به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ «خورشید در بریتانیا هرگز غروب نمیکند!» این جمله را اغلب ایرانیان به یاد دارند. انگلیس بزرگترین استعمارگر تاریخ شاید آن روز که مدعی میشد آفتاب هرگز در امپراطوریش غروب نمیکند؛ تصور نمیکرد نیروی دریایی ایران به ناو جنگیش دستور بدهد. حتی فکرش را هم نمیکرد که مردم دنیا شاهد اخطار نیروی نظامی ایران به ناو جنگی انگلیس باشند که جان خود را به خطر نیندازید. البته این حرف امروز و دیروز نیست؛ بلکه با به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ قدرتهایی مانند آمریکا، انگلیس و شوروی از کشور عزیزمان رخت بر بستند و مدتها در یک آرزوی دست نیافتنی، منتظر ماندند تا ایرانیها به سوی آنها دست التماس و کمک خواهی دراز کنند، اما آنچه را که نظارهگر بودند افول کشور خودشان در برابر رشد اقتدار و قدرت ایران بود. پس از اینکه تصاویر مقتدرانه توقیف نفتکش انگلیسی در فضای رسانهای منتشر شد؛ بسیار افراد اهل فن درخواست ساخت فیلمی از این واقعه را ارائه دادند. درخواستی که بلافاصله در فضایمجازی دست به دست شد و سوژه برخی کاربران فضای مجازی نیز شد و واکنشهای منفی را نیز از سمت افراد معلوم الحال به همراه داشت.
صنعت سینما و فیلم سازی در هر کشوری ابزاری برای بازگویی تاریخ، اهداف سیاسی و نشان دادن قدرت نظامی و علمی حکومت آن کشور است و بر همین اساس شرکتهای بزرگی همچون، برادران وارنر (Warner bros)، والت دیزنی (Walt Disney)، پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures)، یونیورسال پیکچرز (Universal Pictures) و سونی پیکچرز (Sony Pictures) تشکیل شده است. اما این موضوع در ایران به گونه دیگر متجلی شده است و به نظر میرسد نه تنها فعالیت صنعت سیما ایران در راستا تامین منافع حکومت و پیشبرد اهداف کشور نیست بلکه در مواقعی نیز علیه منافع کشور موضع گیریهای متعددی میشود و گویا ما از قدرت فیلم و سینما غافل مانده ایم و هیچ هدف و برنامه برای آن نداریم.
,
این در حالی است که سینمای ما متاسفانه هرگاه که خواسته در خدمت حکومت یا منافع ملی باشد، به سفارشی بودن و وابستگی متهم شده است؛ این بُعد قضیه را نمیتوانیم به سلیقه و پسند مردم یا مخاطب عام سینما نسبت دهیم، چرا که مردم نشان داده اند فیلم خوب میخواهند و مایلند یک واقعه تاریخی-سیاسی قابل فهم با ژانرهای متفاوت ببینند و حس غرور ملی در آنها زنده شود. در نتیجه میتوان گفت که این نگاه سفارشی یا حکومتی خواندن فیلمها از جانب عدهای خاص به وجود آمده است که منافعشان با ساختن چنین فیلمهایی به خطر میافتد و یا از جانب استعمارگر پیر مورد شماتت یا غضب قرار میگیرند.
,
در بررسی آثاری که با درخواست و سرمایه گذاری سفارت خانههای خارجی ساخته شده است آنچه پرواضح است اینکه هیچگاه جامعه سینمای ایران این افراد را متهم به سفارشی سازی نمیکنند، اما کافی است که در ایران فیلمی متناسب با فرهنگ و آرمانهای ملی ایران ساخته شود. نگاهی سطحی نگرانه به این موضوع نشان میدهد که این اتفاقها نمیتواند بدون برنامه و نقشه قبلی باشد؛ این فیلمسازان در خاک ایران بزرگ شده اند و با شرایط و امکانات این مرز و بوم توانسته اند رشد کنند و به شهرت و قدرتی برسند، اما اکنون شاهد هستیم که در کمال ناباوری دست در دست رقیب خود گذاشته اند و سعی بر نابودی مملکت خویش دارند.
سینمای ایران ابتدا به مردم و سپس به تاریخ ایران، فیلمهای زیادی بدهکار است که دست به روشنگری بزند و سندهای تاریخی را از زیر خروارها خاک بیرون بکشد و نشان دهد چه کسانی و چه کشورها و چه قدرتهایی در طول تاریخ ایران دست به کشتارهای بی رحمانه زده اند واین انزوای تاریخی را رقم زده اند؛ باید نشان دهد که چگونه این خاک از دست استعمار پیر و امثال آن رهایی یافت و امروز خود به پرچم دار ایستادگی و مقاومت مبدل شده است.
در طول این سالها تعداد فیلم و آثاری که به این مقوله پرداخته اند متاسفانه زیاد نیست و شاید بتوان انها را با انگشتان دست مرور کرد، اما هربار که چنین اثری تولید شده شاهد هجمههای بسیاری از جانب عوامل داخلی استعمار بوده ایم، فضای کنونی سینما به گونهای رقم خورده که هنرمندان ضدنظام تشویق و هنرمندان که حرفی در جهت منافع کشور بر زبان میآورند تقبیح میشوند. به طور نمونه اخیرا فاطمه معتمد آریا که بیش از ۸۰ اثر سینمایی و نمایشی پس از انقلاب اسلامی ساخته است در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر در سخنانی مدعی شد چهل سال است که او را متوقف کردهاند؛ جالبتر اینکه از اوهم در جشنواره فیلم فجر و هم در جشنواره تئاتر فجر تجلیل شد و نکته قابل تاملتر اینکه پس از این حواشی معتمد آریا رئیس انجمن بازیگران سینما هم شد. اما هر هنرمندی که در آثار ضد امپریالیستی حضور داشته تا مدتها از جانب دستهای پنهان و قدرتهای پشت پرده سینما مورد غضب قرار گرفته و پی بیکاری را بر تن خود میمالد.
,
,
,
از این موارد هنرمندانی که به طرق مختلف تهدید شده اند و یا به گوشه رینگ رانده شده اند، کم نیستند و این مایه امیدواری است که غالب هنرمندان ما عرق میهن پرستی و وفاداری به خاک خود را در وجود دارند، اما باید چارهای اندیشید و این تریبون پرمخاطب و قدرتمند را به دست اهلش رساند، سینما آینه تمام قد جامعه است و باید آن را جدی گرفت در غیر این صورت همین آینه، جام زهری میشود که ما باید سر بکشیم و به راحتی هرچه تمامتر بستری را برای دشمنان این سرزمین فراهم میسازیم تا به ما ضربه بزنند.
,
در پایان باید یادآور شد که سینمای ما بیشتر از این که ابزاری برای نمایش قدرت و عزت ایران و ایرانی باشد، وسیلهای برای اعمال نفوذ غربیها علی الخصوص انگلیس به داخل کشورمان شده است، همچنین هر فرهنگ و تفکری که استعمار پیر میخواهد را به خورد مردم میدهد تا در روح و جانشان اثر گذارد.
,