اخبار داغ

یادی از شهدای شمال غرب کشور

درد دلهای یک دختر با پدر شهیدش

درد دلهای یک دختر با پدر شهیدش
ای پدر ای بابای مهربان کاش بودی، کاش ما راتنها نمی گذاشتی، ای کاش در روز مجروح شدنت کنارت بودم، ای کاش در روز تشییع شدن پیکر عزیزت می گذاشتند مانند بقیه شهداء صورت مهربانت را می بوسیدم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پایگاه تحلیلی خبری صبح زاگرس،در آبان ماه 1340 نوزادی چشم به جهان گشود که پدر بزرگوارشان نام حماسی گودرز را برای ایشان برگزید.آن روز هلهله ای در آبادی پرپا بود و خانواده غرق در شادی،انگار دنا هم خوشحال در رویش سرورآزاده ای بود که در آینده قیامت قامتی خواهد شدتا برای ایران اسلامی افتخار بیافریند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح زاگرس,

 

در تاریخ یکم دی ماه 1360 به عضویت این نهاد مقدس در آمد و پس از گذراندن آموزش های لازم در شیراز به جبهه های جنوب و دشت عباس اعزام و در عملیات غرور آفرین فتح المبین در تاریخ دوم فروردین 1361 در منطقه شوش همراه هم رزم، همدل و همپیمان خویش محسن نجفی در نبرد جانانه و استقامتی بی نظیر مجروح شدند.

 

 

سردار شهید گودرز نجفی از ناحیه جمجمه مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت. در عملیات والفجر1، والفجر8 و در خط پدافندی گردان خط شکن فاو دریاچه ماهی و دریاچه نمک مردانه ایستاد و سربلندتر از دنا مقاومت کرد و برگ زرینی در تاریخ عمرش به یادگار گذاشت.

 

در کربلای 1 مهران و در کربلای 4 آبادان براثر بمباران شیمیایی مصدوم شد که پس از بستری و بهبودی نسبی به خیل عاشقان پیوست و در کربلای 5 شلمچه آنجا که مشهد الشهداکعبه آمال و قبله دلهاست در میان آتش، خون،گوشت وگلوله از خاک تا افلاک را در کوتاهترین زمان پیمودند.

 

 

در تاریخ چهارم آبانماه 1366 در منطقه کردستان عراق از ناحیه پای راست مورد اصابت ترکش قرار گرفت.اما اینگار خداخواست بماند تا در عملیات شمال غرب کشور از وطن و ایل و تبار خود در مقابل گروهک تروریستی پژاک دفاع کند و غریبانه به شهادت برسد و داغ نبودش را تا ابد در دل همگان بگذارد.

 

۸۰ ماه تمام در جبهه جنگ فعالانه در مسئولیت های مختلفی از جمله فرمانده گروهان، فرمانده گردان، معاون عملیات تیپ ۴۸ فتح، مربی پادگان آموزشی، مسئول اطلاعات بسیج، مسئول گروهان جنگ نوین سر از پای نشناخته و پاک و بی تکبر به میهن خویش خدمت می کرد.

 

او پس از جنگ تحمیلی و بازگشت به سی سخت سرافراز، دایره المعارفی از دانستنی های جنگ و مخزن الاسراری از ناگفته های دفاع مقدس بود و همواره مانند نگینی در این شهر می درخشید.

 

نجفی اگرچه در دانشکده نیروی زمینی سپاه دوره های آموزشی عمومی فرمانده گروهان، فرمانده گردان، مربی تاکتیک، راننده تانک، تکاوری هلی برد، چتر بازی و دوره عالی پیاده را گذرانده بود و مسئولیت های مهمی در دوران دفاع مقدس داشت اما تحصیلات دانشگاهی خود را تکمیل نمود و موفق به اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه امام حسین (ع) در رشته حقوق شد.

در سال ۱۳۹۰ دشمنان قسم خورده نظام اسلامی با تهییج و حمایت از گروهک فاسد پژاک و با ارسال آن ها به مناطقی از مرزهای کردستان، باری دیگر اهداف شوم و شیطانی خود را پی گرفتند.

 

تیپ قهرمان ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد که شجاعت و دلیری آن، در میان دوست و دشمن شهره است مأموریت گرفت تا با حضور در منطقه ای که پژاک مدنظر داشت در مقابل آن دشمنان قسم خورده ایستاده و آن ها سرجای خود بنشانند.

 

همزمان با این روزها گودرز نجفی ۲۸ سال و ۹ ماه از خدمت مقدس خود در سپاه پاسدارن را گذرانده بود و در شرف بازنشستگی بود.

 

با این که وی سابقه ۸۰ ماه حضور مؤثر در دفاع مقدس و افتخار جانبازی ۲۵ درصدی داشت، اما به دلیل سابقه درخشان در تدابیر جنگی و دانش نظامی و فراصتی کم نظیر، فرمانده ی تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد به او پیشنهاد حضور در کردستان و مبارزه با گروهک فاسد پژاک را داد.

 

نجفی که سرمست دلیری و شهادت بود این پیشنهاد را قبول کرد. فرمانده تیپ ۴۸ فتح او را به عنوان مسئول محور عملیاتی سردشت پیرانشهر منصوب کرد و سردار نجفی در تاریخ  ۱۱ تیر ماه سال۱۳۹۰ طی حکمی به همراه دیگر همرزمانش به کردستان اعزام شد.

 

او که همیشه عاشق نیمه شعبان بود، یک روز بعد از جشن نیمه شعبان یعنی در نخستین روز امامت امام زمان (عج) در تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۱۳۹۰ در نبرد با گروهک فاسد پژاک از ناحیه پا، بازو،کتف وگردن مورد اصابت تیر مستقیم قناسه قرار گرفت.

 

در همان تاریخ به پشت منطقه درگیری منتقل و سپس در بیمارستان عارفیان ارومیه تحت درمان قرار گرفت. به دلیل آسیب دیدگی شدید از ناحیه مغز و گردن، تلاش های شبانه روزی پزشکان و مسئولین ذیربط در تهران حاصلی نداشت و در روز سه شنبه ۴ مرداد سال ۹۰ ، ساعت ۱۹ از ملک به ملکوت و از خاک به افلاک پر کشید و به میهمانی مولا و مقتدای خویش، سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)شتافت.

 

او که سال ها از دوستان هم سنگر شهیدش جدا مانده بود و این جدا ماندن همواره او را می آزرد با شوقی زاید الوصل به دیدار دوستانش نزد معبود شتافت.

از این سردار نامدار ۲ فرزند پسر و ۲ دختر به یادگار مانده است. سردار نجفی را همگان به مهربانی، دلسوزی، فروتنی، آینده نگری، دور اندیشی ، صداقت و صمیمیت می شناسند.

 

وی همواره به خاطر دلاوری و شهامت، فهیم بودن، رعایت حق الناس ، ظلم ستیزی ، حمایت از مظلومان و توجه به محرومین و برطرف کننده مشکلات انسان های ناتوان در میان دوست و دشمن مورد توجه و احترام بود.

 

عمل به فرایض دینی، ایمانی محکم، احترام به همگان و هزاران خصلت خوب دیگر سبب شد روح بلند این  شهید بزرگوار در قالب خاکی نگنجد و به سوی معبود حقیقی بشتابد.

 

* گوشه ای از درد دل دختر شهید نجفی با پدرش:

 

امروز به شلمچه برای دیدن پدرم آمدم الان در این دفتر مقدس(دلنوشته راهیان نور)با پدرم، بارفیق تمام لحظه هایم صحبت میکنم .

 

ای پدر ای بابای مهربان کاش بودی، کاش ما راتنها نمی گذاشتی، ای کاش در روز مجروح شدنت کنارت بودم، ای کاش در روز تشییع شدن پیکر عزیزت می گذاشتن مانند بقیه شهداء صورت مهربانت را می بوسیدم.

 

دختر سردار شهید نجفی در گوشه ای از صحبت های خود می گوید: پدرم همیشه نگاه ویژه ای به بحث حجاب داشت تا این حد که در وصیت نامه خود نوشته است: مبادا که از حجاب خود غافل شوید.

انتهای پیام/ف

,

 

در تاریخ یکم دی ماه 1360 به عضویت این نهاد مقدس در آمد و پس از گذراندن آموزش های لازم در شیراز به جبهه های جنوب و دشت عباس اعزام و در عملیات غرور آفرین فتح المبین در تاریخ دوم فروردین 1361 در منطقه شوش همراه هم رزم، همدل و همپیمان خویش محسن نجفی در نبرد جانانه و استقامتی بی نظیر مجروح شدند.

 

 

سردار شهید گودرز نجفی از ناحیه جمجمه مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت. در عملیات والفجر1، والفجر8 و در خط پدافندی گردان خط شکن فاو دریاچه ماهی و دریاچه نمک مردانه ایستاد و سربلندتر از دنا مقاومت کرد و برگ زرینی در تاریخ عمرش به یادگار گذاشت.

 

در کربلای 1 مهران و در کربلای 4 آبادان براثر بمباران شیمیایی مصدوم شد که پس از بستری و بهبودی نسبی به خیل عاشقان پیوست و در کربلای 5 شلمچه آنجا که مشهد الشهداکعبه آمال و قبله دلهاست در میان آتش، خون،گوشت وگلوله از خاک تا افلاک را در کوتاهترین زمان پیمودند.

 

 

در تاریخ چهارم آبانماه 1366 در منطقه کردستان عراق از ناحیه پای راست مورد اصابت ترکش قرار گرفت.اما اینگار خداخواست بماند تا در عملیات شمال غرب کشور از وطن و ایل و تبار خود در مقابل گروهک تروریستی پژاک دفاع کند و غریبانه به شهادت برسد و داغ نبودش را تا ابد در دل همگان بگذارد.

 

۸۰ ماه تمام در جبهه جنگ فعالانه در مسئولیت های مختلفی از جمله فرمانده گروهان، فرمانده گردان، معاون عملیات تیپ ۴۸ فتح، مربی پادگان آموزشی، مسئول اطلاعات بسیج، مسئول گروهان جنگ نوین سر از پای نشناخته و پاک و بی تکبر به میهن خویش خدمت می کرد.

 

او پس از جنگ تحمیلی و بازگشت به سی سخت سرافراز، دایره المعارفی از دانستنی های جنگ و مخزن الاسراری از ناگفته های دفاع مقدس بود و همواره مانند نگینی در این شهر می درخشید.

 

نجفی اگرچه در دانشکده نیروی زمینی سپاه دوره های آموزشی عمومی فرمانده گروهان، فرمانده گردان، مربی تاکتیک، راننده تانک، تکاوری هلی برد، چتر بازی و دوره عالی پیاده را گذرانده بود و مسئولیت های مهمی در دوران دفاع مقدس داشت اما تحصیلات دانشگاهی خود را تکمیل نمود و موفق به اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه امام حسین (ع) در رشته حقوق شد.

در سال ۱۳۹۰ دشمنان قسم خورده نظام اسلامی با تهییج و حمایت از گروهک فاسد پژاک و با ارسال آن ها به مناطقی از مرزهای کردستان، باری دیگر اهداف شوم و شیطانی خود را پی گرفتند.

 

تیپ قهرمان ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد که شجاعت و دلیری آن، در میان دوست و دشمن شهره است مأموریت گرفت تا با حضور در منطقه ای که پژاک مدنظر داشت در مقابل آن دشمنان قسم خورده ایستاده و آن ها سرجای خود بنشانند.

 

همزمان با این روزها گودرز نجفی ۲۸ سال و ۹ ماه از خدمت مقدس خود در سپاه پاسدارن را گذرانده بود و در شرف بازنشستگی بود.

 

با این که وی سابقه ۸۰ ماه حضور مؤثر در دفاع مقدس و افتخار جانبازی ۲۵ درصدی داشت، اما به دلیل سابقه درخشان در تدابیر جنگی و دانش نظامی و فراصتی کم نظیر، فرمانده ی تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد به او پیشنهاد حضور در کردستان و مبارزه با گروهک فاسد پژاک را داد.

 

نجفی که سرمست دلیری و شهادت بود این پیشنهاد را قبول کرد. فرمانده تیپ ۴۸ فتح او را به عنوان مسئول محور عملیاتی سردشت پیرانشهر منصوب کرد و سردار نجفی در تاریخ  ۱۱ تیر ماه سال۱۳۹۰ طی حکمی به همراه دیگر همرزمانش به کردستان اعزام شد.

 

او که همیشه عاشق نیمه شعبان بود، یک روز بعد از جشن نیمه شعبان یعنی در نخستین روز امامت امام زمان (عج) در تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۱۳۹۰ در نبرد با گروهک فاسد پژاک از ناحیه پا، بازو،کتف وگردن مورد اصابت تیر مستقیم قناسه قرار گرفت.

 

در همان تاریخ به پشت منطقه درگیری منتقل و سپس در بیمارستان عارفیان ارومیه تحت درمان قرار گرفت. به دلیل آسیب دیدگی شدید از ناحیه مغز و گردن، تلاش های شبانه روزی پزشکان و مسئولین ذیربط در تهران حاصلی نداشت و در روز سه شنبه ۴ مرداد سال ۹۰ ، ساعت ۱۹ از ملک به ملکوت و از خاک به افلاک پر کشید و به میهمانی مولا و مقتدای خویش، سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)شتافت.

 

او که سال ها از دوستان هم سنگر شهیدش جدا مانده بود و این جدا ماندن همواره او را می آزرد با شوقی زاید الوصل به دیدار دوستانش نزد معبود شتافت.

از این سردار نامدار ۲ فرزند پسر و ۲ دختر به یادگار مانده است. سردار نجفی را همگان به مهربانی، دلسوزی، فروتنی، آینده نگری، دور اندیشی ، صداقت و صمیمیت می شناسند.

 

وی همواره به خاطر دلاوری و شهامت، فهیم بودن، رعایت حق الناس ، ظلم ستیزی ، حمایت از مظلومان و توجه به محرومین و برطرف کننده مشکلات انسان های ناتوان در میان دوست و دشمن مورد توجه و احترام بود.

 

عمل به فرایض دینی، ایمانی محکم، احترام به همگان و هزاران خصلت خوب دیگر سبب شد روح بلند این  شهید بزرگوار در قالب خاکی نگنجد و به سوی معبود حقیقی بشتابد.

 

* گوشه ای از درد دل دختر شهید نجفی با پدرش:

 

امروز به شلمچه برای دیدن پدرم آمدم الان در این دفتر مقدس(دلنوشته راهیان نور)با پدرم، بارفیق تمام لحظه هایم صحبت میکنم .

 

ای پدر ای بابای مهربان کاش بودی، کاش ما راتنها نمی گذاشتی، ای کاش در روز مجروح شدنت کنارت بودم، ای کاش در روز تشییع شدن پیکر عزیزت می گذاشتن مانند بقیه شهداء صورت مهربانت را می بوسیدم.

 

دختر سردار شهید نجفی در گوشه ای از صحبت های خود می گوید: پدرم همیشه نگاه ویژه ای به بحث حجاب داشت تا این حد که در وصیت نامه خود نوشته است: مبادا که از حجاب خود غافل شوید.

انتهای پیام/ف

,

 

در تاریخ یکم دی ماه 1360 به عضویت این نهاد مقدس در آمد و پس از گذراندن آموزش های لازم در شیراز به جبهه های جنوب و دشت عباس اعزام و در عملیات غرور آفرین فتح المبین در تاریخ دوم فروردین 1361 در منطقه شوش همراه هم رزم، همدل و همپیمان خویش محسن نجفی در نبرد جانانه و استقامتی بی نظیر مجروح شدند.

 

 

سردار شهید گودرز نجفی از ناحیه جمجمه مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت. در عملیات والفجر1، والفجر8 و در خط پدافندی گردان خط شکن فاو دریاچه ماهی و دریاچه نمک مردانه ایستاد و سربلندتر از دنا مقاومت کرد و برگ زرینی در تاریخ عمرش به یادگار گذاشت.

 

در کربلای 1 مهران و در کربلای 4 آبادان براثر بمباران شیمیایی مصدوم شد که پس از بستری و بهبودی نسبی به خیل عاشقان پیوست و در کربلای 5 شلمچه آنجا که مشهد الشهداکعبه آمال و قبله دلهاست در میان آتش، خون،گوشت وگلوله از خاک تا افلاک را در کوتاهترین زمان پیمودند.

 

 

در تاریخ چهارم آبانماه 1366 در منطقه کردستان عراق از ناحیه پای راست مورد اصابت ترکش قرار گرفت.اما اینگار خداخواست بماند تا در عملیات شمال غرب کشور از وطن و ایل و تبار خود در مقابل گروهک تروریستی پژاک دفاع کند و غریبانه به شهادت برسد و داغ نبودش را تا ابد در دل همگان بگذارد.

 

۸۰ ماه تمام در جبهه جنگ فعالانه در مسئولیت های مختلفی از جمله فرمانده گروهان، فرمانده گردان، معاون عملیات تیپ ۴۸ فتح، مربی پادگان آموزشی، مسئول اطلاعات بسیج، مسئول گروهان جنگ نوین سر از پای نشناخته و پاک و بی تکبر به میهن خویش خدمت می کرد.

 

او پس از جنگ تحمیلی و بازگشت به سی سخت سرافراز، دایره المعارفی از دانستنی های جنگ و مخزن الاسراری از ناگفته های دفاع مقدس بود و همواره مانند نگینی در این شهر می درخشید.

 

نجفی اگرچه در دانشکده نیروی زمینی سپاه دوره های آموزشی عمومی فرمانده گروهان، فرمانده گردان، مربی تاکتیک، راننده تانک، تکاوری هلی برد، چتر بازی و دوره عالی پیاده را گذرانده بود و مسئولیت های مهمی در دوران دفاع مقدس داشت اما تحصیلات دانشگاهی خود را تکمیل نمود و موفق به اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه امام حسین (ع) در رشته حقوق شد.

در سال ۱۳۹۰ دشمنان قسم خورده نظام اسلامی با تهییج و حمایت از گروهک فاسد پژاک و با ارسال آن ها به مناطقی از مرزهای کردستان، باری دیگر اهداف شوم و شیطانی خود را پی گرفتند.

 

تیپ قهرمان ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد که شجاعت و دلیری آن، در میان دوست و دشمن شهره است مأموریت گرفت تا با حضور در منطقه ای که پژاک مدنظر داشت در مقابل آن دشمنان قسم خورده ایستاده و آن ها سرجای خود بنشانند.

 

همزمان با این روزها گودرز نجفی ۲۸ سال و ۹ ماه از خدمت مقدس خود در سپاه پاسدارن را گذرانده بود و در شرف بازنشستگی بود.

 

با این که وی سابقه ۸۰ ماه حضور مؤثر در دفاع مقدس و افتخار جانبازی ۲۵ درصدی داشت، اما به دلیل سابقه درخشان در تدابیر جنگی و دانش نظامی و فراصتی کم نظیر، فرمانده ی تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد به او پیشنهاد حضور در کردستان و مبارزه با گروهک فاسد پژاک را داد.

 

نجفی که سرمست دلیری و شهادت بود این پیشنهاد را قبول کرد. فرمانده تیپ ۴۸ فتح او را به عنوان مسئول محور عملیاتی سردشت پیرانشهر منصوب کرد و سردار نجفی در تاریخ  ۱۱ تیر ماه سال۱۳۹۰ طی حکمی به همراه دیگر همرزمانش به کردستان اعزام شد.

 

او که همیشه عاشق نیمه شعبان بود، یک روز بعد از جشن نیمه شعبان یعنی در نخستین روز امامت امام زمان (عج) در تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۱۳۹۰ در نبرد با گروهک فاسد پژاک از ناحیه پا، بازو،کتف وگردن مورد اصابت تیر مستقیم قناسه قرار گرفت.

 

در همان تاریخ به پشت منطقه درگیری منتقل و سپس در بیمارستان عارفیان ارومیه تحت درمان قرار گرفت. به دلیل آسیب دیدگی شدید از ناحیه مغز و گردن، تلاش های شبانه روزی پزشکان و مسئولین ذیربط در تهران حاصلی نداشت و در روز سه شنبه ۴ مرداد سال ۹۰ ، ساعت ۱۹ از ملک به ملکوت و از خاک به افلاک پر کشید و به میهمانی مولا و مقتدای خویش، سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)شتافت.

 

او که سال ها از دوستان هم سنگر شهیدش جدا مانده بود و این جدا ماندن همواره او را می آزرد با شوقی زاید الوصل به دیدار دوستانش نزد معبود شتافت.

از این سردار نامدار ۲ فرزند پسر و ۲ دختر به یادگار مانده است. سردار نجفی را همگان به مهربانی، دلسوزی، فروتنی، آینده نگری، دور اندیشی ، صداقت و صمیمیت می شناسند.

 

وی همواره به خاطر دلاوری و شهامت، فهیم بودن، رعایت حق الناس ، ظلم ستیزی ، حمایت از مظلومان و توجه به محرومین و برطرف کننده مشکلات انسان های ناتوان در میان دوست و دشمن مورد توجه و احترام بود.

 

عمل به فرایض دینی، ایمانی محکم، احترام به همگان و هزاران خصلت خوب دیگر سبب شد روح بلند این  شهید بزرگوار در قالب خاکی نگنجد و به سوی معبود حقیقی بشتابد.

 

* گوشه ای از درد دل دختر شهید نجفی با پدرش:

 

امروز به شلمچه برای دیدن پدرم آمدم الان در این دفتر مقدس(دلنوشته راهیان نور)با پدرم، بارفیق تمام لحظه هایم صحبت میکنم .

 

ای پدر ای بابای مهربان کاش بودی، کاش ما راتنها نمی گذاشتی، ای کاش در روز مجروح شدنت کنارت بودم، ای کاش در روز تشییع شدن پیکر عزیزت می گذاشتن مانند بقیه شهداء صورت مهربانت را می بوسیدم.

 

دختر سردار شهید نجفی در گوشه ای از صحبت های خود می گوید: پدرم همیشه نگاه ویژه ای به بحث حجاب داشت تا این حد که در وصیت نامه خود نوشته است: مبادا که از حجاب خود غافل شوید.

انتهای پیام/ف

,

 

در تاریخ یکم دی ماه 1360 به عضویت این نهاد مقدس در آمد و پس از گذراندن آموزش های لازم در شیراز به جبهه های جنوب و دشت عباس اعزام و در عملیات غرور آفرین فتح المبین در تاریخ دوم فروردین 1361 در منطقه شوش همراه هم رزم، همدل و همپیمان خویش محسن نجفی در نبرد جانانه و استقامتی بی نظیر مجروح شدند.

 

 

سردار شهید گودرز نجفی از ناحیه جمجمه مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت. در عملیات والفجر1، والفجر8 و در خط پدافندی گردان خط شکن فاو دریاچه ماهی و دریاچه نمک مردانه ایستاد و سربلندتر از دنا مقاومت کرد و برگ زرینی در تاریخ عمرش به یادگار گذاشت.

 

در کربلای 1 مهران و در کربلای 4 آبادان براثر بمباران شیمیایی مصدوم شد که پس از بستری و بهبودی نسبی به خیل عاشقان پیوست و در کربلای 5 شلمچه آنجا که مشهد الشهداکعبه آمال و قبله دلهاست در میان آتش، خون،گوشت وگلوله از خاک تا افلاک را در کوتاهترین زمان پیمودند.

 

 

در تاریخ چهارم آبانماه 1366 در منطقه کردستان عراق از ناحیه پای راست مورد اصابت ترکش قرار گرفت.اما اینگار خداخواست بماند تا در عملیات شمال غرب کشور از وطن و ایل و تبار خود در مقابل گروهک تروریستی پژاک دفاع کند و غریبانه به شهادت برسد و داغ نبودش را تا ابد در دل همگان بگذارد.

 

۸۰ ماه تمام در جبهه جنگ فعالانه در مسئولیت های مختلفی از جمله فرمانده گروهان، فرمانده گردان، معاون عملیات تیپ ۴۸ فتح، مربی پادگان آموزشی، مسئول اطلاعات بسیج، مسئول گروهان جنگ نوین سر از پای نشناخته و پاک و بی تکبر به میهن خویش خدمت می کرد.

 

او پس از جنگ تحمیلی و بازگشت به سی سخت سرافراز، دایره المعارفی از دانستنی های جنگ و مخزن الاسراری از ناگفته های دفاع مقدس بود و همواره مانند نگینی در این شهر می درخشید.

 

نجفی اگرچه در دانشکده نیروی زمینی سپاه دوره های آموزشی عمومی فرمانده گروهان، فرمانده گردان، مربی تاکتیک، راننده تانک، تکاوری هلی برد، چتر بازی و دوره عالی پیاده را گذرانده بود و مسئولیت های مهمی در دوران دفاع مقدس داشت اما تحصیلات دانشگاهی خود را تکمیل نمود و موفق به اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه امام حسین (ع) در رشته حقوق شد.

در سال ۱۳۹۰ دشمنان قسم خورده نظام اسلامی با تهییج و حمایت از گروهک فاسد پژاک و با ارسال آن ها به مناطقی از مرزهای کردستان، باری دیگر اهداف شوم و شیطانی خود را پی گرفتند.

 

تیپ قهرمان ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد که شجاعت و دلیری آن، در میان دوست و دشمن شهره است مأموریت گرفت تا با حضور در منطقه ای که پژاک مدنظر داشت در مقابل آن دشمنان قسم خورده ایستاده و آن ها سرجای خود بنشانند.

 

همزمان با این روزها گودرز نجفی ۲۸ سال و ۹ ماه از خدمت مقدس خود در سپاه پاسدارن را گذرانده بود و در شرف بازنشستگی بود.

 

با این که وی سابقه ۸۰ ماه حضور مؤثر در دفاع مقدس و افتخار جانبازی ۲۵ درصدی داشت، اما به دلیل سابقه درخشان در تدابیر جنگی و دانش نظامی و فراصتی کم نظیر، فرمانده ی تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد به او پیشنهاد حضور در کردستان و مبارزه با گروهک فاسد پژاک را داد.

 

نجفی که سرمست دلیری و شهادت بود این پیشنهاد را قبول کرد. فرمانده تیپ ۴۸ فتح او را به عنوان مسئول محور عملیاتی سردشت پیرانشهر منصوب کرد و سردار نجفی در تاریخ  ۱۱ تیر ماه سال۱۳۹۰ طی حکمی به همراه دیگر همرزمانش به کردستان اعزام شد.

 

او که همیشه عاشق نیمه شعبان بود، یک روز بعد از جشن نیمه شعبان یعنی در نخستین روز امامت امام زمان (عج) در تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۱۳۹۰ در نبرد با گروهک فاسد پژاک از ناحیه پا، بازو،کتف وگردن مورد اصابت تیر مستقیم قناسه قرار گرفت.

 

در همان تاریخ به پشت منطقه درگیری منتقل و سپس در بیمارستان عارفیان ارومیه تحت درمان قرار گرفت. به دلیل آسیب دیدگی شدید از ناحیه مغز و گردن، تلاش های شبانه روزی پزشکان و مسئولین ذیربط در تهران حاصلی نداشت و در روز سه شنبه ۴ مرداد سال ۹۰ ، ساعت ۱۹ از ملک به ملکوت و از خاک به افلاک پر کشید و به میهمانی مولا و مقتدای خویش، سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)شتافت.

 

او که سال ها از دوستان هم سنگر شهیدش جدا مانده بود و این جدا ماندن همواره او را می آزرد با شوقی زاید الوصل به دیدار دوستانش نزد معبود شتافت.

از این سردار نامدار ۲ فرزند پسر و ۲ دختر به یادگار مانده است. سردار نجفی را همگان به مهربانی، دلسوزی، فروتنی، آینده نگری، دور اندیشی ، صداقت و صمیمیت می شناسند.

 

وی همواره به خاطر دلاوری و شهامت، فهیم بودن، رعایت حق الناس ، ظلم ستیزی ، حمایت از مظلومان و توجه به محرومین و برطرف کننده مشکلات انسان های ناتوان در میان دوست و دشمن مورد توجه و احترام بود.

 

عمل به فرایض دینی، ایمانی محکم، احترام به همگان و هزاران خصلت خوب دیگر سبب شد روح بلند این  شهید بزرگوار در قالب خاکی نگنجد و به سوی معبود حقیقی بشتابد.

 

* گوشه ای از درد دل دختر شهید نجفی با پدرش:

 

امروز به شلمچه برای دیدن پدرم آمدم الان در این دفتر مقدس(دلنوشته راهیان نور)با پدرم، بارفیق تمام لحظه هایم صحبت میکنم .

 

ای پدر ای بابای مهربان کاش بودی، کاش ما راتنها نمی گذاشتی، ای کاش در روز مجروح شدنت کنارت بودم، ای کاش در روز تشییع شدن پیکر عزیزت می گذاشتن مانند بقیه شهداء صورت مهربانت را می بوسیدم.

 

دختر سردار شهید نجفی در گوشه ای از صحبت های خود می گوید: پدرم همیشه نگاه ویژه ای به بحث حجاب داشت تا این حد که در وصیت نامه خود نوشته است: مبادا که از حجاب خود غافل شوید.

انتهای پیام/ف

,

 

,

در تاریخ یکم دی ماه 1360 به عضویت این نهاد مقدس در آمد و پس از گذراندن آموزش های لازم در شیراز به جبهه های جنوب و دشت عباس اعزام و در عملیات غرور آفرین فتح المبین در تاریخ دوم فروردین 1361 در منطقه شوش همراه هم رزم، همدل و همپیمان خویش محسن نجفی در نبرد جانانه و استقامتی بی نظیر مجروح شدند.

,

 

,

, ,

 

,

سردار شهید گودرز نجفی از ناحیه جمجمه مورد اصابت تیر مستقیم قرار گرفت. در عملیات والفجر1، والفجر8 و در خط پدافندی گردان خط شکن فاو دریاچه ماهی و دریاچه نمک مردانه ایستاد و سربلندتر از دنا مقاومت کرد و برگ زرینی در تاریخ عمرش به یادگار گذاشت.

,

 

,

در کربلای 1 مهران و در کربلای 4 آبادان براثر بمباران شیمیایی مصدوم شد که پس از بستری و بهبودی نسبی به خیل عاشقان پیوست و در کربلای 5 شلمچه آنجا که مشهد الشهداکعبه آمال و قبله دلهاست در میان آتش، خون،گوشت وگلوله از خاک تا افلاک را در کوتاهترین زمان پیمودند.

,

 

,

, ,

 

,

در تاریخ چهارم آبانماه 1366 در منطقه کردستان عراق از ناحیه پای راست مورد اصابت ترکش قرار گرفت.اما اینگار خداخواست بماند تا در عملیات شمال غرب کشور از وطن و ایل و تبار خود در مقابل گروهک تروریستی پژاک دفاع کند و غریبانه به شهادت برسد و داغ نبودش را تا ابد در دل همگان بگذارد.

,

 

,

۸۰ ماه تمام در جبهه جنگ فعالانه در مسئولیت های مختلفی از جمله فرمانده گروهان، فرمانده گردان، معاون عملیات تیپ ۴۸ فتح، مربی پادگان آموزشی، مسئول اطلاعات بسیج، مسئول گروهان جنگ نوین سر از پای نشناخته و پاک و بی تکبر به میهن خویش خدمت می کرد.

,

 

,

او پس از جنگ تحمیلی و بازگشت به سی سخت سرافراز، دایره المعارفی از دانستنی های جنگ و مخزن الاسراری از ناگفته های دفاع مقدس بود و همواره مانند نگینی در این شهر می درخشید.

,

 

,

نجفی اگرچه در دانشکده نیروی زمینی سپاه دوره های آموزشی عمومی فرمانده گروهان، فرمانده گردان، مربی تاکتیک، راننده تانک، تکاوری هلی برد، چتر بازی و دوره عالی پیاده را گذرانده بود و مسئولیت های مهمی در دوران دفاع مقدس داشت اما تحصیلات دانشگاهی خود را تکمیل نمود و موفق به اخذ مدرک کارشناسی از دانشگاه امام حسین (ع) در رشته حقوق شد.

,

, ,

در سال ۱۳۹۰ دشمنان قسم خورده نظام اسلامی با تهییج و حمایت از گروهک فاسد پژاک و با ارسال آن ها به مناطقی از مرزهای کردستان، باری دیگر اهداف شوم و شیطانی خود را پی گرفتند.

,

 

,

تیپ قهرمان ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد که شجاعت و دلیری آن، در میان دوست و دشمن شهره است مأموریت گرفت تا با حضور در منطقه ای که پژاک مدنظر داشت در مقابل آن دشمنان قسم خورده ایستاده و آن ها سرجای خود بنشانند.

,

 

,

همزمان با این روزها گودرز نجفی ۲۸ سال و ۹ ماه از خدمت مقدس خود در سپاه پاسدارن را گذرانده بود و در شرف بازنشستگی بود.

,

 

,

با این که وی سابقه ۸۰ ماه حضور مؤثر در دفاع مقدس و افتخار جانبازی ۲۵ درصدی داشت، اما به دلیل سابقه درخشان در تدابیر جنگی و دانش نظامی و فراصتی کم نظیر، فرمانده ی تیپ ۴۸ فتح استان کهگیلویه و بویراحمد به او پیشنهاد حضور در کردستان و مبارزه با گروهک فاسد پژاک را داد.

,

 

,

نجفی که سرمست دلیری و شهادت بود این پیشنهاد را قبول کرد. فرمانده تیپ ۴۸ فتح او را به عنوان مسئول محور عملیاتی سردشت پیرانشهر منصوب کرد و سردار نجفی در تاریخ  ۱۱ تیر ماه سال۱۳۹۰ طی حکمی به همراه دیگر همرزمانش به کردستان اعزام شد.

,

 

,

او که همیشه عاشق نیمه شعبان بود، یک روز بعد از جشن نیمه شعبان یعنی در نخستین روز امامت امام زمان (عج) در تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۱۳۹۰ در نبرد با گروهک فاسد پژاک از ناحیه پا، بازو،کتف وگردن مورد اصابت تیر مستقیم قناسه قرار گرفت.

,

 

,

در همان تاریخ به پشت منطقه درگیری منتقل و سپس در بیمارستان عارفیان ارومیه تحت درمان قرار گرفت. به دلیل آسیب دیدگی شدید از ناحیه مغز و گردن، تلاش های شبانه روزی پزشکان و مسئولین ذیربط در تهران حاصلی نداشت و در روز سه شنبه ۴ مرداد سال ۹۰ ، ساعت ۱۹ از ملک به ملکوت و از خاک به افلاک پر کشید و به میهمانی مولا و مقتدای خویش، سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع)شتافت.

,

 

,

او که سال ها از دوستان هم سنگر شهیدش جدا مانده بود و این جدا ماندن همواره او را می آزرد با شوقی زاید الوصل به دیدار دوستانش نزد معبود شتافت.

,

, ,

از این سردار نامدار ۲ فرزند پسر و ۲ دختر به یادگار مانده است. سردار نجفی را همگان به مهربانی، دلسوزی، فروتنی، آینده نگری، دور اندیشی ، صداقت و صمیمیت می شناسند.

,

 

,

وی همواره به خاطر دلاوری و شهامت، فهیم بودن، رعایت حق الناس ، ظلم ستیزی ، حمایت از مظلومان و توجه به محرومین و برطرف کننده مشکلات انسان های ناتوان در میان دوست و دشمن مورد توجه و احترام بود.

,

 

,

عمل به فرایض دینی، ایمانی محکم، احترام به همگان و هزاران خصلت خوب دیگر سبب شد روح بلند این  شهید بزرگوار در قالب خاکی نگنجد و به سوی معبود حقیقی بشتابد.

,

 

,

* گوشه ای از درد دل دختر شهید نجفی با پدرش:

,

 

,

امروز به شلمچه برای دیدن پدرم آمدم الان در این دفتر مقدس(دلنوشته راهیان نور)با پدرم، بارفیق تمام لحظه هایم صحبت میکنم .

,

 

,

ای پدر ای بابای مهربان کاش بودی، کاش ما راتنها نمی گذاشتی، ای کاش در روز مجروح شدنت کنارت بودم، ای کاش در روز تشییع شدن پیکر عزیزت می گذاشتن مانند بقیه شهداء صورت مهربانت را می بوسیدم.

,

 

,

دختر سردار شهید نجفی در گوشه ای از صحبت های خود می گوید: پدرم همیشه نگاه ویژه ای به بحث حجاب داشت تا این حد که در وصیت نامه خود نوشته است: مبادا که از حجاب خود غافل شوید.

,

انتهای پیام/ف

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه