[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ انتخابات ریاستجمهوری آمریکا جامعه جهانی را بیشتر از گذشته با شکافها و چالشهای کشوری که روزگاری ابرقدرت جهان بود آشنا کرد. شکافهایی که اگر به افول آمریکا منجر نشود بدون تردید باعث تنزل جایگاه ایالاتمتحده در عرصههای بینالمللی است. شهریار زرشناس، استاد دانشگاه و محقق و پژوهشگر عرصه فلسفه و سیاست در گفتوگو با جامجم به بررسی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا پرداخته است. از نظر وی، این کشور در حال حاضر با دو شکاف سیاسی و اجتماعی و همچنین سه طیف در حوزه طبقاتی و فکری مواجه است که نزاع و چالشهایی که میان این طیفها و طبقات در جامعه آمریکا به وقوع خواهد پیوست زمینه تشدید بحرانهای داخلی را در این کشور فراهم میآورد. وی همچنین در ادامه به تحلیل تاثیرگذاری این انتخابات بر روند تحولات داخلی ایران پرداخته است. به گفته وی، جریان غربگرا که نسخه ناکارآمدی را برای حل مشکلات اقتصادی ایران پیچیدند از پیروزی احتمالی بایدن خوشحالند چون گمان میکنند با روی کار آمدن جناح دموکرات در آمریکا، فرصت احیای سیاسی آنها در انتخابات 1400 فراهم خواهد شد. به گفته زرشناس، باید با روشنگری جلوی فریب افکار عمومی از سوی نئولیبرالهای داخلی را گرفت تا در بزنگاه تعیین سرنوشت، مردم بتوانند انتخاب درست را انجام دهند.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
,
تحلیل شما از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و شرایط امروز جامعه ایالاتمتحده چیست؟
,
تحلیل شما از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و شرایط امروز جامعه ایالاتمتحده چیست؟,
,
الان ترامپ در نقطه فعال کردن دو شکاف بزرگ در جامعه آمریکا است. یکی شکاف آن دسته از لایههای اجتماعی و فکری این کشور است که هوادار گلوبالیزاسیون و جهانیسازی هستند. از سوی دیگر لایهها و گروههای دیگر که منافعشان اقتضا میکند جریان جهانیسازی، متوقف یا حداقل کمرنگ شود. این شکاف را میتوان به عنوان شکاف سیاسی و تا حدودی طبقاتی در جامعه آمریکا قلمداد کرد. شکاف دیگر فرهنگی و ایدئولوژیکی و اجتماعی است.
,
,
من ابتدا میخواهم این دو شکاف را توضیح دهم تا بتوانیم بهتر شرایط بایدن و ترامپ را ببینیم. در خصوص شکاف سیاسی در جامعه آمریکا بعد از اینکه موج جدید جهانیسازی از دهه 80 شروع شد، بخشی از بورژوازی و سوپرسرمایهداری آمریکا و همچنین کسانی که جریان شبهناسیونالیستی را در حوزه سیاسی این کشور نمایندگی میکنند و همچنین خردهمالکان و طیفی از تولیدکنندگان و تجار کوچک و حتی بخشی از کارگران و مزدبگیران از فرآیند جهانیسازی متضرر شدند و درواقع ضرری که ظرف سه دهه به آنها وارد شد منجر به رکود اقتصادی در فعالیت تولیدی آمریکا است. این بخش از جامعه تصور کردند که ترامپ سخنگوی آنها است. به عبارت دیگر ترامپ نماینده شبهناسیونالیسم یا آن گرایشی شد که از نظر رویکرد ایدئولوژیک یا استراتژی حوزه سیاست خارجی، مخالف تشدید روند جهانیسازی و حتی از آن فراتر موافق کند کردن یا حتی متوقف کردن آن است.
,
,
خروج ترامپ از برخی معاهدات بینالمللی هم از همین منظر قابل تحلیل است؟
,
خروج ترامپ از برخی معاهدات بینالمللی هم از همین منظر قابل تحلیل است؟,
,
بله ما شاهد خروج رئیسجمهور آمریکا از پیمان پاریس و برخی معاهدات بینالمللی و یک نوع واگرایی ترامپ در نظام جهانی در فاصلهگیری میان آمریکا و اروپا بودیم. این بخش اول ماجرا است که یک شکاف سیاسی است. دوم شکاف فرهنگی و ایدئولوژیکی و اجتماعی است که در جامعه آمریکا الان وجود دارد و ترامپ در نقطه فعال کردن این شکاف قرار گرفته است. این دو رویکرد در مقابل هم قرار گرفتند. یکی رویکرد شبهناسیونالیستی متمایل به برتری نژاد سفید و دوم گرایشی که از نظر فرهنگی و ایدئولوژیک بیشتر متمایل به تلقی متعارف لیبرالسرمایهدارانه است. تلقیهایی که بعضا دعوی پلورالیسم دارند. همچنین بخشهایی از طبقات شهری جامعه آمریکا و لایههای بخشی از سوپرسرمایهداری آمریکا و آن تعدادی از شهروندان آمریکا که آسیایی و آفریقاییتبار هستند این تلقیها را نمایندگی میکنند.
,
,
این شکافها در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا چگونه نمود پیدا کرده است؟
,
این شکافها در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا چگونه نمود پیدا کرده است؟,
,
در رقابت تنگاتنگ میان دونالد ترامپ و جو بایدن شاهد حضور نیروهایی هستیم که این شکافها را فعال کردند و این نیروها الان در متن مواجهه انتخاباتی، یا آزاد شدند یا دارند کمکم آزاد میشوند و حضور این نیروها شاید منجر به ایجاد واگرایی شدید در جامعه آمریکا شود و این مساله افول آمریکا را تسریع و تشدید میکند. نکته دیگری که در جامعه آمریکا میبینیم این است که در حال حاضر این جامعه در حال پلورالیزه شدن است و این مساله چیزی است که اگر نگوییم در تاریخ صد ساله حداقل در تاریخ 80 ساله ایالات متحده نظیر نداشته است. یعنی پلورالیزاسیونی که امروز در آمریکا هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه اجتماعی و ایدئولوژیک شاهد آن هستیم بیسابقه است و شاید نمونه کوچکتر آن را (البته نه در این مقیاس ) در دهه 60 داشتیم. پلورالیزاسیون امروز چون با منافع اقتصادی گره خورده بهشدت حالت خصمانه پیدا کرده و انرژی عظیمی برای میل کردن به سمت خشونت دارد. یعنی ما در شرایط امروز آمریکا از ترکیب مجموعهای از تضادهای اقتصادی، طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی شاهد شکلگیری شرایط خاصی از حالت پلورالیزه هستیم و این شرایط به نحوی است که به نظر نمیرسد بتوان آن را با شیوههای مسالمتآمیز و بهراحتی جمع کرد.
,
,
پایگاه اجتماعی هر کدام از نامزدهای انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا در میان کدام طیفها و طبقات است؟
,
پایگاه اجتماعی هر کدام از نامزدهای انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا در میان کدام طیفها و طبقات است؟,
,
آمریکا امروز یک جامعه سه قطبی است و این نکته جالبی است. یک قطب آن که شامل 50درصد جامعه آمریکاست هوادار ترامپاند. این بخش شامل کسانی هستند که از جریان جهانیسازی (که از سه دهه گذشته شروع شده و استمرار پیدا کرده) متضرر شدند و عمدتا در بخشهای جنوبی و مرکزی آمریکا حضور دارند. در میان این طیف هم تمایلات نژادپرستانه وجود دارد و به عبارت دیگر نماینده ناسیونالیسم یا شبهناسیونالیسم در جامعه آمریکا هستند.
,
,
من از این جهت بحث شبهناسیونالیسم را مطرح میکنم چون اساسا آمریکا سنت ناسیونالیستی نیرومندی نداشته به خاطر اینکه هویت دیرینه و دیرپایی ندارد اما با این حال ما در جامعه ایالات متحده رگههایی از شبه ناسیونالیسم متمایل به فاشیسم را میبینیم و اتفاقا ترامپ هم این بخش را نمایندگی میکند.
,
,
در مقابل این، یک قطب 25 درصد یا حداکثر 30 درصدی داریم که هوادار سرسخت لیبرالیسم متعارفاند و با روند جهانیسازی از نوع دموکراتمآبانه آن پیوند خوردهاند. یا به عبارت دیگر از حزب دموکرات هستند. من رای جو بایدن را متعلق به این طیف میدانم. البته رای هر دو نامزد انتخاباتی آمریکا با اختلاف یکی دو درصد تقریبا برابر است. آن طیفی که به ترامپ رای دادند میدانند که چه میخواهند. یعنی به دنبال یک نوع سرمایهداری نئولیبرال شبه ناسیونالیستی هستند. جناح مقابل که در واقع پویش نه به ترامپ را تشکیل دادند به دو دسته کلان تقسیم میشوند و البته از نظر خواستهها هم با هم اختلاف دارند و البته از نظر چیزی که نمیخواهند یعنی نه به ترامپ وحدت نظر دارند. به عبارت دیگر هر دو بخش این طیف میخواهند ترامپ دوباره روی کار نیاید اما از نظر ایدهآلها و تمایلات کاملا متفاوتند. از همین منظر است که باید آمریکا را یک جامعه سه قطبی، تعبیر و تفسیر کرد. در کنار این یک طیف 25 درصدی هم وجود دارند که قطب سوم جامعه آمریکایی را تشکیل میدهند و البته نیروهای جدیدی هستند که در عرصه سیاست آمریکا ظهور پیدا کردهاند. اینها صدایی در گذشته نداشتند و صداهای جدیدی هستند که پدیدار شدند. اینها در روندهای آینده میتوانند تعیینکننده باشند. این نیروی جدید افراد رادیکالی هستند که اگر بخواهیم دقیقتر این نیروها را توصیف کنیم باید بگوییم سندرز میتواند آنها را نمایندگی کند. اینها البته هواداران بایدن نیستند و البته از سرناچاری و در پویش نه به ترامپ به بایدن رای دادند. اینها چه ترامپ و چه بایدن روی کار بیایند به دنبال صدای مستقل خود در عرصه حیات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه آمریکا خواهند رفت. این طیف باعث خواهد شد روند بحران در فرایندهای آتی سیاست در جامعه آمریکا تشدید شود.
,
,
برآیند همه این تحولات و طیفبندیها در جامعه آمریکا چیست؟
,
برآیند همه این تحولات و طیفبندیها در جامعه آمریکا چیست؟,
,
این تحولات باعث بروز بحران هویت در جامعه آمریکا خواهد شد. جامعه آمریکا از نظر تاریخی کمتر از 300سال قدمت دارد و فرآیند تاریخی و هویت دیرپا ندارد. آن چیزی که جامعه آمریکا را سرپا نگه داشته بود قدرت امپریالیستی و توانمندی اقتصاد سرمایهداری ناشی از غارت سیستماتیک جهان بود. حالا که اقتصاد آمریکا در حال افول است این تضادها سر بلند کرده است. این تضاد بهخصوص در فضای پلورالیزهشدن سهقطبی جامعه آمریکا میتواند افول این کشور در مقام تسلط هژمونیک را بسیار سرعت ببخشد؛ بنابراین فارغ از اینکه چه کسی برنده انتخابات ریاستجمهوری آمریکا شود پلورالیزهشدن جامعه ایالات متحده روندهای حرکت این کشور را در عرصههای مختلف دگرگون خواهد کرد.
,
شرایط بیاعتمادی به سیاستورزی معمول در جامعه آمریکا بود که به رویکارآمدن ترامپ منجر شد و امروز هم این بیاعتمادی به سیاستورزی معمول وجود دارد. از این رو همان جامعه 25درصد مخالف ترامپ که از سر ناچاری به بایدن رای دادند با 50درصد هوادار ترامپ، روند معمول در جامعه آمریکا را دچار اختلال خواهند کرد.
,
شرایط آمریکا از این پس متفاوتتر خواهدشد و سیاستورزی عمومی به شیوه متعارف لیبرال بورژوایی دیگر نمیتواند به شیوه سابق ادامه پیدا کند و البته این روند در شیوه و سنتهای خود باقی میماند اما نیروهایی که در بطن جامعه حرکت میکنند بهتدریج این نهادها را فشل میکنند و از کار میاندازند یا اینکه آنها را دگرگون میکنند. بنابراین قابلپیشبینی است که چشمانداز آینده آمریکا، افول است. البته آن چیزی که من درباره آن صحبت میکنم به معنای آن نیست که آمریکا در حال نابودی است بلکه میگویم آمریکا از مقام عنصر هژمونیک در نظام جهانی افول میکند، درست شبیه وضعیتی که انگلستان از دهه 80 به بعد تجربه کرده است.
,
,
طرح برخی مباحث میان مسؤولان و برخی جریانهای سیاسی درباره فرصتها یا تهدیدهایی که با انتخاب هر کدام از نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا نصیب ایران خواهد شد، آیا باعث دادن سیگنال اشتباه به مقامات آمریکایی نخواهد شد؟
,
طرح برخی مباحث میان مسؤولان و برخی جریانهای سیاسی درباره فرصتها یا تهدیدهایی که با انتخاب هر کدام از نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا نصیب ایران خواهد شد، آیا باعث دادن سیگنال اشتباه به مقامات آمریکایی نخواهد شد؟,
,
متاسفانه جناح نئولیبرال و غربگرا بهصورت دائم چنین سیگنالهایی را به طرف آمریکایی ارسال میکند. وقتی در آستانه مذاکرات برجام میگفتند خزانه ما خالی است نشانههای ارسال چنین سیگنالهایی از موضع ضعف است. اما به هر حال سیاستمداران نئولیبرال ما که دست از این کارها بر نمیدارند. نکته این است که جامعه نباید فریب آنها را بخورد. یعنی باید کاری کرد که افکار عمومی فریب نخورد و بتواند در بزنگاه تعیین سرنوشت، تصمیم درست بگیرد.
,
,
,
جناح غربگرا در ایران پنهان نمیکند که هوادار بایدن است؛ البته نسخه این جناح در سالهای اخیر هم در حوزه سیاست خارجی و هم در حوزه اقتصاد کاملا زمینگیر شده و برنامههای آنها نمیتواند مشکلات اقتصادی ایران را حل کند و ناتوان است. حتی فراتر از آن میخواهم بگویم که نسخه اقتصادی آنها مشکلات موجود در عرصه اقتصادی کشور را ایجاد کرد؛ بنابراین راهحل جامعه ایران عبور از نسخه ناتوان است منتهی این جریان از نظر سیاسی و ایدئولوژیک، استراتژی خود را در همسویی با روندهای سیاسی دموکراتها دیده بود و از این رو رویکارآمدن بایدن باعث خوشحالی آنها خواهد بود چون تصور میکنند این فرصت را مییابند که باز القای یک امید واهی بیپایه در افکار عمومی داشته باشند با این محور که مثلا بایدن میآید و آمریکا دوباره به برجام بازخواهد گشت. آنها میخواهند دوباره مردم را بفریبند و از آنها رای بگیرند و خود را از نظر سیاسی احیا کنند، چون اتفاقات سالهای اخیر بهخصوص سه چهار سالگذشته، باعث شده بود که جناح غربگرا عملا از نظر مردم به یک مرده سیاسی بدل شود بنابراین اگر بایدن بیاید نئولیبرالهای داخلی فعال خواهند شد اما این به منزله این نیست که آنها بتوانند کاری کنند چون راهحل اقتصادی ایران تکیه بر توانمندی داخلی است نه نسخههای فشل و بیپایه نئولیبرالی و سیاستهای آمریکایی. اینها به آمدن بایدن دل بستند اما آیا واقعیت این است که با آمدن بایدن تغییری ایجاد خواهد شد؟ بههیچوجه، چون مشکلات اقتصادی امروز ایران ناشی از نسخه غلط نئولیبرالی است و برای عبور از این مشکلات باید از سرمایهداری شبهمدرن عبور کرد و این کار را غربگرایان ایرانی نه میخواهند و نه میتوانند بکنند. این کار نیازمند طیفی از نیروهای انقلابی، مستقل و عدالتخواه است که با مدیریت انقلابی نسخه نئولیبرالی را کنار بگذارند و از آن عبور کنند. الان متاسفانه غربگرایان برای فریب افکارعمومی فعالشده و ما باید به صورت گسترده در این زمینه روشنگری کنیم تا مبادا افکار عمومی در دام این فریب بیفتد و گول این سراب را بخورد و آنوقت اگر این اتفاق بیفتد ممکن است نتایج تلخی به بار آید.
,
,
انتهای پیام/
,
,
,
منبع: جام جم
,
,
]