اخبار داغ

بررسی ابعاد دین پژوهه دو شخصیت معاصر؛

مطهری و شریعتی؛ تقابل یا توازن؟

مطهری و شریعتی؛ تقابل یا توازن؟
در مورد تفاوت نگرش دکتر شریعتی و استاد مطهری در برداشت از دین، مهم­ترین منبعی که منجر به اختلاف نگرش این دو می شود، این است که دکتر شریعتی یک برداشت جامعه شناسانه دارد و استاد مطهری در برداشت خود از دین یک دیدگاه فلسفی ارائه می­ دهد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از سفیرافلاک، در طول ادوار تاریخی، محققان در پی یافتن پاسخی متقن و گیرا برای ابعاد گوناگون مسئله­ دین، مقوله­ مرگ و سرنوشت انسان بوده ­اند؛ گاه کاوش­های این پژوهشگران منتج به یافته­ های قابل تأملی شده و گاهی هم دست خالی برگشته ­اند یا تنها برای برهه­ هایی از زمان توانسته ­اند گروهی از مردم عصر خود را اقناع کنند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, سفیرافلاک,

در دوران معاصر هم شخصیت­ های شرقی و غربی به این امر اشتغال ورزیده ­اند. در مطلبی که ارائه می ­گردد سعی می ­شود که تقابل دو شخصیت دین­ پژوه معاصر یعنی شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی از زوایای مختلف مورد بازخوانی قرار گیرد.

, در دوران معاصر هم شخصیت­ های شرقی و غربی به این امر اشتغال ورزیده ­اند. در مطلبی که ارائه می ­گردد سعی می ­شود که تقابل دو شخصیت دین­ پژوه معاصر یعنی شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی از زوایای مختلف مورد بازخوانی قرار گیرد.,

چندین کتاب پیرامون زندگینامه دکتر شریعتی تدوین شده.  بر این اساس زندگی دکتر شریعتی را می ­توان به چهاردوره تقسیم کرد:

, چندین کتاب پیرامون زندگینامه دکتر شریعتی تدوین شده.  بر این اساس زندگی دکتر شریعتی را می ­توان به چهاردوره تقسیم کرد:,

دوره اول:

, دوره اول:,

قبل از سفر به فرانسه،یعنی هنگام تحصیل در دانشکده ادبیات مشهد،که به فعالیت های اجتماعی و فرهنگی نیز پرداخت و ماحصل آن در فاصله سال های 1333 و 1338 ه.ش انتشار سه ترجمه و یک جزوه است.

,

دوره دوم:

, دوره دوم:, دوره دوم:,

زمان تحصیل در فرانسه. میل وافر به آموختن او را به غرب برد.در فرانسه برای آن که زودتر و سریع­تر به هدف خود دست بیابد و زبان را یاد بگیرد، به ترجمه کتاب«نیایش»اثر «الکسیس کارل» پرداخت.

,

همزمان با تحصیل، با جبهه آزادی­بخش الجزایر آشنا شد و همراه و دوشادوش با آن ها برای استقلال الجزایر تلاش می کرد.با پایان یافتن تحصیل در فرانسه، تصمیم گرفت به ایران بازگردد و به مبارزه فکری، فرهنگی و سیاسی مبادرت ورزد که در مرز ایران و ترکیه دستگیر و روانه زندان می شود.

,

دوره سوم:

, دوره سوم:,

نقطه­ شروع زندگی فرهنگی-معنوی شریعتی بعد از بازگشت به وطن و پس از آزادی از زندان از سال 1344 ه.ش است. در همین دوره شریعتی، اندیشه­ های بلند عرفانی خویش را در کتاب«کویر»به رشته تحریر درمی­آورد.

,

بخش اعظم این دوره مربوط می شود به سال های فعالیت شریعتی در حسینیه ارشاد،که در سال1346 ه.ش تأسیس شد. هدف این مؤسسه عبارت بود از انجام مطالعات و تحقیقات درباره مسائل علمی؛ دینی و نشر تعلیمات اسلامی.

, بخش اعظم این دوره مربوط می شود به سال های فعالیت شریعتی در حسینیه ارشاد،که در سال1346 ه.ش تأسیس شد. هدف این مؤسسه عبارت بود از انجام مطالعات و تحقیقات درباره مسائل علمی؛ دینی و نشر تعلیمات اسلامی.,

ناگفته نماند شریعتی نخستین کسی بود که در ایران و در اسلام بر ترکیب شدن دین و ایدئولوژی پافشاری کرد، با این تفاوت که  او در قید این نبود که ایدئولوژی را به مفهومی درک کند که در لغت یا در ادبیات سیاسی مطرح است؛ بلکه ایدئولوژی بار معنایی جدیدی داشت. تعریف شریعتی از ایدئولوژی، ایمانی بود که بر چند پایه استوار باشد:

, ناگفته نماند شریعتی نخستین کسی بود که در ایران و در اسلام بر ترکیب شدن دین و ایدئولوژی پافشاری کرد، با این تفاوت که  او در قید این نبود که ایدئولوژی را به مفهومی درک کند که در لغت یا در ادبیات سیاسی مطرح است؛ بلکه ایدئولوژی بار معنایی جدیدی داشت. تعریف شریعتی از ایدئولوژی، ایمانی بود که بر چند پایه استوار باشد:,

آگاهی، هدایت، رستگاری، کمال، ارزش، آرمان و مسئولیت

, آگاهی، هدایت، رستگاری، کمال، ارزش، آرمان و مسئولیت,

و در این بین، «آگاهی» نسبت به دیگر پایه­ ها، از ارجحیت و اهمیت بیشتری برخوردار بود. آگاهی درست اجتماعی را،  سازنده جامعه می­دانست، نه فلسفه و فیزیک را که اصول بحث آن را مبتنی بر معادلات می­شمرد.

,

اهمیت ایدئولوژی برای شریعتی، به اندازه­ای بود که فقدان یا فقر ایدئولوژی را فاجعه­ می­دانست:

, اهمیت ایدئولوژی برای شریعتی، به اندازه­ای بود که فقدان یا فقر ایدئولوژی را فاجعه­ می­دانست:,

«امروز ما قربانی سه فاجعه ­ایم:تضاد طبقاتی،تفرقه سیاسی و فقر ایدئولوژی».

, «امروز ما قربانی سه فاجعه ­ایم:تضاد طبقاتی،تفرقه سیاسی و فقر ایدئولوژی».,

شریعتی ایدئولوژی مذهبی و غیرمذهبی را تفکیک می­کرد و ایدئولوژی غیرمذهبی را زاییده عقل فلسفی یا علمی انسان می­شمرد. وی همچنین ایدئولوژی های مذهبی را دنباله طبیعی و تکامل یافته غریزه و غریزه را نیروی طبیعی می­دانست که موجود زنده را به طور ناخودآگاه در زندگی هدایت می­کند.

,

شریعتی با همین بنای فکری با استاد مطهری آشنا می­شود که یکی از اعضای هیأت امنای حسینیه ارشاد بود. ایشان از محمدتقی شریعتی و دکتر شریعتی(پدر و پسر)دعوت می­کند تا با حسینیه ارشاد همکاری کنند و آن ها نیز دعوت را می­پذیرند. این در حالی است که مبنای فلسفی استاد مطهری از فلسفه ملاصدرا، آب می­خورد. دلیل اصلی آن هم این است که از قرن 11 هجری به بعد، حوزه ­های علمی ایران را تحت تأثیر خود قرار داده است ,  و دیگر این که استاد مطهری طبعاً و خلقتاً دارای استعداد فلسفی و تفکر عقلی بوده است، بنابراین جذبه استعداد و گرایش فکری مطهری از ابتدا به طرف فلسفه بوده است.

, شریعتی با همین بنای فکری با استاد مطهری آشنا می­شود که یکی از اعضای هیأت امنای حسینیه ارشاد بود. ایشان از محمدتقی شریعتی و دکتر شریعتی(پدر و پسر)دعوت می­کند تا با حسینیه ارشاد همکاری کنند و آن ها نیز دعوت را می­پذیرند. این در حالی است که مبنای فلسفی استاد مطهری از فلسفه ملاصدرا، آب می­خورد. دلیل اصلی آن هم این است که از قرن 11 هجری به بعد، حوزه ­های علمی ایران را تحت تأثیر خود قرار داده است ,  و دیگر این که استاد مطهری طبعاً و خلقتاً دارای استعداد فلسفی و تفکر عقلی بوده است، بنابراین جذبه استعداد و گرایش فکری مطهری از ابتدا به طرف فلسفه بوده است.,

استاد مطهری همواره به دنبال واقعیت ها می­ گشت و می خواست نخست به هدف اصلی فلسفه برسد. وی در بررسی واقعیت ها و ضرورت­ها، ابتدا موضوع علم را بیان می­کرد، تعریف و هدف یا بیان این سه امر، با مسائل علمی مشخص و حد و مرز هر علم شناخته می­شد، تا بی جهت طالب علم از موضوع بحث خارج نشود. امتیاز دوم شهید مطهری استقلال رأی او بود. افراد واقعگرا و مصلح در علم، همواره حقیقت را بر عوامل دیگر مقدم می­داشتند و با دید انتقادی به گفته دیگران می­نگریستند؛ البته با حفظ مقام و منزلت آن شخص، استاد مطهری مدافع سرسخت ملاصدرا بود، اما هر چه با آثار و تألیفات ایشان گام به گام پیش می­رویم، می­بینیم این طرفداری و حمایت، به تدریج متعادل می­شود و در بسیاری از موارد حتی انتقاد هم از وی می­کند. سوم این که شهید مطهری نیازها را در نظر داشته است. سراسر آثار وی حاکی از این مطلب است.

, استاد مطهری همواره به دنبال واقعیت ها می­ گشت و می خواست نخست به هدف اصلی فلسفه برسد. وی در بررسی واقعیت ها و ضرورت­ها، ابتدا موضوع علم را بیان می­کرد، تعریف و هدف یا بیان این سه امر، با مسائل علمی مشخص و حد و مرز هر علم شناخته می­شد، تا بی جهت طالب علم از موضوع بحث خارج نشود. امتیاز دوم شهید مطهری استقلال رأی او بود. افراد واقعگرا و مصلح در علم، همواره حقیقت را بر عوامل دیگر مقدم می­داشتند و با دید انتقادی به گفته دیگران می­نگریستند؛ البته با حفظ مقام و منزلت آن شخص، استاد مطهری مدافع سرسخت ملاصدرا بود، اما هر چه با آثار و تألیفات ایشان گام به گام پیش می­رویم، می­بینیم این طرفداری و حمایت، به تدریج متعادل می­شود و در بسیاری از موارد حتی انتقاد هم از وی می­کند. سوم این که شهید مطهری نیازها را در نظر داشته است. سراسر آثار وی حاکی از این مطلب است.,

هر کتاب و اثری را برای رفع نیازی نوشته و بدون احساس نیاز و هدف درست و مشخص قلم به دست نمی گرفت. مطهری با استفاده از روش فلسفی خود، مطالب و مسائل فلسفی را با توجه به مکتب های مختلف از هم تفکیک می کرد و هیچ گاه مکتب­ها را با هم در نمی­آمیخت. همواره دقت می­کرد که در فرق فلسفه مادی و فلسفه اسلامی نقاط اختلاف و برخورد مکتب ها را تشخیص دهد.او ایراد عمده­ای که از فلسفه غرب می­گیرد، همین است که گرچه کانت و دیگران در اروپا پیدا شدند و فلسفه الهی عرضه کردند،اما فلسفه آنان ناتمام و حساب شده بود و نتوانستند در برابر فلسفه مادی مقاومت کنند. در غرب فلسفه جامع و کاملی در اختیار ندارند، در حالی که مسلمانان فلسفه جامع و کاملی در اختیار دارند. مطهری مسائل فلسفی را توأم با سیر تاریخی آن ها بیان می کند،همین اصل را کاملا در مباحث علمی رعایت می کرد.(53)و به وفور در آثار وی مشاهده می کنیم. روش نگارش شهید مطهری، ساده نویسی(54)و سعی در تسهیل و آسان ساختن و تنزل دادن به مسائل علمی، به کار بردن کلمات مأنوس و اجتناب کردن از کلمات و اصطلاحات نامأنوس، عرضه کردن مطالب به غیر از زبان اصطلاحات علمی برای سهولت فهم و نیز آگاه کردن نسلی که در آن زمان دچار بی هویتی شده بود.

, هر کتاب و اثری را برای رفع نیازی نوشته و بدون احساس نیاز و هدف درست و مشخص قلم به دست نمی گرفت. مطهری با استفاده از روش فلسفی خود، مطالب و مسائل فلسفی را با توجه به مکتب های مختلف از هم تفکیک می کرد و هیچ گاه مکتب­ها را با هم در نمی­آمیخت. همواره دقت می­کرد که در فرق فلسفه مادی و فلسفه اسلامی نقاط اختلاف و برخورد مکتب ها را تشخیص دهد.او ایراد عمده­ای که از فلسفه غرب می­گیرد، همین است که گرچه کانت و دیگران در اروپا پیدا شدند و فلسفه الهی عرضه کردند،اما فلسفه آنان ناتمام و حساب شده بود و نتوانستند در برابر فلسفه مادی مقاومت کنند. در غرب فلسفه جامع و کاملی در اختیار ندارند، در حالی که مسلمانان فلسفه جامع و کاملی در اختیار دارند. مطهری مسائل فلسفی را توأم با سیر تاریخی آن ها بیان می کند،همین اصل را کاملا در مباحث علمی رعایت می کرد.(53)و به وفور در آثار وی مشاهده می کنیم. روش نگارش شهید مطهری، ساده نویسی(54)و سعی در تسهیل و آسان ساختن و تنزل دادن به مسائل علمی، به کار بردن کلمات مأنوس و اجتناب کردن از کلمات و اصطلاحات نامأنوس، عرضه کردن مطالب به غیر از زبان اصطلاحات علمی برای سهولت فهم و نیز آگاه کردن نسلی که در آن زمان دچار بی هویتی شده بود.,

سخنرانی های شریعتی، در میان نسل جوان که مشتاق فراگیری مطالب دینی و علمی بودند، بازتاب زیادی داشت.تا اینکه در اواخر آبان 1351 ه.ش فعالیت حسینیه ارشاد متوقف می­شود. از این تاریخ شریعتی به زندگی مخفی رو می آورد. شریعتی بعد از یک سال زندگی در خفا،به دلیل آنکه ساواک به خاطر وی پدرش را زندانی کرده بود،مجبور می شود خود را به ساواک معرفی کند. شریعتی مدت 18 ماه در زندان، در سلول انفرادی به سر می برد.تا اینکه در ابتدای سال 1354 ه.

, سخنرانی های شریعتی، در میان نسل جوان که مشتاق فراگیری مطالب دینی و علمی بودند، بازتاب زیادی داشت.تا اینکه در اواخر آبان 1351 ه.ش فعالیت حسینیه ارشاد متوقف می­شود. از این تاریخ شریعتی به زندگی مخفی رو می آورد. شریعتی بعد از یک سال زندگی در خفا،به دلیل آنکه ساواک به خاطر وی پدرش را زندانی کرده بود،مجبور می شود خود را به ساواک معرفی کند. شریعتی مدت 18 ماه در زندان، در سلول انفرادی به سر می برد.تا اینکه در ابتدای سال 1354 ه.,

ش شریعتی از زندان آزاد و خانه نشین می شود و بالاخره در سال 1356 به اروپا مهاجرت کرده و همانجا به دیار باقی می رود. دکتر شریعتی وقتی که می­خواهد ایدئولوژی را استدلال کند، بر پایه آگاهی بخشی ایدئولوژی تأکید می کند. جریانی را مذمت می­کند که اسلام را از ایدئولوژی، به «فرهنگ» درآورد.

, ش شریعتی از زندان آزاد و خانه نشین می شود و بالاخره در سال 1356 به اروپا مهاجرت کرده و همانجا به دیار باقی می رود. دکتر شریعتی وقتی که می­خواهد ایدئولوژی را استدلال کند، بر پایه آگاهی بخشی ایدئولوژی تأکید می کند. جریانی را مذمت می­کند که اسلام را از ایدئولوژی، به «فرهنگ» درآورد.,

این موضوع را تا آنجا ادامه می­دهد که حتی قرآن را کتابی فکری، اعتقادی، هدایتی و ایدئولوژیکی می­خواند.

, این موضوع را تا آنجا ادامه می­دهد که حتی قرآن را کتابی فکری، اعتقادی، هدایتی و ایدئولوژیکی می­خواند.,

در قرن بیستم،که رقابت فشرده­ای میان ایدئولوژی­ها وجود دارد، اگر اسلام پایین­تر از ایدئولوژی­های بشری نظیر سوسیالیسم، فلسفه علمی تاریخی و اگزیستیالیسم قرار گیرد، آن اسلام را «رفتنی» می داند و اسلام راستین را ایدئولوژی «ماوراء علم» می­خواند.با توجه به اینکه در ایدئولوژی آگاهی بخشی محور اصلی است، به باور شریعتی به کمک اسلام به صورت یک ایدئولوژی می توان بسیاری از مسایل«حل نشده را»فهمید. در نگاه شریعتی از دیگر ویژگی های ایدئولوژی نجات بخشی طبقه مظلوم، محکوم و محروم است.

,

از این رو، رسالت اسلام را ایدئولوژی الهی«نجات طبقه محکوم و محروم» می داند، همچنین مبارزه با قوانین وضعی،ارزش های هنری و اخلاقی ای که طبقه حاکم آن ها را ایجاد کرده است. شریعتی مهم ترین عامل شکل دهنده به یک جامعه تازه،ملت تازه،حرکت تازه،ایمان تازه را ایدئولوژی می داند، زیرا در نظر وی این ایدئولوژی است که عین(اجتماع)را تغییر می دهد، این ایدئولوژی است که یک انسان جدید خلق می کند ایدئولوژی به کمک ستون های اصلیش چون آگاهی بخش،تعهد،نفی فاصله طبقاتی و...

, از این رو، رسالت اسلام را ایدئولوژی الهی«نجات طبقه محکوم و محروم» می داند، همچنین مبارزه با قوانین وضعی،ارزش های هنری و اخلاقی ای که طبقه حاکم آن ها را ایجاد کرده است. شریعتی مهم ترین عامل شکل دهنده به یک جامعه تازه،ملت تازه،حرکت تازه،ایمان تازه را ایدئولوژی می داند، زیرا در نظر وی این ایدئولوژی است که عین(اجتماع)را تغییر می دهد، این ایدئولوژی است که یک انسان جدید خلق می کند ایدئولوژی به کمک ستون های اصلیش چون آگاهی بخش،تعهد،نفی فاصله طبقاتی و...,

موجب می شود تا از کنار رفتن حجاب هایی که باعث سکون و سکوت طبقات محروم شده است،طبقه محروم وضعیت خود را شناسایی کند و به کمک ایدئولوژی،که برای آن ها در حکم تکنیک می باشد، در وضعیت اجتماعی خود تحولی ایجاد کند.

, موجب می شود تا از کنار رفتن حجاب هایی که باعث سکون و سکوت طبقات محروم شده است،طبقه محروم وضعیت خود را شناسایی کند و به کمک ایدئولوژی،که برای آن ها در حکم تکنیک می باشد، در وضعیت اجتماعی خود تحولی ایجاد کند.,

شریعتی وقتی درس­های اسلام­شناسی در حسینیه ارشاد را ارائه می­داد، بحث اول به شناخت مکتب مربوط می­شد. در شناخت مکتب مسأله را تشریح می­کرد که در رأس هر مکتبی یک جامعه ایده آل داریم و یک انسان ایده آل و برای رسیدن به این دو آرمان، ایدئولوژی لازم است، زیرا«هر کس ایدئولوژی دارد، هم جامعه ایده آل دارد هم انسان ایده آل به عقیده شریعتی،ایدئولوژی دو مرحله دارد، در مرحله اول ایجاد«یک نظام انقلابی، بر اساس یک رهبری ایدئولوژیک انقلابی، برای دوره موقتی» که آن را دوره«خودسازی انقلابی جامعه» می­نامد و مرحله دوم که«جامعه به خودآگاهی رسیده است و تعداد رأی­ها با رأس­ها برابر می شود.» ،به تعبیری رأی دهنده از شناخت و آگاهی برخوردار می­شود، که در این هنگام«دوره انقلابی به پایان می رسد،و نظام دموکراتیک» جانشین می گردد، از این رو ایدئولوژی را نه تنها دشمن دموکراسی نمی­داند که خلاق نظام دموکراتیک می­خواند.

, شریعتی وقتی درس­های اسلام­شناسی در حسینیه ارشاد را ارائه می­داد، بحث اول به شناخت مکتب مربوط می­شد. در شناخت مکتب مسأله را تشریح می­کرد که در رأس هر مکتبی یک جامعه ایده آل داریم و یک انسان ایده آل و برای رسیدن به این دو آرمان، ایدئولوژی لازم است، زیرا«هر کس ایدئولوژی دارد، هم جامعه ایده آل دارد هم انسان ایده آل به عقیده شریعتی،ایدئولوژی دو مرحله دارد، در مرحله اول ایجاد«یک نظام انقلابی، بر اساس یک رهبری ایدئولوژیک انقلابی، برای دوره موقتی» که آن را دوره«خودسازی انقلابی جامعه» می­نامد و مرحله دوم که«جامعه به خودآگاهی رسیده است و تعداد رأی­ها با رأس­ها برابر می شود.» ،به تعبیری رأی دهنده از شناخت و آگاهی برخوردار می­شود، که در این هنگام«دوره انقلابی به پایان می رسد،و نظام دموکراتیک» جانشین می گردد، از این رو ایدئولوژی را نه تنها دشمن دموکراسی نمی­داند که خلاق نظام دموکراتیک می­خواند.,

شریعتی ایدئولوژی را دارنده جهت سیاسی، پایگاه اجتماعی،جهت گیری طبقاتی،استراتژی، تاکتیک و سازمان می دانست و شیعه را به عنوان حقیقی ترین فهم از اسلام،که دارنده همه این ویژگی هاست،به عنوان یک ایدئولوژی می خواند. یکی از نگاه های قابل تأملی که شریعتی نسبت به مذهب دارد نگرش و تحلیل جامعه شناختی می­باشد به طوری که بین بحران ها و مشکلات در تاریخ و تولد مذهب ها یک رابطه می جوید، قرائت و خوانشی از متون بر جای نهاده شریعتی،فهم مطلوب تری را صورت بندی خواهد کرد:

, شریعتی ایدئولوژی را دارنده جهت سیاسی، پایگاه اجتماعی،جهت گیری طبقاتی،استراتژی، تاکتیک و سازمان می دانست و شیعه را به عنوان حقیقی ترین فهم از اسلام،که دارنده همه این ویژگی هاست،به عنوان یک ایدئولوژی می خواند. یکی از نگاه های قابل تأملی که شریعتی نسبت به مذهب دارد نگرش و تحلیل جامعه شناختی می­باشد به طوری که بین بحران ها و مشکلات در تاریخ و تولد مذهب ها یک رابطه می جوید، قرائت و خوانشی از متون بر جای نهاده شریعتی،فهم مطلوب تری را صورت بندی خواهد کرد:,

«تقارنی که من در تاریخ ادیان و تاریخ تمدن­ها کشف کردم و آن این است که می­بینم اصلی وجود دارد که در آن مرحله و شرایط، رنج ها، پریشانی­ها، گره­ها و مشکلات تازه­ای مطرح می­شود، خود به خود برای حل این مشکل، نیازها و سرنوشتی که بشریت جامعه و زمان دچارش شده، اندیشه می­شود، مکتب ارائه می­شود و مذهب ظهور می کند.

, «تقارنی که من در تاریخ ادیان و تاریخ تمدن­ها کشف کردم و آن این است که می­بینم اصلی وجود دارد که در آن مرحله و شرایط، رنج ها، پریشانی­ها، گره­ها و مشکلات تازه­ای مطرح می­شود، خود به خود برای حل این مشکل، نیازها و سرنوشتی که بشریت جامعه و زمان دچارش شده، اندیشه می­شود، مکتب ارائه می­شود و مذهب ظهور می کند.,

این نگرش جامعه شناسانه،قصد تخریب قداست مذهب را ندارد و یا قصد این را ندارد که بگوید مکتب یا مذهب را انسان آفریده است،بلکه نزول مکتب،یا مذهب از سوی خدا را نیز مرتبط با شرایط اجتماعی خاص می­داند، به تعبیر دیگری نزول وحی را نیز می توان با اصول علمی تحلیل کرد.شریعتی از مذهب دو تلقی دارد،یکی ایدئولوژی و دیگری سنت اجتماعی.تفاوتی را که بین این دو قایل است،«انتخابی و ارثی بودن می داند،بدین تعبیر مذهبی که در تلقی ایدئولوژی جای می گیرد، یک فرد،طبقه یا ملت آگاهانه انتخاب می کنند.تا وضعیتشان را تغییر دهند و مذهبی که در تلقی سنت اجتماعی است،کسی انتخاب نمی کند،بلکه از طریق«آموزش پدر و مادر»به فرزند انتقال داده می شود.

, این نگرش جامعه شناسانه،قصد تخریب قداست مذهب را ندارد و یا قصد این را ندارد که بگوید مکتب یا مذهب را انسان آفریده است،بلکه نزول مکتب،یا مذهب از سوی خدا را نیز مرتبط با شرایط اجتماعی خاص می­داند، به تعبیر دیگری نزول وحی را نیز می توان با اصول علمی تحلیل کرد.شریعتی از مذهب دو تلقی دارد،یکی ایدئولوژی و دیگری سنت اجتماعی.تفاوتی را که بین این دو قایل است،«انتخابی و ارثی بودن می داند،بدین تعبیر مذهبی که در تلقی ایدئولوژی جای می گیرد، یک فرد،طبقه یا ملت آگاهانه انتخاب می کنند.تا وضعیتشان را تغییر دهند و مذهبی که در تلقی سنت اجتماعی است،کسی انتخاب نمی کند،بلکه از طریق«آموزش پدر و مادر»به فرزند انتقال داده می شود.,

***

, ***,

  در مورد تفاوت نگرش دکتر شریعتی و استاد مطهری در برداشت از دین، مهم­ترین منبعی که منجر به اختلاف نگرش این دو می شود، این است که دکتر شریعتی یک برداشت جامعه شناسنامه دارد و استاد مطهری در برداشت خود از دین یک دیدگاه فلسفی ارائه می­دهد. در طول مطلب به شاخص های مهم نگرش استاد مطهری پرداختیم و در اینجا یک مقایسه تحلیلی از آن ارائه می­کنیم.

,  در مورد تفاوت نگرش دکتر شریعتی و استاد مطهری در برداشت از دین، مهم­ترین منبعی که منجر به اختلاف نگرش این دو می شود، این است که دکتر شریعتی یک برداشت جامعه شناسنامه دارد و استاد مطهری در برداشت خود از دین یک دیدگاه فلسفی ارائه می­دهد. در طول مطلب به شاخص های مهم نگرش استاد مطهری پرداختیم و در اینجا یک مقایسه تحلیلی از آن ارائه می­کنیم.,

دکتر شریعتی و استاد مطهری برخی نقاط مشترک و برخی تفاوت هایی از لحاظ طرز تفکر دارند. از مهم ترین تفاوت های نگرش فکری دکتر شریعتی و استاد مطهری می توان شیوه طرح و بررسی متفاوت دیدگاه و مطالعاتشان را در تفکراتشان نام برد، اما هدفشان یکی بود.

, دکتر شریعتی و استاد مطهری برخی نقاط مشترک و برخی تفاوت هایی از لحاظ طرز تفکر دارند. از مهم ترین تفاوت های نگرش فکری دکتر شریعتی و استاد مطهری می توان شیوه طرح و بررسی متفاوت دیدگاه و مطالعاتشان را در تفکراتشان نام برد، اما هدفشان یکی بود.,

به عبارت دیگر استاد مطهری بنیاد روحی و مذهبی مردم ایران را در آن زمان بیدار کرد و دکتر شریعتی چارچوبه فکری و برداشت افراد از دین را علمی تر و واقع بینانه نمود. نقش دکتر شریعتی و استاد مطهری در به ثمر رسیدن انقلاب از لحاظ فکری و عملی این دو اندیشمند از لحاظ فکری اقداماتی کردند که به طور مشترک با یک دیدگاه تلفیقی در ادامه بحث آورده می شود.متأسفانه دکتر شریعتی پیروزی انقلاب اسلامی را ندید. دوران مبارزاتی ایشان در داخل و خارج کشور شامل دوران زندان، تلاش های فکری و نویسندگی در حوزه تخصصی یعنی جامعه شناسی ادیان با توجه به اندیشه مبارزاتی تشیع،سخنرانی های متعدد در حسینیه ارشاد و دانشگاه ها جهت مقابله با اندیشه های کمونیستی و ارتجاعی می رسد.در مقابل استاد مطهری نیز ضمن پشت سر گذاشتن دوران مبارزاتی فکری و عملی قبل از پیروزی انقلاب جهت روشن نمودن اذهان جوانان مسلمان دانشگاهی در مقابل افکار الحادی کمونیستی و سخنرانی های پرمحتوا جهت تبلیغ صحیح و ارشادی دینی،پس از انقلاب نیز در حوزه فکری و عملی در شکل دهی انقلاب و ادامه آن گام های بسیار مؤثری برداشتند.

, به عبارت دیگر استاد مطهری بنیاد روحی و مذهبی مردم ایران را در آن زمان بیدار کرد و دکتر شریعتی چارچوبه فکری و برداشت افراد از دین را علمی تر و واقع بینانه نمود. نقش دکتر شریعتی و استاد مطهری در به ثمر رسیدن انقلاب از لحاظ فکری و عملی این دو اندیشمند از لحاظ فکری اقداماتی کردند که به طور مشترک با یک دیدگاه تلفیقی در ادامه بحث آورده می شود.متأسفانه دکتر شریعتی پیروزی انقلاب اسلامی را ندید. دوران مبارزاتی ایشان در داخل و خارج کشور شامل دوران زندان، تلاش های فکری و نویسندگی در حوزه تخصصی یعنی جامعه شناسی ادیان با توجه به اندیشه مبارزاتی تشیع،سخنرانی های متعدد در حسینیه ارشاد و دانشگاه ها جهت مقابله با اندیشه های کمونیستی و ارتجاعی می رسد.در مقابل استاد مطهری نیز ضمن پشت سر گذاشتن دوران مبارزاتی فکری و عملی قبل از پیروزی انقلاب جهت روشن نمودن اذهان جوانان مسلمان دانشگاهی در مقابل افکار الحادی کمونیستی و سخنرانی های پرمحتوا جهت تبلیغ صحیح و ارشادی دینی،پس از انقلاب نیز در حوزه فکری و عملی در شکل دهی انقلاب و ادامه آن گام های بسیار مؤثری برداشتند.,

در حیطه تلاش فکری و اجتماعی آنان،اصول فکری مشترکی داشتند. مطهری و شریعتی مانند دیگر متفکران مسلمان معاصر،معتقد بودند که اسلام حامل رسالت اجتماعی است و لذا به طور طبیعی باید بتواند یک «جامعه ویژه»در چارچوب اصول و مبانی ارزشی توحیدی خود بپردازد.

, در حیطه تلاش فکری و اجتماعی آنان،اصول فکری مشترکی داشتند. مطهری و شریعتی مانند دیگر متفکران مسلمان معاصر،معتقد بودند که اسلام حامل رسالت اجتماعی است و لذا به طور طبیعی باید بتواند یک «جامعه ویژه»در چارچوب اصول و مبانی ارزشی توحیدی خود بپردازد.,

از این رو عقیده داشتند که مسلمانان باید احساس رسالت و مسئولیت اجتماعی کنند و به بنیان نهادن حکومت نوین دینی،سیاسی،اخلاقی و اقتصادی اهتمام ورزند. پس از ارائه این تفسیر از اسلام،این سؤال مطرح می شود که چگونه می­توان رسالت اجتماعی از یاد رفته اسلام را بازیافت و مسلمانان چگونه قادر خواهند بود که جامعه ویژه توحیدی و دینی به مقتضای شرایط نوین زندگی و تمدن و فرهنگ بنیاد نهند؟ پاسخ این بود که اولا باید«فلسفه اجتماعی» تشخیص داده و روشن شود و به ویژه با توجه به اوضاع نوین عصر،بازسازی و بازفهمی شود و ثانیا پیکر دین به صورت یک منظومه کامل و یک مجموعه منسجم و هماهنگ تدوین و تنظیم گردد،به گونه ای که بتواند به نیازهای انسان امروز و مشکلات بسیار جوامع مدرن پاسخ درست و اعتقادی راهگشا بدهد. در این دو مورد،مطهری و شریعتی،فراوان سخن گفته اند.استاد مطهری در آثارش از جمله «اسلام و مقتضیات آن»و«مبانی اقتصاد اسلامی»و در مجموعه«مقدمه ای بر جهان بینی اسلام»در این باب سخن گفته است. در تمامی این آثار و آثار دیگر ایشان،تلاش استاد عمدتا در جهت روشن ساختن فلسفه اجتماعی اسلام و نیز انسجام بخشیدن به عقاید و افکار و آموزش های دیانت اسلام در قالب یک پیکره واحد و یک منظومه و مجموعه هماهنگ است.

, از این رو عقیده داشتند که مسلمانان باید احساس رسالت و مسئولیت اجتماعی کنند و به بنیان نهادن حکومت نوین دینی،سیاسی،اخلاقی و اقتصادی اهتمام ورزند. پس از ارائه این تفسیر از اسلام،این سؤال مطرح می شود که چگونه می­توان رسالت اجتماعی از یاد رفته اسلام را بازیافت و مسلمانان چگونه قادر خواهند بود که جامعه ویژه توحیدی و دینی به مقتضای شرایط نوین زندگی و تمدن و فرهنگ بنیاد نهند؟ پاسخ این بود که اولا باید«فلسفه اجتماعی» تشخیص داده و روشن شود و به ویژه با توجه به اوضاع نوین عصر،بازسازی و بازفهمی شود و ثانیا پیکر دین به صورت یک منظومه کامل و یک مجموعه منسجم و هماهنگ تدوین و تنظیم گردد،به گونه ای که بتواند به نیازهای انسان امروز و مشکلات بسیار جوامع مدرن پاسخ درست و اعتقادی راهگشا بدهد. در این دو مورد،مطهری و شریعتی،فراوان سخن گفته اند.استاد مطهری در آثارش از جمله «اسلام و مقتضیات آن»و«مبانی اقتصاد اسلامی»و در مجموعه«مقدمه ای بر جهان بینی اسلام»در این باب سخن گفته است. در تمامی این آثار و آثار دیگر ایشان،تلاش استاد عمدتا در جهت روشن ساختن فلسفه اجتماعی اسلام و نیز انسجام بخشیدن به عقاید و افکار و آموزش های دیانت اسلام در قالب یک پیکره واحد و یک منظومه و مجموعه هماهنگ است.,

دکتر شریعتی نیز در تمام آثارش و به طور خاص در درس های اسلام شناسی تهران،که اکنون مجموعه آثار 16 تا 18 را تشکیل می دهد،در منابع مختلف از جمله در کتاب«بازیابی هویت ایرانی- اسلامی»(60)به اهمیت تدوین فلسفه اجتماعی اسلام و تنظیم و ترسیم شکل و مکتب اسلام و ضرورت مشخص کردن جایگاه درست،طبیعی و منطقی جهان بینی ایدئولوژی،سیستم ارزش ها و احکام اشاره کرده است. در روزگار شریعتی و مطهری(اواخر عصر پهلوی اول تا انقلاب)جامعه ایران و به خصوص جوانان این سرزمین از دو سو مورد هجوم فکری، ایدئولوژیک و فرهنگی قرار گرفته است.

, دکتر شریعتی نیز در تمام آثارش و به طور خاص در درس های اسلام شناسی تهران،که اکنون مجموعه آثار 16 تا 18 را تشکیل می دهد،در منابع مختلف از جمله در کتاب«بازیابی هویت ایرانی- اسلامی»(60)به اهمیت تدوین فلسفه اجتماعی اسلام و تنظیم و ترسیم شکل و مکتب اسلام و ضرورت مشخص کردن جایگاه درست،طبیعی و منطقی جهان بینی ایدئولوژی،سیستم ارزش ها و احکام اشاره کرده است. در روزگار شریعتی و مطهری(اواخر عصر پهلوی اول تا انقلاب)جامعه ایران و به خصوص جوانان این سرزمین از دو سو مورد هجوم فکری، ایدئولوژیک و فرهنگی قرار گرفته است.,

از یک سو رژیم فاسد و وابسته پهلوی،جامعه و نسل جوان را به غرب زدگی،بی بند و باری، بی هویتی و در نهایت تسلیم در برابر مدرنیسم منحط می کشاند و از تمام امکانات حکومتی،تبلیغاتی و آموزشی خود در این جهت بهره می گرفت و از سوی دیگر ایدئولوژی مارکسیستی و الحادی فرهنگ دینی را تهدید می کرد و بیشتر مخاطبان خود را در میان جوانان روشنفکر و تحصیل کرده دانشگاهی می یافت.

, از یک سو رژیم فاسد و وابسته پهلوی،جامعه و نسل جوان را به غرب زدگی،بی بند و باری، بی هویتی و در نهایت تسلیم در برابر مدرنیسم منحط می کشاند و از تمام امکانات حکومتی،تبلیغاتی و آموزشی خود در این جهت بهره می گرفت و از سوی دیگر ایدئولوژی مارکسیستی و الحادی فرهنگ دینی را تهدید می کرد و بیشتر مخاطبان خود را در میان جوانان روشنفکر و تحصیل کرده دانشگاهی می یافت.,

در دهه 40 و 50 دکتر شریعتی و استاد مطهری نقش مهمی در گرایش نسل جوان به اسلام و دین داشتند.دکتر شریعتی در عرصه دانشگاه و استاد مطهری در حیطه حوزه مذهبی و کار.این دو زمانی شکل منسجم به خود می گیرد زمانی که این دو در حسینیه ارشاد با یکدیگر فعالیت می کنند و در هویت بخشیدن به جوانان و گرایش آنها به اسلام انقلابی و رادیکال و شکست ایدئولوژی های دیگر از جمله ایدئولوژی های مارکسیستی،بی همتا و یگانه بودند.

, در دهه 40 و 50 دکتر شریعتی و استاد مطهری نقش مهمی در گرایش نسل جوان به اسلام و دین داشتند.دکتر شریعتی در عرصه دانشگاه و استاد مطهری در حیطه حوزه مذهبی و کار.این دو زمانی شکل منسجم به خود می گیرد زمانی که این دو در حسینیه ارشاد با یکدیگر فعالیت می کنند و در هویت بخشیدن به جوانان و گرایش آنها به اسلام انقلابی و رادیکال و شکست ایدئولوژی های دیگر از جمله ایدئولوژی های مارکسیستی،بی همتا و یگانه بودند.,

شریعتی و مطهری در خرافه زدایی از ساحت دین،پالایش اسلام از پندارهای غلط،اندیشه های ناروا و پیرایش تشیع از اوهام تاریخی مشترک بودند. البته هر کدام در سطحی و از طریقی و در محدوده ای این مهم را انجام دادند،ولی غایت و هدف یکی بود و سخنان و آرای مشترک فراوانی در گفته ها و نوشته های آن دو بزرگوار می توان یافت. مطهری و شریعتی،از پیشوایان مبارزه با جمود فکری،عقیدتی و تحجرند و در گفته ها و نوشته های آن دو که اکنون در دست است،بارها به آزادی فکر، عقلانیت،خردمندی،دوری از تعصبات،

, شریعتی و مطهری در خرافه زدایی از ساحت دین،پالایش اسلام از پندارهای غلط،اندیشه های ناروا و پیرایش تشیع از اوهام تاریخی مشترک بودند. البته هر کدام در سطحی و از طریقی و در محدوده ای این مهم را انجام دادند،ولی غایت و هدف یکی بود و سخنان و آرای مشترک فراوانی در گفته ها و نوشته های آن دو بزرگوار می توان یافت. مطهری و شریعتی،از پیشوایان مبارزه با جمود فکری،عقیدتی و تحجرند و در گفته ها و نوشته های آن دو که اکنون در دست است،بارها به آزادی فکر، عقلانیت،خردمندی،دوری از تعصبات، ,

*از مهم ترین تفاوت های نگرش فکری دکتر شریعتی و استاد مطهری می توان شیوه طرح و بررسی متفاوت دیدگاه و مطالعاتشان را در تفکراتشان نام برد،به طور مثال استاد مطهری بیشتر به فلسفه جهان بینی و بررسی فلسفی می پرداخت،و شریعتی بیشتر از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی و افکار دانشگاهی به این کار پرداخت، اما هدفشان یکی بود.

, *از مهم ترین تفاوت های نگرش فکری دکتر شریعتی و استاد مطهری می توان شیوه طرح و بررسی متفاوت دیدگاه و مطالعاتشان را در تفکراتشان نام برد،به طور مثال استاد مطهری بیشتر به فلسفه جهان بینی و بررسی فلسفی می پرداخت،و شریعتی بیشتر از دیدگاه جامعه شناسی تاریخی و افکار دانشگاهی به این کار پرداخت، اما هدفشان یکی بود.,

منطق گرایی و...اشاره شده است.(نگاه کنید به «قاسطین،ناکثین و مارقین»دکتر شریعتی و«جاذبه و دافعه علی(ع)»از مطهری).

,

یکی دیگر از تأثیرهای دکتر شریعتی در روند فکری به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی،می توان جوان گرایی دکتر شریعتی را نام برد که آن ها را این چنین می توان برشمرد.

, یکی دیگر از تأثیرهای دکتر شریعتی در روند فکری به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی،می توان جوان گرایی دکتر شریعتی را نام برد که آن ها را این چنین می توان برشمرد.,

-شورمندی؛درک عمیق ادبی و هنری؛عمق عاطفی و احساس خود او که در واقع احساس و عاطفه نیرومند،درک و شناخت عمیق هنری و عرفان شرقی،از شریعتی سخنور و نویسنده ای پروراند که مطلوب جوانان بود.

, -شورمندی؛درک عمیق ادبی و هنری؛عمق عاطفی و احساس خود او که در واقع احساس و عاطفه نیرومند،درک و شناخت عمیق هنری و عرفان شرقی،از شریعتی سخنور و نویسنده ای پروراند که مطلوب جوانان بود.,

-تأکید خاص بر جوانان به عنوان مخاطبان اصلی؛دکتر شریعتی بر اساس تحلیل شرایط و تفسیر اوضاع زمانه و فهمی که از تحولات جاری و آینده جامعه ایران داشت،معتقد بود که تنها امید برای تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب،جوانان هستند و لذا باید پیش از همه و بیش از هر چیز، جوانان را دریافت و با یک انقلاب فکری در آنان، انقلاب های اجتماعی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آینده را پی افکند.

, -تأکید خاص بر جوانان به عنوان مخاطبان اصلی؛دکتر شریعتی بر اساس تحلیل شرایط و تفسیر اوضاع زمانه و فهمی که از تحولات جاری و آینده جامعه ایران داشت،معتقد بود که تنها امید برای تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب،جوانان هستند و لذا باید پیش از همه و بیش از هر چیز، جوانان را دریافت و با یک انقلاب فکری در آنان، انقلاب های اجتماعی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی آینده را پی افکند.,

آنچه می توان از این مبحث جمع بندی کرد(در مورد فرضیه دوم این پژوهش)این است که دکتر شریعتی با یک دیدگاه جامعه شناسی به بررسی مسائل اجتماعی،مذهبی،اقتصادی و آینده و استاد مطهری با یک دیدگاه فلسفی به بررسی مسائل دینی می پرداخت.تفاوت آن ها در استفاده از ابزار علمی بوده ولی در هدف و غایت ارائه درست و مفید مطالب واقعی در رابطه با مسائلی بود که انسان و افراد با آن در ارتباط بودند و نقش تفکر و اندیشه آن ها نیز در به ثمر رسیدن انقلاب با توجه به حضور فیزیکی و مثمر ثمر استاد مطهری بیشتر جلوه گر بود،تا دکتر شریعتی که در سال 56 وفات یافت،ولی با فوت او اندیشه هایش از بین نرفت و در یک عبارت می توان گفت دکتر شریعتی پیکره فکری انقلاب را طرح ریزی کرد و استاد مطهری این پیکره را با بیان مطالب فلسفی به آن روح داد و این دو به شکل قابل توجهی در به ثمر رسیدن انقلاب از نظر فکری نقش مهمی ایفا کردند.

, آنچه می توان از این مبحث جمع بندی کرد(در مورد فرضیه دوم این پژوهش)این است که دکتر شریعتی با یک دیدگاه جامعه شناسی به بررسی مسائل اجتماعی،مذهبی،اقتصادی و آینده و استاد مطهری با یک دیدگاه فلسفی به بررسی مسائل دینی می پرداخت.تفاوت آن ها در استفاده از ابزار علمی بوده ولی در هدف و غایت ارائه درست و مفید مطالب واقعی در رابطه با مسائلی بود که انسان و افراد با آن در ارتباط بودند و نقش تفکر و اندیشه آن ها نیز در به ثمر رسیدن انقلاب با توجه به حضور فیزیکی و مثمر ثمر استاد مطهری بیشتر جلوه گر بود،تا دکتر شریعتی که در سال 56 وفات یافت،ولی با فوت او اندیشه هایش از بین نرفت و در یک عبارت می توان گفت دکتر شریعتی پیکره فکری انقلاب را طرح ریزی کرد و استاد مطهری این پیکره را با بیان مطالب فلسفی به آن روح داد و این دو به شکل قابل توجهی در به ثمر رسیدن انقلاب از نظر فکری نقش مهمی ایفا کردند.,

نویسنده: محمد تقی عزیزیان

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه