اخبار داغ

چرا مردم ایران کتاب نمی خوانند؟!

چرا مردم ایران کتاب نمی خوانند؟!
« اگر خواستی چیزی را پنهان کنی، لای یک کتاب بگذار این ملت کتاب نمی خوانند! » از زمانی که احمد شاملو این جمله ی معروف را به طعنه در مورد عدم مطالعه ی مردم ایران زد تا به امروز، سال های سال می گذرد و گویی این جمله ی پر مغز تاثیری بر اقشار جامعه و مسئولین نکرد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مهدی میرابی، شاعر و نویسنده هرمزگانی در یادداشتی که برای سایت فرهنگ کده ارسال کرده، بی ‌رغبتی مردم به کتاب راظرفیت رفاهی و اوضاعِ مالی معیشتی خانوارها می‌داند؛ واقعیت این است که این معضلِ بزرگ که عده ای مسئول و غیر مسئول از آن غافل اند را نمی توان گردن یکی دو نهاد انداخت؛ هر کسی به سهم خود در این آشفتگی سهیم است زیرا یک سلسله عوامل متعدد و زنجیر وار وجود دارد که این وضعیت را به وجود آورده است .

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مهدی میرابی، شاعر و نویسنده هرمزگانی در یادداشتی که برای سایت , فرهنگ کده,  ارسال کرده، بی ‌رغبتی مردم به کتاب راظرفیت رفاهی و اوضاعِ مالی معیشتی خانوارها می‌داند؛ واقعیت این است که این معضلِ بزرگ که عده ای مسئول و غیر مسئول از آن غافل اند را نمی توان گردن یکی دو نهاد انداخت؛ هر کسی به سهم خود در این آشفتگی سهیم است زیرا یک سلسله عوامل متعدد و زنجیر وار وجود دارد که این وضعیت را به وجود آورده است .,

 

,

ظرفیت رفاهی و اوضاعِ مالی معیشتی خانوارها یکی از علت ها از میان چندین علت است رسیدن به یک ثبات رفاهیِ نسبی، کالای کتاب را به سبد خرید خانوارها اضافه می کند یا اگر از قبل وجود دارد بودجه آن را افزایش می دهد.متأسفانه مردم کشور ما از سطح رفاه نسبی برخوردار نیستند، جمعیت کشور به لحاظ مادی دارای یک تناقض و ناهمگونی است فاصله ی بین فقیر و غنی زیاد است کارگر ساده ای که روزی سه شیفت کار می کند تا نان زن و بچه را تأمین کند، فرصت نماز خواندن را از دست می دهد دیگر چه رسد به اینکه فرصتی به کتاب خواندن اختصاص دهد از طرفی اگر درصد کمی از جمعیت کشور از رفاه نسبی برخوردار باشند باز این ویژگی شرط لازم است ولی کافی نیستدچرا که مطالعه و کتاب خواندن به دو دلیل صورت می گیرد: 1)آگاهی و با سواد شدن 2 ) سرگرمی و لذت بردن، ممکن است عده ای نخواهند آگاهی و معلومات خود را افزایش دهند یا به چنین سرگرمی ای علاقه مند نباشند به دلایل ذاتی و اکتسابی، ذاتی کاملاً می تواند شخصی باشد و اکتسابی می تواند به نوع تربیت، آموزش و قرار گرفتن در شرایط فرهنگی و محیطیِ مختلف مرتبط باشد.

,

 

,

 

,

به عنوان نمونه شهر ثروتمند و توسعه یافته ای مثل بندرعباس که مردم اش بیش و کم از بنیه ی مالی خوبی برخوردارند به کتاب خواندن تمایل چندانی نشان نمی دهند زیرا در این شهر  حتی یک کتاب فروشی مستقل ( غیر درسی و دانشگاهی ) وجود ندارد.

,

 

,

ناهمگونی فرهنگی و عدم توسعه یافتگی هم می توان به ضمیمه ی علت بالا سنجاق کرد چرا که همه ی استان ها و شهرهای کشور از امکانات آموزشی و رفاهی یکسانی برخوردار نبوده و نیستند  بعضی از استان ها و شهرها صرفاً به دلایلی که مجاز به ذکر آن نیست به شدت فقیراند، در این شهرها فرهنگ و سواد هم همراه با سایر شاخص های پیشرفت رشد نخواهد کرد  طبیعی است که میزان مطالعه در این شهرها به علت محروم ماندن از امکانات رشد و تحصیلات کم باشد اگر دکه های زاهدان بین شصت تا هفتاد درصد از روزنامه های خود را پس می فرستند ولی دکه های تهران یا اصفهان شصت یا هفتاد درصد از روزنامه های خود را به فروش می رسانند باید علت آن را در همین امر جستجو کرد.

,

 

,

 

,

توسعه ی کمیت گرایی و پایین بودن سطح سلیقه از دیگر موارد است روز به روز تعداد افرادی که می خواهند به جرگه ی هنرمندان بپیوندند زیادتر می شود این افراد نیامده می خواهند آثار چاپ کنند، اگر بتوانند هزینه ی میلیونی چاپ آثار خود را بپردازند برای انجام این کار دیگر مانعی ندارند.

,

 

,

 

,

تعداد زیادی از کتاب های بی محتوا که ارزش تا زدن هم ندارد توسط اشخاص حقیقی از این طریق به چاپ می رسد؛ بخش دیگری در قالب انجمن ها و بخش فرهنگی نهادهای دولتی با انگیزه های متفاوت و امتیازاتی که برای مجریان آن دارد به چاپ می رسد که عباس معروفی از آن به عنوان « توسعه ی ادبیات متوسط » یاد می کند؛ از این ها گذشته سازمان ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی که ماهیانه یا فصلی اقدام به نشر مطالبی با موضوعات مختلف در کنار موضوعات مرتبط با فعالیت سازمانی خود می کنند، توسعه ی کمیت گرایی را بسط می دهند بسیاری از این مجلات به علت نداشتن هیئت تحریریه قوی تانخورده یا زباله می شود و به طبیعت آسیب می رساند یا بازیافت می شود و دوباره به چرخه ی باطل بر می گردد.

,

 

,

 

,

پایین بودن سطح کیفی کالا مشتری جذب نخواهد کرد کتاب هم مثل سایر کالاها یک محصول است که در رقابت با سایر محصولاتِ پرتنوع و مدرن امروزی حداقل به لحاظ جنبه ی سرگرمی از رقبای خود به شدت عقب می ماند به واقع این رویه نه تنها جمعیت کتاب خوانِ کشور را افزایش ندارد بلکه باعث شد سواد و درک کتاب خوانی را در همان سطح نزول بین افراد رو به سن بلوغ باقی نگه دارد و بستری شد برای رشد رمان های حاوی مطالب زرد و فاقد ارزش ادبی که متقاضیان خود را در میان اقشار دبیرستانیِ خیال پرداز پیدا کرد.

,

 

,

 

,

نثر عقب افتاده از درک اصلی ادبیات غافل مانده و در نگارش به خود سختی نمی دهد، کتاب هایی که آن ها را  رمان های جهان سومی می نامم به این دلیل که جهان این رمان ها سومی است و امکان رشد و نمو در کشورهای جهان سوم پیدا می کنند این حرف به معنای آن نیست که ادبیات کشورهای جهان سوم را پیش می برند این رمان ها شناسنامه ی ادبیات کشورهای خود محسوب نمی شوند اما در این کشورها به واسطه ی پتانسیل های موجود به خوبی فروش می روند مثل کشورهای جهان سوم که از پایه و اساس مشکل دارند این رمان ها هم از پی دارای اشکالات فنی فراوانی اند، اساسی ترین عیب آن ها استفاده از نثر شکسته از ابتدا تا انتهاست، دارای موضوعات شبیه به هم، تکراری و غیر باور با داشتن چنین معایبی رمان های م. مودب پور فروش بالایی دارند هفت تا از رمان های فهیمه رحیمی در کنار رمان هایی همچون شازده احتجاب و ثریا در اغما جزء پر فروش ترین های ایران به شمار می آیند این دو گروه از رمان ها به لحاظ ارزش ادبی و صناعت داستانی در مقابل یکدیگر قرار دارند در کشورهای مهد ادبیات مثل فرانسه، آمریکا و روسیه با چنین تناقضی مواجه نیستیم.

,

 

,

 

,

گرانی کتاب همراه با سانسور و ممیزی از دیگر عوامل عدم مطالعه به حساب می آیند که البته تاثیر چندانی ندارد چرا که تا پیش از سال نود که قیمت کتاب سر به فلک نزده بود آمار مطالعه همانی بود که همینک است یا آثار ایرانی و خارجی که با کیفیت مطلوب خودش را از تیغ سانسور عبور می دهد در تیراژ کم تولید می شود این تیراژ نشان می دهد استقبال خوبی از آثار با کیفیت صورت نمی گیرد.

,

 

,

 

,

آمارها نشان می دهد هر چه از کشورهای جهان اول به سمت کشورهای کمتر توسعه یافته و با فضای بسته ی سیاسی نزدیک می شویم سرانه ی مطالعه هم به مراتب کم می شود گاه سیاست خارجه، تحریم ها و تنش های داخلی ذهنیت مردمِ جامعه را برای یک مدت طولانی شیفت می دهد به سمت و سوی دیگری دخالت در سلیقه و اوقات فراغت مردم ایجاد می کند یک بخش فراغت می شود نگرانی و مشغله ی ذهنی از آینده و امنیت! حتی قشر کتاب خوان ممکن است کتاب را کنار بگذارد، سیاسی شود و اخبار و اطلاعات سیاسی را دنبال کند.

,

 

,

 

,

تجهیز نکردن اماکن عمومی به کتاب و عدم سیاست های تشویقیِ درست را می توان به فهرست علت ها اضافه کرد از کمیسیون فرهنگی مجلس و وزارت ارشاد انتظاری نیست، انتظار از بخش خصوصی و قشر فرهیخته می رود که متاسفانه از بالاترین سطح گرفته تا پایین ترین اش به جای این که این معضل را یکی از دغدغه های جدی خود بداند و برای حل آن گریبان چاک کند در پی قلاب انداختن برای ماهیگیری در این آب گل آلود است  علاقه ی زیاد نسل جوان به ادبیات داستانی و استقبال گرم آن ها از کلاس های آموزشی تنور این بازار را حسابی گرم نگه داشته و دلالان و کاسبان را به تکاپو انداخته است. نویسندگانی که جایگاهی در ادبیات داستانی ایران ندارند این روزها شده اند استادان فوت و فن نسخه ی کپی شده ی آثار بزرگان را سر کلاس های خود آموزش می دهند و اگر جزء داوران یک جایزه ادبی در سطحZ  هم باشند داستان شاگردی برگزیده می شود که باج بیشتری پرداخت کند از طرف دیگر عده ای دلال کاغذ و کتاب با پسوند ناشر برای چاپ یک رمان طلب مبلغ سی تا چهل میلیون از مولف آن می کنند.

,

 

,

 

,

بستر غبار الود زمینه ایست برای رشد این اشخاصهر کس سازش دلفریب تر بودخواهان خام بیشتری خواهد داشت کشوری که قشر فرهیخته اش درگیر و دارِ توهمِ به شهرت رسیدن در عالم هنر است و برای رسیدن به این هدف به باج و پارتی متوسل می شود تا رمان یا مجموعه داستان خود را به مقام برساند، تفکرش از اقشار تهتانی جامعه که در منجلاب فقر دست و پا می زند و سواد خواندن و نوشتن هم ندارد پایین تر است بهترین مثال برای صحت این ادعا تعطیلی جایزه ی گلشیری در چند سال پیش بود با ناداوری رمانی را برگزیدند و چندی بعد معلوم شد که بی عدالتی صورت گرفته همان ایام تعدادی از نویسندگان برجسته که عضو دائم این جایزه بودند ولی در داوری نقشی نداشتند دسته جمعی استعفاء دادند. دو سال جایزه گلشیری بخاطر این موضوع تعطیل شد.

,

 

,

 

,

شکاف و گسستگی در فرهنگ و توسعه باعث شده قشر کتاب خوان این کشور در هر شهری زندگی می کند ( از کلان شهراش گرفته تا عقب افتاده و دور افتاده ترین شهراش ) برای تهیه کتاب مطلوبِ خود عازم پایتخت شود.

,

با دلایلی که بر شمردیم مشخص شد  همه جوره جنسمان جور است کشور ما متاسفانه درگیر همه ی این عامل هاست به تعبیر دیگر ما با معجونی از محدودیت ها مواجه ایم، حال فرض بگیرید از این فیلتر چند درصد از جمعیت می توانند عبور کنند تا فرصت خود را به مطالعه اختصاص دهند.

,

 

,

 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه