به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کاشان اول؛ از مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا رضا مدنی کاشانی فراوان گفته اند. از استادان و شاگردان و کتابها و فضل علمی ایشان و … . اما زندگی این مرجع تقلید، از برخی زوایا کمتر مورد کنکاش قرار گرفته است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کاشان اول,اینکه در 25 سالگی اجازه اجتهاد از چه مراجع تراز اولی گرفتهاند و چه نبوغی در فهم مسائل فقهی داشتهاند و همچنین مردمداری و کارراهاندازی ایشان، نقل مجالس بوده و هست. اما اینکه چگونه اجازه ندادند فرزندانشان از امتیازهای مادی و معنوی ویژه بیوت علما و آقازاده ها، سوء استفاده کنند و مانور آقازادگی بدهند؛ زاویهای مغفول است؛ آن طور که بعضی از آیت اللهزادهها و عالمزادهها و آقازاده ها، نان پدر و پدران خود را میخورند و بدنامی برای آنها میخرند و تنشان را در گور میلرزانند. و دریغ و صد دریغ که از فضل آبا و اجداد خود، نشان و حاصلی داشته باشند.
,زاویه مغفول دیگر، رابطه معظم له با نظام و انقلاب اسلامی است؛ هم در مبانی فقهی و علمی و مشخصاً نگاه به مسئله ولایت فقیه و هم در میدان عمل و هنگام رویایی با حوادثی نظیر جنگ تحمیلی.
,فرصتی فراهم شد تا در گفتگویی با آیت اللهزاده مدنی، این زوایا را بکاویم و حرف را به جاهایی بکشانیم که لبخندهای او و تعجبها و مکثهای معنادارش نشان میداد قبل از ما کسی صحبت را به آنجاها نکشانده است! تواضع و سربهزیری مهندس مهدی مدنی، جرأت ما را در پرسیدن سؤال های جسورانه، بیشتر کرد!
,
الان بعد از گذشت 24 سال از رحلت مرحوم ابوی، دیگر وقت آن رسیده است که حرفهای نگفته را بدون ملاحظه بزنید و کم کم آیت الله العظمی مدنی را از حجاب معاصرت بیرون بیاورید. ضمیرها، مرجع خود را پیدا خواهند کرد! ایشان معضل آقازادگی رایج در بیوت بعضی علما و مراجع و مسئولان نظام (در زمینه اقتصادی، فرهنگی و…) را چگونه مهار میکردند؟
آقا تا آخرین روزهای زندگی، کنترل امور مالی و مخارج در دست خودشان بود. یک کیف داشتند که یک بخش از آن مربوط به سهم امام و دیگری سهم سادات بود، بخش دیگر اختصاص به صدقات داشت و… خلاصه حساب و کتابهای بیت را زیر نظر داشتند.
,
,
از وجوهات، بسیار اندک استفاده میکردند و ما را هم به صرفه جویی و عدم اسراف توصیه میکردند. میگفتند این سهم امام را نمیشود ولخرجی کرد. ما را هم غیر مستقیم کنترل میکردند که سربار نباشیم.
,وقتی دانش آموز بودم، از همان حاشیههای کاغذهای باطله من، برای نوشتن رسید وجوهات و صدور قبض و… استفاده میکردند.
,خودشان ساده زیست بودند و ما را هم همین گونه پرورش داده بودند. با اینکه میتوانستند با اشارهای بهترین وسایل را فراهم کنند، کف اتاقشان، زیلو پهن بود، غذاها ساده بود. شب در خانه میگشتند اگر لامپی روشن بود، خاموش میکردند. به خادم بیت تأکید میکردند پرتقال که میگیری، پرتقال درشت نباشد. متوسط باشد. اگر خادم پرتقال بزرگ میخرید، او را مؤاخذه میکردند.
,,
حدود سال ۱۳۵۰ خود مرحوم ابوی به خاطر تحقیقات علمی به کتابخانه ملی و کتابخانه دانشگاه تهران میرفتند و تأکید داشتند که با اتوبوس کاشان-تهران بروند و سواری اختصاصی نگیرند. غرور و تکبر نداشتند.
,وقتی کتاب چاپ میکردند، با دقت بررسی میکردند که صفحهای خالی نباشد و سطرها به هم فشرده باشد تا کاغذ کمتری مصرف شود و… اینگونه ما در حین زندگی آموزش میدیدیم و تربیت میشدیم.
,معتقد بودند یک معلم اگر مسئله مالی غیرشفاف در زندگیاش باشد، روی شاگردانش اثر منفی میگذارد؛ عالم و مرجع تقلید که به جای خود!
,معظم له چقدر و چگونه با مسائل اجتماعی و سیاسی سر و کار داشتند؟
, معظم له چقدر و چگونه با مسائل اجتماعی و سیاسی سر و کار داشتند؟, معظم له چقدر و چگونه با مسائل اجتماعی و سیاسی سر و کار داشتند؟,اینطور معروف شده است که «آقا در کنج خانه نشسته بود. در هیچ کار سیاسی و اجتماعی دخالت نمیکرد. سرش در کتاب و درس و تدریس خودش بود و…» در حالی که آیت الله مدنی، در نظر و عمل نشان دادند که مجتهد باید در بطن اتفاق های جاری جامعه باشد و در رأس امور سیاسی و اجتماعی مملکت هم باید یک مرجع روحانی باشد.
,ایشان در سال ۱۳۳۳ یعنی 10 سال قبل از آغاز نهضت امام خمینی (ره) در کتاب «کشف الحقایق» به لزوم تبعیت حکام از مراجع تقلید تصریح کردهاند.
,در جریان تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، مراجع قم و در رأس آنها امام خمینی (ره) اعتراض و دروس حوزه را تعطیل کردند. مرحوم ابوی هم در کاشان به نشانه همراهی با حرکت امام در قم، حوزه خود را در کاشان تعطیل کردند. هرچقدر هم دستگاه امنیتی رژیم پهلوی برای دایر ماندن حوزهها و درسها فشار آورد، ایشان زیر بار نرفتند و با مراجع و امام خمینی (ره) همراه بودند.
,ارتباط مرحوم ابوی با مراجع و حضرت امام (ره) از چه طریقی بود؟
, ارتباط مرحوم ابوی با مراجع و حضرت امام (ره) از چه طریقی بود؟, ارتباط مرحوم ابوی با مراجع و حضرت امام (ره) از چه طریقی بود؟,من در سال ۱۳۴۱ که بیست سال سن داشتم، رابط مرحوم ابوی با علما و مراجع قم و حضرت امام خمینی (ره) بودم و اعلامیهها و پیامها را منتقل میکردم.
,زمستان سال ۱۳۴۱ از طرف آقا مأمور شدم خدمت امام خمینی (ره) برسم. وقتی به خانه امام رفتم، حاج احمد آقا پشت در آمدند و مرا به اتاق امام راهنمایی کردند. امام زیر کرسی نشسته بودند و وقتی پیام ابوی را به ایشان رساندم، خیلی خوشحال شدند که آیت الله مدنی در کاشان همراه نهضت هستند. خود ابوی به من میگفتند که شما باید از نظر سیاسی تابع و مقلد امام باشید.
,
شما تحصیلات خود را قبل از انقلاب تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تگزاس آمریکا ادامه دادید و در سال 1357 هنگامی که مقطع دکتری الکترونیک را آغاز کرده بودید، مصادف شد با اوج گرفتن انقلاب در ایران و برگشتید. شما که از آغاز نهضت امام، همراه بودید، چرا برای مبارزه در ایران نماندید و ارتباط ابوی با شما در این مدت چگونه بود؟
دانشگاههای ایران به لحاظ فضای سیاسی و مبارزاتی به شدت محدود بود و مسئولان چهارچشمی دانشگاه را رصد می کردند. هدف ما هم مهاجرت و ماندن نبود. میخواستیم برویم و برگردیم. با بسیاری از فعالان انقلاب هم در دانشگاههای آمریکا هماهنگ بودیم.
,
دکتر یزدی از دوستان بنده در شهر هوستون ایالت تگزاس بود و خیلی سعی در جذب من به تشکیلات نهضت آزادی داشت. حکم اخذ وجوهات را از سمت امام برای من که ساکن آرلینگتون تگزاس بودم فرستاد. حکم را نگه داشتم و عمومی نکردم. آن زمان دختر دکتر یزدی بیحجاب بود و خودش هم برخی تقیدهای شرعی را نداشت. بعد به او گفتم شما اگر میخواهی نماینده امام باشی، باید متشرع و تابع امام باشی.
,سال ۱۳۵۰ که در دانشگاه تگزاس آمریکا مشغول تحصیل بودم، مرحوم ابوی به من نامه دادند که ثلث سهم امام را خرج مبارزات سیاسی کنم. من از دانشجویان ممتاز دانشگاه هم بودم و تابستانها در کارخانه ها کار میکردم. از این درآمدها برای تبلیغ نهضت امام خرج میکردم.
,
نقش مرحوم آیت الله مدنی در پیشرفت نهضت امام خمینی در کاشان چه بود و چه نسبتی با انقلاب اسلامی برقرار میکردند؟
بعد از فوت آیات عظام آمیرسید علی یثربی، شیخ محمد سلیمانی و سید محمد حسین رضوی، مرحوم آقا مرجع بیشتر مردم کاشان شدند. بیت ایشان در قلب شهر، محل رجوع همه اقشار مردم بود. وقتی شهید آیت الله دکتر بهشتی به کاشان آمدند، محضر آقا رسیدند. همین رفت و آمدهای مردم و مسئولان باعث ارتباط محکم جامعه و نظام با مرحوم ابوی میشد و ایشان را در بطن امور قرار میداد.
,
فتوای معظم له در سال ۱۳۵۳ مبنی بر حرام و نجس بودن گوشتهای یخی وارداتی منجر به یک حرکت اعتراضی و جنبش مردمی ضد رژیم شد. قصابها گوشتها را بیرون ریختند و مردم به نشانه تبعیت از مراجع، تظاهرات کردند.
,ساواک از قم، نیرو فرستاد تا آقا را دستگیر کنند و ببرند. آنها نویسنده استفتاء و خواننده فتوا را دستگیر کردند، اما آیت الله مدنی مقاومت کردند و نرفتند و گفتند اگر سؤالی دارید، بپرسید. ساواکیها هم که میترسیدند سروصدا گسترش پیدا کند، مجبور شدند کوتاه بیایند.
,نگاه انقلابی آیت الله مدنی در افقی بود که جهاد ابتدایی را جائز میدانستند. میگفتند اگر شرایط آماده باشد و ما بتوانیم، چرا دست روی دست بگذاریم و ملتهای تحت ظلم را در نقاط گوناگون دنیا از سیطره حکومتهای جائر نجات ندهیم؟ ما تکلیف داریم کمک کنیم مردم از زیر یوق ستمگران رهایی یابند.
,در جریان بمباران شهرها با راکتهای بعثی در دفاع مقدس، شکایت کردم که صدام دارد مردم ما را میکشد، چه باید کرد؟ آقا گفتند باید تلافی کنیم. من عرض کردم مردم عراق چه گناهی کردهاند اگر صدام ستم میکند؟ مرحوم ابوی جواب دادند: الان صدام دارد به نمایندگی از کل عراق به ما حمله میکند و مردم ما را میکشد. مردم عراق نباید با او همکاری کنند و اجازه بدهند چنین ستمگری بر آنها حکومت کند. لذا زدن آنها را جایز میدانستند.
,جالب این است که با وجود اتخاذ چنین مواضع انقلابی توسط آیت الله مدنی، برخی به خاطر انحصارطلبی، از مطرح شدن ایشان میترسیدند. خیال میکردند اگر علمای دیگری هم به عنوان انقلابی در کاشان شناخته شوند، به جایگاه آنان لطمه میخورد.
,برخی از همین بازاریها بعد از فوت مرحوم آیت الله مدنی، گوشه و کنار مینشستند و وانمود میکردند آقا همراه انقلاب و مخالف شاه نبود.
,در حالی که ایشان عمیقاً معتقد بودند نظام شاهنشاهی باطل است و باید از بین برود. مرحوم ابوی در روز وحدت حوزه و دانشگاه سال ۱۳۶۲ در جمع طلاب و دانشجویان تعریفی ساده از ولایت فقیه را عنوان و آن عبارت معروف را بیان کردند که: «خدا شاهد است سالهای زیادی منتظر بودم که یک نفر مرجع روحانی پیدا بشود که نبض این مملکت به دست او باشد و کارها را اداره کند. الحمدلله رب العالمین مراد ما انجام گرفت.»
,انتهای پیام/
]