روزنامه اعتماد در یادداشت امروز خود به انتقاد از دولت روحانی پرداخت.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,انتخاب مردم در سال ٩٢ رای منفی به سیاستهای دولتهای نهم و دهم بود. بلوغ و رشد سیاسی جریان اصلاحطلب در این انتخابات باعث شد که گردونه عرصه مدیریتی کشور به سمت آقای روحانی بچرخد تا شاهد تحولاتی در مدیریت اجرایی کشور باشیم. ائتلاف اصلاحطلبان با روحانی توانست نقش مهمی در پیروزی او داشته باشد و وحدت و انسجامی تاریخی را رقم زند. آقای حسن روحانی در جریان انتخابات ٩٢ تعهداتی به مردم داد که پس از سه سال از قرار گرفتن بر سکان مدیریت اجرایی کشور توانست به برخی از تعهدات پاسخ دهد. با این حال هنوز تعهداتی هست که بر زمین مانده و دولت نتوانسته آنگونه که مطلوب است به آنها پاسخ دهد. با بررسی نقاط قوت و ضعف دولت آقای روحانی میتوان در مورد چگونگی اقدامات اساسی دولت در کمتر از یک سال باقیمانده از آن اظهارنظر کرد. در حوزه سیاست داخلی از جمله فعالیت احزاب و گروهها، کشور در شرایط نامناسبی به سرمیبرد. دولت پیشین اساسا با اصل حزب چندان موافق نبود و همین امر تحزب در ایران را تضعیفتر کرد. دولت در حوزه سیاست داخلی اگرچه توانست شرایط ناگوار پیشین را تغییر دهد اما هنوز مشکلات و نواقصی وجود دارد که دولت باید در حل آنها بکوشد. حوزه سیاست خارجی یکی از نقاط قوت کارنامه روحانی است و وزارت خارجه با پیشبرد مذاکرات هستهای توانست برخی مشکلات بینالمللی را که دغدغهای اصلی برای مردم شده بود، حل کند و در اینراستا رضایت و خرسندی مردم را از عملکرد دولت مشاهده میکنیم. با این حال برجام برای کشور میتواند دستاوردهایی گستردهتر از آنچه هست داشته باشد. لیکن ناکارآمدی دیگر وزرای دولت برای بهرهگیری مناسب از برجام باعث شده تا این دستاوردها همچنان محدود بماند. تواناییهایی که وزارت خارجه به عنوان متولی اصلی این پروژه از خود نشان داد بر کسی پوشیده نیست. لیکن در حوزه اقتصادی و اجتماعی باید تلاشهای بیشتری توسط وزرای مربوطه صورت میگرفت که متاسفانه چندان عملکرد مناسبی را شاهد نبودهایم. یکی از دلایل عمده ناکارآمدی دولت در این بخشها عدم انتخاب صحیح مسوولان و عدم تغییر در مدیران اجرایی کشور بود. وقتی اعلام میشود که مشی اعتدالی بر دولت حاکم است به معنای این نیست که امور به وسیله کسانی اداره شود که اصولا به کارکرد، سیاستها و مدیریت دولت اعتقادی ندارند. در حوزه فرهنگیان، اصناف، کارمندان دولت، هنرمندان و جامعه کارگری و دیگر حوزهها هریک بهگونهای میتوان وجود نقصان و نارضایتی را احساس کرد. دولت باید به خواستههای اساسی جامعه کارگری پاسخ میداد و غرض از بیان کلمه دولت به معنای تمام ساختارها و سمتهایی است که زیرمجموعه دولت به انجام وظیفه میپردازند. کل ساختار دولت از جمله کابینه و وزرا و دیگر سمتهای موجود در دولت باید پیگیر سیاستهای دولت باشند. لیکن نتوانستهاند به خواستههای جامعه کارگری پاسخی درست و منطقی دهند. دولت باید اصلاح ساختار اقتصادی را در خصوص بهبود وضعیت معیشت ملی و به ویژه زندگی طبقه کارگر را در دستور کار خود قرار میداد و میزان اشتغال باید افزایش پیدا میکرد. در حال حاضر در بسیاری از خانوادهها به ویژه خانوادههای کارگری دو یا سه فرزند بیکار وجود دارد. اینکه فرزندان بخشی از مسوولان شاغل شدهاند به معنای این نیست که موضوع بیکاری در جامعه حل و فصل شده است. همچنین مشکل بیکاری ارتباط نزدیکی با مشکلات اجتماعی دارد. عوارض ناشی از بیکاری مثل اعتیاد، افسردگی و خودکشی که ناشی از ضعف عملکرد دولت در این حوزهها است، دامنگیر جامعه شده است. آقای روحانی باید توجه کند که نگهداشت وضعیت موجود و عدماعمال تغییرات اساسی نمیتواند رای او را برای دوره دوم ریاستجمهوری تضمین کند. اینکه دلخوش به این باشد که دولت بحرانزایی نکرده است و در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی مشکل جدیدی بروز نکرده است، آفت بزرگی است برای دولت، چرا که این شیوه برای مردم مقبول نیست. مردم خواستار آبادانی و توسعه هستند و این امر مستلزم پیگیری رویکرد جدی در عرصههای مختلف کشور از سوی دولت است. دولت باید اقداماتی انجام دهد که بیسوادی و فقر و تهیدستی از کشور ریشهکن شود. کارگران امروز از وضعیت معیشتی خود رضایت ندارند. البته این گفته به معنای نفی تلاشها و عملکرد مثبت دولت نیست.
به نظر میرسد در مدت حدود ١٠ ماهی که از عمر دولت باقی مانده است مهمترین هدف دولت باید ایجاد امید در مردم باشد. دولت باید کاری کند که مردم امیدوار به آینده شوند و احساس کنند که آقای روحانی میتواند در دور دوم ریاستجمهوری خود تحولات اساسی در حوزه اقتصاد در درجه اول و دیگر حوزهها ایجاد کند. با استفاده از روشهایی دولت باید به مردم امید تزریق کند چرا که اگر عدهای از مردم دلسرد شوند و پای صندوق رای حاضر نشوند یا رای خود را به فرد دیگری دهند به ضرر دولت تمام خواهد شد. هرچند که معلوم نیست فرد دیگری که آرای پایگاه اجتماعی ناامیدشده از آقای روحانی را به خود جلب میکند، بتواند عملکرد بهتری از دولت یازدهم داشته باشد. گروههای سیاسی حامی روحانی خواستههایی از دولت دارند که الزاما پست یا مقام نیست بلکه به معنای تغییر و تحولات در بخشهای مختلف کشور است. اصلاح ساختار اقتصادی و سیاسی از جمله تحولاتی است که میتواند در امیدبخشی به مردم نقش تعیینکننده داشته باشد. اگر دولت میخواهد رای مردم را برای دور دوم به دست آورد، باید در شعارهایش تغییرات اساسی در حوزههای مختلف کشور را لحاظ کند. دولت باید بداند که مردم تشنه تغییر و تحول و بهبود شرایط زندگی خود هستند.
انتخاب مردم در سال ٩٢ رای منفی به سیاستهای دولتهای نهم و دهم بود. بلوغ و رشد سیاسی جریان اصلاحطلب در این انتخابات باعث شد که گردونه عرصه مدیریتی کشور به سمت آقای روحانی بچرخد تا شاهد تحولاتی در مدیریت اجرایی کشور باشیم. ائتلاف اصلاحطلبان با روحانی توانست نقش مهمی در پیروزی او داشته باشد و وحدت و انسجامی تاریخی را رقم زند. آقای حسن روحانی در جریان انتخابات ٩٢ تعهداتی به مردم داد که پس از سه سال از قرار گرفتن بر سکان مدیریت اجرایی کشور توانست به برخی از تعهدات پاسخ دهد. با این حال هنوز تعهداتی هست که بر زمین مانده و دولت نتوانسته آنگونه که مطلوب است به آنها پاسخ دهد. با بررسی نقاط قوت و ضعف دولت آقای روحانی میتوان در مورد چگونگی اقدامات اساسی دولت در کمتر از یک سال باقیمانده از آن اظهارنظر کرد. در حوزه سیاست داخلی از جمله فعالیت احزاب و گروهها، کشور در شرایط نامناسبی به سرمیبرد. دولت پیشین اساسا با اصل حزب چندان موافق نبود و همین امر تحزب در ایران را تضعیفتر کرد. دولت در حوزه سیاست داخلی اگرچه توانست شرایط ناگوار پیشین را تغییر دهد اما هنوز مشکلات و نواقصی وجود دارد که دولت باید در حل آنها بکوشد. حوزه سیاست خارجی یکی از نقاط قوت کارنامه روحانی است و وزارت خارجه با پیشبرد مذاکرات هستهای توانست برخی مشکلات بینالمللی را که دغدغهای اصلی برای مردم شده بود، حل کند و در اینراستا رضایت و خرسندی مردم را از عملکرد دولت مشاهده میکنیم. با این حال برجام برای کشور میتواند دستاوردهایی گستردهتر از آنچه هست داشته باشد. لیکن ناکارآمدی دیگر وزرای دولت برای بهرهگیری مناسب از برجام باعث شده تا این دستاوردها همچنان محدود بماند. تواناییهایی که وزارت خارجه به عنوان متولی اصلی این پروژه از خود نشان داد بر کسی پوشیده نیست. لیکن در حوزه اقتصادی و اجتماعی باید تلاشهای بیشتری توسط وزرای مربوطه صورت میگرفت که متاسفانه چندان عملکرد مناسبی را شاهد نبودهایم. یکی از دلایل عمده ناکارآمدی دولت در این بخشها عدم انتخاب صحیح مسوولان و عدم تغییر در مدیران اجرایی کشور بود. وقتی اعلام میشود که مشی اعتدالی بر دولت حاکم است به معنای این نیست که امور به وسیله کسانی اداره شود که اصولا به کارکرد، سیاستها و مدیریت دولت اعتقادی ندارند. در حوزه فرهنگیان، اصناف، کارمندان دولت، هنرمندان و جامعه کارگری و دیگر حوزهها هریک بهگونهای میتوان وجود نقصان و نارضایتی را احساس کرد. دولت باید به خواستههای اساسی جامعه کارگری پاسخ میداد و غرض از بیان کلمه دولت به معنای تمام ساختارها و سمتهایی است که زیرمجموعه دولت به انجام وظیفه میپردازند. کل ساختار دولت از جمله کابینه و وزرا و دیگر سمتهای موجود در دولت باید پیگیر سیاستهای دولت باشند. لیکن نتوانستهاند به خواستههای جامعه کارگری پاسخی درست و منطقی دهند. دولت باید اصلاح ساختار اقتصادی را در خصوص بهبود وضعیت معیشت ملی و به ویژه زندگی طبقه کارگر را در دستور کار خود قرار میداد و میزان اشتغال باید افزایش پیدا میکرد. در حال حاضر در بسیاری از خانوادهها به ویژه خانوادههای کارگری دو یا سه فرزند بیکار وجود دارد. اینکه فرزندان بخشی از مسوولان شاغل شدهاند به معنای این نیست که موضوع بیکاری در جامعه حل و فصل شده است. همچنین مشکل بیکاری ارتباط نزدیکی با مشکلات اجتماعی دارد. عوارض ناشی از بیکاری مثل اعتیاد، افسردگی و خودکشی که ناشی از ضعف عملکرد دولت در این حوزهها است، دامنگیر جامعه شده است. آقای روحانی باید توجه کند که نگهداشت وضعیت موجود و عدماعمال تغییرات اساسی نمیتواند رای او را برای دوره دوم ریاستجمهوری تضمین کند. اینکه دلخوش به این باشد که دولت بحرانزایی نکرده است و در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی مشکل جدیدی بروز نکرده است، آفت بزرگی است برای دولت، چرا که این شیوه برای مردم مقبول نیست. مردم خواستار آبادانی و توسعه هستند و این امر مستلزم پیگیری رویکرد جدی در عرصههای مختلف کشور از سوی دولت است. دولت باید اقداماتی انجام دهد که بیسوادی و فقر و تهیدستی از کشور ریشهکن شود. کارگران امروز از وضعیت معیشتی خود رضایت ندارند. البته این گفته به معنای نفی تلاشها و عملکرد مثبت دولت نیست.
