مرهم آلام خوزستان؛ مردی که از جنگ تا سیل در میدان بود
قصه خوزستان و حاج قاسم که از روزهای ابتدایی جنگ آغاز شده بود و پس از آن نیز روز به روز مهر این سردار در دل تک تک خوزستانی ها بیشتر می شد، با تشییع تاریخی پیکر او در اهواز نمایان شد و خوزستانی ها نشان دادند، قدردان دلسوزان خود هستند.
[
,
,
,
,
,
,
, , , , , ,
,
,
,
,
,
,
,
, ,
,
, ,
,
,
,
,
,
,
,
, ,
, ,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
, , , , , ,
,
,
,
,
,
,
, ,
, , , , ,
,
,
,
,
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از رهیاب، سردار قاسم سلیمانی را کمتر کسی نمی شناخت و در دهه اخیر رشادت ها و شجاعت او نقل محافل بسیاری در کشور بود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, رهیاب,
همه از چپ و راست سیاست تا مردم عادی، وجود سلیمانی را افتخاری برای خود به عنوان یک ایرانی می دانستند. ژنرالی که به مصداق آیه «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» چهره آرام، سر به زیر و مهربانش برای مردم آشنا بود و جذبه پرنفوذ و شجاعتش برای دشمنان وی بهت آور.
پس از اعلام حضور داعش در کشورهای عراق و سوریه و تهدید شدن مقدسات دینی که تهدید برای مرزهای جمهوری اسلامی ایران بود، سردار سلیمانی و نیروهایش در سپاه قدس به سرعت خود را به میدان جنگ رساندند و مقابل داعشی ایستادند که بویی از انسانیت نبرده و تا بُن دندان از سلاح و پول تامین بود.
30 شهریورماه سال 96 حاج قاسم سلیمانی در یک سخنرانی وعده 3 ماهه نابودی حکومت داعش را داد و با گذشت این زمان، وعده سردار محقق شد تا محبوبیت سرلشکر سلیمانی در میان مردم ایران و منطقه چند برابر شود و دشمن از قدرت روز افزون جبهه مقاومت در میدان جنگ به فرماندهی قاسم سلیمانی، به لرزه بیافتد.
سلیمانی و خوزستان
ماجرای سردار سلیمانی و خوزستان به روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی باز می گردد، روزهایی که عراق با سرعت به پیشروی خود در خاک ایران ادامه می داد تا اینکه جوانی کرمانی به نام قاسم سلیمانی جمعی از دیگر جوانان رزمنده این شهر را بسیج کرد و با آنها راهی خوزستان شد.
فرماندهی این جمع که بعدها به تیپ و در نهایت به لشکر 41 ثارالله کرمان تبدیل شد، با قاسم جوان بود که به سطوح فرماندهی جنگ نیز رسید و در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت امر خود در عملیاتهای زیادی از جمله والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضور مؤثر داشت. لشکر ۴۱ ثارالله را باید جزو لشکرهای خط شکن سپاه در سالهای دفاع مقدس نامید که نیروهای آن نقش بسزایی در عملیاتهای بزرگی مثل والفجر ۸، کربلای ۵ و… داشتند.
پس از پایان جنگ نیز، سردار سلیمانی خوزستان را فراموش نکرد و ارتباط ویژه ای با رزمندگان خوزستانی مدافع حرم داشت به گونه ای که پس از شهادت حاج حمید تقوی فرد، خود را به اهواز رساند تا در میان تشییع کنندگان پیکر این شهید باشد.
سلیمانی مرهم آلام سیل زدگان
روزهای ابتدایی فروردین سال 98 بود که خوزستان شاهد جاری شدن سیلی سنگین بودند و شهرها و روستاهای زیادی زیر آب رفتند.
هزاران هکتار از زمین های کشاورزی که همگی برای برداشت محصول آماده می شدند، غرق در آب شدند، خانه ها و جاده های بسیاری تخریب و تمام دارایی تعداد زیادی از مردم حاشیه شهرها و روستاهای خوزستان نابود شد.
در آن روزها مردم مردم سیل زده خوزستان روزها را با ناامیدی سپری می کردند، حاج قاسم بازهم به داد خوزستان رسید و با حضور خود چشمه امیدی در دل مردم غم زده جاری کرد.
سردار سلیمانی که سالها در شهرهای مختلف خوزستان مقابل رژیم بعثی از کشور دفاع کرد و عزیزترین دوستانش در این راه جان داده بودند، گره محکمی میان دلش و دل خوزستانی ها می دیدید که همین تعلق خاطر نیز برای مردم امید آفرین بود.
وقتی سرزده خود را به روستاهای درگیر سیل می رساند، اهالی برق امیدی در دلشان روشن می شد، گویی منجی خود را دیده اند و با دلگرمی های حاج قاسم، تلاش برای ساخت سیل بندها چند برابر می شد.
سردار گاهی به زبان عربی از همت مردم عرب خوزستان سخن می گفت و ایستادگی آنها در برابر سیل را به ایستادگی جوانان خوزستانی در سالهای جنگ تشبیه می کرد.
جهاد در خوزستان مانند جهاد در دفاع از حرم
شاید تاریخی ترین جمله حاج قاسم در ایام سیل خوزستان و هنگام حضورش در کنار روستاهای سیلاب گرفته، فراخوان دادن به مدافعان حرم برای کمک به مردم سیلزده خوزستان و لرستان بود که گفت: مدافعان حرم برای کمک به مردم سیلزده به خوزستان بیایند.
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در مصاحبه ای گفت: در حال حاضر بسیاری اصرار میکنند که برای دفاع از حریم اهلبیت به سوریه اعزام شوند اما خوزستان در این حادثه نوعی دفاع از حرم است زیرا دفاع از حرم چه چیزی بالاتر از این است که کرامت یک انسان را حفظ کنید تا از خانهاش آواره نشود یا اینکه در اردوگاهها کرامتش حفظ شود.
وی گفت: اگر با حفظ کرامت مردم و بدون خسارت انسانی این کارها را انجام دادیم بدون شک نتیجه مهمی میتوانیم بگیریم.
فراخوان حشد الشعبی عراق به خوزستان
در همان روزها که خوزستان سخت محتاج کمک بود، حضور نیروهای حشد الشعبی با ۱۰۰ خودرو و کمک به مردم یکی دیگر از صحنههای ماندگار در ذهن مردم خوزستان را خلق کرد و چه کسی نمیداند که علت حضور آنها در خوزستان و در کشوری دیگر، شخص قاسم سلیمانی بود. اتفاقاً در آن روزها حضور ابومهدی المهندس که به همراه حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد ترور شد، نشان میداد که این دو چقدر جدا نشدنی هستند.
آن روزها گروهی از نیروهای حشد الشعبی و «جنبش النجباء» که یکی از چهل و چند تشکل تحت هدایت بسیج مردمی عراق است با یکصد خودرو سبک و سنگین و تجهیزاتشان از مرز مهران وارد ایران و روانه نواحی سیلزده شدهاند.
مخالف تخلیه سوسنگرد بود
در روزهایی که غیرقابل کنترل بودن سیل باعث خسارت های بسیار زیادی به مردم خوزستان شد، مسئولان شهری تصمیم بر تخلیه شهر سوسنگرد کردند اما این نظر با مخالفت صریح حاج قاسم مواجه شد.
وی در واکنش به این تصمیم گفت: این مردم بروند چه کسی در شهر بماند؟ اصلا چرا باید بروند؟ در ۸ سالی که اینجا بمباران و محاصره و اشغال شد همین مردم ماندند و مقاومت کردند و این شهر ها را پس گرفتند. حالا به خاطر یک سیل ناقابل بروند؟
انتشار این اظهارات فرمانده سپاه قدس که خود روزی در این شهر مقابل دشمن جنگیده بود، باعث ایجاد جویی سراسر شور و امید در میان مردم سوسنگرد شد و همت جوانان آن را برای ساخت سیل بندها و حفاظت از شهر، دوچندان کرد.
بوسیدن دست پیرمرد سیل زده
در جریان یکی از بازدیدهای سردار سلیمانی از مناطق سیل زده اطراف سوسنگرد، حاج قاسم متوجه پیرمردی می شود که تمام خانه و زندگی اش را آب برده بود و تنها قاب عکس امام خمینی (ره) را در دست داشت.
خودروی حاج قاسم به نزدیک این پیرمرد می رود و وقتی سردار خودش را به بالای ماشین می رساند، پیرمرد با صدای فریاد می زد: همه زندگی ام را آب برده اما نمی گذارم عکس امام (ره) خیس شود.
سردار که بی ریا بودن این پیرمرد دل پاک را دیده بود، از ماشین پیاده شده و تا زانو وارد آب می شود تا خود را به وی برساند. اشک در چشمان پیرمرد سیل زده جاری شده بود و سردار او را در آغوش می گیرد و دست این پیرمرد را می بوسد.
سنگ تمام خوزستان برای قدردانی از سردار دلها
بدون شک بامداد جمعه 13 دیماه 98 یکی از تلخ ترین اخباری که می توانست دل میلیونها ایرانی را به درد آورد، اعلام خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی و یار همیشه همراهش ابومهدی المهندس بود.
پس از اعلام این خبر بود که خاطرات چندماه حضور میدانی و سراسر امید حاج قاسم میان مردم سیل زده خوزستان تازه شد و شاید هیچ هیچکس مانند خوزستانی ها که سلیمانی را مرهمی بر آلام خود می دانستند، بیشتر ناراحت نشده اند.
با شهادت سلیمانی و ابومهدی المهندس، حالا این نوبت خوزستان بود که قدرشناسی اش را به سلیمانی ثابت کند و به راستی حضور میلیونی مردم در تشییع این شهید در اهواز، صحنه هایی بی سابقه در تاریخ خوزستان را رقم زد.
پیکر پاک و مطهر این دو شهید مقاومت روز 15 دیماه 98 در حالی از طریق فرودگاه اهواز وارد کشور شد که علاوه بر اهوازی ها، مردم سایر شهرهای خوزستان و حتی استانهای همجوار خود را به محل تشییع رسانده بودند.
عظمت جمعیت حاضر به حدی بود که از چند کیلومتر مانده به آغاز مسیر تشییع، تمامی خیابان ها پر از جمعیت بود و پیر و جوان، زن و مرد برای نشان دادن ارادت خود به سردار سلیمانی که حالا لقب سردار دلها را داشت، در مراسم حاضر بودند، گویی عزیزترین و نزدیک ترین عضو خانواده آنها از دنیا رفته است.
پیکر شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در آن روز تلخ اما تاریخی بر دستان موج خروشانی از مردم داغ دیده در اهواز تشییع شد.
قصه خوزستان و حاج قاسم که از روزهای ابتدایی جنگ آغاز شده بود و پس از آن نیز روز به روز مهر این سردار در دل تک تک خوزستانی ها بیشتر می شد، با تشییع تاریخی پیکر او در اهواز نمایان شد و خوزستانی ها نشان دادند، قدردان دلسوزان خود هستند.
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد
همه از چپ و راست سیاست تا مردم عادی، وجود سلیمانی را افتخاری برای خود به عنوان یک ایرانی می دانستند. ژنرالی که به مصداق آیه «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» چهره آرام، سر به زیر و مهربانش برای مردم آشنا بود و جذبه پرنفوذ و شجاعتش برای دشمنان وی بهت آور.
,
پس از اعلام حضور داعش در کشورهای عراق و سوریه و تهدید شدن مقدسات دینی که تهدید برای مرزهای جمهوری اسلامی ایران بود، سردار سلیمانی و نیروهایش در سپاه قدس به سرعت خود را به میدان جنگ رساندند و مقابل داعشی ایستادند که بویی از انسانیت نبرده و تا بُن دندان از سلاح و پول تامین بود.
,
30 شهریورماه سال 96 حاج قاسم سلیمانی در یک سخنرانی وعده 3 ماهه نابودی حکومت داعش را داد و با گذشت این زمان، وعده سردار محقق شد تا محبوبیت سرلشکر سلیمانی در میان مردم ایران و منطقه چند برابر شود و دشمن از قدرت روز افزون جبهه مقاومت در میدان جنگ به فرماندهی قاسم سلیمانی، به لرزه بیافتد.
,
سلیمانی و خوزستان
, سلیمانی و خوزستان,
ماجرای سردار سلیمانی و خوزستان به روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی باز می گردد، روزهایی که عراق با سرعت به پیشروی خود در خاک ایران ادامه می داد تا اینکه جوانی کرمانی به نام قاسم سلیمانی جمعی از دیگر جوانان رزمنده این شهر را بسیج کرد و با آنها راهی خوزستان شد.
,
فرماندهی این جمع که بعدها به تیپ و در نهایت به لشکر 41 ثارالله کرمان تبدیل شد، با قاسم جوان بود که به سطوح فرماندهی جنگ نیز رسید و در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت امر خود در عملیاتهای زیادی از جمله والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضور مؤثر داشت. لشکر ۴۱ ثارالله را باید جزو لشکرهای خط شکن سپاه در سالهای دفاع مقدس نامید که نیروهای آن نقش بسزایی در عملیاتهای بزرگی مثل والفجر ۸، کربلای ۵ و… داشتند.
,
پس از پایان جنگ نیز، سردار سلیمانی خوزستان را فراموش نکرد و ارتباط ویژه ای با رزمندگان خوزستانی مدافع حرم داشت به گونه ای که پس از شهادت حاج حمید تقوی فرد، خود را به اهواز رساند تا در میان تشییع کنندگان پیکر این شهید باشد.
,
سلیمانی مرهم آلام سیل زدگان
, سلیمانی مرهم آلام سیل زدگان,
روزهای ابتدایی فروردین سال 98 بود که خوزستان شاهد جاری شدن سیلی سنگین بودند و شهرها و روستاهای زیادی زیر آب رفتند.
,
هزاران هکتار از زمین های کشاورزی که همگی برای برداشت محصول آماده می شدند، غرق در آب شدند، خانه ها و جاده های بسیاری تخریب و تمام دارایی تعداد زیادی از مردم حاشیه شهرها و روستاهای خوزستان نابود شد.
,
در آن روزها مردم مردم سیل زده خوزستان روزها را با ناامیدی سپری می کردند، حاج قاسم بازهم به داد خوزستان رسید و با حضور خود چشمه امیدی در دل مردم غم زده جاری کرد.
,
سردار سلیمانی که سالها در شهرهای مختلف خوزستان مقابل رژیم بعثی از کشور دفاع کرد و عزیزترین دوستانش در این راه جان داده بودند، گره محکمی میان دلش و دل خوزستانی ها می دیدید که همین تعلق خاطر نیز برای مردم امید آفرین بود.
,
وقتی سرزده خود را به روستاهای درگیر سیل می رساند، اهالی برق امیدی در دلشان روشن می شد، گویی منجی خود را دیده اند و با دلگرمی های حاج قاسم، تلاش برای ساخت سیل بندها چند برابر می شد.
,
سردار گاهی به زبان عربی از همت مردم عرب خوزستان سخن می گفت و ایستادگی آنها در برابر سیل را به ایستادگی جوانان خوزستانی در سالهای جنگ تشبیه می کرد.
,
جهاد در خوزستان مانند جهاد در دفاع از حرم
, جهاد در خوزستان مانند جهاد در دفاع از حرم,
شاید تاریخی ترین جمله حاج قاسم در ایام سیل خوزستان و هنگام حضورش در کنار روستاهای سیلاب گرفته، فراخوان دادن به مدافعان حرم برای کمک به مردم سیلزده خوزستان و لرستان بود که گفت: مدافعان حرم برای کمک به مردم سیلزده به خوزستان بیایند.
,
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در مصاحبه ای گفت: در حال حاضر بسیاری اصرار میکنند که برای دفاع از حریم اهلبیت به سوریه اعزام شوند اما خوزستان در این حادثه نوعی دفاع از حرم است زیرا دفاع از حرم چه چیزی بالاتر از این است که کرامت یک انسان را حفظ کنید تا از خانهاش آواره نشود یا اینکه در اردوگاهها کرامتش حفظ شود.
,
وی گفت: اگر با حفظ کرامت مردم و بدون خسارت انسانی این کارها را انجام دادیم بدون شک نتیجه مهمی میتوانیم بگیریم.
,
فراخوان حشد الشعبی عراق به خوزستان
, فراخوان حشد الشعبی عراق به خوزستان,
در همان روزها که خوزستان سخت محتاج کمک بود، حضور نیروهای حشد الشعبی با ۱۰۰ خودرو و کمک به مردم یکی دیگر از صحنههای ماندگار در ذهن مردم خوزستان را خلق کرد و چه کسی نمیداند که علت حضور آنها در خوزستان و در کشوری دیگر، شخص قاسم سلیمانی بود. اتفاقاً در آن روزها حضور ابومهدی المهندس که به همراه حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد ترور شد، نشان میداد که این دو چقدر جدا نشدنی هستند.
,
آن روزها گروهی از نیروهای حشد الشعبی و «جنبش النجباء» که یکی از چهل و چند تشکل تحت هدایت بسیج مردمی عراق است با یکصد خودرو سبک و سنگین و تجهیزاتشان از مرز مهران وارد ایران و روانه نواحی سیلزده شدهاند.
,
مخالف تخلیه سوسنگرد بود
, مخالف تخلیه سوسنگرد بود,
در روزهایی که غیرقابل کنترل بودن سیل باعث خسارت های بسیار زیادی به مردم خوزستان شد، مسئولان شهری تصمیم بر تخلیه شهر سوسنگرد کردند اما این نظر با مخالفت صریح حاج قاسم مواجه شد.
,
وی در واکنش به این تصمیم گفت: این مردم بروند چه کسی در شهر بماند؟ اصلا چرا باید بروند؟ در ۸ سالی که اینجا بمباران و محاصره و اشغال شد همین مردم ماندند و مقاومت کردند و این شهر ها را پس گرفتند. حالا به خاطر یک سیل ناقابل بروند؟
,
انتشار این اظهارات فرمانده سپاه قدس که خود روزی در این شهر مقابل دشمن جنگیده بود، باعث ایجاد جویی سراسر شور و امید در میان مردم سوسنگرد شد و همت جوانان آن را برای ساخت سیل بندها و حفاظت از شهر، دوچندان کرد.
,
بوسیدن دست پیرمرد سیل زده
, بوسیدن دست پیرمرد سیل زده,
در جریان یکی از بازدیدهای سردار سلیمانی از مناطق سیل زده اطراف سوسنگرد، حاج قاسم متوجه پیرمردی می شود که تمام خانه و زندگی اش را آب برده بود و تنها قاب عکس امام خمینی (ره) را در دست داشت.
,
خودروی حاج قاسم به نزدیک این پیرمرد می رود و وقتی سردار خودش را به بالای ماشین می رساند، پیرمرد با صدای فریاد می زد: همه زندگی ام را آب برده اما نمی گذارم عکس امام (ره) خیس شود.
,
سردار که بی ریا بودن این پیرمرد دل پاک را دیده بود، از ماشین پیاده شده و تا زانو وارد آب می شود تا خود را به وی برساند. اشک در چشمان پیرمرد سیل زده جاری شده بود و سردار او را در آغوش می گیرد و دست این پیرمرد را می بوسد.
,
سنگ تمام خوزستان برای قدردانی از سردار دلها
, سنگ تمام خوزستان برای قدردانی از سردار دلها,
بدون شک بامداد جمعه 13 دیماه 98 یکی از تلخ ترین اخباری که می توانست دل میلیونها ایرانی را به درد آورد، اعلام خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی و یار همیشه همراهش ابومهدی المهندس بود.
,
پس از اعلام این خبر بود که خاطرات چندماه حضور میدانی و سراسر امید حاج قاسم میان مردم سیل زده خوزستان تازه شد و شاید هیچ هیچکس مانند خوزستانی ها که سلیمانی را مرهمی بر آلام خود می دانستند، بیشتر ناراحت نشده اند.
,
با شهادت سلیمانی و ابومهدی المهندس، حالا این نوبت خوزستان بود که قدرشناسی اش را به سلیمانی ثابت کند و به راستی حضور میلیونی مردم در تشییع این شهید در اهواز، صحنه هایی بی سابقه در تاریخ خوزستان را رقم زد.
,
پیکر پاک و مطهر این دو شهید مقاومت روز 15 دیماه 98 در حالی از طریق فرودگاه اهواز وارد کشور شد که علاوه بر اهوازی ها، مردم سایر شهرهای خوزستان و حتی استانهای همجوار خود را به محل تشییع رسانده بودند.
,
عظمت جمعیت حاضر به حدی بود که از چند کیلومتر مانده به آغاز مسیر تشییع، تمامی خیابان ها پر از جمعیت بود و پیر و جوان، زن و مرد برای نشان دادن ارادت خود به سردار سلیمانی که حالا لقب سردار دلها را داشت، در مراسم حاضر بودند، گویی عزیزترین و نزدیک ترین عضو خانواده آنها از دنیا رفته است.
,
پیکر شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس در آن روز تلخ اما تاریخی بر دستان موج خروشانی از مردم داغ دیده در اهواز تشییع شد.
,
قصه خوزستان و حاج قاسم که از روزهای ابتدایی جنگ آغاز شده بود و پس از آن نیز روز به روز مهر این سردار در دل تک تک خوزستانی ها بیشتر می شد، با تشییع تاریخی پیکر او در اهواز نمایان شد و خوزستانی ها نشان دادند، قدردان دلسوزان خود هستند.
,
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد
, انتهای پیام/
]