بارها دیدهاید که رانندگان در خیابانهای آران و بیدگل، در اوج ساعت های شلوغی ترجیح میدهند وسط خیابان دور بزنند و ایجاد راهبندان و معطل شدن مردم برایشان اهمیت ندارد. یا اگر کسی در دشتهای زراعی اطراف شهر زمینی داشته باشد، بدون توجه به این که ساخت و ساز مسکونی در آن ممنوع است، برای در امان ماندن از دست قانون شبانه یا در روزهای تعطیل، اقدام به بنایی میکند…![
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خطب شکن، ضیا حسنی، کارشناس جامعه شناسی/ «بند پ، زیرمیزی، رانت، اختلاس و…» مصادیق سازمانیاش هستند!
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, خطب شکن,«عبور از چراغ قرمز، خیابان یکطرفه را خلاف آمدن، تقلب در امتحانات، گرانفروشی و کمفروشی و…» مصادیق شخصی محسوب میشوند!
,«اصحاب سبت و ماجرای ماهیگیری روز شنبه، قوم ثمود و پیکردن شتر معجزه و…» نمونههای تاریخی ماجرا هستند!
,و تا دلتان بخواهد، دستهبندی از این مسئله میتوان ذکر کرد!
,قانونگریزی و قانونشکنی! همان عنکبوتی که هزاران دست و پا دارد که مدام در حال تنیدن تارهایی به دور زندگی بشر است تا در یک بینظمی و نابسامانی، استعدادهای جامعه را به دام بیاندازند و سرمایهها را هرز ببرد!
,اما این عنکبوت در کشور ما ایران چطور راه خودش را پیدا کرد؟ چه میشود که تخلفات غیرقانونی هم در بین مردم ما کمابیش وجود دارد و هم متأسفانه در بین کسانی که مسئولیتهای بیشتری در قبال مردم دارند؟
, , , ,نمیخواهیم سیاه ببینیم و یا بنمایانیم مسائل را! به همین دلیل بیشتر از لفظ قانونگریزی استفاده میکنیم، چه آنکه مردم ما، قانونستیز نیستند! بلکه اغلب متخلفین، قانونگریزند؛ به بیان خودمانی زرنگ(!)اند. البته طبعاً کسانی که قدری خوی استکبارشان غلبه داشته باشد، کارشان به قانونستیزی هم خواهد کشید، که الحمدلله در عامه مردم ما چنین خلق و خویی اصلاً معمول نیست.
,برای این که علل و عوامل این مسئله مشخص شود، لازم است دلسوزان علوم انسانی این مسئله را به طور میدانی و علمی بررسی کنند؛ البته اگر جستجویی در فضای وب انجام بدهید، به نتایج و تحقیقاتی خواهید رسید؛ اما به نظر میرسد این مسئله جدیتر و مهمتر از آن است که تا به حال به آن نگاه شده؛ چه آنکه یکی از پایههای جامعه، از کوچکترین واحد آن که خانواده است گرفته تا واحدهای بزرگتری که در بستر شهروندی مطرح میشود و تا آنجاهایی که میرسیم به مسئولین امور!
,چیزی که حاکم میگوید…
,اما بگذارید قدری به گذشته رجوع کنیم و بعضی مصادیق تاریخی این مسئله را با دقت بیشتری بررسی کنیم؛ قانونگریزی ما کمابیش ریشه در تاریخ دارد؛ چرا که در دوران گذشته، مسئولان و حکمرانان، قانون را به نفع خود تفسیر و تعبیر و برداشت کردهاند و قانون برای همه مردم یکسان نبوده است؛ دهقانان و اشراف و بزرگان، قانون مخصوص خود داشتند، فقرا و مستضعفان هم قانونی برای خودشان. بنابراین به قول قاضی شارع در فیلم سربداران: «قانون و قضاوت آن چیزی است که حاکم میگوید»
,با این نگاه قضاوت کار مشکلی نیست، فقط باید ببینید که حاکم چه میگوید تا همان قضاوت را انجام دهید! بنابراین چون در طول تاریخ، حکمرانان ما قانونمند نبودند، مردم هم بیقانون شدند. قانونگریزی در دورههای تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام اینگونه بوده است. یکی از مثلهای معروف در این مورد، عبارت «حکم نادری» است؛ این عبارت از آنجا باب شد که هرچه نادرشاه میگفت، باید انجام میشد و به بیانی دیگر، حکم نادری، قانون بود! در چنین جامعهای، طبعاً هیچ یک از آحاد جامعه تمایلی به اطاعت از قانون نخواهد داشت و هرجا که فرصتی باشد، تلاش خواهد کرد از قوانینی که در واقع اوامر شاهان مستبد بوده، فرار کند. در واقع تابعیت از قوانین زمانی موضوعیت پیدا میکند، که شخص در عمل به آنها مختار باشد، نه آنکه مخالفت با قانون (که همان امر شاه است) منجر به سر از گردن جدا شدن باشد.
, , , ,تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، حکومتهای قاجار و پهلوی را داریم که از نظر قانونی، یک شاه براساس قانون اساسی و مصوبات مجلس تشریفاتی، باید عمل خود را محدود کند؛ آن چه در آن زمان زمینههای بیقانونی را به شکل گستردهای به وجود آورد، تخطی صاحبان قدرت و حکام بود که حتی با وجود یک مجلس نمایندگان تشریفاتی هم، به قوانین پایبند نبودند؛ چنانکه در بیانیههای امام خمینی(ره) مشاهده میکنیم، یکی از مواردی که از ابتدای نهضت توسط ایشان مورد اعتراضات شدید واقع میشد، تخطی شاه از قانون اساسی کشور بود که بارها و بارها مورد اعتراض شدید علما قرار گرفت.
