به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا، ساعت سیزده و پنجاه دقیقه روز یکشنبه 12 مرداد؛ ورودمان به حوزه علمیه امام صادق(ع) تفرش همزمان شد با توزیع بشقابهای ملامینی حاوی غذا که روی دست نوجوانان پاک طینت به جلو حرکت میکرد.
, شبکه اطلاع رسانی دانا,اینجا؛ منطقهای خوش آب و هوا که در گرم ترین ساعت روز، نوازش دستان لطیف بادهای موسمی موجبات فرح جان را فراهم میسازد.
,از در جنوبی مدرسه وارد شدیم... اولین چیزی که توجهمان را جلب کرد، چهرههای معصومی بود که به قول امروزی ها "هنوز پشت لبشان سبز نشده بود".
,فضا، فضای متفاوتی بود و هوا، هوای عاشقی. نوجوانانی که میانگین سنی آنان به شانزده سال هم نمیرسید؛ به گونهای از عشق و علاقه به طلبگی سخن میگفتند که گویی حضرت حق از روز الست خاکشان را فقط برای این کار گِل کرده است.
,اینجا خبری از شلوارهای اِسلَش و تی شرتهای مشکی با نماد فراماسونری نیست، اینجا سخن از عشق راستین بچههای قد و نیم قد به عبا و پیرهن های سفید یقه آخوندی است که روز اول از درون ساکهای خارج شد.
,پس از سرو ناهار، اکثر قریب به اتفاق آنان یا برای استراحت به حجرهها برمیگشتند و یا آنانکه بیش فعال بودند برای بازی به محوطه میرفتند. اما آنچه عجیب به نظر میرسید، احساس مسئولیت و شور و شوق برخی بود که برای جمع کردن سفره، انتقال ظروف به آشپزخانه، شست و شوی قاشق و لیوان، جاروکشی راه پلهها و مواردی از این دست مشاهده میشد. و جالبتر آنکه نوجوانی با قد و قامت ریز، برای جمع کردن ظروف، پلههای بیست سانتی مدرسه را، دوتا یکی میپیمود.
,اینجا خوبان جمعاند و خوبی، تکلیف است
,حجتالاسلام «محمدابراهیم انصاری» در جمع این نوجوانان رفت و آمد بسیاری داشت، پاسخ ابهامات را از ایشان جویا شدیم:
,*حاجآقا سلام عرض شد. اجازه میفرمایید لحظاتی وقتتان را بگیرم؟
,سلام علیکم. خواهش میکنم؛ بفرمایید.
,* برخی از شرکت کنندگان در این طرح، به جای استراحت و بازی، شور و شوق عجیبی در کمکرسانی دارند!
,بله. ما در این دوره ها، طلاب را به هفت گروه تقسیم میکنیم. هر گروه یک شبانه روز خادم سایرین است.
,* شرح وظایف آنان را بیان میفرمایید؟
,از جمله وظایف آنان این است که هنگام هر وعده غذایی، سفرهها را بگسترانند، غذاهارا توزیع کنند، ظروف و وسایل را پس از سرو غذا بشویند، محوطه را تمیز کنند و سپس تحویل دهند.
,* جسارتاً کماکان به پاسخ سوال خود نرسیدم. علت این شور و اشتیاق غیرقابل وصف چیست؟
,برخی از دوستان طلبه، عشق و علاقه کار دارند و هیئتی وار به سایر طلاب خدمت رسانی میکنند. از این دست مسایل در این دوره ها بسیار داریم و برای ما عادی شده است(با خنده). اینجا خوبان جمعاند و خوبی، تکلیف است(!).
,ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
,آنچه در این گفتگو دستگیرم شد این بود که تشکّل حوزه، شرکت کنندگان در این طرح را از همین ابتدای کار، طلبه مینامد. این درحالی است که آنان از دو فیلتر آزمون ورودی و مصاحبه با موفقیت عبور کردند و باید آخرین مرحله را نیز بگذرانند. این مرحله که بیشتر جنبه آشنایی دارد، باید هم حوزه و هم شرکت کننده از یکدیگر رضایت پیدا کنند. در ادامه به این موضوع مفصلاً خواهیم پرداخت.
,از ساعت 14 تا 16 وقت استراحت بود که این طلاب نوجوان به ندرت استراحت میکردند و اغلب به دنبال بازیگوشیهای مقتضی سنشان بودند. فرصت را غنیمت شمردم تا گپ و گفتی با چند تن از آنان داشته باشم.
,تبیین واقعیات طلبگی از ما؛ انتخاب با شما
,وارد سالن اصلی یا همان سرسرای مدرسه شدم، «سیدمحسن کظیمی» در یکی از حجرههای انتهایی، با لپ تاپی در بغل، درحال گذراندن دو ساعت وقت استراحت بود. سیدمحسن دیپلمه بود و 18 سال سن داشت:
,*چرا میخواهی طلبه شوی؟
,علاقهمندم به مقوله حقیقت وجودی انسان بپردازم.
,* حقیقت وجودی انسان؟!
,مشاغل دیگر با بُعد جسمانی انسان در ارتباطند، اما حقیقت وجودی انسان بُعد روحانی اوست که طلاب سر و کارشان با آن است.
,*از دیروز عصر که وارد این محیط شدی، تا این لحظه چه یاد گرفتهای؟
,چیزی که بسیار مرا تحت تاثیر قرار داد، برنامه های منظم و عدم هرگونه ناهماهنگی در امور بود. جداً برنامه ریزی دقیق و حساب شدهای صورت گرفته است.
,*آیا کارشناسان شما را از چند و چون این عرصه آگاه میسازند؟
,صد در صد. تمام کلاسهایی که تاکنون برگزار شده، همگی بر انتخاب واقع بینانه تاکید داشته است و اساتید، زوایای ورورد به طلبگی را برای ما تبیین کردهاند.
,* پس اجباری در کار نیست؟
,هرگز. واقعیات طلبگی از سوی اساتید و مربیان تبیین میشود و ما در آخر دوره باید جمع بندی کنیم که با ورود به این عرصه میتوانیم موفق شویم یا خیر. البته ما نیز میبایست در این دوره نمره قبولی را کسب کنیم.
,ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
,گشتی در محوطه مدرسه زدم، نوجوانی را یافتم که به تنهایی روی صندلی کنار میز پینگ پنگ نشسته بود. اذن گرفتم تا در کنارش بنشینم اما آنقدر فکرش مشغول بود که گمان کرد میخواهم جای او را بگیرم و عزم بر رفتن کرد. به سرعت خود را به او رسانده و توجیهش کردم. مزاحی کردم تا باب رفاقت باز شد.
«علی اکبر قرنی» 15 سال سن داشت. علت این حواس پرتی را پرسیدم که گفت: "دلم برای خانواده تنگ شده است". طبیعی است که نوجوانی به این سن و سال، دوری از خانواده برایش کمی تعریف نشده است. اما یادمان باشد هرکه را طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
از انگیزهاش پرسیدم که پاسخ داد: "پدرم روحانی نیست و عشق به طلبگی را در داییام پیدا کردم. البته پدر و مادرم مشوقان اصلیام برای ورود به حوزه بودند".
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گشتی در محوطه مدرسه زدم، نوجوانی را یافتم که به تنهایی روی صندلی کنار میز پینگ پنگ نشسته بود. اذن گرفتم تا در کنارش بنشینم اما آنقدر فکرش مشغول بود که گمان کرد میخواهم جای او را بگیرم و عزم بر رفتن کرد. به سرعت خود را به او رسانده و توجیهش کردم. مزاحی کردم تا باب رفاقت باز شد.
,«علی اکبر قرنی» 15 سال سن داشت. علت این حواس پرتی را پرسیدم که گفت: "دلم برای خانواده تنگ شده است". طبیعی است که نوجوانی به این سن و سال، دوری از خانواده برایش کمی تعریف نشده است. اما یادمان باشد هرکه را طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
,از انگیزهاش پرسیدم که پاسخ داد: "پدرم روحانی نیست و عشق به طلبگی را در داییام پیدا کردم. البته پدر و مادرم مشوقان اصلیام برای ورود به حوزه بودند".
,ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
,در ادامه گپ و گفت با طلاب، سری هم به حجرههایی زدم که نوجوانان ماجرای ما درحال استراحت بودند. گرچه تعداد آنان که استراحت میکردند انگشت شمار بود، لکن آنقدر عمیق به خواب فرو رفته بودند که قیل و قال دیگر نوجوانان بیشفعال، حکم لالایی مادر برای کودک را داشت(!).
,در یکی از همین حجرهها با «محسن نقویان» آشنا شدم که او نیز 15 ساله بود. در گفتگوی کوتاهی که با هم داشتیم، از عبارت "عشق به حوزه" بسیار استفاده میکرد. گاهی به فکر فرو میرفتم که چطور این علاقه شدید میان او و حوزه شکل گرفته است(؟!).
,وی در پاسخ به این سوال که در این یک روز چه یاد گرفته است؟ گفت: "وحدت و همبستگی که اینجا مشاهده کردم بی نظیر بود(اشاره به گروهی که خدام سایر طلاب بود). نتیجه عملی اتحاد را در این یک روز حضورم در حوزه امام صادق(ع) تفرش مشاهده کردم".
,از فضای موجود بسیار ابراز رضایت کرد و آن را صمیمی خواند. به گفته محسن، حجره نشینی مخصوصا شبی که با طلاب به صبح رسید لذت بخش بود و خاطره ای ماندگار باقی خواهد ماند.
,ساعت استراحت به اتمام رسید. راس ساعت 16 صدای خوش تلاوت قرآن سرتاسر مدرسه را فرا گرفت. گوشها را تیز کردم و به دنبال صدا رفتم. طلاب به دو گروه اصلی "الف" و "ب" تقسیم شده بودند، "الف" در محوطه و "ب" در نمازخانه مدرسه مستقر گشت.
,به سراغ حجتالاسلام «موسوی خواه» مسئول آموزش دوره رفتیم و در مورد نحوه برگزاری این کلاس توضیحاتی خواستیم. وی در این باره گفت: عصر امروز، دو کلاس "آشنایی با نظام حوزه" و "زی طلبگی" در فواصل 16 تا 17 و 17 تا 18 برگزار میشود که این توضیحات برای هر دو گروه "الف" و "ب" صدق میکند.
,برای مشاهده فعالیتهای گروه "ب" به سوی نمازخانه رفتم، ولی به دلیل نحوه نشستن طلاب در کلاس درس ـ که رو به در ورودی بود ـ برای اینکه حواسها پرت نشود، صلاح ندانستم که حضور یابم.
,وقتی IC Recorder آبرو ریزی میکند!
,به اتاق حجتالاسلام والمسلمین «محمد همتیان» معاون تهذیب حوزه علمیه قم راهنمایی شدیم تا گفتگوی مفصلی پیرامون "میثاق طلبگی؛ از ابتدا تا کنون" داشته باشیم.
,به محض ورود به اتاق تهذیب، مورد استقبال گرم و غیرمنتظره ایشان قرار گرفتیم. آنقدر از حضورمان برای تهیه گزارش تشکر کرد که گویی چند شبانه روز در راه بودهایم و در میان راه، مورد حمله راهزنان قرار گرفتهایم و اکنون با پای پیاده به محل دوره رسیدهایم(!).
,بسیار متواضعانه سخن میگفت و همواره گشاده روی بود. اینها وقتی برایمان اثبات شد که حدوداً پنج دقیقه از گفتگوی ما گذشته بود، ناگهان اتفاق بسیار ناراحت کنندهای رخ داد و متوجه شدم که IC Recorder در حالت توقف قرار دارد. واقعا نمیدانستم که از خیر مصاحبه بگذرم یا گفتگو را قطع کنم و واقعیت را بیان نمایم. با حالت شرمساری صحبتهایش را قطع و موضوع را مطرح کردم که پاسخ داد: "اصلا نگران نباشید، اتفاقی است که افتاده. ضمناً زمانی که از گفتگوی ما نگذشته است، پس مجدداً شروع میکنیم. این که خوب است، روزی از رادیو برای ضبط یک برنامه تماس گرفتند و پس از دو ساعت گفتند سیستم ضبط نکرده است(!)".
,هرآنچه که باید در مورد طرح میثاق طلبگی بدانیم
,القصه که به خیر گذشت و بالاخره پس از ماجراهای بسیار، گفتگوی ما از سر گرفته شد:
,*در ابتدا بفرمایید که نام طرح را چگونه انتخاب کردهاید؟
,وقتی اساتید دانشگاه خواستند به مقام معظم رهبری دکترای افتخاری اعطا کنند، ایشان از این عمل اساتید تشکر کرده و فرمودند: اگر خدا کمک کند، میخواهم بر همان میثاق طلبگیام باقی بمانم. لذا ما نیز عنوان طرح ـ میثاق طلبگی ـ را از همین جمله حضرت آقا الهام گرفتیم.
,*چرا به فکر برگزاری این طرح افتادید؟
,تقریباً از زمانی که مرکز مدیریت شکل گرفت، برنامهای برای طلاب جدید الورود در نظر گرفته شد و عزیزانی که وارد حوزه میشدند تا سه ماه معلق بودند. در این سه ماه به آنان کد داده نمیشد و از مزایای حوزه بهرهمند نبودند. هدف نیز این بود در سه ماه یادشده، از نظر اخلاقی و درسی آزموده شوند و در پایان اگر نمره قبولی را کسب کردند، به عنوان طلبه رسمی معرفی گردند.
,,
واقعیت مسئله چنین بود که این سه ماه عملاً نمیتوانست ثمرهای داشته باشد و موجب بروز مشکلاتی میشد. اولین مشکل این بود که سه ماه آزمایشی در دل سال تحصیلی قرار داشت و اگر متقاضی مورد تایید حوزه قرار نمیگرفت، نمیتوانستیم عذر او را بخواهیم. دلیلش نیز این بود که اولاً مدارس آموزش پرورش وی را نمیپذیرفتند چون سه ماه غیبت غیرمجاز داشت و ثانیاً اینکه خانوادهها زیر بار نمیرفتند که دلایل منطقی هم داشتند. حرف خانوادهها نیز این بود که دو سه ماهی است میان اقوام ما در روستای یا محله مطرح شده که فرزند فلانی به حوزه رفته است و اکنون اگر برگردد، مورد تمسخر اطرافیان قرار میگیریم.
,* استارت برگزاری اینگونه دورهها چه زمانی زده شد؟
,از سه سال قبل طرحی تحت عنوان "میثاق طلبگی" آماده شد و محضر آیتالله «سیدهاشم حسینیبوشهری» مدیریت محترم حوزههای علمیه و حجتالاسلام والمسلمین «فرخ فال» مدیر محترم حوزه علمیه استان قم ارائه شد که آنان نیز پسندیدند و مصوب شورای محترم عالی حوزه قرار گرفت.
,* این طرح در استانهای دیگر نیز اجرایی شده است؟
,بله، طرح میثاق طلبگی تقریباً در بیست استان به صورت متمرکز درحال انجام است.
,,
*محل استقرار طلاب در این دورهها چگونه انتخاب میشود؟
,چون طرح مذکور در تابستان برگزار میشود؛ سعی بر این است که در مدارس علمیهای که در مناطق خوش آب و هوا قرار دارند، استفاده گردد و از طرفی نزدیک به استان باشد تا خانواده طلاب مستقر در دوره٬ مخصوصاً در مقطع سیکل بتوانند با فرزندانشان ارتباط داشته باشند.
,طرح میثاق طلبگی را دو سال در قمصر کاشان برگزار کردیم و امسال حوزه علمیه امام صادق(ع) شهرستان تفرش را برای اجرای این مهم تدارک دیدیم.
,* هدف از برگزاری این طرح چیست؟
,اگر ما بخواهیم جوانی که در مقاطع سیکل، دیپلم، لیسانس ـ و بالاتر ـ داوطلب حوزه است را مستقیماً در کلاسهای حوزه بنشانیم و سپس دروس حوزه را با آن تراکم مقابلش قرار دهیم که بعدها به این فکر بیفتد کاش فرصتی بود که با آشنایی قبلی وارد این عرصه میشد تا انتخابی آگاهانه داشته باشد؛ واقعاً به مصلحت نیست.
,اگر فردی کاملاً حوزه را نشناخته و انتخاب آگاهانه نکرده باشد ـ حالا چه احساساتی شده و چه با اصرار دیگران پا در این عرصه گذاشته باشد ـ و پس از ماهها پشیمان شود یا حوزه به این نتیجه برسد که وی گزینه مناسبی نیست؛ جدا و منفک کردنش از حوزه آسیبهای فراوانی خواهد داشت. آسیبهایی که فرد میبیند را که پیشتر ذکر کردم و درمورد آسیبهایی که حوزه متحمل میشود نیز میتوان به از بین رفتن وجوهات و امکاناتی اشاره کرد که در اختیار فرد قرار گرفته بود.
,لذا تاکید بر این شد که این طرح قبل از شروع سال تحصیلی آموزش پرورش و همچنین حوزه برگزار شود که متقاضیان برای ورود به این عرصه فرصتی مناسب برای تفکر و شناخت کافی داشته باشند تا خود را با حوزه تطبیق بدهند و ببینند واقعاً میخواهند و توانش را دارند یا خیر؟! البته نیاز است که حوزه نیز آنان را بشناسد و جوانی که میخواهد برایش سرمایه گذاری کند را مورد بررسی قرار دهد.
,* این طرح از چه تاریخی آغاز و در چند مرحله برگزار میشود؟
,متقاضیان ورود به حوزه، پس از قبولی در آزمون و تایید صلاحیت در مصاحبه، از سوی معاونت آمار به معاونت تهذیب و معاونت آموزش معرفی میگردند. متقاضیان در مجموع یک ماه تابستان را در اختیار حوزه هستند که از این یک ماه، 10 روز میهمان معاونت تهذیب و مابقی در اختیار معاونت آموزش میباشند.
,پس از آنکه لیست هزار و چهارصد نفره طلاب به معاونت تهذیب ارجاع داده شد، آنان را بر اساس مقاطع تحصیلی در سه ستون "سیکل"، "دیپلم" و "لیسانس به بالاتر" قرار داده و هرکدام را به دو تا سه گروه تقسیم میکنیم. طرح میثاق طلبگی از 27 تیرماه برای گروه اول مقطع سیکل برگزار شد و با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، به دلیل اینکه روزه داری برای نوجوان این مقطع در محل برگزاری دوره سخت به نظر رسید؛ به روزهای پس از ماه مبارک موکول گشت. طرح مذکور برای گروه دوم انجام شده و هم اکنون برای سومین گروه مقطع سیکل درحال برگزاری است.
,در ماه مبارک رمضان، این طرح را برای سه گروه مقطع دیپلم (برای هریک به مدت 10 روز) برگزار کردیم و از 17 مردادماه نیز طرح میثاق طلبگی برای دو گروه سفیران هدایت و مقطع لیسانس به بالاتر انجام خواهد گرفت.
,شایان ذکر است که ما یک دوره به این هشت دوره که برای سه مقطع برگزار میشود؛ اضافه کردهایم. این دوره مختص افرادی است که از طریق کمیسیونها معرفی میشوند و یا به هر دلیلی موفق به شرکت در این دوره ها نشدند. لذا مجبوریم یک دوره جداگانه برای این عزیزان قرار دهیم که احتمالاً زمان برگزاری آن از یکم تا پنجم شهریورماه میباشد.
,برنامههایی هم که برای آنان به اجرا در میآید؛ بیشتر جنبه تهذیبی دارد و سعی داریم که در این زمینه فعالیت موثری داشته باشیم.
,* در این دورهها چه کلاسهایی برای طلاب برگزار میشود؟
,همان طور که عرض کردم، عمده مباحثی که در هر دوره مطرح میشود؛ مباحث اخلاقی و تهذیبی است. نخستین کلاس، "زی طلبگی" است که فرد بداند حوزه و جامعه از یک طلبه چه توقعاتی دارد. در این کلاس به او آموخته میشود که طلبه کیست و یک طلبه باید از نظر ظاهر، باطن، اخلاق، آداب و معاشرت چگونه باشد. در این کلاسها از اساتید ارزشمندی که صاحب تالیفات هستند بهره گرفتیم. حتی برخی از آنان حدود سی سال در این زمینهها با طلاب کار کردهاند و تجربیات بسیار خوبی دارند.
,کلاس بعدی "رسالت حوزه" است که توانمندیها، امکانات و زمینههای مستعد حوزه برای این عزیزان تبیین میگردد. بسیاری از داوطلبین ورود به حوزه در این باورند که دورهها و بحثهای تخصصی فقط مختص دانشگاه و پژوهشگاههای غیر حوزوی است؛ درحالی که هرگز اینگونه نیست. فرد در این کلاس درمییابد که بعدها رسالتش در اجتماع چه است و چه زمینههای کاری پیش روی اوست.
,سومین کلاس، "قرآن" است. به هر حال قرآن برای ما از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است، چون این جوان پس از10 شبانه روزی که میهمان ما بوده، چه به حوزه بیاید و چه نیاید، بالاخره آسوده ایم که یک دوره آموزش تجوید، قرائت قرآن و مخصوصاً تصحیح الصلاة گذرانده و ما مسروریم که از این پس نمازش بدون اشکال خوانده میشود. در این کلاس نیز از اساتید قرآنی که بعضاً بیست الی سی سال در منصب استادی قرآن کار کردهاند؛ استفاده میکنیم.
,کلاس دیگری نیز تحت عنوان "مشاوره" داریم که اساتید این کلاس، بزرگانی هستند که مهارت آنان در مدارس حوزه و مرکز مشاوره به اثبات رسیده و تجربه بسیار خوبی دارند. داوطلبان ورود به حوزه علاوه بر شرکت در این کلاس، باید بصورت انفرادی توسط یکی از اساتید مشاوره بررسی گردند و پاسخگوی سوالاتی در زمینههای تحصیلی، اخلاقی و روانی باشند.
,علاوه بر استفاده از اساتید چهارگانهای که عرض کردم، معمولاً هرساله از حضور عالم بزرگواری بعنوان استاد اخلاق بهره مند میشویم. یکی از این علما، شخصیتی همچون حضرت آیتالله «حائری شیرازی» هستند که در همه دورهها تشریف میآورند. ایشان حتی در زمانی که شیراز مستقر هستند، نیز خود را به محل دورهها میرسانند٬ چراکه بر تاثیر و اهمیت آن واقف هستند.
,آیتالله «اسلامیان» از اساتید حوزه، عضو جامعه مدرسین و نماینده محترم خبرگان نیز چه در سال گذشته و چه امسال که مدت زمانی حدود چهل شبانه روز بود؛ به صورت دائم در این مکان اقامت داشتند. ایشان همواره در جمع داوطلبان حضور در حوزه بودند و شبها کلاسهای اخلاقی برگزار مینمودند. یک ساعت قبل از ظهر هم جلسهای تحت عنوان پرسش و پاسخ تشکیل میدادند که البته بیشتر سوالات راجع به طلبگی، عوامل موفقیت و موانع این عرصه بود که با دقت و حوصله بسیار به آن پاسخ میدادند.
,* اساتید چهار کلاس مذکور را نیز معرفی بفرمایید.
,در کلاس"زی طلبگی" از استادان بزرگواری همچون حجتالاسلام والمسلین «قائمی» استفاده میکنیم. ایشان شخصیت معروفی در حوزه هستند و بیش از سی سال در این زمینه کار کردهاند.
,در کلاس "رسالت حوزه" از استاد بزرگوار «حجت الاسلام والمسلین «عالمزاده نوری» استفاده میکنیم که ایشان نیز صاحب تالیفات متعدد هستند و در این زمینه حدود هشت جلد کتاب نوشتهاند. از اساتید عزیز دیگری که در این زمینه خدمتشان بودیم میتوان به حجتالاسلام شیخ علی اصغر همتیان اشاره کرد که ایشان نیز در این بحث تالیف دارند.
,در کلاس "قرآن" از حجتالاسلام والمسلمین «سعیدی» استفاده کردیم که تقریباً پنجاه روز به صورت شبانه روزی در این مکان حضور داشتند. ایشان حدود 30 سال کار قرآنی کردهاند و به مباحث اشراف و تسلط کامل دارند. حجتالاسلام «یوسفیان» نیز از اساتید خوب ما در این درس هستند که از حضورشان بهره مند میشویم.
,در کلاس "مشاوره" نیز از مشاورین مختلفی همچون حجج اسلام «قدوسی»، «شور ورزی» و «رضایی» استفاده میکنیم و این عزیزان هریک به مدت 10 روز در محل دوره مستقر میشوند.
,* برنامههای فرهنگی چطور؟
,یکی از برنامههای فرهنگی ما برگزاری شبی با موضوعیت "دلنوشتهای خطاب به حضرت ولی عصر ارواحنا فداه" است. در این شب جملات، متون و گاهاً شعرهایی نوشته میشود که در نوع خود کم نظیر است. در دورهها معمولاً یکی دو نفر از شعرا حضور دارند که متقاضی ورود به حوزه اند.
,در این شب، سعی داریم حافظان و قاریان قرآن را شناسایی کنیم که در این زمینه نیز در هر دوره، شمار قابل توجهی مشاهده میشود.
,کتابچه کوچکی به نام "چهل حدیث" تهیه شده است که در آن احادیث کوتاه و جذابی را گرد آوری کرده ایم تا در اوقات فراغت از قرائت آن لذت و انشاءالله در زندگی از آن بهره ببرند. در پایان دوره نیز مسابقه حفظ چهل حدیث برگزار میکنیم و به برندگان هدایایی اعطا خواهد شد.
,برنامه مناجات قبل از نماز صبح داریم که به هیچ وجه اجباری نیست و فقط ما زمینه را فراهم میکنیم تا هر کدام از عزیزان که تمایل داشتند از این فیض محروم نمانند. این را صادقانه عرض میکنم که حقیقتاً تعداد قابل توجهی از آنان اهل نمازشب و تهجد هستند.
,البته در کنار کلاسها و کارهای فرهنگی، برنامههای ورزشی داریم که طلاب به شادابی جسمی نیز برسند تا پس از آن زمینه برای شادابی روح فراهم گردد.
,* سخن آخر؟
,بنده به عنوان کسی که 30 سال ـ چه در کسوت مدیر حوزه و چه به عنوان یک مدرس ـ مستقیماً با طلبهها و حوزهها ارتباط دارم و به عنوان یک عضو کوچک از خانواده بزرگ حوزه علیمه٬ تاکید میکنم که این دورهها بسیار ضروری است. بدینوسیله از شورای عالی محترم، مدیریت محترم حوزههای علمیه و مدیر محترم استان قم تقاضا دارم که به این طرح اهمیت بیشتری بدهند و برای نهادینه کردن آن تلاش کنند.
,,
از این عزیزان خواستار کمک هستیم که ابعاد مختلف طرح میثاق طلبگی را مورد بررسی دقیق قرار داده تا نواقصش برطرف گردد.
,ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
,پای صحبت تنی چند از اساتید
,در فاصله زمانی دوساعتی که کلاسها برگزار میشد، بهترین زمان برای گپ و گفت با اساتید بود. چراکه در هر ساعت دو استاد به تدریس میپرداختند و دو استاد دیگر به استراحت.
,ابتدا قصد گفتگو با حجتالاسلام «عالمزاده نوری» را داشتیم که متاسفانه به مرخصی رفته بودند و به کمک مسوول آموزش دوره، تماسی تلفنی برقرار کردیم:
,* اولین روز ورود خود به حوزه را بخاطر دارید؟
,بله، روز پنجم مهر سال 67 بود.
,* حال و هوای آن روز را برای ما توصیف کنید.
,از اینکه در یک فضای جدید واقع شده بودم، هم بسیار خوشحال بودم و هم مقداری احساس نگرانی میکردم. نگرانی ام به این دلیل بود که نمیدانستم تحمل این بار سنگین را دارم یا خیر. علت خوشحالی نیز این بود که «لکل جدید لذه». شرایط، شرایط تازهای بود و روزها طبیعتاً شیرین و شعف انگیز سپری میشد.
,* دشواریهای طلاب در سال 67 و حال حاضر را چگونه ارزیابی میکنید؟
,حوزه همواره از نظر اقتصادی یا از نظر اجتماعی نسبت به شرایط اجتماعی عصر خوددشواریهایی داشته است که افراد متقاضی ورود به این عرصه باید تحمل بالایی داشته باشند. شایدسال 67 که ما وارد حوزه شدیم، چون همچنان حال و هوای جنگ، نفس حضرت امام(ره) و روزگار اول انقلاب حاکم بود، طلبگی به اندازه الان سخت به نظر نمیرسید اما امروزه فشارهای اجتماعی برای طلاب بیش از آن زمان است.
,* از لحاظ راحتی و سهولت چطور؟
,در این سالها حوزه خیلی متفاوت شده، به این معنا که به هر حال دستهای از خدمات برای حوزویان درنظر گرفته میشود و در مجموع، وضعیت رفاهی طلاب نسبت به گذشته بهبود نسبی یافته است.
,نهادهای زیر مجموعه حوزه بسیار توسعه یافته است و معاونتهای حوزه در زمینههای مختلف خدمات بیشتری ارائه میدهند. حوزه در زمینههای آموزش، پژوهش، تهذیب، تبلیغ و نظام مدیریتی که اصلاً آن زمان وجود نداشت؛ امروزه یک معاونت کامل به آن اختصاص داده شده است.
,یکی از مستندات عرایض بنده، برگزاری همین اردوهای میثاق طلبگی است که امسال، سومین سال آن میباشد و در ایجاد نگرشی نسبتاً کامل در طلبهها تاثیرات فراوان دارد.
,* در کلاس راه و رسم طلبگی (زی طلبگی) چه مفاهیمی را به داوطلبین ورود به حوزه منتقل میکنید؟
,بیشتر تلاشم این است که نگاهی جامع از بالا به عالم طلبگی ایجاد کنم. به عبارت دیگر،به جای اینکه وارد جزئیات شوم و این عزیزان به پاسخ سوالات کلی و کلان ـ همچون حوزه کجاست؟ برای چه آمده است؟ حوزه چه ماموریتی در جامعه دارد؟ طلبه موفق و غیرموفق کیست؟ و طلبهی غیرموفق چه طلبهای است؟ چگونه باید برنامه ریزی کرد؟ ـ برسد.
,ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
,در وهله بعد، به سراغ حجتالاسلام «یوسفیان» مردی از دیار بهار نارنج رفتیم. تخصصش تجوید و سایر فعالیتهای قرآنی بود. برایمان از سالهای نه چندان دور که وارد حوزه شده بود گفت. جزء آن دسته افراد قرار داشت که 20 سال پیش متقاضی ورود به یک مدرسه علمیه دارای طرح تثبیت و اختبار بود، پس حال و هوای این روزهای "میثاق طلبگی" را بهتر درک میکرد.
,ورودش به حوزه علمیه بابل در فصل تابستان قرار داشت و عبایی که سوغات یکی از اقوام از کربلا بود را در گوشهای نگاه داشت تا در اولین روز طلبگی بر دوش بیندازد.
,در توصیف حال و هوای روز اول ورود به عرصه طلبگی با آب و تاب خاصی صحبت میکرد و گفتارش، شنیدهها را در ذهن تداعی میکرد. صفای حوزه را در داشتن فضای سنتیِ دار و درختی، ساختمانهای قدیمی هلالی شکل، حجرههای با صفا و مواردی از این قبیل میداند.
,وی از واکنش سایر طلاب در بدو ورود به حوزه نیز اشارهای کرد و گفت: یادم نمیرود که مادر یکی از طلاب به دیدارش آماده بود و از چگونگی وضعیتش پرسید٬ طلبه پاسخ داد "مادر، امروز من همچون پرندهای دلم میخواهد پرواز کنم". عیناً این حرف را چندبار تکرار میکرد.
,از دلتنگی برای روزهای حجره نشینی و صفای آن زندگی سخن گفت و اظهار داشت: تابستان که به این طرح برای تدریس میآییم، یادی از آن دوران میکنیم. شب گذشته یکی از مسئولین حوزه علیمه شهرضا که طلاب را به اینجا آمده بود؛ هنگام خواب گفت "چقدر دلم برای خوابیدن در حجره تنگ شده بود".
,و سپس:
,* موارد مورد بحث در کلاس "قرآن" چیست؟
,در این فرصت کم نمیتوان تمام تجوید و قرائت کار کنیم٬ پس بیشترین تاکیدمان بر آموزش تجوید الصلوة است. تجوید الصلوة یعنی حروفی که فارسی و عربیاش با هم فرق دارند و تلفظ دقیق آن در نماز واجب است.
,* نحوه تدریس چگونه است؟
,ما در این کلاسها مباحث را مطرح و در چند جلسه حروف مهمی که تلفظشان بسیار مهم است مانند «و»، «ع»، «غ»، «ح»، «ص»، «ض»، «ط»، «ظ»، «ذ» و «ث» را یک به یک توضیح میدهیم.
,پس از کلاسها، طلاب هرکدام به صورت انفرادی باید به بنده مراجعه کنند و به نوعی امتحان شفاهی بدهند. اگر در جایی غلط تجویدی داشتند، میبایست با تمرین بیشتر، تا مراجعه بعدی این مشکل را رفع کنند.
,* رفع اشکالات تجویدی برای طلاب اجباری است؟
,بله، هر یک از متقاضیان ورود به حوزه باید فرم تایید تجوید الصلوة را داشته باشند و در انتهای دوره تحویل مسئولان بدهند. عدم امضای استاد قرآن در انتهای فرم تایید تجوید الصلوة، به منزله عدم موفقیت شخص در دوره است.
,ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
,در سومین گپ و گفت، نوبت رسید به حجتالاسلام «علیاصغر همتیان» از اساتید تهذیب و استاد "رسالت حوزه" طرح میثاق طلبگی. با اینکه در آستانه شروع ساعت دوم کلاس ایشان بود اما با زرافت بسیار به سوالات ما پاسخ داد.
,پس از اخذ مدرک سیکل، به استخدام دولت در تربیت معلم درآمد. با گذشت یکسال، برای تقویت درس عربی در فصل تابستان بر سر کلاسهای عربی حوزه علمیه نشست. در پایان تابستان 1366، آنچنان پایه عربیاش تقویت شد که استخدامی را رها کرده، از تربیت معلم انصراف داد و طلبه شد.
,با ورود به عرصه طلبگی تمام حقوقهایی که در طول آن یکسال دریافت کرده بود را برگرداند و از این بابت بسیار ابراز خرسندی میکند. میگفت اگر آموزش پرورش رفته بودم الان بیست و هفت سال سابقه داشتم و سه سال دیگر بازنشسته میشدم، لکن با اینکه سه سال پیش سطح چهار حوزه را دفاع کردم، خود را در ابتدای مسیر میدانم و باید شروع به کارهای عملی کنم؛ پس شکر گزار خداوندگار عز و جل هستم.
,به عقیده وی، دوران طلبگی در سال 66 و الان هرکدام نعمات و نغماتی داشته و دارند. در مورد آن روزهای طلبگی گفت: وضعیت عمومی جامعه از سلامت بیشتری برخوردار بود، چراکه در دوران دفاع مقدس بودیم و تهاجم فرهنگی به این شدت وجود نداشت. پس کسی که در آن حال و هوا وارد حوزه میشد، از سلامت روحی بهتری داشت و خیلی از آسیبها را نمیدید. وقتی طلبه به حوزه میآمد خیلی درگیر جامعه نبود و تمرکز بیشتری داشت، چراکه وسایل ارتباطی کمتری در اختیار بود و تاثیرات خارجی به حداقل میرسید.
,وی ادامه داد: خانوادهها در سالهای اول انقلاب خیلی همراه نبودند و بعضاً هرچند انگشت شمار٬ از ورود فرزندانشان به حوزه جلوگیری میکردند. ولی از این مطلب نگذریم، افرادی هم که وارد جو طلبگی میشدند، قرص و محکم بودند و پای معامله ندیده خود میایستادند. روز اولی که وارد حوزه شدم، اشتباهاً در کلاس صرف حضور یافتم ـ درحالی که میبایست طلاب جدید الورود ابتدا کتبی مثل امثله را بخوانند ـ چون کسی نبود برایمان توضیح دهد اولین کلاسی که باید شرکت کنیم چیست. جالب است که بدانید، در آن مدرسهای که درس میخواندم، تا پایه ششم هیچگونه پروندهای نداشتم(!!!). البته استاد امتحان میگرفت ولی نمرات در فرم مخصوصی مثل کارنامه ثبت نمیشد. اینگونه موارد بخصوص در شهرستانها بسیار مشاهده میشد.
,و در ادامه چنین پرسیدیم:
,* مطالب مورد بحث در "رسالت حوزه" را بیان بفرمایید.
,حدوداً دو جلسه را به این میپردازیم که در حوزه، تربیت بر تعلیم مقدم است؛ یعنی رسالت ما در ابتدا فهم دین است، بعد ابلاغ و اجرای دین. چون در هر سه قسمت با دین مرتبط هستیم لذا تربیت در این حوزه اهمیت بیشتری دارد و مقدم بر تعلیم است.
,بحث دوم پاسخ به این پرسش است که برنامه حوزه برای تربیت طلاب چیست.
,سومین مبحث، نظام آموزشی حوزه است. در اینجا، امتیازات نظام آموزشی حوزه را مطرح میکنیم؛ یعنی امتیاز نظام آموزشی حوزه نسبت به دیگر مراکز علمی مثل دانشگاه چیست. کلاسها فرصت خوبی است تا بر رواج فرهنگ مباحثه مانور خوبی صورت گیرد.
,سپس لوازم این تحصیلات را مطرح میکنیم که مثلاً چگونه تمرکز خوبی داشته باشند. بنده پایه اول را برایشان کامل ترسیم میکنم که در آن چه علومی و چه کتبی خوانده میشود و چگونه باید پایه اول را شروع کنیم که موفق شویم.
,* کسی هم بوده که پس از حضور در کلاسها، از ادامه مسیر منصرف گردد؟
,اتفاق خوبی که در طرح میثاق طلبگی میافتد، این است که اگر شخصی متوجه عدم همخوانی خود با این مجموعه شود؛ اعلام میکند. گرچه هرساله شمار آنان به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد ولی طبیعی است و گاهاً اتفاق میافتد.
,جوانی را داشتیم که در همان ابتدا اظهار داشته من از حوزه ناراحت نیستم ولی اکنون اطلاعاتی را کسب کردم که نشان میدهد این مسیر، مسیر من نیست. سپس محترمانه تشکر و خداحافظی کرد.
,*پس با این تفاسیر، شما به این موضوع به عنوان یک ضعف نگاه نمیکنید؟!
,هرگز! از این دست اتفاقات بسیار بسیار اندک بوده ولی همان هم غنیمت است، چراکه او بجای اینکه پس از چهار سال به این تصمیم برسد و از تمام مراحل زندگی عقب بیفتد؛ امروز به دنبال علاقه فطری خود میرود و چه بسا که در آن راه موفقتر باشد.
,ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
,حجتالاسلام «قدوسی» از دیگر اساتیدی بود که با وی به گفتگو نشستیم. تخصص در زمینه "مشاوره" دارد و گهگداری در میان سخنانش از این تخصص برای انحراف مسیر اصلی یا به قول امروزیها برای "پیچاندن" استفاده میکند(!).
,پیش از آنکه باب سخن آغاز شود، مسئول آموزش دوره سخنانی پیرامون راز داری و فاش نکردن اسرار به او گوشزد کرد که این موضوع نیز از گوشهای تیز خبرنگاران ما مخفی نماند(!).
,دانشجوی ترم سوم رشته آمار دانشگاه اصفهان بود که معادلات اویلر و لاگرانژ را کنار گذاشت و در سال 1366 ردای طلبگی را برتن کرد. از حال و هوای غریبی که در اوایل ورود به حوزه داشت سخن گفت و لذت کلاسهای 45 دقیقهای را وصف نشدنی خواند؛ درحالی که کلاسهای سه و چهار واحدی دانشگاه بعضاً سه ساعت نیز به طول میانجامد.
,به گفته وی، طلاب قدیم هیچ دغدغهای به جز درس نداشتند و کار اصلیشان درس بود و بحث؛ حتی گاهاً مجبور میشدند سایر امورات را حذف کنند.
,در این باره اظهار داشت: به یاد دارم وقتی میخواستیم به مطب پزشک مراجعه کنیم، قسط وامهایمان عقب میافتاد و پس از اخذ نسخه از پزشک٬ به او میگفتیم مبلغ را تایید کند تا به مرکز خدمات ارایه کنیم و اگر هم مرکز قبول کند(!). حوزه امروزه از لحاظ خدمات رفاهی اصلاً قابل مقایسه با آن وقت نیست.
,طلبه واقعی را کسی میداند که پس از هشت سال، لااقل دو تا سه نفر در اقوام تحت تاثیر رفتار او به عرصه طلبگی سوق پیدا کنند.
,ادامه این گفتگو پیش روی شماست:
,* چه اقداماتی میتوان در زمینه "مشاوره" انجام داد؟
,اصل مشاوره در حوزههای علمیه٬ جلسات گفتگوی انفرادی است که اشخاص مراجعه میکنند و مشکلات خود را بیان میدارند. از دیگر اقدامات مشاورهای ما٬ برگزاری کارگاههای آموزشی پیرامون موضوعات مورد نیاز هر مدرسه علمیه است.
,مثلاً با توجه به تجاربی که کسب کرده ایم٬ در کارگاه مدیریت تحصیلی به طلبههای جدید الورود میگوییم چگونه تحصیل موفق داشته باشند. یا کارگاه آموزش مقدمات ازدواج و انتخاب همسر و حتی کارگاه روابط زن و شوهر را برای مدارسی که افراد قابل توجهی در شرف ازدواج قرار دارند برگزار میکنیم.
,* در کلاسهای مشاوره طرح میثاق طلبگی چه مطالبی را برای داوطلبین ورود به حوزه بیان میکنید؟
,بیشترین تمرکز ما در این طرح٬ بحث بر روی انگیزه تحصیلی است؛ یعنی سعی میکنیم انگیزه تحصیلی طلاب را بسنجیم و به صورت اجمالی آنها را با مهارتهایی کاربردی در عرصه طلبگی آشنا نماییم.
,در کلاسهای مشاوره طرح میثاق طلبگی٬ از میان تمام مباحث٬ بیشترین وقت را به موضوعات "پیش مطالعه" و "مباحثه" اختصاص میدهیم که از ضروریات و علل موفقیت آنان در آینده خواهد بود.
,* در این دورهها معمولا افراد به چه بحثی بیشتر علاقه نشان داده و مجذوب میشوند؟
,1. متقاضان ورود به حوزه٬ تاکنون در این گونه دورهها از سرفصل "مهارت کلاس رفتن" بسیار استقبال کرده اند. برایشان جذاب است که وقتی میفهمند یادگیری در پنج مرحله صورت میگیرد و کا در این باب توضیحاتی را بیان میداریم.
,2. مبحث دیگری که نظر طلاب حاضر در کلاس را جلب کرده٬ "آینده شغلی عرصه طلبگی" است.
,ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
,تنها فروشگاه دنیا که مشتری٬ فروشنده هم است!
,ساعت 18؛ سینیهای شربت و شیرینی وارد محوطه مدرسه شد. در نیم ساعت زمانی که به استراحت اختصاص داده شده بود؛ فرصت را غنیمت شمرده و به گشتزنی در مدرسه پرداختیم. کاغذ نصب شده به در ورودی یکی از حجرهها ما را به سوی خود خواند که بر روی آن نوشته شده بود: "لطفاً با لبخند وارد شوید". پس از ورود متوجه شدیم اینجا حجره نیست٬ بلکه فروشگاه است.
,انواع کیکها٬ بستنیها٬ تنقلات٬ بیسکوئیت٬ شارژ سیمکارتهای اعتباری٬ خودکار٬ خمیر دندان٬ چیپس٬ پفک و ... در این فروشگاه به چشم میخورد. آنچه بسیار عجیب به نظر میرسید٬ عدم حضور هیچ فردی به عنوان فروشنده بود(!). صندوق پول خُرد و دستگاه کارت خوان را دیدم ولی فروشنده را هرگز...!
,در کناری از این فروشگاه کوچک منتظر مسوول فروشگاه بودیم تا پس از ورود٬ گفتگویی با وی داشته باشیم. طلاب مستقر در مدرسه امام صادق(ع) به داخل فروشگاه میآمدند٬ کالای مورد نیاز خود را از قفسه ها یا درون یخچال برمیداشتند٬ خودشان قیمت را محاسبه میکردند و میرفتند(!).
,دیدن این صحنه٬ لحظاتی از دوره نوجوانی را تداعی کرد که وقتی مشتری قصد برداشتن فلان نوشابه را از یخچال داشت٬ فروشنده فریادی میکشید و میگفت: "آهااااای پسر٬ نرو پشت دخل". اما گویا اینجا خبری از آن فروشنده و آن ماجراها نیست.
,سرم را که بالا آوردم٬ نوشتهای را بر روی دیوار دیدم که حاوی این مطلب بود: «ألم یعلم بأن الله یری ؛ مگر (انسان) ندانست که خدا میبیند». تازه متوجه معنای قیمتهای درج شده بر روی کارتونهای مواد غذایی و ... شدم. درحالی که تا آن لحظه٬ با خود میگفتم چه فروشنده کند ذهنی این فروشگاه را اداره میکند که حتی قیمت اجناس را بر روی آنها نوشته یا لیست قیمتها را به در دو دیوار نصب کرده است(!).
,درحال خندیدن به تفکرات خود و اتفاقات رخ داده پس از آن بودم که بلندگو اعلام کرد: "طلاب محترم برای شروع محفلهای انس٬ به اساتید مربوطه مراجعه فرمایند". به سرعت خود را به محوطه رساندیم.
,هفت گروه تشکیل شده در این دوره که در اول گزارش پیرامونش صحبت کردیم ـ و گفتیم که اساتید امور فرهنگی سرپرستی هرگروه را به عهده میگیرند تا هر روز یکی از آنها خادم سایرین باشد ـ جداگانه محلی را انتخاب و گرد هم آمده بودند.
,قرار است طلاب در این حلقهها هرچه میخواهد دل تنگشان به زبان آورند تا پاسخی درخور از سرپرست دریافت کنند. این محفل همه روزه از ساعت 18:30 تا 19:15 برگزار میشود.
,پس از ساعت 19:15 طلاب روانه شرکت در کلاس تفریحی "ورزش" آخرین برنامه روز شدند و ما به سوی دفتر مرکزی خبرگزاری حوزه در قم... ومن الله توفیق.
]