, انتخاب مردم در سال ٩٢ رای منفی به سیاستهای دولتهای نهم و دهم بود. بلوغ و رشد سیاسی جریان اصلاحطلب در این انتخابات باعث شد که گردونه عرصه مدیریتی کشور به سمت آقای روحانی بچرخد تا شاهد تحولاتی در مدیریت اجرایی کشور باشیم. ائتلاف اصلاحطلبان با روحانی توانست نقش مهمی در پیروزی او داشته باشد و وحدت و انسجامی تاریخی را رقم زند. آقای حسن روحانی در جریان انتخابات ٩٢ تعهداتی به مردم داد که پس از سه سال از قرار گرفتن بر سکان مدیریت اجرایی کشور توانست به برخی از تعهدات پاسخ دهد. با این حال هنوز تعهداتی هست که بر زمین مانده و دولت نتوانسته آنگونه که مطلوب است به آنها پاسخ دهد. با بررسی نقاط قوت و ضعف دولت آقای روحانی میتوان در مورد چگونگی اقدامات اساسی دولت در کمتر از یک سال باقیمانده از آن اظهارنظر کرد. در حوزه سیاست داخلی از جمله فعالیت احزاب و گروهها، کشور در شرایط نامناسبی به سرمیبرد. دولت پیشین اساسا با اصل حزب چندان موافق نبود و همین امر تحزب در ایران را تضعیفتر کرد. دولت در حوزه سیاست داخلی اگرچه توانست شرایط ناگوار پیشین را تغییر دهد اما هنوز مشکلات و نواقصی وجود دارد که دولت باید در حل آنها بکوشد. حوزه سیاست خارجی یکی از نقاط قوت کارنامه روحانی است و وزارت خارجه با پیشبرد مذاکرات هستهای توانست برخی مشکلات بینالمللی را که دغدغهای اصلی برای مردم شده بود، حل کند و در اینراستا رضایت و خرسندی مردم را از عملکرد دولت مشاهده میکنیم. با این حال برجام برای کشور میتواند دستاوردهایی گستردهتر از آنچه هست داشته باشد. لیکن ناکارآمدی دیگر وزرای دولت برای بهرهگیری مناسب از برجام باعث شده تا این دستاوردها همچنان محدود بماند. تواناییهایی که وزارت خارجه به عنوان متولی اصلی این پروژه از خود نشان داد بر کسی پوشیده نیست. لیکن در حوزه اقتصادی و اجتماعی باید تلاشهای بیشتری توسط وزرای مربوطه صورت میگرفت که متاسفانه چندان عملکرد مناسبی را شاهد نبودهایم. یکی از دلایل عمده ناکارآمدی دولت در این بخشها عدم انتخاب صحیح مسوولان و عدم تغییر در مدیران اجرایی کشور بود. وقتی اعلام میشود که مشی اعتدالی بر دولت حاکم است به معنای این نیست که امور به وسیله کسانی اداره شود که اصولا به کارکرد، سیاستها و مدیریت دولت اعتقادی ندارند. در حوزه فرهنگیان، اصناف، کارمندان دولت، هنرمندان و جامعه کارگری و دیگر حوزهها هریک بهگونهای میتوان وجود نقصان و نارضایتی را احساس کرد. دولت باید به خواستههای اساسی جامعه کارگری پاسخ میداد و غرض از بیان کلمه دولت به معنای تمام ساختارها و سمتهایی است که زیرمجموعه دولت به انجام وظیفه میپردازند. کل ساختار دولت از جمله کابینه و وزرا و دیگر سمتهای موجود در دولت باید پیگیر سیاستهای دولت باشند. لیکن نتوانستهاند به خواستههای جامعه کارگری پاسخی درست و منطقی دهند. دولت باید اصلاح ساختار اقتصادی را در خصوص بهبود وضعیت معیشت ملی و به ویژه زندگی طبقه کارگر را در دستور کار خود قرار میداد و میزان اشتغال باید افزایش پیدا میکرد. در حال حاضر در بسیاری از خانوادهها به ویژه خانوادههای کارگری دو یا سه فرزند بیکار وجود دارد. اینکه فرزندان بخشی از مسوولان شاغل شدهاند به معنای این نیست که موضوع بیکاری در جامعه حل و فصل شده است. همچنین مشکل بیکاری ارتباط نزدیکی با مشکلات اجتماعی دارد. عوارض ناشی از بیکاری مثل اعتیاد، افسردگی و خودکشی که ناشی از ضعف عملکرد دولت در این حوزهها است، دامنگیر جامعه شده است. آقای روحانی باید توجه کند که نگهداشت وضعیت موجود و عدماعمال تغییرات اساسی نمیتواند رای او را برای دوره دوم ریاستجمهوری تضمین کند. اینکه دلخوش به این باشد که دولت بحرانزایی نکرده است و در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی مشکل جدیدی بروز نکرده است، آفت بزرگی است برای دولت، چرا که این شیوه برای مردم مقبول نیست. مردم خواستار آبادانی و توسعه هستند و این امر مستلزم پیگیری رویکرد جدی در عرصههای مختلف کشور از سوی دولت است. دولت باید اقداماتی انجام دهد که بیسوادی و فقر و تهیدستی از کشور ریشهکن شود. کارگران امروز از وضعیت معیشتی خود رضایت ندارند. البته این گفته به معنای نفی تلاشها و عملکرد مثبت دولت نیست.,, ,
به نظر میرسد در مدت حدود ١٠ ماهی که از عمر دولت باقی مانده است مهمترین هدف دولت باید ایجاد امید در مردم باشد. دولت باید کاری کند که مردم امیدوار به آینده شوند و احساس کنند که آقای روحانی میتواند در دور دوم ریاستجمهوری خود تحولات اساسی در حوزه اقتصاد در درجه اول و دیگر حوزهها ایجاد کند. با استفاده از روشهایی دولت باید به مردم امید تزریق کند چرا که اگر عدهای از مردم دلسرد شوند و پای صندوق رای حاضر نشوند یا رای خود را به فرد دیگری دهند به ضرر دولت تمام خواهد شد. هرچند که معلوم نیست فرد دیگری که آرای پایگاه اجتماعی ناامیدشده از آقای روحانی را به خود جلب میکند، بتواند عملکرد بهتری از دولت یازدهم داشته باشد. گروههای سیاسی حامی روحانی خواستههایی از دولت دارند که الزاما پست یا مقام نیست بلکه به معنای تغییر و تحولات در بخشهای مختلف کشور است. اصلاح ساختار اقتصادی و سیاسی از جمله تحولاتی است که میتواند در امیدبخشی به مردم نقش تعیینکننده داشته باشد. اگر دولت میخواهد رای مردم را برای دور دوم به دست آورد، باید در شعارهایش تغییرات اساسی در حوزههای مختلف کشور را لحاظ کند. دولت باید بداند که مردم تشنه تغییر و تحول و بهبود شرایط زندگی خود هستند.
, به نظر میرسد در مدت حدود ١٠ ماهی که از عمر دولت باقی مانده است مهمترین هدف دولت باید ایجاد امید در مردم باشد. دولت باید کاری کند که مردم امیدوار به آینده شوند و احساس کنند که آقای روحانی میتواند در دور دوم ریاستجمهوری خود تحولات اساسی در حوزه اقتصاد در درجه اول و دیگر حوزهها ایجاد کند. با استفاده از روشهایی دولت باید به مردم امید تزریق کند چرا که اگر عدهای از مردم دلسرد شوند و پای صندوق رای حاضر نشوند یا رای خود را به فرد دیگری دهند به ضرر دولت تمام خواهد شد. هرچند که معلوم نیست فرد دیگری که آرای پایگاه اجتماعی ناامیدشده از آقای روحانی را به خود جلب میکند، بتواند عملکرد بهتری از دولت یازدهم داشته باشد. گروههای سیاسی حامی روحانی خواستههایی از دولت دارند که الزاما پست یا مقام نیست بلکه به معنای تغییر و تحولات در بخشهای مختلف کشور است. اصلاح ساختار اقتصادی و سیاسی از جمله تحولاتی است که میتواند در امیدبخشی به مردم نقش تعیینکننده داشته باشد. اگر دولت میخواهد رای مردم را برای دور دوم به دست آورد، باید در شعارهایش تغییرات اساسی در حوزههای مختلف کشور را لحاظ کند. دولت باید بداند که مردم تشنه تغییر و تحول و بهبود شرایط زندگی خود هستند.,]
ارسال دیدگاه