به گزارش خبرنگار سیاسی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در حالی سال انتخابات در حال سپری شدن است که بازار اظهارنظرهای سیاسی از سوی چهره های مختلف هر روز داغ تر می شود. شاید به باور برخی این اظهارات می تواند دست اندازی بر مسیر مشارکت و حضور مردم در پای صندوق های رای باشد، اما گاهی خلاف این باور را منجر شده و خود زمینه ساز حضور پور شور تر مردم خواهد بود.
جریان غربگرا و نزدیکان دولت قبل، در این بهبهه بیش از هر چیز برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد ۸ ساله خود که حاصلی جز کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم نداشت، در تلاش است تا سناریوی «احتمالا مردم در انتخابات شرکت نمی کنند» را پیاده سازی کنند.
رسانه های اصلاح طلب و نزدیک به دولت قبل از یک سو، اردوگاه اصلاح طلبان از سوی دیگر و چهره های منتسب به آنها هم هر روز با اظهارنظری تازه دلسرد شدن مردم از حل مشکلات را بهانه عدم مشارکت احتمالی آنها در انتخابات پیش رو عنوان می کنند.
به تازگی، اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت حسن روحانی در اظهاراتی درباره حضور مردم در انتخابات پیش رو گفته است «ممکن است یک واکنش مردم این باشد که یأس و سرخوردگی به حدی رسیده باشد که فکر کنند هیچ کاری نمیشود کرد و شرکت در انتخابات بیفایده است یا تصور کنند برای تغییر وضع موجود باید در انتخابات شرکت کنند و نگذارند کشور بیش از این خسارت ببیند. اما حاکمیت بداند که باید در پیشگاه تاریخ به ملت ایران پاسخگو باشد. حتی اگر الان کسی از آنها توضیح نخواهد، بالاخره روزی ملت ایران از آنها توضیح خواهد خواست»!
این اظهارات معاون اول دولت تدبیر و امید در حالی مطرح است که افکار عمومی همچنان در انتظار پاسخ مقامات این دولت نسبت به عمر ۸ ساله ای است که دستاورد آن برای کشور برجام نافرجام بود.
تعطیلی تاسیسات هسته ای ایران همچون فردو در حقیقت یک نقشه در برجام بود؛ چرا که قصد طرف غربی آن بود که با جمع کردن لوازمهای هستهای در یک مکان آسانتر بتواند آنها را منهدم کند و این دستگاه دیپلماسی دولت بود که گوش به فرمان غرب لزومی به پاسخگویی به مردم را احساس نکرد.
سیمان ریزی در قلب راکتور اراک که تنها برای عمل به تعهدات دیپلمات های کشورمان به غرب انجام شد و هیچ گاه دستاوردی برای ایران نداشت نه تحریمی لغو شد و نه گشایشی در اقتصاد کشور اتفاق افتاد، موضوعی بود که هیچ گاه دولت حسن روحانی نسبت به آن پاسخگو نبود.
تلاش برای پیوستن به FATF که حاصل آن محدود کردن هرچه بیشتر ایران و اعمال فشارهای اقتصادی بیشتر بود، که هیچ گاه در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب نرسید اما موضوع دیگری بود که هیچگاه دولتمردان قبل درباره چرایی پافشاری به امضا این توافق به مردم پاسخی ندادند.
آقای روحانی ۱۶ مرداد ۱۳۹۹، چند روز قبل از آغاز سقوط بورس در آن دوران، گفت، با شرایطی که بورس نشان میدهد، مردم باید همه چیز خود را به بورس بسپارند. او حتی ۳۰ شهریور همان سال گفت: «بورس ما خوب شده،بعضیها عصبانی هستند و میگویند چرا بورس خوب شده. خب پنبه در گوشتان بگذارید تا نشنوید».
این رفتار روحانی در حالی بود که با وجود ریزش ادامهدار بورس و رسیدن شاخص به محدوده یک میلیون و ۱۵۰ هزار واحد، در ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ گفت: «بازار سرمایه را به اوج رساندیم؛ حال یک فرازونشیبی دارد».
رئیس جمهور دولتی که هیچ گاه در قبال مردم پاسخگو نبود، اما یک ماه مانده به پایان دولتش گفت: مردم وقتی وارد بازار بورس میشوند، نباید همه سرمایه خود را در بورس بیاورند، باید در حدی بیاورند که فراز و نشیب بورس، زندگی آنها را به هم نزند.
این لطمه اقتصادی به مردم و سقوط شاخص بورس به یک میلیون و ۱۵۰ هزار واحد در دولت روحانی، در حالی اتفاق افتاد که نه رئیس جمهور به خاطر صحبتی که باعث شد مردم برای ورود غیرکارشناسی به بازار بورس تحریک شوند، پاسخگو بود و نه هیچ مقام اقتصادی دیگری در دولت وقت در این باره به مردم پاسخی دادند.
در موضوع کرونا روحانی مدعی بود که واکسن سوهان قم نیست که بشود به راحتی وارد کرد و با همین ادعا که شرط واردات واکسن، برجام و FATF است، رکورد مرگ روزانه ۷۰۹ نفر را به ثبت رساند و موجب تشدید رکود اقتصادی شد.
سرخوردگی مردم و کاهش سرمایه اجتماعی که حاصل این اقدام دولت تدبیر بود، اما موضوع دیگری بود که از سوی دولتمردان بی پاسخ ماند.
حال، اما این اقدامات تنها گوشه ای از عملکرد با پاسخ دولت روحانی و اعضای کابینه او از جمله اسحاق جهانگیری بود که در تمام ۸ سال، اقتصاد کشور را برای یک چراغ سبز از طرف غرب معطل نگه داشت.
کاهش سرمایه اجتماعی شاید در حقیقت ریشه در عملکرد دولتی دارد که معاون اول آن معتقد است همه از جمله حاکمیت باید در پیشگاه مردم پاسخگو باشند.
سوال اساسی، اما اینجاست که تاریخ چه زمانی دولت تدبیر و امید را به مسلخ پاسخگویی خواهد کشاند و روشن خواهد کرد که به بهانه رفاقت با غرب چه توطئه ها از سر ملت ایران گذشت.