اخبار داغ

آذربایجان غربی؛ مسیری کوتاه از کارگر نمونه تا کارگری بیکار

آذربایجان غربی؛ مسیری کوتاه از کارگر نمونه تا کارگری بیکار
کی از اولین شرایط توسعه یافتگی در هر جامعه رسیدن به یک رفاه نسبی در آن جامعه است که متاسفانه این امر در ایران به این زودی ها محقق نمی شود چرا که انگار پول همیشه حرف اول را می زند و گویی حلال مشکلات است و قشر ضعیف از رسیدن به آن محروم هستند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مکریان، زحمت کش ترین قشر جامعه در واقع افرادی هستند که شاید علیرغم تلاش شبانه روزی خود هیچ وقت نتوانسته اند هم اندازه تلاش خود بهره ببرند. در هر جامعه ای کارگران سخت کوش ترین افراد هستند؛ افرادی که کمتر توانسته اند به طور کامل به حق و حقوق خود برسند و زندگی حتی در سطح متوسط را تجربه کنند. یکی از اولین شرایط توسعه یافتگی در هر جامعه  رسیدن به یک رفاه نسبی در آن جامعه است که متاسفانه این امر در ایران به این زودی ها محقق نمی شود چرا که انگار پول همیشه حرف اول را می زند و گویی حلال مشکلات است و قشر ضعیف از رسیدن به آن محروم هستند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مکریان,

این درست است که اداره کار و امور اجتماعی کشور قوانینی برای رعایت حقوق کارگران تعیین کرده است اما باید دید چه تعداد از این قوانین در واقعیت اجرا می شود. این یک واقعیت است که کارگران به خاطر ترس از دادن شغل خود مجبورند در مقابل زورگویی و استثمار کارفرمای خود سکوت کنند. حال آنکه نظارت درستی نیز وجود ندارد که کارفرما را موظف به رعایت قوانین مربوطه کند. در اطرافیان خود شاهد افرادی هستیم که علیرغم کار چندین ساله بیمه ای ندارند و چون به علت نبود شغل و البته سختی در امرار معاش دم بر نمی آورند و کارفرماها نیز با ادعای توافقی بودن کار، از ادای کامل حقوق کارگر سرباز می زنند. اما واقعا کدام توافق؟ توافقی که از سر ناچاری و بی پولی و ترس از بیکاری صورت گرفته،  اجبار است نه توافق.

,

خصوصی سازی بدون شرط  بلای جان کارگران

,

مسعود احسانی یکی از کارگرانی است که علیرغم سالها کار در کارخانه گونی بافی ارومیه هیچ وقت به حق و حقوق خود نرسیده است. وی در گفت و گو با خبرنگار ما در خصوص نحوه استخدام و فعالیت خود می گوید: در مهرماه  سال 70 که کارخانه گونی بافی ارومیه در حال تاسیس بود و هنوز در مرحله احداث ساختمان محسوب می شد استخدام شدم.

,

احسانی با بیان اینکه این در آن زمان کارخانه گونی بافی متعلق به بنیاد شهید بود و درواقع یک کارخانه دولتی محسوب می شد، ادامه می دهد: تا سال 84کارخانه فعالیت داشت و خط تولید آن فعال بود تا اینکه با قانونی که در آن زمان تصویب شد کارخانه به بخش خصوصی واگذار شد و متاسفانه هر کسی که آمد به جای افزایش راندمان کاری فقط به خرید و فروش کارخانه پرداخت و آن را به تعطیلی کشاند.

,

کارگر نمونه آذربایجان غربی، که به عنوان سرپرست فنی در کارخانه مشغول به کار بود، می گوید: متاسفانه خصوصی سازی در حالی صورت گرفت که کارگران نادیده گرفته شدند و چون نظارتی نیز بر فعالیت مکان های واگذاری شده صورت نگرفت  و همین موضوع باعث شد تا کارگرانی که چندین سال عمر و جوانی خود را صرف کار در این مراکز کرده بودند متضرر شوند. وی که به علت کار با مواد سمی شامل قانون سختی کار شده و سی و یک سال و سه ماه سابقه کار دارد و علیرغم آن کمترین حقوق بازنشستگی را دریافت می کند، می گوید: نزدیک به هفت سال است که کارخانه هیچ تولیدی نداشته است و در این مدت من یک سال بیمه بیکاری دریافت کرده ام و همین موضوع باعث شده تا با سابقه کاری که دارم کمترین مقدار بازنشستگی را دریافت کنم.

,

احسانی  که جز کارگران متخصص محسوب می شود، می گوید: 60 نفر کارگر در کارخانه گونی بافی مشغول بودیم که بعد از تعطیلی آن همگی بیکار شدیم و چون همگی سرپرست خانواده محسوب می شدیم برای امرار معاش متحمل سختی و فشار زیادی بودیم. هرچند که  برای حل مشکل بارها به سازمان های مختلف و حتی وزارت کشور و مجلس شورای اسلامی مراجعه  کرده ایم اما هیچ کس نتوانست جواب روشنی به ما بدهد و در آخر کارگری که حقوق کارگری به سختی هزینه زندگیش را تامین می کند حتی از رسیدن به آن نیز محروم می شود  که امیدوارم فکری به حال آن شود.

,

اقتصادی که فقیر روز به روز فقیر تر می شود

,

ع.م یک کارگر مهابادی است که با شصت و چهار سال سن به طور آزاد فعالیت می کند و حتی بیمه کارگری نیز ندارد. او در خصوص مشکلات کارگران می گوید: کارگران زحمت کش ترین قشر جامعه هستند و بیشترین کار بر روی دوش آنها است در حالی که سود و منفعت اصلی شامل حال سرمایه داران و کارفرماها می شود و این افراد که جوانی خود را گذاشته اند همیشه در حاشیه هستند و به کمترین حق خود نیز نمی رسند. وی در ادامه صحبتهایش با ما از روزگاری می گوید که کار می کرد و کارفرما متعهد به بیمه کردن آنها نبود و در این سن او بازنشسته نشده است. وی می گوید: همین موضوع باعث شده تا ما به موقع و بعد از کارهای زیادی که انجام دادیم بازنشست نشویم و حتی در سنین پیری نیز برای امرار معاش خانواده مجبور به کارگری باشیم، هرچند که در حال حاضر اوضاع بدتر نیز شده است.

,

 پول خوشبختی نمی آورد اما بی پولی بدبختی می آورد

,

وی ادامه می دهد: واقعا چه کسی در جامعه کنونی ما صدای قشر کم درآمد را می شنود و البته به آن توجه می کند تا رفاه نسبی که هیچ، بلکه یک زندگی متوسط شامل حال مردم شود چرا که اقتصاد ما به گونه ای پیش می رود که ثروتمند روز به روز ثروتمندتر و فقیر روز به روز فقیرتر می شود و در این میان کسی که همیشه متضرر می شود قشر کم درآمد و خصوصا کارگر است.

,

این کارگر مهابادی می گوید: بسیار شنیده ایم که پول خوشبختی نمی آورد و شاید این موضوع حقیقت داشته باشد اما مطمنئا بی پولی باعث بدبختی خواهد شد و این موضوع شامل حال کارگرانی می شود که نه تضمین شغلی دارند و نه حتی در زمان حال درآمد معقولی دارند در حالی که بیشترین فعالیت را انجام می دهند. وی که زیر بار مشکلات کمرش خمیده شده اذعان می کند: همه ساله حقوق کارمندان افزایش پیدا می کند ولی با این حال ناراضی هستند هرچند که آنها نیز حق دارند اما کسی به کارگرانی که حقوقشان هیچ وقت معادل زحمتشان نبوده توجه ندارد. البته در حال حاضر کمتر مکانی حتی همین حقوق مصوب و بیمه را پرداخت می کنند و بیشتر در فکر استثمار کارگر هستند.

,

انتهای پیام/م

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه