آیاتی که در روز مباهله نازل شد
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ رویداد مباهله از رویدادهای صدر اسلام است. هنگامی که پیامبر اسلام(ص) و اهل بیتش(ع) در یکسو و مسیحیان نجران در دیگر سو آماده مباهله یا نفرین طرف دروغگو شدند، مسیحیان نجران که به مدینه آمده بودند تا در مورد درستی دعوت پیامبر(ص) پژوهش کنند با او به محاجه(دلیل آوردن) پرداخته و سرانجام بحثۀ‌شان به جایی کشید که حضرت محمد(ص) خواست تا با آن‌ها مباهله کند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که حضرت محمد(ص) با عزیزترین کسانش یعنی علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) می‌خواهد آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد(ص) اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده‌اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.

این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی‌های اهل بیت(ع) محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) هستند، استفاده می‌شود.

بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام دارد در این روز آیات 61 سوره مبارکه «آل عمران»، 33 سوره مبارکه «احزاب» و آیه 55 سوره مبارکه «مائده» نازل شده است. نزول آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ْ تَطْهِیرًا» و ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در این روز مبارک همواره موجب فخر شیعیان است.

 آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 61 سوره مبارکه «آ‌ل‌عمران» به جایگاه مباهله اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشى که به تو رسیده، (باز) کسانى درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند، بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما نیز فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما نیز زنان خود را ما از نفوس خود (و کسى که همچون جان ماست) دعوت کنیم، شما نیز از نفوس خود آنگاه مباهله (و نفرین) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». (آل عمران/61)

دعوت به مباهله دلیل روشن حقانیت پیامبر اسلام(ص)

در آیه فوق، خداوند به پیامبر خود دستور مى‌دهد: هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین، کسى درباره عیسى(علیه السلام) با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.

مسأله «مباهله» به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت، و راهى بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى‌کرد.

چگونه ممکن است، کسى که به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانى گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند: بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مى‌کند؟

مسلماً ورود در چنین میدانى بسیار خطرناک است زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه‌اى جز رسوایى دعوت کننده نخواهد داشت.

چگونه ممکن است آدم عاقل و فهمیده‌اى بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله‌اى گام بگذارد؟

از اینجا است که گفته‌اند: دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مباهله، یکى از نشانه‌هاى صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجى که بعداً از مباهله به دست آمد.

در روایات اسلامى وارد شده هنگامى که پاى مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند، تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به شور بنشینند، نتیجه مشاوره آنها که از یک نکته روان شناسى سرچشمه مى‌گرفت این بود: به نفرات خود دستور دادند: اگر مشاهده کردیدمحمّد(صلى الله علیه وآله) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتى در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است.

و اگر با نفرات بسیار محدودى از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است!

آنها طبق قرار قبلى به میعادگاه رفتند، ناگاه دیدند پیامبر فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را در پیش رو دارد، و على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) همراه او هستند و به آنها سفارش مى‌کند هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید.

مسیحیان هنگامى که این صحنه را مشاهده کردند، سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خوددارى کرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرایط «ذِمّه» و پرداختن مالیات (جِزْیَه) تن در دادند.

«مباهله» سند زنده‌اى براى عظمت اهل بیت(ع)

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده‌اند: آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانى را که همراه خود به میعادگاه برد، فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) و دخترش فاطمه(علیها السلام) و على(علیه السلام)بودند.

بنابراین، منظور از «أَبْناءَنا» در آیه، منحصراً حسن و حسین(علیهما السلام) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه(علیها السلام)، و منظور از «أَنْفُسَنا» تنها على(علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است.

ولى بعضى از مفسران اهل تسنن که کاملاً در اقلیت هستند، کوشیده‌اند: ورود احادیث را در این زمینه انکار کنند.

مثلاً نویسنده تفسیر «المنار» در ذیل آیه مى‌گوید: «این روایات همگى از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته‌اند»!!

اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مى‌دهد: على‌رغم پندارهاى تعصب آلود نویسنده «المنار»بسیارى از طرق این احادیث به «شیعه و کتب شیعه» هرگز منتهى نمى‌شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم، سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.

براى روشن شدن این حقیقت، قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا مى‌آوریم:

«قاضى نور اللّه شوشترى» در جلد سوم از کتاب نفیس «احقاق الحق» طبع جدید، صفحه 46 چنین مى‌گوید:

«مفسران در این مسأله اتفاق نظر دارند که «أَبْناءَنا» در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(علیهما السلام) و «نِساءَنا» اشاره به فاطمه(علیها السلام) و «أَنْفُسَنا» اشاره به على(علیه السلام)است».
 
منبع: فارس
,

هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که حضرت محمد(ص) با عزیزترین کسانش یعنی علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) می‌خواهد آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد(ص) اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده‌اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.

این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی‌های اهل بیت(ع) محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) هستند، استفاده می‌شود.

بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام دارد در این روز آیات 61 سوره مبارکه «آل عمران»، 33 سوره مبارکه «احزاب» و آیه 55 سوره مبارکه «مائده» نازل شده است. نزول آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ْ تَطْهِیرًا» و ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در این روز مبارک همواره موجب فخر شیعیان است.

 آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 61 سوره مبارکه «آ‌ل‌عمران» به جایگاه مباهله اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشى که به تو رسیده، (باز) کسانى درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند، بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما نیز فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما نیز زنان خود را ما از نفوس خود (و کسى که همچون جان ماست) دعوت کنیم، شما نیز از نفوس خود آنگاه مباهله (و نفرین) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». (آل عمران/61)

دعوت به مباهله دلیل روشن حقانیت پیامبر اسلام(ص)

در آیه فوق، خداوند به پیامبر خود دستور مى‌دهد: هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین، کسى درباره عیسى(علیه السلام) با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.

مسأله «مباهله» به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت، و راهى بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى‌کرد.

چگونه ممکن است، کسى که به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانى گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند: بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مى‌کند؟

مسلماً ورود در چنین میدانى بسیار خطرناک است زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه‌اى جز رسوایى دعوت کننده نخواهد داشت.

چگونه ممکن است آدم عاقل و فهمیده‌اى بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله‌اى گام بگذارد؟

از اینجا است که گفته‌اند: دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مباهله، یکى از نشانه‌هاى صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجى که بعداً از مباهله به دست آمد.

در روایات اسلامى وارد شده هنگامى که پاى مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند، تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به شور بنشینند، نتیجه مشاوره آنها که از یک نکته روان شناسى سرچشمه مى‌گرفت این بود: به نفرات خود دستور دادند: اگر مشاهده کردیدمحمّد(صلى الله علیه وآله) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتى در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است.

و اگر با نفرات بسیار محدودى از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است!

آنها طبق قرار قبلى به میعادگاه رفتند، ناگاه دیدند پیامبر فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را در پیش رو دارد، و على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) همراه او هستند و به آنها سفارش مى‌کند هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید.

مسیحیان هنگامى که این صحنه را مشاهده کردند، سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خوددارى کرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرایط «ذِمّه» و پرداختن مالیات (جِزْیَه) تن در دادند.

«مباهله» سند زنده‌اى براى عظمت اهل بیت(ع)

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده‌اند: آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانى را که همراه خود به میعادگاه برد، فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) و دخترش فاطمه(علیها السلام) و على(علیه السلام)بودند.

بنابراین، منظور از «أَبْناءَنا» در آیه، منحصراً حسن و حسین(علیهما السلام) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه(علیها السلام)، و منظور از «أَنْفُسَنا» تنها على(علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است.

ولى بعضى از مفسران اهل تسنن که کاملاً در اقلیت هستند، کوشیده‌اند: ورود احادیث را در این زمینه انکار کنند.

مثلاً نویسنده تفسیر «المنار» در ذیل آیه مى‌گوید: «این روایات همگى از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته‌اند»!!

اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مى‌دهد: على‌رغم پندارهاى تعصب آلود نویسنده «المنار»بسیارى از طرق این احادیث به «شیعه و کتب شیعه» هرگز منتهى نمى‌شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم، سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.

براى روشن شدن این حقیقت، قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا مى‌آوریم:

«قاضى نور اللّه شوشترى» در جلد سوم از کتاب نفیس «احقاق الحق» طبع جدید، صفحه 46 چنین مى‌گوید:

«مفسران در این مسأله اتفاق نظر دارند که «أَبْناءَنا» در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(علیهما السلام) و «نِساءَنا» اشاره به فاطمه(علیها السلام) و «أَنْفُسَنا» اشاره به على(علیه السلام)است».
 
منبع: فارس
,

هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که حضرت محمد(ص) با عزیزترین کسانش یعنی علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) می‌خواهد آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد(ص) اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده‌اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.

این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی‌های اهل بیت(ع) محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) هستند، استفاده می‌شود.

بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام دارد در این روز آیات 61 سوره مبارکه «آل عمران»، 33 سوره مبارکه «احزاب» و آیه 55 سوره مبارکه «مائده» نازل شده است. نزول آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ْ تَطْهِیرًا» و ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در این روز مبارک همواره موجب فخر شیعیان است.

 آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 61 سوره مبارکه «آ‌ل‌عمران» به جایگاه مباهله اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشى که به تو رسیده، (باز) کسانى درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند، بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما نیز فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما نیز زنان خود را ما از نفوس خود (و کسى که همچون جان ماست) دعوت کنیم، شما نیز از نفوس خود آنگاه مباهله (و نفرین) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». (آل عمران/61)

دعوت به مباهله دلیل روشن حقانیت پیامبر اسلام(ص)

در آیه فوق، خداوند به پیامبر خود دستور مى‌دهد: هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین، کسى درباره عیسى(علیه السلام) با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.

مسأله «مباهله» به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت، و راهى بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى‌کرد.

چگونه ممکن است، کسى که به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانى گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند: بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مى‌کند؟

مسلماً ورود در چنین میدانى بسیار خطرناک است زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه‌اى جز رسوایى دعوت کننده نخواهد داشت.

چگونه ممکن است آدم عاقل و فهمیده‌اى بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله‌اى گام بگذارد؟

از اینجا است که گفته‌اند: دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مباهله، یکى از نشانه‌هاى صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجى که بعداً از مباهله به دست آمد.

در روایات اسلامى وارد شده هنگامى که پاى مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند، تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به شور بنشینند، نتیجه مشاوره آنها که از یک نکته روان شناسى سرچشمه مى‌گرفت این بود: به نفرات خود دستور دادند: اگر مشاهده کردیدمحمّد(صلى الله علیه وآله) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتى در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است.

و اگر با نفرات بسیار محدودى از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است!

آنها طبق قرار قبلى به میعادگاه رفتند، ناگاه دیدند پیامبر فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را در پیش رو دارد، و على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) همراه او هستند و به آنها سفارش مى‌کند هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید.

مسیحیان هنگامى که این صحنه را مشاهده کردند، سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خوددارى کرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرایط «ذِمّه» و پرداختن مالیات (جِزْیَه) تن در دادند.

«مباهله» سند زنده‌اى براى عظمت اهل بیت(ع)

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده‌اند: آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانى را که همراه خود به میعادگاه برد، فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) و دخترش فاطمه(علیها السلام) و على(علیه السلام)بودند.

بنابراین، منظور از «أَبْناءَنا» در آیه، منحصراً حسن و حسین(علیهما السلام) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه(علیها السلام)، و منظور از «أَنْفُسَنا» تنها على(علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است.

ولى بعضى از مفسران اهل تسنن که کاملاً در اقلیت هستند، کوشیده‌اند: ورود احادیث را در این زمینه انکار کنند.

مثلاً نویسنده تفسیر «المنار» در ذیل آیه مى‌گوید: «این روایات همگى از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته‌اند»!!

اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مى‌دهد: على‌رغم پندارهاى تعصب آلود نویسنده «المنار»بسیارى از طرق این احادیث به «شیعه و کتب شیعه» هرگز منتهى نمى‌شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم، سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.

براى روشن شدن این حقیقت، قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا مى‌آوریم:

«قاضى نور اللّه شوشترى» در جلد سوم از کتاب نفیس «احقاق الحق» طبع جدید، صفحه 46 چنین مى‌گوید:

«مفسران در این مسأله اتفاق نظر دارند که «أَبْناءَنا» در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(علیهما السلام) و «نِساءَنا» اشاره به فاطمه(علیها السلام) و «أَنْفُسَنا» اشاره به على(علیه السلام)است».
 
منبع: فارس
,

هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که حضرت محمد(ص) با عزیزترین کسانش یعنی علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) می‌خواهد آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد(ص) اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده‌اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.

این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی‌های اهل بیت(ع) محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) هستند، استفاده می‌شود.

بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام دارد در این روز آیات 61 سوره مبارکه «آل عمران»، 33 سوره مبارکه «احزاب» و آیه 55 سوره مبارکه «مائده» نازل شده است. نزول آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ْ تَطْهِیرًا» و ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در این روز مبارک همواره موجب فخر شیعیان است.

 آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 61 سوره مبارکه «آ‌ل‌عمران» به جایگاه مباهله اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشى که به تو رسیده، (باز) کسانى درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند، بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما نیز فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما نیز زنان خود را ما از نفوس خود (و کسى که همچون جان ماست) دعوت کنیم، شما نیز از نفوس خود آنگاه مباهله (و نفرین) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». (آل عمران/61)

دعوت به مباهله دلیل روشن حقانیت پیامبر اسلام(ص)

در آیه فوق، خداوند به پیامبر خود دستور مى‌دهد: هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین، کسى درباره عیسى(علیه السلام) با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.

مسأله «مباهله» به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت، و راهى بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى‌کرد.

چگونه ممکن است، کسى که به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانى گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند: بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مى‌کند؟

مسلماً ورود در چنین میدانى بسیار خطرناک است زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه‌اى جز رسوایى دعوت کننده نخواهد داشت.

چگونه ممکن است آدم عاقل و فهمیده‌اى بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله‌اى گام بگذارد؟

از اینجا است که گفته‌اند: دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مباهله، یکى از نشانه‌هاى صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجى که بعداً از مباهله به دست آمد.

در روایات اسلامى وارد شده هنگامى که پاى مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند، تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به شور بنشینند، نتیجه مشاوره آنها که از یک نکته روان شناسى سرچشمه مى‌گرفت این بود: به نفرات خود دستور دادند: اگر مشاهده کردیدمحمّد(صلى الله علیه وآله) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتى در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است.

و اگر با نفرات بسیار محدودى از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است!

آنها طبق قرار قبلى به میعادگاه رفتند، ناگاه دیدند پیامبر فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را در پیش رو دارد، و على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) همراه او هستند و به آنها سفارش مى‌کند هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید.

مسیحیان هنگامى که این صحنه را مشاهده کردند، سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خوددارى کرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرایط «ذِمّه» و پرداختن مالیات (جِزْیَه) تن در دادند.

«مباهله» سند زنده‌اى براى عظمت اهل بیت(ع)

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده‌اند: آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانى را که همراه خود به میعادگاه برد، فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) و دخترش فاطمه(علیها السلام) و على(علیه السلام)بودند.

بنابراین، منظور از «أَبْناءَنا» در آیه، منحصراً حسن و حسین(علیهما السلام) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه(علیها السلام)، و منظور از «أَنْفُسَنا» تنها على(علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است.

ولى بعضى از مفسران اهل تسنن که کاملاً در اقلیت هستند، کوشیده‌اند: ورود احادیث را در این زمینه انکار کنند.

مثلاً نویسنده تفسیر «المنار» در ذیل آیه مى‌گوید: «این روایات همگى از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته‌اند»!!

اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مى‌دهد: على‌رغم پندارهاى تعصب آلود نویسنده «المنار»بسیارى از طرق این احادیث به «شیعه و کتب شیعه» هرگز منتهى نمى‌شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم، سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.

براى روشن شدن این حقیقت، قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا مى‌آوریم:

«قاضى نور اللّه شوشترى» در جلد سوم از کتاب نفیس «احقاق الحق» طبع جدید، صفحه 46 چنین مى‌گوید:

«مفسران در این مسأله اتفاق نظر دارند که «أَبْناءَنا» در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(علیهما السلام) و «نِساءَنا» اشاره به فاطمه(علیها السلام) و «أَنْفُسَنا» اشاره به على(علیه السلام)است».
,

هر یک از دو طرف با افراد خود به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند که حضرت محمد(ص) با عزیزترین کسانش یعنی علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) می‌خواهد آن‌ها را به چالش بکشد مطمئن شدند که محمد(ص) اگر به خودش مطمئن نبود جان خانواده‌اش را به خطر نمی‌انداخت. پس از مباهله کناره گرفتند.

این رویداد از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی‌های اهل بیت(ع) محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات این امر که اصحاب کسا محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن (ع) و حسین(ع) هستند، استفاده می‌شود.

بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام دارد در این روز آیات 61 سوره مبارکه «آل عمران»، 33 سوره مبارکه «احزاب» و آیه 55 سوره مبارکه «مائده» نازل شده است. نزول آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ْ تَطْهِیرًا» و ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» در این روز مبارک همواره موجب فخر شیعیان است.

 آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 61 سوره مبارکه «آ‌ل‌عمران» به جایگاه مباهله اشاره کرده است که متن آن در ادامه می‌آید؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشى که به تو رسیده، (باز) کسانى درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند، بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما نیز فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما نیز زنان خود را ما از نفوس خود (و کسى که همچون جان ماست) دعوت کنیم، شما نیز از نفوس خود آنگاه مباهله (و نفرین) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». (آل عمران/61)

دعوت به مباهله دلیل روشن حقانیت پیامبر اسلام(ص)

در آیه فوق، خداوند به پیامبر خود دستور مى‌دهد: هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین، کسى درباره عیسى(علیه السلام) با تو گفتگو کند، و به جدال برخیزد، به او پیشنهاد «مباهله» کن که فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت کن و دعا کنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد.

مسأله «مباهله» به شکل فوق، شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت، و راهى بود که صد در صد حکایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى‌کرد.

چگونه ممکن است، کسى که به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد، وارد چنین میدانى گردد؟ و از مخالفان خود دعوت کند: بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید که چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مى‌کند؟

مسلماً ورود در چنین میدانى بسیار خطرناک است زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشکار نشود، نتیجه‌اى جز رسوایى دعوت کننده نخواهد داشت.

چگونه ممکن است آدم عاقل و فهمیده‌اى بدون اطمینان به نتیجه، در چنین مرحله‌اى گام بگذارد؟

از اینجا است که گفته‌اند: دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مباهله، یکى از نشانه‌هاى صدق دعوت و ایمان قاطع او است، قطع نظر از نتایجى که بعداً از مباهله به دست آمد.

در روایات اسلامى وارد شده هنگامى که پاى مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند، تا در این باره بیندیشند، و با بزرگان خود به شور بنشینند، نتیجه مشاوره آنها که از یک نکته روان شناسى سرچشمه مى‌گرفت این بود: به نفرات خود دستور دادند: اگر مشاهده کردیدمحمّد(صلى الله علیه وآله) با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتى در کار او نیست که متوسل به جار و جنجال شده است.

و اگر با نفرات بسیار محدودى از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است!

آنها طبق قرار قبلى به میعادگاه رفتند، ناگاه دیدند پیامبر فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) را در پیش رو دارد، و على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) همراه او هستند و به آنها سفارش مى‌کند هر گاه من دعا کردم شما «آمین» بگویید.

مسیحیان هنگامى که این صحنه را مشاهده کردند، سخت به وحشت افتادند، و از اقدام به مباهله خوددارى کرده، حاضر به «مصالحه» شدند و به شرایط «ذِمّه» و پرداختن مالیات (جِزْیَه) تن در دادند.

«مباهله» سند زنده‌اى براى عظمت اهل بیت(ع)

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح کرده‌اند: آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و پیامبر تنها کسانى را که همراه خود به میعادگاه برد، فرزندانش حسن و حسین(علیهما السلام) و دخترش فاطمه(علیها السلام) و على(علیه السلام)بودند.

بنابراین، منظور از «أَبْناءَنا» در آیه، منحصراً حسن و حسین(علیهما السلام) هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه(علیها السلام)، و منظور از «أَنْفُسَنا» تنها على(علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است.

ولى بعضى از مفسران اهل تسنن که کاملاً در اقلیت هستند، کوشیده‌اند: ورود احادیث را در این زمینه انکار کنند.

مثلاً نویسنده تفسیر «المنار» در ذیل آیه مى‌گوید: «این روایات همگى از طرق شیعه است، و هدف آنها مشخص است، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث کوشیده اند که موضوع را، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته‌اند»!!

اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مى‌دهد: على‌رغم پندارهاى تعصب آلود نویسنده «المنار»بسیارى از طرق این احادیث به «شیعه و کتب شیعه» هرگز منتهى نمى‌شود، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انکار کنیم، سایر احادیث آنها و کتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.

براى روشن شدن این حقیقت، قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذکر مدارک در اینجا مى‌آوریم:

«قاضى نور اللّه شوشترى» در جلد سوم از کتاب نفیس «احقاق الحق» طبع جدید، صفحه 46 چنین مى‌گوید:

«مفسران در این مسأله اتفاق نظر دارند که «أَبْناءَنا» در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(علیهما السلام) و «نِساءَنا» اشاره به فاطمه(علیها السلام) و «أَنْفُسَنا» اشاره به على(علیه السلام)است».
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
 
,
منبع: فارس
,
 
,
انتهای پیام/
]
بیست و چهارم ذی‌الحجه روز مباهله نام دارد، این روز از سوی مسلمانان به عنوان یکی از برجستگی‌های اهل‌بیت(ع) محسوب شده و به عنوان دلیلی برای اثبات حقانیت پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) استفاده می‌شود.