به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نسل فردا؛ اگر همه ی این جماعتی که امروز برای ربّنای شجریان سینه چاک می کنند موسیقی را بشناسند، دست کم می توان به وجود هزار موسیقی شناس و سولفژدان و هنر دوست و الخ در این جامعه ی سیاست زده افتخار کرد و لااقل به آینده ی موسیقی سنتی امیدوار بود!
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, نسل فردا,که اگر سیاست مان عین دیانت مان نیست و ایضاً دیانت مان هم به اسلام نرفته است، دلخوش باشیم که هنر، مسیری را می رود که پرده های چهچه ی استادی، هزار جان نثار دارد!
,جالب اینجاست که خیلی از این خلق الله یک روز « ای قشنگ تر از پریا » گوش می کنند و فردا روز « لب کارون » و ماه مبارک هم که می رسد سینه چاک ربّنا می شوند!
,و دقیقاً از همین جاهاست که یک جامعه ی سیاست زده، شروع می کند به هنر زدگی!
,این جماعتی که برای یک آواز ده دقیقه ای گریبان می درند، اگر اینقدر به موسیقی اصیل معتقدند(کاری به تعریف اصالت از نگاه روشن فکر نماهای جهان سومی ندارم ) چطور مایکل جکسون گوش می کنند و یا اگر به موسیقی سنتی پای بندند چرا ضبط ماشین هاشان جاستین بی بر پخش می کند!
,مشکل از مردم نیست که هم جاز را دوست دارند و هم رپ را و هم موسیقی اصیل را !
,هم شجریان به ضایقه شان خوش می آید هم مایکل جکسون (!)
,مشکل از جریان موسیقی کشور و هنرمند متعهد انقلابی و ... هم نیست!
,مشکل از سیاست مان است که عین دیانت مان نیست و البته چه بهتر که عین دیانت مان نیست وگرنه اوضاع از آنچه که هست قطعاً قاراشمیش تر بود، دیانتی که امروز گرفتار است و دیانت گرفتار، درد کسی را دوا نمی کند، دیانتی که ظاهرش مانده و باطنش را مادی گرا و لیبرال و غرب گرا و سوسیالیسم موریانه وار می خورند!
,فریاد وا اسلاما هم که میکشی به جرم آلودگی صوتی و پایمال کردن حقوق شهروندی خفه ات می کنند! بگذریم که خیلی وقت است کسی چنان که باید فریاد نکشیده است که بخواهند خفه اش کنند و باز هم بگذریم که فریاد وا اسلامای خالصانه ی هیچ کسی هیچ وقت خفه نمی شود!
,مشکل آنجاست که به جای آنکه فرهنگ، مادر سیاست باشد، سیاست، بی پدر و مادر بزرگ می شود و تاسف بارتر آنکه این سیاست بی پدر و مادر فرهنگ را هم به فرزندخواندگی قبول می کند و می شود دایه ی عزیز تر از مادر!
,و الا قطعاً فایل فلان مگابایتی ربّنای شجریان را توی گوشی هر هنردوست فرهیخته ای یافت خواهی کرد! ولی گویا پخش شدن ربّنا از اسپیکر های تلویزیون صفای دیگری دارد! جالب تر آنکه این جماعت سینه چاک هنر دوست از میان آن همه چهچه ی به حق استادانه ی شجریان ، ربّنا را خیلی دوست دارند! و این یعنی علاوه بر تخصص و هنر دوستی ، مشکل پسندی را هم باید به فضایل این جماعت اضافه کرد!
,و البته شاید هم به خاطر پیوند ربّنا با معارف است که اینقدر خاطرخواه دارد! که صدالبته چندین ربّنای دیگر هم خوانده شده است که یک هزارم ربّنای مذکور مقبول طبع مردم صاحب نظر نشده است! و باز هم بگذریم از کسانی که روزه نمی گیرند و علنی نمی خواهند که بگیرند، ولی همچنان معنویت ربّنای شجریان دم افطاری را دوست دارند!
,ربّنای شجریان معجونی است از باور های دینی و هنر و اصالت و موسیقی، ولی عنصری که اینقدر ربّنا را مقبول کرده است هیچ کدام از عناصر اربعه ی مذکور نیست!
,با یک تحقیق میدانی ساده هم می توان فهمید که مردم ما غالباً خاطره بازند، و غاطبه ی شان نوستالژی را دوست دارند! نه فقط آواز که عکس های آلبوم های قدیمی و سریال های عصر حجری و الخ را هم دوست دارند!
,و اینکه عده ای عاشقانه برای پخش ربّنا از رسانه ی ملی گریبان می درند کاملاً طبیعی است، برخی هاشان نوستالژی دوست اند برخی دیگرشان می گویند سیاست و دیانت را چه به هنر، با پخش ربّنای فلانی نه کافری مسلمان می شود و نه مسلمانی کافر، بگذار مردم صفایشان را بکنند! و همیشه هم گروهی هستند که ژست های روشن فکرانه می گیرند و هنر برای هنر بلغور می کنند!
,خیلی از این جماعت حتی صدای شجریان را هم از صدای ناموزون یک خواننده ی درجه ی چندم تشخیص نمی دهند! چه رسد به تفاوت دو پرده بالا و پایین اش!
