به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ارومنیوز، خلیجفارس یا دریای پارس آبراهی است که در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبهجزیره عربستان قرارگرفته است. مساحت آن ۲۳۳۰۰۰ کیلومترمربع است، و پس از خلیج مکزیک و خلیج هودسن سومین خلیج بزرگ جهان بشمار میآید. خلیجفارس از شرق از طریق تنگه هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و دریای عرب راه دارد، و از غرب به دلتای رودخانه اروندرود، که حاصل پیوند دو رودخانه دجله و فرات و پیوستن رود کارون به آن است ختم میشود، خلیجفارس با کشور باستانی ایران و کشورهای عربی عربستان، کویت، قطر، امارات، بحرین، عمان و عراق مرز آبی مشترک دارد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ارومنیوز,ازآنجاییکه از یکسوی، ایران بیشترین مرز مشترک آبی را در دریای پارس دارد و از سوی دیگر در تشکیل تمدن باستانی این منطقه نقش اصلی را ایفا کرده است و همچنین در طول تاریخ کنترل و فرمانروایی دریای پارس نزد ایرانیان بوده است، ازاینروی ایران بهعنوان میراث دار اصلی این منطقه محسوب میشود و بارزترین مشخصه آن نیز نام این پهنه آبی است که به نام ایرانیان در طول سه هزار سال گذشته ثبتشده است.
,خلیجفارس از مصب اروندرود، که خود از پیوستن کارون و دجله و فرات به وجود آمده تا شبهجزیره مسندم در عمان امتداد و از طریق دریای عمان با اقیانوس هند ارتباط دارد. تنگه هرمز حدفاصل خلیجفارس تا دریای عمان است ولی عموماً تنگه هرمز را بخشی از خلیجفارس میدانند. در خصوص اهمیت تنگه هرمز برای بقاء و دوام خلیجفارس همینقدر کافی است که اگر خلیجفارس توسط این راهآبی به آبهای آزاد جهان ارتباط نمییافت بهصورت مردابی کمعمق و شوره زاری خشک درمیآمد. طبق محاسبات، خاک سواحل شمالی خلیجفارس، سواحل ایران و عراق، سالی ۵۶ متر در آب پیش میرود یعنی هر یکصد سال ۵۶۰۰ مترمربع از سطح خلیجفارس کاسته میشود. طول خلیجفارس از دهانه اروندرود تا ساحل عمان حدود ۸۰۰ کیلومتر است. البته طول خلیجفارس در منابع مختلف بسیار متفاوت بیان گردیده چنانکه برخی از کتب آن را ۸۰۵ کیلومتر و برخی دیگر ۱۰۰۰ کیلومتر ذکر کردهاند. همینطور طول خلیجفارس از بندر خرمشهر تا تنگه هرمز ۱۲۹۰ کیلومتر و عرض خلیجفارس بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلومتر است.
,دانشنامه کانادا مینویسد: «در شمال غربی، خلیجفارس در حدود ۱۲۵ میل و در نزدیک جنوب شرقی انتهای خلیج در حدود ۲۷۵ میل است. گستره آبهای خلیجفارس نیز بیش از ۲۳ هزار کیلومترمربع است. ژرفای آبهای خلیجفارس محدود است. عمق متوسط آن ۳۵ متر است که در تنگه هرمز به ۱۰ متر میرسد. هرچند در برخی نقاط عمق ۱۶۵ متر نیز ثبتشده است. جالبتوجه این است که در دریای عمان عمق آب به ۳۰۰۰ متر میرسد ولی در تنگه هرمز و سپس در داخل خلیجفارس از عمق آن بهشدت کاسته میشود.»
,چنانچه در اطراف خوزستان عمق دریا تا ۲۵ متر تنزل میکند و حتی تا ۸۰ کیلومتری (۵۰ میلی) دهانه اروندرود عمق آب فقط ۳۶ متر است. باوجوداین عمیقترین بخشهای خلیجفارس در سواحل ایران قرار دارد تا جایی که کشتیهای با ظرفیت بیش از ۵۰۰۰ هزار تن نمیتوانند نزدیکتر از ۸ کیلومتر به سواحل عربی بیایند زیرا این سواحل بسیار کمعمق و صخرهای است. بهواسطه همین کمی عمق است که به اعتقاد زمین شناسان اگر عمق خلیجفارس فقط ۲۰ متر کاهش یابد، سطح آبهای آن به نصف میرسد.
,این منطقه شامل باریکه خلیجفارس، جزایر و هشت کشورهای پیرامون آن است. این هشت کشور عبارتاند از: «جمهوری اسلامی ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، قطر، بحرین، امارت متحده عربی و عمان.» کشور عمان فقط به علت باریکهای که در «رأس المسندم» واقع در تنگه هرمز در اختیار دارد، جزو کشورهای حوزه خلیجفارس بهحساب میآید.
,تاریخچه خلیجفارس: همانطور که پیشتر بیان شد، خلیجفارس با جدا شدن صفحه عربستان از آفریقا و پیوستن آن به ایران از باقیماندههای دریای تتیس تشکیل شد اما بشر متمدن بنا بر نظر باستان شناسان آشنایی کوتاهمدتتری با آن دارد.
,پژوهشگران بر این باورند که احتمالاً در حدود ده هزار سال پیشازاین سه نژاد مختلف انسانی در خلیجفارس میزیستند. نخست «دراویدی» ها که در سواحل مکران اقامت داشتند و احتمال میرود که امروزه در قوم بلوچ حلشده و ازمیانرفتهاند. دو دیگر نژاد «سامی» در سواحل عربستان که ظاهراً جانشین نژاد «هامی» یا نژاد سیاه آفریقایی ساکن این سرزمین شدند و دیگر نژاد «عیلامی» که در انتهای خلیج و تا شرق بوشهر سکنی داشتند.
,قوم سامی مردمانی بودند که بعدها در شمال به نام «آرامی» و «شامی» و در مشرق بهعنوان «بابلی» و «آشوری» و در مغرب به نام «فنیقی» و «یهودی» و در جنوب بانام «اعراب» شهرت یافتند. مسکن این قوم شکلی هلالی بود که از سویی به کوههای ارمنستان و سرزمین ایران و خلیجفارس و از سوی دیگر به اقیانوس هند و دریای سرخ و مصر و مدیترانه محدود میشد. این هلال حاصلخیز طی سدههای متوالی محل زدوخورد گروههای مختلف بود که برای تصرف آن تلاش میکردند.
,عیلامیها پیش از آغاز تاریخ در دشتهای جنوب غربی ایران از شوش تا بوشهر سکونت داشتند. احتمال دادهاند که این قوم نخست در آسیای مرکزی میزیستند و سپس در حدود چهار هزار سال پیش از میلاد به فلات ایران و شام و مصر مهاجرت کردند. پژوهشگران برآنند که شبهجزیره بوشهر در دورههای کهنآباد بوده و اقوام متمدنی در آن ساکن بودهاند که دامنه تمدن آنها تا حوالی بندرعباس و اراضی سرسبز میناب ادامه داشته است. افزون بر این قوم، سومریها نیز ازجمله طوایفی بودند که احتمالاً از آسیای مرکزی برخاستند و در حدود پنج هزار سال پیش به نواحی خلیجفارس مهاجرت کردند. بههرحال، به نظر میرسد که در دورههای بسیار کهن، نژاد سامی در سواحل عربستان و سرزمین عیلام سکونت داشتند. عیلام شامل جلگههای جنوب غربی ایران و سرزمین «آور» یعنی کشور «سومر» بوده است .
,به جهت حضور تمدنهای نخستین بشری در بینالنهرین، بسیاری را عقیده بر این است که خلیجفارس یکی از قدیمیترین دریاهایی است که انسان متمدن شناخته است. در این راه برخی از نویسندگان تا بدان جا پیش رفتهاند که اظهار میدارند «خلیجفارس گاهواره تمدن عالم یا مبدأ پیدایش نوع بشر است و ساکنان باستانیاش نخستین انسانهایی بودهاند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی را اختراع کردهاند و خاور و باختر را به یکدیگر پیوند دادهاند.»
,بههرحال آنچه مسلم است خاورمیانه مرکز تمدنهای بسیار بزرگ بوده و مسلماً وجود این تمدنها بهکارگیری دریا را برای گسترش قدرت حاکمیت رژیمهای منطقه تشویق مینموده است. البته جای بحث است که وجود دریایی چون خلیجفارس موجب پیدایش تمدنهای بزرگ در سرزمینهای اطراف آن گردیده و یا بالعکس وجود چنین دریایی بااهمیت اقتصادی، بازرگانی و راه ارتباطی که داشته است از سوی قدرتهای حاکم برای تبادل علم و ثروت و گسترش قدرت به کار گرفتهشده باشد و در حقیقت بهصورت دروازه انتقال تمدن مشرق به سایر نقاط بوده است.
,پاسخ هر چه باشد یک موضوع مسلم است که این منطقه از جهان نهتنها مرکز پیدایش نخستین تمدنها و خاستگاه پیامبران عظیم الشان بوده بلکه تمدنهای درخشان اقوام بسیاری از این منطقه به سایر نقاط جهان راهی یافته است که مهمترین آنها اکدی ها، ایلامیها، سومریها، کلدانی ها، آشوریها، بابلیها، مصریها، کنئانی ها و فینیقیها بودهاند. ایرانیها نیز مانند سایر اقوام وقتی تمدن خود را پایه گذاردند این دریا را موردتوجه قراردادند، بهطوریکه داریوش، یکی از دریاسالاران خود به نام «سیلاک» را با دویست فروند کشتی مأمور کشف سواحل و جزایر خلیجفارس و کرانههای مکران تا مصب رود سند نمود. وی فرمان داشت که پس از انجام مأموریت به دریای عمان، اقیانوس هند، دریایی سرخ و خلاصه به مصر برود. بعدها اسکندر مقدونی نیز یکی از سرداران خود را نیز مأمور شناسایی خلیجفارس نمود.
,اکنون با توجه به مطالب بیانشده ملاحظه میشود که علت توجه زیاد به منطقه خلیجفارس در طی قرون گذشته، اهمیت ژئوپلیتیک این منطقه است که این اهمیت را در زمان حاضر از چند جهت میتوان مشاهده کرد که در ذیل به مهمترین آنها اشاره میشود.
,اقتصاد خلیجفارس: خلیجفارس در طول قرون اخیر ازنظر استراتژیکی و مسائل منطقهای بینالمللی از اهمیت ویژهای برخوردار شده و بیشترین اهمیت آن به مسائل اقتصادی برمیگردد. وجود منابع عظیم نفت و گاز در خلیجفارس و کشورهای همجوار آن علت واقعی اهمیت اقتصادی این منطقه است. کشورهای عربی جنوب خلیجفارس بهتنهایی بیش از نیمی از ذخایر نفت شناختهشده جهان را دارا است و ده درصد دیگر در امتداد کشور ایران وجود دارد. موقعیتهای تجاری مناسب این منطقه باعث اهمیت آن بهعنوان مرکز تجاری یا راه ارتباطی بین شرق و غرب شده است.
,کشورهای جهانسومی پیرامونی خلیجفارس فاقد توانمندیهای صنعتی بوده و نیازمند تولیدات و محصولات کشورهای صنعتی میباشند که در کنار ارز حاصل از خام فروشی مواد معدنی و هیدروکربنی موجود در این کشورها، ترکیب مناسبی را برای کشورهای صنعتی فراهم آورده است تا بتوانند ضمن تأمین مواد اولیه موردنیاز صنعت خود، محصولات خود را نیز به این کشورها بفروشند. استمرار این روند منجر به وابستگی بیشازپیش کشورهای منطقه به واردات کالای اساسی شده و ادامه آن را تضمین میکند. بازار منطقه خلیجفارس، همچنان ارزش خود را بهعنوان بازار فروش خدمات و کالاهای معرفی و سرمایهای و یا بازار سرمایه حفظ کرده و نقش بسیار حماسی را در تعادل تراز پرداختهای خارجی کشورهای جهان بخصوص کشورهای صنعت غرب و ژاپن به عهده دارد.
,اهمیت دیگر خلیجفارس به وجود منابع غنی معدنی و غذایی این منطقه و کشورهای حاشیه خلیجفارس مربوط میشود. در این منطقه انواع و اقسام ماهیهای خوراکی و تزئینی و همچنین منابع معدنی مانند آهن، خاک سرخ، گوگرد، سرب و … فراوان یافت میشود. (گورابی و امینی زاده،۱۳۹۰).
,خلیجفارس از جهت دارا بودن منابع غنی معدنی نیز موردتوجه بوده و سالانه ارزآوری فراوانی برای کشورهای پیرامونی خود از این طریق ایجاد میکند. عمده منابع طبیعی خلیجفارس عبارتاند از:
,الف. نفت و گاز: مهمترین ارزش و اهمیت این منطقه، وجود منابع سرشار نفت در خلیجفارس و کشورهای حوزه آن است. باگذشت زمان نهتنها از اهمیت نفت منطقه برای جهان و بهخصوص برای غرب از زمان کشف و استخراج اولین چاههای نفت در ایران در پنجم خرداد ۱۲۸۷(۱۹۰۸) تا به امروز و باوجود تحولات عظیم چه در شیوه تولید، مصرف، حملونقل و چه در اکتشافات نفت در حوزههای جغرافیایی مختلف جهان و باوجود تحولات اساسی در شیوههای تهیه انرژی از نفت و یا از سایر منابع نظیر انرژی هستهای، آب، باد، و غیره کاسته نشده است، بلکه هرروز نیز به اهمیت و ارزش آن افزوده میشود. با توجه به اهمیت نفت در تهیه انرژی و بهعنوان نیرومحرکه همه صنایع و وسایل حملونقل و همینطور بهعنوان ماده اولیه تولیدی بسیاری از کالاهای بنیادی و اساسی در جهان که ابعاد گستره آن از تولید لاستیک گرفته تا تهیه انواع داروهای شیمیایی، پوشاک، کالاهای صنعتی و حتی مواد غذایی و غیره را در برمیگیرد، نفت در طی قرن بیستم در حقیقت عامل بسیار مهمی در تحولات نظامی، سیاسی و اقتصادی جهان بوده و برای آینده قابل پیشبینی نیز چنین خواهد بود.
,در این میان منطقه خلیجفارس به علت تسلط بر ذخایر عظیم و قدرت تولید و توان صادراتی قابلتوجه، در حقیقت مرکز این تحولات و وقایع مهم بوده و هست و تقریباً همه کشورهای جهان کموبیش وابسته به نفت این حوزه میباشند و حیات اقتصادی، نظامی و سیاسی بسیاری از این کشورها، بهخصوص کشورهای صنعتی غرب و ژاپن به ادامه بیوقفه جریان نفت از حوزه خلیجفارس وابسته است. نفت حوزه خلیجفارس دارای مزیتهای زیر است: فراوانی منابع (حدود شصتوچهار درصد کل ذخایر شناختهشده نفت جهان در کشورهای حوزه خلیجفارس قرار دارد)، سهولت استخراج، هزینه پایین تولید، مازاد ظرفیت تولید، سهولت حملونقل، توان بالای تولید چاهها، امکان کشف ذخایر جدید وسیع در این منطقه در مقایسه با سایر مناطق جهان.
,کشورهای واقع در کرانه خلیجفارس علاوه بر تولید نفت، مقدار زیادی گاز نیز تولید میکنند که بیشترین آن بهصورت گاز همراه نفت است. کشورهای خلیجفارس در سال ۱۹۸۵، ۲۷٫۵ درصد کل ذخایر جهانی گاز را دارا بوده و ایران با ذخیره فراوان در رأس کشورهای خلیجفارس قرار دارد. مقداری از گازهای تولیدشده برای تولید نیروی برق، تصفیه مواد سوختی، تصفیه آب، تولید کود و تزریق مجدد داخل مخازن و چاههای نفت مورداستفاده قرار میگیرد، ولی حداقل ۳۴ درصد کل گازهای تولیدشده بیهوده میشود و از بین میرود.
,همچنین صنعت پتروشیمی امروزه نقش عمدهای در پیشرفت اقتصاد و توسعه صنایع ملتهای جهان دارد. محصولات صنعتی در کشورهای پیشرفته از صنایع پتروشیمی به دست میآید. آهنگ رشد این صنعت نسبت به صنایع دیگر بیشتر بوده بهطوریکه رشد آن در تولید کالاهای مصرفی مانند الیاف مصنوعی، پلاستیک و لاستیک مصنوعی در سالهای اخیر بیسابقه بوده است. صنایع پتروشیمی در سواحل خلیجفارس نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. بهطور مثال کارخانهای برای تولید اوره و اسیدسولفوریک در نزدیکی چاههای نفت عربستان ایجادشده که بهصورت اقتصادی به تولید مشغول بوده و سالان ۳۳۰۰۰۰ تن اوره، صد هزار تن اسیدسولفوریک و بیست هزار تن ملانین تولید میشود. مجتمع پتروشیمی خلیجفارس با ظرفیت روزانه به هزار تن آمونیاک و هزار تن متانول از سال ۱۹۸۵ در بحرین شروع به کارکرده است. این مجتمع متعلق به صنایع پتروشیمی خلیجفارس است که سال ۱۹۸۰ توسط کشورهای عربستان سعودی، بحرین و کویت بهطور مشترک در بحرین تشکیل شد. اولین کارخانه تولید کود شیمیایی برای تولید آمونیاک و سولفات در سال ۱۹۶۶ با ظرفیت ۵۵۰ تن در روز در کویت مورد بهرهبرداری قرار گرفت و هماکنون ظرفیت تولید آن به ۹۵۰ تن در روز افزایشیافته است.
,پس از انقلاب اسلامی و پایان جنگ صنایع پتروشیمی در ایران موردتوجه قرار گرفت و پیشرفتهای خوبی درراه تولید آن بهدستآمده است. این صنایع بهطور عمده در کنار خلیجفارس مانند صنایع پتروشیمی آبادان، خارک و شیراز استقراریافته است. منابع پتروشیمی اراک نیز که یکی از بزرگترین مجتمعهای پتروشیمی ایران است بهتازگی راهاندازی شده است. مجتمع شیمیایی رازی تولیدکننده کودهای شیمیایی ازت، فسفاته و گوگرد بوده است و شرکتهای سهامی پتروشیمی ایران – نیپون به تولید مواد نرمکننده پلاستیک مشغول است. کارخانه پولیکا تولیدکننده لولههای خشک پیویسی، اتصالات لوله و ترکیبات نرم موردنیاز کابل سازی و مجتمع پتروشیمی آبادان ورای خط تولید پیویسی و مجتمع شیراز دارای خط تولید کود شیمیایی، کربنات و بیکربنات دو سود است.
,ب. منابع معدنی: بیش از ۱۵۰ نوع آبزی از خلیجفارس صید میشود و اقتصاد عمده شهرها و روستاهای ساحلی آن وابسته به صید شیلات است. خلیجفارس ازنظر معادن نیز بسیار غنی بوده و میتوان به موارد زیر در قالب سهم کشورهای حاشیه خلیجفارس از معادن آن اشاره کرد:
,عربستان سعودی: طلا، نقره، آهن، مس، نمک، منگنز، سولفور، سرب و سنگ گچ.
,ایران: زغالسنگ، مس، سنگآهن، سرب، روی، کرومیت، منگنز، سنگ تزئینی، سنگ لاشه ساختمانی، سنگآهک، کالوئن و خاک نسوز، نیتونیت، دولومیت، باریت، فلورین، سولفات سدیم، فلدسپات، نمک، سیلیس، کوراتزیت، پوکله معدنی، تلک و سنگ کچ.
,عمان: مرمر، پنبه کوهی، کرم و مس.
,امارات متحده عربی: مس.
,عراق: آهن، نقره، سرب، زغال.
,قطر: آهک و خاک رس.
,ج. تجارت: مدارک مربوط به تاریخ دریانوردی در آبهای جهان نشان میدهد که خلیجفارس از زمانهای قدیم موردتوجه اقوام و ملتهای مختلف بوده، همواره بهعنوان یکی از باارزشترین آبراههای تجاری جهان از آن استفادهشده است. این اهمیت هرچند در طول زمان متفاوت بوده، ولی درواقع، از محدوده معینی خارج نشده است. مهمتری اهمیت خلیجفارس موقعیت جغرافیایی خاص آن است که ازنظر نظامی و تجارتی در طول تاریخ موردتوجه دولتها بوده است. اهمیت دیگر خلیجفارس به ارزشهای اقتصادی آن برمیگردد. وجود منابع غنی معدنی و غذایی در آبها و کشورهای حاشیه آن به این منطقه اهمیت بسیار بخشیده است.
,بندرهای خلیجفارس و دریای عمان، قرنهای متمادی دارای اهمیت و اعتباری ویژهای در بازرگانی دریایی و مبادلات تجاری دنیا قدیم بوده، هماکنون نیز بعضی از آنها، اهمیت خود را حفظ کرد و نقش مهمی را در حملونقل دریایی خلیجفارس ایفا میکنند.
,مجتمع بندری شهید رجایی ایران، یکی از این بندرهای مهم است. این مجتمع عظیم بندری در بیست کیلومتری غرب بندرعباس، در دامنه کوههای «کشار» و «گچین» قرارگرفته است و ازنظر موقعیت دریایی در دهانه ورودی خلیجفارس واقعشده است. از دیگر بندرهای مهم ایران در منطقه خلیجفارس بندرهای امام خمینی، خارک، آبادان، خرمشهر، بوشهر و چاهبهار را میتوان نام برد.
,بندرهای مهم کشورهای دیگر خلیجفارس عبارت از: بصره، ام القصره و فاو (عراق)، راشد، زاید، مجتمع بندری راءس الخیمه و جَبَل عَلی (امارات متحده عربی)، دوحه و ام سعید (قطر)، ظهران، (عربستان سعودی) و کویت و میناء احمدی (کویت).
,افزایش قیمت نفت از سال ۱۹۷۳ به بعد، قدرت مالی کشورهای تولیدکننده نفت را بالا برد که به دنبال آن، غربیها کوشیدند، کشورهای منطقه خلیج را به مصرفکنندگان خوبی برای کالاهای ساختهشده کشورهای صنعتی تبدیل کنند. از آنوقت بود که منطقه خلیجفارس، محلی مناسب برای گردش دلارهای نفتی و تجارت کالاهای صنعتی و سرمایهای شد. در بخش سرمایهگذاری صنعتی، ایجاد کارخانههای مونتاژ که خود عاملی برای وابستگی به واردات بود به اجرا درآمد.
,سهم شاغلین در تجارت نسبت بهکل جمعیت در بعضی از کشورهای خلیجفارس در سال ۱۹۸۰ بدین شکل بوده است: امارات متحده عربی ۲۱ درصد، کویت ۱۹ درصد و عربستان سعودی ۱۶٫۵ درصد شاغلین در بخش تجارت فعالیت داشتهاند.
,موقعیت ژئوپلیتیکی برتر خلیجفارس: جایگاه و نقش استراتژیک خاورمیانه را با توجه به گفتههای «بوردیس فون لوهازن»، ژنرال بازنشسته ارتش اتریش، بهتر میتوان درک کرد. او اعتقاد دارد که خاورمیانه مرکز دنیای قدیم است. مرکزی که در دل آن، منطقه خلیجفارس قرار دارد و بهمنزله «نقطه مرکزی مرکز» شناخته میشود.
,در این منطقه فقط مسئله نفت نیست که حائز اهمیت است، بلکه اگر به اطلس جهانی نگاهی داشته باشیم، متوجه میشویم که در هیچ جای دیگر، اقیانوسها تا بدین حد در آفریقا و اوراسیا رخنه نکردهاند، اقیانوس هند با دو بازوی خود در دو منطقه «دریای سرخ و خلیجفارس» و همچنین اقیانوس اطلس از راه «مدیترانه و دریای سیاه» در این منطقه رسوخ کردهاند. میان دو اقیانوس که به یک اندازه از سواحل آفریقا و آسیا فاصلهدارند، سرزمین باستانی آور در مصب رودخانههای دجله و فرات قرارگرفته است.
,این منطقه که همان «نقطه مرکزی مرکز» را تشکیل میدهد و بدان اشاره کردیم، از هر جهت حساسترین نقطه دنیای قدیم است. هرگونه آشفتگی که بر اثر عوامل بیرونی در این منطقه پدید آید، پیامدهایی برای دو قاره اروپا و آفریقا خواهد داشت. یعنی تحولاتی که در این منطقه ایجاد میشود مانند سنگی است که در دریاچه میافتد و ما امواج آن را در تمام سطح دریاچه شاهد هستیم.
,از آن هنگام که آمریکاییها بهزور ناوهای جنگی خود در سال ۱۸۴۵ بندرهای ژاپن را گشودند، سیاست ایالاتمتحده بر این پایه بوده که سرپلهایی در سواحل دنیای قدیم ایجاد کند. به همین دلیل آنها در سال ۱۸۹۸ به فیلیپین، در سال ۱۹۴۵ به ژاپن و آنگاه به کره جنوبی و ویتنام نفوذ کردند. البته این سرپلها معمولاً سرزمینهایی را دربر میگرفت که دارای سطح بالائی از توسعه بود، لیکن این نواحی همواره در کنارههای اوراسیا قرار داشت.
,کنارههای اقیانوس هند و خلیجفارس دقیقاً در این منطقه حساس یعنی در محل تلاقی محورهای بزرگ ارتباطی زمینی، که خاور دور را به آفریقا و اروپا و هند متصل میسازد، قرار دارد. در کرانههای خلیجفارس، جهان اسلام به دونیمه تقسیم میشود، نیمه غربی که به سمت باختر تا اقیانوس اطلس گسترشیافته و نیمه هند و ایرانی که از کوهستانهای ایران شروع میشود و با گذر از پاکستان و بنگلادش تا اندونزی و فیلیپین پیش میرود.
,بنابراین، هر قدرتی که در اینجا استقرار یابد، بهصرف همین واقعیت، میتواند نهتنها پشتیبان یا تهدیدی همهجانبه برای کشورهای خاورمیانه، بلکه در ورای آن خطری برای اروپا، شبهقاره هند و آفریقا به شمار آید. وانگهی، چنین امری میتواند پیشطرح تکوین جبهه سومی را در برابر قدرت نظامی روسیه تشکیل دهد و خطوط جبهه کشور ایالاتمتحده آمریکا را که در ترکیه است، در برابر روسیه تقویت کند و بر کشورهای مصر، سوریه، ایران و نیز اروپا و ژاپن- عمدتاً از طریق نفت- فشار وارد سازد.
,با توجه به اینکه بین ۷ ماده معدنی ۷۰% انرژی در قرن ۲۱ از نفت تأمین میشود و همانطور که هماکنون و در آیندهای نزدیک میبینیم در این دوره کشورهای قدرتمند بهجای توجه محض به جغرافیای سیاسی، عمدتاً به جغرافیای سیاسی روی آورده و سعی میکنند به مناطق حساس جهان بهجای توجهات سیاسی- نظامی، نگرشی سیاسی- اقتصادی داشته باشند.
,برای اینکه انرژی از محل تولید صحیح و سالم به محل مصرف برسد تأمین امنیت این منطقه بسیار حائز اهمیت است. این امنیت معمولاً تحمیلی است، همانطور که در سالهای اخیر شاهد برقراری آن در خاور نزدیک به بهانههای مختلف توسط ابرقدرتها بودهایم. آنها سعی بر این دارند که این امنیت را به نفع خودشان یعنی صدور نفت باقیمت بسیار ارزان و بدون وجود مانع بر سر راه صدور آن بهطور مداوم و پیدرپی ایجاد کنند، که این برای کشورهای دارنده نفت زیاد خوشایند نبوده و همین امر است که در قرن ۲۱ ما شاهد نزاعهای فراوان بین دارندگان انرژی و ابرقدرتها هستیم.
,با اینکه حوزه خلیجفارس هنوز بزرگترین منبع انرژی را در خود جای داده است لیکن با گشایش حوزه بزرگ خزر بر روی جهان، از اتکای انحصاری بسیاری از کشورهای مصرفکننده عمده انرژی به نفت خلیجفارس کاسته شد، که این امر برای کشورهای مصرفکننده بسیار جدی خواهد بود. ولی نکته مهم این است که ذخایر نفت و گاز خزر محصور در خشکی بوده و به عبارتی کشورهای تولیدکنندگان انرژی در اطراف دریای خزر از بازارهای مصرفشان به لحاظ جغرافیایی جدا افتادهاند.
,در گذشته تنها راه انتقال نفت حوزه خزر، خطوط لولهای بود که از روسیه عبور میکرد که با فروپاشی شوروی سابق، انتقال انرژی در کشورهای تازه استقلالیافته با توجه به عدم تمایل آنها به وابستگی به روسیه شکل حادی را به خود گرفته است و آنها سعی در ایجاد مسیری برای عبور و رسیدن به دریاهای آزاد رادارند.
,اینکه کدام مسیر بهتر است و چه کشوری شرایط مساعدتری را برای عبور لولههای نفتی دارد، در این دوره از زمان مسئلهای بسیار مهم و حیاتی است، بهطوریکه اصطلاح سیاست خط لوله و دیپلماسی خطوط انتقال و ایجاد نقشهای به نام نقشه لولههای نفتی، اصطلاحی رایج در ادبیات سیاسی شده است.
,با به وجود آمدن جمهوریهای تازه استقلالیافته آسیای مرکزی و قفقاز، این حدس در میان عدهای به وجود آمد که ایران اهمیت گذشته خود را به دلیل عقب کشیده شدن مرزهای شوروی سابق از دست داده، ولی برخی دیگر یک پیشبینی بسیار متفاوت را دارند و آن این است که با استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، دامنه ژئوپولتیک ایران در شمال گسترش پیداکرده و قرار گرفتن بین دو منطقه نفتخیز خزر- آسیای مرکزی و خلیجفارس و مسئله انتقال انرژی، اهمیت ایران را دوچندان کرده است، بهطوریکه نادیده گرفتن این کشور در نظام آینده جهانی امری غیرممکن خواهد بود و اینجاست که به یاد زمانی میافتیم که ایران دارای موقعیت گذرگاهی (جاده ابریشم و ادویه) بود و این موقعیت تأثیرات فراوانی را در امنیت داخلی و خارجی ایران ایجاد میکرده است.
,وجود این موقعیت گذرگاهی، که به گفته بسیاری از کارشناسان، ارزانترین، کوتاهترین و مناسبترین مسیر برای انتقال منابع انرژی حوزه دریای خزر است و قرار گرفتن در نقطهای نفتخیز و بسیار حساس از خلیجفارس در خاورمیانه با همان موضوع قابلتوجه مرکز و همچنین داشتن ۷/۸۹ میلیارد بشکه ذخیره نفتی، که جزء بزرگترین حوزههای ذخایر اثباتشده دنیا است و افزودن حداقل ۱۲% سهم گاز جهان و توجه و تأکید به این نکته که اکنون در عصر جهانیشدن که پایه اقتصاد جهانی بر محور انرژی میگردد، هر کشوری که دارای نفت باشد یا در مسیر عبور لولههای نفتی باشد دارای مقام ویژهای در عرصه سیاست و اقتصاد جهانی است، همه این موضوعات عواملی هستند که تأثیر عمدهای بر امنیت جمهوری اسلامی ایران میتوانند داشته باشند.
,با تبدیلشدن ایران به گذرگاه انرژی حوزه دریای خزر و پیامدهای سیاسی و اقتصادی که از این بابت نصیب ایران میشود، میتوان جایگاه ایران را بهعنوان یک قدرت منطقهای ثبت کرده و حتی آن را به یک قدرت فرا منطقهای تبدیل کرد.
,در ایران با همه تلاشهایی که بعد از انقلاب در جهت کم کردن وابستگی کشور به اقتصاد نفتی برای ایجاد امنیت سیاسی و اقتصادی صورت گرفته، هنوز انرژی حرف اول را زده و تمام ارکان اقتصادی- سیاسی و حتی امنیتی کشور بهنوعی وابسته به نفت هستند.
,متأسفانه با ذکر این نکته که حدود ۸۰% درآمدهای ارزی و ۴۰% عایدات دولت ایران از محل درآمدهای نفتی تأمین میشود و این وابستگی شدید باعث شده که ثبات اقتصادی – سیاسی کشور دچار چالش گردد و با مقوله انرژی پیوندی عمیق بخورد.
,اگر به ریشهها و دلایل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بنگریم متوجه خواهیم شد که حتی مشروعیت سیاسی حاکمان و شکست حکومتها با مقوله انرژی پیوند خورده و این امر به ما گوشزد میکند که در جهت ثبات اقتصادی و سیاسی و امنیتی باید تلاش شود و از وابستگی نفت کاسته و به درآمدهای باثباتتری رویآوریم. با توجه به مطالب ذکرشده، چنین برداشت میشود نفت که میبایست صرفاً یک مقوله اقتصادی باشد، چگونه بهعنوان ابزار و اهرم فشار درآمده و از سیاسیترین موضوعات شناخته شود. چنانچه کوچکترین تغییر و تحولات انرژی در دنیا بهجای درج در صفحات اقتصادی، در صفحات سیاسی روزنامهها با تیتر درشت عنوان میگردد.
,بههرحال در این دوره، تحولات و دگرگونیها شرایط جدیدی را در نظامهای بینالمللی ایجاد کرده که از آن بهعنوان «دوران گذار» یاد میکنند، یعنی دورانی که هیچ ثبات و دوامی در روابط بین دولتها و عرصه بینالمللی وجود ندارد.
,بنابراین، برای دور ماندن از این تهدیدات و چالشهای بینالمللی و ایجاد آمادگی برای ورود به بازارهای جهانی قرن بیستویک، درک شرایط به وجود آمده در عرصه بینالمللی و پیشبینی تحولات آن و همچنین استفاده مطلوب از انرژی چه در جهت استخراج و چه در جهت انتقال آن، امری انکارناپذیر است، تا بر اساس آن، با در نظر گرفتن امکانات جغرافیایی و توانائیهای بالقوه سیاسی- نظامی، اقتصادی و انسانی ایران که داشتن منابع غنی انرژی در رأس آنها قرار میگیرد، برنامهریزی دقیق و اصولی برای آمادگی پذیرفتن نقش و مسئولیت در نظام سیاسی آینده صورت گیرد، بهطوری که کمترین تهدیدات متوجه منافع ملی گشته و سود عادلانهای از مشارکت در سیستم بینالمللی نصیب ایران گردد و زمینه ثبات اقتصادی و بدین ترتیب ثبات سیاسی و امنیتی را برای کشور فراهم سازد.
,* نیما سعیدی اقدام
,انتهای پیام/
]