به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سبلانما، بازارچه مرزی اردبیلیها شلوغ و پررونقتر از همیشه به نظر میرسد. بازارچهای که تا قبل از این، شهرتش به فروش کت و شلوار و پارچههایی بود که از ترکیه میآمد و این اواخر پر شده بود از خرت و پرتهای چینی. اردبیلیها میگویند حجم بالای قاچاق پارچه و پوشاک به ایران باعث شده که بیله سوار و کت و شلوارهایش کمتر از گذشته به چشم بیاید و حالا کمتر کسی از آن سمت مملکت، برای خریدن کت و شلوار به بیله سوار میآید.
در عوض این روزها ارزش ریال در مقابل دیگر ارزها پایین آمده و بیله سواریها به جای اینکه چشم به راه تک و توک مسافران ایرانیشان باشند، مشغول چرتکه انداختن برای سیل مسافرانشان از باکو، گنجه، گوی چای، حاجی قبول و بیلقان و سایر شهرهای جمهوری آذربایجان هستند.
این روزهایی که «منات» دوهزار و چندصد تومانی سابق باکوییها به اندازه ٧هزار و ٢٠٠ تومان پول ما ارزش پیدا کرده و نان بیلهسواریها و اردبیلیها را به روغن انداخته است که نوش جانشان.
اردبیلیها میگویند مردم جمهوری آذربایجان نهتنها برای دکتر و دوا و درمان و عملهای زیباییشان راهی مطبها و بیمارستانهای اردبیل شدهاند، بلکه گاهی گوشت کباب و سبزی تازه غذایشان را هم از ایران میخرند و با خودشان میبرند.
,
,
,
خارجیها کشاورزان را از شر دلالان نجات دادند
اگر زنهایشان بلوز و دامن نپوشیده بودند، به سختی میتوانستی تشخیص دهی که از آن طرف مرز آمدهاند و با این اشتهای سیریناپذیر خرید میکنند. هرچیزی که به دستشان میرسد، میخرند و در صندوق عقب خودروهایشان میریزند. از ادویه و رب گوجهفرنگی و بیسکویت گرفته تا میوه و حتی سبزی خوردن. اهالی بیلهسوار میگویند مردم باکو جعفری، گشنیز، ترب و ریحان را در غذاهایشان سرو میکنند و به همین دلیل گاهی این سبزیجات را از کشاورزان ایرانی آن سمت مرز میخرند.
البته کشاورزها هم از این ماجرا ناراضی نیستند و میگویند به جای اینکه یک کیلوگرم سبزی را به ایرانیها هزار تومان بفروشند، به آذربایجانیها یک منات میفروشند و حالا ارزش یک منات به پول ما چیزی حدود ٧ تا ٨ هزار تومان است.
قیمت یک کیلوگرم گوشت قرمز در جمهوری آذربایجان چیزی حدود ٨ تا ٩ منات است. درواقع آنها به پول ایران چیزی حدود ٦٥ تا ٧٠هزار تومان برای خرید یک کیلوگرم گوشت قرمز هزینه میکنند. گلهداران اردبیلی میگویند به جای اینکه یک گوسفند زنده را کیلویی ٢٠ تا ٢٥هزار تومان به دلالان ایرانی بفروشند، آن را به دو برابر قیمت هم که به مردم جمهوری آذربایجان بفروشند، هم آنها سود کردهاند و هم گلهداران ایرانی و البته بیکلاه میماند سر مصرفکنندگان داخلی.
بیلهسواریها میگویند از شر دلالها راحت شدهاند. دلالهایی که محصول را سر شاخه و موقع جوانه زدن از کشاورزان تهیدست مفت میخرند و به چند برابر قیمت به بازار شهریها میفرستند. بیلهسواریها نمیدانند که همین کسب و کار چطور قیمت نیازهای داخلی را بالا میبرد.
,
,
,
,
بازار داغ اجاره مزرعه
,
بیشتر کالاهایی که مردم جمهوری آذربایجان از ایرانیها میخرند مواد غذایی و محصولات کشاورزی است و همین مسأله بازار اجاره زمین در اردبیل را داغ کرده است.
زمینهای اردبیل روزگاری به دلیل منابع پر و پیمان آبهای زیرزمینی و خاک خوب مشتریان زیادی داشت. آب و هوای اردبیل خزری است و کشاورزان میگویند خاک سه لایه دارد. منظورشان از خاک سه لایه را اینگونه توضیح میدهند که غنای خاک آنقدر زیاد است که پس از برداشت محصول اول، زمین تا دو نوبت دیگر قابلیت کشت دارد. کشاورزان به دوردست اشاره میکنند. جایی که لندکروز و خودروهای شاسی بلند آفرود سرزمینهای کشاورزی پارک کردهاند. میگویند آنها مالکان پولدار مزارع هستند و سالهاست که دیگر خودشان کشاورزی نمیکنند. میپرسم زمینها را چقدر اجاره میدهند؟ جواب میدهند بستگی به متراژ دارد و یک هکتار زمین که دیم نباشد و به آب دسترسی داشته باشد، یکمیلیارد تومان اجاره سالانهاش میشود. کشاورزی که خود را اسماعیل کندی معرفی میکند، به «شهروند» میگوید: «آنها هر کدامشان معمولا ٥٠-٤٠ هکتار زمین دارند. اگر سود بانکی اجاره زمینها را در نظر بگیرید، متوجه میشوید که از اجاره زمینها چه درآمد بالایی نصیبشان میشود.»
او میگوید که کشاورزی همهاش ریسک است و هر باد و بارانی خسارت سنگین به بار میآورد. با این حال کشاورزانی که زمین ندارند، راهی جز این نمیشناسند. هر کدام قواره کوچکی زمین اجاره میکنند و مشغول به کار میشوند.
,
,
کبابیهایی که دامدارند!
اینجایی که من هستم، گوش راست گربه ایران است و درست وقتی که گرما امان تهرانیها را بریده، هوا آنقدر خنک و مطبوع است که در کمتر خانه و مغازهای کولر روشن میشود. در پارسآباد مغان و بیلهسوار تا چشم کار میکند کشتزارهای سبز و خرم میبینی و گاوهایی که در کرتها میچرند. جلوی دیوار کوتاه باغهای میوه جعبه هلو و سیب و گیلاس چیده شده است و زنبورداران با یونیفرمهای زرد و خاکستری، کندوهای عسل را چک میکنند.
حالا فصل برداشت عدس است و کشاورزان بیلهسوار سخت در مزارع مشغولند. اردبیلیها رکورددار تولید عدس در ایران هستند و چیزی حدود یک سوم عدسی که در ایران تولید میشود، در مزارع آنها به عمل میآید.
در بیلهسوار و سرعین تا دلت بخواهد کبابی وجود دارد. کباب ارزان و در عین حال مرغوب و خوشمزه...گوشت در تهران گران است و همین مسأله قیمت هر سیخ کباب خوب را به ٣٥ تا ٤٠هزار تومان رسانده است. در سرعین اما، یک سیخ کباب گوسفندی خالص و خوب فقط ٢٥هزار تومان قیمت دارد. محلیها میگویند علتش این است که اهالی سرعین به راحتی به دام دسترسی دارند و حتی برخی کبابیها خودشان دام پرورش میدهند.
اینجا به هر مغازهای وارد میشوی معمولا فریمی عکس از علی دایی به دیوارها آویخته است. خودشان می گویند اسطوره فوتبالی اردبیلیها شهرشان را آباد کرده و پاساژ و ساختوسازهایش قیمت ملک آنها را هم بالا برده است!
گوش راست گربه ایران یعنی بیلهسوار، پارسآباد، سرعین و جایی که رود مرزی ارس جاری است، روزگار خوبتر به نظر میرسد. حالا با ریزش ارزش پول، مشتریان پر و پاقرص خارجی از آن سمت مرز میآیند و خریدهایش را از اینجا انجام میدهند. کشاورزها و دامدارها از اینکه مجبور نیستند به دلالها بفروشند، خوشحالند و عشایر منطقه هم این روزها زمینهای ارزان قیمت دیمشان آبی شده است و میتوانند هم محصول بیشتری بکارند و هم آب کافی در اختیار داشته باشند.
اگرچه این شیوه از تجارت برای بازار داخلی هم مشکلات بسیاری به وجود میآورد که نباید نادیده گرفت.
,
,
,
,
,
,
عشایر و آبیاری موبایلی مزرعهشان
آب فراوان اما به اردبیل هم نماند و استان سردسیر شمالی مثل بسیاری از استانهای ایران درگیر تنش آبی شد. استفاده بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی باعث شد که دشت اردبیل با ٦٠٠میلیون مترمکعب کمبود آب مواجه شود. در این میان دوباره بحث مهار رود مرزی ارس سر زبانها افتاد و پرونده یک پروژه قدیمی بازگشایی شد. سد خداآفرین در سال ٥٢ کلنگ خورد و قرار شد ایران و آذربایجان با ایجاد یک سد مشترک هم سیلهای ویرانگر ارس را کنترل کنند و هم آب را مهار کرده و به مزارع کشاورزیشان ببرند.
این اتفاق میتوانست جلوی خروج چیزی حدود ٢٠٠میلیون مترمکعب آب شیرین ارس را از ایران بگیرد؛ آبی که تقریبا معادل یکسوم نیاز دشت تشنه اردبیل است.
حالا این پروژه سالهای دور بالاخره به نتیجه رسیده است و زمانی که به سرعین، پارسآباد و بیلهسوار سر میزنم با کانالهای آب میان زمینهای دیم مواجه میشوم؛ زمینهایی که تا دیروز باردهیشان به دعای باران و سخاوت آسمان وابسته بود.
مالک بخشی از این زمینها عشایر منطقه هستند و حالا که آب را به مزارعشان کانالکشی کردهاند، عشایر به این هم بسنده نکردهاند و تجهیزات مدرن آبیاری را به مزارعشان آوردهاند. آنقدر مدرن که دیگر از دوردست قشلاق و تنها با یک اپلیکیشن موبایلی به شیرهای آب فرمان میدهند که باز شوند و زمینهای تشنه و محصولاتشان را آب دهند!
علیمراد اکبری، معاون آب و خاک وزیر کشاورزی درباره این اتفاق به «شهروند» میگوید که آبیشدن زمینهای دیم عشایر باعث میشود که هم میزان تولید کشاورزیشان تا چند برابر برسد و هم اینکه مصرف آبشان کاهش داشته باشد.
او توضیح میدهد: «آبیاری با این تجهیزات پیشرفته مصرف آب را برای زمینهای کشاورزی بین ٣٠ تا ٤٠درصد کم میکند و همین مسأله بخش قابل توجهی از هزینههای کشاورز را پایین میآورد ضمن آنکه با افزایش تولید محصول درآمد کشاورزان را بالا میبرد.
روزگار در اردبیل کمی خوب است! و مردم میگویند همین که برکت و تندرستی باشد و دل خوش برایشان کافی است.
,
,
,
,
,
,
,
اجاره مزارع در بانکها میخوابد
یک محاسبه ساده درباره سود بانکی اجاره زمینها انجام میدهم. اگر یک هکتار زمین یکمیلیارد تومان اجاره شود و مالکش برای سپرده گذاری آن ٢٠درصد سود بانکی بگیرد، ماهانه چیزی حدود ١٦,٥میلیون تومان سود عایدش میشود.
اگر مالکی ٢٠ هکتار زمین داشته باشد، از اجاره زمین کشاورزیاش چیزی حدود ٣٣٠میلیون تومان در ماه سود بانکی عایدش میشود!
کشاورزان میگویند که کاشت گندم صرف ندارد و دولت هر کیلوگرم گندم را فقط هزار و ٧٠٠ تومان میخرد. آنها اگر بخواهند از یک هکتار زمین چیزی حدود ٥ یا ٦ تن گندم برداشت کنند، چیزی حدود ١٠ میلیون تومان عایدشان میشود که با اجارهای که برای زمین میدهند، این رقمها نمیصرفد.
یک هکتار زمین اما چیزی حدود ٣٠ تا ٤٠ تن سیبزمینی میدهد و کشاورزان هر کیلوگرم سیبزمینی را ٢ تا ٣هزار تومان به دلالان میفروشند. با این حساب اگر آنها به طور متوسط ٣٥ تن سیبزمینی برداشت کنند و با قیمت ٢هزار و ٥٠٠ تومان بفروشند، چیزی حدود ٨٧میلیون تومان به دست میآورند. البته این سود خالص کشاورزان نیست و با احتساب هزینهها اگر درآمد را ٥٠میلیون تومان در نظر بگیریم، باز هم سود بانکی اجاره زمین بیشتر میصرفد؛ چرا که دوره پرورش سیبزمینی چیزی حدود ٣ تا ٤ ماه است و سود ماهانه حدود ١٠ تا ١١میلیون تومان میشود.
,
,
,
,
سود بانکی یا کشت سیبزمینی؟ مسأله این است!
این دو دو تا چهارتاها گر چه کشاورزی در ایران را از توجیه اقتصادی انداخته است اما حالا با ریزش ارزش ریال ورق برگشته است. مردم جمهوری آذربایجان هر کیلوگرم سیبزمینی را چیزی حدود یک منات از کشاورزان ایرانی میخرند. هر منات در حال حاضر حدود ٧هزار و ٢٠٠ تومان به پول ما ارزش دارد و کشاورزان میگویند به جای آنکه سیبزمینیهایشان را به دلالان مفت بفروشند، آن را با دو برابر سود به مردم جمهوری آذربایجان میفروشند؛ درواقع آنها به ازای ٣٥ تن برداشت سیبزمینی از یک هکتار چیزی حدود ٢٥٢میلیون تومان به دست میآورند.اگر سیبزمینیهایشان را به مردم آذربایجان بفروشند، چیزی حدود ٢,٨ برابر درآمد بیشتری دارند تا اینکه محصولشان را به واسطههای داخلی بفروشند و باز هم باید به قیمت سیبزمینی در بازار ایران اشاره کرد که به همین دلایل سر به فلک کشیده است. جالب است که بدانید این درآمد حتی از سود بانکی اجاره زمین هم بیشتر میشود و درواقع ریزش ارزش ریال کشاورزی را سودآور کرده است.
,
انتهای پیام/
]