اصرار می‌کرد پایش را قطع نکنیم!
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سایت " زنان شهید "، یکی از بیمارستان هائی که در زیرزمین ساخته شده بود، واقعاً جالب بود و بسیار مجهز و الان هم پس از گذشت سال ها مایلم آن را دوباره ببینم و امیدوارم که آن را به عنوان یکی از شاهکارهای دفاع مقدس و توانائی مهندسان وطن در ساخت چنین بیمارستانی حفظ کرده باشند. در اورژانس آن یمارستان مشغول خدمت بودم که مجروحی را روی برانکارد آوردند و تحویل من دادند. رانش سوراخ شده بود و خون از رانش فواره می زد. شلوار پای مجروح را پائین کشیدم. در ناحیه ران، وریدفمورال و یا شریان سوراخ شده بود و به همین دلیل خون فوران می زد. شلوارش را در آوردیم تا برای عمل آماده شود. با دیدن پای دیگرش که مصنوعی بود، شوکه شدم. برای مدتی به دیوار تکیه کردم و در حالت بهت خاصی فرو رفتم. مگر می شود این همه ایثار و از خود گذشتگی را باور کرد!

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

پای دیگرش در عملیات قبلی تیر خورده و آن را قطع کرده بودند و با پای مصنوعی به جبهه باز گشته بود. او مرتباً التماس می کرد که پایش را قطع نکنیم. او پایش را برای ادامه زندگی نمی خواست، بلکه اصرارش برای این بود که بتواند دوباره به جبهه برگردد.

,

انتهای پیام/

]
زنان شهید- مجروحی را روی برانکارد آوردند و تحویلم دادند. رانش سوراخ شده بود و خون از رانش فواره می زد. شلوار پای مجروح را پائین کشیدم. در ناحیه ران، وریدفمورال و یا شریان سوراخ شده بود .....