اخبار داغ

سروده قزوه برای سردار شهید همدانی

سروده قزوه برای سردار شهید همدانی
علیرضا قزوه از شعرای کشور در تازه‌ترین سروده خود به مسائل روز منطقه و شهادت سردار همدانی اشاره کرده است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از فارس، علیرضا قزوه، شاعر و مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری در واکنش به جنایات آمریکا و اسلام آمریکایی در منطقه و به مناسبت شهادت سردار حسین همدانی شعر جدیدی سروده که در ادامه آمده است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

جز در ره حق باز نکردیم زبان را

,

تعظیم نبردیم جهان گذران را

,

از دست سیاهی برهان در شب تشویش

,

یا صاحب شمشیر، زمین را و زمان را

,

نفرین به جهانی که سرانش همه منگ‌اند

,

اف باد به دنیا که فروبسته زبان را

,

دستی نکشیدند سر سوخته جانان

,

فرقی ننهادند بهاران و خزان را

,

امروز هم این طایفه‌ی آب فروشان

,

بستند به روی همگان آب روان را

,

داد دل خود یارب یارب ز که گیریم؟

,

یارب به که گوییم چنین درد گران را؟

,

جز خدمت رندی که قدح نوش یقین است

,

مردی که بنا کرد دگر باره جهان را

,

**

,

این تارتنک‌ها همه پامال هوایند

,

بستر نکنی خانه‌ی این تارتنان را

,

شد سینه‌ی من مجمره‌ی روز قیامت

,

خاموش کند کیست من شعله به جان را

,

در معرکه گرسیوز و دجال نماناد

,

برداشت هلا آرش ما تیر و کمان را

,

باری چه کنم با چه زبانی، چه بیانی

,

نشتر بزنم طایفه ی گورخران را

,

با سلسله ی سنگدلان ، کاخ نشینان

,

با خشم بگویید ببندند دهان را

,

شد سنبله و حوت همه سهم شروران

,

دادند به ما عقرب و جوزا، سرطان را

,

وقتی خبری نیست ز انسان چه بگویم

,

«مر گاو و خر و استر و دیگر حیوان را»1

,

تاریخ گواه است که هر سلسله کآمد

,

میراث به ما داد همین زخم گران را

,

امروز ببین این همه تزویر و تکاثر

,

پر کرده ز زر کیسه ی بهمان و فلان را

,

حال دل ما مثل خزان نیست، خزان است

,

خیزید و خز آرید که امروز خزان را…

,

**

,

پیدا و نهان من و ما را مفروشید

,

پامال مکن حرمت این لاله ستان را

,

با دست تهی دعوی و اصرار چه دارید؟

,

گر جنس ندارید ببندید دکان را

,

یاران منا زخم زبان تا کی و تا چند

,

کاین بی خردی ها ببرد توش و توان را

,

می ترسم از این جیفه پرستان که خطاشان

,

همسفره کفتار کند شیر ژیان را

,

اسرار شبانی اگرت نیست برادر!

,

دادی به کف گرگ چرا سرّ شبان را؟

,

**

,

سفیانی عصرند کنون طالب و داعش

,

خواهند بسوزند زمین را و زمان را

,

بویی به من آر از حرم حضرت زینب(س)

,

تا هدیه کنم در قدم او سر و جان را

,

من عاشق دلداده ی آن صحن غریبم

,

با عاشق دلداده مگو سود و زیان را

,

امروز ببینید صف آراسته در شام

,

هم خولی و هم حارث و هم شمر و سنان را

,

امروز ببین پشت و پناه حرم عشق

,

الوند و دماوند و سهند و سبلان را

,

آیینه ای از جنس خدا از حلب آمد

,

تا بشکند افسانه ی بیدادگران را

,

سردار بلانوش حسین همدانی

,

یک باره پر از آینه کردی همدان را

,

تا رایت مهدی(عج) ست به دست نفس تو

,

سفیانی و دجال نگیرند جهان را

,

ایران و عراق و یمن و شام،  عزادار

,

آن کیست تحمل کند این داغ گران را

,

جانت همه لبریز خدا، پر شده ی نور

,

از سینه برون ریخته ای نام و نشان را

,

تو رتبه ای از مرتبه دانان بهشتی

,

«یزدان ندهد مرتبه جز مرتبه دان را»2

,

پیران وفادار در این عرصه غریب اند

,

یارب برسان خیل هژبران جوان را

,

مردانی از سلسله ی رستم دستان

,

با دادن سر می گذرند این همه خوان را

,

شد معرکه بیزار ز بیداد مدد کن

,

تا داد بگیرم همه ی دادرسان را

,

این سوخته جانان همه در خط امان اند

,

یارب برسان یار امین را و امان را

,

آیینه مگر آورد از محضر قرآن

,

تفسیر کند مرز یقین را و گمان را

,

نبض من و یاران همه زیر نظر اوست

,

کو دست کریمش که بگیرد ضربان را

,

اخوانیه ای گفته ام اینک ز سر درد

,

از ما برسانید سلامی اخوان را

,

باشد به اشارات شهید همدانی

,

راهی بنمایند من هیچ مدان را

,

18 مهرماه 1394

,

 

,

1- از ناصرخسرو است.

,

2- از انوری ست.

,

 

,

انتهای پیام/ن

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه