اثبات ترور بیولوژیکی کار دشواری است چون اغلب این نوع ترورها در تاریکی و سکوت انجام میشوند و حتی ممکن است تا سالها، اطرافیان شخص، متوجه عملیات انجامشده علیه وی نشوند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ «علی دادمان، پس از یک دوره مبارزه سخت با نوع خاصی از سرطان دار فانی را وداع گفت» این خبر در روزهای گذشته تحلیلها و واکنشهای متفاوتی در پی داشته است که دو مورد آن قابل تأمل است یکی شرح بیماری و درمان علی دادمان و دیگری ماجرای سفر او به مالزی.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب,
گونه ای نادر از سرطان
محمد مهدی همت در یاداشتی وضعیت بیماری علی دادمان را این گونه شرح می دهد: علی جان در این چند ماه مرد و مردانه ایستاد و با وجود درد زیادی که قابل تصور نیست و دیگر هیچ مخدری جوابگو نبود با سرطان جنگید. سرطان ایشان جزو گونه های نادر بود که سرعتی بالاتر از تصور داشت.
غده ی ایجاد شده در روده موجب انسداد روده گردیده که بخشی از روده را سیاه کرده که دکتر ها مجبور شدند بخشی از آن را بریده و روده را از چرخه خارج کنند.
محتویات روده به داخل شکم ریخته بود که ایجاد عفونت کرده و عفونت وارد خون شده و از طرفی گاز ایجاد شده در شکم، ریه را نیز درگیر کرده که در حال حاضر تنفس ایشان با دستگاه انجام می گردد.
سلول های سرطانی روده و معده و کبد و لگن و کلیه را به اشغال خود در آوردند که بخاطر جراحات و عمل جراحی و وضعیت موجود امکان شیمی درمانی دیگر وجود ندارد.
پای یک ظنّ در میان است
نقل و قول دیگری در مورد مرحوم دادمان مطرح است که وی در جریان سفر کاری به مالزی دستگیر و تحویل امریکایی ها می شود. ظاهرا در دوران یک ماهه بازجویی آمپول ناشناخته ای به او تزریق می شود و در نهایت رهایی می یابد. اما مدتی بعد یک تومور خوش خیم بزرگ که باعث خارج کردن کلیه اش می شود و بعد هم سرطان ...
نادر طالب زاده و چمدان آلوده
از طرفی در هفته های گذشته نادر طالب زاده هم به نمونه ای مشابه از این اتفاقات پرده برداشت: نادر طالب زاده در گفتوگو با خبرنگار فارس می گوید: یک سال و نیم پیش به گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفتم. که چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صدها چمدان برداشتند و ۵ الی ۶ روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لپتاپ من را خالی و بررسیهای کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم. با دکتر علی کرمی که متخصص بیو تروریست است، وقتی صحبت کردم من را به این مسائل آگاه کرد که چه اتفاقی افتاده است.
قبل از تحویل گرفتن چمدان من به راحتی چندین کیلومتر مثلاً ۲۰ الی ۲۵ کیلومتر راه میرفتم اما بعد از این که چمدانم را تحویل گرفتم از پلهها هم به سختی بالا میآمدم. از آن روز یک کیلومتر هم راه نمیتوانم روم.
این وضع و شرایط معمولی نیست
اگر آگاه بودم لباسهای داخل چمدان را نمیپوشیدم و یا از چمدان استفاده نمیکردم. ما باید از اینجا به بعد حواسمان جمع باشد. یک فرد آمریکایی به نام «مایکل کاینز پایپر» به ایران آمد و کتاب مهمی نوشته بود و خود یکی از انکار کنندگان هولوکاست نیز بود. زمانی که برگشت به آمریکا دیگر نمیتوانست راه برود، اما من با وی مصاحبه کرده بودم و چندین کیلومتر با هم راه میرفتیم اما به من میگفت صد متر هم نمیتوانم راه بروم بعد از ۱ الی ۲ سال هم در اتاقش پیدایش کردند که فوت شده است. این وضع و شرایط که میبینیم معمولی نیست.
