به گزارش خبرنگار ورزشی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ با گذشت بیش از ۲.۵ سال از پاندمی جهانی کرونا و شیوع افسارگسیخته ویروس کووید-۱۹ که دگرگونیهای بسیاری را متوجه تمام دنیا ساخت، اکنون در بسیاری از کشورهای حتی جهان سومی شاهد بازگشت به روزهای پیش از کرونا و عادیسازی شرایط به واسطه فروکش کردن تب این بیماری هستیم.
اگر چه المپیک ۲۰۲۰ توکیو و بازیهای آسیایی هانگژو یک سال به تعویق افتادهاند اما همین ۲ ماه پیش شاهد برگزاری نخستین جام جهانی فوتبال در خاورمیانه بودیم که اتفاقاً بدون کوچکترین مشکل و بحرانی، با حضور گسترده تماشاگرانی از سراسر جهان در استادیومهای لبریز از هواداران دوآتشه تیمهای ملی فوتبال با قهرمانی تیم ملی آرژانتین به سرانجام رسید.
در حالی که مدتهاست خبری از محدودیت حضور تماشاگران در استادیومها برای تماشای بازیهای لیگهای درجه ۲ و ۳ فوتبال اروپا هم نیست، همچنان شاهد تصمیمات عجیب و باورنکردنی مسئولان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ در راستای ایجاد موانع برای بازگشت تماشاگران به استادیوم برای تشویق تیمهای موردعلاقهشان هستیم.
این روزها که بازیهای فوتبال باشگاهی در همین قاره آسیا و حتی خاورمیانه با حضور حداکثری تماشاگران برگزار میشوند و رکوردهای عجیبوغریبی هم در این زمینه بهواسطه حضور ستارهها در لیگهای عربی جابهجا شده، آمار طعنهآمیز و حسرتآور برگزاری تنها کمتر از ۱۰ درصد بازیهای فوتبال ایران با حضور حداقلی تماشاگران طی این ۲ سال گذشته ثبت شده است.
استادیومهای فوتبال که همیشه محلی برای تخلیه هیجانات و فشارهای روانی تلقی میشد و نقش بهسزایی هم در افزایش نشاط و تفریح اجتماعی داشت، حالا با ولنگاری و بیاعتنایی مسئولان فدراسیون فوتبال به کلی از سبد معیشت مردم ایران حذف شده و لیگ برتر حرفهای را به تورنمنت بیاهمیتی در حد جام محلات تبدیل کرده است.
درآمدهای ناشی از بلیتفروشی مسابقات یکی از اصلیترین چرخدنده اقتصادی باشگاههای فوتبال هستند اما در این فوتبال ورشکسته و فشل که خبری از درآمدهای ناشی از حق پخش تلویزیونی، فروش پیراهن و البسه و البته درآمدهای شفاف و قانونمند تبلیغاتی نیست، این تنها عنصر درآمدزا هم با تدبیر فدراسیون فوتبال به کلی نیست و نابود شده است.
حالا هم که صحبتهای رسمی و غیررسمی از بازگشت هواداران به ورزشگاهها به میان آمده، فدراسیون فوتبال آنقدر شرط و شروط گذاشته که باشگاهها و استانها برای راه ندادن مردم عاشق فوتبال به ورزشگاهها، به مراتب کار سادهتری نسبت به مهیا کردن شرایط بازگشتشان به سکوهای سیمانی و سفت خواهند داشت.
مبرهن است که این حجم از سنگاندازی و بیمبالاتی، غیرعامدانه و بیدلیل نیست و شاید بتوان ادعا کرد که در خاموشی چراغ رونق فوتبال ایران برای برخیها، روشناییهای انفرادی و مطامع شخصی بسیاری هست؛ به همین علت همه دوست دارند که هیچکس به استادیوم برنگردد!