به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ وقتی محدودیت های زندگی را مانع بزرگی برای رشد و پیشرفت خود بدانیم کافی است مروری بر زندگی معلولان و محدودیت های آنها داشته باشیم، نیروی در وجود آنها قرار دارد تا بتوانند مسیر سخت زندگی خود را هموار سازند.
سوژه امروز ما مردی است که نداشتن بیناییِ ظاهری در ابتدای مسیر تاریک زندگی، او را متوقف نساخت؛ بلکه سرعتی افزونتر نسبت به اطرافیان به او داد تا اینگونه با تقدیرات زندگیاش، روبرو گردد.
حسن لبافی از معلولهای روشندلی است که چشمهایش را بر محدودیتهایش بسته است. شاید برای بسیاری از مردم باورکردنی نباشد که یک نابینا بتواند هنری را انجام دهد که مستقیما با چشم سروکار دارد. متولد سال ۱۳۵۲ است و برای داشتن زندگی بهتر، روزگارش را با امید میگذراند.
رنگها برای یک قالیباف نابینا بیگانه است، اما او با شناخت و به کمک نیروی لامسه به راز بهکارگیری رنگها پی میبرد و بهنگام، از رنگها در کارهای هنریاش استفاده میکند.
وقتی دنیا برایش رنگ دیگری میگیرد
نابیناییاش مادرزادی نیست، اما دلیل نابیناییاش بیماری ژنتیکی است که به دلیل ازدواج خویشاوندی پدر و مادرش بوده است. او از روزهایی برایمان میگوید که کمکم بیناییاش را از دست داد: «تا کلاس سوم دبستان در مدرسهای در محله ابوذر درس میخواندم و مشکل بینایی نداشتم، اما کمکم چشمهایم کمسو شد. هر روز شاهد کمبینا شدنم بودم و بهناچار بقیه درسم را در مدرسه نابینایان خواندم تا خط بریل یاد بگیرم. چارهای نبود، باید خودم را با وضعیت جدید وفق میدادم. تا کلاس سوم راهنمایی در مدرسه نابینایان درس خواندم، اما به دلیل اینکه باید در رشته ادبیات و علوم انسانی ادامه تحصیل میدادم و این رشته را دوست نداشتم، ترک تحصیل کردم. دوست داشتم در رشته دیگری درس بخوانم اما متاسفانه بقیه رشتهها برای مدارس عادی بود. بعد از آن دنبال شغل رفتم. از اپراتوری تلفن در شرکتها گرفته تا کارهای بستهبندی. اغلب راضی نمیشدند که یک نابینا برایشان کار کند. یکجورهایی ما را قبول نداشتند. تا اینکه در روزنامه ایران سپید مطلبی درباره قالیبافی نابینایان و کمبینایان خواندم. پیگیری برای یادگیری قالیبافی با مخالفت خانواده همراه بود. مادرم میگفت قالیبافی با چشم سروکار دارد، چطور میتوانی قالی ببافی؟ زیر بار نمیرفتم. با خودم میگفتم وقتی چنین کلاسهایی برگزار میشود و نابینایان قالیبافی یاد میگیرند، حتما من هم میتوانم یاد بگیرم.
فروش تابلو فرش هایم امیدوارترم کرد
لبافی ادامه میدهد: «سال 1383 بود که برای آموزش به فرهنگسرای بهمن رفتم و با روش کار قالیبافی نابینایان آشنا شدم. نقشه فرش با دستگاه تایپ بریل برای نابینایان خوانا میشود. از طرفی رنگ نخها با حروف الفبای بریل کدگذاری میشود و به اینترتیب شرایط قالیبافی برای نابینا فراهم میشود. مصمم بودم این هنر را یاد بگیرم و برای یادگیری آن با تمام وجود تلاش میکردم. 10 جلسه کلاس رفتم تا گره قالی را یاد بگیرم. مربیام دیگر از من ناامید شده بود، اما برای من یادگیری این حرفه آنقدر مهم بود که خسته نمیشدم و بالاخره آن را یاد گرفتم.
تاکنون 12 تابلو فرشم را به فروش رساندهام. اولین تابلویی که کار کردم نقش جوجه بود، آذرماه سال 1387 بهعنوان قالیباف نابینای نمونه در فرهنگسرای ارسباران از من تجلیل شد. سال 1388 نیز بهعنوان شاگرد نمونه نابینای فرهنگسرای بهمن از من قدردانی کردند. تابلو فرش محمد(ص)، فاطمه(س)، علی(ع)، گلدان، دخترچوپان، جوجه و... از جمله تابلوفرشهایی است که بافتهام و به فروش رساندهام.»
