شهیدان انقلاب، تعبیر بالنجم هم یهتدون هستند
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج فرهنگیان؛ شعله های ظلمت و جهالت هوای شهر را در خود فرو برده بود. صدای شکسته شدن بالهایی به گوش می رسید که برای پرواز در آبی آسمان خود را به آب و آتش می زدند. باطل رخ نمایان کرده بود و گویی ایمان محو می شد، از پشت نقاب سیاهی ها، بی رحمانه انسانیت را سر می بریدند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

رُعب و وحشت حتی در خانه ای بیداد می کرد و فریاد مظلومیت در سینه ها حبس مانده بود. ناگه مردی از سلاله ی رسول خدا در این فضا، آشوبی دوباره به راه انداخت اما نه از جنس تلخش. این بار فریاد او ، نشانه های قیامی را به همراه داشت که قرار بود، زورگویان جاهل را به خاک سیاه بکشاند و در امتداد او مردان باغیرتی ظهور کنند که از تبار ایمان بودند و اهل آن نبودند که با سکوت خویش بر لکه های ننگین سیاه تاریخ، مهر تأیید زنند، بلکه شور حسینی خویش را به شعور حسینی پیوند زدند، و با جرعه های بصیرت که از جان و جام امام کربلا نوشیده اند، در مسیر خاموشی شعله های جور وستم گام نهادند.

 آری! آنان فرزندان مردی بودند با عزمی راسخ،  مردی که شجاعت و استقامت و دلیری اش در سایه سار ایمان و توکل به خدای خویش، تمام قوای راهش بود. او را هیچ کس نتوانست بلرزاند. دل دریایی اش گویی متصل به دریایی دگر بود که بی همتایی اش را همه می دانند و فرزندان خمینی  نیز در برهه ای از زمان تجلی کردند که بارقه های امید به خاموشی می‌گرایید، مشت‌های گره خورده، حنجره های خستگی ناپذیر، تشکیل حلقه های معرفت در خفا و  آن همه شور و عطش برای شنیدن کلام امام شان، همه و همه نشان یاری به احیای دوباره اسلامی بود که ودیعه‌ای الهی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله)  بود و حال می رفت تا شاخه ای از آن "شجره طوبی" در این سرزمین تجلی یابد و براستی خروش نوجوانان و جوانانی که اندک اندک می رفتند تا طعم آزادی و رهایی از تلخی ستم را بچشند، تمام افسانه های مردان کاخ های سیاه را بر باد داد و روز و شب را از آنها ربود. دریای خون هم نتوانست مانع از آن شود مردان انقلابی این وطن به گوشه های خانه پناه برند ، راه بی تفاوتی پیش گیرند، بلکه ایستادند و مقاومت کردند تا بر ناتوانی و سستی دشمن بیفزایند.

 چه زیبا حماسه کربلای حسین، برای نجات اسلام دوباره تجلی یافت و این بار نیز  بی هیچ واهمه ای "جان" را به میدان آوردند، شاید شهادت نصیب شان شود .

 آری! شهید انقلاب به مثابه ی اولین جرعه های ایثار در مسیر رشد درخت تنومند انقلاب است. لاله هایی که با سرخی خونشان راه سعادت را تا ابد برای اهالی این دیار هموار نمودند و باب جهاد با صلابت شان گشوده شد وگویی دوباره، عطر و بوی شهادت در رکاب رسول خدا"صلی الله علیه وآله"  به مشام جان شهر رسیده است. آنگاه که روح خدا کمر همت بست تا در پیچ وخم های آن روزگار، رنگ ظلمانی ناپدید گردد و طراوت سپیدی، انقلاب را در رسیدن به آرزوهایش یاری رساند، انگار، فریاد لبیک سربازانش، عاشورای انقلاب را رقم زد؛ مردانِ مردی که با استقامت در راه دین، تعبیر فداییان راه و مسلک آسمانی، پیامبر خاتم در صدر اسلام شدند، و اینک بسان ستاره هایی افول ناپذیر در دلهای زمان می درخشند و می توان با توسل به ساحت عرشی شان "بالنجم هم یهتدون" را معنا کرد.

شهید انقلابی! همان قدرتی ابدی ست که اولین جرقه های از خود گذشتن و در خدا فانی شدن را به ظهور رساند و رساتر از صدای خون، در بی کران گرمای انقلاب، آفتابی شد.

یادگاران جاودانی که ماندند تا انقلاب بماند. پرپر شدند تا خصم دون باقی نماند و حال نیز در غربت بی بدیل خود غوطه ورند.

"الهی الحقنی بالشهداء والصالحین"

به قلم معصومه حیدری دبیر شهرستان ساری

انتهای پیام/

,

رُعب و وحشت حتی در خانه ای بیداد می کرد و فریاد مظلومیت در سینه ها حبس مانده بود. ناگه مردی از سلاله ی رسول خدا در این فضا، آشوبی دوباره به راه انداخت اما نه از جنس تلخش. این بار فریاد او ، نشانه های قیامی را به همراه داشت که قرار بود، زورگویان جاهل را به خاک سیاه بکشاند و در امتداد او مردان باغیرتی ظهور کنند که از تبار ایمان بودند و اهل آن نبودند که با سکوت خویش بر لکه های ننگین سیاه تاریخ، مهر تأیید زنند، بلکه شور حسینی خویش را به شعور حسینی پیوند زدند، و با جرعه های بصیرت که از جان و جام امام کربلا نوشیده اند، در مسیر خاموشی شعله های جور وستم گام نهادند.

 آری! آنان فرزندان مردی بودند با عزمی راسخ،  مردی که شجاعت و استقامت و دلیری اش در سایه سار ایمان و توکل به خدای خویش، تمام قوای راهش بود. او را هیچ کس نتوانست بلرزاند. دل دریایی اش گویی متصل به دریایی دگر بود که بی همتایی اش را همه می دانند و فرزندان خمینی  نیز در برهه ای از زمان تجلی کردند که بارقه های امید به خاموشی می‌گرایید، مشت‌های گره خورده، حنجره های خستگی ناپذیر، تشکیل حلقه های معرفت در خفا و  آن همه شور و عطش برای شنیدن کلام امام شان، همه و همه نشان یاری به احیای دوباره اسلامی بود که ودیعه‌ای الهی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله)  بود و حال می رفت تا شاخه ای از آن "شجره طوبی" در این سرزمین تجلی یابد و براستی خروش نوجوانان و جوانانی که اندک اندک می رفتند تا طعم آزادی و رهایی از تلخی ستم را بچشند، تمام افسانه های مردان کاخ های سیاه را بر باد داد و روز و شب را از آنها ربود. دریای خون هم نتوانست مانع از آن شود مردان انقلابی این وطن به گوشه های خانه پناه برند ، راه بی تفاوتی پیش گیرند، بلکه ایستادند و مقاومت کردند تا بر ناتوانی و سستی دشمن بیفزایند.

 چه زیبا حماسه کربلای حسین، برای نجات اسلام دوباره تجلی یافت و این بار نیز  بی هیچ واهمه ای "جان" را به میدان آوردند، شاید شهادت نصیب شان شود .

 آری! شهید انقلاب به مثابه ی اولین جرعه های ایثار در مسیر رشد درخت تنومند انقلاب است. لاله هایی که با سرخی خونشان راه سعادت را تا ابد برای اهالی این دیار هموار نمودند و باب جهاد با صلابت شان گشوده شد وگویی دوباره، عطر و بوی شهادت در رکاب رسول خدا"صلی الله علیه وآله"  به مشام جان شهر رسیده است. آنگاه که روح خدا کمر همت بست تا در پیچ وخم های آن روزگار، رنگ ظلمانی ناپدید گردد و طراوت سپیدی، انقلاب را در رسیدن به آرزوهایش یاری رساند، انگار، فریاد لبیک سربازانش، عاشورای انقلاب را رقم زد؛ مردانِ مردی که با استقامت در راه دین، تعبیر فداییان راه و مسلک آسمانی، پیامبر خاتم در صدر اسلام شدند، و اینک بسان ستاره هایی افول ناپذیر در دلهای زمان می درخشند و می توان با توسل به ساحت عرشی شان "بالنجم هم یهتدون" را معنا کرد.

شهید انقلابی! همان قدرتی ابدی ست که اولین جرقه های از خود گذشتن و در خدا فانی شدن را به ظهور رساند و رساتر از صدای خون، در بی کران گرمای انقلاب، آفتابی شد.

یادگاران جاودانی که ماندند تا انقلاب بماند. پرپر شدند تا خصم دون باقی نماند و حال نیز در غربت بی بدیل خود غوطه ورند.

"الهی الحقنی بالشهداء والصالحین"

به قلم معصومه حیدری دبیر شهرستان ساری

انتهای پیام/

,

رُعب و وحشت حتی در خانه ای بیداد می کرد و فریاد مظلومیت در سینه ها حبس مانده بود. ناگه مردی از سلاله ی رسول خدا در این فضا، آشوبی دوباره به راه انداخت اما نه از جنس تلخش. این بار فریاد او ، نشانه های قیامی را به همراه داشت که قرار بود، زورگویان جاهل را به خاک سیاه بکشاند و در امتداد او مردان باغیرتی ظهور کنند که از تبار ایمان بودند و اهل آن نبودند که با سکوت خویش بر لکه های ننگین سیاه تاریخ، مهر تأیید زنند، بلکه شور حسینی خویش را به شعور حسینی پیوند زدند، و با جرعه های بصیرت که از جان و جام امام کربلا نوشیده اند، در مسیر خاموشی شعله های جور وستم گام نهادند.

 آری! آنان فرزندان مردی بودند با عزمی راسخ،  مردی که شجاعت و استقامت و دلیری اش در سایه سار ایمان و توکل به خدای خویش، تمام قوای راهش بود. او را هیچ کس نتوانست بلرزاند. دل دریایی اش گویی متصل به دریایی دگر بود که بی همتایی اش را همه می دانند و فرزندان خمینی  نیز در برهه ای از زمان تجلی کردند که بارقه های امید به خاموشی می‌گرایید، مشت‌های گره خورده، حنجره های خستگی ناپذیر، تشکیل حلقه های معرفت در خفا و  آن همه شور و عطش برای شنیدن کلام امام شان، همه و همه نشان یاری به احیای دوباره اسلامی بود که ودیعه‌ای الهی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله)  بود و حال می رفت تا شاخه ای از آن "شجره طوبی" در این سرزمین تجلی یابد و براستی خروش نوجوانان و جوانانی که اندک اندک می رفتند تا طعم آزادی و رهایی از تلخی ستم را بچشند، تمام افسانه های مردان کاخ های سیاه را بر باد داد و روز و شب را از آنها ربود. دریای خون هم نتوانست مانع از آن شود مردان انقلابی این وطن به گوشه های خانه پناه برند ، راه بی تفاوتی پیش گیرند، بلکه ایستادند و مقاومت کردند تا بر ناتوانی و سستی دشمن بیفزایند.

 چه زیبا حماسه کربلای حسین، برای نجات اسلام دوباره تجلی یافت و این بار نیز  بی هیچ واهمه ای "جان" را به میدان آوردند، شاید شهادت نصیب شان شود .

 آری! شهید انقلاب به مثابه ی اولین جرعه های ایثار در مسیر رشد درخت تنومند انقلاب است. لاله هایی که با سرخی خونشان راه سعادت را تا ابد برای اهالی این دیار هموار نمودند و باب جهاد با صلابت شان گشوده شد وگویی دوباره، عطر و بوی شهادت در رکاب رسول خدا"صلی الله علیه وآله"  به مشام جان شهر رسیده است. آنگاه که روح خدا کمر همت بست تا در پیچ وخم های آن روزگار، رنگ ظلمانی ناپدید گردد و طراوت سپیدی، انقلاب را در رسیدن به آرزوهایش یاری رساند، انگار، فریاد لبیک سربازانش، عاشورای انقلاب را رقم زد؛ مردانِ مردی که با استقامت در راه دین، تعبیر فداییان راه و مسلک آسمانی، پیامبر خاتم در صدر اسلام شدند، و اینک بسان ستاره هایی افول ناپذیر در دلهای زمان می درخشند و می توان با توسل به ساحت عرشی شان "بالنجم هم یهتدون" را معنا کرد.

شهید انقلابی! همان قدرتی ابدی ست که اولین جرقه های از خود گذشتن و در خدا فانی شدن را به ظهور رساند و رساتر از صدای خون، در بی کران گرمای انقلاب، آفتابی شد.

یادگاران جاودانی که ماندند تا انقلاب بماند. پرپر شدند تا خصم دون باقی نماند و حال نیز در غربت بی بدیل خود غوطه ورند.

"الهی الحقنی بالشهداء والصالحین"

به قلم معصومه حیدری دبیر شهرستان ساری

انتهای پیام/

,

رُعب و وحشت حتی در خانه ای بیداد می کرد و فریاد مظلومیت در سینه ها حبس مانده بود. ناگه مردی از سلاله ی رسول خدا در این فضا، آشوبی دوباره به راه انداخت اما نه از جنس تلخش. این بار فریاد او ، نشانه های قیامی را به همراه داشت که قرار بود، زورگویان جاهل را به خاک سیاه بکشاند و در امتداد او مردان باغیرتی ظهور کنند که از تبار ایمان بودند و اهل آن نبودند که با سکوت خویش بر لکه های ننگین سیاه تاریخ، مهر تأیید زنند، بلکه شور حسینی خویش را به شعور حسینی پیوند زدند، و با جرعه های بصیرت که از جان و جام امام کربلا نوشیده اند، در مسیر خاموشی شعله های جور وستم گام نهادند.

,

 آری! آنان فرزندان مردی بودند با عزمی راسخ،  مردی که شجاعت و استقامت و دلیری اش در سایه سار ایمان و توکل به خدای خویش، تمام قوای راهش بود. او را هیچ کس نتوانست بلرزاند. دل دریایی اش گویی متصل به دریایی دگر بود که بی همتایی اش را همه می دانند و فرزندان خمینی  نیز در برهه ای از زمان تجلی کردند که بارقه های امید به خاموشی می‌گرایید، مشت‌های گره خورده، حنجره های خستگی ناپذیر، تشکیل حلقه های معرفت در خفا و  آن همه شور و عطش برای شنیدن کلام امام شان، همه و همه نشان یاری به احیای دوباره اسلامی بود که ودیعه‌ای الهی از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله)  بود و حال می رفت تا شاخه ای از آن "شجره طوبی" در این سرزمین تجلی یابد و براستی خروش نوجوانان و جوانانی که اندک اندک می رفتند تا طعم آزادی و رهایی از تلخی ستم را بچشند، تمام افسانه های مردان کاخ های سیاه را بر باد داد و روز و شب را از آنها ربود. دریای خون هم نتوانست مانع از آن شود مردان انقلابی این وطن به گوشه های خانه پناه برند ، راه بی تفاوتی پیش گیرند، بلکه ایستادند و مقاومت کردند تا بر ناتوانی و سستی دشمن بیفزایند.

,

 چه زیبا حماسه کربلای حسین، برای نجات اسلام دوباره تجلی یافت و این بار نیز  بی هیچ واهمه ای "جان" را به میدان آوردند، شاید شهادت نصیب شان شود .

,

 آری! شهید انقلاب به مثابه ی اولین جرعه های ایثار در مسیر رشد درخت تنومند انقلاب است. لاله هایی که با سرخی خونشان راه سعادت را تا ابد برای اهالی این دیار هموار نمودند و باب جهاد با صلابت شان گشوده شد وگویی دوباره، عطر و بوی شهادت در رکاب رسول خدا"صلی الله علیه وآله"  به مشام جان شهر رسیده است. آنگاه که روح خدا کمر همت بست تا در پیچ وخم های آن روزگار، رنگ ظلمانی ناپدید گردد و طراوت سپیدی، انقلاب را در رسیدن به آرزوهایش یاری رساند، انگار، فریاد لبیک سربازانش، عاشورای انقلاب را رقم زد؛ مردانِ مردی که با استقامت در راه دین، تعبیر فداییان راه و مسلک آسمانی، پیامبر خاتم در صدر اسلام شدند، و اینک بسان ستاره هایی افول ناپذیر در دلهای زمان می درخشند و می توان با توسل به ساحت عرشی شان "بالنجم هم یهتدون" را معنا کرد.

,

شهید انقلابی! همان قدرتی ابدی ست که اولین جرقه های از خود گذشتن و در خدا فانی شدن را به ظهور رساند و رساتر از صدای خون، در بی کران گرمای انقلاب، آفتابی شد.

,

یادگاران جاودانی که ماندند تا انقلاب بماند. پرپر شدند تا خصم دون باقی نماند و حال نیز در غربت بی بدیل خود غوطه ورند.

,

"الهی الحقنی بالشهداء والصالحین"

,

به قلم معصومه حیدری دبیر شهرستان ساری

,

انتهای پیام/

,

 

]
آنگاه که روح خدا کمر همت بست تا در پیچ وخم های آن روزگار، رنگ ظلمانی ناپدید گردد و طراوت سپیدی، انقلاب را در رسیدن به آرزوهایش یاری رساند، انگار، فریاد لبیک سربازانش، عاشورای انقلاب را رقم زد؛ مردانِ مردی که با استقامت در راه دین، تعبیر فداییان راه و مسلک آسمانی، پیامبر خاتم در صدر اسلام شدند، و اینک بسان ستاره هایی افول ناپذیر در دلهای زمان می درخشند و می توان با توسل به ساحت عرشی شان "بالنجم هم یهتدون" را معنا کرد.