به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، «موفقیت قابل قرینه سازی نیست؛ یعنی اگر کسی کاری انجام داده و موفق شده دلیل بر این نیست که همان کار شما را هم موفق می کند.» شاید این بنیادی ترین گزاره ای باشد که احمد فخاریان، مدیر موسسه اندیشه ورزان جوان(اوج) بر آن تأکید دارد. اوج موسسه ای است که بازی و دانش را با هم درآمیخته تا به کودکان و نوجوانان بیاموزد که موفقیت برای هریک ما «منحصربفرد» است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,روزی که این موسسه به طور رسمی آغاز بکار کرد را از خاطر نمی برم. خردادماه سال گذشته بود که پدر علم آینده پژوهی ایران، پروفسور سعید خزایی برای گشایش رسمی «اوج» به سمنان آمده بود و من بخت آن را یافتم تا ساعتی با اندیشمندی به گفتگو بنشینم که در اندیشه رواج ادبیاتی است که به خلق چشم اندازها منجر می شود.
,در متفاوت بودن «اوج» همین بس که مفتخر است تا از مشاورت پروفسور سعید خزایی بهره بجوید. مرآت در گفتگو با احمد فخاریان، مدیر موسسه اوج به موضوعات مختلفی پرداخته که در ادامه می خوانید.
, مرآت ,شما را به مطالعه این گفتگو دعوت می کنیم.
,مرآت- برنامههای موسسه اندیشهورزان جوان در چه محدوده سنی طرحریزی شدهاند؟
, مرآت- برنامههای موسسه اندیشهورزان جوان در چه محدوده سنی طرحریزی شدهاند؟,در یک توضیح کلی، ما برای 3 تا 25 سالگی افراد در این موسسه برنامه داریم. البته برنامههای مربوط به بخشهای راهاندازی شده مجموعه به افراد 3 تا 16 ساله اختصاص دارد. ما در حال نگارش طرح درسها و اندیشیدن به برنامههای مربوط افراد بالای 16 سال هستیم. سخن همیشگی ما این است که وضعیت کنونی ما، نتیجه آموزشهای گذشته ماست.
,اول انتخاب رشته؛ آنگاه درس خواندن
, اول انتخاب رشته؛ آنگاه درس خواندن,مطلوبیت وضعیت کنونی ما به معنای آن است که آموزشهای گذشته ما درست بودهاند اما اعتقاد ما این است که وضعیت کنونی ما مطلوب نیست. حالت مطلوب این است که دانشآموزان در سال سوم دبیرستان، ابتدا فرم انتخاب رشته دانشگاهی خود را تکمیل کنند و سپس به این بیاندیشند که چگونه باید درس بخوانند تا به رشتهای که انتخاب کردهاند دست پیدا کنند.
,جبر یا اختیار؟! مسأله این نیست!
, جبر یا اختیار؟! مسأله این نیست!,در هیچ موضعی از مذهب ما بیان نشده است که خداوند به طور جزئی برای زندگی انسانها برنامهریزی میکند. شما «اختیار» دارید که خود را از یک ارتفاع 70 متری به پایین پرت کنید؛ هرچند اتفاقی که پس از این افتادن برای شما رخ میدهد، «جبری» است. بنابراین «تصمیم اولیه ما» به تناسب هدفی که انتخاب کردهایم بسیار اهمیت دارد. و درست در همینجاست که «چرایی انتخاب یک هدف» اهمیت مییابد.
,اگر کودکان از سه سالگی آموزش ببینند...
, اگر کودکان از سه سالگی آموزش ببینند...,اگر من میخواهم پزشک شوم، باید از خود بپرسم که «چرا» این تصمیم را گرفتهام؟ اگر کسی بتواند به این پرسش به درستی پاسخ دهد، هدف خود را به درستی انتخاب کرده است. اگر کودکی از سه سالگی آموزشهای لازم را فرابگیرد و در کلاسهای «آیمت»، «کودک باهوش» و «قصه» شرکت کند، میتواند تا رسیدن به سن 16 سالگی، درباره دلیل انتخابهای خود صحبت کند.
,محاسبه؛ تنها تعریف از ریاضی در ایران!
, محاسبه؛ تنها تعریف از ریاضی در ایران!,مرآت- چه کسی سیستم «آیمت» را طراحی کرده و در این سیستم کدام مهارتها اهمیت یافتهاند؟
, مرآت- چه کسی سیستم «آیمت» را طراحی کرده و در این سیستم کدام مهارتها اهمیت یافتهاند؟,طراح «آیمت» شخصی به نام «پروفسور ونگ» است که پس از تحصیل ریاضی در آمریکا به مالزی آمده و روشی را برای آموزش ریاضی به کودکان ابداع کرده است. «یو سی مس» نیز ابداع همین فرد است. فراگیری مهارت محاسبه تنها تعریف ما از آموزش ریاضی در ایران است! ریاضی در ایران همارز با 4=2+2 تلقی میشود؛ در حالی که «محاسبه» تنها یکی از مهارتهای ریاضی است.
,اهمیت مهارت استفهام در آیمت
, اهمیت مهارت استفهام در آیمت,ما معتقدیم حتی کسانی که میخواند یک شعر را تفسیر کنند باید مهارت «استفهام» را فراگرفته باشند؛ کما این که اگر کسی بخواهد یک شعر را به نثر تبدیل کند به این مهارت نیاز دارد. استفهام یکی از مهارتهای ریاضی است که در آیمت مورد توجه قرار میگیرد. از طرفی در کلاس «قصه» ما، بچهها مهارت «شنیدن» و سپس «خاطرهنویسی» و «وقایعنگاری روزانه» را فرامیگیرند.
,فوتبالیست شدن؛ آرزو یا هدف؟
, فوتبالیست شدن؛ آرزو یا هدف؟,مرآت- شما چگونه از نتایج وقایعنگاری روزانه توسط کودکان، برای آموزش به آنها استفاده میکنید؟
, مرآت- شما چگونه از نتایج وقایعنگاری روزانه توسط کودکان، برای آموزش به آنها استفاده میکنید؟,بچهها بر اساس وقایع روزانه، هفته خود را تحلیل میکنند. این روند ادامه پیدا میکند و در موضعی، ما آرزوهای بچهها را از آنها سوال میکنیم. خود بچهها به تدریج درباره آرزوهایشان به نتیجه میرسند. مثلا کسی که میخواهد فوتبالیست شود اما حوصله سه ساعت تمرین روزانه را ندارد میفهمد که خواستهاش صرفا یک «آرزوست.»
,انگیزههایی که آرزوهای ما را میسازند
, انگیزههایی که آرزوهای ما را میسازند,میان آرزو و هدف، مرز بسیار باریکی وجود دارد. آرزوی پولدار شدن «علتی» دارد. در واقع فرد میخواهد به مقصودی برسد که راهکار آن پولدار شدن است. کسی که میگوید «میخواهم پزشک شوم» انگیزه و هدفی معنوی در ذهن دارد که راه دستیابی به آن را پزشک شدن میداند. ممکن است هدف کسی از فوتبالیست شدن، دستیابی به شهرت یا ثروت باشد؛ هدفی که شاید به واسطه پزشک شدن یا حتی بنا شدن هم قابل تحصیل باشد. کما این که من در تهران فرد سنگکاری را میشناسم که به واسطه شغلش به ثروت رسیده است.
,معرفی 3 هزار رشته شغلی به بچهها
, معرفی 3 هزار رشته شغلی به بچهها,بنابراین آرزوهای ما دلایلی دارند که باید آنها را پیدا کنیم. وقتی دلایل یافت شدند آنگاه ما راههای دیگرِ رسیدن به اهدافِ نهفته در پس آرزوها را به افراد نشان میدهیم. ما در کلاس قصه، 3 هزار رشته شغلی را به بچهها معرفی میکنیم. اکثر ما به دلیل عدم آگاهی از بسیاری از رشتههای شغلی میگوییم «فلان رشته به درد نمیخورد!» نباید این اتفاق بیفتد.
,دو مسیرِ احمقانهی به ظاهر متفاوت!
, دو مسیرِ احمقانهی به ظاهر متفاوت!,مرآت- اگر شما در مسیرتان موفق عمل کنید چه چشماندازی پیشروی حوزه آموزش خواهد بود؟
, مرآت- اگر شما در مسیرتان موفق عمل کنید چه چشماندازی پیشروی حوزه آموزش خواهد بود؟,اگر ما در مسیرمان به درستی حرکت کنیم بازار مشاوره کنکور باید تعطیل شود. البته به شرطی که اهداف ما از کنکور دادن عاقلانه باشد. ما معتقدیم به دانشگاه رفتن برای فرار از سربازی، به همان اندازه احمقانه است که کسی برای فرار از سربازی وزن خود را از 50 کیلو به 150 کیلو برساند! بگذریم... مسأله دیگری که در موسسه ما مورد توجه قرار میگیرد، بازی است.
,نباید از اظهارنظر دیگران درباره خودت اینقدر ناراحت شوی!
, نباید از اظهارنظر دیگران درباره خودت اینقدر ناراحت شوی!,بازی میتواند تحمل بچهها را بالا ببرد. در جریان یکی از بازیها، یکی از بچهها به خاطر این که دروغگو خطاب شده بود گریه میکرد! ما به او آموختیم که وقتی دروغی نگفته است، نباید از اظهارنظر دیگران تا این اندازه ناراحت شود. اگر این مهارتها و آگاهیها و تحملها به درستی در کنار هم قرار بگیرد، تحصیلکرده رشته پزشکی واقعا پزشک میشود و ساختمانساز هم واقعا ساختمانساز!
,جملهای که سرآغاز یک تغییر شد
, جملهای که سرآغاز یک تغییر شد,مرآت- ایده تأسیس این موسسه چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟
, مرآت- ایده تأسیس این موسسه چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟,جرقه این ماجرا از آنجا خورد که من یک روز در یکی از کلاسهای رفتار سازمانی با جملهای مواجه شدم که دو سه روزی مرا به شدت بهم ریخت. ذهن من چند روز با این جمله درگیر بود. مضمون جمله این بود که:«90 درصد از مشکلات سازمانها در حوزه عدم اجرای برنامههای استراتژیک، آن است که افراد برنامه استراتژیک سازمان خود را قبول ندارند؛ چراکه آن استراتژی با برنامهریزیها و اهداف شخصی افراد همخوانی ندارد.»
,سی سال آینده در چه جایگاهی خواهی بود؟
, سی سال آینده در چه جایگاهی خواهی بود؟,من در همان روز به استاد حاضر در آن کلاس گفتم:«فرض کنید من در سازمانی کار میکنم که برنامه استراتژیک آن را قبول ندارم.» آن استاد گفت:«چرا آن را قبول نداری؟» گفتم:«از آن خوشم نمیآید!» گفت:«پس آن برنامه استراتژیک با برنامه شخصی تو همخوانی ندارد!» من گفتم:«برنامه شخصی من؟! من اصلا برنامه شخصی ندارم!» آن استاد گفت:«سی سال آینده قرار است در چه جایگاهی باشی؟» گفتم:«بازنشسته میشوم!» استاد گفت:«و بعد؟» و من جوابی برای این پرسش نداشتم. این گفت و شنود ذهن مرا مشغول کرد.
,سوالی که هرگز از خود نپرسیدیم...
, سوالی که هرگز از خود نپرسیدیم...,من پس از مطالعه و شرکت در کلاسها و سیمنارهای مختلف، نهایتا به این نتیجه رسیدم که هیچکس به ما یاد نداده که برنامه داشته باشیم. ما در کوچه بزرگ شدهایم و به مدرسه رفتهایم! سپس به دانشگاه و محل کار رفتهایم و ازدواج کردهایم و بچهدار شدهایم و هرگز از خود نپرسیدهایم که «سپس چه؟» قرآن میگوید که خدا شما را موظف کرده است تا زمین را آباد کنید! من از خودم پرسیدم:«من چه کردهام که به آبادی بیشتر زمین منجر شده باشد؟»
,چرا کسی به ما یاد نداد که برنامه داشته باشیم؟
, چرا کسی به ما یاد نداد که برنامه داشته باشیم؟,مرآت- قاعدتا این پرسش باید شما را به تغییر واداشته باشد.
, مرآت- قاعدتا این پرسش باید شما را به تغییر واداشته باشد.,معنای آن حرف خدا در قرآن برای من این بود و هست که هر انسانی به «دلیلی» خلق شده است. چرخش این اندیشهها در ذهن من که «تو برای چه به زمین آمدهای؟ میخواهی چه کنی؟ چرا کسی به ما یاد نداد که برنامه داشته باشیم؟ چرا کسی به من نگفت که تو آدمِ حسابداری نیستی، چرا حسابداری میخوانی؟ چرا نفهمیدم که من آدمی نیستم که هشت ساعت در روز روی صندلی کارمندی بنشینم؟» مرا به یک تغییر واداشت.