,و از آنجا که « گل می روید به باغ، گل می روید » همیشه در طرف مقابل عده ای از انقلاب نما آماده اند که سینه چاک کنند و فریاد بکشند که اگر این طور بشود آن طور می کنیم! البته این عزیزان خیرخواه نمی دانند که فریاد وا اسلاما را هم اگر بی موقع بکشی به جایی نخواهد رسید که هیچ، نتیجه معکوس هم دارد که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!
,و جالب تر آنکه برخی از این حضرات در نهایت ابتکار و خلاقیت تصمیم می گیرند که « ربّنا با صدای ملکوتی فلان قاری یا بهمان خواننده » را منتشر کنند که نکند یک دفعه خلق الله فیل شان هوس هندوستان ربّنای شجریان کند!
,انگاری مردم لنگ ربّنای دم افطار اند و این حضرات هم طی یک حرکت مبتکرانه ربّنای دم افطار را ملی مهینی بومی کرده اند و دیگر احتیاجی به ربّنای شجریان و امثالهم ندارند! این جریانات هر چه اش که بد باشد دست کم ما را در « ربّنا » خود کفا کرده است! جدای آنکه برای بعضی ها همیشه مرغ همسایه غاز است!
,سالی چند از این جریانات فرهنگی که پایشان گیر سیاست است پیش می آید و دریغ از یک تحلیل سیاسی فرهنگی جامعه شناسانه ی درست و درمان! البته چنین مسایلی آنقدر واضح است که اصلاً تحلیل نمی خواهد. و صد البته برای مسایل کلان تر از اینها هم تحلیل درست و درمان نداریم! تحلیلی که از دانشگاه بیرون می آید به درد همان دانشگاه می خورد! مقاله هایی با کلمات سخت و اصطلاحات انگلیسی! اتفاقاً دوای درد اینجور مسایل تحلیل های کوچه خیابانی است! مقاله هایی که در کف خیابان ها نوشته شده اند نه روی میزهای شیک دانشگاه! بگذریم که کثر شأن دانشگاه و دانشگاهی است که وقت شریف شان را صرف تحقیق روی چنین مقولات پیش پا افتاده ای کنند (!) خب خیلی با دیسیپلین تر می روند و روی ریشه های فلسفه ی هگل در ساختار ذهنی هایدگری تحقیق می کنند.
,و ربّنای شجریان از یک آواز سنتی قدیمی تبدیل می شود به یک جریان جدید ، به یک فریاد ، به یک نماد برای مخالفت با تصمیمات فرهنگی-سیاسی حکومتی!
,شوی مطبوعاتی و جنگ رسانه ای ربّنای شجریان خیلی بیشتر اخبار کشته شدگان فوعه و کفریاست ،خیلی بیشتر از جنگ رسانه ای کشتگان میانمار!
,وزیر فرهنگ نامه می نویسد به رییس سازمان صدا و سیما ! و نامه اش با متن و حواشی بین دوستان ژورنالیست دست به دست می شود تا صفحات اینستاگرام و وب پیج ها و الخ . جالب است که دستگاه کنترل افکار عمومی تقریباً بیکار ترین دستگاه کشور است! هرچند دستگاه های مثلاً پرکارهم کاری نمی کنند! وقتی مردم از اتفاقات کشور مستحضر ترند تا فلان وزیر، دستگاه کنترل افکار عمومی به چه کار می آید! دستگاه کنترل افکار عمومی فقط برای زمانی خوب است که این حضرات دسته گل آب می دهند و رسانه صاف کاری شان می کند! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
,وجالب تر آنکه ماهانه یک خبر هم از دعوت نامه ها و نامه های دیگر وزیر به اهالی قلم و سینماگران و ناشران و... منتشر نمی شود! البته کاملاً طبیعی است! اصلاً لازم نیست که حضرات برای آنان نامه بنویسند! اصلا مشکلی نیست که نامه ای برایش نوشته شود ! و اگر خدای نکرده نامه ای نوشته شود که لازم نبوده است، چه کسی می خواهد آن دنیا هزینه های بیت المال صرف شده برای آن نامه را پاسخ گو باشد! و صد البته که نامه هایی هم نوشته می شود با تمبرهای خیلی محرمانه،که نمی خواهند منتشر شود ! وحتما آنچه را که مسئولان سر به سجود آیه خوان نمی خواهند، به صلاح اسلام و مسلمین است (!)
,وقتی مسلمانان فرهنگ دوست هنر شناس درگیر ربّنای شجریان و امثالهم می شوند، وقتی کلان نگری را کنار می گذارند و خرد نگاه می کنند، وقتی که باید واقع بین باشند خوش بینی شان گل می کند، وقتی سیاست شان عین دیانت شان نیست و دیانت شان هم عین اسلام نیست، وقتی اهل فرهنگ خودشان دامن فرهنگ را آلوده ی سیاست بازی می کنند، وقتی جامعه ی سیاست زده به سمت هنر زدگی می رود، وقتی جماعت حزب الله نما دلسوز اند و نابلد وقتی...
,باید هم در آن ینگه دنیا برای ترامپ مسجد بسازند! مسجدی که آخوند و دعاگو و ربّنا خوان برایش فراوان است!
,یادداشت از علی نیازی
,انتهای پیام/
]