به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از آناج، احمدحسین انزابی متولد 1325 و سومین فرزند حجتالاسلام شیخ محمدحسین انزابی، خطیب دانشمند و مبارز انقلابی هستم. در خانوادهی ما روحانیت ریشهای دیرینه داشت تا جایی که چهاردهمین جدم در سال 19200 در خامنه حوزهی علمیه تاسیس کرده و خود نیز امام جمعهی آنجا بود. آن زمان پدربزرگ آیتالله خامنهای نیز در گشتوگزار جهت یافتن محلی امن برای اسکان، به طور اتفاقی وارد خامنه شدند و جاذبهای چون حوزهی علمیه و جایگاه علمی و دینی آن ایشان را به اقامت در خامنه سوق داد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج, احمدحسین انزابی متولد 1325 و سومین فرزند حجتالاسلام شیخ محمدحسین انزابی، خطیب دانشمند و مبارز انقلابی هستم. در خانوادهی ما روحانیت ریشهای دیرینه داشت تا جایی که چهاردهمین جدم در سال 19200 در خامنه حوزهی علمیه تاسیس کرده و خود نیز امام جمعهی آنجا بود. آن زمان پدربزرگ آیتالله خامنهای نیز در گشتوگزار جهت یافتن محلی امن برای اسکان، به طور اتفاقی وارد خامنه شدند و جاذبهای چون حوزهی علمیه و جایگاه علمی و دینی آن ایشان را به اقامت در خامنه سوق داد.,آناج: مردم آذربایجان و تبریز به لحاظ دارا بودن کدام ویژگیها همیشه در تاریخ پیشگام بودهاند؟
, آناج: مردم آذربایجان و تبریز به لحاظ دارا بودن کدام ویژگیها همیشه در تاریخ پیشگام بودهاند؟, آناج: مردم آذربایجان و تبریز به لحاظ دارا بودن کدام ویژگیها همیشه در تاریخ پیشگام بودهاند؟,مسالهی مرزنشینی اغلب با تحولات مرز فکری نیز همراه است. در واقع خط و خطوط، اعم از جغرافیایی، اعتقادی و سیاسی انگیزهای برای جستوجوی انسان هاست. انسان موجودی متفکر است که اگر در مرکز موضوعی قرار بگیرد به تفکر ثقل موضوع گرایش پیدا میکند، اما اگر لب مرز باشد به آشنایی با آن سوی مرزها نیز علاقهمند میشود. آذربایجان در تاریخ بلند ایران، بخصوص ایران اسلامی در خطهای مرزی جغرافیایی و لبههای خاص تفکراتی مثل مرزهای ارمنستان و آذربایجان قرار گرفته که این همجواری از سویی و پیشینیهی غنی فرهنگی و حضور عالمان و اندیشمندان از سوی دیگر منجر به شکل گیری اتاق فکر ایران در منطقه آذربایجان گردیده است. به همین دلیل همیشه نهضتها و قیامها از آن نشأت میگیرد.
,آذربایجان مهد خیزشهای فکری است
, آذربایجان مهد خیزشهای فکری است, آذربایجان مهد خیزشهای فکری است,هرچند که عدهای رفتوآمدهای برخی شخصیتهای تاریخی را در این منطقه، مبنا قرار میدهند و میگویند برخی چهرههای خاص این موجب تغییر تفکر آذربایجان شدند، اما این صحیح نیست چرا که آذربایجان در طول قرنهای متمادی مرکز تحول و تغییرات فکری بوده است و همواره ثقل تفکر ایران عزیز از این منطقه ناشی میشود. حتی این مسئله از نظر قدمت تاریخی و زنجیره حضور آذربایجان در مسائل سیاسی قابل مشاهده است. چطور می شود که اولین پایتخت صفوی در تبریز منعقد میشود؟! مگر غیر از این است که استعداد و ساختار تبریز این زمینه را فراهم کرده است؟ همین استعداد است که موجب بروز مسأله تنباکو، محاکمهی سید محمد باب، مشروطه و قیام ستارخان، مسائل انقلاب اسلامی و خیلی دیگر از اتفاقات میشود.
,آناج: پیشیهی قیام 29 بهمن مردم آذربایجان را در چه میدانید؟
, آناج: پیشیهی قیام 29 بهمن مردم آذربایجان را در چه میدانید؟, آناج: پیشیهی قیام 29 بهمن مردم آذربایجان را در چه میدانید؟,تاریخ سلسلهی وقایع و رویدادهاست و اتفاقات پشت سرهم به عنوان تاریخ تعبیر میشود. در تاریخ معاصر اتفاقی با عنوان 29 بهمن در تبریز به وقوع پیوست که قابل دقت و تحقیق است. 29 بهمن دنبالهی قیام 42 قم و یک اتفاق اسلامی، هدفدار و تعریف شده است که در لحظه لحظهی آن از ساعت هشت صبج تا سه ظهر سخن از مذهب و دین است؛ یعنی تمام حرکاتش یک هدف دینی و حضور مردم یک حضور ایمانی، هدفمند و انقلابی است.
,
29 بهمن قیامی انقلاب به رهبری مراجع عظام تقلید
, 29 بهمن قیامی انقلاب به رهبری مراجع عظام تقلید, 29 بهمن قیامی انقلاب به رهبری مراجع عظام تقلید,گلهمندم از برخی افراد و اشخاص که وقتی صحبت از انقلاب میکنند به پیوند اسلامی آن توجه نمیکنند. 29 بهمن یک قیام و جنبش اسلامی است نه یک شورش؛ شورش در قاموس تاریخهای جهانی تعریف دارد که نوعی هرجومرج و حرکتی دم بریده و بیرهبر است. اما 29 بهمن حرکتی هدفدار، مردمی و اسلامی است که بر اساس مطالعات تاریخی باید به قیام 42 قم که جنبش روحانیت بود گره بخورد. این قیام به رهبری مرجعیت فقیه به عنوان رهبر تشیع انجام یافت و تمام روحانیتی که این جریان را هدایت میکردند، تماما مجتهد بودند که رئیس همهی مراجع نیز آیت الله العظمی محمدهادی میلانی است.
, .,در خرداد 42 حوزه ی علمیه به پا خواست چون رژیم و ساواک رهبر دینی جامعه را مورد پیگرد قرار داده بودند و در نتیجهی آن مردم ورامین قیام کردند که یک قیام حمایت از رهبریت دینی بود. لذا 29 بهمن نیز گره خورده به رهبریت دینی و تفکر اسلامی و جامع رهبر فقید و فقیه، یعنی امام خمینی(ره) بود. یعنی قیام 29 بهمن یک نهضت مردمی و دینی است و هیچ تفکر دیگری غیر از دین اسلام در ایجاد این نهضت موثر نبود.
,آناج: رسم برگزاری اربعین شهدای قیامها چگونه کلید خورد؟
, آناج: رسم برگزاری اربعین شهدای قیامها چگونه کلید خورد؟, آناج: رسم برگزاری اربعین شهدای قیامها چگونه کلید خورد؟,در پی ماجرای پانزدهم خرداد 42 امام خمینی تبعید شد که تبعید ایشان زمینه را برای حضور نسل جدید در نهضت و قیام فراهم کرد. همان طور که امام خمینی(ره) در آن سال فرمودند یاوران من امروز در گهوارهها هستند، اتفاق افتاد و به تدریج تفکر امام(ره) بخصوص در تدریس درس ولایت فقیه، زمینه حاکمیت نهضت روحانیت را فراهم میکرد که به دنبال آن حوزهها به دنبال مبانی نهضت روحانیت به عنوان ایجاد حاکمیت اسلامی رفتند.
,اختناق ساواک نشانگر آغاز ساختار انقلاب اسلامی بود
, اختناق ساواک نشانگر آغاز ساختار انقلاب اسلامی بود, اختناق ساواک نشانگر آغاز ساختار انقلاب اسلامی بود,این مساله در سالهای 50 تا 52 در سختترین وضعیت در ایران ادامه یافت و بحرانی، سرسخت و خون آلودهترین دوران نهضت ما همین سالها بود که هرکس میخواست حرفی بزند، دشنههای ساواک حلقومش را فشار داده و راهی زندان میکردند و همین اختناق نشانگر آغاز ساختار انقلاب اسلامی بود.
,با این حلقههای تاریخی به سال 56 میرسیم که تدریس حکومت اسلامی تمام شده و در قالب کتاب به حوزهها و به دست جوانان رسیده و جامعه به سوی حکومت اسلامی رو میکند. به طوری که یکی از شعارهای اولیهی انقلاب قبل از پیروزی در سال 56 استقلال، آزادی و حکومت اسلامی است. این حکومت اسلامی را امام(ره) در سال 48 در تدریس ولایت فقیه و حکومت اسلامی در نجف ارائه کردند وگرنه سخنی نیست که مثل قارچ یک لحظه از زمین روییده باشد، بلکه یک روی اندیشهی فقاهتی است که در سال 56 جا افتاد و در تفکرات مردم وارد شد.
,گاوِ اربدهکش و خشم رژیم!
, گاوِ اربدهکش و خشم رژیم!, گاوِ اربدهکش و خشم رژیم!,فراموش نشود اولین حرکتی که به صورت غیر مستقیم انجام شد، فیلم "گاو" بود که در خرداد ماه 56 در ارومیه به نمایش گذاشته شد. این فیلم حاکمیت را در قیافهی گاوی که اربده میکشد، به قدرت بازویش تکیه میکند و فرهنگ ندارد، نشان داد. دولت فیلم را دید، متوجه هم شد که پشت صحنه خبرهایی است، ولی نتوانست حرفی بزند. این فیلم را برای بار دوم در شهریور ماه در آبادان نمایش دادند که ساواک به خاطر غفلت خود از آن خبردار نشد. اما پس از اینکه خبردار شدند چارهای نداشتند جز اینکه دستور بدهند تا سینمای آبادان را به آتش بکشند تا همه جزغاله شوند و بمیرند تا کسی زنده از سینما بیرون نیاید و نتواند اتفاقات داخل را به فرد دیگری تعریف کند! ولی برای همه سوال شده بود که مگر این فیلم چه داشت که رژیم چنین واکنشی نشان داد؟ مردم در گوش یکدیگر زمزمه کردند که "گاو" صحبت دربار و رژیم بود که اولین جرقهی حرکت را در جامعه زد.
,همان طور که گفتم نشر حکومت اسلامی به صورت کتاب در بین خواص و ماجرای سینما رکس آبادان در بین عوام جرقهی حرکهای مردمی و انقلابی را در جامعه زد. ساواک در این جریانات به این فکر بود که کجا را باید قیچی کند؟! شهید آیت الله مصطفی خمینی، فرزند امام را! چرا که از ترس نمیتواند به امام دسترسی پیدا کند لذا تصمیم گرفتند از خانوادهی امام خمینی(ره) شروع و آن را پژمرده کنند. بنابراین شهادت ایشان یا درگذشت مرموز شهید مصطفی خمینی اتفاق افتاد اما به تعبیر امام شهادت ایشان عطیهی الهی بود که به یک انگیزه برای جامعه تبدیل شد.
,
تبریز در آبان ماه مجلس ترحیم شهید آیت الله مصطفی خمینی را در مسجد بادکوبه برگزار کرد؛ روحانی را جهت سخنرانی در منبر دعوت کردند که حجت الاسلام شیرازی نام داشت و از تهران آمده بود. علت انتخاب مسجد بادکوبه این بود که این مسجد دارای دو در عمومی و خاص است. به محض اینکه سخنران از منبر پایین آمد، ماموران شهید آیت الله قاضی طباطبایی خیلی سریع لباسش را عوض و از درب ناشناختهی مسجد به بیرون هدایت میکنند و او خود را به ترمینال رسانده و همان شب به تهران حرکت میکند( سال 93 فرزند همان روحانی به تبریز آمده بود و خیلی مشتاقانه میپرسید که میخواهم بدانم آن روز پدرم کجا منبر رفته بود. وقتی مسجد بادکوبه را نشانش دادم و او از تدبیر صورت گرفته خیلی مشعوف شد). در واقع جامعه وارد یک حرکت علنی شد؛ هرچند قبلا حرکتهایی توسط حوزه و برخی گروهها انجام میشد ولی ساواک اجازه نمیداد خبر آن منعکس شود اما مراسم مردمی در مسجد بادکوبه و دعوت یک شخصیت از تهران و میزبانی شهید آیت الله قاضی از مردم، کاری بزرگ و غیرقابل کتمان بود و در این حرکت بار دیگر تبریز استعداد خود را نشان داد.
,تبریز شهری با استعدادِ قیام!
, تبریز شهری با استعدادِ قیام!, تبریز شهری با استعدادِ قیام!,رژیم داشت به تدریج بیدار میشد و میفهمید که گویی در این شهر و در کشور اتفاقاتی درحال رخ دادن است که باید خنثی شود. ساواک فکر کرده بود با شهادت آیت الله مصطفی خمینی سکوتی در جامعه حاکم میشود اما وقتی این طور نشد، در قدم بعدی در 17 دی ماه (روز کشف حجاب) به امام توهین کردند که تئوری حاکمیت اسلامی را ریخته و در عمل نیز استدلال کرده است. ساواک با تمام بغضی که گلویش را میفشرد، در قلم فرسایی به مناسبت روز کشف حجاب به امام توهین کرد و در 18 دی ماه روزنامه به دست طلاب قم رسید و نوزدهم دی ماه طلاب جهت هماهنگی به خانهی تک تک مراجع رفتند و حضور جمعی طلاب مساله را همگانی کرد و قیام 19 قم شکل گرفته و به دیگر شهرها سرایت کرد. این قیام باید صادر میشد اما نمیتوانستند به سرعت مجلس ترحیم و هفته برگزار کنند بلکه باید مدتی را صرف برنامه ریزی و تدبیر میکردند؛ سوال اصلی در آن زمان این بود که کدام شهر برای صدور قیام مستعد است؟ تبریز! همان تبریزی که چندی پیش بزرگداشت شهید مصطفی خمینی را برگزار کرده بود.
,رفت و آمدهایی بین قم و تبریز اتفاق افتاد در نهایت تصمیم بر این شد که حرکت در قالب مجلس چهلم شهدای قم صورت بگیرد. از جمله شخصیتهایی که بدین منظور به تبریز رفت و آمد میکردند، حجت لاسلام قرائتی بود که به عنوان نمایندهی فکری علمای قم، در تبریز حضور مییافتند. البته ایشان عامل اصلی نبودند بلکه کمک فکری میکردند. بنابراین قم امیدوار بود که تبریز برنامهای را منعقد کند نه اینکه برنامه را دیکته بکند. در واقع تبریز خود برنامهی چهلم را تنظیم کرد.
,آناج: اتاق فکرهای تبریز دست چه کسانی بود؟
, آناج: اتاق فکرهای تبریز دست چه کسانی بود؟, آناج: اتاق فکرهای تبریز دست چه کسانی بود؟,جریان سال 42 اتفاق افتاده بود، علمای تبریز هم درگیر شده بودند و ساواک تعدادی را در تهران و تبریز راهی زندان کرده بود و بقیه هم تحت محدودیتهای خاصی بودند. علمای تبریز از خانوادهی انگجی، مجتهدی، شربیانی، محدث، قاضی طباطبایی، انزابی و دیگران همه در قیام 42 شرکت کردند اما گروهی به تهران تبعید شدند که از بین این شخصیتها آیت الله قاضی طباطبایی و شیخ محمدحسین انزابی آن یکی به عنوان رهبر حرکت و این یکی به عنوان خطیب توانا در سردسته و خط مقدم قرار داشتند. این شخصیتها و غیر از آن پس از گذراندن دوران زندان و تبعید از شهر به تبریز بازگشتند و همچنان به ارشاد مردم مشغول و به تعهدات منبری خود وفادار بودند اما دو شخصیت از نظر مسائل انقلاب پیشتاز و پیشروتر بودند و ساواک آزار و اذیت بیشتری به آنها وارد میکرد؛ موفق شدند آقای قاضی را به کرمان ببرند و برنامهریزی شده بود که انزابی را به جنوب تبعید کنند اما شخصیتهای بزرگوار قم و نجف مانع شدند.
,زندانیان و تبعید شدگان از سال 44 به بعد به تبریز برگشتند و اولین حرکت تشکیل اتاق فکر را به شیوهای دور از نظر ساواک شکل دادند تا روند تشکیلات را در راستای اهداف امام پیش برد. مساله از اینجا شروع میشود که آیت الله سید محمدهادیمیلانی (که در قم از یاران واقعی امام بودند و خط فکری امام را بعد از تبعید ایشان در ایران نظارت میکرد) در مورد پدر من به آقای حاج محمد حسن عبدیزدانی نامه نوشتند با این مضمون که جمعیتی تشکیل بدهید، اگر جمعیت بیشتر میسر نبود حداقل پنج شش نفری تشکیل بدهند، دور آقای انزابی را بگیرند و اجازه ندهید تنها بماند. در واقع عمدهی بحث نامهی آیت الله میلانی این بود که مبادا این شخصیت خطیب از خطابه بماند، در تبریز غریب شود و مصیبتی شود برای جامعهی انقلابی و روحانیت. در نتیجه آقای عبدیزدانی دست به کار شدند و زمینههایی در تبریز برای ایجاد قیام 29 بهمن فراهم شد.
,چند نفر از بزرگان به عنوان اتاق فکر مسجل شدند البته نه به صورت رسمی چرا که با وجود اختناقی که ساواک ایجاد کرده بود به هیچ عنوان امکان یک حرکت رسمی وجود نداشت. در رأس این اتاق فکر هفت نفر از جمله شهید قاضی، آیت الله میلانی، آقای الهی طباطبایی، آقای عبدیزدانی و انزابی قرار داشتند. البته لازمه اتاق فکر این نبود که هر حرفی و هر فکری را همان روز به آقای میلانی برسانند بلکه همین که فکر و مزاج ایشان اجازهی چنین حرکتی را میداد، برای تبریز و آذربایجان کافی بود. مهندسی این اتاق فکر بسیار پربها بود و همهی حرکتهای بعدی از این مهندسی سرچشمه مییافت.
,
هیئتِ عصرجمعهها پیشروان نهضت 29 بهمن
, هیئتِ عصرجمعهها پیشروان نهضت 29 بهمن, هیئتِ عصرجمعهها پیشروان نهضت 29 بهمن,در نهایت این تفکر به اینجا رسید که چکار کنیم این نامه آیت الله میلانی تحقق پیدا کند؛ لذا حرکت دوم را برنامهریزی کردند تا هیئتی تحت عنوان "هیئت عصر جمعهها" تشکیل بدهند که در رأس آن آقای انزابی قرار بگیرد. عصر جمعه خلوتترین ساعات بود اما محافل مورد نظر را نمیتوانستند در مساجد تشکیل بدهند چون بر همه مساجد و جمعیتها نظر داشت و آنها را محاصره و دستگیر میکرد. لذا قرار بر این شد که جلسات به صورت پراکنده در منازل برگزار شود. اما کسانی که میبایست این جمعیت را تشکیل میدادند خط مقدم مبارزه بودند. در حدود 20 نفر جمعیت آغازین هیئت عصر جمعهی آقای انزابی را تشکیل دادند.
,در مسجد شعبان، مسجد مقبره، مسجد آیت الله شهیدی و منزل آیت الله قاضی و پایگاه ایشان پایگاهی برای نهضتیها محسوب میشد که مبارزان، انقلابیون و مردم به این پنج مرکز شهر توجه داشتند و دوچرخه سواران آقای قاضی که اعلامیهها را پخش میکردند میتوانستند به صورت احتیاطی در هیئت آقای انزابی همدیگر را ببینند، قرار مدار بگذارند و پیامها را به همدیگر برسانند. البته دانشجویان نمیتوانستند در هیئت و مسجد مقبره حضور یابند و فقط در مسجد شعبان و آیت الله شهیدی میتوانستند رهبران مبارزه را ملاقات کنند. در واقع تشکیل هیئت دومین حرکتی بود که از سال 44 به بعد بار حرکتهای انقلابی تبریز را زنده نگه داشت و همین قضایاست که یک مرتبه در آبان ماه 56 و در بزرگداشت شهادت آیت الله مصطفی خمینی و در قیام 29 بهمن خود را نشان میدهد.
,قم نمیخواست حرکت 19 دی ابتر بماند و برای ادامه زنجیره مستعدترین شهر تبریز بود که قیام 29 بهمن در آن رخ داد. البته این نیز به واسطهی تشکیل اتاق فکر و هیئت عصر جمعه بود.
,در 29 بهمن 56 انقلاب اسلامی تثبیت شد
, در 29 بهمن 56 انقلاب اسلامی تثبیت شد, در 29 بهمن 56 انقلاب اسلامی تثبیت شد,مردم تبریز نیز به آقای قاضی علاقهمند بوده و اشتیاق داشتند که نماز ظهر و عصری را به ایشان و به آقای انزابی که هر دو زندان دیده و تبعیدی هستند، اقتدا کنند. اقتدا به چنین مبارزانی به معنی لبیک به انقلاب اسلامی بود و همین فاکتورها سبب شد که تبریز برای 19 دی قم تصمیم بگیرد؛ که بهترین و مهمترین روز در قاموس و فرهنگ دینی این ملت، چهلم شهدای قم بود که قداست و مباحث عرفانی خاصی دارد. برگزاری مراسم چهلم که مصادف با 29 بهمن سال 56 بود، به معنی تثبیت حرکت انقلابی و دینی قم بود. البته باز تاکید میکنم که واقعهی 29 بهمن یک جنبش و حرکت دینی هدفدار است نه آشوب و بلوا؛ چرا که انقلاب باید هدفمند اتفاق بیافتد و با تمام ویژگیها به جاهای دیگر نیز صادر بود.
,مراسم چهلم باید در مسجد برگزار میشد؛ مسجدی که امکان حضور مردم در آن راحت باشد، مسجدی که اگر اتفاقی هم افتاد، مردم نجات پیدا کنند. مسجد قزلی جزء مساجدی نبود که حرکتهای انقلابی در آن شکل بگیرد بلکه مسجد انقلابی مسجد مقبره بود ولی چون در بازار بود زیان و آسیبهایی مردم را تهدید میکرد لذا مسجد قزلی را برای برگزاری بزرگداشت انتخاب کردند.
,اعلامیهی برگزاری مراسم را 9 شخصیت بارز شهر امضا کردهاند که آیت الله قاضی این قضیه را به قم هم اطلاع داده و از مراجع خواسته بود که این حرکت را تایید و تقویت کنند. در نتیجه قرار شد مردم روز شنبه 29 بهمن 56 مردم در مسجد قزلی (میرزا یوسف) جمع شوند. درهای مسجد کاملا باز نبود و مردم جلوی مسجد تجمع کردند تا مراسم رسمیت پیدا کند. در اتاق فکر و پایگاه آقای قاضی تصمیم گرفته شد تا بخشی از حرکت را بازار بر عهده بگیرد. بازاریان تعهد کرده بودند که آن روز مغازهها را باز نکنند، بازار خلوت باشد تا به سرمایه مردم آفت نرسد. لذا بازار آن روز کاملا خلوت بود.
,مجاهدین خلق در غرب تبریز جریان را مدیریت کردند
, مجاهدین خلق در غرب تبریز جریان را مدیریت کردند, مجاهدین خلق در غرب تبریز جریان را مدیریت کردند,همه چیز کاملا تدبیر شده بود که اگر مسجد گنجایش نداشته باشد یا ساواک بخواهد با مردم مقابله کند، ممکن است چه اتفاقی در شهر بیافتد؟ مسجد شعبان نیز به عنوان مرکز فرماندهی تعیین شده و قرار بود آیت الله قاضی و آقای انزابی ساعت 10 در مسجد شعبان باشند. دانشجویان از قبل جهت تعیین تکلیف به بیت شهید قاضی آمده بودند. آقای قاضی نیز به ایشان چراغ سبزی نشان داده و شرق تبریز به طرف میدان ساعت را به دانشجویان سپرده و سفارش کرده بود که حرکت هایتان تعریف شده باشد. همان طور که گفتیم مرکز تبریز نیز بر عهده بازاریان بود اما غرب تبریز تقریبا خالی به نظر میرسید. تعدادی از مجاهدین خلق آنجا بودند (البته منظور از مجاهدین خلق آنهایی نیستند که بعد از تغییر ایدئولوژی منافق شدند). مجاهدین دربهدر دنبال خلایی بودند و وقتی فهمیدند قرار است در تبریز اتفاقی بیافتد، به این فکر افتادند که ما کجای این جریان باشیم. خودشان میگویند ما احساس کردیم در غرب تبریز(باغ گلستان) خلاء وجود دارد.
,در لابهلای مردم تعدادی از بازاریان و بزرگان که از چند سال پیش در قالب هیئت عصر جمعه، در مساجد و پایگاهها حضور داشتتند، روز 29 بهمن به عرصه آمده و مردم را رهبری کردند، رهبریتی دینی که قیامی دینی، اسلامی، مردمی و هدفمند را به جهانیان معرفی کرد.
,ما با فساد مخالفیم نه سینما!/ بانک صادرات را تخریب کردند اما احدی یک ریال هم برنداشت
, ما با فساد مخالفیم نه سینما!/ بانک صادرات را تخریب کردند اما احدی یک ریال هم برنداشت, ما با فساد مخالفیم نه سینما!/ بانک صادرات را تخریب کردند اما احدی یک ریال هم برنداشت,سینماها و بانک صادرات را که منافعش به جیب بهائیان و صهیونسم ریخته میشد و مراکزی که معلوم حال بودند و به عوامل درونی صهیونیسم تعلق داشتند، توسط مردم به آتش کشیده شدند؛ مردم با فساد و عناصر فساد مبارزه کردند که البته سینما به طور کلی مرکز فساد نبود بلکه وقتی خبرنگار از امام پرسید آیا ما با سینما مخالفید؟ امام فریاد زدند که ما با فساد مخالفیم نه با سینما؛ در 29 بهمن تمام سینماهای تبریز مرکز فساد بود و مردم این را فهمیده بودند، برای همین سینماها را مورد هدف قرار دادند.
,
ماجرای بانک صادرات هم خیلی جالب است که وقتی مردم به بانک صادرات رسیدند، دیدند طبقهی بالای بانک یک خانه مسکونی است که به بانک تعلق ندارد؛ لذا یکی از دانشجویان فریاد زد بچهها آتش نزنید فقط بانک را تخریب کنید! صندوقها، پولهای خرد و اسکناسها را به خیابان پرت کردند اما احدی یک ریال از آن پولها را برنداشت؛ مردم به این پولها هیچ طمعی نداشتند بلکه فقط میخواستند یک مرکز فساد را تخریب کنند که جلوهای از ماهیت قیام 29 بهمن بود.
,نقطهی جالب دیگر که در خیابان دانشسرا اتفاق افتاد، این بود که مردم میخواستند تنها مجسمه شاه را با یک ماشین باربری پایین بیاورند اما چون بتن آرمه بود نتوانستند این کار را بکنند و در همین حین گویی یکی فریاد میزد که تانکها به این سمت میآیند و مردم برای اینکه زیر تانک نمانند از آن محدوده متفرق شدند و نتوانستند مجسه را سرنگون کنند. اما این اتفاق برای دربار و ساواک بسیار عجیب و بزرگ بود.
,نکتهی مهم دیگر این است که پادگان تبریز یک پادگان نظامی است نه زرهی و آموزشهای رزمی؛ لذا نه تانک دارد و نه گروههای ضربتی. البته مرند این نیروها را داشت ولی انتقال آنها به تبریز نیاز به زمان بیشتری داشت و قابل تحقق نبود. امکان نداشت از مراغه به این سرعت توپ و تانک و بخش زرهی بیاورند. لذا ورود تانک به خیابان ارتش شایعه بود و هیچ تانکی وارد خیابان ارتش نشد اما این شایعات موجب شد از ساعت سه بعد از ظهر هجمه و ازدحام مردم کمتر شود. هرچند تا شب حرکتها ادامه داشت و ساواک هم حرکتهای پراکنده را کنترل و رهگذران را دستگیر میکرد نه انقلابیون و مبارزان حاضر در صحنه را.
,اتفاقی که در تبریز رخ داد، اتفاقی نبود که در تبریز و مرزهای آذربایجان محدود شود؛ تمام مسئولین و وزراء با هم یکی شدند تا واقعه آذربایجان را منعکس کنند؛ استاندار تبریز گفت آنهایی که حرکت 29 بهمن را ایجاد کرده بودند، تبریزی نبودند! همه گفتند" احمق بیشعور، صد هزار مردم چگونه از مرزها عبور کردند؟! و شما بی بخارها نفهمیدید" یعنی با این ادعا رذالت خود را اثبات کردند.
,این واقعه باید در خود ایران زنده میماند و مراسم چهلم باید بار دیگر قداست خود در تاریخ ایران باز مییافت؛ لذا یزد با رهبریت آیت الله صدوقی در اولین چهلم مراسم تبریز به پاخاست. هرچند ساواک مردم یزد را کوبید، اما کوبیدنهایش به نوش بود چون کازرون برای چهلم بعدی قیام میکرد و آن یکی شهرها نیز برای چهلمهای بعدی قیام میکردند؛ چنانکه 10، 15 چهلم را در تاریخ بزرگداشت 29 بهمن شاهد هستیم.
,29 بهمن 56 با مراسم چهلم یزد به سال 57 پاگذاشت. ما از یزدیها تشکر داریم و از آنها ممنونیم که با مراسم چهلم تبریز قیام را وارد سال 57 کرده و به مردم شناساندند. مردم در سال 57 در آستانهی پیروزی آرام نگرفتند، هیچ شهری آرام نماند و جامعه مدام در حرکت بود. این چنین یک جامعه انقلابی در ایران پرورش یافت.
]