روحانی با مطرح کردن اسلام انقلابی و حرفهای گیجکننده قصد دارد در اردوگاه روشنفکران وطنی، ادامهی حیات دهد و سال 96 در پاستور بماند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، از روشهایی که جهت فرار از پاسخگویی در بین سیاستمداران رایج است، جهتدهی به انتقادها و اصطلاحا سرگرم نمودن منتقدان میباشد که با قلب معنای یک موضوع یا پدیدهای که درست و غلطش مانند روز روشن است، موقتا آنها را درگیر نفی سخنان خود مینمایند تا برای چند روز هم که شده از دست انتقادات سخت و طاقتفرسا خلاصی یابند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,معمولا در همه جای دنیا، آن دسته از انتقاداتی که تحملش برای دولتمردان دشوار است، مبنایی اقتصادی و معیشتی دارد و این دولتمردان هستند که باید برای فرار از پاسخگویی و عذرخواهی به فکر راه فرار باشند.
,حسن روحانی تا به این جای کار نشان داده که از این حیث مستثنی نبوده است و اتفاقا در زمرهی یکی از بهترین سیاستمدارانی بوده که علیرغم بیان یک سری حرفهای بی سر و ته و نا پخته که نه ریشهای ایدئولوژیک دارند و نه نیاز امروز مردم را برطرف میکنند، توانسته تا حدود زیادی در این صحنهگردانیها موفق ظاهر شود.
,او مدتی رسانهها را در نفی و اثبات اینگونه سخنها مشغول میدارد و مادامی که مزهاش از دهان افتاد، به حرف التقاطی دیگری روی میآورد تا تنور اینگونه حرف و حدیثها داغ بماند.
,نا گفته نماند که نوع استدلالهایی که روحانی برای اثبات سخنانش میآورد نیز بسیار جالب است؛ مثلا به این عبارت توجه کنید:
,«هر هنرمندی میخواهد به معنای جهان و عمق جهان برسد، اگر بگوییم هنر، مُرده را زنده میکند، سخن به گزاف نگفتهایم. پس تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست.»
,در منطق میخوانیم که اگر بخواهیم از گزارهی الف، گزارهی ب را نتیجه بگیریم، باید برای آن دلیل اقامه کنیم تا انسان عاقل بتواند به استدلال ما آفرین بگوید و لقمه را هضم کند. اما باید توجه داشت که عمدهی سخنان روحانی از جنسی دیگر است! مثلا فردی را تصور کنید که میگوید: «امروز هوا خیلی سرد است؛ پس نباید لباس نازک بپوشم» اما فرد دیگری بگوید: «امروز هوا خیلی سرد است؛ پس باید یک بار دیگر داستان انقلاب فرانسه را بخوانم!»
,مشخصاً استدلال نفر دوم مردود است و نمیتوان آن را منطقی و معقول به حساب آورد.
,روحانی یک سلسله عقایدی دارد که هرگز نتوانسته برای اثبات آنها دلیل درست و حسابی بیاورد و از همین حربه، یعنی گیجی در استدلال، رسانههای منتقد را درگیر عملیاتی فرسایشی کرده که تا آن را به پایان برسانند، با گیجی دیگری مواجه میشوند.
,این گیجیها، در آموختن درس مذاکره از واقعهی کربلا، تفکیک افکار حضرت امام(ره) به زمستانی و تابستانی، تشبیه شرایط پذیرش برجام به روزگار صلح امام حسن(ع) با معاویه، مصوبهی شورای عالی امنیت ملی در خصوص ممنوعالتصویری خاتمی، تأیید صلاحیت زیاد ابن ابیهها در انتخابات، بازتعریف مفاهیم انقلابی و انقلابیگری، تعریف عجیب و غریب از استقلال، زندانی نکردن منتقدان دلسوز، خواندن زبان انگلیسی و اخیراً نیز اسلام انقلابی قابل مشاهده است.
,غافل از آنکه روحانی با گفتن این حرفها همان مقدار پایگاه اجتماعی خود را نیز از دست خواهد داد، چرا که مردم دل به چنین حرفهایی نخواهند بست و طعم گس آنها را فراموش خواهند کرد؛ اما اینکه مسکن مهر، مزخرف و پوپولیستی خوانده شود، سفرهها کوچکتر شود، بیکاری و رکود افزایش یابد و خلاصه معیشتشان در تنگنا قرار بگیرد را تا ابد از یاد نخواهند برد؛ آن هم از دولتی که با شعار احیای اقتصاد در 100 روز و چرخیدن چرخ کارخانهها روی کار آمده است.
,قطعا روحانی با بیان چنین حرفهای گیجکنندهای قصد دارد تا ضریب روشنفکری خود را افزایش داده و در اردوگاه روشنفکران وطنی، ادامهی حیات دهد. او میداند که قشر متوسط به پایین جامعه و مخصوصا همان قشری که روحانی با ماشین نیم میلیاردی از محل کارشان بازدید نموده، علاقهای به گفتمان اعتدال ندارند و لذا روحانی با چسبندگی به روشنفکرانی که جز به مدرنیته، گذار از انقلاب، غرب و لیبرالیسم نمیاندیشند سعی دارد تا مانند دور اول، با آرایی شکننده پیروز انتخابات شود.
,او علیرغم اعلام وفاداری و شیفتگی زیاد به اردوگاه اصلاحطلبان، اصلا مایل نیست تا کسی مانند عارف رئیس مجلس دهم شود که با احیای مجدد اصلاحطلبان، پروژهی عبور از روحانی را کلید بزند. چرا که عارف همانگونه که با دریافت یک نامه، به نفع روحانی کنار کشید، با دریافت نامهای دیگر نیز میتواند اپوزوسیون روحانی در بهارستان شود.
,لذا فعلا برای روحانی، عزیزتر از لاریجانی وجود ندارد؛ چرا که لاریجانی با توجه به ریزش آرای شدیدش در قم، کنار رفتن اصولگرایان تهرانی و عدم حضور محمدرضا باهنر در مجلس، پشتوانههای قدرتمند خود را از دست داده و ناچار است به جای چرخش 180 درجهای به سوی اصلاحات، به اندازهی 90 درجه به سمت روحانی به گردش در آید تا عملا بین روحانی و اصلاحطلبان، تعادل ایجاد نماید.
]
ارسال دیدگاه