اخبار داغ

نقد فیلم؛

باید ضجه زد در سینمایی که مردمش به طنزهای سطحی عادت کرده و می خندند

باید ضجه زد در سینمایی که مردمش به طنزهای سطحی عادت کرده و می خندند
فیلم زاپاس شدیدا متأثر از طنز تلویزیونی است. مخاطبی که بلیط خریده که یک فیلم در قواره سینما را تماشا کند با اثری مواجه می شود که هرچند قاب ها و موسیقی اش بعضا سینمایی است اما تکرار همان شوخی ها و موقعیت های تلویزیونی سطح فیلم را تنزل داده است
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  ندای اصفهان، شهری کوچک تیم فوتبالی دارد و یک مربی بی مدرک که توانسته اند به دسته دو بروند و مربی دختری دارد که با پسرخاله اش عاشق و معشوق اند و از قضا پسرخاله از سرعشق؛ در تیم بازی می کرده است و در آخرین اردو مصدوم می شود و پدر دلسوز، تا مشخص شدن وضعیت پا و آینده فوتبالی پسرخاله دخترش، عقد را عقب می اندازد و پسرخاله پافشاری می کند و دختر اصرار می کند و پدر انکار می کند و… .
فیلم «زاپاس» دومین تجربه سینمایی برزو نیک نژاد در مقام کارگردان است. اولین فیلم او «ناخواسته» به جشنواره رفت و دیپلم افتخار برای کارگردان اولش به همراه آورد.
نیک نژاد عمدتا در تلویزیون شناخته شده است. در سریال دودکش که به عنوان نویسنده حضور داشت یا دردسرهای عظیم که کارگردانی اش را به عهده داشت و یا سریال قرعه که نوروز امسال پخش شد.
همین نکته بزرگترین ضعف فیلم زاپاس محسوب می شود. فیلم زاپاس شدیدا متأثر از طنز تلویزیونی است. مخاطبی که بلیط خریده است که یک فیلم در قواره سینما را تماشا کند با اثری مواجه می شود که هر چند قاب هایش بعضا سینمایی است و موسیقی و چهره پردازی اش کمی می خواهد ما را فراتر از کارهای تلویزیونی نیک نژاد ببرد اما تکرار همان شوخی ها و موقعیت های تلویزیونی سطح فیلم را تنزل داده است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ندای اصفهان، ,
,
,
,

فیلم زاپاس

, فیلم زاپاس,

چه بر سر مخاطب آورده اند؟!

, چه بر سر مخاطب آورده اند؟!,

شاید بتوان گفت فیلم زاپاس در بین بسیاری از فیلم های طنز امروز سینما اثری قابل توجه است اما این لزوما تمجید از این فیلم نیست بلکه طعنه ای ست که به سینمای این روزهای ایران روا داشته ایم. اگر مدام موقعیت های آپارتمانی و نخ نما شده را به خوردمان داده اند و ما را مملو از تکرارها کرده اند یقینا چنانچه اثری بیاید و حال و هوای ما را تغییر دهد، از آن تشکر خواهیم کرد حتی اگر پایین تر از مدیوم سینما باشد.
این مخاطب حق دارد دلش خوش شود. ببینید چه بر سرش آورده اند.
اما این بار دست نیک نژاد بازتر است و برای همین گاهی اوقات شوخی هایش کمی به ابتذال می رود و مانند سنت اخیر طنزهای سینمایی و مارکتی، گاها به شوخی های جنسی رو می آورد. همین که خیلی حرف ها را در تلویزیون نمی شود زد – چون بچه نشسته است!- ولی در سینما به راحتی می شود زد- لابد چون بچه ننشسته است!- موجب می شود که جنس شوخی های فیلم زاپاس از سریال های تلویزیونی کمی متمایز شود اما فقط کمی.
ظرافت های سینمایی در بعضی از قاب ها رعایت شده است و آن ها را چشم نواز کرده است و البته باید گفت که بخشی از این چشم نوازی را مدیون طبیعت زیبای شهر رامیان است.
برخی حرکات دوربین و اوج گرفتن های موسیقی و انتخاب روایت از زبان کودک نشان از خیز گرفتن کارگردان برای فرا رفتن از تجربه های پیشین و خلق موقعیت های تأثیرگذار دارد اما بی مایه بودن فیلم نامه بلای جان فیلم می شود و به دلایل قبلی اضافه می شود و فیلم را زمین گیر می کند.

,
,
,
,
,

همان بازیگرهای تکراری

, همان بازیگرهای تکراری,

پیداست که فیلم نامه در شخصیت پردازی ضعف دارد و اگر نبود بازی های درخشان امیر جعفری و ریما رامین فر و جواد عزتی و … یقینا این سستی توی ذق مخاطب می زد اما بازیگران زبده فیلم، گویی ناجی آن می شوند ولی حتی همان ها هم تکرار کارهای تلویزیونی خود هستند. شاید اگر فیلم نامه پر و پیمان تر بود و حرف هایی برای گفتن داشت امیر جعفری را هم با خود می کشاند و نمی گذاشت جواد عزتی همان همیشگی باشد اما زمانی که این بازیگرها با متنی کمرنگ روبرو شوند طبیعی است که خودشان را تکرار کنند حتی اگر گریمشان چیز جدیدی باشد.
امیر جعفری انگیزه اش در مخالفت و پافشاری در رد کردن نامزد دخترش به خوبی مشخص نشده است و گنگ است. پدربزرگ در نیمه راه فیلم سر می رسد و بی آنکه زمینه چینی خاصی برای نقش او شود ناگاه او را می بینیم که چون حکیمی حرف های عجیب می زند و ماجرای چشمه را پیش می کشد. امتحان چشمه مصافی است برای روشن شدن مردانگی مردهای فیلم بی آنکه این مسئله -که در انتهای فیلم پرداخت زیادی هم شده- در جریان فیلم و در تار و پودش حس شود. چیزی که بیشتر حس می شود ماجرای تکراری عشق ها و مخالفت ها و چاله سازی هاست و رساندن آن در میانه به ماجرای چشمه، امری عجیب است.
کاش شوخی ها از سطحی بودن خارج می شد. کاش گفتگوها و مونولوگ راوی دقیق تر بود. کاش شخصیت ها پرداخت بیشتری می شدند. کاش نگاه کارگردان فراتر از قبلی هایش می رفت.
نباید کارگردان این مملکت از اینکه مردمش به تماشای فیلم اش می آیند و می خندند و تعریف می کنند غره شود و به تکرار همیشگی هایش اکتفا کند. مردم ما بلدند به طنزهای بهتر هم بخندند.

,
,
,
,

حامد گلناری

,

انتهای پیام/م

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه