به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ متولد یک مهر 1355. غلامرضا عنایتی، مرد ترکه ای و لاغر اندامی که در تمام دوران حضورش در سطح اول فوتبال ایران فراز و فرودهای زیادی را چشید و به وجود آورد. مرد بلند قامت مشهدی که اولین بار با پیراهن ابومسلم درلیگ برتر ایران خودنمایی کرد و خیلی زود توانست برای خودش اسم و رسمی بهم بزند و مدیران وقت آن زمان را طرفدار خود کند. رضا عنایتی در ابومسلم به قدری خودنمایی کرد که سر حضور او در پرسپولیس یا استقلال رقابت جالبی ایجاد شد اما قرعه حضور به نام استقلال افتاد تا سالها از هنرنمایی و گلزنی غلامرضا بهره ببرند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
آدونیس، ابومسلم، استقلال، النصر، الامارات، سپاهان، صبا، مس، پدیده و سیاه جامگان همه تیم هایی هستند که در این چند سال سطح اول بودن عنایتی در آنها بازی کرده است. سه دوره آقای گلی در تمام دوران هایی که لیگ برتر در حال برگزاری است افتخاری نیست که هر مهاجمی بتواند به راحتی به آن برسد اما رضا عنایتی با وجود همه ناملایمت هایی که در یک برهه زمانی به او شد به آنها رسیده است. بازیکنی که شاید با توجه به شرایط سنی که داشت و دیرهنگام در سطح اول فوتبال ایران رخ نمایی کرد توانست پا به پای جوان ترها بدود و بدرخشد. او کم نیاورد و ماند.
رضا عنایتی توانسته در تیمهای ابومسلم خراسان و استقلال تهران، 3 بار آقای گل بازیهای لیگ ایران شود او در فصل 80_81 در تیم ابومسلم خراسان و در فصل 83_84 و 84_85 در دو فصل پیاپی و در تیم استقلال با 20 و 21 گل زده به عنوان آقای گل رقابتهای لیگ برتر انتخاب شد. همچنین او بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر ایران با 136 گل است.
اودر سال 92–93 توانست بعد از کریم انصاری فرد با 13 گل دومین گلزن لیگ برتر ایران شود.
آمار قهرمانی عنایتی: قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران 85-84 به همراه تیم استقلال تهران
قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران 90-89 به همراه تیم سپاهان اصفهان
نایب قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران 83-82 به همراه تیم استقلال تهران
او در سال 1385 به عنوان بهترین بازیکن فوتبال ایران انتخاب شد.
عنایتی اگر به پشت سر خود نگاه کند چیزی برایش باقی نمانده که بخواهد حسرتی در دلش مانده باشد. کلکسیونی از افتخارات را دنبال خود می بیند اما این همه ماجرا نیست.
مرد گلزن آبی ها درست در روزهایی که در اوج فوتبال خود در استقلال می درخشید هیچگاه نتوانست چشم های برانکو سرمربی وقت تیم ملی را به خود میخکوب کند. از بداقبالی عنایتی همین بس که او درست در روزهایی که علی دایی در تیم ملی چفت و بست محکمی داشت در استقلال می درخشید و همه این درخشش ها باز باعث نمی شد که در تیم ملی به او احساس نیاز کنند البته عنایتی در چند نوبت به تیم ملی دعوت شد و حتی 8 گل ملی هم زد، اما او هرگز نتوانست به عنوان ملی پوش فیکس و اصلی در تیم ملی باشد. عنایتی شاید هم با بی رحمی، بی سلیقگی و یا هر اسم دیگری که بتوان روی آن گذاشت نتوانست در تیم ملی به آنچه که استحقاقش را داشت برسد و حتما این جزو همان حسرت هایی است که بازیکنی در سطح او برای همیشه خواهد خورد. اینکه گلزن برتر لیگ ات باشی اما محبوب سرمربی تیم ملی نباشی نمی تواند قابل تحمل باشد. عنایتی آن روزها همیشه با همین سوال از سوی خبرنگاران روبرو می شد که آیا برانکو را می بخشی و البته رضای آقای گل هرگز نشد که به سرمربی تیم ملی توهین کند و یا بخواهد با کینه و عداوت به این سوال پاسخ دهد هر چند که هر آنچه لازم بود می شد از چشمان غمبار رضای گلزن فهمید.
این همه حسرت زندگی ورزشی عنایتی نبود. روزی که ابرو باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا عنایتی از تیم محبوبش خداحافظی کند و از همه بدتر با یک بیانیه کذایی و سیاه جواب زحمات او را دادند و به او لقب دندان پوسیده از سوی باشگاه استقلال داده شد شاید از بدترین خاطرات ورزشی مهاجمی باشد که با گل های او آبی ها توانستند قهرمان شوند. عنایتی ذاتا بازیکنی نبوده و نیست که بخواهد چنان جنجالی کند که حساب کار دست آنهایی بیاید که معلوم نیست با چه سازوکاری در این فوتبال آمدند و رفتند و حتی باقی ماندند. عنایتی را هرگز بی ادب، هتاک و مهاجم در برابر ناملایمتی ها ندیدیم. او حتی در بدترین شرایط روحی که آن روزها داشت حاضر نشد علیه افرادی که او را این چنین بی رحمانه لقب دادند مصاحبه ای کند و همیشه سعی کرد در لفافه حرف دلش را بزند. جالب ترین اقدام باشگاه استقلال در آن زمان این بود که بعد از رفتن این بازیکن به النصر امارات و گلزنی در این تیم در بیانیه ای عنایتی را مورد محبت و لطف خود قرار دادند و برایش آرزوی موفقیت کردند.
اتفاقا عنایتی در مورد این حرکت عجیب و متناقض باشگاه صحبت جالبی انجام داد که از یاد نمی رود: نمی دانم چطور شده که این پیام تبریک را داده اند و من هم این پیام را ندیده ام.من معتقدم که از همان اول نباید آنطور توهین می کردند که حالا پیام تبریک بدهند.آن مطلبی که در سایت نوشته شد،به قدری مرا آزار داد که تا آخر عمر فراموشش نخواهم کرد.من برای استقلال زحمات زیادی کشیدم و رکوردهایی را زدم که کمتر بازیکنی توانسته بود به آنها دست پیدا کند و این اصلا درست نبودم که در درون خانواده ام به من توهین شد.آن مطلب هنوز هم آزارم می دهد و نمی دانم چه بگویم.یک بار بازیکنی هستم با دندان پوسیده و حالا برای من پیام تبریک می دهند.من از این پیام هیچ حسی ندارم و نمی خواهم حرف خاصی بزنم.من هیچ وقت پشت سر کسی حرف نمی زنم و همیشه به خدا تکیه می کنم و معتقدم که خداوند به اندازه دل انسان ها به آنها محبت می کند.در ضمن خوشحالم که ارتباط من با خدا هیچ وقت قطع نمی شود و از این هم خوشحالم که بعد از آمدن به الامارات روزهای خوبی داشتم.
او درست می گفت؛ هرگز نتوانست اقدام ناشایست باشگاه استقلال را فراموش کند این قدر فراموش نکرده که در آخرین صحبت هایش در برنامه 90 نتوانست زبان تلخش را به آنهایی که سناریوی جدایی اش را نوشتند نشان ندهد: آقایانی که دندان طلا بودند معلوم نیست کجا هستند و ما دندان پوسیدهها کجا هستیم که هنوز 10 سال است بازی میکنیم؛ دست خداست یک روز آدم را بالا می برد و دیگری جای دیگری است.
او با اشاره به اینکه حسرت بزرگم جدایی از استقلال بود، گفت: وقتی از امارات آمدم با اینکه در این کشور پیشنهاد داشتم، هیچوقت فکر نمیکردم در ایران به غیر از استقلال در تیم دیگری بازی کنم ولی وقتی برگشتم این اتفاق برای من افتاد و خیلی سنگین بود؛ هرچقدر سعی کردم به استقلال برگردم اتفاقاتی افتاد که نشد اما در نهایت در 39 سالگی این اتفاق رخ داد و در 11 بازی بهترین گلزن بودم ولی نخستین نفر در لیست خروجی قرار داشتم. یک سری ذهنیت بین مدیران و مربیان ما است که در ورزش حرفهای جایی ندارد؛ میگویند شما در باند فلانی هستید که این مسائل من را از استقلال دور کرد؛ 52 گل در سه فصل برای استقلال زدم و مابقی برای تیم های دیگر بوده است؛ این نشان میدهد من از نظر فنی ضعیف نبودم ولی همه به هم سوء ظن داشتند و حسرت بزرگم ادامه حضور در استقلال بود.
غمبار و ناراحت کننده است. ما ایرانی ها انگار بلد نیستیم که قدر بزرگان خود را بدانیم و یاد هم نخواهیم گرفت. رضا عنایتی از جمله بازیکنانی بود که به جرات می توان گفت هواداران رقیب استقلال دوست داشتند یکی مثل او را در تیم خود داشتند. باشگاه استقلال رسم قدردانی را به خوبی ادا نکرد همان طور که در سال های اخیر نشان داده برای دیگر افرادی هم که برایش زحمت کشیده اند قدری قائل نیست. اینکه چه گذشته و می گذرد چیزی نیست که اکنون به دنبالش باشیم اما خداحافظی مردی که با استقلال افتخار کسب کرده و استقلال از قبل حضور او به افتخار رسیده با پیراهنی غیر آبی نمی تواند قشنگ و دلپذیر باشد. هر چند دیروز همان تعداد هواداران کمی که در ورزشگاه حضور داشتند برای عنایتی سنگ تمام گذاشتند اما کاش هواداران بیشتری در ورزشگاه حضور داشتند و آبی دوستان تهرانی برای رضای آقای گل خود ارزش بیشتری قائل می شدند. او که از باشگاه خودش آن خیری که باید می دید را ندید حداقل هواداران جای محبت نکرده استقلال را برایش جبران می کردند. بی شک باید سالهای سال بگذرد تا یکی مثل او در اردوگاه آبی بیاید و این طور عرض اندام کند. بازیکنی که شاید حواشی هم داشت اما هرگز نگذاشت حواشی های همیشگی فوتبال روی عمکرد فنی اش تاثیر بگذارد.
رضا عنایتی مردی برای همه دوران است. صحبت های آخرین او در ورزشگاه آزادی خود گویای همه بدی هایی است که در حقش شد و چه شایسته بود که با کمی تدبیر رضا عنایتی فصل نهایی فوتبال خود را در تیمی حضور داشت که لحظه لحظه با او زندگی کرده بود نه اینکه چنان زیر پایش را خالی کنند که از دور نظاره گر یک خداحافظی غم انگیز باشند و دورش را دوره کنند آنهایی که می توانستند کاری کنند و نکردند.
خداحافظی همیشه سخت است و دشوار اما عنایتی توانست ماندگار برود. او به همه جریان های فکری مسموم که حاصل محصول آدم های وارداتی و زور چپانی در فوتبال ماست نشان داد که نه تنها پوسیده نبود بلکه یک مهاجم طلایی بود که در کورس با این محصولات وارداتی غیر ورزشی چنان جایشان گذاشت که به گرد پای او و امثال او نخواهند رسید. فوتبال برای فوتبالی هاست به خصوص آنهایی که از جنس عنایتی و عنایتی ها هستند.
فراموشت نمی کنیم مرد همیشه گلزن و دوست داریم تو و امثال تو را در قامت مربیگری همین قدر مقتدر و افتخار آفرین ببینم.
فراموش نمی کنیم همه گلزنی ها، خوشحالی های تازه و بکر بعد از گلزنی هایت را. کری های خاص و جواب های هدفمندت را فراموش نمی کنیم. آن شیطنت های فوتبالی ات و حضورت در وادی هنر و خوانندگی ات را. عکس های یادگاری به جا مانده از تو در مستطیل سبز را فراموش نمی کنیم. هر چند که ما ایرانی ها حافظه کوتاه و بلند مدت قوی نداریم و خیلی زود خوب ها را از یاد می بریم اما ما نمی خواهیم خوبهای فوتبالمان را این قدر راحت و ناجوانمردانه فراموش کنیم.
آدونیس، ابومسلم، استقلال، النصر، الامارات، سپاهان، صبا، مس، پدیده و سیاه جامگان همه تیم هایی هستند که در این چند سال سطح اول بودن عنایتی در آنها بازی کرده است. سه دوره آقای گلی در تمام دوران هایی که لیگ برتر در حال برگزاری است افتخاری نیست که هر مهاجمی بتواند به راحتی به آن برسد اما رضا عنایتی با وجود همه ناملایمت هایی که در یک برهه زمانی به او شد به آنها رسیده است. بازیکنی که شاید با توجه به شرایط سنی که داشت و دیرهنگام در سطح اول فوتبال ایران رخ نمایی کرد توانست پا به پای جوان ترها بدود و بدرخشد. او کم نیاورد و ماند.
,
رضا عنایتی توانسته در تیمهای ابومسلم خراسان و استقلال تهران، 3 بار آقای گل بازیهای لیگ ایران شود او در فصل 80_81 در تیم ابومسلم خراسان و در فصل 83_84 و 84_85 در دو فصل پیاپی و در تیم استقلال با 20 و 21 گل زده به عنوان آقای گل رقابتهای لیگ برتر انتخاب شد. همچنین او بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر ایران با 136 گل است.
,اودر سال 92–93 توانست بعد از کریم انصاری فرد با 13 گل دومین گلزن لیگ برتر ایران شود.
,
آمار قهرمانی عنایتی: قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران 85-84 به همراه تیم استقلال تهران
, آمار قهرمانی عنایتی: ,قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران 90-89 به همراه تیم سپاهان اصفهان
,نایب قهرمانی در لیگ برتر فوتبال ایران 83-82 به همراه تیم استقلال تهران
,او در سال 1385 به عنوان بهترین بازیکن فوتبال ایران انتخاب شد.
,
عنایتی اگر به پشت سر خود نگاه کند چیزی برایش باقی نمانده که بخواهد حسرتی در دلش مانده باشد. کلکسیونی از افتخارات را دنبال خود می بیند اما این همه ماجرا نیست.
,
مرد گلزن آبی ها درست در روزهایی که در اوج فوتبال خود در استقلال می درخشید هیچگاه نتوانست چشم های برانکو سرمربی وقت تیم ملی را به خود میخکوب کند. از بداقبالی عنایتی همین بس که او درست در روزهایی که علی دایی در تیم ملی چفت و بست محکمی داشت در استقلال می درخشید و همه این درخشش ها باز باعث نمی شد که در تیم ملی به او احساس نیاز کنند البته عنایتی در چند نوبت به تیم ملی دعوت شد و حتی 8 گل ملی هم زد، اما او هرگز نتوانست به عنوان ملی پوش فیکس و اصلی در تیم ملی باشد. عنایتی شاید هم با بی رحمی، بی سلیقگی و یا هر اسم دیگری که بتوان روی آن گذاشت نتوانست در تیم ملی به آنچه که استحقاقش را داشت برسد و حتما این جزو همان حسرت هایی است که بازیکنی در سطح او برای همیشه خواهد خورد. اینکه گلزن برتر لیگ ات باشی اما محبوب سرمربی تیم ملی نباشی نمی تواند قابل تحمل باشد. عنایتی آن روزها همیشه با همین سوال از سوی خبرنگاران روبرو می شد که آیا برانکو را می بخشی و البته رضای آقای گل هرگز نشد که به سرمربی تیم ملی توهین کند و یا بخواهد با کینه و عداوت به این سوال پاسخ دهد هر چند که هر آنچه لازم بود می شد از چشمان غمبار رضای گلزن فهمید.
,
این همه حسرت زندگی ورزشی عنایتی نبود. روزی که ابرو باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم دادند تا عنایتی از تیم محبوبش خداحافظی کند و از همه بدتر با یک بیانیه کذایی و سیاه جواب زحمات او را دادند و به او لقب دندان پوسیده از سوی باشگاه استقلال داده شد شاید از بدترین خاطرات ورزشی مهاجمی باشد که با گل های او آبی ها توانستند قهرمان شوند. عنایتی ذاتا بازیکنی نبوده و نیست که بخواهد چنان جنجالی کند که حساب کار دست آنهایی بیاید که معلوم نیست با چه سازوکاری در این فوتبال آمدند و رفتند و حتی باقی ماندند. عنایتی را هرگز بی ادب، هتاک و مهاجم در برابر ناملایمتی ها ندیدیم. او حتی در بدترین شرایط روحی که آن روزها داشت حاضر نشد علیه افرادی که او را این چنین بی رحمانه لقب دادند مصاحبه ای کند و همیشه سعی کرد در لفافه حرف دلش را بزند. جالب ترین اقدام باشگاه استقلال در آن زمان این بود که بعد از رفتن این بازیکن به النصر امارات و گلزنی در این تیم در بیانیه ای عنایتی را مورد محبت و لطف خود قرار دادند و برایش آرزوی موفقیت کردند.
, دندان پوسیده,
اتفاقا عنایتی در مورد این حرکت عجیب و متناقض باشگاه صحبت جالبی انجام داد که از یاد نمی رود: نمی دانم چطور شده که این پیام تبریک را داده اند و من هم این پیام را ندیده ام.من معتقدم که از همان اول نباید آنطور توهین می کردند که حالا پیام تبریک بدهند.آن مطلبی که در سایت نوشته شد،به قدری مرا آزار داد که تا آخر عمر فراموشش نخواهم کرد.من برای استقلال زحمات زیادی کشیدم و رکوردهایی را زدم که کمتر بازیکنی توانسته بود به آنها دست پیدا کند و این اصلا درست نبودم که در درون خانواده ام به من توهین شد.آن مطلب هنوز هم آزارم می دهد و نمی دانم چه بگویم.یک بار بازیکنی هستم با دندان پوسیده و حالا برای من پیام تبریک می دهند.من از این پیام هیچ حسی ندارم و نمی خواهم حرف خاصی بزنم.من هیچ وقت پشت سر کسی حرف نمی زنم و همیشه به خدا تکیه می کنم و معتقدم که خداوند به اندازه دل انسان ها به آنها محبت می کند.در ضمن خوشحالم که ارتباط من با خدا هیچ وقت قطع نمی شود و از این هم خوشحالم که بعد از آمدن به الامارات روزهای خوبی داشتم.
,
او درست می گفت؛ هرگز نتوانست اقدام ناشایست باشگاه استقلال را فراموش کند این قدر فراموش نکرده که در آخرین صحبت هایش در برنامه 90 نتوانست زبان تلخش را به آنهایی که سناریوی جدایی اش را نوشتند نشان ندهد: آقایانی که دندان طلا بودند معلوم نیست کجا هستند و ما دندان پوسیدهها کجا هستیم که هنوز 10 سال است بازی میکنیم؛ دست خداست یک روز آدم را بالا می برد و دیگری جای دیگری است.
,
او با اشاره به اینکه حسرت بزرگم جدایی از استقلال بود، گفت: وقتی از امارات آمدم با اینکه در این کشور پیشنهاد داشتم، هیچوقت فکر نمیکردم در ایران به غیر از استقلال در تیم دیگری بازی کنم ولی وقتی برگشتم این اتفاق برای من افتاد و خیلی سنگین بود؛ هرچقدر سعی کردم به استقلال برگردم اتفاقاتی افتاد که نشد اما در نهایت در 39 سالگی این اتفاق رخ داد و در 11 بازی بهترین گلزن بودم ولی نخستین نفر در لیست خروجی قرار داشتم. یک سری ذهنیت بین مدیران و مربیان ما است که در ورزش حرفهای جایی ندارد؛ میگویند شما در باند فلانی هستید که این مسائل من را از استقلال دور کرد؛ 52 گل در سه فصل برای استقلال زدم و مابقی برای تیم های دیگر بوده است؛ این نشان میدهد من از نظر فنی ضعیف نبودم ولی همه به هم سوء ظن داشتند و حسرت بزرگم ادامه حضور در استقلال بود.
,غمبار و ناراحت کننده است. ما ایرانی ها انگار بلد نیستیم که قدر بزرگان خود را بدانیم و یاد هم نخواهیم گرفت. رضا عنایتی از جمله بازیکنانی بود که به جرات می توان گفت هواداران رقیب استقلال دوست داشتند یکی مثل او را در تیم خود داشتند. باشگاه استقلال رسم قدردانی را به خوبی ادا نکرد همان طور که در سال های اخیر نشان داده برای دیگر افرادی هم که برایش زحمت کشیده اند قدری قائل نیست. اینکه چه گذشته و می گذرد چیزی نیست که اکنون به دنبالش باشیم اما خداحافظی مردی که با استقلال افتخار کسب کرده و استقلال از قبل حضور او به افتخار رسیده با پیراهنی غیر آبی نمی تواند قشنگ و دلپذیر باشد. هر چند دیروز همان تعداد هواداران کمی که در ورزشگاه حضور داشتند برای عنایتی سنگ تمام گذاشتند اما کاش هواداران بیشتری در ورزشگاه حضور داشتند و آبی دوستان تهرانی برای رضای آقای گل خود ارزش بیشتری قائل می شدند. او که از باشگاه خودش آن خیری که باید می دید را ندید حداقل هواداران جای محبت نکرده استقلال را برایش جبران می کردند. بی شک باید سالهای سال بگذرد تا یکی مثل او در اردوگاه آبی بیاید و این طور عرض اندام کند. بازیکنی که شاید حواشی هم داشت اما هرگز نگذاشت حواشی های همیشگی فوتبال روی عمکرد فنی اش تاثیر بگذارد.
,
رضا عنایتی مردی برای همه دوران است. صحبت های آخرین او در ورزشگاه آزادی خود گویای همه بدی هایی است که در حقش شد و چه شایسته بود که با کمی تدبیر رضا عنایتی فصل نهایی فوتبال خود را در تیمی حضور داشت که لحظه لحظه با او زندگی کرده بود نه اینکه چنان زیر پایش را خالی کنند که از دور نظاره گر یک خداحافظی غم انگیز باشند و دورش را دوره کنند آنهایی که می توانستند کاری کنند و نکردند.
,خداحافظی همیشه سخت است و دشوار اما عنایتی توانست ماندگار برود. او به همه جریان های فکری مسموم که حاصل محصول آدم های وارداتی و زور چپانی در فوتبال ماست نشان داد که نه تنها پوسیده نبود بلکه یک مهاجم طلایی بود که در کورس با این محصولات وارداتی غیر ورزشی چنان جایشان گذاشت که به گرد پای او و امثال او نخواهند رسید. فوتبال برای فوتبالی هاست به خصوص آنهایی که از جنس عنایتی و عنایتی ها هستند.
,فراموشت نمی کنیم مرد همیشه گلزن و دوست داریم تو و امثال تو را در قامت مربیگری همین قدر مقتدر و افتخار آفرین ببینم.
,فراموش نمی کنیم همه گلزنی ها، خوشحالی های تازه و بکر بعد از گلزنی هایت را. کری های خاص و جواب های هدفمندت را فراموش نمی کنیم. آن شیطنت های فوتبالی ات و حضورت در وادی هنر و خوانندگی ات را. عکس های یادگاری به جا مانده از تو در مستطیل سبز را فراموش نمی کنیم. هر چند که ما ایرانی ها حافظه کوتاه و بلند مدت قوی نداریم و خیلی زود خوب ها را از یاد می بریم اما ما نمی خواهیم خوبهای فوتبالمان را این قدر راحت و ناجوانمردانه فراموش کنیم.
,