به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,,
فتحالفتوح اصلی جنگ چه بود؟
, فتحالفتوح اصلی جنگ چه بود؟, فتحالفتوح اصلی جنگ چه بود؟,محمد صرفی در کیهان نوشت:
, محمد صرفی در کیهان نوشت:, محمد صرفی در کیهان نوشت:,
وقتی پای کوهی ایستاده باشید، بهطور طبیعی نمیتوانید برآورد و درک درستی از عظمت آن داشته باشید. چرا که از فرط نزدیکی، دید شما محدود است. هر چه از کوه دورتر شوید بیشتر و بیشتر عظمت آن را مشاهده و درک میکنید. این مثالی از حجاب معاصرت است. همعصر بودن با موضوعات گاهی خود تبدیل به حجاب میشود. باید زمان بگذرد تا حقیقت و روح وقایع آنگونه که شایسته است، آشکار شود.
,
40 سال از آغاز جنگ تحمیلی و 32 سال از پایان آن میگذرد اما هنوز هم نسبت به آن دچار حجاب معاصرت هستیم. حُسن بزرگ این همعصری با دوران دفاع مقدس دیدن مردان و زنان مجاهدی است که این پدیده بزرگ را رقم زدند. در آیندهای نه چندان دور دیدن و درک یکی از آنان به آرزویی محال تبدیل خواهد شد. اما عیب آن همان حجاب معاصرت است. از فرط نزدیکی به پدیده، بزرگیاش را آنگونه که شایسته است، درک نمیکنیم.
امروز وقتی نام قرارداد ترکمنچای به میان میآید هر ایرانی - فارغ از قومیت و دین و گرایش سیاسی- احساس حقارت و عصبانیت میکند. قراردادی که پس از شکست در جنگ نظامی به ایرانِ آن روز تحمیل شد و بخشهایی از خاک کشور را برای همیشه از آن جدا کرد.
,
اما نام و یاد هشت سال دفاع مقدس برای نسلهای آینده توأم با افتخار و احساس غرور خواهد بود.
ایران در وضعیتی آشفته - که طبیعی اوایل هر انقلابی است- و با دستان خالی مقابل نه تنها رژیم بعثی عراق بلکه در مقابل تمام ابرقدرتهای دنیا ایستاد و مقاومت کرد. ظاهر ماجرا جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران بود اما در واقع جنگی جهانی را تجربه میکردیم. هر دو ابرقدرت بلوک غرب و شرق از صدام حمایت عملی - تسلیحاتی، اطلاعاتی، مالی و تبلیغاتی- میکردند و در پایان جنگ در اردوگاههای اسرای جنگی ما از حدود 40 کشور دنیا اسیر داشتیم!
,
بیشک هنوز بسیاری از ابعاد این جنگ طولانی روشن نشده است، چرا که بخشی از ماجرا در اختیار طرفهای دیگر ماجراست و آنان تمایلی ندارند حمایتهای بیدریغ خود از رژیم بعثی را حالا حالاها فاش کنند.
جنگ گنجی است که باید از ابعاد مختلف آن را کاوید و استخراج کرد. مهمترین عنصر این گنج، عنصر انسانی است. این انسانها بودند که با منش و روش خود این حماسه بزرگ را رقم زدند. کسانی که در عصر حاضر که عصر فایده و لذت و سود بیشتر است، دریچههای جدیدی به روی بشریت گشودند و از جنگ که در تعریف عادی و متداول آن چیزی جز کشتار و خونریزی و به دست آوردن پیروزی مادی یا شکست نبود، ساحتی جدید به نمایش گذاشتند. ساحتی که گوشههایی از آن را شهید سیدمرتضی آوینی به زیبایی در مجموعه بینظیر روایت فتح به تصویر کشید و در تاریخ ثبت کرد.
,
آذرماه سال 60 در پی آزادسازی بستان در عملیات طریقالقدس، حضرت امام(ره) پیام تاملبرانگیزی صادر کردند و فرمودند؛ «اتکاء به مسلسل و تانک و غفلت از خداوند قادر و جنود الهی، انسانها را به ورطۀ هلاکت و فضاحت میکشاند... مردم ایران و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی و غیرنظامی برای حفظ اسلام و کشور اسلامی و رسیدن به لقاءالله دفاع میکنند و فرق است بین این عزیزان و آن گولخوردگان که برای مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجید برخاستهاند.
,
آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخارآفرین است روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادتطلبی این عزیزان که سربازان حقیقی ولیاللهالاعظم ارواحنا فداه هستند میباشند و این است فتحالفتوح. من به ملت ایران و به فرماندهان شجاع قبل از آنکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم، وجود چنین رزمندگانی که از دو جبهه معنوی و صوری و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بیرون آمدهاند، تبریک میگویم.»
چشم ملکوتی حضرت روحالله فراتر از خاک را میبیند و با ژرفاندیشی و ظرافتی بینظیر، فتحالفتوح اصلی و واقعی را وجود چنین رزمندگانی که اغلب آنها جوان بودند، میداند. نسل جوانی که انقلاب اسلامی را رقم زدند و وقتی شیپور جنگ نواخته شد، با دست خالی تا پای جان بر سر آرمانهای خود ایستاد.
,
آنجایی که در طول این چهار دهه بر دشمن غدار غلبه کردیم و شیرینی نصرت را چشیدیم –که بسیار هم بوده است- محصول چنین نگاهی بود و آنجا که به دستانداز افتادهایم و شکستی خوردهایم معلول غفلت از خدا و اتکا به اسباب زمینی بوده است.
,در حالی که ما باید تمام سعی و همت خود را برای کشف و معرفی ساحت ملکوتی و فرامادی جنگ به کار بندیم، دشمن درصدد است روایت جعلی و تحریفی خود از آن دوران را ارائه کرده و بسط دهد. روایتی که از چرایی و زمینه جنگ دست به تحریف و جعل میزند تا نحوه ادامه و پایان و نتیجه آن. این روایت جعلی سعی دارد هشت سال دفاع مقدس را که موجب افتخار و سربلندی همیشه این مردم و سرزمین است، دورانی خالی از عظمت و افتخار جلوه دهد که سیاهی بر سراسر آن سایه افکنده، موجب پشیمانی است و باید از آن عبرت گرفت. مکمل این روایت جعلی از دفاع مقدس، معرفی و تبلیغ فتح الفتوحهای جعلی و قهرمانان قلابی است.
,یکی از وظایف امروز ما مقابله با این جریان تحریفی است و بهترین و موثرترین ابزار در این زمینه هنر است. یکی از جذابترین و پرمخاطبترین ژانرهای ادبی و سینمایی، ادبیات و سینمای جنگ است. هنوز برای دو جنگ جهانی رمان مینویسند و فیلم میسازند. برای جنگهایی که قداستی نداشت و از لطایف انسانی نیز تهی بود. آمریکاییها حتی از این نیز فراتر رفته و دو جنگ متجاوزانه علیه افغانستان و عراق را هم که چیزی جز کشتار مردم بیگناه این دو کشور و شکست خفت بار برای خودشان دستاورد دیگری نداشت، با ابزار هنر چنان انسانی و افتخارآمیز روایت میکنند که 180 درجه با واقعیات تفاوت دارد.
,اما هشت سال جنگ تحمیلی مملو از قداستها و لطافتهاست. رگههایی از طلای ناب در میان خاک و آتش و خون که استخراج آن دل دردمند و دست ظریف هنرمندان را میطلبد. هفته دفاع مقدس فرصتی برای یادآوری آن دوران پرافتخار است. دورانی که فقط تاریخ نیست و به شدت برای وضعیت امروز کشور نیز حرف برای گفتن دارد. چرا که امروز نیز ما دچار جنگی تمام عیاریم و تنها میدان و ابزار آن تغییر کرده است. ماهیت و اهداف آن با جنگ تحمیلی تفاوتی ندارد. با درسهای دوران دفاع مقدس از جنگ امروز نیز میتوان سربلند بیرون آمد و فتحالفتوحهای واقعی آفرید، نه از آن قلابیهایی که با تصمیم کسی آن سوی دنیا دود شده و هوا رود!
,,
,
,
اکنون دیگر کاملا آشکار شده است که بسیاری از اختلافنظرها درباره کم و کیف هشت سال جنگ تحمیلی به جهت رویکردهایی است که بعضا در این حوزه وجود دارد. به این معنا که تعریف متعدد و بسا متناقضی که افراد از این واقعه تاریخی ارائه میدهند منجر به اختلاف نظر در تحلیلها شده است. برخی جنگ ایران و عراق را از این منظر بررسی میکنند که جنگی است همانند دیگر جنگهایی که تاکنون در جهان رخ داده است و برخی دیگر، آن را دفاع در مقابل تهاجم یک دیکتاتور فرصت طلب در یک مقطع تاریخی خاص میدانند.
اما واقعیت آن است که باید صدام و اقدام او را نوک پیکان تقابل با انقلابی دانست که برای نظم جدیدی در جهان ایجاد شده بود. از اینرو است که استفاده از کلمه «دفاع» و تأکید بر آن در یاد کردن از جنگ تحملی و یا تعبیر «جنگ احزاب» توسط امامین انقلاب را شایسته این نام برای هشت سال مقاومت ملت ایران در مقابل نه صدام، بلکه همه دنیای استکباری شرق و غرب میدانیم.
۱-جنگ ۸ ساله ما دفاعی بود یا تهاجمی؟
در مورد قضیه اصل جنگ؛ اولاً این جنگ هشت ساله ملت ایران، یک جنگ دفاعی بود. جنگ دفاعی با جنگ تهاجمی دو فرق عمده در معنا و مضمون دارد؛ یک فرق این است که جنگ تهاجمی، حاکی از خوی تجاوزطلبی است؛ اما جنگ دفاعی فاقد چنین خوی زشتی است. دوم اینکه جنگ دفاعی، محل بروز غیرت و تعصب و وفاداری عمیق انسانها به آرمانهایی است که به آنها پایبند هستند؛ حالا این آرمانها یک زمان عنصری به نام وطن است یا بالاتر از آن؛ یعنی دین، عقیده و اسلام مبنای آن بوده است. در جنگ تهاجمی، چنین عناصری اصلا مطرح نیست. فرض کنید امریکا که به عراق حمله میکند، سرباز امریکایی نمیتواند ادعا کند که این کار را برای عشق به وطن خود انجام میدهد. اما اگر یک عراقی در داخل کشور خود، در مقابل این حمله و این هجوم و حضور نظامی ایستادگی کرد، معنای این ایستادگی، دفاع از وطن، دفاع از هویت ملی و دفاع از ارزشهایی است که به آن پایبند است. جنگ دفاعی و جنگ هجومی، این دو تفاوت اساسی را دارد.
۲-جنگ ما، سرمشق دفاع ملت فلسطین، لبنان و همه آزادگان جهان بود
تلاشی که بسیاری از جریانات برانداز برای القای کلمه جنگ و به طبع آن معنای خونریزی و خشونت میکنند آن است که از تبادر ذهنی مخاطب بهره جسته و حماسه ملت مسلمان ایران را به حاشیه رانده و تصویر زشتی را جایگزین آن کنند. اما برجستهسازی کلمه دفاع توسط رهبر معظم انقلاب به همین منظور اتفاق میافتد و میفرمایند: جنگ ما، جنگ دفاعی بود.
ملت ایران نشان نداد که مایل به تجاوز و تعرض است؛ و ملت ایران نشان داد آنجایی که پای دفاع از هویت ملی و آرمانهای عزیزتر از هویت ملی درمیان است، ایستادگی او، ایستادگى درسآموز است؛ ایستادگى معمولی نیست، ایستادگیای است که میتواند برای ملتهای دیگر، به عنوان الگو و سرمشق به حساب بیاید؛ کما اینکه به حساب آمد؛ هم فلسطینیها به ما گفتند که ما از شما یاد گرفتیم؛ هم لبنانیها در طول این سالها مکرر به ما گفتند که ما از شما یاد گرفتیم. ۲۹ /۷/ ۱۳۸۵
۳-عزت؛ نتیجه دفاع غیرتمندانه جوانان در دفاع مقدس بود
وقتی جنگهای گذشته ایران را با دوران دفاع مقدس مقایسه میکنیم به وضوح برایمان آشکار میشود که قدر و عیار حماسه این هشت سال چقدر است. رهبر معظم انقلاب در همین زمینه میفرمایند: امروز بیش از ۱۵۰ سال و نزدیک به ۲۰۰ سال از قرارداد ننگین ترکمانچای میگذرد. هر ایرانی که آن تاریخ را بخواند، بعد از گذشت نزدیک به دو قرن، در روح خود احساس شرمساری، حقارت و شکست میکند و از خود میپرسد: چطور در حادثهای به آن عظمت، سردمداران کشور قادر نشدند عزم ملی و سرمایههای مادی و معنوی کشور را به کمک هویت ملی این کشور به میدان بیاورند؟! ببینید بر ملت ایران در آن حادثه تلخ چه گذشت، احساس خجلت و احساس سرافکندگی و ذلت میکنید.... چیزی در دل این ملت جوشید که برکات و ارزشش برای امروز و فردای این ملت، از همه چیز بالاتر است، آن، احساس اتکا به نفس، احساس عزت، احساس استقلال، احساس خودباورى ملى عظیم و احساس اعتقاد به این بود. ۶ /۷/ ۱۳۷۹
۴-مقاومت فعال
دفاع مقدس جلوهای آشکار از مقاومت فعال ملت ایران در برابر دشمن بود، زیرا در هشت سال دفاع مقدس، نه تنها برای دفع تجاوز دشمن تلاش شد، بلکه در مقاطعی نیز تا مرحله تنبیه متجاوز نیز پیش رفتیم، به گونهای که رزمندگان ما عملیاتهای متعدد برونمرزی در داخل خاک عراق انجام دادند. به عبارتی، آنچه دشمن را وادار به عقبنشینی و پذیرش شکست کرد، فقط دفع تجاوز نبود، بلکه توانایی وارد کردن ضربه متقابل به دشمن نیز بود. در واقع، نجات کشور در سایهی مقاومتی صورت گرفت منجر به بازدارندگی مؤثر گردید. تجربه حاصل شده از دوران دفاع مقدس نشان میدهد که راهبرد منطقی و صحیح مواجهه با دشمن مستکبر باید در قالب «مقاومت فعال» تعریف شود. یعنی مقاومت در قالبی که ماهیت انفعالی و تدافعی صرف ندارد، بلکه با ابتکار عمل و خلاقیت، به گونهای در مقابل دشمن عمل میکند که تهدید را با تهدید جواب میدهد که اتخاذ این راهبرد، منجر به خنثی کردن ابزارهای دشمن میشود.
همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند دوران هشت ساله دفاع مقدس و ایستادگی در برابر جبهه متحد دشمن، به ملت ایران نشان داد که هزینه ایستادگی و مقاومت به مراتب کمتر از وادادگی و تسلیم است و اگر آن کاری که رزمندگان کردند، آن کاری که خانوادهها کردند، آن کاری که بسیج عمومی ملت کرد، آن کاری که گزارشگران این صحنههای شرف کردند و در مقابل چشم مردم قرار دادند و آن کاری که آن سلسلهجنبان همه این افتخارها کرد؛ نمیبود، تردید نداشته باشید قطعهای از خاک ایران را میگرفتند، بعد با قدری چک و چانه مقداری از آن را پس میدادند و منت هم سر ملت ایران میگذاشتند - البته در طول سالهای متمادی و قطعاً بیش از هشت سالی که جنگ طول کشید این کار را میکردند - بعد ملت ایران هر وقت به آن منطقه از کشور خود مینگریست، احساس حقارت میکرد! ۶ /۷ /۱۳۷۹
اکنون دیگر کاملا آشکار شده است که بسیاری از اختلافنظرها درباره کم و کیف هشت سال جنگ تحمیلی به جهت رویکردهایی است که بعضا در این حوزه وجود دارد. به این معنا که تعریف متعدد و بسا متناقضی که افراد از این واقعه تاریخی ارائه میدهند منجر به اختلاف نظر در تحلیلها شده است. برخی جنگ ایران و عراق را از این منظر بررسی میکنند که جنگی است همانند دیگر جنگهایی که تاکنون در جهان رخ داده است و برخی دیگر، آن را دفاع در مقابل تهاجم یک دیکتاتور فرصت طلب در یک مقطع تاریخی خاص میدانند.
,
اما واقعیت آن است که باید صدام و اقدام او را نوک پیکان تقابل با انقلابی دانست که برای نظم جدیدی در جهان ایجاد شده بود. از اینرو است که استفاده از کلمه «دفاع» و تأکید بر آن در یاد کردن از جنگ تحملی و یا تعبیر «جنگ احزاب» توسط امامین انقلاب را شایسته این نام برای هشت سال مقاومت ملت ایران در مقابل نه صدام، بلکه همه دنیای استکباری شرق و غرب میدانیم.
,
۱-جنگ ۸ ساله ما دفاعی بود یا تهاجمی؟
,
در مورد قضیه اصل جنگ؛ اولاً این جنگ هشت ساله ملت ایران، یک جنگ دفاعی بود. جنگ دفاعی با جنگ تهاجمی دو فرق عمده در معنا و مضمون دارد؛ یک فرق این است که جنگ تهاجمی، حاکی از خوی تجاوزطلبی است؛ اما جنگ دفاعی فاقد چنین خوی زشتی است. دوم اینکه جنگ دفاعی، محل بروز غیرت و تعصب و وفاداری عمیق انسانها به آرمانهایی است که به آنها پایبند هستند؛ حالا این آرمانها یک زمان عنصری به نام وطن است یا بالاتر از آن؛ یعنی دین، عقیده و اسلام مبنای آن بوده است. در جنگ تهاجمی، چنین عناصری اصلا مطرح نیست. فرض کنید امریکا که به عراق حمله میکند، سرباز امریکایی نمیتواند ادعا کند که این کار را برای عشق به وطن خود انجام میدهد. اما اگر یک عراقی در داخل کشور خود، در مقابل این حمله و این هجوم و حضور نظامی ایستادگی کرد، معنای این ایستادگی، دفاع از وطن، دفاع از هویت ملی و دفاع از ارزشهایی است که به آن پایبند است. جنگ دفاعی و جنگ هجومی، این دو تفاوت اساسی را دارد.
,
۲-جنگ ما، سرمشق دفاع ملت فلسطین، لبنان و همه آزادگان جهان بود
,
تلاشی که بسیاری از جریانات برانداز برای القای کلمه جنگ و به طبع آن معنای خونریزی و خشونت میکنند آن است که از تبادر ذهنی مخاطب بهره جسته و حماسه ملت مسلمان ایران را به حاشیه رانده و تصویر زشتی را جایگزین آن کنند. اما برجستهسازی کلمه دفاع توسط رهبر معظم انقلاب به همین منظور اتفاق میافتد و میفرمایند: جنگ ما، جنگ دفاعی بود.
,
ملت ایران نشان نداد که مایل به تجاوز و تعرض است؛ و ملت ایران نشان داد آنجایی که پای دفاع از هویت ملی و آرمانهای عزیزتر از هویت ملی درمیان است، ایستادگی او، ایستادگى درسآموز است؛ ایستادگى معمولی نیست، ایستادگیای است که میتواند برای ملتهای دیگر، به عنوان الگو و سرمشق به حساب بیاید؛ کما اینکه به حساب آمد؛ هم فلسطینیها به ما گفتند که ما از شما یاد گرفتیم؛ هم لبنانیها در طول این سالها مکرر به ما گفتند که ما از شما یاد گرفتیم. ۲۹ /۷/ ۱۳۸۵
,
۳-عزت؛ نتیجه دفاع غیرتمندانه جوانان در دفاع مقدس بود
,
وقتی جنگهای گذشته ایران را با دوران دفاع مقدس مقایسه میکنیم به وضوح برایمان آشکار میشود که قدر و عیار حماسه این هشت سال چقدر است. رهبر معظم انقلاب در همین زمینه میفرمایند: امروز بیش از ۱۵۰ سال و نزدیک به ۲۰۰ سال از قرارداد ننگین ترکمانچای میگذرد. هر ایرانی که آن تاریخ را بخواند، بعد از گذشت نزدیک به دو قرن، در روح خود احساس شرمساری، حقارت و شکست میکند و از خود میپرسد: چطور در حادثهای به آن عظمت، سردمداران کشور قادر نشدند عزم ملی و سرمایههای مادی و معنوی کشور را به کمک هویت ملی این کشور به میدان بیاورند؟! ببینید بر ملت ایران در آن حادثه تلخ چه گذشت، احساس خجلت و احساس سرافکندگی و ذلت میکنید.... چیزی در دل این ملت جوشید که برکات و ارزشش برای امروز و فردای این ملت، از همه چیز بالاتر است، آن، احساس اتکا به نفس، احساس عزت، احساس استقلال، احساس خودباورى ملى عظیم و احساس اعتقاد به این بود. ۶ /۷/ ۱۳۷۹
,
۴-مقاومت فعال
,
دفاع مقدس جلوهای آشکار از مقاومت فعال ملت ایران در برابر دشمن بود، زیرا در هشت سال دفاع مقدس، نه تنها برای دفع تجاوز دشمن تلاش شد، بلکه در مقاطعی نیز تا مرحله تنبیه متجاوز نیز پیش رفتیم، به گونهای که رزمندگان ما عملیاتهای متعدد برونمرزی در داخل خاک عراق انجام دادند. به عبارتی، آنچه دشمن را وادار به عقبنشینی و پذیرش شکست کرد، فقط دفع تجاوز نبود، بلکه توانایی وارد کردن ضربه متقابل به دشمن نیز بود. در واقع، نجات کشور در سایهی مقاومتی صورت گرفت منجر به بازدارندگی مؤثر گردید. تجربه حاصل شده از دوران دفاع مقدس نشان میدهد که راهبرد منطقی و صحیح مواجهه با دشمن مستکبر باید در قالب «مقاومت فعال» تعریف شود. یعنی مقاومت در قالبی که ماهیت انفعالی و تدافعی صرف ندارد، بلکه با ابتکار عمل و خلاقیت، به گونهای در مقابل دشمن عمل میکند که تهدید را با تهدید جواب میدهد که اتخاذ این راهبرد، منجر به خنثی کردن ابزارهای دشمن میشود.
,
همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند دوران هشت ساله دفاع مقدس و ایستادگی در برابر جبهه متحد دشمن، به ملت ایران نشان داد که هزینه ایستادگی و مقاومت به مراتب کمتر از وادادگی و تسلیم است و اگر آن کاری که رزمندگان کردند، آن کاری که خانوادهها کردند، آن کاری که بسیج عمومی ملت کرد، آن کاری که گزارشگران این صحنههای شرف کردند و در مقابل چشم مردم قرار دادند و آن کاری که آن سلسلهجنبان همه این افتخارها کرد؛ نمیبود، تردید نداشته باشید قطعهای از خاک ایران را میگرفتند، بعد با قدری چک و چانه مقداری از آن را پس میدادند و منت هم سر ملت ایران میگذاشتند - البته در طول سالهای متمادی و قطعاً بیش از هشت سالی که جنگ طول کشید این کار را میکردند - بعد ملت ایران هر وقت به آن منطقه از کشور خود مینگریست، احساس حقارت میکرد! ۶ /۷ /۱۳۷۹
,
,
,
40 سال جنگ
, 40 سال جنگ, 40 سال جنگ,رضا دهکی در ابتکار نوشت:
, رضا دهکی در ابتکار نوشت:, رضا دهکی در ابتکار نوشت:,امروز، چهلمین سالروز آغاز جنگ میان ایران و عراق است. روزی که از پس روزها تهدید و اقدامات خصمانه پراکنده، عراق رسما حرکت نظامی به سوی مرزهای ایران را آغاز کرد و آتش جنگی را افروخت که 8 سال ادامه یافت. البته که دامنه آن جنگ، به آن 8 سال محدود نشد و امروز، هنوز، ردپای آن جنگ بر چهره هر دو کشور ایران و عراق دیده میشود. این ردپا، تنها آثار و نشانهای ملموسی اعم از ویرانیهای بازسازی نشده، قبور کشتگان، پا و دستهای جا مانده در میدان جنگ، یاد و فراق جوانان پرپر شده و فرهنگی شکل گرفته حاصل سالهای طولانی جنگ نیست، بلکه عوارض این جنگ و تاثیراتش بر حوزههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تا به امروز کشیده شده است. درواقع اگر نبود این جنگ، شاید بسیاری از رویدادهای پس از آن به گونه دیگری رخ میدادند یا اصلا رخ نمیدادند.
,اگر از یکی دو سال اول پس از انقلاب اسلامی بگذریم، حضور جنگ در ادبیات سیاسی ایران یک حضور دائمی است؛ نه فقط جنگ 8 ساله، که پس از آن در دوران موسوم به سازندگی – که چنان که تا امروز مشهود است، هنوز هم تام و تمام انجام نشده – به گونهای حضور داشت، در دوران اصلاحات به «جنگ نرم» تعبیر شد و از دوران دولتهای نهم و دهم به گونهای ملموس به شکل «جنگ اقتصادی» در آمد. به گونهای کنایهوار، امروز هم رئیسجمهوری از این نکته سخن میگوید که در شرایط جنگی و نه تحریم هستیم. از این منظر، «جنگ» هیچ گاه تمام نشده است.
,جنگ عناصر گوناگونی در خود دارد؛ حمله و آفند، دفاع و پدافند، دشمن، دوست، شکست، پیروزی و ... اما اگر از عناصر خارجی آن بگذریم، نگاه به درون در حوزه جنگ – در هر یک از حوزههای مطرح شده که باشد – بسیار مهم است. درواقع هرچند این که دشمن چه میکند، در میدان جنگ چه رخ میدهد و نتیجه چیست، مهم هستند، اما این که در داخل هم خارج از این تماس مستقیم با جنگ چه میکنیم و چه میشود، اهمیت کمتری ندارد. در شرایطی که غالبا اثرگذاری جنگ بر داخل است که مورد توجه قرار میگیرد، اما نباید فراموش کرد که اول، یک پای جنگ در دفاع از منافع یک جمع – کشور، ملت، ایدئولوژی و ... – قرار دارد و اصلا هدف آن حفظ این منافع به بهترین شکل است و دوم، روندی که در «درون» روی میدهد نیز بر «بیرون» و میدان تعارض با آن هم موثر است.
,ارزیابی دقیق این که سیاستهای درونی ما در این سالهای طولانی جنگی چقدر موفق یا ناموفق بودهاند، کاری دشوار و نیازمند تحقیق و بررسی اصولی است. با این حال مشاهدات نشان میدهد که فارغ از نتایج میدان جنگ و پیروزیها و دشواریها و شکستهایش، در عرصه داخل چندان موفق نبودهایم. قابل انکار نیست که بخشی از این عدم موفقیت، از اثرگذاری جنگها نشات میگیرد، اما در بسیاری موارد میتوان ردپای مدیریت نامناسب داخلی و مجزا از جنگ را در آن دید. این مدیریت بد، در هر عرصهای به گونهای رخ مینماید.
,به عنوان یک مثال ملموس، در سالهای اخیر که تعبیر «جنگ اقتصادی» برای تحریمها و البته فشارهای بیرونی اقتصادی مطرح شده است، کمتر شاهد مقاومسازی، دوراندیشی، اصلاح رویهها و جلوگیری از نامطلوبها در داخل هستیم. فرصتهای بسیاری برای مقاومسازی اقتصادی از دست رفته است، سیاستهای حمایتی از تولید ملی اغلب با فرصتسوزی و سرمایهسوزی به نتیجه مطلوب و قابل دفاع نرسیدهاند، ردپای فساد اقتصادی با ارقام کلان در حوزههای گوناگون دیده میشود، مدیریت بازار کار به درستی انجام نشده، ساختارهای نظام مالی و بانکی همچنان لنگ میزند و زیرساختهایی که باید در طول این مدت ساخته میشد یا ارتقا مییافت چنان از شرایط روز عقب ماندهاند که ناکارآمد جلوه میکنند.
,شاید در نقد این موضوع بتوان تحلیلهای مفصل و طولانی ارائه داد؛ مثلا اینکه سیاستهای مدیریت داخلی بیش از این که بر منفعت عمومی شکل بگیرد، بر منافع دستهای و گروهی شکل گرفته یا این که این سیاستها به جای کلان بودن، از یک سو بر «برهه حساس کنونی» و از سوی دیگر بر نگاه افراد و عملکردشان سوارند و در چنین شرایطی، سرعت و نتایج روی کاغذ و جداول گزارشها، از موثر بودن آنها به طور عینی و توان استمرار و تداوم و پیشرفت آنها میکاهد. با این حال چیزی که مهمتر به نظر میرسد، نتیجه آن است. کمبودهای این مدیریت داخلی تا به امروز، حالا تبدیل به یک کلاف در هم پیچیده و فنرهای فشرده شده است. شرایطی که هر سویش را بگیری، سوی دیگرش در میرود.
,این شرایط درونی، مسلما از نگاه بیرونی دور نیست. به همین دلیل هم هست که اثرگذاری بر آن به عنوان یکی از محورهای جنگ فعلی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. مساله این جاست که آسیبهای آن، موافق و مخالف، خودی و غیرخودی، فرد و حزب و جناح نمیشناسد و دامن همه این «داخل» را میگیرد. اینکه «چه باید کرد» موضوعی مفصل است، اما شاید بتوان این توصیه را کرد که به جای نگاههای جزیینگر و مقطعی، از کمی دورتر نگاه کنند و نگاه کلیتری داشته باشند. فراموش نکنیم که در میان همه فرصتهای سوخته، صبر برای بهبود هم کمتر شده است. درصورتی که این مهم فراموش شود، آن وقت حتی در میان پیروزیهای میدان جنگ، به ناگهان این درون است که از هم میپاشد و آن گاه همه این جنگها و پیروزیها و هزینهها برای هیچ بوده است.
,,
,
اقدام آمریکا که بهاصطلاح خودش چکاندن ماشه قطعنامه 2231 است، فقط یک شکل کاریکاتوری برای آمریکاست. به عبارت سادهتر وقتی که متحدان تاریخی آمریکا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان از آن تبعیت نمیکنند و همچنین سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل، این بیانگر یک نکته کلیدی است که بهصورت شکلی حداقل کسی نمیخواهد با آمریکا همراهی کند یا این قطعنامه تاریخی را بپذیرد که شورایامنیت سازمان ملل خودش قانون مصوب خودش را اصطلاحا نقض بکند.
قطعا اگر سایر اعضای شورای امنیت با آمریکا همراهی میکردند یک افتضاح بینالمللی شکل میگرفت و آنگاه کسی دیگر به نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل و شورای امنیت اعتماد نمیکرد. بنابراین به نظر میرسد سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل خواستند که اعتماد جامعه جهانی را با عدم همراهی جلب کنند. اما در واقعیت چه اتفاق افتاده است؟ آنچه مسلم است بیش از دو سال از تحریم یکجانبه آمریکاییها میگذرد.
اگر تحریم آمریکا از منظر آمریکاییها اثرگذار بود آمریکاییها بهسراغ شورای امنیت نمیرفتند. دوسال مقاومت اقتصاد ایران در مقابل تحریم غول اقتصادی جهان یک مساله را ثابت کرد و آن این است که آمریکا بهتنهایی نمیتواند کار تعیینکنندهای را در جهان انجام دهد. این مطلب به معنی این نیست که اقتصاد ایران ضعیف نشده یا حال اقتصاد ایران خوب هست یا شرایط عادی است بلکه به معنی این است که آمریکا همه خسارتهای یک جنگ کامل را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده ولی نتیجه دلخواه خودش را کسب نکرده است و چون نتیجه موردنظر حاصل نشده سراغ شورای امنیت رفته، سراغ احیای شش قطعنامه سالهای 1385 تا 1387 رفته است. به نظر میرسد آمریکا از دو منظر بیآبرو شده است؛ یکی اینکه دو سال تحریم کامل آن نتیجهای برای آمریکا نداشته است و دوم اینکه جامعه ملل که همواره چماقی بود در دست آمریکاییها برای تحقق اهداف آمریکایی، اینبار با آمریکا همراهی نکرد. اما درعمل چه اتفاقی خواهد افتاد؟
به نظر میرسد اگر وضعیت کرونا نبود، آثار تحریم در اقتصاد ایران سال 98 تخلیه شده بود. کرونا باعث شد آثار تحریم به درازا بکشد. اقتصاد ایران به دلیل اینکه درونزاست و وابستگیاش به اقتصاد جهان حداقلی است، یک نماد این حداقلی این است که کمترین بدهی خارجی را دارد. یعنی تقریبا همه کشورهای همسایه و بهویژه ترکیه صدها میلیارد دلار بدهی خارجی دارند ولی ایران تقریبا میتوان گفت که شاید به اندازه کمتر از چهار، پنج درصد بدهی ترکیه، بدهی دارد.
اگر اقتصاد ایران به بدهکار دنیا بود، حتما امروز آن ابزاری برای فشار بیشتر بود. در نتیجه این عدم وابستگی جدی اقتصاد ایران به جهان امروز منجر به تابآوری اقتصاد ایران شده است. به نظر میرسد هرچه زمان بگذرد، به معنی این نیست که آمریکاییها به پیروزی نزدیک بشوند بلکه به معنی این است که اقتصاد کمکم به نقطه احیای خود خواهد رسید. لذا در یک جمعبندی کلی به نظر میرسد باوجود اینکه اقتصاد ایران هم شرایط تورمی دارد و هم شرایط رکود را تجربه میکند و هم شرایط کاهش سرمایهگذاری را، اینها منجر به این شده که اصطلاحا اقتصاد از شرایط عادی خارج بشود، اما این همه هزینه مقاومت در مقابل تحریمهای یکجانبه ظالمانه آمریکاست که این تحریمها نمیتواند در بلندمدت ادامه پیدا کند.
انتهای پیام/ک
اقدام آمریکا که بهاصطلاح خودش چکاندن ماشه قطعنامه 2231 است، فقط یک شکل کاریکاتوری برای آمریکاست. به عبارت سادهتر وقتی که متحدان تاریخی آمریکا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان از آن تبعیت نمیکنند و همچنین سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل، این بیانگر یک نکته کلیدی است که بهصورت شکلی حداقل کسی نمیخواهد با آمریکا همراهی کند یا این قطعنامه تاریخی را بپذیرد که شورایامنیت سازمان ملل خودش قانون مصوب خودش را اصطلاحا نقض بکند.
قطعا اگر سایر اعضای شورای امنیت با آمریکا همراهی میکردند یک افتضاح بینالمللی شکل میگرفت و آنگاه کسی دیگر به نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل و شورای امنیت اعتماد نمیکرد. بنابراین به نظر میرسد سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل خواستند که اعتماد جامعه جهانی را با عدم همراهی جلب کنند. اما در واقعیت چه اتفاق افتاده است؟ آنچه مسلم است بیش از دو سال از تحریم یکجانبه آمریکاییها میگذرد.
اگر تحریم آمریکا از منظر آمریکاییها اثرگذار بود آمریکاییها بهسراغ شورای امنیت نمیرفتند. دوسال مقاومت اقتصاد ایران در مقابل تحریم غول اقتصادی جهان یک مساله را ثابت کرد و آن این است که آمریکا بهتنهایی نمیتواند کار تعیینکنندهای را در جهان انجام دهد. این مطلب به معنی این نیست که اقتصاد ایران ضعیف نشده یا حال اقتصاد ایران خوب هست یا شرایط عادی است بلکه به معنی این است که آمریکا همه خسارتهای یک جنگ کامل را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده ولی نتیجه دلخواه خودش را کسب نکرده است و چون نتیجه موردنظر حاصل نشده سراغ شورای امنیت رفته، سراغ احیای شش قطعنامه سالهای 1385 تا 1387 رفته است. به نظر میرسد آمریکا از دو منظر بیآبرو شده است؛ یکی اینکه دو سال تحریم کامل آن نتیجهای برای آمریکا نداشته است و دوم اینکه جامعه ملل که همواره چماقی بود در دست آمریکاییها برای تحقق اهداف آمریکایی، اینبار با آمریکا همراهی نکرد. اما درعمل چه اتفاقی خواهد افتاد؟
به نظر میرسد اگر وضعیت کرونا نبود، آثار تحریم در اقتصاد ایران سال 98 تخلیه شده بود. کرونا باعث شد آثار تحریم به درازا بکشد. اقتصاد ایران به دلیل اینکه درونزاست و وابستگیاش به اقتصاد جهان حداقلی است، یک نماد این حداقلی این است که کمترین بدهی خارجی را دارد. یعنی تقریبا همه کشورهای همسایه و بهویژه ترکیه صدها میلیارد دلار بدهی خارجی دارند ولی ایران تقریبا میتوان گفت که شاید به اندازه کمتر از چهار، پنج درصد بدهی ترکیه، بدهی دارد.
اگر اقتصاد ایران به بدهکار دنیا بود، حتما امروز آن ابزاری برای فشار بیشتر بود. در نتیجه این عدم وابستگی جدی اقتصاد ایران به جهان امروز منجر به تابآوری اقتصاد ایران شده است. به نظر میرسد هرچه زمان بگذرد، به معنی این نیست که آمریکاییها به پیروزی نزدیک بشوند بلکه به معنی این است که اقتصاد کمکم به نقطه احیای خود خواهد رسید. لذا در یک جمعبندی کلی به نظر میرسد باوجود اینکه اقتصاد ایران هم شرایط تورمی دارد و هم شرایط رکود را تجربه میکند و هم شرایط کاهش سرمایهگذاری را، اینها منجر به این شده که اصطلاحا اقتصاد از شرایط عادی خارج بشود، اما این همه هزینه مقاومت در مقابل تحریمهای یکجانبه ظالمانه آمریکاست که این تحریمها نمیتواند در بلندمدت ادامه پیدا کند.
انتهای پیام/ک
اقدام آمریکا که بهاصطلاح خودش چکاندن ماشه قطعنامه 2231 است، فقط یک شکل کاریکاتوری برای آمریکاست. به عبارت سادهتر وقتی که متحدان تاریخی آمریکا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان از آن تبعیت نمیکنند و همچنین سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل، این بیانگر یک نکته کلیدی است که بهصورت شکلی حداقل کسی نمیخواهد با آمریکا همراهی کند یا این قطعنامه تاریخی را بپذیرد که شورایامنیت سازمان ملل خودش قانون مصوب خودش را اصطلاحا نقض بکند.
قطعا اگر سایر اعضای شورای امنیت با آمریکا همراهی میکردند یک افتضاح بینالمللی شکل میگرفت و آنگاه کسی دیگر به نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل و شورای امنیت اعتماد نمیکرد. بنابراین به نظر میرسد سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل خواستند که اعتماد جامعه جهانی را با عدم همراهی جلب کنند. اما در واقعیت چه اتفاق افتاده است؟ آنچه مسلم است بیش از دو سال از تحریم یکجانبه آمریکاییها میگذرد.
اگر تحریم آمریکا از منظر آمریکاییها اثرگذار بود آمریکاییها بهسراغ شورای امنیت نمیرفتند. دوسال مقاومت اقتصاد ایران در مقابل تحریم غول اقتصادی جهان یک مساله را ثابت کرد و آن این است که آمریکا بهتنهایی نمیتواند کار تعیینکنندهای را در جهان انجام دهد. این مطلب به معنی این نیست که اقتصاد ایران ضعیف نشده یا حال اقتصاد ایران خوب هست یا شرایط عادی است بلکه به معنی این است که آمریکا همه خسارتهای یک جنگ کامل را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده ولی نتیجه دلخواه خودش را کسب نکرده است و چون نتیجه موردنظر حاصل نشده سراغ شورای امنیت رفته، سراغ احیای شش قطعنامه سالهای 1385 تا 1387 رفته است. به نظر میرسد آمریکا از دو منظر بیآبرو شده است؛ یکی اینکه دو سال تحریم کامل آن نتیجهای برای آمریکا نداشته است و دوم اینکه جامعه ملل که همواره چماقی بود در دست آمریکاییها برای تحقق اهداف آمریکایی، اینبار با آمریکا همراهی نکرد. اما درعمل چه اتفاقی خواهد افتاد؟
به نظر میرسد اگر وضعیت کرونا نبود، آثار تحریم در اقتصاد ایران سال 98 تخلیه شده بود. کرونا باعث شد آثار تحریم به درازا بکشد. اقتصاد ایران به دلیل اینکه درونزاست و وابستگیاش به اقتصاد جهان حداقلی است، یک نماد این حداقلی این است که کمترین بدهی خارجی را دارد. یعنی تقریبا همه کشورهای همسایه و بهویژه ترکیه صدها میلیارد دلار بدهی خارجی دارند ولی ایران تقریبا میتوان گفت که شاید به اندازه کمتر از چهار، پنج درصد بدهی ترکیه، بدهی دارد.
اگر اقتصاد ایران به بدهکار دنیا بود، حتما امروز آن ابزاری برای فشار بیشتر بود. در نتیجه این عدم وابستگی جدی اقتصاد ایران به جهان امروز منجر به تابآوری اقتصاد ایران شده است. به نظر میرسد هرچه زمان بگذرد، به معنی این نیست که آمریکاییها به پیروزی نزدیک بشوند بلکه به معنی این است که اقتصاد کمکم به نقطه احیای خود خواهد رسید. لذا در یک جمعبندی کلی به نظر میرسد باوجود اینکه اقتصاد ایران هم شرایط تورمی دارد و هم شرایط رکود را تجربه میکند و هم شرایط کاهش سرمایهگذاری را، اینها منجر به این شده که اصطلاحا اقتصاد از شرایط عادی خارج بشود، اما این همه هزینه مقاومت در مقابل تحریمهای یکجانبه ظالمانه آمریکاست که این تحریمها نمیتواند در بلندمدت ادامه پیدا کند.
انتهای پیام/ک
اقدام آمریکا که بهاصطلاح خودش چکاندن ماشه قطعنامه 2231 است، فقط یک شکل کاریکاتوری برای آمریکاست. به عبارت سادهتر وقتی که متحدان تاریخی آمریکا یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان از آن تبعیت نمیکنند و همچنین سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل، این بیانگر یک نکته کلیدی است که بهصورت شکلی حداقل کسی نمیخواهد با آمریکا همراهی کند یا این قطعنامه تاریخی را بپذیرد که شورایامنیت سازمان ملل خودش قانون مصوب خودش را اصطلاحا نقض بکند.
,قطعا اگر سایر اعضای شورای امنیت با آمریکا همراهی میکردند یک افتضاح بینالمللی شکل میگرفت و آنگاه کسی دیگر به نهادهای بینالمللی مثل سازمان ملل و شورای امنیت اعتماد نمیکرد. بنابراین به نظر میرسد سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل خواستند که اعتماد جامعه جهانی را با عدم همراهی جلب کنند. اما در واقعیت چه اتفاق افتاده است؟ آنچه مسلم است بیش از دو سال از تحریم یکجانبه آمریکاییها میگذرد.
,اگر تحریم آمریکا از منظر آمریکاییها اثرگذار بود آمریکاییها بهسراغ شورای امنیت نمیرفتند. دوسال مقاومت اقتصاد ایران در مقابل تحریم غول اقتصادی جهان یک مساله را ثابت کرد و آن این است که آمریکا بهتنهایی نمیتواند کار تعیینکنندهای را در جهان انجام دهد. این مطلب به معنی این نیست که اقتصاد ایران ضعیف نشده یا حال اقتصاد ایران خوب هست یا شرایط عادی است بلکه به معنی این است که آمریکا همه خسارتهای یک جنگ کامل را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده ولی نتیجه دلخواه خودش را کسب نکرده است و چون نتیجه موردنظر حاصل نشده سراغ شورای امنیت رفته، سراغ احیای شش قطعنامه سالهای 1385 تا 1387 رفته است. به نظر میرسد آمریکا از دو منظر بیآبرو شده است؛ یکی اینکه دو سال تحریم کامل آن نتیجهای برای آمریکا نداشته است و دوم اینکه جامعه ملل که همواره چماقی بود در دست آمریکاییها برای تحقق اهداف آمریکایی، اینبار با آمریکا همراهی نکرد. اما درعمل چه اتفاقی خواهد افتاد؟
,به نظر میرسد اگر وضعیت کرونا نبود، آثار تحریم در اقتصاد ایران سال 98 تخلیه شده بود. کرونا باعث شد آثار تحریم به درازا بکشد. اقتصاد ایران به دلیل اینکه درونزاست و وابستگیاش به اقتصاد جهان حداقلی است، یک نماد این حداقلی این است که کمترین بدهی خارجی را دارد. یعنی تقریبا همه کشورهای همسایه و بهویژه ترکیه صدها میلیارد دلار بدهی خارجی دارند ولی ایران تقریبا میتوان گفت که شاید به اندازه کمتر از چهار، پنج درصد بدهی ترکیه، بدهی دارد.
,اگر اقتصاد ایران به بدهکار دنیا بود، حتما امروز آن ابزاری برای فشار بیشتر بود. در نتیجه این عدم وابستگی جدی اقتصاد ایران به جهان امروز منجر به تابآوری اقتصاد ایران شده است. به نظر میرسد هرچه زمان بگذرد، به معنی این نیست که آمریکاییها به پیروزی نزدیک بشوند بلکه به معنی این است که اقتصاد کمکم به نقطه احیای خود خواهد رسید. لذا در یک جمعبندی کلی به نظر میرسد باوجود اینکه اقتصاد ایران هم شرایط تورمی دارد و هم شرایط رکود را تجربه میکند و هم شرایط کاهش سرمایهگذاری را، اینها منجر به این شده که اصطلاحا اقتصاد از شرایط عادی خارج بشود، اما این همه هزینه مقاومت در مقابل تحریمهای یکجانبه ظالمانه آمریکاست که این تحریمها نمیتواند در بلندمدت ادامه پیدا کند.
,,
انتهای پیام/ک
,]