اخبار داغ

بازخوانی کتاب اخلاق ناصری؛

تربیت کودک از دیدگاه خواجه عبدالله انصاری/آدابی که فرزندان بزرگان به دانستن این آداب محتاج‌تر از دیگرانند

تربیت کودک از دیدگاه خواجه عبدالله انصاری/آدابی که فرزندان بزرگان به دانستن این آداب محتاج‌تر از دیگرانند
خواجه عبدالله انصاری گوید: فرزند انسان نتیجه آمال و آرزوهای او است؛ زیرا که او ثمره حیات وی محسوب می‌شود که به عنوان جانشین در روی زمین باقی می‌ماند. شایسته است که این نماینده واقعی انسان، به خصوصیات ویژه‌ای آراسته شود و نمی‌توان به این هدف نایل شود؛ مگر اینکه فرزند را به آداب نیکو تربیت نمود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، فرزند انسان نتیجه آمال و آرزوهای او می‌باشد؛ زیرا که او ثمره حیات وی محسوب می‌گردد که به عنوان جانشین در روی زمین باقی می‌ماند. شایسته است که این نماینده واقعی انسان، به خصوصیات ویژه‌ای آراسته گردد، و نمی‌توان به این هدف نایل گردد؛ مگر اینکه فرزند را به آداب نیکو تربیت نمود.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

خواجه عبدالله انصاری در خصوص تربیت فرزند چنین می‌گوید:

,

1-نامگذاری کودک ,در بدو تولد به نام نیکو, چون نام بد در همه عمر باعث ناراحتی کودک خواهد بود.

2-انتخاب دایه برای شیردهی (اگر مادر ناتوان از شیردهی است .) دایه نباید معلول یا احمق باشد، چون عادتهای او از طریق شیردادن به کودک منتقل خواهد شد.

3-بعد از اتمام دوره شیرخوارگی باید به تادیب و ریاضت و پرورش اخلاق او مشغول شد قبل از آنکه اخلاق بد را یاد بگیرد. چون کودک به آموزش اخلاق ذمیمه بیشتر میل دارد.

4-در تهذیب اخلاق او باید به طبیعت اقتدا کرد. استعداد او را شناخت. در هر زمینه ای که او بیشتر علاقه نشان می دهد و بنیه دارد در تکمیل آن بنیه و قوا باید کوشید.

5-اولین چیزی که از آثار قوت تمیز (بین خوب و بد و...)در کودک ظاهر می‌شود حیاء است. اگر حیا بر کودک غالب است و بیشتر اوقات سر به زیر است و وقاحت و پررویی نمی‌کند، دلیل نجابت اوست و نشانه اینکه نفس او از قبیح دوری می کند و به صفات نیکو مایل است. این علامت استعداد تربیت شدن است و باید در تربیت او کوشید و هیچ کوتاهی و قصور نکرد.

6-اولین چیز در تربیت این است که او را از بازی و گردش و مجالست با افراد بد و شرور و بی اخلاق و بی ادب بازدارند. چون نفس کودک ساده است و زود از هم سن و سالانش چیزی یاد می‌گیرد.

7-درباره عزت نفس و شرافت و عزت و کرامت و...با زبان محبت به او مطالب را بیاموزند تا بداند بزرگواری و عزت فقط به داشتن مال و  منال و اصل ونسب نیست. ارزش‌هایی که بر اثر رفتار عاقلانه داشتن و شناخت راه درست از نادرست و تمیز خوب و بد از همدیگر و دیانت و رسیدن به چیزهایی که از رعایت این امور به دست می‌آید را ارزش دانستن .

8-سنن و وظایف دین را به او بیاموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند. اگر امتناع کرد تادیب کنند.

9-الگوهای خوب را به او معرفی کنند و مدح گویند و اشرار را مذمت کنند. اگر کار خوبی انجام داد او را تشویق و اگر کار زشتی کرد او را سرزنش کنند تا کار خوب و بد و فرق آن را بفهمد.

10-کم اهمیت شمردن خوردن و نوشیدن و لباس فاخر پوشیدن و جلوگیری از مشغول شدن نفس به حریص شدن در استفاده از این لذایذ، خوراکیها، نوشیدنها و لذت ایثار آن را بر غیر در دل کودک شیرین گردانند که از بخشش آن به دیگران بیش از پوشیدن آن لذت روحی و معنوی ببرد.

11-به کودک بیاموزند که جامه‌های ملون و رنگارنگ پوشیدن مخصوص زنان است و اهل شرافت و نجبا و فضلا به لباس فاخر داشتن اهمیت نمی‌دهند و در تکاپوی تهیه آن نیستند. باید کودک به تکرار و یادآوری بسیار و دیدن الگوهای خوب به درستی این عقیده معتقد شود و کم کم به همین روش عادت کند و کسی را که ضد این معانی گوید را باید از او دور کنند، مخصوصا اگر از هم سن و سالان یا از نزدیکان و بستگان باشد .

12-باید کودک را به خاطر افعال و کارهای بد تنبیه کنند چون کودک در ابتدای رشد و نمو افعال قبیحه بسیار کند و در اکثر حرفها و گفته های خود دروغگو ,حسود,دزد,سخن چین,و لجوج ,کنجکاو و فضول وحیله گر است و باعث اختلاف ,مشاجره ,به وجود آمدن مشکلات و سختی ها و باعث آسیب رساندن به خود و دیگران می شود. پس باید او را در این سن تربیت کرد و او را بابت اینگونه امور اخلاقی مواخذه کرد و مراقبت کرد تا تجربه لازم را در این گونه موارد به دست آورد و دیگر مرتکب رذیله اخلاقی حسادت یا غیبت و تهمت و دروغگویی ,دزدی ,لجاجت و سرکشی ودردسر درست کردن برای خود و دیگران و فتنه انگیزی نشود.

13-پس تعلم او آغاز کنند و اخبار و گزارشات و علوم خوب و سودمند و اشعار مثبت وتعلیمات مناسب را که با آداب شرافت و زندگی عقلایی و مدهبی هماهنگ است را به او یاد دهند و کار ی کنند آنها را حفظ کند و خوب بیاموزد. و خود عمل کننده به آن معانی باشد که به او آموخته اند.

14-در مذمت خوشگذرانی و شرب خمر و توجه به غزلیات و عشق و باده و مستی و شهوات ...اول بدی این امور را به او یادآور شده و اجازه ندهند اشعار امرءالقیس و ابو نواس ( و از این قبیل )را بشنود یا یاد بگیرد.و او را از جماعتی که به این امور مشغولند و مطرب و خوشگذران و بی خیال حرمت آن هستند و می گویند پرداختن به این امور باعث ظرافت (طبع و رقت قلب و لطافت روح) می شود احتراز باید کرد.چون امثال این اشعار مفسد( و خراب کننده تربیت و تعلیم کودک) است (و مانع ایجاد اخلاق فاضله در او می شود.)

15-باید برای هر کار نیکی که از کودک صادر می شود او را مدح گویند و اکرام کنند و اگر کار خلافی از او سرزدزود او را توبیخ و سرزنش نکنند و تندی شدید نکنند که چرا کار زشت و قبیح انجام داده بلکه کار او را به تغافل و اشتباه منسوب کنند تا بر انجام کار خود جسور و جری نشود.اگر خود کار زشتش را پنهان می دارد آنها هم بر آن سرپوش بگدارند و پوشیده دارند تا حرمت زشتی انجام ان کار و فاش کردنش شکسته نشود.اگر گستاخی می کند و شرمسار نیست او را بسیار منع کنندو از ارتکاب دوباره آن کا رمنع کنند.از عادت کردن ,توبیخ, و از مکاشفه احتراز کنند که کشف راز و فاش کردن آن باعث ریختن حیا و آبروی فرد خاطی می شودو کسی که بی ابرو شد دراین چنین و ضعیتی بارتکاب مجدد گناه و فعل قبیح وقیح و گستاخ می شود.و بر ارتکاب آنچه از ان منع می شود حریص خواهد شد.واز سر لجبازی و جسارت و گستاخی به ارتکاب آن خواهد پرداخت .علاج این موضوع به لطایف الحیل و صبر و حوصله خواهد بود.

16- ادب غذاخوردن به کودک بیاموزند.کودک بداند که منظور از غذا خوردن سلامتی بدن و تامین انرژی مورد نیاز بدن است نه برای لذت بردن .مثل ادویه و دارو و( شیرینیجات) وبسیاری چیزهای دیگر که به اندازه باید خورد.ارزش غذاخوردن و پرخوری را باید نزدکودک خفیف کنند که بداند لذت طلبی در شهوات وپرخوری و پرنوشی امری ناپسند نزد همه مردم است و مضرات بسیار دارد.او را به تنوع غذایی و انواع خوراکها عادت ندهند و کاری کنند طبع و اشتهای او به یک نوع غذا آنهم ساده و کم حجم عادت دهند.اشتهای او را بر طعام کم عادت دهند.این ادبها برای فقرا نیکوست اما از اغنیا نیکوتر است و باید که شام کودک را از صبحانه کامل تر بدهند .

اگر کودک صبحانه زیاد بخورد کاهل  و خواب آلود شود و فهم او کند شود.اگر گوشت کمتر بخورد در حرکت و بیداری و هوشیاری و کم شدن کند ذهنی و بلاهت ,برانگیخته شدن و پرنشاطی و پرتحرکی واحساس سبکی در جسم موثر است.کودک را از حلوای دمیده خوردن منع کنند که این طعامها استحاله پذیر بود. کودک را عادت دهند که میان غذا خوردن آب نخورد. تا وقتی که ادب غذاخوردن پیدا نکرده و کاملا بر نفس و شکم پرستی خود چیره نشده به او غذای متنوع ندهند. و بعد غذا دادن هم جانب احتیاط را رعایت کنند. 17- کودک را از مجالسی که در آن بازی و لودگی و مسخرگی و سخنان زشت رد و بدل می شود دور کنند.

18-کودک را از مخفی کاری منع کنند چون مخفی کاری باعث می شود برای جبران یک کار قبیح مجبور به انجام کارهای دیگر شود و برایش خطرات مختلف پیش آید.

19-کودک را از خواب زیادمنع کنند چرا که باعث غلظت و سختی ذهن و کشتن فکر و اندیشه و سستی اعضاء می شود.و نگذارند کودک  در روز بخوابد و از لباس نرم و اسباب تنعم منع کنند تا درشت برآید و به درشتی خو کند و از سردابه تابستان  و پوستین و آتش به زمستان اجتناب کنند.به جای نازپرورده گی و تنعم , او را به سختی کشیدن عادت دهند.به جای خوردن و خوابیدن و تن آسایی او را به رفتن و حرکت و سوارکاری و ورزش و جنب و جوش داشتن عادت دهند.و از ضد این کارها منعش کنند.

20-آداب حرکت و سکون و نشستن و برخاستن و سخن گفتن را به او بیاموزند.

21-سر و زلف او را زینت ندهند و آرایش نکنند.

22-لباسهای رنگارنگ و مدلهای زنانه به او نپوشانند.

23- تا بزرگ و عقل رس نشده , انگشتر به او ندهند. 

24-از اینکه با هم سن و سالانش به فخرفروشی بپردازد ومال و منال و خانه و ملک و خوردنی و پوشیدنیهایشان را به رخ هم بکشند ممانعت کنند.

25-تواضع کردن و فروتنی با همه کس و بزرگ داشتن و احترام نزدیکان و خویشان را به او یاد دهند.

26-او را از ظلم به فرودستان و تعصب و  طمع و دعوا با هم سن و سالان منع کنند .

27-کودک را از دروغ گفتن  - قسم خوردن بازدارند چه قسم راست و چه دروغ.

28-در حضور بزرگان ساکت و به شنیدن مشغول باشد . از فحش دادن و ناسزا گفتن –نفرین و لعنت و لغو و بیهوده گفتن دوری کند.

سخن نیکو و شایسته و لطافت سخن را در چشم او عزیز کنند.

29-او را در خدمت به نفس خود و معلم خود و هر کس که از او بزرگتر است تشویق کنند.

30-فرزندان بزرگان به دانستن این آداب محتاج تر از دیگرانند.

31-باید معلم عاقل و دیندار باشد.بر سختی آموزش اخلاق بر کودکان واقف و به شیرین سخنی و وقار و هیبت و مروت و نظائر مشهود و از اخلاق و مهارت برخورد با هر طبقه از مردم باخبر و از اخلاق اراذل و سفلگان دور باشد.

32-علاقه به زر و سیم را در چشم او نکوهیده دارند تا(طماع و پول دوست بار نیایند)که آفت زر و سیم از آفت سموم افعی ها بدتر است و کشنده تر.

33-اگر اهل آموزش علم است اول اخلاق و بعد از آن علوم حکمت نظری را بیاموزد تا هر چه را به تقلید یادگرفته برایش تکرار و واصح شود.

34-باید در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او با کیاست و فراست سراغ گیرندتا اهلیت و استعداد درونی  او را از نوع صناعت یاعلم بشناسند و او را در همان زمینه به آموزش وادارند.چون همه کس مستعد هر صناعتی نیست.والا همه مردمان به صناعت بهتر مشغول می شدند.و این از حکمت پروردگار است که مردم به همدیگر نیازمند باشند وباهم داد و ستد کنند.هر کس را در صناعت مورد علاقه اش به کار نگمارند و اسباب پیشرفتش فراهم نباشد روزگار و عمرش تضییع خواهد شد.و چون اقدام به آموختن صناعتی کرد کامل آداب و علوم آن صناعت را یاد گیردمثلا آگر صناعت کتابت را می خواهد یادبگیرد تجویدوتهذیب نطق و حفظ مسائل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات ظریف و نادر و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی را به خوبی یاد گرفته و کسب مهارت کند .کوتاهی همت در یادگرفتن بعضی مهارتهای لازم بدترین خصلت است .

اگر طبع کودک دریاد گرفتن صناعتی صحیح نیامد او را به یادگیری مجبور نکنند.

وقتی صناعتی را آموخت اورا به کسب درآمد درآن مجبور کنند تا شیرینی آن شغل رادریابد و در آموزش و رشد بیشتر درآن رشته علاقمند تر شود.بعد از کسب درآمد و خوب شدن کاسبی می شود که او را متاهل کنند.

پادشاهان فارس را رسم این است که فرزندان خود را در سایه خدم و حشم تربیت نمی کنند بلکه آنها را به نقاط دوردست می فرستند تا دور از عیش و راحتی ودر سختی و خشونت و ناملایمات قوی بارآیند وآنهارا از خوردن و آشامیدن و لباس عالی پوشیدن  و تنعم و تجمل منع می کنند.

برای تربیت دختران هم آنچه از روشهای بالا به درد انها می خورد باید عمل شود و ایشانرا در ملازمت خانه و حجاب و وقار و عفت و حیاء و دیگرخصال زنانه باید تربیت نمود و هنرهای زنانه بیاموزندوچون به حد بلاغت رسیدند با کفوی هم شان مواصلت باید ساخت.

  • ( در تربیت پسران برای آنها از قهرمانان و شجاعان و کارهای بزرگ مومنان قصه باید ساخت و در تربیت دختران از حیا و عفاف و مهربانی و ایمان ).

به قلم: طاهره بیات


انتهای پیام /خ

,

1-نامگذاری کودک ,در بدو تولد به نام نیکو, چون نام بد در همه عمر باعث ناراحتی کودک خواهد بود.

2-انتخاب دایه برای شیردهی (اگر مادر ناتوان از شیردهی است .) دایه نباید معلول یا احمق باشد، چون عادتهای او از طریق شیردادن به کودک منتقل خواهد شد.

3-بعد از اتمام دوره شیرخوارگی باید به تادیب و ریاضت و پرورش اخلاق او مشغول شد قبل از آنکه اخلاق بد را یاد بگیرد. چون کودک به آموزش اخلاق ذمیمه بیشتر میل دارد.

4-در تهذیب اخلاق او باید به طبیعت اقتدا کرد. استعداد او را شناخت. در هر زمینه ای که او بیشتر علاقه نشان می دهد و بنیه دارد در تکمیل آن بنیه و قوا باید کوشید.

5-اولین چیزی که از آثار قوت تمیز (بین خوب و بد و...)در کودک ظاهر می‌شود حیاء است. اگر حیا بر کودک غالب است و بیشتر اوقات سر به زیر است و وقاحت و پررویی نمی‌کند، دلیل نجابت اوست و نشانه اینکه نفس او از قبیح دوری می کند و به صفات نیکو مایل است. این علامت استعداد تربیت شدن است و باید در تربیت او کوشید و هیچ کوتاهی و قصور نکرد.

6-اولین چیز در تربیت این است که او را از بازی و گردش و مجالست با افراد بد و شرور و بی اخلاق و بی ادب بازدارند. چون نفس کودک ساده است و زود از هم سن و سالانش چیزی یاد می‌گیرد.

7-درباره عزت نفس و شرافت و عزت و کرامت و...با زبان محبت به او مطالب را بیاموزند تا بداند بزرگواری و عزت فقط به داشتن مال و  منال و اصل ونسب نیست. ارزش‌هایی که بر اثر رفتار عاقلانه داشتن و شناخت راه درست از نادرست و تمیز خوب و بد از همدیگر و دیانت و رسیدن به چیزهایی که از رعایت این امور به دست می‌آید را ارزش دانستن .

8-سنن و وظایف دین را به او بیاموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند. اگر امتناع کرد تادیب کنند.

9-الگوهای خوب را به او معرفی کنند و مدح گویند و اشرار را مذمت کنند. اگر کار خوبی انجام داد او را تشویق و اگر کار زشتی کرد او را سرزنش کنند تا کار خوب و بد و فرق آن را بفهمد.

10-کم اهمیت شمردن خوردن و نوشیدن و لباس فاخر پوشیدن و جلوگیری از مشغول شدن نفس به حریص شدن در استفاده از این لذایذ، خوراکیها، نوشیدنها و لذت ایثار آن را بر غیر در دل کودک شیرین گردانند که از بخشش آن به دیگران بیش از پوشیدن آن لذت روحی و معنوی ببرد.

11-به کودک بیاموزند که جامه‌های ملون و رنگارنگ پوشیدن مخصوص زنان است و اهل شرافت و نجبا و فضلا به لباس فاخر داشتن اهمیت نمی‌دهند و در تکاپوی تهیه آن نیستند. باید کودک به تکرار و یادآوری بسیار و دیدن الگوهای خوب به درستی این عقیده معتقد شود و کم کم به همین روش عادت کند و کسی را که ضد این معانی گوید را باید از او دور کنند، مخصوصا اگر از هم سن و سالان یا از نزدیکان و بستگان باشد .

12-باید کودک را به خاطر افعال و کارهای بد تنبیه کنند چون کودک در ابتدای رشد و نمو افعال قبیحه بسیار کند و در اکثر حرفها و گفته های خود دروغگو ,حسود,دزد,سخن چین,و لجوج ,کنجکاو و فضول وحیله گر است و باعث اختلاف ,مشاجره ,به وجود آمدن مشکلات و سختی ها و باعث آسیب رساندن به خود و دیگران می شود. پس باید او را در این سن تربیت کرد و او را بابت اینگونه امور اخلاقی مواخذه کرد و مراقبت کرد تا تجربه لازم را در این گونه موارد به دست آورد و دیگر مرتکب رذیله اخلاقی حسادت یا غیبت و تهمت و دروغگویی ,دزدی ,لجاجت و سرکشی ودردسر درست کردن برای خود و دیگران و فتنه انگیزی نشود.

13-پس تعلم او آغاز کنند و اخبار و گزارشات و علوم خوب و سودمند و اشعار مثبت وتعلیمات مناسب را که با آداب شرافت و زندگی عقلایی و مدهبی هماهنگ است را به او یاد دهند و کار ی کنند آنها را حفظ کند و خوب بیاموزد. و خود عمل کننده به آن معانی باشد که به او آموخته اند.

14-در مذمت خوشگذرانی و شرب خمر و توجه به غزلیات و عشق و باده و مستی و شهوات ...اول بدی این امور را به او یادآور شده و اجازه ندهند اشعار امرءالقیس و ابو نواس ( و از این قبیل )را بشنود یا یاد بگیرد.و او را از جماعتی که به این امور مشغولند و مطرب و خوشگذران و بی خیال حرمت آن هستند و می گویند پرداختن به این امور باعث ظرافت (طبع و رقت قلب و لطافت روح) می شود احتراز باید کرد.چون امثال این اشعار مفسد( و خراب کننده تربیت و تعلیم کودک) است (و مانع ایجاد اخلاق فاضله در او می شود.)

15-باید برای هر کار نیکی که از کودک صادر می شود او را مدح گویند و اکرام کنند و اگر کار خلافی از او سرزدزود او را توبیخ و سرزنش نکنند و تندی شدید نکنند که چرا کار زشت و قبیح انجام داده بلکه کار او را به تغافل و اشتباه منسوب کنند تا بر انجام کار خود جسور و جری نشود.اگر خود کار زشتش را پنهان می دارد آنها هم بر آن سرپوش بگدارند و پوشیده دارند تا حرمت زشتی انجام ان کار و فاش کردنش شکسته نشود.اگر گستاخی می کند و شرمسار نیست او را بسیار منع کنندو از ارتکاب دوباره آن کا رمنع کنند.از عادت کردن ,توبیخ, و از مکاشفه احتراز کنند که کشف راز و فاش کردن آن باعث ریختن حیا و آبروی فرد خاطی می شودو کسی که بی ابرو شد دراین چنین و ضعیتی بارتکاب مجدد گناه و فعل قبیح وقیح و گستاخ می شود.و بر ارتکاب آنچه از ان منع می شود حریص خواهد شد.واز سر لجبازی و جسارت و گستاخی به ارتکاب آن خواهد پرداخت .علاج این موضوع به لطایف الحیل و صبر و حوصله خواهد بود.

16- ادب غذاخوردن به کودک بیاموزند.کودک بداند که منظور از غذا خوردن سلامتی بدن و تامین انرژی مورد نیاز بدن است نه برای لذت بردن .مثل ادویه و دارو و( شیرینیجات) وبسیاری چیزهای دیگر که به اندازه باید خورد.ارزش غذاخوردن و پرخوری را باید نزدکودک خفیف کنند که بداند لذت طلبی در شهوات وپرخوری و پرنوشی امری ناپسند نزد همه مردم است و مضرات بسیار دارد.او را به تنوع غذایی و انواع خوراکها عادت ندهند و کاری کنند طبع و اشتهای او به یک نوع غذا آنهم ساده و کم حجم عادت دهند.اشتهای او را بر طعام کم عادت دهند.این ادبها برای فقرا نیکوست اما از اغنیا نیکوتر است و باید که شام کودک را از صبحانه کامل تر بدهند .

اگر کودک صبحانه زیاد بخورد کاهل  و خواب آلود شود و فهم او کند شود.اگر گوشت کمتر بخورد در حرکت و بیداری و هوشیاری و کم شدن کند ذهنی و بلاهت ,برانگیخته شدن و پرنشاطی و پرتحرکی واحساس سبکی در جسم موثر است.کودک را از حلوای دمیده خوردن منع کنند که این طعامها استحاله پذیر بود. کودک را عادت دهند که میان غذا خوردن آب نخورد. تا وقتی که ادب غذاخوردن پیدا نکرده و کاملا بر نفس و شکم پرستی خود چیره نشده به او غذای متنوع ندهند. و بعد غذا دادن هم جانب احتیاط را رعایت کنند. 17- کودک را از مجالسی که در آن بازی و لودگی و مسخرگی و سخنان زشت رد و بدل می شود دور کنند.

18-کودک را از مخفی کاری منع کنند چون مخفی کاری باعث می شود برای جبران یک کار قبیح مجبور به انجام کارهای دیگر شود و برایش خطرات مختلف پیش آید.

19-کودک را از خواب زیادمنع کنند چرا که باعث غلظت و سختی ذهن و کشتن فکر و اندیشه و سستی اعضاء می شود.و نگذارند کودک  در روز بخوابد و از لباس نرم و اسباب تنعم منع کنند تا درشت برآید و به درشتی خو کند و از سردابه تابستان  و پوستین و آتش به زمستان اجتناب کنند.به جای نازپرورده گی و تنعم , او را به سختی کشیدن عادت دهند.به جای خوردن و خوابیدن و تن آسایی او را به رفتن و حرکت و سوارکاری و ورزش و جنب و جوش داشتن عادت دهند.و از ضد این کارها منعش کنند.

20-آداب حرکت و سکون و نشستن و برخاستن و سخن گفتن را به او بیاموزند.

21-سر و زلف او را زینت ندهند و آرایش نکنند.

22-لباسهای رنگارنگ و مدلهای زنانه به او نپوشانند.

23- تا بزرگ و عقل رس نشده , انگشتر به او ندهند. 

24-از اینکه با هم سن و سالانش به فخرفروشی بپردازد ومال و منال و خانه و ملک و خوردنی و پوشیدنیهایشان را به رخ هم بکشند ممانعت کنند.

25-تواضع کردن و فروتنی با همه کس و بزرگ داشتن و احترام نزدیکان و خویشان را به او یاد دهند.

26-او را از ظلم به فرودستان و تعصب و  طمع و دعوا با هم سن و سالان منع کنند .

27-کودک را از دروغ گفتن  - قسم خوردن بازدارند چه قسم راست و چه دروغ.

28-در حضور بزرگان ساکت و به شنیدن مشغول باشد . از فحش دادن و ناسزا گفتن –نفرین و لعنت و لغو و بیهوده گفتن دوری کند.

سخن نیکو و شایسته و لطافت سخن را در چشم او عزیز کنند.

29-او را در خدمت به نفس خود و معلم خود و هر کس که از او بزرگتر است تشویق کنند.

30-فرزندان بزرگان به دانستن این آداب محتاج تر از دیگرانند.

31-باید معلم عاقل و دیندار باشد.بر سختی آموزش اخلاق بر کودکان واقف و به شیرین سخنی و وقار و هیبت و مروت و نظائر مشهود و از اخلاق و مهارت برخورد با هر طبقه از مردم باخبر و از اخلاق اراذل و سفلگان دور باشد.

32-علاقه به زر و سیم را در چشم او نکوهیده دارند تا(طماع و پول دوست بار نیایند)که آفت زر و سیم از آفت سموم افعی ها بدتر است و کشنده تر.

33-اگر اهل آموزش علم است اول اخلاق و بعد از آن علوم حکمت نظری را بیاموزد تا هر چه را به تقلید یادگرفته برایش تکرار و واصح شود.

34-باید در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او با کیاست و فراست سراغ گیرندتا اهلیت و استعداد درونی  او را از نوع صناعت یاعلم بشناسند و او را در همان زمینه به آموزش وادارند.چون همه کس مستعد هر صناعتی نیست.والا همه مردمان به صناعت بهتر مشغول می شدند.و این از حکمت پروردگار است که مردم به همدیگر نیازمند باشند وباهم داد و ستد کنند.هر کس را در صناعت مورد علاقه اش به کار نگمارند و اسباب پیشرفتش فراهم نباشد روزگار و عمرش تضییع خواهد شد.و چون اقدام به آموختن صناعتی کرد کامل آداب و علوم آن صناعت را یاد گیردمثلا آگر صناعت کتابت را می خواهد یادبگیرد تجویدوتهذیب نطق و حفظ مسائل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات ظریف و نادر و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی را به خوبی یاد گرفته و کسب مهارت کند .کوتاهی همت در یادگرفتن بعضی مهارتهای لازم بدترین خصلت است .

اگر طبع کودک دریاد گرفتن صناعتی صحیح نیامد او را به یادگیری مجبور نکنند.

وقتی صناعتی را آموخت اورا به کسب درآمد درآن مجبور کنند تا شیرینی آن شغل رادریابد و در آموزش و رشد بیشتر درآن رشته علاقمند تر شود.بعد از کسب درآمد و خوب شدن کاسبی می شود که او را متاهل کنند.

پادشاهان فارس را رسم این است که فرزندان خود را در سایه خدم و حشم تربیت نمی کنند بلکه آنها را به نقاط دوردست می فرستند تا دور از عیش و راحتی ودر سختی و خشونت و ناملایمات قوی بارآیند وآنهارا از خوردن و آشامیدن و لباس عالی پوشیدن  و تنعم و تجمل منع می کنند.

برای تربیت دختران هم آنچه از روشهای بالا به درد انها می خورد باید عمل شود و ایشانرا در ملازمت خانه و حجاب و وقار و عفت و حیاء و دیگرخصال زنانه باید تربیت نمود و هنرهای زنانه بیاموزندوچون به حد بلاغت رسیدند با کفوی هم شان مواصلت باید ساخت.

  • ( در تربیت پسران برای آنها از قهرمانان و شجاعان و کارهای بزرگ مومنان قصه باید ساخت و در تربیت دختران از حیا و عفاف و مهربانی و ایمان ).

به قلم: طاهره بیات


انتهای پیام /خ

,

1-نامگذاری کودک ,در بدو تولد به نام نیکو, چون نام بد در همه عمر باعث ناراحتی کودک خواهد بود.

2-انتخاب دایه برای شیردهی (اگر مادر ناتوان از شیردهی است .) دایه نباید معلول یا احمق باشد، چون عادتهای او از طریق شیردادن به کودک منتقل خواهد شد.

3-بعد از اتمام دوره شیرخوارگی باید به تادیب و ریاضت و پرورش اخلاق او مشغول شد قبل از آنکه اخلاق بد را یاد بگیرد. چون کودک به آموزش اخلاق ذمیمه بیشتر میل دارد.

4-در تهذیب اخلاق او باید به طبیعت اقتدا کرد. استعداد او را شناخت. در هر زمینه ای که او بیشتر علاقه نشان می دهد و بنیه دارد در تکمیل آن بنیه و قوا باید کوشید.

5-اولین چیزی که از آثار قوت تمیز (بین خوب و بد و...)در کودک ظاهر می‌شود حیاء است. اگر حیا بر کودک غالب است و بیشتر اوقات سر به زیر است و وقاحت و پررویی نمی‌کند، دلیل نجابت اوست و نشانه اینکه نفس او از قبیح دوری می کند و به صفات نیکو مایل است. این علامت استعداد تربیت شدن است و باید در تربیت او کوشید و هیچ کوتاهی و قصور نکرد.

6-اولین چیز در تربیت این است که او را از بازی و گردش و مجالست با افراد بد و شرور و بی اخلاق و بی ادب بازدارند. چون نفس کودک ساده است و زود از هم سن و سالانش چیزی یاد می‌گیرد.

7-درباره عزت نفس و شرافت و عزت و کرامت و...با زبان محبت به او مطالب را بیاموزند تا بداند بزرگواری و عزت فقط به داشتن مال و  منال و اصل ونسب نیست. ارزش‌هایی که بر اثر رفتار عاقلانه داشتن و شناخت راه درست از نادرست و تمیز خوب و بد از همدیگر و دیانت و رسیدن به چیزهایی که از رعایت این امور به دست می‌آید را ارزش دانستن .

8-سنن و وظایف دین را به او بیاموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند. اگر امتناع کرد تادیب کنند.

9-الگوهای خوب را به او معرفی کنند و مدح گویند و اشرار را مذمت کنند. اگر کار خوبی انجام داد او را تشویق و اگر کار زشتی کرد او را سرزنش کنند تا کار خوب و بد و فرق آن را بفهمد.

10-کم اهمیت شمردن خوردن و نوشیدن و لباس فاخر پوشیدن و جلوگیری از مشغول شدن نفس به حریص شدن در استفاده از این لذایذ، خوراکیها، نوشیدنها و لذت ایثار آن را بر غیر در دل کودک شیرین گردانند که از بخشش آن به دیگران بیش از پوشیدن آن لذت روحی و معنوی ببرد.

11-به کودک بیاموزند که جامه‌های ملون و رنگارنگ پوشیدن مخصوص زنان است و اهل شرافت و نجبا و فضلا به لباس فاخر داشتن اهمیت نمی‌دهند و در تکاپوی تهیه آن نیستند. باید کودک به تکرار و یادآوری بسیار و دیدن الگوهای خوب به درستی این عقیده معتقد شود و کم کم به همین روش عادت کند و کسی را که ضد این معانی گوید را باید از او دور کنند، مخصوصا اگر از هم سن و سالان یا از نزدیکان و بستگان باشد .

12-باید کودک را به خاطر افعال و کارهای بد تنبیه کنند چون کودک در ابتدای رشد و نمو افعال قبیحه بسیار کند و در اکثر حرفها و گفته های خود دروغگو ,حسود,دزد,سخن چین,و لجوج ,کنجکاو و فضول وحیله گر است و باعث اختلاف ,مشاجره ,به وجود آمدن مشکلات و سختی ها و باعث آسیب رساندن به خود و دیگران می شود. پس باید او را در این سن تربیت کرد و او را بابت اینگونه امور اخلاقی مواخذه کرد و مراقبت کرد تا تجربه لازم را در این گونه موارد به دست آورد و دیگر مرتکب رذیله اخلاقی حسادت یا غیبت و تهمت و دروغگویی ,دزدی ,لجاجت و سرکشی ودردسر درست کردن برای خود و دیگران و فتنه انگیزی نشود.

13-پس تعلم او آغاز کنند و اخبار و گزارشات و علوم خوب و سودمند و اشعار مثبت وتعلیمات مناسب را که با آداب شرافت و زندگی عقلایی و مدهبی هماهنگ است را به او یاد دهند و کار ی کنند آنها را حفظ کند و خوب بیاموزد. و خود عمل کننده به آن معانی باشد که به او آموخته اند.

14-در مذمت خوشگذرانی و شرب خمر و توجه به غزلیات و عشق و باده و مستی و شهوات ...اول بدی این امور را به او یادآور شده و اجازه ندهند اشعار امرءالقیس و ابو نواس ( و از این قبیل )را بشنود یا یاد بگیرد.و او را از جماعتی که به این امور مشغولند و مطرب و خوشگذران و بی خیال حرمت آن هستند و می گویند پرداختن به این امور باعث ظرافت (طبع و رقت قلب و لطافت روح) می شود احتراز باید کرد.چون امثال این اشعار مفسد( و خراب کننده تربیت و تعلیم کودک) است (و مانع ایجاد اخلاق فاضله در او می شود.)

15-باید برای هر کار نیکی که از کودک صادر می شود او را مدح گویند و اکرام کنند و اگر کار خلافی از او سرزدزود او را توبیخ و سرزنش نکنند و تندی شدید نکنند که چرا کار زشت و قبیح انجام داده بلکه کار او را به تغافل و اشتباه منسوب کنند تا بر انجام کار خود جسور و جری نشود.اگر خود کار زشتش را پنهان می دارد آنها هم بر آن سرپوش بگدارند و پوشیده دارند تا حرمت زشتی انجام ان کار و فاش کردنش شکسته نشود.اگر گستاخی می کند و شرمسار نیست او را بسیار منع کنندو از ارتکاب دوباره آن کا رمنع کنند.از عادت کردن ,توبیخ, و از مکاشفه احتراز کنند که کشف راز و فاش کردن آن باعث ریختن حیا و آبروی فرد خاطی می شودو کسی که بی ابرو شد دراین چنین و ضعیتی بارتکاب مجدد گناه و فعل قبیح وقیح و گستاخ می شود.و بر ارتکاب آنچه از ان منع می شود حریص خواهد شد.واز سر لجبازی و جسارت و گستاخی به ارتکاب آن خواهد پرداخت .علاج این موضوع به لطایف الحیل و صبر و حوصله خواهد بود.

16- ادب غذاخوردن به کودک بیاموزند.کودک بداند که منظور از غذا خوردن سلامتی بدن و تامین انرژی مورد نیاز بدن است نه برای لذت بردن .مثل ادویه و دارو و( شیرینیجات) وبسیاری چیزهای دیگر که به اندازه باید خورد.ارزش غذاخوردن و پرخوری را باید نزدکودک خفیف کنند که بداند لذت طلبی در شهوات وپرخوری و پرنوشی امری ناپسند نزد همه مردم است و مضرات بسیار دارد.او را به تنوع غذایی و انواع خوراکها عادت ندهند و کاری کنند طبع و اشتهای او به یک نوع غذا آنهم ساده و کم حجم عادت دهند.اشتهای او را بر طعام کم عادت دهند.این ادبها برای فقرا نیکوست اما از اغنیا نیکوتر است و باید که شام کودک را از صبحانه کامل تر بدهند .

اگر کودک صبحانه زیاد بخورد کاهل  و خواب آلود شود و فهم او کند شود.اگر گوشت کمتر بخورد در حرکت و بیداری و هوشیاری و کم شدن کند ذهنی و بلاهت ,برانگیخته شدن و پرنشاطی و پرتحرکی واحساس سبکی در جسم موثر است.کودک را از حلوای دمیده خوردن منع کنند که این طعامها استحاله پذیر بود. کودک را عادت دهند که میان غذا خوردن آب نخورد. تا وقتی که ادب غذاخوردن پیدا نکرده و کاملا بر نفس و شکم پرستی خود چیره نشده به او غذای متنوع ندهند. و بعد غذا دادن هم جانب احتیاط را رعایت کنند. 17- کودک را از مجالسی که در آن بازی و لودگی و مسخرگی و سخنان زشت رد و بدل می شود دور کنند.

18-کودک را از مخفی کاری منع کنند چون مخفی کاری باعث می شود برای جبران یک کار قبیح مجبور به انجام کارهای دیگر شود و برایش خطرات مختلف پیش آید.

19-کودک را از خواب زیادمنع کنند چرا که باعث غلظت و سختی ذهن و کشتن فکر و اندیشه و سستی اعضاء می شود.و نگذارند کودک  در روز بخوابد و از لباس نرم و اسباب تنعم منع کنند تا درشت برآید و به درشتی خو کند و از سردابه تابستان  و پوستین و آتش به زمستان اجتناب کنند.به جای نازپرورده گی و تنعم , او را به سختی کشیدن عادت دهند.به جای خوردن و خوابیدن و تن آسایی او را به رفتن و حرکت و سوارکاری و ورزش و جنب و جوش داشتن عادت دهند.و از ضد این کارها منعش کنند.

20-آداب حرکت و سکون و نشستن و برخاستن و سخن گفتن را به او بیاموزند.

21-سر و زلف او را زینت ندهند و آرایش نکنند.

22-لباسهای رنگارنگ و مدلهای زنانه به او نپوشانند.

23- تا بزرگ و عقل رس نشده , انگشتر به او ندهند. 

24-از اینکه با هم سن و سالانش به فخرفروشی بپردازد ومال و منال و خانه و ملک و خوردنی و پوشیدنیهایشان را به رخ هم بکشند ممانعت کنند.

25-تواضع کردن و فروتنی با همه کس و بزرگ داشتن و احترام نزدیکان و خویشان را به او یاد دهند.

26-او را از ظلم به فرودستان و تعصب و  طمع و دعوا با هم سن و سالان منع کنند .

27-کودک را از دروغ گفتن  - قسم خوردن بازدارند چه قسم راست و چه دروغ.

28-در حضور بزرگان ساکت و به شنیدن مشغول باشد . از فحش دادن و ناسزا گفتن –نفرین و لعنت و لغو و بیهوده گفتن دوری کند.

سخن نیکو و شایسته و لطافت سخن را در چشم او عزیز کنند.

29-او را در خدمت به نفس خود و معلم خود و هر کس که از او بزرگتر است تشویق کنند.

30-فرزندان بزرگان به دانستن این آداب محتاج تر از دیگرانند.

31-باید معلم عاقل و دیندار باشد.بر سختی آموزش اخلاق بر کودکان واقف و به شیرین سخنی و وقار و هیبت و مروت و نظائر مشهود و از اخلاق و مهارت برخورد با هر طبقه از مردم باخبر و از اخلاق اراذل و سفلگان دور باشد.

32-علاقه به زر و سیم را در چشم او نکوهیده دارند تا(طماع و پول دوست بار نیایند)که آفت زر و سیم از آفت سموم افعی ها بدتر است و کشنده تر.

33-اگر اهل آموزش علم است اول اخلاق و بعد از آن علوم حکمت نظری را بیاموزد تا هر چه را به تقلید یادگرفته برایش تکرار و واصح شود.

34-باید در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او با کیاست و فراست سراغ گیرندتا اهلیت و استعداد درونی  او را از نوع صناعت یاعلم بشناسند و او را در همان زمینه به آموزش وادارند.چون همه کس مستعد هر صناعتی نیست.والا همه مردمان به صناعت بهتر مشغول می شدند.و این از حکمت پروردگار است که مردم به همدیگر نیازمند باشند وباهم داد و ستد کنند.هر کس را در صناعت مورد علاقه اش به کار نگمارند و اسباب پیشرفتش فراهم نباشد روزگار و عمرش تضییع خواهد شد.و چون اقدام به آموختن صناعتی کرد کامل آداب و علوم آن صناعت را یاد گیردمثلا آگر صناعت کتابت را می خواهد یادبگیرد تجویدوتهذیب نطق و حفظ مسائل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات ظریف و نادر و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی را به خوبی یاد گرفته و کسب مهارت کند .کوتاهی همت در یادگرفتن بعضی مهارتهای لازم بدترین خصلت است .

اگر طبع کودک دریاد گرفتن صناعتی صحیح نیامد او را به یادگیری مجبور نکنند.

وقتی صناعتی را آموخت اورا به کسب درآمد درآن مجبور کنند تا شیرینی آن شغل رادریابد و در آموزش و رشد بیشتر درآن رشته علاقمند تر شود.بعد از کسب درآمد و خوب شدن کاسبی می شود که او را متاهل کنند.

پادشاهان فارس را رسم این است که فرزندان خود را در سایه خدم و حشم تربیت نمی کنند بلکه آنها را به نقاط دوردست می فرستند تا دور از عیش و راحتی ودر سختی و خشونت و ناملایمات قوی بارآیند وآنهارا از خوردن و آشامیدن و لباس عالی پوشیدن  و تنعم و تجمل منع می کنند.

برای تربیت دختران هم آنچه از روشهای بالا به درد انها می خورد باید عمل شود و ایشانرا در ملازمت خانه و حجاب و وقار و عفت و حیاء و دیگرخصال زنانه باید تربیت نمود و هنرهای زنانه بیاموزندوچون به حد بلاغت رسیدند با کفوی هم شان مواصلت باید ساخت.

  • ( در تربیت پسران برای آنها از قهرمانان و شجاعان و کارهای بزرگ مومنان قصه باید ساخت و در تربیت دختران از حیا و عفاف و مهربانی و ایمان ).

به قلم: طاهره بیات


انتهای پیام /خ

,

1-نامگذاری کودک ,در بدو تولد به نام نیکو, چون نام بد در همه عمر باعث ناراحتی کودک خواهد بود.

2-انتخاب دایه برای شیردهی (اگر مادر ناتوان از شیردهی است .) دایه نباید معلول یا احمق باشد، چون عادتهای او از طریق شیردادن به کودک منتقل خواهد شد.

3-بعد از اتمام دوره شیرخوارگی باید به تادیب و ریاضت و پرورش اخلاق او مشغول شد قبل از آنکه اخلاق بد را یاد بگیرد. چون کودک به آموزش اخلاق ذمیمه بیشتر میل دارد.

4-در تهذیب اخلاق او باید به طبیعت اقتدا کرد. استعداد او را شناخت. در هر زمینه ای که او بیشتر علاقه نشان می دهد و بنیه دارد در تکمیل آن بنیه و قوا باید کوشید.

5-اولین چیزی که از آثار قوت تمیز (بین خوب و بد و...)در کودک ظاهر می‌شود حیاء است. اگر حیا بر کودک غالب است و بیشتر اوقات سر به زیر است و وقاحت و پررویی نمی‌کند، دلیل نجابت اوست و نشانه اینکه نفس او از قبیح دوری می کند و به صفات نیکو مایل است. این علامت استعداد تربیت شدن است و باید در تربیت او کوشید و هیچ کوتاهی و قصور نکرد.

6-اولین چیز در تربیت این است که او را از بازی و گردش و مجالست با افراد بد و شرور و بی اخلاق و بی ادب بازدارند. چون نفس کودک ساده است و زود از هم سن و سالانش چیزی یاد می‌گیرد.

7-درباره عزت نفس و شرافت و عزت و کرامت و...با زبان محبت به او مطالب را بیاموزند تا بداند بزرگواری و عزت فقط به داشتن مال و  منال و اصل ونسب نیست. ارزش‌هایی که بر اثر رفتار عاقلانه داشتن و شناخت راه درست از نادرست و تمیز خوب و بد از همدیگر و دیانت و رسیدن به چیزهایی که از رعایت این امور به دست می‌آید را ارزش دانستن .

8-سنن و وظایف دین را به او بیاموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند. اگر امتناع کرد تادیب کنند.

9-الگوهای خوب را به او معرفی کنند و مدح گویند و اشرار را مذمت کنند. اگر کار خوبی انجام داد او را تشویق و اگر کار زشتی کرد او را سرزنش کنند تا کار خوب و بد و فرق آن را بفهمد.

10-کم اهمیت شمردن خوردن و نوشیدن و لباس فاخر پوشیدن و جلوگیری از مشغول شدن نفس به حریص شدن در استفاده از این لذایذ، خوراکیها، نوشیدنها و لذت ایثار آن را بر غیر در دل کودک شیرین گردانند که از بخشش آن به دیگران بیش از پوشیدن آن لذت روحی و معنوی ببرد.

11-به کودک بیاموزند که جامه‌های ملون و رنگارنگ پوشیدن مخصوص زنان است و اهل شرافت و نجبا و فضلا به لباس فاخر داشتن اهمیت نمی‌دهند و در تکاپوی تهیه آن نیستند. باید کودک به تکرار و یادآوری بسیار و دیدن الگوهای خوب به درستی این عقیده معتقد شود و کم کم به همین روش عادت کند و کسی را که ضد این معانی گوید را باید از او دور کنند، مخصوصا اگر از هم سن و سالان یا از نزدیکان و بستگان باشد .

12-باید کودک را به خاطر افعال و کارهای بد تنبیه کنند چون کودک در ابتدای رشد و نمو افعال قبیحه بسیار کند و در اکثر حرفها و گفته های خود دروغگو ,حسود,دزد,سخن چین,و لجوج ,کنجکاو و فضول وحیله گر است و باعث اختلاف ,مشاجره ,به وجود آمدن مشکلات و سختی ها و باعث آسیب رساندن به خود و دیگران می شود. پس باید او را در این سن تربیت کرد و او را بابت اینگونه امور اخلاقی مواخذه کرد و مراقبت کرد تا تجربه لازم را در این گونه موارد به دست آورد و دیگر مرتکب رذیله اخلاقی حسادت یا غیبت و تهمت و دروغگویی ,دزدی ,لجاجت و سرکشی ودردسر درست کردن برای خود و دیگران و فتنه انگیزی نشود.

13-پس تعلم او آغاز کنند و اخبار و گزارشات و علوم خوب و سودمند و اشعار مثبت وتعلیمات مناسب را که با آداب شرافت و زندگی عقلایی و مدهبی هماهنگ است را به او یاد دهند و کار ی کنند آنها را حفظ کند و خوب بیاموزد. و خود عمل کننده به آن معانی باشد که به او آموخته اند.

14-در مذمت خوشگذرانی و شرب خمر و توجه به غزلیات و عشق و باده و مستی و شهوات ...اول بدی این امور را به او یادآور شده و اجازه ندهند اشعار امرءالقیس و ابو نواس ( و از این قبیل )را بشنود یا یاد بگیرد.و او را از جماعتی که به این امور مشغولند و مطرب و خوشگذران و بی خیال حرمت آن هستند و می گویند پرداختن به این امور باعث ظرافت (طبع و رقت قلب و لطافت روح) می شود احتراز باید کرد.چون امثال این اشعار مفسد( و خراب کننده تربیت و تعلیم کودک) است (و مانع ایجاد اخلاق فاضله در او می شود.)

15-باید برای هر کار نیکی که از کودک صادر می شود او را مدح گویند و اکرام کنند و اگر کار خلافی از او سرزدزود او را توبیخ و سرزنش نکنند و تندی شدید نکنند که چرا کار زشت و قبیح انجام داده بلکه کار او را به تغافل و اشتباه منسوب کنند تا بر انجام کار خود جسور و جری نشود.اگر خود کار زشتش را پنهان می دارد آنها هم بر آن سرپوش بگدارند و پوشیده دارند تا حرمت زشتی انجام ان کار و فاش کردنش شکسته نشود.اگر گستاخی می کند و شرمسار نیست او را بسیار منع کنندو از ارتکاب دوباره آن کا رمنع کنند.از عادت کردن ,توبیخ, و از مکاشفه احتراز کنند که کشف راز و فاش کردن آن باعث ریختن حیا و آبروی فرد خاطی می شودو کسی که بی ابرو شد دراین چنین و ضعیتی بارتکاب مجدد گناه و فعل قبیح وقیح و گستاخ می شود.و بر ارتکاب آنچه از ان منع می شود حریص خواهد شد.واز سر لجبازی و جسارت و گستاخی به ارتکاب آن خواهد پرداخت .علاج این موضوع به لطایف الحیل و صبر و حوصله خواهد بود.

16- ادب غذاخوردن به کودک بیاموزند.کودک بداند که منظور از غذا خوردن سلامتی بدن و تامین انرژی مورد نیاز بدن است نه برای لذت بردن .مثل ادویه و دارو و( شیرینیجات) وبسیاری چیزهای دیگر که به اندازه باید خورد.ارزش غذاخوردن و پرخوری را باید نزدکودک خفیف کنند که بداند لذت طلبی در شهوات وپرخوری و پرنوشی امری ناپسند نزد همه مردم است و مضرات بسیار دارد.او را به تنوع غذایی و انواع خوراکها عادت ندهند و کاری کنند طبع و اشتهای او به یک نوع غذا آنهم ساده و کم حجم عادت دهند.اشتهای او را بر طعام کم عادت دهند.این ادبها برای فقرا نیکوست اما از اغنیا نیکوتر است و باید که شام کودک را از صبحانه کامل تر بدهند .

اگر کودک صبحانه زیاد بخورد کاهل  و خواب آلود شود و فهم او کند شود.اگر گوشت کمتر بخورد در حرکت و بیداری و هوشیاری و کم شدن کند ذهنی و بلاهت ,برانگیخته شدن و پرنشاطی و پرتحرکی واحساس سبکی در جسم موثر است.کودک را از حلوای دمیده خوردن منع کنند که این طعامها استحاله پذیر بود. کودک را عادت دهند که میان غذا خوردن آب نخورد. تا وقتی که ادب غذاخوردن پیدا نکرده و کاملا بر نفس و شکم پرستی خود چیره نشده به او غذای متنوع ندهند. و بعد غذا دادن هم جانب احتیاط را رعایت کنند. 17- کودک را از مجالسی که در آن بازی و لودگی و مسخرگی و سخنان زشت رد و بدل می شود دور کنند.

18-کودک را از مخفی کاری منع کنند چون مخفی کاری باعث می شود برای جبران یک کار قبیح مجبور به انجام کارهای دیگر شود و برایش خطرات مختلف پیش آید.

19-کودک را از خواب زیادمنع کنند چرا که باعث غلظت و سختی ذهن و کشتن فکر و اندیشه و سستی اعضاء می شود.و نگذارند کودک  در روز بخوابد و از لباس نرم و اسباب تنعم منع کنند تا درشت برآید و به درشتی خو کند و از سردابه تابستان  و پوستین و آتش به زمستان اجتناب کنند.به جای نازپرورده گی و تنعم , او را به سختی کشیدن عادت دهند.به جای خوردن و خوابیدن و تن آسایی او را به رفتن و حرکت و سوارکاری و ورزش و جنب و جوش داشتن عادت دهند.و از ضد این کارها منعش کنند.

20-آداب حرکت و سکون و نشستن و برخاستن و سخن گفتن را به او بیاموزند.

21-سر و زلف او را زینت ندهند و آرایش نکنند.

22-لباسهای رنگارنگ و مدلهای زنانه به او نپوشانند.

23- تا بزرگ و عقل رس نشده , انگشتر به او ندهند. 

24-از اینکه با هم سن و سالانش به فخرفروشی بپردازد ومال و منال و خانه و ملک و خوردنی و پوشیدنیهایشان را به رخ هم بکشند ممانعت کنند.

25-تواضع کردن و فروتنی با همه کس و بزرگ داشتن و احترام نزدیکان و خویشان را به او یاد دهند.

26-او را از ظلم به فرودستان و تعصب و  طمع و دعوا با هم سن و سالان منع کنند .

27-کودک را از دروغ گفتن  - قسم خوردن بازدارند چه قسم راست و چه دروغ.

28-در حضور بزرگان ساکت و به شنیدن مشغول باشد . از فحش دادن و ناسزا گفتن –نفرین و لعنت و لغو و بیهوده گفتن دوری کند.

سخن نیکو و شایسته و لطافت سخن را در چشم او عزیز کنند.

29-او را در خدمت به نفس خود و معلم خود و هر کس که از او بزرگتر است تشویق کنند.

30-فرزندان بزرگان به دانستن این آداب محتاج تر از دیگرانند.

31-باید معلم عاقل و دیندار باشد.بر سختی آموزش اخلاق بر کودکان واقف و به شیرین سخنی و وقار و هیبت و مروت و نظائر مشهود و از اخلاق و مهارت برخورد با هر طبقه از مردم باخبر و از اخلاق اراذل و سفلگان دور باشد.

32-علاقه به زر و سیم را در چشم او نکوهیده دارند تا(طماع و پول دوست بار نیایند)که آفت زر و سیم از آفت سموم افعی ها بدتر است و کشنده تر.

33-اگر اهل آموزش علم است اول اخلاق و بعد از آن علوم حکمت نظری را بیاموزد تا هر چه را به تقلید یادگرفته برایش تکرار و واصح شود.

34-باید در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او با کیاست و فراست سراغ گیرندتا اهلیت و استعداد درونی  او را از نوع صناعت یاعلم بشناسند و او را در همان زمینه به آموزش وادارند.چون همه کس مستعد هر صناعتی نیست.والا همه مردمان به صناعت بهتر مشغول می شدند.و این از حکمت پروردگار است که مردم به همدیگر نیازمند باشند وباهم داد و ستد کنند.هر کس را در صناعت مورد علاقه اش به کار نگمارند و اسباب پیشرفتش فراهم نباشد روزگار و عمرش تضییع خواهد شد.و چون اقدام به آموختن صناعتی کرد کامل آداب و علوم آن صناعت را یاد گیردمثلا آگر صناعت کتابت را می خواهد یادبگیرد تجویدوتهذیب نطق و حفظ مسائل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات ظریف و نادر و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی را به خوبی یاد گرفته و کسب مهارت کند .کوتاهی همت در یادگرفتن بعضی مهارتهای لازم بدترین خصلت است .

اگر طبع کودک دریاد گرفتن صناعتی صحیح نیامد او را به یادگیری مجبور نکنند.

وقتی صناعتی را آموخت اورا به کسب درآمد درآن مجبور کنند تا شیرینی آن شغل رادریابد و در آموزش و رشد بیشتر درآن رشته علاقمند تر شود.بعد از کسب درآمد و خوب شدن کاسبی می شود که او را متاهل کنند.

پادشاهان فارس را رسم این است که فرزندان خود را در سایه خدم و حشم تربیت نمی کنند بلکه آنها را به نقاط دوردست می فرستند تا دور از عیش و راحتی ودر سختی و خشونت و ناملایمات قوی بارآیند وآنهارا از خوردن و آشامیدن و لباس عالی پوشیدن  و تنعم و تجمل منع می کنند.

برای تربیت دختران هم آنچه از روشهای بالا به درد انها می خورد باید عمل شود و ایشانرا در ملازمت خانه و حجاب و وقار و عفت و حیاء و دیگرخصال زنانه باید تربیت نمود و هنرهای زنانه بیاموزندوچون به حد بلاغت رسیدند با کفوی هم شان مواصلت باید ساخت.

  • ( در تربیت پسران برای آنها از قهرمانان و شجاعان و کارهای بزرگ مومنان قصه باید ساخت و در تربیت دختران از حیا و عفاف و مهربانی و ایمان ).

به قلم: طاهره بیات


انتهای پیام /خ

,

1-نامگذاری کودک ,در بدو تولد به نام نیکو, چون نام بد در همه عمر باعث ناراحتی کودک خواهد بود.

2-انتخاب دایه برای شیردهی (اگر مادر ناتوان از شیردهی است .) دایه نباید معلول یا احمق باشد، چون عادتهای او از طریق شیردادن به کودک منتقل خواهد شد.

3-بعد از اتمام دوره شیرخوارگی باید به تادیب و ریاضت و پرورش اخلاق او مشغول شد قبل از آنکه اخلاق بد را یاد بگیرد. چون کودک به آموزش اخلاق ذمیمه بیشتر میل دارد.

4-در تهذیب اخلاق او باید به طبیعت اقتدا کرد. استعداد او را شناخت. در هر زمینه ای که او بیشتر علاقه نشان می دهد و بنیه دارد در تکمیل آن بنیه و قوا باید کوشید.

5-اولین چیزی که از آثار قوت تمیز (بین خوب و بد و...)در کودک ظاهر می‌شود حیاء است. اگر حیا بر کودک غالب است و بیشتر اوقات سر به زیر است و وقاحت و پررویی نمی‌کند، دلیل نجابت اوست و نشانه اینکه نفس او از قبیح دوری می کند و به صفات نیکو مایل است. این علامت استعداد تربیت شدن است و باید در تربیت او کوشید و هیچ کوتاهی و قصور نکرد.

6-اولین چیز در تربیت این است که او را از بازی و گردش و مجالست با افراد بد و شرور و بی اخلاق و بی ادب بازدارند. چون نفس کودک ساده است و زود از هم سن و سالانش چیزی یاد می‌گیرد.

7-درباره عزت نفس و شرافت و عزت و کرامت و...با زبان محبت به او مطالب را بیاموزند تا بداند بزرگواری و عزت فقط به داشتن مال و  منال و اصل ونسب نیست. ارزش‌هایی که بر اثر رفتار عاقلانه داشتن و شناخت راه درست از نادرست و تمیز خوب و بد از همدیگر و دیانت و رسیدن به چیزهایی که از رعایت این امور به دست می‌آید را ارزش دانستن .

8-سنن و وظایف دین را به او بیاموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند. اگر امتناع کرد تادیب کنند.

9-الگوهای خوب را به او معرفی کنند و مدح گویند و اشرار را مذمت کنند. اگر کار خوبی انجام داد او را تشویق و اگر کار زشتی کرد او را سرزنش کنند تا کار خوب و بد و فرق آن را بفهمد.

10-کم اهمیت شمردن خوردن و نوشیدن و لباس فاخر پوشیدن و جلوگیری از مشغول شدن نفس به حریص شدن در استفاده از این لذایذ، خوراکیها، نوشیدنها و لذت ایثار آن را بر غیر در دل کودک شیرین گردانند که از بخشش آن به دیگران بیش از پوشیدن آن لذت روحی و معنوی ببرد.

11-به کودک بیاموزند که جامه‌های ملون و رنگارنگ پوشیدن مخصوص زنان است و اهل شرافت و نجبا و فضلا به لباس فاخر داشتن اهمیت نمی‌دهند و در تکاپوی تهیه آن نیستند. باید کودک به تکرار و یادآوری بسیار و دیدن الگوهای خوب به درستی این عقیده معتقد شود و کم کم به همین روش عادت کند و کسی را که ضد این معانی گوید را باید از او دور کنند، مخصوصا اگر از هم سن و سالان یا از نزدیکان و بستگان باشد .

12-باید کودک را به خاطر افعال و کارهای بد تنبیه کنند چون کودک در ابتدای رشد و نمو افعال قبیحه بسیار کند و در اکثر حرفها و گفته های خود دروغگو ,حسود,دزد,سخن چین,و لجوج ,کنجکاو و فضول وحیله گر است و باعث اختلاف ,مشاجره ,به وجود آمدن مشکلات و سختی ها و باعث آسیب رساندن به خود و دیگران می شود. پس باید او را در این سن تربیت کرد و او را بابت اینگونه امور اخلاقی مواخذه کرد و مراقبت کرد تا تجربه لازم را در این گونه موارد به دست آورد و دیگر مرتکب رذیله اخلاقی حسادت یا غیبت و تهمت و دروغگویی ,دزدی ,لجاجت و سرکشی ودردسر درست کردن برای خود و دیگران و فتنه انگیزی نشود.

13-پس تعلم او آغاز کنند و اخبار و گزارشات و علوم خوب و سودمند و اشعار مثبت وتعلیمات مناسب را که با آداب شرافت و زندگی عقلایی و مدهبی هماهنگ است را به او یاد دهند و کار ی کنند آنها را حفظ کند و خوب بیاموزد. و خود عمل کننده به آن معانی باشد که به او آموخته اند.

14-در مذمت خوشگذرانی و شرب خمر و توجه به غزلیات و عشق و باده و مستی و شهوات ...اول بدی این امور را به او یادآور شده و اجازه ندهند اشعار امرءالقیس و ابو نواس ( و از این قبیل )را بشنود یا یاد بگیرد.و او را از جماعتی که به این امور مشغولند و مطرب و خوشگذران و بی خیال حرمت آن هستند و می گویند پرداختن به این امور باعث ظرافت (طبع و رقت قلب و لطافت روح) می شود احتراز باید کرد.چون امثال این اشعار مفسد( و خراب کننده تربیت و تعلیم کودک) است (و مانع ایجاد اخلاق فاضله در او می شود.)

15-باید برای هر کار نیکی که از کودک صادر می شود او را مدح گویند و اکرام کنند و اگر کار خلافی از او سرزدزود او را توبیخ و سرزنش نکنند و تندی شدید نکنند که چرا کار زشت و قبیح انجام داده بلکه کار او را به تغافل و اشتباه منسوب کنند تا بر انجام کار خود جسور و جری نشود.اگر خود کار زشتش را پنهان می دارد آنها هم بر آن سرپوش بگدارند و پوشیده دارند تا حرمت زشتی انجام ان کار و فاش کردنش شکسته نشود.اگر گستاخی می کند و شرمسار نیست او را بسیار منع کنندو از ارتکاب دوباره آن کا رمنع کنند.از عادت کردن ,توبیخ, و از مکاشفه احتراز کنند که کشف راز و فاش کردن آن باعث ریختن حیا و آبروی فرد خاطی می شودو کسی که بی ابرو شد دراین چنین و ضعیتی بارتکاب مجدد گناه و فعل قبیح وقیح و گستاخ می شود.و بر ارتکاب آنچه از ان منع می شود حریص خواهد شد.واز سر لجبازی و جسارت و گستاخی به ارتکاب آن خواهد پرداخت .علاج این موضوع به لطایف الحیل و صبر و حوصله خواهد بود.

16- ادب غذاخوردن به کودک بیاموزند.کودک بداند که منظور از غذا خوردن سلامتی بدن و تامین انرژی مورد نیاز بدن است نه برای لذت بردن .مثل ادویه و دارو و( شیرینیجات) وبسیاری چیزهای دیگر که به اندازه باید خورد.ارزش غذاخوردن و پرخوری را باید نزدکودک خفیف کنند که بداند لذت طلبی در شهوات وپرخوری و پرنوشی امری ناپسند نزد همه مردم است و مضرات بسیار دارد.او را به تنوع غذایی و انواع خوراکها عادت ندهند و کاری کنند طبع و اشتهای او به یک نوع غذا آنهم ساده و کم حجم عادت دهند.اشتهای او را بر طعام کم عادت دهند.این ادبها برای فقرا نیکوست اما از اغنیا نیکوتر است و باید که شام کودک را از صبحانه کامل تر بدهند .

اگر کودک صبحانه زیاد بخورد کاهل  و خواب آلود شود و فهم او کند شود.اگر گوشت کمتر بخورد در حرکت و بیداری و هوشیاری و کم شدن کند ذهنی و بلاهت ,برانگیخته شدن و پرنشاطی و پرتحرکی واحساس سبکی در جسم موثر است.کودک را از حلوای دمیده خوردن منع کنند که این طعامها استحاله پذیر بود. کودک را عادت دهند که میان غذا خوردن آب نخورد. تا وقتی که ادب غذاخوردن پیدا نکرده و کاملا بر نفس و شکم پرستی خود چیره نشده به او غذای متنوع ندهند. و بعد غذا دادن هم جانب احتیاط را رعایت کنند. 17- کودک را از مجالسی که در آن بازی و لودگی و مسخرگی و سخنان زشت رد و بدل می شود دور کنند.

18-کودک را از مخفی کاری منع کنند چون مخفی کاری باعث می شود برای جبران یک کار قبیح مجبور به انجام کارهای دیگر شود و برایش خطرات مختلف پیش آید.

19-کودک را از خواب زیادمنع کنند چرا که باعث غلظت و سختی ذهن و کشتن فکر و اندیشه و سستی اعضاء می شود.و نگذارند کودک  در روز بخوابد و از لباس نرم و اسباب تنعم منع کنند تا درشت برآید و به درشتی خو کند و از سردابه تابستان  و پوستین و آتش به زمستان اجتناب کنند.به جای نازپرورده گی و تنعم , او را به سختی کشیدن عادت دهند.به جای خوردن و خوابیدن و تن آسایی او را به رفتن و حرکت و سوارکاری و ورزش و جنب و جوش داشتن عادت دهند.و از ضد این کارها منعش کنند.

20-آداب حرکت و سکون و نشستن و برخاستن و سخن گفتن را به او بیاموزند.

21-سر و زلف او را زینت ندهند و آرایش نکنند.

22-لباسهای رنگارنگ و مدلهای زنانه به او نپوشانند.

23- تا بزرگ و عقل رس نشده , انگشتر به او ندهند. 

24-از اینکه با هم سن و سالانش به فخرفروشی بپردازد ومال و منال و خانه و ملک و خوردنی و پوشیدنیهایشان را به رخ هم بکشند ممانعت کنند.

25-تواضع کردن و فروتنی با همه کس و بزرگ داشتن و احترام نزدیکان و خویشان را به او یاد دهند.

26-او را از ظلم به فرودستان و تعصب و  طمع و دعوا با هم سن و سالان منع کنند .

27-کودک را از دروغ گفتن  - قسم خوردن بازدارند چه قسم راست و چه دروغ.

28-در حضور بزرگان ساکت و به شنیدن مشغول باشد . از فحش دادن و ناسزا گفتن –نفرین و لعنت و لغو و بیهوده گفتن دوری کند.

سخن نیکو و شایسته و لطافت سخن را در چشم او عزیز کنند.

29-او را در خدمت به نفس خود و معلم خود و هر کس که از او بزرگتر است تشویق کنند.

30-فرزندان بزرگان به دانستن این آداب محتاج تر از دیگرانند.

31-باید معلم عاقل و دیندار باشد.بر سختی آموزش اخلاق بر کودکان واقف و به شیرین سخنی و وقار و هیبت و مروت و نظائر مشهود و از اخلاق و مهارت برخورد با هر طبقه از مردم باخبر و از اخلاق اراذل و سفلگان دور باشد.

32-علاقه به زر و سیم را در چشم او نکوهیده دارند تا(طماع و پول دوست بار نیایند)که آفت زر و سیم از آفت سموم افعی ها بدتر است و کشنده تر.

33-اگر اهل آموزش علم است اول اخلاق و بعد از آن علوم حکمت نظری را بیاموزد تا هر چه را به تقلید یادگرفته برایش تکرار و واصح شود.

34-باید در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او با کیاست و فراست سراغ گیرندتا اهلیت و استعداد درونی  او را از نوع صناعت یاعلم بشناسند و او را در همان زمینه به آموزش وادارند.چون همه کس مستعد هر صناعتی نیست.والا همه مردمان به صناعت بهتر مشغول می شدند.و این از حکمت پروردگار است که مردم به همدیگر نیازمند باشند وباهم داد و ستد کنند.هر کس را در صناعت مورد علاقه اش به کار نگمارند و اسباب پیشرفتش فراهم نباشد روزگار و عمرش تضییع خواهد شد.و چون اقدام به آموختن صناعتی کرد کامل آداب و علوم آن صناعت را یاد گیردمثلا آگر صناعت کتابت را می خواهد یادبگیرد تجویدوتهذیب نطق و حفظ مسائل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات ظریف و نادر و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی را به خوبی یاد گرفته و کسب مهارت کند .کوتاهی همت در یادگرفتن بعضی مهارتهای لازم بدترین خصلت است .

اگر طبع کودک دریاد گرفتن صناعتی صحیح نیامد او را به یادگیری مجبور نکنند.

وقتی صناعتی را آموخت اورا به کسب درآمد درآن مجبور کنند تا شیرینی آن شغل رادریابد و در آموزش و رشد بیشتر درآن رشته علاقمند تر شود.بعد از کسب درآمد و خوب شدن کاسبی می شود که او را متاهل کنند.

پادشاهان فارس را رسم این است که فرزندان خود را در سایه خدم و حشم تربیت نمی کنند بلکه آنها را به نقاط دوردست می فرستند تا دور از عیش و راحتی ودر سختی و خشونت و ناملایمات قوی بارآیند وآنهارا از خوردن و آشامیدن و لباس عالی پوشیدن  و تنعم و تجمل منع می کنند.

برای تربیت دختران هم آنچه از روشهای بالا به درد انها می خورد باید عمل شود و ایشانرا در ملازمت خانه و حجاب و وقار و عفت و حیاء و دیگرخصال زنانه باید تربیت نمود و هنرهای زنانه بیاموزندوچون به حد بلاغت رسیدند با کفوی هم شان مواصلت باید ساخت.

  • ( در تربیت پسران برای آنها از قهرمانان و شجاعان و کارهای بزرگ مومنان قصه باید ساخت و در تربیت دختران از حیا و عفاف و مهربانی و ایمان ).
,

1-نامگذاری کودک ,در بدو تولد به نام نیکو, چون نام بد در همه عمر باعث ناراحتی کودک خواهد بود.

,

2-انتخاب دایه برای شیردهی (اگر مادر ناتوان از شیردهی است .) دایه نباید معلول یا احمق باشد، چون عادتهای او از طریق شیردادن به کودک منتقل خواهد شد.

,

3-بعد از اتمام دوره شیرخوارگی باید به تادیب و ریاضت و پرورش اخلاق او مشغول شد قبل از آنکه اخلاق بد را یاد بگیرد. چون کودک به آموزش اخلاق ذمیمه بیشتر میل دارد.

,

4-در تهذیب اخلاق او باید به طبیعت اقتدا کرد. استعداد او را شناخت. در هر زمینه ای که او بیشتر علاقه نشان می دهد و بنیه دارد در تکمیل آن بنیه و قوا باید کوشید.

,

5-اولین چیزی که از آثار قوت تمیز (بین خوب و بد و...)در کودک ظاهر می‌شود حیاء است. اگر حیا بر کودک غالب است و بیشتر اوقات سر به زیر است و وقاحت و پررویی نمی‌کند، دلیل نجابت اوست و نشانه اینکه نفس او از قبیح دوری می کند و به صفات نیکو مایل است. این علامت استعداد تربیت شدن است و باید در تربیت او کوشید و هیچ کوتاهی و قصور نکرد.

,

6-اولین چیز در تربیت این است که او را از بازی و گردش و مجالست با افراد بد و شرور و بی اخلاق و بی ادب بازدارند. چون نفس کودک ساده است و زود از هم سن و سالانش چیزی یاد می‌گیرد.

,

7-درباره عزت نفس و شرافت و عزت و کرامت و...با زبان محبت به او مطالب را بیاموزند تا بداند بزرگواری و عزت فقط به داشتن مال و  منال و اصل ونسب نیست. ارزش‌هایی که بر اثر رفتار عاقلانه داشتن و شناخت راه درست از نادرست و تمیز خوب و بد از همدیگر و دیانت و رسیدن به چیزهایی که از رعایت این امور به دست می‌آید را ارزش دانستن .

,

8-سنن و وظایف دین را به او بیاموزند و او را بر مواظبت آن ترغیب کنند. اگر امتناع کرد تادیب کنند.

,

9-الگوهای خوب را به او معرفی کنند و مدح گویند و اشرار را مذمت کنند. اگر کار خوبی انجام داد او را تشویق و اگر کار زشتی کرد او را سرزنش کنند تا کار خوب و بد و فرق آن را بفهمد.

,

10-کم اهمیت شمردن خوردن و نوشیدن و لباس فاخر پوشیدن و جلوگیری از مشغول شدن نفس به حریص شدن در استفاده از این لذایذ، خوراکیها، نوشیدنها و لذت ایثار آن را بر غیر در دل کودک شیرین گردانند که از بخشش آن به دیگران بیش از پوشیدن آن لذت روحی و معنوی ببرد.

,

11-به کودک بیاموزند که جامه‌های ملون و رنگارنگ پوشیدن مخصوص زنان است و اهل شرافت و نجبا و فضلا به لباس فاخر داشتن اهمیت نمی‌دهند و در تکاپوی تهیه آن نیستند. باید کودک به تکرار و یادآوری بسیار و دیدن الگوهای خوب به درستی این عقیده معتقد شود و کم کم به همین روش عادت کند و کسی را که ضد این معانی گوید را باید از او دور کنند، مخصوصا اگر از هم سن و سالان یا از نزدیکان و بستگان باشد .

,

12-باید کودک را به خاطر افعال و کارهای بد تنبیه کنند چون کودک در ابتدای رشد و نمو افعال قبیحه بسیار کند و در اکثر حرفها و گفته های خود دروغگو ,حسود,دزد,سخن چین,و لجوج ,کنجکاو و فضول وحیله گر است و باعث اختلاف ,مشاجره ,به وجود آمدن مشکلات و سختی ها و باعث آسیب رساندن به خود و دیگران می شود. پس باید او را در این سن تربیت کرد و او را بابت اینگونه امور اخلاقی مواخذه کرد و مراقبت کرد تا تجربه لازم را در این گونه موارد به دست آورد و دیگر مرتکب رذیله اخلاقی حسادت یا غیبت و تهمت و دروغگویی ,دزدی ,لجاجت و سرکشی ودردسر درست کردن برای خود و دیگران و فتنه انگیزی نشود.

,

13-پس تعلم او آغاز کنند و اخبار و گزارشات و علوم خوب و سودمند و اشعار مثبت وتعلیمات مناسب را که با آداب شرافت و زندگی عقلایی و مدهبی هماهنگ است را به او یاد دهند و کار ی کنند آنها را حفظ کند و خوب بیاموزد. و خود عمل کننده به آن معانی باشد که به او آموخته اند.

,

14-در مذمت خوشگذرانی و شرب خمر و توجه به غزلیات و عشق و باده و مستی و شهوات ...اول بدی این امور را به او یادآور شده و اجازه ندهند اشعار امرءالقیس و ابو نواس ( و از این قبیل )را بشنود یا یاد بگیرد.و او را از جماعتی که به این امور مشغولند و مطرب و خوشگذران و بی خیال حرمت آن هستند و می گویند پرداختن به این امور باعث ظرافت (طبع و رقت قلب و لطافت روح) می شود احتراز باید کرد.چون امثال این اشعار مفسد( و خراب کننده تربیت و تعلیم کودک) است (و مانع ایجاد اخلاق فاضله در او می شود.)

,

15-باید برای هر کار نیکی که از کودک صادر می شود او را مدح گویند و اکرام کنند و اگر کار خلافی از او سرزدزود او را توبیخ و سرزنش نکنند و تندی شدید نکنند که چرا کار زشت و قبیح انجام داده بلکه کار او را به تغافل و اشتباه منسوب کنند تا بر انجام کار خود جسور و جری نشود.اگر خود کار زشتش را پنهان می دارد آنها هم بر آن سرپوش بگدارند و پوشیده دارند تا حرمت زشتی انجام ان کار و فاش کردنش شکسته نشود.اگر گستاخی می کند و شرمسار نیست او را بسیار منع کنندو از ارتکاب دوباره آن کا رمنع کنند.از عادت کردن ,توبیخ, و از مکاشفه احتراز کنند که کشف راز و فاش کردن آن باعث ریختن حیا و آبروی فرد خاطی می شودو کسی که بی ابرو شد دراین چنین و ضعیتی بارتکاب مجدد گناه و فعل قبیح وقیح و گستاخ می شود.و بر ارتکاب آنچه از ان منع می شود حریص خواهد شد.واز سر لجبازی و جسارت و گستاخی به ارتکاب آن خواهد پرداخت .علاج این موضوع به لطایف الحیل و صبر و حوصله خواهد بود.

,

16- ادب غذاخوردن به کودک بیاموزند.کودک بداند که منظور از غذا خوردن سلامتی بدن و تامین انرژی مورد نیاز بدن است نه برای لذت بردن .مثل ادویه و دارو و( شیرینیجات) وبسیاری چیزهای دیگر که به اندازه باید خورد.ارزش غذاخوردن و پرخوری را باید نزدکودک خفیف کنند که بداند لذت طلبی در شهوات وپرخوری و پرنوشی امری ناپسند نزد همه مردم است و مضرات بسیار دارد.او را به تنوع غذایی و انواع خوراکها عادت ندهند و کاری کنند طبع و اشتهای او به یک نوع غذا آنهم ساده و کم حجم عادت دهند.اشتهای او را بر طعام کم عادت دهند.این ادبها برای فقرا نیکوست اما از اغنیا نیکوتر است و باید که شام کودک را از صبحانه کامل تر بدهند .

,

اگر کودک صبحانه زیاد بخورد کاهل  و خواب آلود شود و فهم او کند شود.اگر گوشت کمتر بخورد در حرکت و بیداری و هوشیاری و کم شدن کند ذهنی و بلاهت ,برانگیخته شدن و پرنشاطی و پرتحرکی واحساس سبکی در جسم موثر است.کودک را از حلوای دمیده خوردن منع کنند که این طعامها استحاله پذیر بود. کودک را عادت دهند که میان غذا خوردن آب نخورد. تا وقتی که ادب غذاخوردن پیدا نکرده و کاملا بر نفس و شکم پرستی خود چیره نشده به او غذای متنوع ندهند. و بعد غذا دادن هم جانب احتیاط را رعایت کنند. 17- کودک را از مجالسی که در آن بازی و لودگی و مسخرگی و سخنان زشت رد و بدل می شود دور کنند.

,

18-کودک را از مخفی کاری منع کنند چون مخفی کاری باعث می شود برای جبران یک کار قبیح مجبور به انجام کارهای دیگر شود و برایش خطرات مختلف پیش آید.

,

19-کودک را از خواب زیادمنع کنند چرا که باعث غلظت و سختی ذهن و کشتن فکر و اندیشه و سستی اعضاء می شود.و نگذارند کودک  در روز بخوابد و از لباس نرم و اسباب تنعم منع کنند تا درشت برآید و به درشتی خو کند و از سردابه تابستان  و پوستین و آتش به زمستان اجتناب کنند.به جای نازپرورده گی و تنعم , او را به سختی کشیدن عادت دهند.به جای خوردن و خوابیدن و تن آسایی او را به رفتن و حرکت و سوارکاری و ورزش و جنب و جوش داشتن عادت دهند.و از ضد این کارها منعش کنند.

,

20-آداب حرکت و سکون و نشستن و برخاستن و سخن گفتن را به او بیاموزند.

,

21-سر و زلف او را زینت ندهند و آرایش نکنند.

,

22-لباسهای رنگارنگ و مدلهای زنانه به او نپوشانند.

,

23- تا بزرگ و عقل رس نشده , انگشتر به او ندهند. 

,

24-از اینکه با هم سن و سالانش به فخرفروشی بپردازد ومال و منال و خانه و ملک و خوردنی و پوشیدنیهایشان را به رخ هم بکشند ممانعت کنند.

,

25-تواضع کردن و فروتنی با همه کس و بزرگ داشتن و احترام نزدیکان و خویشان را به او یاد دهند.

,

26-او را از ظلم به فرودستان و تعصب و  طمع و دعوا با هم سن و سالان منع کنند .

,

27-کودک را از دروغ گفتن  - قسم خوردن بازدارند چه قسم راست و چه دروغ.

,

28-در حضور بزرگان ساکت و به شنیدن مشغول باشد . از فحش دادن و ناسزا گفتن –نفرین و لعنت و لغو و بیهوده گفتن دوری کند.

,

سخن نیکو و شایسته و لطافت سخن را در چشم او عزیز کنند.

,

29-او را در خدمت به نفس خود و معلم خود و هر کس که از او بزرگتر است تشویق کنند.

,

30-فرزندان بزرگان به دانستن این آداب محتاج تر از دیگرانند.

,

31-باید معلم عاقل و دیندار باشد.بر سختی آموزش اخلاق بر کودکان واقف و به شیرین سخنی و وقار و هیبت و مروت و نظائر مشهود و از اخلاق و مهارت برخورد با هر طبقه از مردم باخبر و از اخلاق اراذل و سفلگان دور باشد.

,

32-علاقه به زر و سیم را در چشم او نکوهیده دارند تا(طماع و پول دوست بار نیایند)که آفت زر و سیم از آفت سموم افعی ها بدتر است و کشنده تر.

,

33-اگر اهل آموزش علم است اول اخلاق و بعد از آن علوم حکمت نظری را بیاموزد تا هر چه را به تقلید یادگرفته برایش تکرار و واصح شود.

,

34-باید در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او با کیاست و فراست سراغ گیرندتا اهلیت و استعداد درونی  او را از نوع صناعت یاعلم بشناسند و او را در همان زمینه به آموزش وادارند.چون همه کس مستعد هر صناعتی نیست.والا همه مردمان به صناعت بهتر مشغول می شدند.و این از حکمت پروردگار است که مردم به همدیگر نیازمند باشند وباهم داد و ستد کنند.هر کس را در صناعت مورد علاقه اش به کار نگمارند و اسباب پیشرفتش فراهم نباشد روزگار و عمرش تضییع خواهد شد.و چون اقدام به آموختن صناعتی کرد کامل آداب و علوم آن صناعت را یاد گیردمثلا آگر صناعت کتابت را می خواهد یادبگیرد تجویدوتهذیب نطق و حفظ مسائل و خطب و امثال و اشعار و مناقلات و محاورات و حکایات ظریف و نادر و حساب دیوان و دیگر علوم ادبی را به خوبی یاد گرفته و کسب مهارت کند .کوتاهی همت در یادگرفتن بعضی مهارتهای لازم بدترین خصلت است .

,

اگر طبع کودک دریاد گرفتن صناعتی صحیح نیامد او را به یادگیری مجبور نکنند.

,

وقتی صناعتی را آموخت اورا به کسب درآمد درآن مجبور کنند تا شیرینی آن شغل رادریابد و در آموزش و رشد بیشتر درآن رشته علاقمند تر شود.بعد از کسب درآمد و خوب شدن کاسبی می شود که او را متاهل کنند.

,

پادشاهان فارس را رسم این است که فرزندان خود را در سایه خدم و حشم تربیت نمی کنند بلکه آنها را به نقاط دوردست می فرستند تا دور از عیش و راحتی ودر سختی و خشونت و ناملایمات قوی بارآیند وآنهارا از خوردن و آشامیدن و لباس عالی پوشیدن  و تنعم و تجمل منع می کنند.

,

برای تربیت دختران هم آنچه از روشهای بالا به درد انها می خورد باید عمل شود و ایشانرا در ملازمت خانه و حجاب و وقار و عفت و حیاء و دیگرخصال زنانه باید تربیت نمود و هنرهای زنانه بیاموزندوچون به حد بلاغت رسیدند با کفوی هم شان مواصلت باید ساخت.

,
  • ( در تربیت پسران برای آنها از قهرمانان و شجاعان و کارهای بزرگ مومنان قصه باید ساخت و در تربیت دختران از حیا و عفاف و مهربانی و ایمان ).
,
  • ( در تربیت پسران برای آنها از قهرمانان و شجاعان و کارهای بزرگ مومنان قصه باید ساخت و در تربیت دختران از حیا و عفاف و مهربانی و ایمان ).
  • ,

    به قلم: طاهره بیات

    ,


    انتهای پیام /خ

    ,
    ,

     

    ]
    • برچسب ها
    • #
    • #
    • #
    • #
    • #

    به اشتراک گذاری این مطلب!

    ارسال دیدگاه