به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛ بیشک انقلاب اسلامی ایران نقطهی عطفی در تاریخ معاصر بود که منشا شکل گیری خیرشها و بیداریهای اسلامی در منطقه خاورمیانه شد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح قزوین,پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری و هدایت امام خمینی(ره) بزرگ مرد تاریخ شکل گرفت که گویا همانند نام خود عطر و روح الهی را در زندگی مردم ایران جاری ساخت. بیشک رحلت جانسوز این مرد داغ سنگینی بود که بر دل مردم نشست.
,تصمیم گرفتیم به مناسبت رحلت معمار کبیر انقلاب، این مرد خدایی پای صحبتهای مردم بنشینیم و حالوهوای آن روزها را از زبان مردم مینودری بشنویم.
,اولین مخاطب ما یکی از بازاریان قدیمی استان بود که در گفتوگو با خبرنگار سیاسی صبح قزوین؛ درباره خاطرات خود از ایام رحلت امام در سال ۶۸ اظهار کرد: سال ۶۸ حدود ۴۸ سال سن داشتم و در شرکت کار میکردم. روز سیزدهم خرداد پارچهای را به دست گرفتم تا پیش یکی از دوستانم که خیاط بود ببرم. زمانی که پیش او رسیدیم به من گفت که میدانی حال امام خوب نیست؟
,وی افزود: با شنیدن این جمله به قدری حالم دگرگون شد که ناخودآگاه اشکهایم سرازیر شد. دیگر حال و حوصلهای برایم نمانده بود. به خانه برگشتم و تمام شب با چشمان اشکآلود برای امام دعا کردم اما صبح زمانی که رادیو اعلام کرد که ما امام را از دست دادیم دیگر تاب و تحملم را از دست دادم و در عزای امام به گریه نشستم.
,
,
این شهروند قزوینی اذعان کرد: امام برای ما حجت تمام بود. رساله و کتب زیادی از ایشان داشتم و دارم به قدری امام را درک کرده بودم که هضم رحلت ایشان برایم قابل تحمل نبود. با خودم میگفتم که هیچچیز نمیتواند این بار سنگین را از دوشم بردارد.
,وی ابراز کرد: برای جبران بخش کوچکی از زحمات امام راحل در تمام مراسمهای ایشان شرکت میکردم، در آن زمان مرحوم آیتالله باریک بین امام جمعهی شهر بود و الحق والانصاف برای اجرای مراسمهای عزاداری کم نمیگذاشت، مردم هم حق مطلب را ادا میکردند و آنچنان در مراسمها حضور داشتند و عزاداری میکردند که گویی پدر خود را از دست دادهاند.
,اسدی در پایان گفت: آنقدر در غم از دست دادن امام فرو رفته بودم که خانواده و آشنایان هم نمیتوانستند برای تسکین حالم کاری بکنند؛ اما زمانی که خبر رهبری آیتالله خامنهای را شنیدم به یکباره متولد شدم، گویی قلبم آرام گرفت. حس میکردم یک وجود از امام ادارهی جامعه را به عهده گرفتهاست که واقعا هم همینطور بود، نه اینکه بگویم غم از دست دادن امام را فراموش کردم اما میتوانم بگویم با انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر به آینده ولایت و این انقلاب امیدوار شدم.
,در ادامهی گزارش مهمان یکی از بانوان فعال انقلابی شدیم. خانم کریمی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی صبح قزوین؛ از خاطرات ۱۴ خرداد ۶۸ برایمان چنین گفت: روز رحلت امام، خانوادهی همسرم مهمان خانهی ما بودند و خودِ همسرم سرکار بود. درحال آماده کردن صبحانه برای مهمانان بودم که صدای " اِنّا لله و اِنّا الیه راجعون" در گوشم پیچید. بلافاصله پس از شنیدن این صدا جیغ کشیدم و به زمین افتادم.
,وی افزود: پس از شنیدن این خبر همگی حاضر شدیم و بچهها را به همسایه سپردیم و بیرون رفتیم. جمعیت زیادی همانند من از این درد عظیم به خیابان آمده بودند و همگی شیون کنان در غم از دست دادن امام عزاداری میکردند.
,این فعال انقلابی تصریح کرد: در مراسم تشییع جنازه به قدری جمعیت سیاه پوش حضور داشت که تا چشم کار میکرد سیاهی دیده میشد. من تا به حال آن حجم از جمعیت را به چشم ندیده بودم.
,
,
وی افزود: آن زمان من در تهران حضور داشتم از حجم جمعیت نمیتوانم خیلی برایتان شرح دهم چون در ذهن خودم هم نمیگنجید که چنین جمعیتی در خیابان حضور پیدا کند. جمعیت به قدری زیاد بود که مجبور شدند پیکر امام راحل را با هلیکوپتر ببرند و در بهشت زهرا دفن کنند.
,کریمی در پایان ابراز کرد: زمانی که امام خامنهای به عنوان رهبر انتخاب شدند ایشان خیلی جوان بودند. ما انتظار داشتیم یک فرد همسن امام به عنوان رهبر منصوب شوند اما برخلاف تصور ما از جوان بودن ایشان، رهبری بسیار مدبر و با بصیرت عمل کردند و عمل میکنند.
,مخاطب بعدی ما زوجی بودند که برای خرید به بازار آمدهبودند.
,رسول محمدی، این شهروند قزوینی با اشاره به خاطرات رحلت امام اظهار کرد: در آن زمان جوانی ۱۹ ساله بودم و میدیدم که تلویزیون مدام اعلام میکند که حال امام خوب نیست و باید برای سلامتی ایشان دعا کرد. دلهرهی عجیبی به همهی مردم دست دادهبود و همه مضطرابانه برای سلامتی امام دعا میکردند.
,وی افزود: پایگاه بسیج بودم که متوجه شدم امام را از دست دادیم. از حال آن روزهایم نمیتوانم چیزی بگویم چراکه اصلا اوضاع مردم قابل توصیف نبود. به منزل داییام که پدر همسرم میشود، رفتم و این خبر ناگوار را اعلام کردم.
,این شهروند قزوینی بیان کرد: صدای شیون همهی خانه را گرفته بود نتوانستیم تاب بیاوریم به سمت مسجد نبی حرکت کردیم. ازدحام مردم در آن روز قابل وصف نبود؛ البته بیشتر مردم مشتاق بودند تا در تهران حضور پیدا کنند، به همین منظور تعداد زیادی ماشین برای حمل و نقل مردم به تهران در مساجد حاضر شدند.
,وی ادامه داد: زمانی که به تهران رسیدیم متوجه شدیم مردم از تمام استانها برای شرکت در مراسم تشییع حضور پیدا کردند؛ البته حضور مردم سایر استانها هم به تناسب این عزای عظیم در خیابانها و مساجد قابل انکار نبود.
,همسر محمدی در ادامهی صحبتهای وی عنوان کرد: من در آن زمان دانشآموز دبیرستانی بودم. زمانی که از همسرم خبر رحلت امام را شنیدم گویی تمام مصیبت عالم بر شانههای من سنگینی کرد. شاید غم از دست دادن امام به اندازهی غم از دست دادن عزیزان و حتی بیشتر برای ما ناگوار بود.
,وی افزود: بخاطر دارم در آن برهه از زمان من و تمام همکلاسیهایم در مراسماتی که در استان برگزار میشد حاضر میشدیم. حتی یکی از دوستانم که در شهرستان زندگی میکرد به قدری حال بدی داشت که نتوانست تاب بیاورد و با توجه به اینکه وضعیت امکانات امروز مانند گذشته نبود با همان سن کم به تنهایی راهی تهران شد و در مراسم تشییع حضور پیدا کرد.
,این بانوی قزوینی تصریح کرد: غم مردم بخاطر ازدست دادن امام کوچک و بزرگ نمیشناخت. بخاطر دارم دختر ده سالهی همسایهی ما در آن روزها کتابهای شعر امام را تهیه میکرد و مشغول حفظ شدن اشعار امام بود.
,
,
محمدی در ادامهی صحبتهای همسر خود عنوان کرد: البته که این غم و اندوه بخاطر از دست دادن پدر معنوی زمانی کمتر شد که ما متوجه شدیم حضرت آیت الله خامنهای به عنوان رهبر انتخاب شدهاند که این اتفاق همچون آب بر روی آتش حال دل مردم ایران را منقلب کرد و به غم ما تسکین داد.
,همسر وی افزود: انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر به ما نشان داد که رشتهی ولایت گسستنی نیست و همیشه و در هر زمان ادامهدار است و هیچ اتفاق و هیچ چیز نمیتواند این جریان عظیم را از دل مردم و این انقلاب جدا کند.
,محمدی در راستای صحبتهای همسرش گفت: شاید ظاهر جامعه دچار برخی مشکلات و مسائل باشد اما این مردم دارای یک لایهی درونی اصلی هستند که در مواقع خاص، ذات درونی خود را که حاکی از ولایتپذیری است نمایان میکنند.
,وی در پایان ابراز کرد: چه کسی فکر میکرد که مردم با ظواهر مختلف در مراسم تشییع سردار سلیمانی سنگ تمام بگذارند یا برای حمایت از ولی خود از هیچ تلاشی کوتاهی نکنند. همهی اینها نشان میدهد مردم ما در اصل و باطن مسئلهی ولایت را پذیرفتهاند و در هر زمان که لازم باشد پای ولایت از جان خود هم میگذرند.
,در ادامه تصمیم گرفتیم به سراغ نسل جوانی برویم که با وجود اینکه زمان انقلاب و رحلت امام را درک نکردند اما با تمام وجود پای آرمانهای امام ایستادهاند. حدیثه لطفی بانوی ۲۱ ساله قزوینی در ادامهی گزارش مهمان گفتوگوی ما شد.
,لطفی در خصوص شاخصههای رفتاری امام راحل اظهار کرد: با توجه به اینکه در زمان انقلاب و رحلت امام حضور نداشتم اما آنچه که از امام در تصاویر، کلیپها و کتابها دیدم و شنیدم باعث شد تا مجذوب شخصیت امام شوم.
,وی افزود: یکی از ویژگیهای مجذوب کنندهی امام شخصیت خودساختهی ایشان بود که البته معتقدم این خودسازی بیشک از دوران جوانی ایشان نشات گرفته و با گذشت زمان پرورش و تجلی پیدا کردهبود.
,این جوان قزوینی بیان کرد: از دیگر ویژگیهای بارز ایشان که در کتاب و تاریخ بسیار به آن اشاره شده قدرت بیان و تجلی آن در عمل بود. امام خمینی(ره) از مردم دور نبود و درحین سادهزیستی اگر به مردم توصیهای میکرد بیشک خود ایشان اولین مجری توصیههای خود بود.
,وی ادامه داد: تناسب کلام و عمل امام همانند رهبری مردم را به قدری به خود مجذوب کرده بود که ولایت پذیری بیچون و چرا در رفتار و عمل مردم قابل مشاهده بود. همانطور که امروز بیان رهبری حجت مردم است به گفتهی پدرم در آن زمان سخنان رهبر نیز برای مردم حجت تمام بود.
,
,
محمدمهدی صالحی به عنوان دومین مخاطب جوان ما با اشاره به شخصیت امام عنوان کرد: من در زمان رحلت امام حضور نداشتم اما زمانی که پای صحبتهای پدر و مادرم مینشینم متوجه میشوم شخصیت امام یک شخصیت فقط ایرانی نبود چه بسا امام یک شخصیت بینالمللی بود.
,وی افزود: به گفتههای پدرم امام یک کشور را دگرگون کرد و در مسیر انقلاب قرار داد و این حرکت به قدری باصلابت و محکم بود که تاریخ اینچنین انقلاب درونی و بیرونی را به خود ندیده بود.
,صالحی اذعان کرد: پدرم از زمان رحلت امام برایم میگوید که مردم از هر قشری برای تشییع آمده بودند و طوری برای امام عزاداری میکردند که گویا برای پدر یا یک عزیز ازدست رفتهی خود درحال عزاداری هستند. البته با توجه به شنیدههای من این مسئله برایم کاملا قابل درک است که از دستدادن چنین شخصیتی برای مردم تا چه اندازه میتواند تلخ و ناگوار باشد.
,وی در پایان گفت: زمانی که خود باتوجه به شناخت و درکی که از سردار سلیمانی داشتم با شهادت این مرد بزرگ ناراحت شدم؛ بیشک میتوانم حال مردمی را که امام و فرزانهی خود را از دست داده بودند را به خوبی درک کنم.
,پای صحبتهای مردم نشستن و با صحبتهای مردم همدل شدن، چیزی جز بعد روحانی و نورانی امام را به تصویر نمیکشید و آنچه که در این میان حائز اهمیت بود قرارگرفتن جوانان در مسیر امام، آن هم در زمانی بود که هیچ یک از جوانان در آن لحظات حضور نداشتند.
,پای انقلاب بودن و حمایت مردم از انقلاب چیزی جز به حق بودن راه امام و تلاش مجاهدانهی رهبری برای تحقق اهداف امام را نشان نمیدهد و این مسئله به خودی خود بیانگر آن است که این انقلاب و ولایتپذیری مقصد و نتیجهای جز تمدن اسلامی و حضور منجی بشریت ندارد.
,انتهای پیام/
]