وی در ادامه میگوید: «نابینایان در آموختن و بافتن تابلوفرش از بینایان جدیتر هستند و از خود استعداد نشان میدهند. طرحها برای نیمهبینایان، شمارهگذاری میشود و آنها با این شمارهخوانی رنگها را به کار میبندند. طرحهای بریل، ویژه «نابینایان کامل» است که میتوانند با خواندن، رنگها را به کار بندند. پایه این کار چلهکشی است و نیاز به دقت زیاد دارد، با این حال نابینایان با انگیزههای خوب خود از پس آن برمیآیند. گاهی نیز طرح تابلوفرش برای نابینایان خوانده میشود و آنان با گوشسپاری، نقشه را به تابلوفروش انتقال میدهند و آن را تکمیل میکنند.»
وقتی درباره شغل و کسب درآمد از او میپرسم، میگوید: «چند سالی در یکی از مراکز کارآفرینی مشغول کار بستهبندی بودم، اما بعد از مدتی دیگر آنها هم قبول نکردند که آنجا کار کنم. البته همیشه کار ندارم. وقتی بیکارم قالیبافی میکنم و وقتی هم که کار باشد، سرکار می روم.
مسئولان شهر با معلولان قهر هستند!
رفتوآمد در شهر هم برای او دشوار است، اما به تنهایی از پس آن برآمده است. میگوید: «همیشه باید عصا همراهم باشد. خوشبختانه در سالهای اخیر مردم نسبت به معلولان و نابینایان حس نوعدوستی دارند و با مهربانی به آنان کمک میکنند. با این حال بارها پیش آمده که در چالههای خیابانها افتادهام و پایم شکسته است. تقریبا هر چند وقت یکبار به دلیل شرایط نامناسب برخی معابر دست و پایم میشکند.»
وقتی از لبافی درخصوص انتظاراتش از مسئولان سوال میکنیم، پاسخ میدهد: «باید در ارتباط با اختصاص شغل مناسب برای نابینایان اقدام جدی داشته باشند. حداقل حمایتی که میتوانند داشته باشند، این است که از دستفروشی نابینایان جلوگیری نکنند و مانع فعالیت آنها نشوند.
اگر مسئولان قولی میدهند به آن عمل کنند، زمانی به ما قول آن را دادند که در ادارات استخدام افراد دارای معلولیت به 3 درصد خواهد رسید، اما این اقدام هیچگاه عملی نشد و همچنان به ما قول افزایش مستمری و حداقل حقوق را داده اند که آن هم فقط در حد حرف و شعار بود و هیچگاه عملی نشد.
از سال ۸۳ که به فرهنگسرا میروم هر سال نمایشگاه فرش دستباف برگزار میشود، اما در این ۱۲ سال هیچگاه دولت از معلولان و نابینایان برای حضور در نمایشگاه دعوت نکرده است. برای ازدواج نابینایان فکر و حمایتی نمیشود؛ اغلب نابینایان شغل مناسب و درآمد کافی برای تشکیل خانواده ندارند. کمک به برگزاری جشن عروسی، کمکهزینه و وام ازدواج و مسکن و کمکهزینههای پس از تشکیل خانواده بهویژه در زمانهای بیکاری نابینایان، انتظار ما نابینایان از دولت و سازمانهای حمایتی است.
آرزویش این است که قالیای با طرحی از حرم امام رضا(ع) ببافد. برای رسیدن به این آرزو تلاش میکند، اما خواسته دیگرش این است که روزی نابینایان قالیباف بتوانند در نمایشگاه تابلو فرش با دیگر قالیبافان شرکت کنند و او هم در این جمع حضور داشته باشد. میگوید امیدوارم بهزودی این روز برسد. او موفقیتهای خودش را مدیون مادرش میداند.
با کوشش های سخت به هر آنچه که سخت تر است خواهند رسید
روشندلان تاکنون نشان دادهاند که کاستیها و کمبودها و سنگچینها نمیتواند آنان را از هنرمند شدن، بافتن تابلوفرش، قهرمانی در مسابقههای جهانی، آموختن مهارتهای فنی و راهیابی به دانشگاهها باز دارد. آنان به این آزمون رسیدهاند که با کوششهای سخت، به هر آنچه که سخت است، خواهند رسید.
حسن لبافی با تمام مشکلات موجود موفق شد قالیبافی یاد بگیرد. لبافی به تمام همنوعانش این چنین آموخت آنچه آنها به نام ضعف میشناسند را میتوان نادیده گرفت و سرنوشت را بهگونهای دیگر رقم زد.
در این بین کمکهای متولیان امر نیز میتواند برای لبافی و تمام افرادی که با این مشکلات مواجه هستند، بسیار مفید واقع شود و نقش امید را در زندگیشان از آنچه هست پررنگتر کند. ایجاد نمایشگاههایی برای نمایش آثار و کمکهای مرتبط با این امر میتواند آنها را بیش از پیش خوشحال و امیدوار کند.
خبرنگار: سمیرا خرقانی