به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، انتشار مطلبی درباره ایده «استانِ بدون بیکار» در خبرگزاری مرآت، که به تازگی طی مصاحبهای با یکی از رسانهها توسط معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری سمنان به تفصیل از آن سخن گفته شده بود، بازتابهای گوناگونی در فضای رسانهای و مجازی داشت. پس از انتشار این مطلب، دکتر عسکری با ارسال جوابیهای به مرآت توضیحاتی را در ارتباط با ایده مذکور و متن منتشر شده در این رسانه ارائه کرد. در ابتدا متن توضیحات عسکری، معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری سمنان را از نظر میگذرانید:
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت, مرآت,«در پاسخ به مطلب منتشر شده در خبرگزاری مرآت طی روزهای گذشته باید این توضیح را داد که استان بدون بیکار یک هدفگذاری بر اساس پتانسیلها و توانمندیها و ویژگیهای استان سمنان انجام گرفت و از آنجا که بیکاری طی یکی دو ماه اتفاق نیفتاده پس رفع آن نیز طی چند ماه قابل انتظار نیست. لذا این هدفگذاری برای یک دوره معقول دو سه سال میتواند منطقی به نظر برسد. بنابراین از ابتدا نیز موضوع استان بدون بیکار خیلی واضح تعریف شده که از جمله پیش شرطهای این تعریف مجموعه اقدامات برای افراد جویای کار بوده است و مسلما شامل افرادی که به دلایلی تمایل و نیاز به کار ندارند اما بیکار محسوب میگردند نمیشود.
نکته مهم دیگر اینکه در تدوین طرح این موضوع بین استاندار وقت(دکتر چاوشی) و معاون اقتصادی ایشان(دکتر عسگری) اتفاق نظر وجود داشته است که در جلسات مختلف هم از طرف دکتر چاوشی و هم معاون ایشان روی این موضوع تاکید شده است. لذا شائبه وجود اختلاف کاملا نادرست بوده و رد میشود.
باید توجه کرد که نرخ بیکاری در کل کشور با یک روش مشخص و استاندارد اندازهگیری میشود و هر نهاد و سازمان و یا فردی اگر از بیکاری سخن میگوید میبایست این استاندارد را در نظر بگیرد. اینکه در فصل بهار و تابستان و پاییز سال ۹۷ بصورت پیاپی نسبت به فصلهای مشابه سال گذشته کاهش نرخ بیکاری استان از طرف مراکز رسمی کشور اعلام شده است بدین معناست که استان در مسیر همین شعار حرکت میکند و با تداوم این مسیر حتی اگر به صورت کامل به هدف استان بدون بیکار نرسیم حداقل بصورت قابل توجهی میتوانیم به آن نزدیک شویم.»
مرآت با قدردانی از دکتر عسکری به سبب پاسخگویی و ارائه توضیحات فوق، از ایشان درخواست میکند که دیگر مسئولان اقتصادی استان به ویژه مسئولان ادارهکل اقتصاد و دارایی را به پیروی از شیوه پاسخگویی که خود در پیش گرفتهاند، فرابخوانند. اما در ارتباط با مسائل مطروحه در جوابیه دکتر عسکری ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
نکته نخست آن است که هیچکس در هیچ کجای جهان از مسئولان انتظار ندارد که معضل بیکاری را در بازه زمانی کوتاهی حل و فصل کنند. توده مردم نیز تنگناهای دولتها را برای حل معضل بیکاری درک میکنند. موضع بحث دقیقا همینجاست و موضع انتقاد دقیقا در تلقی افکار عمومی از ایده استان بدون بیکار است. معاون محترم استاندار در بخشی از مصاحبه خود با یکی از خبرگزاریها اعلام کردهاند:«مطالعه و برآوردهای ما در بدو ورود به استان نشان میداد که با توجه به جمعیت بیکاران استان و ظرفیتهای موجود در استان در یک برنامه دو ساله میتوان برای این جویندگان کار، فرصت شغلی ایجاد و تا پایان دولت دهم(!) مشکل بیکاری در این استان را حل کرد.» نکته اساسی اینجاست که مسئولان استان سمنان صراحتا از «حل کردن» معضل بیکاری سخن گفتهاند اما در توضیح، شماری از بیکاران را با تعریف «بیکاران ارادی» از دایره شمول بیکاران خارج کردهاند(ولو نه به طور رسمی و نه در آمار و ارقام)
پرسش اینجاست که تلقی توده مردم از «حل کردن مشکل بیکاری» چنانکه دکتر عسکری بیان کردهاند و به «صفر رساندن بیکاری» چنانکه دکتر چاوشی بیان کردهاند، چیست؟ آیا مردم در امید خود نسبت به حل معضل بیکاری(که احتمالا به واسطه شنیدن ایده استان بدون بیکار ایجاد میشود) آنچه که اصطلاحا بیکاران ارادی خوانده میشود را لحاظ میکنند؟ گمان میکنم جناب دکتر عسکری نیز در این مسأله با ما همآهنگ باشند که تأثیر این گزارهها بر ذهن مردم تأثیری تامّ است و این تعاریف برای توده مردم تقریبا بیمعناست. اینجاست که وجهه تبلیغاتی این وعدهها بر وجهه عملیاتی و علمی آن میچربد! گمان ما این است که راهکار درست، بیان صادقانه آمار بیکاری و بیان روشن و واضح تلاشهای در دست انجام در جهت حل معضل بیکاری است؛ بدون استمساک به شعارهایی که در ذهن مردم معنایی جز معنای موردنظر مسئولان دارند. اگر همدلی با مردم به زینت همزبانی نیز آراسته شود، نیکو خواهد بود!
دوم آن که در متن توضیحات دکتر عسکری آمده است که تعریف ایده استان بدون بیکار، شامل افرادی که به دلایلی تمایل یا نیاز به کار ندارند اما بیکار محسوب میشوند، نمیشود. این مسأله نیز یکی از نقاط اختلاف است. سخن ما این است که تا زمانی که همه پیشفرضهای فرهنگی و اقتصادی برای گرایش به کار، توانمندسازی و بکارگیری افراد محقق نشده باشند، نمیتوان کسی را با عنوان بیکار ارادی از دایره تعریف مذکور خارج کرد. بیکار ارادی وجود دارد؟ بله با شما موافقیم! اما چه کسی باید فرهنگ کار را به جوانان بیاموزد؟ آیا دولت و به معنای عام، حاکمیت در این خصوص وظیفهای ندارد؟ آیا ایجاد فرصت شغلی ولو مغایر با تحصیلات و علاقهمندیهای افراد میتواند رافع مسئولیتهای حاکمیت باشد؟ گمان ما این است که پاسخ به این سوال منفی است. و از یک منظر کلانتر، اساسا گماردن افراد بر سر کارهایی که به هر دلیلی مورد علاقه آنها نیست، در آن تخصص ندارند یا آن را به هر دلیلی متناسب با شأن خود نمیبینند با حقوق شهروندی در تعارض است. سخن این است که مسیر دستیابی به یک شغل باید به صورت بنیادین مورد اصلاح قرار بگیرد. هرگاه سیستم آموزشی کشور اصلاح شد، سیلابسهای درسی دانشگاهها متناسب با نیاز کشور تدوین شد، علاقهمندیهای نیروی کار به درستی و به شیوههای حرفهای در جهت نیازهای کشور هدایت و ساماندهی شد و فرصتهای شغلی به میزان کافی و بر اساس تخصص و علائق افراد پیش روی جامعه جویای کار قرار گرفت و در یک معنای کلی سیستم کار در کشور اصلاح شد، آنگاه میتوان افرادی را که از ساختارهای درست ایجادشده بهره نمیگیرند بیکارِ ارادی خواند و حتی آنها را به سبب ناسودمندی برای جامعه مواخذه کرد!
سوم؛ درباره اختلاف میان دیدگاههای دکتر عسکری با استاندار سابق از ابتدا روشن بود که این اختلاف، یک اختلاف محتوایی نیست. در اینباره ضمن این که مطالعه دوباره نکته نخست پیشنهاد میشود، بار دیگر تأکید میشود نمیتوان از آنچه که در علم به معنای دقیق کلمه، بار معنایی واژهها(connotation) نامیده میشود چشم پوشید. تیتر مطلب پیشین مرآت دقیقا با توجه به همین ملاحظات انتخاب شده بود تا روشن شود که میتوان موضوعی را مراد کرد اما جامهای از واژگان دارای بار محتوایی خاص بر تن آن موضوع پوشاند! از این منظر لازم است که مسئولان در سخنان خود جانب احتیاط را رعایت کنند؛ چراکه ایجاد توقع در مردم به واسطه برخی گزارهها هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت به ترویج ناامیدی در آنان دامن میزند.
نکته پایانی: مرآت تلاشهای مسئولان استان در جهت کاهش معضل بیکاری را ارج مینهد و از مردم و مسئولان دعوت میکند تا سلسلهگفتگوهای این رسانه با برخی از اقتصاددانان و کارشناسان اقتصاد را که در روزهای آتی با موضوع ایده استان بدون بیکار منتشر خواهد شد، مطالعه کنند.
انتهای پیام/
«در پاسخ به مطلب منتشر شده در خبرگزاری مرآت طی روزهای گذشته باید این توضیح را داد که استان بدون بیکار یک هدفگذاری بر اساس پتانسیلها و توانمندیها و ویژگیهای استان سمنان انجام گرفت و از آنجا که بیکاری طی یکی دو ماه اتفاق نیفتاده پس رفع آن نیز طی چند ماه قابل انتظار نیست. لذا این هدفگذاری برای یک دوره معقول دو سه سال میتواند منطقی به نظر برسد. بنابراین از ابتدا نیز موضوع استان بدون بیکار خیلی واضح تعریف شده که از جمله پیش شرطهای این تعریف مجموعه اقدامات برای افراد جویای کار بوده است و مسلما شامل افرادی که به دلایلی تمایل و نیاز به کار ندارند اما بیکار محسوب میگردند نمیشود.
نکته مهم دیگر اینکه در تدوین طرح این موضوع بین استاندار وقت(دکتر چاوشی) و معاون اقتصادی ایشان(دکتر عسگری) اتفاق نظر وجود داشته است که در جلسات مختلف هم از طرف دکتر چاوشی و هم معاون ایشان روی این موضوع تاکید شده است. لذا شائبه وجود اختلاف کاملا نادرست بوده و رد میشود.
باید توجه کرد که نرخ بیکاری در کل کشور با یک روش مشخص و استاندارد اندازهگیری میشود و هر نهاد و سازمان و یا فردی اگر از بیکاری سخن میگوید میبایست این استاندارد را در نظر بگیرد. اینکه در فصل بهار و تابستان و پاییز سال ۹۷ بصورت پیاپی نسبت به فصلهای مشابه سال گذشته کاهش نرخ بیکاری استان از طرف مراکز رسمی کشور اعلام شده است بدین معناست که استان در مسیر همین شعار حرکت میکند و با تداوم این مسیر حتی اگر به صورت کامل به هدف استان بدون بیکار نرسیم حداقل بصورت قابل توجهی میتوانیم به آن نزدیک شویم.»
مرآت با قدردانی از دکتر عسکری به سبب پاسخگویی و ارائه توضیحات فوق، از ایشان درخواست میکند که دیگر مسئولان اقتصادی استان به ویژه مسئولان ادارهکل اقتصاد و دارایی را به پیروی از شیوه پاسخگویی که خود در پیش گرفتهاند، فرابخوانند. اما در ارتباط با مسائل مطروحه در جوابیه دکتر عسکری ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
نکته نخست آن است که هیچکس در هیچ کجای جهان از مسئولان انتظار ندارد که معضل بیکاری را در بازه زمانی کوتاهی حل و فصل کنند. توده مردم نیز تنگناهای دولتها را برای حل معضل بیکاری درک میکنند. موضع بحث دقیقا همینجاست و موضع انتقاد دقیقا در تلقی افکار عمومی از ایده استان بدون بیکار است. معاون محترم استاندار در بخشی از مصاحبه خود با یکی از خبرگزاریها اعلام کردهاند:«مطالعه و برآوردهای ما در بدو ورود به استان نشان میداد که با توجه به جمعیت بیکاران استان و ظرفیتهای موجود در استان در یک برنامه دو ساله میتوان برای این جویندگان کار، فرصت شغلی ایجاد و تا پایان دولت دهم(!) مشکل بیکاری در این استان را حل کرد.» نکته اساسی اینجاست که مسئولان استان سمنان صراحتا از «حل کردن» معضل بیکاری سخن گفتهاند اما در توضیح، شماری از بیکاران را با تعریف «بیکاران ارادی» از دایره شمول بیکاران خارج کردهاند(ولو نه به طور رسمی و نه در آمار و ارقام)
پرسش اینجاست که تلقی توده مردم از «حل کردن مشکل بیکاری» چنانکه دکتر عسکری بیان کردهاند و به «صفر رساندن بیکاری» چنانکه دکتر چاوشی بیان کردهاند، چیست؟ آیا مردم در امید خود نسبت به حل معضل بیکاری(که احتمالا به واسطه شنیدن ایده استان بدون بیکار ایجاد میشود) آنچه که اصطلاحا بیکاران ارادی خوانده میشود را لحاظ میکنند؟ گمان میکنم جناب دکتر عسکری نیز در این مسأله با ما همآهنگ باشند که تأثیر این گزارهها بر ذهن مردم تأثیری تامّ است و این تعاریف برای توده مردم تقریبا بیمعناست. اینجاست که وجهه تبلیغاتی این وعدهها بر وجهه عملیاتی و علمی آن میچربد! گمان ما این است که راهکار درست، بیان صادقانه آمار بیکاری و بیان روشن و واضح تلاشهای در دست انجام در جهت حل معضل بیکاری است؛ بدون استمساک به شعارهایی که در ذهن مردم معنایی جز معنای موردنظر مسئولان دارند. اگر همدلی با مردم به زینت همزبانی نیز آراسته شود، نیکو خواهد بود!
دوم آن که در متن توضیحات دکتر عسکری آمده است که تعریف ایده استان بدون بیکار، شامل افرادی که به دلایلی تمایل یا نیاز به کار ندارند اما بیکار محسوب میشوند، نمیشود. این مسأله نیز یکی از نقاط اختلاف است. سخن ما این است که تا زمانی که همه پیشفرضهای فرهنگی و اقتصادی برای گرایش به کار، توانمندسازی و بکارگیری افراد محقق نشده باشند، نمیتوان کسی را با عنوان بیکار ارادی از دایره تعریف مذکور خارج کرد. بیکار ارادی وجود دارد؟ بله با شما موافقیم! اما چه کسی باید فرهنگ کار را به جوانان بیاموزد؟ آیا دولت و به معنای عام، حاکمیت در این خصوص وظیفهای ندارد؟ آیا ایجاد فرصت شغلی ولو مغایر با تحصیلات و علاقهمندیهای افراد میتواند رافع مسئولیتهای حاکمیت باشد؟ گمان ما این است که پاسخ به این سوال منفی است. و از یک منظر کلانتر، اساسا گماردن افراد بر سر کارهایی که به هر دلیلی مورد علاقه آنها نیست، در آن تخصص ندارند یا آن را به هر دلیلی متناسب با شأن خود نمیبینند با حقوق شهروندی در تعارض است. سخن این است که مسیر دستیابی به یک شغل باید به صورت بنیادین مورد اصلاح قرار بگیرد. هرگاه سیستم آموزشی کشور اصلاح شد، سیلابسهای درسی دانشگاهها متناسب با نیاز کشور تدوین شد، علاقهمندیهای نیروی کار به درستی و به شیوههای حرفهای در جهت نیازهای کشور هدایت و ساماندهی شد و فرصتهای شغلی به میزان کافی و بر اساس تخصص و علائق افراد پیش روی جامعه جویای کار قرار گرفت و در یک معنای کلی سیستم کار در کشور اصلاح شد، آنگاه میتوان افرادی را که از ساختارهای درست ایجادشده بهره نمیگیرند بیکارِ ارادی خواند و حتی آنها را به سبب ناسودمندی برای جامعه مواخذه کرد!
سوم؛ درباره اختلاف میان دیدگاههای دکتر عسکری با استاندار سابق از ابتدا روشن بود که این اختلاف، یک اختلاف محتوایی نیست. در اینباره ضمن این که مطالعه دوباره نکته نخست پیشنهاد میشود، بار دیگر تأکید میشود نمیتوان از آنچه که در علم به معنای دقیق کلمه، بار معنایی واژهها(connotation) نامیده میشود چشم پوشید. تیتر مطلب پیشین مرآت دقیقا با توجه به همین ملاحظات انتخاب شده بود تا روشن شود که میتوان موضوعی را مراد کرد اما جامهای از واژگان دارای بار محتوایی خاص بر تن آن موضوع پوشاند! از این منظر لازم است که مسئولان در سخنان خود جانب احتیاط را رعایت کنند؛ چراکه ایجاد توقع در مردم به واسطه برخی گزارهها هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت به ترویج ناامیدی در آنان دامن میزند.
نکته پایانی: مرآت تلاشهای مسئولان استان در جهت کاهش معضل بیکاری را ارج مینهد و از مردم و مسئولان دعوت میکند تا سلسلهگفتگوهای این رسانه با برخی از اقتصاددانان و کارشناسان اقتصاد را که در روزهای آتی با موضوع ایده استان بدون بیکار منتشر خواهد شد، مطالعه کنند.
انتهای پیام/
«در پاسخ به مطلب منتشر شده در خبرگزاری مرآت طی روزهای گذشته باید این توضیح را داد که استان بدون بیکار یک هدفگذاری بر اساس پتانسیلها و توانمندیها و ویژگیهای استان سمنان انجام گرفت و از آنجا که بیکاری طی یکی دو ماه اتفاق نیفتاده پس رفع آن نیز طی چند ماه قابل انتظار نیست. لذا این هدفگذاری برای یک دوره معقول دو سه سال میتواند منطقی به نظر برسد. بنابراین از ابتدا نیز موضوع استان بدون بیکار خیلی واضح تعریف شده که از جمله پیش شرطهای این تعریف مجموعه اقدامات برای افراد جویای کار بوده است و مسلما شامل افرادی که به دلایلی تمایل و نیاز به کار ندارند اما بیکار محسوب میگردند نمیشود.
نکته مهم دیگر اینکه در تدوین طرح این موضوع بین استاندار وقت(دکتر چاوشی) و معاون اقتصادی ایشان(دکتر عسگری) اتفاق نظر وجود داشته است که در جلسات مختلف هم از طرف دکتر چاوشی و هم معاون ایشان روی این موضوع تاکید شده است. لذا شائبه وجود اختلاف کاملا نادرست بوده و رد میشود.
باید توجه کرد که نرخ بیکاری در کل کشور با یک روش مشخص و استاندارد اندازهگیری میشود و هر نهاد و سازمان و یا فردی اگر از بیکاری سخن میگوید میبایست این استاندارد را در نظر بگیرد. اینکه در فصل بهار و تابستان و پاییز سال ۹۷ بصورت پیاپی نسبت به فصلهای مشابه سال گذشته کاهش نرخ بیکاری استان از طرف مراکز رسمی کشور اعلام شده است بدین معناست که استان در مسیر همین شعار حرکت میکند و با تداوم این مسیر حتی اگر به صورت کامل به هدف استان بدون بیکار نرسیم حداقل بصورت قابل توجهی میتوانیم به آن نزدیک شویم.»
مرآت با قدردانی از دکتر عسکری به سبب پاسخگویی و ارائه توضیحات فوق، از ایشان درخواست میکند که دیگر مسئولان اقتصادی استان به ویژه مسئولان ادارهکل اقتصاد و دارایی را به پیروی از شیوه پاسخگویی که خود در پیش گرفتهاند، فرابخوانند. اما در ارتباط با مسائل مطروحه در جوابیه دکتر عسکری ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
نکته نخست آن است که هیچکس در هیچ کجای جهان از مسئولان انتظار ندارد که معضل بیکاری را در بازه زمانی کوتاهی حل و فصل کنند. توده مردم نیز تنگناهای دولتها را برای حل معضل بیکاری درک میکنند. موضع بحث دقیقا همینجاست و موضع انتقاد دقیقا در تلقی افکار عمومی از ایده استان بدون بیکار است. معاون محترم استاندار در بخشی از مصاحبه خود با یکی از خبرگزاریها اعلام کردهاند:«مطالعه و برآوردهای ما در بدو ورود به استان نشان میداد که با توجه به جمعیت بیکاران استان و ظرفیتهای موجود در استان در یک برنامه دو ساله میتوان برای این جویندگان کار، فرصت شغلی ایجاد و تا پایان دولت دهم(!) مشکل بیکاری در این استان را حل کرد.» نکته اساسی اینجاست که مسئولان استان سمنان صراحتا از «حل کردن» معضل بیکاری سخن گفتهاند اما در توضیح، شماری از بیکاران را با تعریف «بیکاران ارادی» از دایره شمول بیکاران خارج کردهاند(ولو نه به طور رسمی و نه در آمار و ارقام)
پرسش اینجاست که تلقی توده مردم از «حل کردن مشکل بیکاری» چنانکه دکتر عسکری بیان کردهاند و به «صفر رساندن بیکاری» چنانکه دکتر چاوشی بیان کردهاند، چیست؟ آیا مردم در امید خود نسبت به حل معضل بیکاری(که احتمالا به واسطه شنیدن ایده استان بدون بیکار ایجاد میشود) آنچه که اصطلاحا بیکاران ارادی خوانده میشود را لحاظ میکنند؟ گمان میکنم جناب دکتر عسکری نیز در این مسأله با ما همآهنگ باشند که تأثیر این گزارهها بر ذهن مردم تأثیری تامّ است و این تعاریف برای توده مردم تقریبا بیمعناست. اینجاست که وجهه تبلیغاتی این وعدهها بر وجهه عملیاتی و علمی آن میچربد! گمان ما این است که راهکار درست، بیان صادقانه آمار بیکاری و بیان روشن و واضح تلاشهای در دست انجام در جهت حل معضل بیکاری است؛ بدون استمساک به شعارهایی که در ذهن مردم معنایی جز معنای موردنظر مسئولان دارند. اگر همدلی با مردم به زینت همزبانی نیز آراسته شود، نیکو خواهد بود!
دوم آن که در متن توضیحات دکتر عسکری آمده است که تعریف ایده استان بدون بیکار، شامل افرادی که به دلایلی تمایل یا نیاز به کار ندارند اما بیکار محسوب میشوند، نمیشود. این مسأله نیز یکی از نقاط اختلاف است. سخن ما این است که تا زمانی که همه پیشفرضهای فرهنگی و اقتصادی برای گرایش به کار، توانمندسازی و بکارگیری افراد محقق نشده باشند، نمیتوان کسی را با عنوان بیکار ارادی از دایره تعریف مذکور خارج کرد. بیکار ارادی وجود دارد؟ بله با شما موافقیم! اما چه کسی باید فرهنگ کار را به جوانان بیاموزد؟ آیا دولت و به معنای عام، حاکمیت در این خصوص وظیفهای ندارد؟ آیا ایجاد فرصت شغلی ولو مغایر با تحصیلات و علاقهمندیهای افراد میتواند رافع مسئولیتهای حاکمیت باشد؟ گمان ما این است که پاسخ به این سوال منفی است. و از یک منظر کلانتر، اساسا گماردن افراد بر سر کارهایی که به هر دلیلی مورد علاقه آنها نیست، در آن تخصص ندارند یا آن را به هر دلیلی متناسب با شأن خود نمیبینند با حقوق شهروندی در تعارض است. سخن این است که مسیر دستیابی به یک شغل باید به صورت بنیادین مورد اصلاح قرار بگیرد. هرگاه سیستم آموزشی کشور اصلاح شد، سیلابسهای درسی دانشگاهها متناسب با نیاز کشور تدوین شد، علاقهمندیهای نیروی کار به درستی و به شیوههای حرفهای در جهت نیازهای کشور هدایت و ساماندهی شد و فرصتهای شغلی به میزان کافی و بر اساس تخصص و علائق افراد پیش روی جامعه جویای کار قرار گرفت و در یک معنای کلی سیستم کار در کشور اصلاح شد، آنگاه میتوان افرادی را که از ساختارهای درست ایجادشده بهره نمیگیرند بیکارِ ارادی خواند و حتی آنها را به سبب ناسودمندی برای جامعه مواخذه کرد!
سوم؛ درباره اختلاف میان دیدگاههای دکتر عسکری با استاندار سابق از ابتدا روشن بود که این اختلاف، یک اختلاف محتوایی نیست. در اینباره ضمن این که مطالعه دوباره نکته نخست پیشنهاد میشود، بار دیگر تأکید میشود نمیتوان از آنچه که در علم به معنای دقیق کلمه، بار معنایی واژهها(connotation) نامیده میشود چشم پوشید. تیتر مطلب پیشین مرآت دقیقا با توجه به همین ملاحظات انتخاب شده بود تا روشن شود که میتوان موضوعی را مراد کرد اما جامهای از واژگان دارای بار محتوایی خاص بر تن آن موضوع پوشاند! از این منظر لازم است که مسئولان در سخنان خود جانب احتیاط را رعایت کنند؛ چراکه ایجاد توقع در مردم به واسطه برخی گزارهها هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت به ترویج ناامیدی در آنان دامن میزند.
نکته پایانی: مرآت تلاشهای مسئولان استان در جهت کاهش معضل بیکاری را ارج مینهد و از مردم و مسئولان دعوت میکند تا سلسلهگفتگوهای این رسانه با برخی از اقتصاددانان و کارشناسان اقتصاد را که در روزهای آتی با موضوع ایده استان بدون بیکار منتشر خواهد شد، مطالعه کنند.
انتهای پیام/
«در پاسخ به مطلب منتشر شده در خبرگزاری مرآت طی روزهای گذشته باید این توضیح را داد که استان بدون بیکار یک هدفگذاری بر اساس پتانسیلها و توانمندیها و ویژگیهای استان سمنان انجام گرفت و از آنجا که بیکاری طی یکی دو ماه اتفاق نیفتاده پس رفع آن نیز طی چند ماه قابل انتظار نیست. لذا این هدفگذاری برای یک دوره معقول دو سه سال میتواند منطقی به نظر برسد. بنابراین از ابتدا نیز موضوع استان بدون بیکار خیلی واضح تعریف شده که از جمله پیش شرطهای این تعریف مجموعه اقدامات برای افراد جویای کار بوده است و مسلما شامل افرادی که به دلایلی تمایل و نیاز به کار ندارند اما بیکار محسوب میگردند نمیشود.
,نکته مهم دیگر اینکه در تدوین طرح این موضوع بین استاندار وقت(دکتر چاوشی) و معاون اقتصادی ایشان(دکتر عسگری) اتفاق نظر وجود داشته است که در جلسات مختلف هم از طرف دکتر چاوشی و هم معاون ایشان روی این موضوع تاکید شده است. لذا شائبه وجود اختلاف کاملا نادرست بوده و رد میشود.
,باید توجه کرد که نرخ بیکاری در کل کشور با یک روش مشخص و استاندارد اندازهگیری میشود و هر نهاد و سازمان و یا فردی اگر از بیکاری سخن میگوید میبایست این استاندارد را در نظر بگیرد. اینکه در فصل بهار و تابستان و پاییز سال ۹۷ بصورت پیاپی نسبت به فصلهای مشابه سال گذشته کاهش نرخ بیکاری استان از طرف مراکز رسمی کشور اعلام شده است بدین معناست که استان در مسیر همین شعار حرکت میکند و با تداوم این مسیر حتی اگر به صورت کامل به هدف استان بدون بیکار نرسیم حداقل بصورت قابل توجهی میتوانیم به آن نزدیک شویم.»
,مرآت با قدردانی از دکتر عسکری به سبب پاسخگویی و ارائه توضیحات فوق، از ایشان درخواست میکند که دیگر مسئولان اقتصادی استان به ویژه مسئولان ادارهکل اقتصاد و دارایی را به پیروی از شیوه پاسخگویی که خود در پیش گرفتهاند، فرابخوانند. اما در ارتباط با مسائل مطروحه در جوابیه دکتر عسکری ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
,نکته نخست آن است که هیچکس در هیچ کجای جهان از مسئولان انتظار ندارد که معضل بیکاری را در بازه زمانی کوتاهی حل و فصل کنند. توده مردم نیز تنگناهای دولتها را برای حل معضل بیکاری درک میکنند. موضع بحث دقیقا همینجاست و موضع انتقاد دقیقا در تلقی افکار عمومی از ایده استان بدون بیکار است. معاون محترم استاندار در بخشی از مصاحبه خود با یکی از خبرگزاریها اعلام کردهاند:«مطالعه و برآوردهای ما در بدو ورود به استان نشان میداد که با توجه به جمعیت بیکاران استان و ظرفیتهای موجود در استان در یک برنامه دو ساله میتوان برای این جویندگان کار، فرصت شغلی ایجاد و تا پایان دولت دهم(!) مشکل بیکاری در این استان را حل کرد.» نکته اساسی اینجاست که مسئولان استان سمنان صراحتا از «حل کردن» معضل بیکاری سخن گفتهاند اما در توضیح، شماری از بیکاران را با تعریف «بیکاران ارادی» از دایره شمول بیکاران خارج کردهاند(ولو نه به طور رسمی و نه در آمار و ارقام)
,پرسش اینجاست که تلقی توده مردم از «حل کردن مشکل بیکاری» چنانکه دکتر عسکری بیان کردهاند و به «صفر رساندن بیکاری» چنانکه دکتر چاوشی بیان کردهاند، چیست؟ آیا مردم در امید خود نسبت به حل معضل بیکاری(که احتمالا به واسطه شنیدن ایده استان بدون بیکار ایجاد میشود) آنچه که اصطلاحا بیکاران ارادی خوانده میشود را لحاظ میکنند؟ گمان میکنم جناب دکتر عسکری نیز در این مسأله با ما همآهنگ باشند که تأثیر این گزارهها بر ذهن مردم تأثیری تامّ است و این تعاریف برای توده مردم تقریبا بیمعناست. اینجاست که وجهه تبلیغاتی این وعدهها بر وجهه عملیاتی و علمی آن میچربد! گمان ما این است که راهکار درست، بیان صادقانه آمار بیکاری و بیان روشن و واضح تلاشهای در دست انجام در جهت حل معضل بیکاری است؛ بدون استمساک به شعارهایی که در ذهن مردم معنایی جز معنای موردنظر مسئولان دارند. اگر همدلی با مردم به زینت همزبانی نیز آراسته شود، نیکو خواهد بود!
,دوم آن که در متن توضیحات دکتر عسکری آمده است که تعریف ایده استان بدون بیکار، شامل افرادی که به دلایلی تمایل یا نیاز به کار ندارند اما بیکار محسوب میشوند، نمیشود. این مسأله نیز یکی از نقاط اختلاف است. سخن ما این است که تا زمانی که همه پیشفرضهای فرهنگی و اقتصادی برای گرایش به کار، توانمندسازی و بکارگیری افراد محقق نشده باشند، نمیتوان کسی را با عنوان بیکار ارادی از دایره تعریف مذکور خارج کرد. بیکار ارادی وجود دارد؟ بله با شما موافقیم! اما چه کسی باید فرهنگ کار را به جوانان بیاموزد؟ آیا دولت و به معنای عام، حاکمیت در این خصوص وظیفهای ندارد؟ آیا ایجاد فرصت شغلی ولو مغایر با تحصیلات و علاقهمندیهای افراد میتواند رافع مسئولیتهای حاکمیت باشد؟ گمان ما این است که پاسخ به این سوال منفی است. و از یک منظر کلانتر، اساسا گماردن افراد بر سر کارهایی که به هر دلیلی مورد علاقه آنها نیست، در آن تخصص ندارند یا آن را به هر دلیلی متناسب با شأن خود نمیبینند با حقوق شهروندی در تعارض است. سخن این است که مسیر دستیابی به یک شغل باید به صورت بنیادین مورد اصلاح قرار بگیرد. هرگاه سیستم آموزشی کشور اصلاح شد، سیلابسهای درسی دانشگاهها متناسب با نیاز کشور تدوین شد، علاقهمندیهای نیروی کار به درستی و به شیوههای حرفهای در جهت نیازهای کشور هدایت و ساماندهی شد و فرصتهای شغلی به میزان کافی و بر اساس تخصص و علائق افراد پیش روی جامعه جویای کار قرار گرفت و در یک معنای کلی سیستم کار در کشور اصلاح شد، آنگاه میتوان افرادی را که از ساختارهای درست ایجادشده بهره نمیگیرند بیکارِ ارادی خواند و حتی آنها را به سبب ناسودمندی برای جامعه مواخذه کرد!
,سوم؛ درباره اختلاف میان دیدگاههای دکتر عسکری با استاندار سابق از ابتدا روشن بود که این اختلاف، یک اختلاف محتوایی نیست. در اینباره ضمن این که مطالعه دوباره نکته نخست پیشنهاد میشود، بار دیگر تأکید میشود نمیتوان از آنچه که در علم به معنای دقیق کلمه، بار معنایی واژهها(connotation) نامیده میشود چشم پوشید. تیتر مطلب پیشین مرآت دقیقا با توجه به همین ملاحظات انتخاب شده بود تا روشن شود که میتوان موضوعی را مراد کرد اما جامهای از واژگان دارای بار محتوایی خاص بر تن آن موضوع پوشاند! از این منظر لازم است که مسئولان در سخنان خود جانب احتیاط را رعایت کنند؛ چراکه ایجاد توقع در مردم به واسطه برخی گزارهها هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت به ترویج ناامیدی در آنان دامن میزند.
,نکته پایانی: مرآت تلاشهای مسئولان استان در جهت کاهش معضل بیکاری را ارج مینهد و از مردم و مسئولان دعوت میکند تا سلسلهگفتگوهای این رسانه با برخی از اقتصاددانان و کارشناسان اقتصاد را که در روزهای آتی با موضوع ایده استان بدون بیکار منتشر خواهد شد، مطالعه کنند.
,انتهای پیام/
,]