اخبار داغ

همسر معلم شهید مدافع حرم:

دعا کردم شهید شود

دعا کردم شهید شود
همسر شهید رضا ملائی در خصوص اعزام حاج رضا می گوید: در کربلا که بودم برای شهادتش دعا کردم. با تعجب می پرسم دوستش نداشتی؟ با بغض ادامه می دهد: خیلی دوستش داشتم، خیلی زیاد. ولی شوقش را برای شهادت درک می کردم و از غصه های فراوانش برای قرار نگرفتن در زمره شهدا با خبر بودم برای همین دعا کردم شهید شود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حاج رضا ملائی فروردین 1336 در روستایی از توابع شهرستان قلعه گنج استان کرمان متولد شد و در سال های پیش از انقلاب، در مبارزات و تظاهرات علیه طاغوت شرکت کرد. مهرماه سال 61 به کسوت معلمی درآمد و در بهمن همان سال در جبهه های نبرد حق علیه باطل به مقام جانبازی نائل شد. در سال های 69 و 70 به عنوان مربی ممتاز امور تربیتی در سطح کشور برگزیده شد و در سال 87 از آموزش و پرورش بازنشسته شد. همسرش می گوید: عاشق شهادت بود و چون در زمان جنگ از قافله شهدا باز مانده بود خیلی ناراحت بود. بعد از شروع حوادث سوریه شعله امیدی در دلش روشن شد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

حاج رضا و همسرش تصمیم گرفته بودند به کربلا بروند، که مقدمات اعزام حاج رضا فراهم شد. همسرش را راهی کربلا کرد و خود به سوریه رفت. 10 آذر 94 در شهر العیص هدف موشک کورنت تکفیری ها قرار می گیرد و روح بلندش به تمنای دیرینه اش،شهادت، نائل می گردد. و عنوان اولین معلم شهید مدافع حرم نام می گیرد.

,

از خانواده این شهید سرفراز در حاشیه جشنواره علمی_پژوهشی فرهنگیان بسیجی توسط مسئول سازمان بسیج مستضعفین، سردار نقدی تقدیر به عمل آمد و دیدار این خانواده بهانه ای بود برای هم صحبتی کوتاه خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج فرهنگیان با همسر شهید.

,

*******

,

 همسر شهید رضا ملائی در خصوص اعزام حاج رضا می‌گوید: در کربلا که بودم برای شهادتش دعا کردم. با تعجب می پرسم دوستش نداشتی؟ با بغض ادامه می دهد: خیلی دوستش داشتم، خیلی زیاد. ولی شوقش را برای شهادت درک می کردم و از غصه های فراوانش برای قرار نگرفتن در زمره شهدا با خبر بودم برای همین دعا کردم شهید شود!

,

وی ادامه می دهد: حاج رضا خیلی خوب بود! نه فقط رفتار و اخلاقش با من و اهل خانه، همه از او راضی بودند و به نیکی یاد می کردند، سال 77 بدون تبلیغات در انتخابات شورای شهر انتخاب شد، او همواره بین مردم محبوب بود مردم همه او را به خاطر خصوصیات مثبتش به نیکی می شناختند.

,

از همسر معلم شهید می پرسم فرزندانتان راه پدر را دوست دارند؟ می گوید: که پسر ارشدش مقدمات سفر به سوریه را آماده کرده اما فعلا به او اجازه نمی دهند. می پرسم برایتان سخت نیست؟ می گوید: حضور در جبهه سوریه واجب است، اگر فرزندان و همسر من به سوریه نروند و در خط مقدم مبارزه با استکبار حضور نداشته باشند، و سایرین هم از دوش خود این تکلیف را بردارند این امر مهم زمین می ماند و حضور در جبهه سوریه وظیفه است و من بابت این کاری که برای اسلام می کنم نه تنها طلبکار نیستم بلکه امیدوارم وظیفه و تکلیف خود را برای در راه دفاع از اسلام به خوبی انجام دهم.

]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه