مسائلی از این دست با همة ناگواری و تلخی اش پایان یافته ولی بعنوان مسئله ی اجتماعی تکرار پذیر جای واکاوی و بررسی دارد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه داناروز سیزدهم اردیبهشت سال جاری خبری به سرعت در شبکههای اجتماعی منتشر شد که از سقوط زنی از طبقه چهارم یک هتل در شهر مهاباد حکایت میکرد. هرچند اتفاق مذکور به عنوان حادثهای ناگوار و البته قدری مرموز هدف جستجوی طبیعی کاربران شبکههای اجتماعی واقع شد، اما روند پرسرعت و فزاینده خبررسانی در خصوص این حادثه حکایت از سناریو و پشت پردهای مشخص بر حادثه داشت؛ خصوصاً اینکه رگههایی از شعارهای جداییطلبانه و خواستهای ضد امنیتی نیز در ردیف مطالبات و جریانسازی رسانهای اخبار مربوط به حادثه قرار داشت.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, روز سیزدهم اردیبهشت سال جاری خبری به سرعت در شبکههای اجتماعی منتشر شد که از سقوط زنی از طبقه چهارم یک هتل در شهر مهاباد حکایت میکرد. هرچند اتفاق مذکور به عنوان حادثهای ناگوار و البته قدری مرموز هدف جستجوی طبیعی کاربران شبکههای اجتماعی واقع شد، اما روند پرسرعت و فزاینده خبررسانی در خصوص این حادثه حکایت از سناریو و پشت پردهای مشخص بر حادثه داشت؛ خصوصاً اینکه رگههایی از شعارهای جداییطلبانه و خواستهای ضد امنیتی نیز در ردیف مطالبات و جریانسازی رسانهای اخبار مربوط به حادثه قرار داشت.,با یک جستجوی ساده در فضای مجازی میشد منشأ اخبار مرتبط با موضوع را در سایتهای گروههای تروریستی نظیر کومله، پژاک، پ.ک.ک و... مشاهده کرد. در سایتهای این گروهکهای ضد انقلاب خبر اینگونه نقل شده بود که «دختر کُرد مهابادی از ترس تجاوز مامور امنیتی خودکشی کرد» و اخباری از این قبیل که حتی بیتوجه به سابقه ناسالم منابع خبری مذکور باز هم باور آن دور از ذهن به نظر میرسید!
,بعد از انتشار خبر حادثه در شبکههای اجتماعی موبایلی و شبکههای ماهوارهای، موجی از تحریک رسانه های بیگانه و عموماً وابسته به گروههای تروریستی آغاز شد و تعدادی از جوانان این شهر بیخبر از همه جا به سوی هتل مذکور روی آورند. جوسازیها و تحریکات صورت گرفته مقابل هتل نیز سرانجام منجر به حمله به هتل و آتشزدن اموال آن شد. این در حالی بود که در بین جمعیت مذکور عناصر تشکیلاتی گروهکها و اوباش با سابقه رفتارهای وندالیستی در کسوت صحنهگردان ماجرا مشاهده میشدند. حادثه آشوب مقابل هتل میرفت که به ماجرایی ادامهدار تبدیل شده و حتی برخی زمینههای سرایت بحران به شهرهای اطراف نیز مشاهده شد که سرانجام اطلاعرسانی هرچند دیرهنگام مقامات مسئول به یکباره صحنه را آرام کرد و فرصت سوءاستفاده بیشتر از داستان دروغ تجاوز به دختر کُرد را پایان داد.
,مقامات مسئول با استناد به پُرسوجوهای انجام گرفته از کارکنان هتل و همچنین بازجویی از فرد متهم به تجاوز و درنهایت بررسی دوربینهای حفاظت و کنترل داخلی هتل که بعداً در فضای مجازی منتشر شد، مشخص کردند که دختر جوان با فرد متهم به تجاوز که در هتل مذکور به عنوان مهمان سکونت داشته است، ارتباط داشته و در زمان حادثه پس از خاتمة شیفت کاریاش پنهانی به اطاق وی تردد مینماید. در این اثناء متوجه میشود که همکارانش از حضور نامتعارف وی در اطاق هتل مطلع شدهاند فلذا برای حفظ آبرویش میخواهد بدور از چشم همکاران از بالکن طبقة چهارم به اطاقی در طبقة سوم رفته و بی سر وصدا از صحنه خارج شود که در حین رفتن از بالکن به پایین سقوط میکند. همه اینها در حالی است که اولاً مهمان مذکور هتل که با متوفی مرتبط بوده و به قول رسانههای ضد انقلاب وابسته به دستگاه امنیتی و اطلاعاتی کشور است، بعد از حادثه بازداشت شده و معلوم گشت که وی نه تنها نیروی امنیتی نبوده بلکه اساساً با هیچیک از نهادهای دولتی همکاری نداشته و برابر ادعاهایش ارتباطش با متوفی با قصد ازدواج و آشنایی اولیه بودهاست. ثانیاً برابر نظر پزشکی قانونی هیچگونه تعرضی به متوفی صورت نگرفته و فوت وی بر اثر سقوط از ارتفاع و ضربة مغزی بوده است.
,هر چند اطلاع افکار عمومی از حقیقت حادثه صورت گرفته در هتل تارای مهاباد نشان داد که به چه میزان مرگ دختر جوان هدف سوءاستفاده قرار گرفته است، اما آنچه از حادثه اخیر مهاباد باقیماند از یکسو خسارات جانی و مالی حادثه است که بهای اخلال در امنیت عمومی شهروندان بوده است. آسیبهای جسمی (در بین مجروحین این حادثه تعدادی از نیروهای انتظامی نیز بچشم میخورد) و اتلاف میلیاردها ریال سرمایة ملی و آسیب معنوی به خانوادة قربانی از جمله آنهاست. اما از سویی دیگر این حادثه را میتوان نمونهای برای شناخت بهتر در مواجهه با اخبار کذب از منابع معاند و ناسالم دانست. این حادثه با همة ناگواری و تلخی اش پایان یافته ولی بعنوان مسئل ی اجتماعی تکرار پذیر جای واکاوی و بررسی دارد و بایستی علل و عوامل درونزاد و برونزاد این پدیده مورد شناسایی قرار گیرد تا از تکرار آن جلوگیری بعمل آید. چرا که مشابه آن را حداقل در یک دهة گذشته بارها شاهد بودهایم.
,برای روشن شدن زوایای مشترک این وقایع ناگوار ذکر برخی از آنها لازم می باشد:
, برای روشن شدن زوایای مشترک این وقایع ناگوار ذکر برخی از آنها لازم می باشد:,مورد اول در همین شهر مهاباد اتفاق افتاد و ماجرا از این قرار بوده که در سال 1384 فردی بنام کمال اسفرام(شوانه) که به جرم تجاوز به عنف و جرایم مشابه تحت تعقیب مقامات قضایی بوده به اخطار پلیس توجه نکرده و متواری میشود که نهایتاً مورد اصابت گلوله پلیس قرار گرفته و فوت میکند، ولی این سوژه را گروهکهای تروریست (پ.ک.ک/پژاک و...) با صحنه سازی دروغین در تلویزیون ماهوارهای و سایتهای خود چنین اعلام میکنند که یک فعال مدنی و حقوق بشری توسط نیروهای امنیتی دستگیر و با شکنجه فراوان به قتل رسیده است! در این حادثه نیز عدهای ناآگاه تحت تاثیر قرار گرفته و وارد آشوبی ناخواسته میشوند که به قیمت کشته و زخمی شدن چند نفر از شهروندان پایان مییابد.
,مورد دوم در سال 1385 اتفاق افتاد و سه تن از عناصر تروریست گروهک پ.ک.ک/پژاک (فرزاد کمانگر و همدستانش) در حین بمبگذاری در یکی از اماکن عمومی توسط نیروهای امنیتی دستگیر میشوند و دادگاه صالحه پس از سیر مراحل قانونی حکم به اعدام آنها میدهد ولی از همان ابتداء دستگیری رسانه های گروهک با حجم وسیع تبلیغات سعی در معرفی این سه تروریست به عنوان فعال مدنی دارند و با کمک استناد به شغل یکی از این افراد که معلمی بوده، نتیجه تبلیغات را بدانجا میرسد که سندیکای جهانی معلمین و انجمن صنفی معلمان تهران نیز در حمایت از عناصر بمبگذار وارد صحنه میشوند و میرفت که این مورد نیز به بحرانی تبدیل شود ولی با اطلاع رسانی هرچند دیرهنگام مسئولین مربوطه فیصله مییابد.
,همانطور که مشاهده شد، در موارد ذکر شده مشابهتهایی وجود دارد که این پدیدة نامیمون را تکرار پذیر نموده است؛ اتفاقاتی که بایستی با رویکرد علمی مورد بررسی قرارگرفته و راه چارهای یافت و از آنها درس گرفت تا از تکرارشان جلوگیری نمود.
]
ارسال دیدگاه