به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛ امروز همه جا پر است از قصۀ بازگشت شهدای خانطومان؛ قصۀ رشادت شهدایی همچون ذکریا شیری، رضا حاجی زاده، علی عابدینی، محمد بلباسی، حسن رجاییفر، مجید سلمانیان و مهدی نظری؛ شهدایی که امروز از آنها به عنوان «قهرمانان وطن» یاد میشود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح قزوین,حالا کسی نمانده که داستان پنج سال چشم انتظاری ننه رقیه را برای بازگشت فرزندش نشنیده باشد؛ جوانی که در یکم آذرماه سال ۱۳۶۵ در روستای گرماب خدابنده به دنیا آمد و تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی در رشتۀ مدیریت دفاعی ادامه داد.
در تاریخ ۱۱ فروردین ماه سال ۱۳۸۷ ازدواج کرد و دارای دو فرزند پسر و دختر بوده و پاسدار بود و توسط سپاه صاحب الامر(عج) قزوین به عنوان فرماندۀ دسته و مدافع حرم در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت؛ در چهارم آذرماه سال 1394، در حلب سوریه بر اثر انفجار تلۀ انفجاری و اصابت ترکش و جراحات وارده شهید شد.
ذکریا آرزویش شهادت بود، آرزویی که رنگ حقیقت گرفته و برای مادر افتخار آفرید و برای محمدصدرای پنج ساله و فاطمه هم الگو شد.
برای مادر ذکریا بازگشت پیکر مطهر یوسف گمگشته، مرهمی بر هجران چندین ساله شد، بالاخره مادر است و خوب میداند که چشم انتظاری چه طعمی دارد، آن هم پنج سال!
از ننه رقیه در مورد احساسش نسبت به بازگشت پیکر مطهر فرزندش که میپرسم، صلابت در کلامش جاری میشود و میگوید: مسلما هر مادری بعد از بازگشت فرزندش خوشحال میشود، لحظهای که ذکریا را برای اعزام به سوریه بدرقه میکردم، تصورم این بود، او را زمان برگشتش هم مانند زمان اعزامش ببینم اما وقتی پیکر برگشت و او را زخمی دیدم، مصیبت کربلا و حضرت زینب(س) در ذهنم تداعی شد.
وی با صدایی حاکی از بغضی فروخورده ادامه میدهد: ذکریا را مانند علی اکبر(ع) بدرقه کردم و مانند علی اصغر(ع) تحویل گرفتم؛ خدا را برای بازگشت فرزندم و شهادتش شکر میکنم.
از این مادر شهید میپرسم، چشم انتظاری برای یک مادر سخت است، آن هم پنج سال دور از وطن؛ ادامه میدهد: بسیاری از خانوادههای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم از جمله خانواده الیاس چگینی از شهدای مدافع حرم، چشم انتظار هستند، به حق مظلومیت این شهید، از خداوند درخواست داریم که چشم انتظاری همه خانواده شهدا هم به پایان برسد.
مادر شهید ذکریا شیری عنوان میکند: چشم انتظاری برای یک مادر سخت است اما افتخاری که شهادت دارد، این چشم انتظاری را جبران میکند؛ در مدت پنج سالی که منتظر بازگشت ذکریا بودم، انتظار امام زمان(عج) را به معنای واقعی درک کردم و دعایم فرج امام عصر(عج) به حق شهدای مظلوم است.
میگویند، شهادت، لیاقت میخواهد و شهادت رسم جوانمردان است، وقتی از مادر شهید درباره شهادت فرزند شهیدش میپرسم، میگوید: ذکریا نسبت به پدر و مادر بسیار ارزش و احترام قائل میشد و از همان کودکی عاشق اهل بیت(ع) و شهادت بود؛ تحصیلات دورۀ متوسطه را که تمام کرد، تصمیم گرفت با نیت شهادت و اعزام به سوریه، به سپاه برود.
وی تصریح میکند: در منزلمان وقتی موضوع شهادت به عنوان یکی از موضوعات اصلی عنوان شد؛ از شنیدن خبر شهادت ذکریا تعجب نکردم زیرا میدانستم این خواسته قلبی شهید است؛ امروز هم به رضای الهی، از شهادت ذکریا راضیام.
ننه رقیه لبخندش دوباره جان میگیرد و میگوید: قبل از شهادت ذکریا، یک اتاق ساختیم و گویا به خواست خداوند آن اتاق مخصوص ذکریا شد، بعد از ازدواج، ذکریا با همسرش چهار سال در آن اتاق ۱۲ متری زندگی کردند.
مادر شهید شیری ادامه میدهد: بعد از شهادتش، این اتاق را سروسامان داده و عکس، لباس رزم، ساک و کفشهایش را در آن چیدم؛ گاهی در آن اتاق با خدا رازو نیاز میکردم و میگفتم خدایا هرآنچه را خودت صلاح میدانی برایمان قسمت کن؛ اگر صلاح فرزندم در بازگشت به میهن است زودتر برگردد و اگر هم صلاح به بازگشت نیست، فرزندم را در راه زینب(س) هدیه دادم.
وی بیان میکند: وقتی بر بالین پیکر مطهر فرزندم حاضر شدم، دورکعت نماز شکر اقامه کردم و امروز هم این شهید را برای آمرزش و خوشبختی تمام جوانان شفیع قرار میدهم.
از این مادر شهید میپرسم، حالا که پسرت شهید شده، شما چه انتظار از مردم و مسئولان دارید که در پاسخ میگوید: شهدای هشت سال دفاع مقدس مظلومانه شهید شدند و برای حفظ وجب به وجب کشور و میهن از جان خود گذشتند؛ این شهدا مظلومانه شهید شدند و از مسئولان درخواست دارم نگذارند خون شهدا پایمال شود و راه شهدا را ادامه دهند.
مادر شهید شیری تصریح میکند: مردم همیشه برای دفاع از کشور ایستادگی کردند و با خلوص نیت در عرصههای سیاسی و اجتماعی حضور داشتند، مسئولان باید قدر زحمات مردم را بدانند و توجه کنند که در روز قیامت باید جوابگوی این مردم باشند.
وی اضافه میکند: مسئولان به فکر مردم، فریادرس مظلومان، کارگران و خانوادههای بی بضاعت باشند و اگر این امور را درنظرداشته باشند، مسلما حقوق خود را نسبت به شهدا ادا کردند.
فرصت کوتاهمان برای شنیدن صدای باصلابت و لبخند بی پایان مادر تمام شد؛ حالا ما ماندهایم با روایت ناتمام از مادران و نهضتی که بعد 1400 سال همچنان ادامه دارد.
حالا ما ماندهایم با عکسهایی از محمدصدرای 5 ساله با لباس رزم که بر بالین پیکر مطهر پدر به او ادای احترام نظامی میکند و فاطمه نازدانۀ پدر شهید که اشک امان صحبت با پدر را نمیدهد.
داستان ما بعد از پنج سال فراق از فرزند و پدر هم به سررسید اما روایت پرکشیدن عاشقان الهی تا رسیدن به ظهور منجی عالم همچنان باقیست.
انتهای پیام/
حالا کسی نمانده که داستان پنج سال چشم انتظاری ننه رقیه را برای بازگشت فرزندش نشنیده باشد؛ جوانی که در یکم آذرماه سال ۱۳۶۵ در روستای گرماب خدابنده به دنیا آمد و تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی در رشتۀ مدیریت دفاعی ادامه داد.
,در تاریخ ۱۱ فروردین ماه سال ۱۳۸۷ ازدواج کرد و دارای دو فرزند پسر و دختر بوده و پاسدار بود و توسط سپاه صاحب الامر(عج) قزوین به عنوان فرماندۀ دسته و مدافع حرم در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت؛ در چهارم آذرماه سال 1394، در حلب سوریه بر اثر انفجار تلۀ انفجاری و اصابت ترکش و جراحات وارده شهید شد.
,ذکریا آرزویش شهادت بود، آرزویی که رنگ حقیقت گرفته و برای مادر افتخار آفرید و برای محمدصدرای پنج ساله و فاطمه هم الگو شد.
,
برای مادر ذکریا بازگشت پیکر مطهر یوسف گمگشته، مرهمی بر هجران چندین ساله شد، بالاخره مادر است و خوب میداند که چشم انتظاری چه طعمی دارد، آن هم پنج سال!
,از ننه رقیه در مورد احساسش نسبت به بازگشت پیکر مطهر فرزندش که میپرسم، صلابت در کلامش جاری میشود و میگوید: مسلما هر مادری بعد از بازگشت فرزندش خوشحال میشود، لحظهای که ذکریا را برای اعزام به سوریه بدرقه میکردم، تصورم این بود، او را زمان برگشتش هم مانند زمان اعزامش ببینم اما وقتی پیکر برگشت و او را زخمی دیدم، مصیبت کربلا و حضرت زینب(س) در ذهنم تداعی شد.
,وی با صدایی حاکی از بغضی فروخورده ادامه میدهد: ذکریا را مانند علی اکبر(ع) بدرقه کردم و مانند علی اصغر(ع) تحویل گرفتم؛ خدا را برای بازگشت فرزندم و شهادتش شکر میکنم.
,از این مادر شهید میپرسم، چشم انتظاری برای یک مادر سخت است، آن هم پنج سال دور از وطن؛ ادامه میدهد: بسیاری از خانوادههای هشت سال دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم از جمله خانواده الیاس چگینی از شهدای مدافع حرم، چشم انتظار هستند، به حق مظلومیت این شهید، از خداوند درخواست داریم که چشم انتظاری همه خانواده شهدا هم به پایان برسد.
,مادر شهید ذکریا شیری عنوان میکند: چشم انتظاری برای یک مادر سخت است اما افتخاری که شهادت دارد، این چشم انتظاری را جبران میکند؛ در مدت پنج سالی که منتظر بازگشت ذکریا بودم، انتظار امام زمان(عج) را به معنای واقعی درک کردم و دعایم فرج امام عصر(عج) به حق شهدای مظلوم است.
,میگویند، شهادت، لیاقت میخواهد و شهادت رسم جوانمردان است، وقتی از مادر شهید درباره شهادت فرزند شهیدش میپرسم، میگوید: ذکریا نسبت به پدر و مادر بسیار ارزش و احترام قائل میشد و از همان کودکی عاشق اهل بیت(ع) و شهادت بود؛ تحصیلات دورۀ متوسطه را که تمام کرد، تصمیم گرفت با نیت شهادت و اعزام به سوریه، به سپاه برود.
,وی تصریح میکند: در منزلمان وقتی موضوع شهادت به عنوان یکی از موضوعات اصلی عنوان شد؛ از شنیدن خبر شهادت ذکریا تعجب نکردم زیرا میدانستم این خواسته قلبی شهید است؛ امروز هم به رضای الهی، از شهادت ذکریا راضیام.
,ننه رقیه لبخندش دوباره جان میگیرد و میگوید: قبل از شهادت ذکریا، یک اتاق ساختیم و گویا به خواست خداوند آن اتاق مخصوص ذکریا شد، بعد از ازدواج، ذکریا با همسرش چهار سال در آن اتاق ۱۲ متری زندگی کردند.
,مادر شهید شیری ادامه میدهد: بعد از شهادتش، این اتاق را سروسامان داده و عکس، لباس رزم، ساک و کفشهایش را در آن چیدم؛ گاهی در آن اتاق با خدا رازو نیاز میکردم و میگفتم خدایا هرآنچه را خودت صلاح میدانی برایمان قسمت کن؛ اگر صلاح فرزندم در بازگشت به میهن است زودتر برگردد و اگر هم صلاح به بازگشت نیست، فرزندم را در راه زینب(س) هدیه دادم.
,وی بیان میکند: وقتی بر بالین پیکر مطهر فرزندم حاضر شدم، دورکعت نماز شکر اقامه کردم و امروز هم این شهید را برای آمرزش و خوشبختی تمام جوانان شفیع قرار میدهم.
,
از این مادر شهید میپرسم، حالا که پسرت شهید شده، شما چه انتظار از مردم و مسئولان دارید که در پاسخ میگوید: شهدای هشت سال دفاع مقدس مظلومانه شهید شدند و برای حفظ وجب به وجب کشور و میهن از جان خود گذشتند؛ این شهدا مظلومانه شهید شدند و از مسئولان درخواست دارم نگذارند خون شهدا پایمال شود و راه شهدا را ادامه دهند.
,مادر شهید شیری تصریح میکند: مردم همیشه برای دفاع از کشور ایستادگی کردند و با خلوص نیت در عرصههای سیاسی و اجتماعی حضور داشتند، مسئولان باید قدر زحمات مردم را بدانند و توجه کنند که در روز قیامت باید جوابگوی این مردم باشند.
,وی اضافه میکند: مسئولان به فکر مردم، فریادرس مظلومان، کارگران و خانوادههای بی بضاعت باشند و اگر این امور را درنظرداشته باشند، مسلما حقوق خود را نسبت به شهدا ادا کردند.
,فرصت کوتاهمان برای شنیدن صدای باصلابت و لبخند بی پایان مادر تمام شد؛ حالا ما ماندهایم با روایت ناتمام از مادران و نهضتی که بعد 1400 سال همچنان ادامه دارد.
,حالا ما ماندهایم با عکسهایی از محمدصدرای 5 ساله با لباس رزم که بر بالین پیکر مطهر پدر به او ادای احترام نظامی میکند و فاطمه نازدانۀ پدر شهید که اشک امان صحبت با پدر را نمیدهد.
,داستان ما بعد از پنج سال فراق از فرزند و پدر هم به سررسید اما روایت پرکشیدن عاشقان الهی تا رسیدن به ظهور منجی عالم همچنان باقیست.
,
انتهای پیام/
,
]