مدتی است که بازیسازان برجسته و پلیمیکرهای جوان و تازهای را رو نمیکنیم و بهترین نمونههای موجود مربوط به نسل گذشته و مردانی در مرز پیری هستند. با فوتبال خود چه کردهایم؟[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مدتی است که بازیکنان مجربی که آنها را همواره به عنوان هافبکهای بازیساز و پلیمیکرها میشناسیم، در فوتبال ما کم و کمتر شدهاند و میزان این قلت به حدی رسیده که میترسیم این نسل شایسته و واقعا ضروری در آستانه انقراض باشد و به زودی زود اثری از آنها نبینیم و فوتبال خشک شده و فاقد انعطاف و ماشینی شده ما از این هم نادیدنیتر و فاقد حتی ذرهای انعطاف و زیبایی شود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
آخرین و تنها پلیمیکرهای باقیمانده فوتبال ما که این لفظ سزاوار آنها است شاید مهدی رجبزاده و قاسم حدادیفر از ذوبآهن و ایمان مبعلی از نفت تهران باشند و همینطور مجتبی جباری که فزونتر از دو سال است هنرهای ویژه خود را دور از ایران و در لیگ قطر عرضه میکند. اینکه چطور شد اینگونه بازیکنان کمیاب و نایابتر شوند، بر ما نیز کمی تا قسمتی پوشیده است و بد نیست که توضیحات مربیان را که سازندگان هر موج تازه و کهنی در فوتبال هستند، بشنویم اما این را میدانیم که به سبب بروز خدشه در چرخه تولید اینگونه بازیکنان سن تک محصولات باقیمانده نیز به شکل خطیری بالا رفته و بر ناامیدیها افزوده است؛ «مهدی رجبزاده همیشه خوب» 37 ساله است، قاسم حدادیفر فنی و چپپا 33 سال سن را رد کرده است. ایمان مبعلی تا 34 سالگی فاصله زیادی ندارد و مجتبی جباری نیز 33 ساله است. میتوان محمد نوری را هم که پنج ماهی است به لیگ قطر کوچ کرده وارد همین چرخه کرد و با قدری ارفاق در سطح چهار مهره فوق دانست اما او نیز 30 سال سن را رد کرده و اگر سایر تیمهای لیگ را بگردیم هر چند به نمونههای بختیار رحمانی نیز برخورد میکنیم اما آنها به لحاظ کیفی بسیار پایینتر از افرادی هستند که نامشان آمد و شاید سخت باشد که در آینده هم بتوانند به این سطح برسند.
هافبکهایی چون آندو تیموریان از نسل قبلی و روزبه چشمی از نسل جدید بیشتر مخرب بازی حریفان هستند تا سازنده بازی تیم خودشان و حتی جواد نکونام که رکورددار بازیهای ملی در ایران شده است، ادغامی از یک هافبک دفاعی و یک هافبک وسط طراح است و او نیز یک بازیساز برجسته نیست.
نگاه به عقبتر هم ما را رستگار نمیکند و حمید استیلی نیز در چنان تعریفی نمیگنجید و کریم باقری هم با اینکه در یک گزینش تازه بهترین هافبک وسط پس از انقلاب شناخته شد، یک Playmaker به معنای سنتی آن نبود و کارش را از دفاع چپ شروع کرد و به دفاع وسط و هافبک وسط آمد و در یک مقطع زمانی آنقدر درگیر گلزنی شد که از خصلتهای یک پلیمیکر به کلی دور ماند.
بنابراین آخرین نمونههای بزرگ قبلی قبل از «نسل فعلی رو به انقراض» به نسل محسن عاشوری، امیر قلعهنویی و حمید درخشان برمیگردد و البته درخشان هم از هافبک چپهای کوچ کرده به هافبک میانی بود. بعید است که دلیل عدم رویکرد کارلوس کیروش به پلیمیکرها پس از قطع ارتباط کاریاش با جباری فقدان چشمگیر نفرات این پست در کشورمان بوده باشد زیرا او این فرصت را بارها داشت که به مبعلی و حدادیفر در این عرصه میدان بدهد و هرگز نداد و به کمترین میزان در مورد نفر دوم (حدادیفر) اکتفا کرد و الان دو سال و نیم است که تیمش را کلا بدون یک هافبک وسط بازیساز میبندد و چون مقابل رقبای متوسط آسیاییاش پیوسته نتیجه میگیرد، کمتر کسی به او خرده میگیرد و اصولا کمتر کسی متوجه فقدان پلیمیکرها در سیستمهای انتخابی سرمربی پرتغالی تیم ملی ایران میشود!
فقدان چنین بازیکنی یا داشتن نمونههای متوسط و فاقد کارآیی آن به اکثر قریب به اتفاق تیمهای باشگاهی ما بسط مییابد و به رغم تعریفهای اخیر از سعید عزتاللهی باید متذکر شویم که او فاصله کیفی و فنی فراوانی با پلیمیکرها دارد و اصولا جنس بازیاش از این قبیل نیست و ذاتا یک هافبک وسط بازیساز با قوه ارسال پاسهای قطری با طول زیاد و تغییر ریتم بازی تیمش نیست و استیلیوار، بیشتر به درد درگیریها و نبردهای فیزیکی میخورد و چشمی و نوراللهی نیز همینطور.
راستی با فوتبال خود چه کردهایم که فقط سه دهه بعد از ظهور یک موج از هافبک وسطهای خلاق و طراح و استمرار آنها در دهههای بعدی، اینک به برهوتی از بیاستعدادیها در این زمینه رسیدهایم؟
ایران ورزشی
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه