اخبار داغ

یادداشت/

تحریف تاریخ در وقت اضافه!

تحریف تاریخ در وقت اضافه!
مذاکرات هسته ای یا به نتیجه می رسد یا شکست خواهد خورد و راه سومی هم وجود ندارد اما تحریف تاریخ به قیمت بدست آوردن توافق با دشمن و برداشته شدن تحریم ها به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست و در ذهن ها ثبت خواهد شد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا بافق خبر، نوشت:

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, بافق خبر,

مقدمه:

,

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مد ظله العالی) امسال را با عنوان سال همدلی و همزبانی دولت و ملت نامگذاری فرمودند اما دو نکته بسیار مهم درمورد این نامگذاری وجود دارد که باید به آن توجه کرد:

,
  1. برخی از خواص و صاحبان تریبون های رسمی از این نامگذاری چنین برداشت می کنند که در راستای پیشبرد برنامه های دولت نباید هیچگونه انتقاد و موضع گیری سازنده و روشنگرانه داشته باشند و در جواب این سؤال که چرا نسبت به مسائل جاری کشور اظهار نظر شفاف ندارید می گویند آقا فرموده اند دولت و ملت باید همدل و همزبان باشند. در حالیکه این استدلال درست و منطقی نیست و هرگز همدلی و همزبانی به معنای سکوت و عبور کردن از کنار مسائل جاری کشور نیست.
,
  • برخی از خواص و صاحبان تریبون های رسمی از این نامگذاری چنین برداشت می کنند که در راستای پیشبرد برنامه های دولت نباید هیچگونه انتقاد و موضع گیری سازنده و روشنگرانه داشته باشند و در جواب این سؤال که چرا نسبت به مسائل جاری کشور اظهار نظر شفاف ندارید می گویند آقا فرموده اند دولت و ملت باید همدل و همزبان باشند. در حالیکه این استدلال درست و منطقی نیست و هرگز همدلی و همزبانی به معنای سکوت و عبور کردن از کنار مسائل جاری کشور نیست.
  • ,

    رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ دوم مهرماه سال 88 در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری فرمودند : «بعضیها در فضای فتنه، این جمله‌‌ی کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب (1)  را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود… گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.»

    ,

    همانطور که سکوت در شرایط فتنه گون باعث کمک به فتنه می شود ، همدلی و همزبانی نیز اگر به سکوت و کنار کشیدن تفسیر شود نه تنها به پیشبرد امور جاری کمکی نخواهد کرد بلکه باعث ایجاد ذهنیت غلط در جامعه نسبت به مسائل روز و سوء استفاده دشمنان داخلی و خارجی خواهد شد.

    ,
    1. در طرف مقابل هم عده ای دیگر با بهانه قرار دادن این شعار سال سعی بر این دارند تا دهان های منتقد را بسته نگاه دارند و هرگاه طیف سیاسی مورد حمایتشان مورد انتقاد قرار می گیرد بلافاصله خطاب به منتقدین می گویند شما به شعار سال پایبند نیستید و همدلی و همزبانی را رعایت نکرده اید.
    ,
  • در طرف مقابل هم عده ای دیگر با بهانه قرار دادن این شعار سال سعی بر این دارند تا دهان های منتقد را بسته نگاه دارند و هرگاه طیف سیاسی مورد حمایتشان مورد انتقاد قرار می گیرد بلافاصله خطاب به منتقدین می گویند شما به شعار سال پایبند نیستید و همدلی و همزبانی را رعایت نکرده اید.
  • ,

    اولین پاسخ به این عده همان است که در نکته اول بیان کردم و دومین پاسخ نیز این است که همدلی و همزبانی کاملا دوطرفه است و باید همه طیف های سیاسی و دولت و ملت به طور متقابل این مسئله را رعایت کنند نه این که یک طرف ، این شعار را دستاویزی برای ساکت کردن مخالفان قرار بدهد و در عین حال خودش (علی رغم این که این شعار را فریاد می کند) ، در عمل به آن پایبند نباشد و سخنان رهبر فرزانه را به نفع جریان مورد حمایتش تفسیر نماید.

    ,

    اگر بنا بر همدلی و همزبانی است باید همه خود را ملزم کنند که اظهار نظرها و موضع گیری هایشان در راستای همین شعار باشد و بدانند که کوتاه آمدن از اصول به معنای همدلی و همزبانی نیست و تفسیر بسیار نادرست و خطرناکی از این شعار سال است.

    ,

    مذاکرات هسته ای در وقت اضافه خودش قرار گرفته است و علم رغم وعده ها و هیاهوی عده ای که دهم تیر را پایان مذاکرات و به ثمر رسیدن توافق قلمداد می کردند و سعی بر این داشتند که فضای عمومی کشور را با هر روش و گفتمانی به نجات بخش بودن توافق مژده بدهند و حتی آب خوردن ملت را نیز به  حصول توافق و برداشت تحریم ها گره دادند اما بالاخره همه دیدند که این خیالی بیش نبود و مذاکرات دوباره تمدید شد و طبق شرایط و فضای حاکم بر مذاکرات و با توجه به اشتباه محاسباتی در نحوه مذاکره با دشمنان که از ابتدا رخ داده است ، این وقت اضافه نیز پایانی نخواهد داشت و طرف مقابل تا بتواند تیم هسته ای را به دنبال خود خواهند کشاند تا با فرصت سوزی بتواند به اهداف بلند مدت خود دست پیدا کند و همانطور که رهبر بصیر انقلاب در جمع دانشجویان نیز فرمودند ؛ «هدف تحریم‌ها مسئله‌ی هسته‌ای و حقوق بشر نیست. مسئله فراتر از اینهاست/ آنها خود، تروریست‌پرور و ضد حقوق بشرند/ مسئله این است که یک ملت و حرکت و هویتی، مبتنی بر مبادی‌ای مقابل نظام سلطه، به‌وجود آمده.‌»

    ,

    اما آن چه باعث نگارش این یادداشت شد آخرین اظهار نظر رئیس دولت یازدهم در مورد موضوع هسته ای است. حسن روحانی پنجشنبه شب در ضیافت افطار با استانداران و معاونین وزرا گفت : «امام مجتبی(ع) در شرایط حساس تاریخی امانت مسلمین را بر عهده گرفتند که امت اسلامی دچار انشقاق، افتراق و فاصله بود و تصمیم‌گیری در چنین مقطعی بسیار سخت است. البته برخی تصور می‌کنند تصمیم‌گیری برای شهادت سخت است، اما بی‌تردید تصمیم‌گیری برای صلح، سخت‌تر از تصمیم‌گیری برای جنگ است و آمادگی برای نثار آبرو مهم‌تر از نثار جان و خون در راه خدا است.»

    ,

    ساعاتی بعد نیز صفحه توییتر رییس جمهور نوشت: «امام حسن(ع) به ما یاد دادند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم گرفت.»

    ,

    از رئیس دولت و عضو مجلس خبرگان رهبری، بسیار عجیب است که این چنین تاریخ را تحریف کند و برای توجیه پذیرش احتمالی زورگویی های دشمنان ملت ، علاوه بر این که شرایط زمانه ما  و زمان امام مجتبی علیه السلام را (که اصلا قابل تطبیق نیستند) با یکدیگر مقایسه می کند در اصل نقل تاریخ نیز امانت داری را رعایت نکند!

    ,

    به نظر می رسد بازخوانی نظرات رهبر با درایت انقلاب می تواند پاسخ مناسبی به این گونه اظهارات و تحریف ناجوانمردانه تاریخ باشد.

    ,
    1. ایشان در جایی می فرمایند: زندگی ائمه (علیهم السلام) را ما باید به عنوان درس و اسوه فرا بگیریم، نه فقط به عنوان خاطره های شکوهمند و ارزنده و این بدون توجه به روش و منش سیاسی این بزرگواران ممکن نیست.(2)
    2. این بزرگواران یک واحدند، یک شخصیتند. شک نمی شود کرد که هدف و جهت آن ها یکی است. پس ما بجای این که بیائیم زندگی امام حسن مجتبی (علیه السلام) را جدا و زندگی امام حسین (علیه السلام) را جدا و زندگی امام سجاد (علیه السلام) را جدا تحلیل کنیم – تا احیانا در دام این اشتباه خطرناک بیافتیم که سیره این سه امام به خاطر اختلاف ظاهری با هم متعارض و مخالفند – باید یک انسانی را فرض کنیم که 250 سال عمر کرده و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویست و شصت هجری این راه را طی کرده. (3)
    3. صلح ، عوامل خودش را داشت و هیچ تخلف و گریزی از آن نبود. آن روز، شهادت ممکن نبود... هر کشته شدنی که شهادت نیست، کشته شدن با شرایطی، شهادت است.آن شرایط در آن جا نبود و اگر امام حسن (علیه السلام)  در آن روز کشته می شدند ، شهید نشده بودند. امکان نداشت که آن روز کسی بتواند در آن شرایط ، حرکت مصلحت آمیزی انجام بدهد که کشته بشود و اسمش شهادت باشد و انتحار نکرده باشد.(4)
    4. اگر امام مجتبی این صلح را انجام نمی داد ، آن اسلام ارزشی نهضتی باقی نمی ماند واز بین می رفت چون معاویه بالاخره غلبه پیدا می کرد. وضعیت ، وضعیتی نبود که امکان داشته باشد امام حسن مجتبی (علیه السلام) غلبه پیدا کند. همه عوامل در جهت عکس غلبه امام مجتبی (علیه السلام) بود. معاویه غلبه پیدا می کرد چون دستگاه تبلیغات در اختیار او بود. چهره او در اسلام چهره ای نبود که نتوانند موجه کنند و نشان بدهند.(5)
    5. اگر امام حسن(ع) صلح نمیکرد، تمام ارکان خاندان پیامبر(ص) را از بین می‌بردند و کسی را باقی نمیگذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. همه چیز بکلی از بین میرفت و ذکر اسلام برمیافتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمیرسید.
      اگر بنا بود امام مجتبی(علیه‌السّلام)، جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیامبر منتهی بشود، امام حسین(ع) هم باید در همین ماجرا کشته میشد، اصحاب برجسته هم باید کشته میشدند، «حجربن‌عدی»ها هم باید کشته میشدند، همه باید از بین میرفتند و کسی که بماند و بتواند از فرصتها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشىِ خودش باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمی‌ماند. این، حق عظیمی است که امام مجتبی(علیه‌الصّلاةوالسّلام) بر بقای اسلام دارد.(5)
    6. البته صلح، تحمیلی بود؛ اما بالاخره صلحی واقع شد، باید گفت حضرت، دل نداد. همین شرایطی که حضرت قرار داد، در واقع پایه کار معاویه را متزلزل کرد. خود این صلح و شرایط امام حسن(ع) همه‌اش یک مکر الهی بود. «و مکرا و مکرالله» بود، یعنی اگر امام حسن(ع) می‌جنگید و در این جنگ کشته می‌شد - که به احتمال قوی به دست اصحاب خودش که جاسوسان معاویه آن‌ها را خریده بودند، کشته می‌شد - معاویه می‌گفت: من نکشتم، اصحاب خودش کشتند، به عزاداری هم می‌پرداخت و بعد تمام اصحاب امیرالمؤمنین(ع) را تار و مار می‌کرد؛ یعنی، دیگر چیزی به نام تشیع باقی نمی‌ماند تا عده‌ای در کوفه پیدا شوند و بعد از بیست سال، امام حسین(ع) را دعوت کنند، اصلاً چیزی باقی نمی‌ماند، امام حسن(ع)‌ شیعه را حفظ کرد، یعنی بنا را حفظ کرد تا بعد از بیست سال، بیست و پنج سال، حکومت به اهل بیت برگردد.(6)
    7. روایتی از امام صادق(علیه السلام) هست که می فرماید بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) امر حکومت به دست اهل بیت برگردد . این نتیجه کی حاصل می شود؟ وقتی مردم، مقدماتش را با اراده و با تصمیم خودشان فراهم کرده باشند. خدای متعال که با کسی قوم و خویشی ندارد! کاری که به عهده ی مردم بود، انجام نگرفت. کاری که به عهده ی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود، آنها انجام دادند؛ اما کاری که به عهده ی خواص بود- از عبدالله جعفر و عبدالله عباس تا بقیه- انجام نشد.حتی همان هایی که بعد به کربلا آمدند و همراه با امام حسین (علیه السلام جنگیدند، در زمان مسلم، کاری که باید نکردند. کوتاهی کردند، و الَا مسلم آن طور نمی شد. باید قضیه را تمام می کردند که نکردند . خب؛ این نکردن ها، موجب شد که حادثه ی کربلا پیش آید.(7)
    8. علت شکست امام حسن(ع) عبارت بود از ضعف بینش عمومی، علت اصلی و آمیخته‌ شدن ایمان به انگیزه‌‌های مادی، در زمینه ضعف بینش عمومی، مردم بسیار بسیار ناآگاه بودند انصافاً و ایمان مذهبی‌شان هم آمیخته شده بود به انگیزه‌های مادی. برایشان مادیت شده بود اصل. متزلزل شدن ارزش‌ها از ده، بیست سال قبل از آن؛ از حدود ده پانزده سال قبل از ماجرای صلح امام حسن، ارزش‌ها ذره‌ذره متزلزل شده بود، یک مقدار تبعیض و یک مقدار این چیزها به وجود آمده و همه اینها موجب شد که امام حسن(ع) نتواند مقاومت کند. (8)
    ,
  • ایشان در جایی می فرمایند: زندگی ائمه (علیهم السلام) را ما باید به عنوان درس و اسوه فرا بگیریم، نه فقط به عنوان خاطره های شکوهمند و ارزنده و این بدون توجه به روش و منش سیاسی این بزرگواران ممکن نیست.(2)
  • ,
  • این بزرگواران یک واحدند، یک شخصیتند. شک نمی شود کرد که هدف و جهت آن ها یکی است. پس ما بجای این که بیائیم زندگی امام حسن مجتبی (علیه السلام) را جدا و زندگی امام حسین (علیه السلام) را جدا و زندگی امام سجاد (علیه السلام) را جدا تحلیل کنیم – تا احیانا در دام این اشتباه خطرناک بیافتیم که سیره این سه امام به خاطر اختلاف ظاهری با هم متعارض و مخالفند – باید یک انسانی را فرض کنیم که 250 سال عمر کرده و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویست و شصت هجری این راه را طی کرده. (3)
  • ,
  • صلح ، عوامل خودش را داشت و هیچ تخلف و گریزی از آن نبود. آن روز، شهادت ممکن نبود... هر کشته شدنی که شهادت نیست، کشته شدن با شرایطی، شهادت است.آن شرایط در آن جا نبود و اگر امام حسن (علیه السلام)  در آن روز کشته می شدند ، شهید نشده بودند. امکان نداشت که آن روز کسی بتواند در آن شرایط ، حرکت مصلحت آمیزی انجام بدهد که کشته بشود و اسمش شهادت باشد و انتحار نکرده باشد.(4)
  • ,
  • اگر امام مجتبی این صلح را انجام نمی داد ، آن اسلام ارزشی نهضتی باقی نمی ماند واز بین می رفت چون معاویه بالاخره غلبه پیدا می کرد. وضعیت ، وضعیتی نبود که امکان داشته باشد امام حسن مجتبی (علیه السلام) غلبه پیدا کند. همه عوامل در جهت عکس غلبه امام مجتبی (علیه السلام) بود. معاویه غلبه پیدا می کرد چون دستگاه تبلیغات در اختیار او بود. چهره او در اسلام چهره ای نبود که نتوانند موجه کنند و نشان بدهند.(5)
  • ,
  • اگر امام حسن(ع) صلح نمیکرد، تمام ارکان خاندان پیامبر(ص) را از بین می‌بردند و کسی را باقی نمیگذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. همه چیز بکلی از بین میرفت و ذکر اسلام برمیافتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمیرسید.
    اگر بنا بود امام مجتبی(علیه‌السّلام)، جنگ با معاویه را ادامه بدهد و به شهادت خاندان پیامبر منتهی بشود، امام حسین(ع) هم باید در همین ماجرا کشته میشد، اصحاب برجسته هم باید کشته میشدند، «حجربن‌عدی»ها هم باید کشته میشدند، همه باید از بین میرفتند و کسی که بماند و بتواند از فرصتها استفاده بکند و اسلام را در شکل ارزشىِ خودش باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمی‌ماند. این، حق عظیمی است که امام مجتبی(علیه‌الصّلاةوالسّلام) بر بقای اسلام دارد.(5)
  • ,
    ,
  • البته صلح، تحمیلی بود؛ اما بالاخره صلحی واقع شد، باید گفت حضرت، دل نداد. همین شرایطی که حضرت قرار داد، در واقع پایه کار معاویه را متزلزل کرد. خود این صلح و شرایط امام حسن(ع) همه‌اش یک مکر الهی بود. «و مکرا و مکرالله» بود، یعنی اگر امام حسن(ع) می‌جنگید و در این جنگ کشته می‌شد - که به احتمال قوی به دست اصحاب خودش که جاسوسان معاویه آن‌ها را خریده بودند، کشته می‌شد - معاویه می‌گفت: من نکشتم، اصحاب خودش کشتند، به عزاداری هم می‌پرداخت و بعد تمام اصحاب امیرالمؤمنین(ع) را تار و مار می‌کرد؛ یعنی، دیگر چیزی به نام تشیع باقی نمی‌ماند تا عده‌ای در کوفه پیدا شوند و بعد از بیست سال، امام حسین(ع) را دعوت کنند، اصلاً چیزی باقی نمی‌ماند، امام حسن(ع)‌ شیعه را حفظ کرد، یعنی بنا را حفظ کرد تا بعد از بیست سال، بیست و پنج سال، حکومت به اهل بیت برگردد.(6)
  • ,
  • روایتی از امام صادق(علیه السلام) هست که می فرماید بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) امر حکومت به دست اهل بیت برگردد . این نتیجه کی حاصل می شود؟ وقتی مردم، مقدماتش را با اراده و با تصمیم خودشان فراهم کرده باشند. خدای متعال که با کسی قوم و خویشی ندارد! کاری که به عهده ی مردم بود، انجام نگرفت. کاری که به عهده ی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود، آنها انجام دادند؛ اما کاری که به عهده ی خواص بود- از عبدالله جعفر و عبدالله عباس تا بقیه- انجام نشد.حتی همان هایی که بعد به کربلا آمدند و همراه با امام حسین (علیه السلام جنگیدند، در زمان مسلم، کاری که باید نکردند. کوتاهی کردند، و الَا مسلم آن طور نمی شد. باید قضیه را تمام می کردند که نکردند . خب؛ این نکردن ها، موجب شد که حادثه ی کربلا پیش آید.(7)
  • ,
  • علت شکست امام حسن(ع) عبارت بود از ضعف بینش عمومی، علت اصلی و آمیخته‌ شدن ایمان به انگیزه‌‌های مادی، در زمینه ضعف بینش عمومی، مردم بسیار بسیار ناآگاه بودند انصافاً و ایمان مذهبی‌شان هم آمیخته شده بود به انگیزه‌های مادی. برایشان مادیت شده بود اصل. متزلزل شدن ارزش‌ها از ده، بیست سال قبل از آن؛ از حدود ده پانزده سال قبل از ماجرای صلح امام حسن، ارزش‌ها ذره‌ذره متزلزل شده بود، یک مقدار تبعیض و یک مقدار این چیزها به وجود آمده و همه اینها موجب شد که امام حسن(ع) نتواند مقاومت کند. (8)
  • ,

    مذاکرات هسته ای یا به نتیجه می رسد یا شکست خواهد خورد و راه سومی هم وجود ندارد اما تحریف تاریخ به قیمت بدست آوردن توافق با دشمن و برداشته شدن تحریم ها به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست و در ذهن ها ثبت خواهد شد.

    ,

    نسأل الله منازل الشهداء

    ,

    محمد هادی سمتی

    ,

    بامداد یکشنبه 14 تیرماه سال اقتصاد و فرهنگ

    ,

    شهر مقدس قم

    ,

    پی نوشت :

    ,
    1. نهج البلاغة / ترجمه دشتى، ص 625 : در فتنه‏ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.
    2. انسان 250 ساله ، بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی – مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام، صفحه 15.
    3. همان ، صفحه 16
    4. همان ، صفحه 117 و 118
    5. همان ، صفحه 122
    6. همان ، صفحه 122 و 123
    7. همان ، صفحه 124
    8. همان ، صفحه 137
    ,
  • نهج البلاغة / ترجمه دشتى، ص 625 : در فتنه‏ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.
  • ,
  • انسان 250 ساله ، بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی – مبارزاتی ائمه معصومین علیهم السلام، صفحه 15.
  • ,
  • همان ، صفحه 16
  • ,
  • همان ، صفحه 117 و 118
  • ,
  • همان ، صفحه 122
  • ,
  • همان ، صفحه 122 و 123
  • ,
  • همان ، صفحه 124
  • ,
  • همان ، صفحه 137
  • ]
    • برچسب ها
    • #
    • #
    • #
    • #
    • #

    به اشتراک گذاری این مطلب!

    ارسال دیدگاه