آیا امکان تروربیولوژیک وجود دارد؟
پاسخ به این سوالها بسیار دشوار است. چون اغلب ترورها در تاریکی و سکوت انجام میشوند. حتی ممکن است تا سالها، اطرافیان شخص، متوجه عملیات انجامشده علیه وی نشوند. این پرسش را میتوان با سوالهای دیگری کاملتر کرد:
آیا سرویسهای جاسوسی، ترورهایشان را با صدور اطلاعیه، علنی میکنند؟
آیا ایالات متحده، اسرائیل، انگلیس و .... رسماً مسوولیت ترورهایشان را برعهده میگیرند؟
اما یک تجربه تاریخی وجود دارد: در دوران ۴۵ ساله جنگ سرد بین بلوک غرب و شرق، سیا در کنار همه جنگ نرم فرهنگی خود، روزانه دستکم ۹ نفر را ترور کرده است.
کشتار ۱۵۰ هزار روشنفکر ضدآمریکایی در کتاب «جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب» توسط خانم فرانسس ساندرس در سال ۱۹۹۹ میلادی افشا شده است:
«این ترویج «فرهنگ آزاد» همپای سیاست ترور و کشتار روشنفکران دگراندیش در تمامی دوران جنگ سرد جریان داشت. طبق برخی تخمینها، سیا در این دوران حداقل یکصد و پنجاه هزار آموزگار، استاد دانشگاه، رهبر اتحادیه کارگری و کشیش و روحانی را به قتل رسانید. برخی تخمینها این رقم را تا سیصد هزار نفر نیز افزایش میدهد.» (عبدالله شهبازی، راهبری جنگ سرد فرهنگی به کمک جنگجویان فرهنگی سازمان سیا)
پی نوشت:
"جنگ سرد" به دوران تاریخی اطلاق می شود که از اواسط دهه ۱۹۴۰ میلادی، با پایان جنگ دوّم جهانی، آغاز شد و تا سال ۱۹۹۱ و فروپاشی اتحاد شوروی، یعنی حدود ۴۵ سال، دوام آورد.
شاخص این دوران، رقابت و نبرد آشکار و پنهان سیاسی، اقتصادی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و فرهنگی بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، و بلوک شرق، به رهبری اتحاد شوروی، بود.
در سالهای اخیر، با فروپاشی اتحاد شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، توجه به نقش سرویسهای اطلاعاتی، بهویژه آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا)، در حوزههای روشنفکری در دوران فوق افزایش چشمگیر یافته است. پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته، ثابت میکند که در دوران جنگ سرد در عرصههای روشنفکری نیز، مانند سایر عرصهها، این نبرد به شدت جریان داشت. این پدیدهای است که "جنگ سرد فرهنگی" نام گرفته است. اینک، در غرب، نسلی پرشور و دقیق از محققین پدید آمده اند که، بر پایه اسناد علنی شده سیا، گروهی از برجستهترین نظریهپردازان و مبلغان لیبرال دمکراسی را به همکاری با سیا و اینتلیجنس سرویس بریتانیا متهم میکنند. این جنجالی است که برخی مطبوعات آن را «بحران روشنفکری لیبرال پس از جنگ سرد» نامیدهاند.
مهمترین این تحقیقات، کتاب خانم فرانسیس ساندرس، پژوهشگر و روزنامه نگار انگلیسی، است که چاپ اوّل آن در سال ۱۹۹۹ در لندن منتشر شد و غوغایی به پا کرد. چاپ های بعدی این کتاب با عنوان زیر در ۵۰۹ صفحه منتشر شده است: جنگ سرد فرهنگی؛ سیا و جهان هنر و ادب.
انتهای پیام/
گونه ای نادر از سرطان
محمد مهدی همت در یاداشتی وضعیت بیماری علی دادمان را این گونه شرح می دهد: علی جان در این چند ماه مرد و مردانه ایستاد و با وجود درد زیادی که قابل تصور نیست و دیگر هیچ مخدری جوابگو نبود با سرطان جنگید. سرطان ایشان جزو گونه های نادر بود که سرعتی بالاتر از تصور داشت.
غده ی ایجاد شده در روده موجب انسداد روده گردیده که بخشی از روده را سیاه کرده که دکتر ها مجبور شدند بخشی از آن را بریده و روده را از چرخه خارج کنند.
محتویات روده به داخل شکم ریخته بود که ایجاد عفونت کرده و عفونت وارد خون شده و از طرفی گاز ایجاد شده در شکم، ریه را نیز درگیر کرده که در حال حاضر تنفس ایشان با دستگاه انجام می گردد.
سلول های سرطانی روده و معده و کبد و لگن و کلیه را به اشغال خود در آوردند که بخاطر جراحات و عمل جراحی و وضعیت موجود امکان شیمی درمانی دیگر وجود ندارد.
پای یک ظنّ در میان است
نقل و قول دیگری در مورد مرحوم دادمان مطرح است که وی در جریان سفر کاری به مالزی دستگیر و تحویل امریکایی ها می شود. ظاهرا در دوران یک ماهه بازجویی آمپول ناشناخته ای به او تزریق می شود و در نهایت رهایی می یابد. اما مدتی بعد یک تومور خوش خیم بزرگ که باعث خارج کردن کلیه اش می شود و بعد هم سرطان ...
نادر طالب زاده و چمدان آلوده
از طرفی در هفته های گذشته نادر طالب زاده هم به نمونه ای مشابه از این اتفاقات پرده برداشت: نادر طالب زاده در گفتوگو با خبرنگار فارس می گوید: یک سال و نیم پیش به گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفتم. که چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صدها چمدان برداشتند و ۵ الی ۶ روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لپتاپ من را خالی و بررسیهای کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم. با دکتر علی کرمی که متخصص بیو تروریست است، وقتی صحبت کردم من را به این مسائل آگاه کرد که چه اتفاقی افتاده است.
,
گونه ای نادر از سرطان
محمد مهدی همت در یاداشتی وضعیت بیماری علی دادمان را این گونه شرح می دهد: علی جان در این چند ماه مرد و مردانه ایستاد و با وجود درد زیادی که قابل تصور نیست و دیگر هیچ مخدری جوابگو نبود با سرطان جنگید. سرطان ایشان جزو گونه های نادر بود که سرعتی بالاتر از تصور داشت.
غده ی ایجاد شده در روده موجب انسداد روده گردیده که بخشی از روده را سیاه کرده که دکتر ها مجبور شدند بخشی از آن را بریده و روده را از چرخه خارج کنند.
محتویات روده به داخل شکم ریخته بود که ایجاد عفونت کرده و عفونت وارد خون شده و از طرفی گاز ایجاد شده در شکم، ریه را نیز درگیر کرده که در حال حاضر تنفس ایشان با دستگاه انجام می گردد.
سلول های سرطانی روده و معده و کبد و لگن و کلیه را به اشغال خود در آوردند که بخاطر جراحات و عمل جراحی و وضعیت موجود امکان شیمی درمانی دیگر وجود ندارد.
پای یک ظنّ در میان است
نقل و قول دیگری در مورد مرحوم دادمان مطرح است که وی در جریان سفر کاری به مالزی دستگیر و تحویل امریکایی ها می شود. ظاهرا در دوران یک ماهه بازجویی آمپول ناشناخته ای به او تزریق می شود و در نهایت رهایی می یابد. اما مدتی بعد یک تومور خوش خیم بزرگ که باعث خارج کردن کلیه اش می شود و بعد هم سرطان ...
نادر طالب زاده و چمدان آلوده
از طرفی در هفته های گذشته نادر طالب زاده هم به نمونه ای مشابه از این اتفاقات پرده برداشت: نادر طالب زاده در گفتوگو با خبرنگار فارس می گوید: یک سال و نیم پیش به گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفتم. که چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صدها چمدان برداشتند و ۵ الی ۶ روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لپتاپ من را خالی و بررسیهای کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم. با دکتر علی کرمی که متخصص بیو تروریست است، وقتی صحبت کردم من را به این مسائل آگاه کرد که چه اتفاقی افتاده است.
,
قبل از تحویل گرفتن چمدان من به راحتی چندین کیلومتر مثلاً ۲۰ الی ۲۵ کیلومتر راه میرفتم اما بعد از این که چمدانم را تحویل گرفتم از پلهها هم به سختی بالا میآمدم. از آن روز یک کیلومتر هم راه نمیتوانم روم.
این وضع و شرایط معمولی نیست
اگر آگاه بودم لباسهای داخل چمدان را نمیپوشیدم و یا از چمدان استفاده نمیکردم. ما باید از اینجا به بعد حواسمان جمع باشد. یک فرد آمریکایی به نام «مایکل کاینز پایپر» به ایران آمد و کتاب مهمی نوشته بود و خود یکی از انکار کنندگان هولوکاست نیز بود. زمانی که برگشت به آمریکا دیگر نمیتوانست راه برود، اما من با وی مصاحبه کرده بودم و چندین کیلومتر با هم راه میرفتیم اما به من میگفت صد متر هم نمیتوانم راه بروم بعد از ۱ الی ۲ سال هم در اتاقش پیدایش کردند که فوت شده است. این وضع و شرایط که میبینیم معمولی نیست.
,
آیا امکان تروربیولوژیک وجود دارد؟
پاسخ به این سوالها بسیار دشوار است. چون اغلب ترورها در تاریکی و سکوت انجام میشوند. حتی ممکن است تا سالها، اطرافیان شخص، متوجه عملیات انجامشده علیه وی نشوند. این پرسش را میتوان با سوالهای دیگری کاملتر کرد:
آیا سرویسهای جاسوسی، ترورهایشان را با صدور اطلاعیه، علنی میکنند؟
آیا ایالات متحده، اسرائیل، انگلیس و .... رسماً مسوولیت ترورهایشان را برعهده میگیرند؟
اما یک تجربه تاریخی وجود دارد: در دوران ۴۵ ساله جنگ سرد بین بلوک غرب و شرق، سیا در کنار همه جنگ نرم فرهنگی خود، روزانه دستکم ۹ نفر را ترور کرده است.
کشتار ۱۵۰ هزار روشنفکر ضدآمریکایی در کتاب «جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب» توسط خانم فرانسس ساندرس در سال ۱۹۹۹ میلادی افشا شده است:
«این ترویج «فرهنگ آزاد» همپای سیاست ترور و کشتار روشنفکران دگراندیش در تمامی دوران جنگ سرد جریان داشت. طبق برخی تخمینها، سیا در این دوران حداقل یکصد و پنجاه هزار آموزگار، استاد دانشگاه، رهبر اتحادیه کارگری و کشیش و روحانی را به قتل رسانید. برخی تخمینها این رقم را تا سیصد هزار نفر نیز افزایش میدهد.» (عبدالله شهبازی، راهبری جنگ سرد فرهنگی به کمک جنگجویان فرهنگی سازمان سیا)
پی نوشت:
"جنگ سرد" به دوران تاریخی اطلاق می شود که از اواسط دهه ۱۹۴۰ میلادی، با پایان جنگ دوّم جهانی، آغاز شد و تا سال ۱۹۹۱ و فروپاشی اتحاد شوروی، یعنی حدود ۴۵ سال، دوام آورد.
شاخص این دوران، رقابت و نبرد آشکار و پنهان سیاسی، اقتصادی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و فرهنگی بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، و بلوک شرق، به رهبری اتحاد شوروی، بود.
در سالهای اخیر، با فروپاشی اتحاد شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، توجه به نقش سرویسهای اطلاعاتی، بهویژه آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا)، در حوزههای روشنفکری در دوران فوق افزایش چشمگیر یافته است. پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته، ثابت میکند که در دوران جنگ سرد در عرصههای روشنفکری نیز، مانند سایر عرصهها، این نبرد به شدت جریان داشت. این پدیدهای است که "جنگ سرد فرهنگی" نام گرفته است. اینک، در غرب، نسلی پرشور و دقیق از محققین پدید آمده اند که، بر پایه اسناد علنی شده سیا، گروهی از برجستهترین نظریهپردازان و مبلغان لیبرال دمکراسی را به همکاری با سیا و اینتلیجنس سرویس بریتانیا متهم میکنند. این جنجالی است که برخی مطبوعات آن را «بحران روشنفکری لیبرال پس از جنگ سرد» نامیدهاند.
مهمترین این تحقیقات، کتاب خانم فرانسیس ساندرس، پژوهشگر و روزنامه نگار انگلیسی، است که چاپ اوّل آن در سال ۱۹۹۹ در لندن منتشر شد و غوغایی به پا کرد. چاپ های بعدی این کتاب با عنوان زیر در ۵۰۹ صفحه منتشر شده است: جنگ سرد فرهنگی؛ سیا و جهان هنر و ادب.
انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه