اخبار داغ

مروری بر خاطرات فردوست:

ترس شاه از موجودات ریز

ترس شاه از موجودات ریز
برادر تنی محمدرضا، یک فرد وسواسی و منزوی از خانواده در حد مریض بود که نمی‌خواست حتی با نزدیک‌ترین کسان خود مراوده داشته باشد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، روایت دوران پهلوی و به خصوص محمدرضا پهلوی در آئینه خاطرات اطرافیانش پر از حاشیه و نکات جالب است. در این میان کتاب «ظهور و سقوط پهلوی»؛ خاطرات ارتشبد حسین فردوست از همه قابل تامل‌تر است. در ایام بهمن ماه سعی خواهیم کرد تا بخش‌هایی از خاطرات رجال پهلوی را برای مخاطبین خود منتشر نماییم:

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,

علیرضا، برادر تنی محمدرضا و تنها برادر تنی او، یک فرد وسواسی و منزوی از خانواده در حد مریض بود که نمی‌خواست حتی با نزدیک‌ترین کسان خود مراوده داشته باشد. در هیچ‌یک از مهمانی‌ها، حتی خصوصی، شرکت نمی‌کرد و اگر در مواردی لازم بود که شرکت نماید پس از چند دقیقه مهمانی را ترک می‌کرد.

,

او با یک زن فقیر لهستانی، از همان نوع که در زمان جنگ تعدادی را به تهران آوردند، در پاریس ازدواج کرد و از او یک پسر داشت به نام علی پاتریک که تصور می‌کنم هنوز در ایران باشد. علیرضا همیشه خود را مریض تصور می‌کرد و همین حالت در محمدرضا هم بود.

,

او نیز هر لحظه تصور می‌کرد که میکروبی به او حمله کرده و بدون پزشک یک لحظه نمی‌توانست زندگی راحتی داشته باشد. پس، محمدرضا و علیرضا هر دو دارای یک مرض بودند که می‌توان آن را «میکروفوبیا» یعنی ترس از میکروب به طور دائم و تما‌م‌مدت شبانه‌روز و برای تمام عمر، نامید.

,

در چنین مواقعی، محمدرضا اگر پزشک حضور نداشت او را احضار می‌کرد و تا دکتر برسد از من و از هر فردی که در دسترس بود، حتی از پیشخدمت‌ها، سؤالات گوناگونی می‌ پرسید و لازم بود به او گفته شود که به هیچ‌وجه چنین میکروبی به شما حمله نکرده! با این جواب او تا اندازه‌ای راحت می‌شد، ولی مدت آرامشش کوتاه بود و دو مرتبه ناراحتی شروع و سؤالات هم شروع می‌شد.

,

علیرضا نیز همین مرض را داشت، ولی مرض او با عدم معاشرت کامل توأم بود. او تمام زندگی خود را در کوه‌ها به شکار می‌گذرانید و فقط یک نفر را دوست داشت و او حسن شکارچی، از مأمورین مراقبت شکارگاه سلطنتی، بود؛ فردی بیسواد که باید شب و روز با علیرضا می بود، تنها فردی که با  وی ساعت‌ها صحبت می‌کرد، همین حسن شکارچی بود.

,

انتهای پیام/م

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه