به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل از آناج، ساعت هفت صبح بود و من بایستی سر ساعت 8 در سالن امتحانات حاضر میشدم، از طرفی روزه بودم و از طرفی هم درست و حسابی نخوابیده بودم، امتحان تاریخ داشتم و مغزم پر بود از اتفاقات تاریخی و اسم شخصیتهای مختلف.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,سوار تاکسی شدم و راننده به یُمن ورود من پیچ رادیو را باز کرد و صدای آن را هم زیاد کرد که قسمتی از سخنان مقام معظم رهبری را پخش میکرد که مضمونش این بود: دولت باید ارتباطات جهانی داشته باشد ولی این منافاتی با ذکر صریح مبانی اسلامی ندارد.
,راننده حسابی اهل سیاست و تاریخ بود و شروع به تحلیل سیاسی اجتماعی کرد. من هم که حال و حوصله درستی نداشتم فقط بله میگفتم و سرم را تکان میدادم که زد و یک نفر برای تاکسی دست تکان داد، من خوشحال شدم که آخ جون باقی مانده مسیر را با خیال راحت چرت میزنم و راننده همصحبتی برای خود پیدا کرده است.
,خوب که دقت کردم دیدم یکی از اساتید تاریخ دانشگاه خودمان است؛ چرتم پرید و زبانم باز شد و تبدیل به عضو فعال این بحث شدم که آیا سیاستمدار باید در همه موارد مبهم و مجمل و کلی حرف بزند یا بالاخره باید حرف روشنی هم داشته باشد؟
,استاد هم که رشتهاش تاریخ بود شروع به بیان خط و سیره امام خمینی کرد. اولین حرفش این بود که حیف است امام خمینی را با سیاستمداران و روش معمول آنها بسنجیم و مقایسه کنیم اما خب چون این دوره زمانه خیلیها ادعای خط امام و پیروی ایشان را دارند باید به ایشان گفت که صراحت و شفافیت را از امام خمینی یاد بگیرند.
,امام خمینی متولد خانه صراحت و قاطعیت بود و در این مسیر پدر خویش را از دست داد، پدری که چون حاضر به تعامل با خوانین ظالم نبود در این راه به شهادت رسید.
,ایشان در دوره مبارزات خویش با حکومت ستمشاهی اهل پراکنده گویی و لفاظی نبود و اصطلاحا بهجای خر پالانش را نمیزد، مستقیم انگشت اشارهاش را به سوی شاه میگرفت و میگفت ام الفساد طاغوت است و شاه باید برود.
,ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با صراحت و قاطعیت در برابر سیاست بازهای غرب گرا و کمونیستها ایستاد و اعلام کرد که مردم برای حاکمیت اسلام انقلاب کردهاند و ایشان کسی نبود که اهل بذل و بخشش انقلاب مردم به سیاسیون باشد.
,ایشان پس از استقرار جمهوری اسلامی هم زبان صریح و شفاف خود را در برابر ابرقدرتهای شرق و غرب را حفظ کرد و شعارش وابسته نبودن به غرب و شرق بود ، غیرت دینیاش را هم که نگو ، وقتی سلمان رشدی دست به تمسخر و شیطنت در مورد قرآن زد ایشان بدون هیچ تعارفی ایشان را مرتد اعلام نمود و در این مورد نه از کسی اجازه گرفت و نه با کسی مذاکره کرد و آدمهای اصیل اینگونه در جان و دل مردم نفوذ میکنند.
,بله امام اهل تعارف و مجامله گویی نبود، او در لفّافه سخن نمیگفت، او آنچه را که تشخیص میداد صحیح است، با صراحت مطرح میکرد.
,راننده که از اینهمه اطلاعات کامل استاد ترجیح میداد فقط بله گویان سرش را تکان بدهد، تاکسی جلوی درب دانشگاه ایستاد و من هم که خدا خدا میکردم از این سوال و جوابها چیزی هم در ورقه بیاید بسوی امتحان سرازیر شدم.
,انتهای پیام/
]