,ده ساعت زندگی بیتحرک روی یک صندلی!
, ده ساعت زندگی بیتحرک روی یک صندلی!,من اگر دو ساعت بیتحرک روی یک صندلی بنشینم، دیگران تصور میکنند که بیمار شدهام. من آدمِ نشستن نیستم. با این حساب این پرسش در ذهن من پررنگ میشد که «با این روحیات چرا حسابداری خواندی؟!» کسی که حسابداری میخواند باید توانِ آن را داشته باشد که گاه تا ده ساعت روی یک صندلی بنشیند و حساب و کتاب کند!
,ایده تشکیل موسسه از اینجا شکل گرفت
, ایده تشکیل موسسه از اینجا شکل گرفت,مرآت- با این روحیات، کارمندی بخش قابل توجهی از انرژی شما را میگرفت، درست است؟
, مرآت- با این روحیات، کارمندی بخش قابل توجهی از انرژی شما را میگرفت، درست است؟,تنظیم اسناد مالی تمام انرژی مرا میگرفت اما اگر من برای تدریس به کلاس درس بروم، به جرأت میگویم که میتوانم 48 ساعتِ بیوقفه و بدون خستگی تدریس کنم. اگر ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای من شناخته میشد بیشک با حسابداری هممسیر نمیشدم. ایده تشکیل موسسه از اینجا شکل گرفت که اتفاقی برای من افتاد نباید برای دیگران رخ دهد.
,تلفیق برنامهریزی استراتژیک و آیندهپژوهی
, تلفیق برنامهریزی استراتژیک و آیندهپژوهی,برای این منظور باید رفتار سازمانی را به خوبی مدنظر قرار میدادیم. رفتار سازمانی نقطه اشتراک مدیریت و روانشناسی است. ما در این موسسه تلفیقی از مباحث مدیریتی را شاهد هستیم. تلفیق برنامهریزی استراتژیک و آیندهپژوهی بر مبنای روانشناسی ثمرات بسیاری برای ما داشت. یکی از ثمرات این امر قرار گرفتن ما در جمع شرکتهای دانشبنیان بود.
,اتفاق عجیبی در حوزه آموزش نیفتاده است...
, اتفاق عجیبی در حوزه آموزش نیفتاده است...,حقیقت این است که پیش از آن که من این کار را آغاز کنم، درآمدم بسیار بیشتر بود. با آغاز این فعالیت درآمد من بسیار کمتر شده اما حال من بهتر است. در گذشته، در مدارس به ما میگفتند فقط درس بخوان تا نمرهات بیست شود! هنوز هم همینطور است. از بیست سال قبل که من دیپلم گرفتم تا کنون نه فقط اتفاق عجیب و غریبی در حوزه آموزش نیفتاده است؛ بلکه اوضاع بدتر هم شده است. این چیزی است که حال ما را بد میکند و باید از آن رهایی پیدا کنیم.
,رتبه 2 کنکور 72؛ کارمند یکی از ادارات سمنان!
, رتبه 2 کنکور 72؛ کارمند یکی از ادارات سمنان!,کتاب مشهوری با عنوان «دانشآموزان قوی کارمند دانشآموزان ضعیف میشوند و دانشآموزان متوسط کارمند دولت میشوند» وجود دارد. این عنوان دقیقا وصف ایران است. اگر من در دانشگاه تهران یا علامه حسابداری بخوانم و شاگرد اول رشته خودم باشم، اوج اتفاق خوبی که برای من میافتد کارمند شدن است. من رتبه سوم کنکور سال 72 در یکی از رشتهها را در سمنان میشناسم که از کارمند شدن در یکی از ادارات دولتی ذوقزده هم هست! جالب اینجاست مصاحبه استخدام او را کسی انجام داده که در دانشگاه آزاد سمنان درس خوانده است.
,رتبه برتر کنکور برای کسب کرسی کارمندی!
, رتبه برتر کنکور برای کسب کرسی کارمندی!,مرآت- چرا این اتفاق میافتد؟
, مرآت- چرا این اتفاق میافتد؟,چون این کارمند فقط درس خوانده و هیچ چیز دیگری بلد نیست. این یک اشکال بزرگ است. امروز بچههای ما تمام تلاش خود را میکنند تا رتبههای برتر کنکور را به کسب کنند برای این که کارمند دولت شوند! یعنی همه آرزوی بچههای ما کارمند دولت شدن است! شما با این آرزوهای کوچک میخواهید مملکت را بسازید و زمین را آباد کنید؟
,استعفا از کارمندی در سن 35 سالگی
, استعفا از کارمندی در سن 35 سالگی,اصل تغییر من از آنجا شروع شد که از کارمندی و از اداره دولتی استعفا دادم. این اتفاق در سن 35 سالگی من رخ داد. وقتی کارمند دولت بودم، جایی به این نتیجه رسیدم که اینجا دیگر چیزی برای آموختن به من ندارد. من در سن 30 سالگی در موضوعات مالیِ ادارهای که در آن کار میکردم ماهر شده بودم و سهم آموختن در این موضع، به پایان رسید!
,یک پایانِ زودهنگام!
, یک پایانِ زودهنگام!,وقتی در میانه دهه چهارم از زندگیام، حد آموختن در کارمندی برای من به پایان رسید، احساس کردم که این «پایان» قدری زود اتفاق افتاده است! بنابراین به این نتیجه رسیدم که رشته کاریام «کوچک» است؛ چراکه من در طی 4-5 سال، کار ویژهای نکرده بودم. سپس تصمیم گرفتم که به حوزه صنعت وارد شوم. پس از استعفا به حسابداری صنعتی و حوزه پتروشیمی وارد شدم. اما این حوزه هم مرا راضی نکرد.
,باید کاری کرد
, باید کاری کرد,مرآت- در این زمان دانش لازم برای ادامه مسیری که انتخاب کرده بودید را چگونه کسب میکردید؟
, مرآت- در این زمان دانش لازم برای ادامه مسیری که انتخاب کرده بودید را چگونه کسب میکردید؟,درس خواندنها و مطالعه کردنهای گسترده در همین بازه زمانی صورت گرفت. من نهایتا به این نتیجه رسیدم که «باید کاری کرد» بنابراین همزمان با اخذ مدرک فوق لیسانس مدیریت و نیز DBA(دکترای مدیریت حرفه ای کسب و کار) فکر تأسیس یک موسسه را نیز در ذهن می پروراندم. پیشتر هم نمونه ای به این شکل ندیده بودم. البته من در موسسهای در تهران آموزش میدیدم که در آن برای دانشجویان جدیدالورود کلاسهایی تحت عنوان mini MBA برقرار کرده بودند. در این کلاسها شخصیتشناسی انجام میشد و مباحث مربوط به کارآفرینی را به دانشجویان آموزش میدادند.
,آموزش مهارتها تا پایان دبیرستان
, آموزش مهارتها تا پایان دبیرستان,به اعتقاد من فراگیری این آموزشها در سن دانشجویی قدری دیر است. این آموزشها باید از کودکی آغاز شود و در دوره دبیرستان به پایان برسد. دانشآموزان باید همراه با اخذ دیپلم مهارتهای پیشگفته را هم آموخته باشند و سپس برای کار کردن واقعی به دانشگاهها بروند. چنین افرادی در دانشگاهها باید بیاموزند که چگونه جذب سرمایه کنند؟ آنها میدانند که نباید در دانشگاه «فقط» مکانیک بخوانند.
,دانشگاه؛ کلاس زبان؛ سالن بیلیارد... مسیر این نیست!
, دانشگاه؛ کلاس زبان؛ سالن بیلیارد... مسیر این نیست!,مرآت- در واقع چنین افرادی میدانند که باید چند مهارت را به طور همزمان فرابگیرند.
, مرآت- در واقع چنین افرادی میدانند که باید چند مهارت را به طور همزمان فرابگیرند.,بله. افرادی که مهارتهای پیشگفته را آموخته باشند میدانند که باید مباحث مالی را نیز در دانشگاه بیاموزند؛ چون آنها قرار است کارخانهها و تولیدیهای بزرگ تأسیس کنند. البته تکلیف افرادی که تصمیم گرفتهاند که «کارمند» شوند روشن است! آنها صبحها به دانشگاه میروند و عصرها به کلاس زبان! در وقتهای اضافی هم بیلیارد بازی میکنند!
,مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان گذاشتید سپاسگزارم.
, مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارمان گذاشتید سپاسگزارم.,من هم از شما و تیم مرآت تشکر می کنم.
,انتهای پیام/
]