ساعت مچی شهید که نیروهای کومله به غارت بردند
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پیشمرگ روح الله، شهید یوسفعلی لاهوتی انور در اولین روز از فروردین ماه سال 1343 در روستای بهارلو از توابع شهرستان قروه دیده به جهان گشود. پدرش کریم به کشاوزی مشغول بود و مادرش بانو سونه به کار خانه داری اشتغال داشت.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, پیشمرگ روح الله,

 

,

یوسف تا پایان دوره ابتدایی به تحصیلش ادامه داد و بعد از آن مشغول به کار شد. کشاورزی و دامداری از جمله کارهایی بود که کودکان روستایی بعد از اتمام تصیلات خود به آن مشغول می شدند تا به این ترتیب کمک کار والدین خود باشند.

,

 

,

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یوسف به همراه تعدادی از دوستانش به عضویت این نهاد انقلابی درآمد و برای دفاع از ارمان های انقلاب اسلامی لباس مقدس پاسداری را به تن کرد.

,

 

,

یوسف در یکی از عملیات ها بر اثر اصابت ترکش مصدوم می شود و چند روزی در بیمارستان بستری می شود و بعد از ترخیص از بیمارستان به خانه می آید تا دوران نقاهت خود را پشت سر بگذارد. یکی از دوستان یوسف بعد از دیدن پیکر مجروح یوسف به ایشان می گوید: خدا را شکر می کنم که حالت خوب است، انشاءالله بعد از بهبودی کاسبی و شغل جدیدی راه می اندازیم و مشغول به کار می شویم. اما شهید لاهوتی انور در جوابش می گوید: انشاءالله چند روز دیگر که حالم بهتر شود به منطه برگردم، خیلی از کارهایم عقب مانده ام.

,

 

,

شهید یوسفعلی لاهوتی انور در روز بیست و یکم مرداد ماه سال 1362 در منطقه شاغوله بس شهرستان سقز در درگیری با گروهک کومله به شهادت می رسد و پیکر پاک و مطهرش بعد از دو روز روی زمین ماندن، توسط رزمندگان سپاه اسلام به عقب بازمی گردد و در زادگاهش به خاک سپرده می شود.

,

 

,

شهید لاهوتی انور چند روز قبل از شهادتش یک ساعت مچی برای خودش خریداری می کند. شهید لاهوتی انور به فروشنده ساعت که قصد نداشته در قیمت ساعت تخفیف دهد می گوید: این ساعتی که شما به بنده می فروشید، چند روز بعد توسط نیروهای ضد انقلاب از روی دست من باز خواهد شد، پس خیلی روی قیمت بحث نکنیم. چند روز بعد که شهید یوسفعلی لاهوتی انور در منطقه شاغوله بس سقز به شهادت می رسد، نیروهای گروهک کومله ساعت مچی ایشان را از روی دستش باز می کنند و با خود می برند.

,

 

,

انتهای پیام/

,

 

]
شهید یوسفعلی لاهوتی انور به فروشنده ساعت که قصد نداشته در قیمت ساعت تخفیف دهد می گوید: این ساعتی که شما به بنده می فروشید، چند روز بعد توسط نیروهای ضد انقلاب از روی دست من باز خواهد شد، پس خیلی روی قیمت بحث نکنیم.