اخبار داغ

ساعت 19 به وقت سوریه+تصاویر

ساعت 19 به وقت سوریه+تصاویر
همسر شهید مدافع حرم اظهار کرد: وقتی حسین بر بالین پیکر پدرش رفت از او خواست برای آخرین بار چشمانش را باز کند تا او را ببیند اگر انجا نبودم باورم نمی شد شهید گوشه چشمش را باز کرد و این صحنه ثبت شد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ همسر شهید مدافع حرم حجت الاسلام محمد علی قلی زاده مسئول نمایندگی ولی فقیه در یگان امنیتی سپاه استان قم که عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا به شهادت رسید درگفتگو با خبرنگارسایت خبری ثامن اظهار داشت: شهید بسیار خوش اخلاق بود همواره به دیگران کمک می کرد و بعد از شهادت ایشان متوجه شدیم از دیگران دستگیری می کرد تا جایی که ما هم متوجه این مسئله نشده بودیم.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, سایت خبری ثامن,

وی اظهار داشت: شهید به نماز خیلی اهمیت می داد و همواره سعی می کرد نماز را به جماعت و در مسجد اقامه کند و اهتمام زیادی به خواندن نماز شب و دعای کمیل داشت.

,

همسر شهید مدافع حرم گفت: شهید قلی زاده نسبت به مادرش بسیار مهربان بود و تاجایی که می توانست به وی خدمت می کرد و حتی برای زیارت کربلا هم مادرش را در الویت قرار می داد.

,

, ,

وی گفت: یکی از خادمان حضرت معصومه(س) نقل می کند شهید را در خواب دیدم از او پرسیدم اینجا به شما سخت نمی گذرد شهید قلی زاده گفت نه اینجا با همه شهدا جمع می شویم و خدمت امام زمان(عج) می رسیم.

,

همسر شهید مدافع حرم تصریح کرد: مدت ها بود شهید می گفت می خواهم به سوریه بروم اما به خاطر شغلم به من اجازه نمی دهند تلاش زیادی کرده بود تا اعزام شود چند روز قبل از اعزام به من گفت می خواهم به سوریه بروم من هم گفتم خیلی خوب است و موافق هستم تا زمان شهادت ایشان تصور می کردم مانند گذشته برای تبلیغ و انجام امور فرهنگی به سوریه می روند.

,

وی گفت: قبل از رفتن من را آماده پذیرش همه مسائل کرده بود وقتی صحبتی از ائمه می شد اشک می ریختم، شهید می گفت اشک ریختن شعار نباشد باید در عمل هم اثبات کرد که مدافع ائمه هستیم، الان هم وقتی حرم اهل بیت در خطر است باید  ثابت کنیم که عاشق اهل بیت هستیم  خانواده ها باید رضایت دهند که برای دفاع برویم زیرا دفاع در سوریه دفاع از اسلام و قرآن است.

,

همچنین حسین قلی زاده فرزند شهید قلی زاده که 17 سال دارد در  گفتگو با خبرنگار ثامن اظهار داشت: رابطه خوبی با پدرم داشتم، پدرم زیاد به ماموریت می رفت در فتنه 88 یاکردستان به ماموریت  های فرهنگی می رفت وقتی هم گفت قرار است به سوریه بروند من پیش خودم گفت سالم می رود و سالم بر می گردد اصلا تصور نمی کردم که این سفر بازگشتی ندارد وقتی خبر شهادت پدرم را شنیدم حس کردم در بدنم جانی وجود ندارد.

,

همسر شهید اظهار کرد: وقتی حسین بر بالین پیکر پدرش رفت از او خواست برای آخرین بار چشمانش را باز کند تا او را ببیند اگر انجا نبودم باورم نمی شد شهید گوشه چشمش را باز کرد و این صحنه ثبت شد.

,

, ,

فرزند شهید ادامه می دهد: پدرم راه درستی رفت من هم بودم می رفت اینجای گفتگو که می سیم همسر شهید بیان می کند حسین بعد از شهادت پدرش اصرار دارد که از من رضایت نامه بگیرد و برای دفاع به سوریه برود اما فرزندان شهدا را عزام نمی کنند.

,

, ,

همسر شهید از علاقه حسین برای برداشتن اسلحه پدرش می گوید:وقتی بعد از شهادت همسرم برای زیارت به سوریه رفتیم حسین در سوریه اصرار کرد حالا که اینجا هستیم رضایت بده بمانم و مدافع حرم شوم همان شب حسین پدرش را در خواب می بیند که به او می گوید من با ماندن تو و دفاع از حرم موافق هستم اما باید با رضایت مادرت باشد.

,

در پایان گفتگو حسین بغض می کند سرش را پایین می اندازد و آرام زیر لب می گوید بالاخره می روم.

,

وصیت نامه پر معنی  شهید مدافع حرم محمد علی قلی زاده که چند روز قبل از شهادت نوشته شده

, شهید ,

, ,

, ,

, ,
, ,
 
,
, ,
گفتگو از مرضیه مهدیلو
,
 
]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه