپس سریعا اقدامات لازم انجام شده و در کمتر از یک دقیقه تیم امدادگر اعزام می شود.

,

شوخی های امدادگری: آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی

,

وی در ادامه به خبرنگار مرآت از اتفاقات تلخ و شیرین امدادگری اش گفت و با یاد آوری اولین حضورش در صحنه حادثه به عنوان امدادگر بیان کرد: اولین حادثه ای که رفتم در خرداد سال 80 بود و درگردنه آهوان به عنوان امدادگر جاده رفته بودم که آن حادثه تصادف2 کشته و 6 مصدوم داشت و دوستان هم به شوخی به من می گفتند که آنقدر خوش قدم بودی که در اولین حضورت دو نفر را کشتی.

,

این امدادگر جوان با بیان اینکه حادثه همیشه تلخ و بداست، به یکی از تلخ ترین حادثه هایی که حضور داشته اشاره کرد و افزود: حادثه ای درجاده گردنه آهوان روی داده  بود که در آنجا یک دختر سه ساله ای را شروع کردم به تنفس مصنوعی و عملیاتCPR انجام دادن و درحین این اقدامات نیز وی را تا بیمارستان رساندیم ولی به محض اینکه داخل بیمارستان رسیدیم  دیگر نتوانستیم احیایش کنیم و وی فوت کرد و این یکی از سخت ترین و البته تلخ ترین کارهایی بود که انجام دادم.

,

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، با اشاره به اینکه بیشترین حادثه کوهستان استان را در مهدیشهر داریم و تقریبا طوری شده که هر هفته یک حادثه کوهستان را در شهرستان شاهد هستیم به بیان خاطراتی در این خصوص پرداخت و گفت: برای یک عملیات حادثه کوهستانی سمت چاشم رفتیم که در آن جریان یک خانواده ای دختر و همسرشان را در کوه گم کرده بودند و به دنبال جسدشان می گشتند و ما رفتیم و هر دو نفرشان را زنده پیدا کردیم.

,

پیدا کردن پیرمرد 70 ساله بعد از 18 روز در کوه های منطقه

,

مخمس که به واسطه کوهنورد بودنش در تخصص امدادگری کوهستان بیشتر وارد می شود، حادثه شیرین دیگری از زنده پیدا کردن فرد مورد نظر در حوادث کوهستان را برای خبرنگار مرآت بازگو کرد و افزود: یک آقای 70 ساله ای که به دنبال چیدن سبزی های صحرایی به کوه های منطقه رفته بود گم می شود و ما 11 روز به دنبالش گشته بودیم و هیچ اثری از وی پیدا نکردیم، امداد هوایی و سگ های جستجویمان را هم به کار گرفتیم و خودمان کل منطقه را وجب به وجب گشتیم که کوچکترین آثاری از وی پیدا کنیم ولی هیچ چیزی پیدا نکردیم که روز یازدهم با دستور قاضی کشیک ابلاغ به نیروی انتظامی و هلال احمر شد که وی مفقود الاثر است و عملیات جستجو را تمام کنید.

,

, ,

 مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر اضافه کرد: 18 روز بعد از حادثه گم شدن آن فرد، یک کارگر معدن به ما اعلام کرد که در محلی و روی دیواره ای یک صدای "آهای آهای" می آید و ما هر چه می گردیم صدا را پیدا نمی کنیم. این محلی که این کارگر معدن می گفت از نقطه ای که ما برای یافتن فرد گمشده می گشتیم شاید 40-50 کیلومتر دورتر بود و ما رفتیم آنجا و دیدیم همان فردی است که ما داشتیم دنبالش می گشتیم.

,

وی ادامه داد: جالب اینجا بود که ما اصلا حدس نمی زدیم که وی در این نقطه باشد چون هم فاصله خیلی زیاد بود و هم چند تا معبر دیواره ای داشت که در تخصص وقدرت پیرمرد 70 ساله ای چون او نبود که از آنجاعبور کند و با توجه به اینکه وی اختلال حواس نیز داشت هرچه از وی سوال می کردیم که شما چطور از اینجا عبور کردید می گفت شب بود و آمدم و از اینکه کسی فکر نمی کرد وی زنده پیدا شود و حالا زنده پیدا شده بود برایمان خیلی خوب و شیرین بود.

,

ماجرای تلخ سخت ترین عملیات امداد ونجات کوهستان کشور در کوههای منطقه چاشم

,

این امدادگر کوهستان در ادامه بیان اتفاقات کوهستان، به ذکر ماجرای شنیدنی و تلخی از حادثه کوهستان که جزو سخت ترین عملیات های امداد و نجات کشور شده بود پرداخت و ادامه داد: در ماه رمضان سال گذشته یک عملیاتی داشتیم که جزو سخت ترین عملیات های کشور شد و متاسفانه یک کشته داشت ولی یک آقای جوانی را زنده به پایین کوه رساندیم.

,

مخمس گفت: ساعت 6 عصر یکی از روزهای ماه رمضان بود که اعلام کردند حادثه ای در کوه های اطراف روستای چاشم اتفاق افتاده و ما هم با تیم امدادگری به منطقه رفتیم در این حادثه  که پدر و فرزند گرفتار شده بودند و پدر قبل از حضور ما و سر صحنه جا در جا فوت کرده بود و اقدامات ما برای نجات پسر و انتقال جسد شروع شد.

,

وی در خصوص سختی این عملیات با بیان اینکه در حادثه کوهستان تایم عملیات خیلی مهم است، گفت: ما مصدومی که داشتیم خیلی بد حال بود به طوری که کل شب را به طور دایم با پزشک آنکال صحبت می کردیم تا وضعیت مصدوم را چک کنیم از آن طرف هم به خاطر شرایط بیمار ما درخواست امداد هوایی کردیم ولی چون در منطقه مه بود هلی کوپتر نمی توانست پرواز کند و مجبور بودیم مصدوم را با دست انتقال دهیم که واقعا هم در آن عملیات فشار زیادی به همه تیم آمد ولی چه مردم محلی روستای چاشم و چه دوستان امدادگر در انتقال جسد و مصدوم خیلی به ما کمک کردند چون مصدوم ما یک مصدوم 95 کیلویی بود و خیلی چاق و سنگین بود و اگر کمک سایر دوستان و اهالی روستا نبود شاید آن عملیات خیلی بیشتر طول می کشید.

,

این امدادگر ادامه داد: حادثه در کوه اورون در منطقه ای نزدیک روستای چاشم اتفاق افتاده بود آنها 4 نفر شکارچی بودند که یک پدر و سه نفر دیگر پسرش بودند که پدر و یک پسر حادثه می بینند ولی دو پسر دیگر سر پا بوده و مشکلی نداشتند و همان بالا بودند. آنها هنگام صعود از قسمت دیگر کوه رفته بودند ولی آدرسی که به ما دادند چون به تاریکی شب برخوردیم ما را به دیواره کوه زد و به خاطر صخره ای بودن کوه و دیواره عمودی که داشت صعود ما بسیار سخت شد.

,

, ,

بیش از 8 ساعت بعد از افطار و در اذان صبح روز بعد روزه ام را افطار کردم

,

مخمس در تشریح حادثه و نحوه امدادرسانی نیز اظهار کرد: ماه رمضان بود و من روزه بودم و چون روی دیواره باید کار می کردم و یک دیواره 100 متری مستقیم را در شب صعود می کردم نمی توانستم با خودم وسایل اضافه و آب و غذا به همراه ببرم و وقتی وقت افطار شد من هیچ چیزی نداشتم تا روزه ام را افطار کنم که ساعت 5 صبح یعنی بعد از اذان سحر یکی از دوستان امدادگر برای ما آب آورد و بعد از بیش از 8 ساعت گذشتن از وقت افطار و اذان مغرب روزه ام را افطار کردم و وقتی همکار امدادگری که به من رسید و بطری آب را به من داد تا چند ثانیه نمی توانستم آب را بخورم چون اگر می خوردم ممکن بود معکوس جواب دهد و برگردانم چند بار در درپوش بطری آب را ریختم و جرعه جرعه خوردم تا دهانم و معده ام با خوردن آب عادت کند.

,

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمر مهدیشهر افزود: در آن عملیات چون حادثه سنگین بود و به خاطر شرایط جوی و شرایط دیگر نتوانستیم در آن تایمی که مد نظر ما بود مصدوم را نجات دهیم و به همین خاطر هم خیلی فشار به افراد تیم و به خود شخص من وارد شد. به دلیل سنگینی عملیات، معاون امداد و نجات استان شخصا پای کار آمده و در عملیات حضور داشتند ساعت 4 و نیم صبح از اینکه عملیات طولانی شده بود به من زنگ زدند و گفتند داری چکار می کنی؟ و من گفتم دیگر عقلم جواب نمی دهد و نمی توانم عملیات کنم، صبر کن تا آفتاب بالا بیاید ببینم چکار باید بکنم یعنی آنقدر بدنم آب از دست داده بود که فکرم درست کار نمی کرد و تنها چیزی که به ذهنم می رسید این بود که نگذارم حادثه بیشتر شود چون نزدیک 18 نفر آنجا بودند و همه را خواباندم و گفتم بدون استثنا همه بنشینید  دیگر عملیات نمی کنیم  که بعد از اینکه این صحبت را کردم برای استراحت به حالت نیمه دراز کش قرار گرفتم که در این حال و در رویا بطری آب معدنی می دیدم.  

,

کوچکترین خطا در عملیات کوهستان به قیمت جان امدادگر تمام می شود

,

مخمس به حساس تر بودن عملیات های امداد کوهستان اشاره و بیان کرد: یکی از عملیات هایی که فوق العلاده می تواند خطر ساز باشد حادثه کوهستان است چون آنجا غیر از جان مصدوم جان امدادگر هم در نظر است و اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه باشد، به هیچ عنوان ناجی اصلا اجازه خطا کردن ندارد ولی در کوهستان خطا به گرانترین قیمت تمام می شود و جانش را از دست می دهد هر چند که همه عملیات ها فوق العلاده سخت هستند.

,

این امدادگر در ادامه به خاطراتی از حضور غافلگیرانه اش در عملیات ها اشاره کرد و افزود: سال گذشته یک حادثه برف و کولاک داشتیم که گردنه فولاد محله بسته شد من در مسافرت به سر می بردم و وقتی از حادثه اطلاع پیدا کردم در همان لحظه و ساعت 2 نصفه شب از شمال راه افتادم و ساعت 5 و نیم صبح به شعبه مهدیشهر رسیدم همان موقع هم تیمم را آماده کردم و برای عملیات رفتیم البته قبل ما  یک تیم امدادی و  یک تیم کمکی هم رفته بودند ولی چون حجم کولاک زیاد بود نیاز به کمک داشتند.

,

وی ادامه داد: در عملیات برف و کولاک چون بحث انتقال خیلی مهم است و ساعت 2 نصفه شب هم زمانی نبود که به آن سرعت بخواهیم تجهیزات برایشان بفرستیم چون رئیس راهداری باید کمکمان می کرد و اقدام می کرد که راه را باز کنند و حجم برف را کم می کرد تا خودروهای ما رد شوند و در این شرایط آنها فکر می کردند که صبح قرار است یک نفر دیگری به عملیات برود و وقتی صبح من را دیدند هیچ کس باورشان نمی شد که ساعت 2 نصفه شب که با من صحبت می کردند شمال بودم الان ساعت 5 صبح اینجا چکار می کنم و این برایشان خیلی جالب بود که به عملیات رفتم.

,

, ,

به من می گویند مثل جن و شَبه در حوادث حاضر می شوی  

,

مسئول امداد ونجات جمعیت هلال احمرمهدیشهر، حادثه دیگری را در این خصوص ذکر کرد و گفت: حادثه تلخی در سه راه فولاد محله داشتیم که یک خودروی پراید با کامیون تصادف کرده بود. ناجی امدادگری که در پایگاه فولاد محله بود هر چند حوادث زیادی دیده بود ولی در آن صحنه شوک عملیات و جو محیط بر روی وی تاثیر گذاشت  که به آن اختلال حواس عملیاتی می گوییم چون حادثه واقعا خیلی سنگینی بود و سه جسد کاملا متلاشی شده بودند و آن امدادگر فقط تنها کاری که کرد این بود که به من زنگ زد و گفت حادثه شده و سه کشته داده و وقتی جریان حادثه را پرسیدم گفت پراید زیر کامیون رفته و داریم زور می زنیم که پراید را بیرون بکشیم  شما بیا کمکمان کن ولی من مهدیشهر بودم و وقتی گفتم الان؟؟ گفت ولش کن خودمان جمع و جورش می کنیم و همین چند کلمه کوتاه را صحبت کردیم و تمام شد از آن طرف من فورا با مرکز کنترل هماهنگی عملیات و با رئیس شعبه هماهنگ کردم و با یکی از همکاران سریع به سمت محل حادثه رفتیم در حالی که آنها انتظار این را نداشتند که ما را آنجا ببینند وقتی رسیدیم آن ناجی داشت خودرو را برش می زد، من رفتم دستم را گذاشتم روی قیچی ای که داشت برش می زد و گفتم برو کنار که آن ناجی وقتی یک دفعه مرا دید تعجب کرد و گفت تو اینجا چکار می کنی و دست کشید روی صورتم و گفت تو واقعی هستی.

,

مخمس تصریح کرد: خیلی از جاهایی که دوستان انتظارش را ندارند خودم را می رسانم و خیلی از دوستان به مزاح خیلی حرف ها می زنند و به من می گویند مثل جن یا شبه هستی البته یکی از چیزهایی که جالب است بدانید خیلی از امدادگران با من به عملیات نمی آیند چون می گویند فوق العلاده با ریسک پذیری کار می کنم در حالی که امدادگران واقعا به من لطف دارند که افتخار حضور با من بودن را می دهند.

,

این امدادگر جوان در پایان امدادگر را صبور و کم توقع توصیف و خاطر نشان کرد: من این حوزه امدادگری را حوزه عشق می دانم چرا که لذتی بالاتر از لذت کمک به همنوع  نیست که هم کار خیلی ساده ای است و هم خیلی لذت بخش و در عین حال خیلی سنگین است و واقعا هم هدف اول و آخر کار ما کمک به مردم است.

,

انتهای پیام/ر

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه