کهنه آهنگری که دیگر پُتک هایش رونق بازار ندارد
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل اورامانات، در مغازه ی زیر زمینی در یکی از کوچه های شهر سروآباد گاهگداری صدای چکش های آهنگری که سالهاست بر پتک آهنین ضربه می زند سکوت شهر را می شکند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, اورامانات, اورامانات, اورامانات, ، در مغازه ی زیر زمینی در یکی از کوچه های شهر سروآباد گاهگداری صدای چکش های آهنگری که سالهاست بر پتک آهنین ضربه می زند سکوت شهر را می شکند.,

  

, , ,

وارد مغازه استاد احمد می‌شویم. مغازه انباشته از وسایل و ابزارآلات کشاورزی و فنر و تکه های آهن به همراه دود کوره و خاک آهنگری است و پیرمردی روی دو زانو نشسته است و با چکش بر لبه ی داسی می کوبد و آن را برای کشاورزی که در مغازه منتظرش بود آب دیده می کرد.

,

 

,

دقایقی را با سید احمد 84 ساله اهل روستای تفلی سروآباد بیش از 50 سال است که با همه سخی ها و ناملایمات زندگی در کنار ابزاری که با آنها زندگی کرده و امورات زندگی و روزی خانواده اش را با آنها گذرانده  هم کلام شدم.

,

 

,

از خانواده و فرزندانش که پرسیدم لحظه ای سکوت کرد و آهی از اعماق وجودش کشید که آهن سرد را گداخته می کرد، سیگارش را درآورد و گفت: نتیجه زندگی ام دو فرزند پسر بودند که یکی معلم بود و دیگری کشاورز، پسرم که معلم بود در راه مدرسه و هنگامی که برای ماموریت و بردن کتاب برای دانش آموزان رفته با ماشین تصادف کرد و از دنیا رفت و دیگری نیز سر کار کشاورزی و در سانحه تصادف با تراکتور به همین سرنوشت دچار شد.

,

  

, , ,

وقتی از سرنوشت غم انگیز فرزندانش به من گفت دلیل این همه ماندگاری با آب و آتش و ضربه های مداوم بر این دو را کم کم درک کردم و اینکه چرا در حالی‌که بسیاری از جوانان امروزی کار و شغل را در پشت میز و یا استراحت در خانه و یا اداره‌ای خلاصه می‌کنند، پیر مردی 84 ساله با دست بردن به آتش و سندان و چکش روزی خود را از خداوند می‌گیرد.

, .,

 

,

از رونق کار و درآمدش که پرسیدم گفت: پیش از این که مردم بیشتر به کشاورزی مشغول بودند و هنوز وسایل کشاورزی مکانیکی و برقی نشده بوده و البته من هم جوانتر و پر انرژی تر بودم وضعیت بهتر از الان بود اما اکنون که من دیگر توانی ندارم و مردم نیز بابت دسترنج و کار دست من پولی نمی دهند و وسایل چینی شکستنی و آماده و نامرغوب را از بازار با قیمت ارزان تری می خرند روز یکی دو لبه تیغ تیز می کنم و به خانه می روم.

,

 

,

 

,

 

,

سید احمد فنر ماشین و آهن آلات کهنه را که در دسترس دارد به وسیله گداختن در کوره و پتک و آب و دست های خسته اش به داس، تیشه، تبر و کلنگ بزرگ و کوچک تبدیل می کند.

,

 

, , ,

سید ادامه می دهد که در قدیم کار خیلی سخت تر از الان بود و الان همه چیز برقی شده و دمیدن در آتش و کوره نیز آسان تر گشته است اما در گذشته برای دمیدن در آتش باید از وسله ای که با پوست بز درست می شد و کار کردن با آن نیز بسیار سخت تر بود باید در آتش می دمیدیم.

,

 

,

از او می پرسم که آیا به جز این کار منبع درآمد دیگری نداری یا تحت پوشش نهاد و یا بیمه نبوده ای؟ در جواب سرش را تکان می دهد و می گوید: منبع درآمد دیگری که ندارم تحت پوشش هیچ نهادی هم نیستم و بیمه که نه اصلا آن زمان و در این منطقه کسی نبود که به آن فکر کند و یا جایی نبود که ما را بیمه کند و الحمدالله با همین روزی دو بار چاقو و تبر تیز کردن اموراتمان می گذرد.

,

 

,

سید احمد که نگران از بین رفتن شغل آهنگری است و می‌گوید ماشینی شدن وسایل، کار ما را روز به روز کم رنگ‌تر می‌کند و تمام نگرانی من از بین رفتن کامل این شغل است به جوانان توصیه ای کرد و مشکل اشتغال جوانان را رویای پشت میز نشینی دانست و گفت: به جوانان پیشنهاد می‌کنم که فقط دنبال کارهای آسان و پشت میز نباشند و دنبال کار با روزی حلال باشند که خداوند همیشه یار و یاور آنها خواهد بود.

, .,

  

,   , , ,

 

, , ,

انتهای پیام/

]
سید احمد؛ یکی از قدیمی ترین بازاریان شهر سروآباد با بیش از 50 سال سر و کله زدن با آهن و پتک و گرمای کوره، اینک دیگر ضربه هایش رونقی ندارد.