,چه در زمان قاجار که ما واقعه به توپبستن مجلس قانونگذاری را در آن زمان تجربه کردهایم و چه در زمان پهلویها که کانون انواع فسادهای مالی و جنسی و… بودند، تخلفات گستردهای که توسط شاه و اهالی دربار انجام میشد و بعضاً به طور کاملاً آشکار رخ میداد، حیثیت و اعتبار واژه قانون را هم از بین میبرد.
,به توپبستن محدودیتی به نام قانون
,وقتی که فرمان مشروطه را میخواستند از مظفرالدینشاه قاجار بگیرند، محمدعلی میرزای ولیعهد که بعدا محمدعلی شاه شد، خودش یکی از کسانی بود که تلاش کرد فرمان مشروطه را از مظفرالدین شاه بگیرد. بعد از آنکه فرمان مشروطه صادر و مجلس تشکیل شد و محمدعلی شاه به قدرت رسید، دید که محدود به قانون شده و دیگر نمیتواند مانند شاهان قبلی، هرچه خواست انجام دهد، پس شروع کرد به جنگیدن با همان مجلسی که خودش مقدماتش را فراهم کرده بود. مجلس را به توپ بست، عدهای را در باغ شاه کشت، عدهای مخفی شدند، عدهای از کشور فرار کردند و داستانهای طولانی به وجود آمد. سرانجام هم محمدعلی شاه چوب جباریت خود را خورد. محمدعلی شاه را از ایران بیرون کردند و با وجود اینکه یک حکومت جبار و قهاری مانند روسیه پشت سرش ایستاده بود، نتوانست بماند و در تبعید مُرد. کسی که خودش از پایهریزان مشروطه بود، علیه مشروطه قیام کرد. چرا؟ برای اینکه مشروطه، اختیارات بینهایت او را محدود کرده بود.
,منع حجاب، قانونی در تضاد با باورهای مردم
,قوانینی همچون منع و کشف حجاب که در تضاد آشکار با باورهای مردم بود نیز، روی دیگر ماجراست که این مسئله زمانی رخ میدهد که مبانی قانونگذاری با مبانی مورد تأیید مردمی که قرار است به آن قانون عمل کنند، سازگاری نداشته باشد.
, , , ,در واقع در مدل انقلاب اسلامی، یکی از مواردی که باعث شد گرایش به قانون در مردم کشورمان تقویت شود، تدبیری بود که امام خمینی(ره) به کار بستند. درست در زمانی که هیچ یک از انقلابهای قرن اخیر، قانون و نوع حکومت را به مردم نمیسپرند و به نظر مردم بها نمیدهند، امام راحل اعلام میفرماید که باید با نظر مردم حکومت تشکیل شود. یکی از نکات این تدبیر، همین مسئله است که وقتی مردمی خود نوع حکومت و مبنای قوانین را تعیین کنند، پایبندی بیشتری به آن خواهند داشت.
,با تفاصیل فوق، به نظر میرسد «عدم مشارکت مردم در قانونگذاری و در نتیجه، ناسازگاری قوانین با باورهای مردم»، در کنار «قانونشکنیهای آشکار مسئولین حکومت»، دو مورد از مبناییترین مواردی است که باعث میشود مردم جامعه نیز به سمت قانونگریزی تمایل داشته باشد.
,همه از قانون میگریزیم!
,خیلی وقتها افراد منتقدی را دیدهایم که به خاطر هر مسألهای به همه بد و بیراه میگویند و هر مسئولی را در هر پست و مقامی متهم به رانت خواری و سوءاستفاده از قدرت میکنند. ولی همانها همین که به مشکل میافتند، بدون توجه به حرفهایی که میگویند، به هر دری میزنند تا قانون را دور بزنند. گویا قانون فقط باید برای دیگران باشد و وقتی به خودشان میرسد، یک چالش دست و پاگیر و بیهوده است.
,این آدمها در واقع مجالی برای نشان دادن خوی قانون گریز خود ندارند، وگرنه اگر قدرتی کسب میکردند، هم میتوانستند یک اختلاس گر بزرگ باشند و هم با استفاده از رانتهای مختلف، فیش حقوقی نجومی برای خودشان دست و پا میکردند! بنابراین بیراه نیست که این حرفها را این گونه تعبیر کنیم که آنان دوست دارند از این سفرهی قانون گریزی منتفع شوند و اعتراضشان به عدم رعایت قانون از سوی دیگران نیست، بلکه به این اعتراض میکنند که چرا ما نمیتوانیم بدزدیم و بچاپیم!
, , , ,خودتان بارها دیدهاید که رانندگان در همین خیابانهای آران و بیدگل، در اوج ساعت های شلوغی ترجیح میدهند وسط خیابان دور بزنند و ایجاد راهبندان و معطل شدن مردم برایشان اهمیت ندارد… یا موتورسواران بدون این که قانون استفاده از کلاه ایمنی را رعایت کنند، مدام به نیروی انتظامی اعتراض دارند… یا اگر کسی در دشتهای زراعی اطراف شهر زمینی داشته باشد، بدون توجه به این که ساخت و ساز مسکونی در آن ممنوع است، برای در امان ماندن از دست قانون شبانه یا در روزهای تعطیل، اقدام به عملیات بنایی میکند…!
,سالهاست خیلیها به دیگران انتقاد میکنند و اصلا حواسشان نیست که خودشان هم گرفتار همان مشکلی هستند که سایرین به آن دچارند. پس چه خوب است در رویکردی جدید، برای این که قانون گرایی را در جامعه رواج دهیم، از خودمان شروع کنیم و رفتارهای نادرستی را که در تضاد با قوانین انجام میدهیم، اصلاح کنیم.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه