سرنوشت حاشیه‌نشینی در تبریز چه خواهد شد؟

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، حاشیه‌نشینی در کشور ما و برخی کشورهای دنیا هنوز هم یکی از معضلات شهری محسوب می‌شود که طولانی شدن عمر آن باعث شده مسئولان دیگر به آن به چشم یک مشکل نگاه نکرده و برای حل آن همتی نداشته باشند. شهر تبریز هم با جمعیت نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر در بافت حاشیه‌نشین و فرسوده جزء بزرگترین شهرهای درگیر با این مساله است.

برای بررسی دلایل حاشیه‌نشینی در تبریز، راهکارهای حل این مساله و دیگر مسائل پیرامون آن پای صحبت‌های فریدون بابایی‌اقدم، روح‌الله رشیدی دو عضو شورای شهر و صاحب نظر در این حوزه و بهزاد شهلاچشم کارشناس حوزه معماری و شهرسازی نشستیم. مشروح این میزگرد را در ادامه می‌خوانید:

آخرین وضعیت حاشیه‌نشینی در تبریز چگونه است؟ با روند فعلی به نظر می‌رسد حتی اگر مسئولان همت کنند هم ۱۰۰ سالی طول می‌کشد تا این مناطق ساماندهی شوند.

فریدون بابایی‌اقدم: اول از شما و آناج تشکر می‌کنم که به عنوان رسانه به بررسی این مساله که از مشکلات اساسی شهر است، پرداخته‌اید هرچند معتقدم باید بیشتر از این باید این موضوع طرح شود. هم مساله آسیب‌شناسی بحث موجود و هم عملکرد، تعهدات و هم سیاست‌های این حوزه باید بررسی شود.

اگر به تاریخ توسعه شهرها نگاه کنیم، بافت‌های نظیر بافت حاشیه‌شهر ما برای تشکیل زمان زیادی نبرده‌اند و اگر همان شرایط را قرار باشد در قالب نوسازی، پاکسازی، ساماندهی یا هرچیز دیگر پیش ببریم در زمان بسیار کمتری از تشکیل بافت حاشیه‌ای این مساله حل می‌شود. البته جغرافیا هم تاثیرگذار است و کشورهایی هستند که رودتر از ما شهرنشین شده‌اند که حتی کشورهای پیشرفته‌ای هستند اما به نوعی حاشیه‌نشینی داشته‌اند؛ من اگر بخواهم به تاریخ شهرسازی دنیا برگردم برخی خانه‌ها در انگلستان ساخته شده تحت عنوان jerry-building که با کوچکترین صدا و ارتعاشات به لرزه در می‌آید و فاقد نیازهای اولیه است که روزی در انگلستان زیاد بود که شاید معادل آن حاشیه‌شهر ماست اما امروز برای این وضعیت در همان کشورها راه‌حل‌هایی در نظر گرفته شده است.

 

در شهرهای پیشرفته دنیا یکی از شعارهای انتخاباتی شهرداری در حوزه مسکن تحت عنوان مسکن شورا یا اجتماعی است که برای قشر کم درآمد و ضعیف می‌باشد. متعاقب این مساله در کشورهای استعمار شده مانند کشورهای آمریکای لاتین و آسیای جنوبی هم محلاتی مانند حاشیه شهر ما شکل گرفته است که آنجا کارهایی که برای حل این معضل انجام شده قدمتش از عمر بافت حاشیه‌ای ما بیشتر است. آزمایشگاه سازمان ملل در حوزه حاشیه‌نشینی آفریقاست و به همین دلیل هم سازمان اسکان بشر سازمان ملل در کنیا حضور دارد و در بزرگترین مناطق حاشیه‌نشین آنجا سیاست‌ها و برنامه‌هایی که وجود دارد را آنجا پیاده می‌کنند.

موقعیت جغرافیایی و دولت دو عامل اصلی در مساله حاشیه‌نشینی

به نظر بنده بخش عمده حاشیه‌نشینی هم به دولت باز می‌گردد، هرجا که مساله حاشیه‌نشینی برای دولت‌ها چالش و دغدغه است؛ عملکردها پررنگ است و برعکس در دولت‌هایی که به عنوان چالش و اولویت مطرح نیست نه تنها به این مساله توجه نمی‌شود بلکه این بافت‌ها روز به روز افزایش می‌یابند. به همین دلیل حاشیه‌نشینی به دوکلیدواژه مهم بستگی دارد؛ اول اینکه در کجا به این مساله پرداخت می‌کنیم مثلا وقتی به اتحاد جماهیر شوروی باز می‌گردیم در شهرهای جدیدی که ساخته می‌شد در عرض سه سال ۲۵۰ هزار نفر در آن سکنی داده می‌شد یعنی در عرض سه سال یک شهر به وجود آمده که حداقل در کشور ما قابل باور نیست.

کلیدواژه دوم بحث دولت‌هاست؛ در خود کشور ما هم بعد از انقلاب اسلامی دولتی داشته‌ایم که در عرضه مسکن رکورد ۸۰۰ هزار واحد در سال ۹۱ را زده است و دولتی هم داشته‌ایم که عملا هیچ کاری نکرده است، نه در حوزه خودمالکی کاری کرده و نه خودش کاری انجام داده است بلکه حتی سیاست‌های قبلی را هم کنار گذاشته است. به همین دلیل بر اساس این دو مساله می‌توانیم بگوییم که چقدر زمان می‌خواهیم تا حاشیه‌نشینی را به عنوان اولویت مطرح و حل کنیم.

 

من به یکی از شهرهای ترکیه رفته بودم و در شهرداری آنجا مطرح کردم که من مشتاقم حاشیه‌شهر شما را ببینم؛ طرف مقابل کمی تعجب کرد که نداریم. کایسری شهری است که شاید از نظر جمعیتی از ارومیه ما پرجمعیت‌تر است و اینکه بگویند حاشیه‌نشین ندارند، ادعای بزرگی است و جالب است که جواب داد داشتیم اما آن را حل کردیم که این هم ادعای بزرگتری است که نشان از جسارت و دغدغه‌مندی مدیران آن شهر و دولت آن کشور است. در کنار این دو دغدغه ظرفیت پارلمان‌های محلی هم مهم است اما شما ببینید در سیاست‌های بازآفرینی شهری چقدر چقدر برای پارلمان محلی مانند شورا جایگاه تعریف شده است؟

قانون اختیاری به شوراها درباره حاشیه‌نشینی نداده است

من هرچقدر در سیاست‌های بازآفرینی نگاه کردم فقط در یک بند آمده است که شورای شهر از ظرفیت سازمان‌های مردم‌نهاد استفاده کند اما شما مثلا امروز از استاندار بپرسید که چند جلسه بازآفرینی تشکیل داده و به اعضای شورای شهر به عنوان نماینده مردم اجازه ارائه نظر، دغدغه دخالت داده‌اید؟ زمانیکه ظرفیت بزرگی تحت عنوان جهش تولید مسکن باز شده و شعار تولید چهار میلیون مسکن داده شده بود اما امروز بعد از دو سال باید ببینیم نتایج آن چه شده است. بر همین مبنا اگر قرار است به موضوعی پرداخت کنیم و مخاطب ما شورای شهر است متناسب با وظایف و اختیارات آنها باید مطالبه کنیم.

روح‌الله رشیدی: امیدوارم این گفت‌وگوها را بخشی از راه‌حل ببینیم و قطعا هم اینگونه است، یکی از حسرت‌های ما این است که ظرفیت رسانه‌ای و نخبگانی در جهت حل مسائل قرار نمی‌گیرد زیرا در بسیاری از موارد رسانه به عنوان تبیین‌گر و محرک عمل می‌کند. این مساله هم همواره پررنگ بوده است اما برخلاف دوره‌های گذشته، شورایی که مدعی دغدغه‌مندی برای حاشیه‌نشینی بود کمتر به این مساله پرداخت که دلایل آن هم ترکیب شورای ششم و برخی مسائلی که پیش آمد، بود.

اصلی‌ترین مانع در ساماندهی حاشیه‌نشینی نداشتن باور ذهنی در مسئولان است

مهمترین مساله این است که آیا حاشیه‌نشینی را قابل حل می‌دانیم یا خیر؟ ما در حوزه مسائل اجتماعی به هر چیزی که مساله بگوییم یعنی آن را قابل حل می‌دانیم و معتقدیم قابل حل است و باید حل شود. اینکع در ابتدای موضوع مطرح کردید که شاید ساماندهی حاشیه‌نشینی صدسال طول بکشد این یک رویکرد است، یعنی ذهنیتی توسط گروهی از سیاستگزاران ایجاد شده که ابعاد مساله را به قدری در ذهن‌ها بزرگ و پیچیده کرده است که لاینحل است و هیچکس نزدیک آن نشود. اگر هم کسی بخواهد به آن نزدیک شود باید کشور تعطیل و همه بسیج شوند تا حاشیه‌نشینی تبریز حل شود، از همینجا آسیب و ناکارآمدی آغاز شده و هیچکس حتی در ابعاد محدود هم به آن نزدیک نمی‌شوند.

 

ما به این مساله اینگونه نگاه نمی‌کنیم؛ اگر همان زمانی که متوجه شدیم حاشیه‌نشینی در تبریز مساله است و باید حل شود، هرکس یک قدم واقعی برمی‌داشت بخشی از این مساله حل می‌شد و نمونه عینی جلوی چشم داشتیم. البته گاهی اراده‌هایی بوده و نتایج آن را هم دیده‌ایم اما جالب است که دیده‌ایم می‌شود کار کرد اما آن را ادامه ندادیم. حال اینکه چرا این مساله حل نمی‌شود، دلایل مختلفی قابل مطرح است و ما هم مسائل مالی، حقوقی و مالکیت و… را به رسمیت می‌شناسیم اما اگر بخواهم به عوامانه‌ترین شکل ممکن بگویم این است که باوری برای حل مساله وجود ندارد. باور یعنی اینکه برای کسانی‌که در این موضوع موثر هستند، این موضوع تبدیل به مساله نشده است. از منظر اجتماعی مانع حل مساله دو دسته هستند؛ موانع ذهنی و عینی، در بسیاری از مواقع ما موانع عینی مانند کمبود بودجه را پیش می‌کشیم اما بزرگترین مانع ذهنی است و سیاستگزاران و تصمیم‌گیران مانع ذهنی برای نزدیک شدن و حل مساله دارند. وقتی به مساله نزدیک شوند به دنبال این می‌رویم که منابع مالی و… را از کجا پیدا کنیم.

من یک مثال از مانع ذهنی برای شما مطرح کنم؛ در قانون بودجه سال ۱۴۰۱ اتفاق بسیار خوبی رخ داد و نمایندگان مجلس متوجه شدند که بخش اعظم این مساله به دلیل مشکل مالکیتی است که حتی خود مردم هم قادر به نوسازی نیستند، در همین راستا در قالب بند ک تبصره ۱۱ قانون بودجه ۱۴۰۱ مجوز داده شد که آنجایی که اراضی متعلق به دولت است قبل از سال ۱۳۹۴ هرکس خانه‌ای در این اراضی خریده یا ساخته است مالکیت را به فرد بدهید. نه راه‌وشهرسازی و نه شهرداری می‌توانند بگویند چند درصد از مردم این شهر مشمول این قانون هستند اما می‌دانستیم بخش قابل توجه و بزرگی دچار این مشکل هستند اگر این قدم بزرگ برداشته می‌شد، می‌گفتیم اولین قدم برای حل حاشیه‌نشینی برداشته شد. جالب است که این کار پولی هم نیاز نداشت و برای دولت هزینه‌ای نداشت اما وقتی عملکرد را می‌پرسیم، نزدیک به صفر است چرا؟ چون نخواسته‌اند. نه شهرداری، نه راه‌وشهرسازی و نه صداوسیما مردم را توجیه و مطلع نکردند چون هیچکس انگیزه‌ای برای این کار ندارد و علنا مدیر ما در جلسات می‌گوید که با این کار زمین‌خواری روان پیدا می‌کند، خب شما باید جلوی زمین‌خواری را بگیرید. امسال هم این قانون تکرار شده اما بعد از گذشت نیمی از سال از راه‌وشهرسازی بپرسید برای چندنفر تشکیل پرونده داده‌اید و چند نفر از این ظرفیت قانونی استفاده کرده‌اند؟

 

برای اجرای این قانون باید درِ تک تک کسانی‌که مشمول این قانون هستند را زده و به آنها اطلاع می‌دادند، تازه بی‌اعتمادی مردم هم وجود دارد که این کار تله است و می‌خواهند خانه‌مان را خراب کنند. پس باور و درکی از وضعیت حاشیه‌شهر وجود ندارد که اگر وجود داشت هر شبی که سرمان را روی بالش می‌گذاشتیم در فکر این بودیم که اگر خودم آنجا بودم حاضرم فرزندم شب را در این خانه بخوابد؟ پس این حس وجود ندارد.

دست و دل مسئولان برای رسیدگی به حاشیه‌شهر می‌لرزد

پس ما مساله را قابل حل می‌دانیم اما بزرگترین مانع را مانع ذهنی می‌دانیم، همچنان حاشیه‌نشینان تبریز لیبل‌خور هستند و پست مسئولان برای بردن امکانات به آنجا می‌لرزد یعنی چون آن برچسب حاشیه‌نشینی وجود دارد در تقسیم امکانات دست می‌لرزد. در بودجه ۱۴۰۲ که بحث می‌کردیم مناطق محروم هیچ پروژه توسعه‌ای نداشتند در حالیکه خود پروژه توسعه‌ای در تحول منطقه‌ای و افزایش منطقه‌ای می‌شود. هیچکس قبول نمی‌کند که به حل مساله حاشیه‌نشینی باور ندارد اما درکی وجود نداد.

بهزاد شهلاچشم: من هم به نوبه خودم از طرح بحث بحران حاشیه‌نشینی تشکر می‌کنم. تا برنامه چهارم توسعه در حوزه مسکن و بازآفرینی عملا چیز خاصی دیده نمی‌شد اما در برنامه پنجم و ششم در قالب بازآفرینی حوزه مسکن و رفع حاشیه‌نشینی مطرح شد. بعد از پایان برنامه ششم که قرار بود ۲۷۰ محله بازآفرینی شهری کار کند اتفاق خاصی رخ نداد البته کار انجام شد اما به گونه‌ای دیگر. یکی از معضلات اساسی در این حوزه بحث مالکیت بود که در سال ۱۴۰۱ بندی را آوردند و سال ۱۴۰۲ تکرار شد که برخی اراضی که قبلا ساخته شده و تخلفاتی داشتند با دریافت عوارض نرخ روز پروانه بدهیم، اما اینجا یک مساله اساسی وجود داشت؛ در برخی شهرها این طرح اجرا شد اما دیوان عدالت آن را ابطال کرد زیرا برخی مراجع دریافت عوارض نرخ روز به جای سال تخلف را خلاف شرع می‌دانند که همین موضوع معضل اساسی است. یعنی ما یک قانونی را ایجاد کردیم اما از ابعاد مختلف آن را بررسی نکردیم و بالاخره بعد شرعی در کشور ما مساله اساسی است پس این یکی از ضعف‌های حوزه تقنین بود.

 

در شهریور ۱۴۰۱ به ابلاغ سیاست‌های برنامه هفتم رسیدیم؛ مقام معظم رهبری در دیدار با سران قوا بندی را ابلاغ کردند که تمام املاک کشور باید دارای سند واحد باشند اما در برنامه هفتم و در حوزه مسکن چنین چیزی وجود ندارد، ما باید یقه چه کسانی را بگیریم؟

ضعف قانون، مانع اعطای سند مالکیت به حاشیه‌نشینان شد

در برنامه هفتم اهتمام خاصی به نوسازی بافت فرسوده دیده شد که اینجا هم در طرح کلید به کلید فهمیدند که اکثر خانه‌ها سند ندارند و شهرداری باید با قیمت پایین‌تر آنها را خریداری کند که در اینجا بندی آوردند که در ارزش‌گذاری ملک تا سقف ۴۰ درصد بالاتر از ارزش واقعی خریداری شود که همین مساله دوباره سازوکاری ندارد و مشخص نیست متولی و ناظر چه کسی است. هرچه پیش می‌رویم در حوزه تقنین هم می‌بینیم که برای نهادهایی مانند شورا نتوانسته‌ایم جایی باز کنیم، اتفاقی که در اساس رخ داده طبق آمار سال گذشته وزارت راه‌وشهرسازی این است که در ۱۸ گذشته پایین‌ترین میزان ساخت‌وساز در دولت فعلی رخ داده است و چرا این اتفاق رخ داده است؟ نظر شخصی من این است که دولت در یک تله استراتژیک افتاده و آن تله این است که چون می‌خواهد ساخت مسکن ارزان تمام شود به سمت زمین‌های خالی یا یک شهرک جدید می‌رود و نگاهی به بافت فرسوده وجود ندارد. بله ساخت مسکن لازم است منتهی بزرگترین معضل ما عدم تعیین گروه‌های هدف است، برای ساخت شهرک و مسکن جدید برای دهک‌های پایین که سرمایه اولیه ندارد لازم است اما در دهک‌های متوسط که مثلا سرمایه ۵۰۰ میلیون تومانی دارد و نمی‌تواند با این پول ساخت‌وساز کند اگر دولت ورود کرده و ساخت‌وساز را به بافت فرسوده می‌آورد، این فرد قادر می‌شد که مسکنی برای خود بسازد. ما تاثیر این مساله را به وضوح می‌بینیم که دولت در ساخت مسکن تنها مانده و نقش مردم وجود ندارد درحالیکه خود مقام معظم رهبری حتی در حوزه ساخت مسکن به مردمی‌سازی اشاره داشت اما تعبیری که از مردمی‌سازی شد یک بسته تشویقی ۱۹ بندی برای بافت فرسوده بود که کل بار دولت را روی دوش مردم گذاشته است.

 آیا شهرداری‌ها از نظر قانونی اجازه ورود به مساله ساخت مسکن را دارند و اگر دارند تا به امروز چه کارهایی انجام شده است؟

فریدون بابایی‌اقدم: من عمق این مشکل را به حدی می‌بینم که نباید قانون و راهی پیدا کنیم که بگوییم فلان موضوع به من ربط ندارد. ما وقتی در کشور می‌بینیم که ۲۵ میلیون نفر ساکن بافت فرسوده و حاشیه است، این عدد نگران کننده است و بدتر از آن اینکه این عدد روز به روز بیشتر می‌شود و حتی در شهرهای کوچک که کمتر از ۲۰ هزارنفر جمعیت دارد هم حاشیه‌نشینی وجود دارد. در آخرین رهیافتی که در دنیا وجود دارد باید از تمام ذی نفعان استفاده شود و این ذی نفع محدود به دولت نیست و لازمه این مساله گفتمان است؛ من طی سال‌های گذشته برای گفت‌وگوی ذی‌نفعان تلاش زیادی کردم. ما سال‌هاست که در دانشگاه‌هایمان تحت عنوان شهرسازی رشته آموزشی داریم اینها چه نقشی برای کاهش جمعیت حاشیه‌نشین داشته‌اند؟ یا مثلا تشکل‌های غیردولتی چه کارکرده‌اند؟ اصلا سازمان‌های اجتماع محور تشکیل داده‌ایم؟ ما افرادی را داریم که متولد خلیل آباد، قیخ متیر و ملازینال هستند اما امروز ظرفیت و قدرت مالی و سیاسی دارد که می‌توان از آنها استفاده کرد و اثرگذاری چنین افرادی هم بیشتر از دیگران است چون حاشیه‌نشینی را به خوبی می‌شناسد اما چنین چیزی اصلا در جامعه ما مطرح نشده است.

 

در بحث مالکیت که آقای رشیدی به آن اشاره کردند این موضوع یک مساله جهانی است که مثلا در آمریکای لاتین اجرا شده است، این موضوع قدم خوبی است که ما باید برای اجرای آن اصرار کنیم و سال بعد به قانون تبدیل شود. باری که امروز روی دوش دولت و شهرداری است با اجرای این قانون قطعا کم خواهد شد. من فکر می‌کنم ساختار خوبی تحت عنوان بازآفرینی ملی تعریف شده هرچند ایراداتی دارد که با استفاده از ظرفیت‌ها و گفتمان می‌توان آنها را برطرف کرد؛ ما سالهاست طرح کلید به کلید را می‌شنویم اما واقعیت‌های روز بازار با آن سازگار نیست چرا؟ ما یک تجربه خلیل آباد و یک تجربه اسدگولی را داریم، در تجربه خلیل آباد چون در آن مقطع نسبت نوسانات قیمت مصالح کم بود تمام ۱۷۱ واحد به حاشیه‌نشینان اختصاص یافت اما در اسدگولی امکان اینکه ۱۶ واحد را به ساکنان آنجا اختصاص دهیم، وجود ندارد چون قیمت تمام شده بسیار بالاتر از خانه‌های آنجاست. به همین دلیل به همان مساله گفتمان برمی‌گردیم، ما باید افتخار کنیم در شهری هستیم که ثروتمندان زیادی با سخاوت بالا دارد و می‌توان از این ظرفیت استفاده کرد. برای کاهش قیمت تمام شده چیزی که به ذهن من می‌رسید این بود که زمین دولتی باشد هرچند تصمیم درستی نمی‌توانیم بگیریم و زمین‌هایی را در نظر می‌گیریم که به دلیل نبود زیرساخت هزینه‌ها را بالاتر می‌برد و باید اینجا دقت کرد.

برای حل مشکل حاشیه‌نشینی نباید چشم به دولت بدوزیم

ما در این شهر تولیدکنندگان مصالح ساختمانی داریم که اگر بابت معافیت مالیاتی از نظر قانونی آنها را توجیه کنیم، ظرفیت بزرگی خواهیم داشت اما در ایران یک شهرداری هم آن را انجام نداده است. باز هم لازمه چنین کاری گفتمان‌سازی است که نقش رسانه، شورای شهر، حاکمیت استانی در این میان پررنگ است چون اگر فقط به ظرفیت‌های دولتی اکتفا کنیم اتفاقی رخ نحواهد داد. من بازهم به مساله مسکن مهر اشاره می‌کنم که کار بزرگی بود هرچند به دغدغه‌هایی که داشتیم جواب نداد و آن هم مساله مکان‌یابی بود. در قانون جهش مسکن اتفاقی رخ داد که به این موضوع امیدوار شدیم که برای بافت فرسوده و حاشیه‌نشین کاری انجام شود، اما بعدا به دلیل مشکلات اقتصادی دولت کاری که باید در بافت فرسوده رخ دهد، رخ نداد.

ما نباید به دولت امیدوار باشیم، در همان بحث ذی‌نفعان هرزمان نظام بانکی ما برای بافت حاشیه‌نشین و فرسوده پای کار آمدند خودمالکی در ساخت مسکن بیشتر شده است اما هر زمان بانک‌ها تعهدی نداشتند، کار خاصی رخ نداده است. بزرگترین آسیبی که در کشور وجود دارد این است که بسیاری از کارها دولتی کرده‌ایم اما دولت ناگزیر است که از تصدی‌گری به سمت تسهیل‌گری و هماهنگی برود چون اگر اینگونه نباشد دولت تعهداتی را قبول می‌کند که از عهده‌اش خارج است و مای شورای شهر مجبوریم که تکالیفی رابرعهده شهرداری بگذاریم که شهردار عنوان می‌کند وظیفه ما نیست و درست هم می‌گوید اما تجربه دنیا می‌گوید که همه پای کار باشند. من فکر می‌کنم با این فرمان اتفاق خاصی برای حاشیه‌نشینی ما رخ نخواهد داد و نهایتا کاری مانند شهرک جوانان می‌شود که همه هم می‌گویند کار می‌کنیم اما خروجی نمی‌بینیم.

کسانیکه ابزار و اختیارات دارند، دغدغه حاشیه‌نشینی ندارند

واقعیت این است کسانی‌که اختیار و ابزاری در دست ندارند دغدغه بیشتری نسبت به کسانی که مسئول هستند دارند و اگر اختیار بیشتری به حکومت‌های محلی بدهیم بخشی از مشکلات قابل حل است چون شوراهای شهر فاقد اختیار هستند و در برخی موارد هم که اصرار داشته‌ایم محکوم به دخالت در اجرا شده‌ایم و حتی برای من پرونده تشکیل شده که جرا در باز کردن این مسیر نقش اجرا کرده‌ای، حالا من

مدام از زایش حاشیه‌نشینی بگویم کسی گوش نمی‌دهد. ما در کنار مطالبه از دولت باید خودمان هم پیگیر برخی مسائل باشیم اما من در هیچ دوره از شورا این اهتمام را ندیده‌ام که تمام اعضا اولویتشان را حاشیه‌نشینی قرار دهند.

در قانون وظایفی در خصوص مسکن برعهده شهرداری گذاشته است اما کاری که شهرداری تبریز در شهرک جوانان انجام می‌دهد چیزی نیست که ما می‌خواهیم و آنها هم بیشتر به چشم مولدسازی نگاه می‌کنند. دغدغه‌ای که ما داریم این است که اگر اسدگولی و شهرک جوانان تمام شود این مساکن را به چه کسانی خواهیم داد؟ به همین دلیل با این فرمان اتفاق خاصی برای حاشیه‌نشینی در شهر ما رخ نخواهد داد مگر اینکه با مسیرگشایی و خیابان‌سازی و… کاری کنیم که خود افراد ساکن در آنجا کاری کنند چون شورا ضعف ساختاری و اختیار دارد.

پای ساخت مسکن برای محرومان که می‌رسد دنبال ماده و قانون برای فرار هستند

روح الله رشیدی: بخش قابل توجهی از ساکنان آن مناطق خودشان حاضرند با وام و قرض در آنجا سرمایه‌گذاری کنند اما فقط عملکرد راه‌وشهرسازی را در خصوص اعطای مالکیت بپرسید یا از صداوسیما بپرسید بر اساس قانون در خصوص آگاه‌سازی مردم به حق و حقوقشان در خصوص این مصوبه چه کرده‌اند؟ تاکید ما بر این مساله به این دلیل است که بسیاری از مردم بعد از دریافت سند خودشان اقدام به نوسازی و ساخت‌وساز می‌کردند که مسکن امن جزئی از همین برنامه ماست منتهی برای لکه پرخطر به وسعت ۴۸ هکتار هیچ کاری انجام نشد به جز اینکه تقریبا ۵۰ خانه در ایجاد رمپ یوسف آباد از صاحبانش خریداری شد و رفع خطر شد. ما با بحرانی روبرو هستیم که برای رفع آن گشتن به دنبال قانون نشانه مروت نیست چون مردم عائله حکومت هستند و نباید دنبال راه فراری باشیم که این کار را انجام ندهیم. همانطور که خیلی جاها برخی کارها را که خودمان می‌دهیم و در سازمان بازرسی پاسخگو می‌شویم برای این مساله هم می‌شود. شهرداری امروز کار بسیاری از نهادهای دیگر را برعهده گرفته و ناراحت هم نیستند اما چرا علی‌رغم نص صریح قانون در این حوزه کاری انجام نمی‌شود، امروز شهرداری وارد ساخت مسکن شده اما چرا وقتی ساخت مسکن برای محرومان که مطرح می‌شود به دنبال تبصره و قانون برای فرار هستیم؟ امروز شهرداری در منطقه دو ساخت مسکن انجام می‌دهد اما کدام یک از محرومان می‌توانند در منطقه دو آن را بخرند؟ یا نمونه‌های دیگر در مناطق دیگر را ببینید. یا همان پروژه اسدگولی را ببینید که ۳۲ واحد آماده شده و همانطور خالی باقی مانده است اما ۵۰ متری آنجا به مردم اخطار می‌دهند که خانه‌هایتان را خراب می‌کنیم! ما قرار بود با ساخت خانه تجارت کنیم یا برای محرومان ساخت‌وساز انجام دهیم؟ اگر با دید تجاری کار می‌کنند دیگر اسم قرارگاه جهادی روی آن نگذارند و کوپن مستضعفان را نسوزانند. ما بارها این مسائل را مطرح کردیم اما گفته‌اند راه‌وشهرسازی خودش کار کند، خب راه‌وشهرسازی کار کند اما چرا برای انجام پروژه‌های تربیت بدنی همه آماده کار هستند؟

 

امسال ما ۹۰ میلیارد از بودجه شهرداری برای آسفالت‌ریزی اتوبان کسایی اختصاص دادیم در حالیکه وظیفه راه‌وشهرسازی بود چون اراده مرکزی به نام استاندار و دولت وجود داشت. وقتی از باور حرف می‌زنیم همین‌هاست، الان شهرداری به ساکنان اسدگولی می‌گوید مابه تفاوت پرداخت کنید تا خانه تحویل بدهیم در حالیکه سال ۱۴۰۲ آنجا را ۲۰ میلیون تومان قیمت گذاری کرده و خانه مردم را ۹ میلیون تومان خریداری می‌کند. خود مردم بخشی از مساله را حل می‌کند اما دولت با خساست برخورد می‌کند و دلش نمی‌آید که به مردم سند بدهد اما حاضر است کیلومترها زیرساخت را خارج از شهر ببرد.

در این شورا خیز خوبی برای حاشیه‌نشینی تبریز برداشته شد اما متاسفانه چیزی عملیاتی نشد که مثلا بگوییم طی دو سال گذشته مثلا این تعداد خانه را رفع خطر کرده‌ایم، مگر موارد موردی که در مسیرگشایی‌ها رخ داد و برای آن هم همیشه با روی باز قبول کردیم که رفع خطر را انجام دهید و اگر قانون هم پرسشی داشت بگویید که شورا اجازه داده است. پس اصلی‌ترین مانع باور ذهنی است زیرا اگر خودمان کاری را بخواهیم غیرممکن وجود ندارد همانطور که برای دریاچه عینالی از وسط شهر آب برده‌ و یا از میدان منصور کیلومترها لوله آب کشیده‌اند تا در عرض ۲۰ سال در کوه جنگل‌کاری انجام شود چون این باور در شهرداری وجود داشته است پس اگر در حوزه حاشیه‌نشینی هم باور داشتند می‌توانستند کارهای بزرگی انجام دهند.

تا سال ۹۵ مسئولان تبریز حاشیه‌نشینی را به رسمیت نمی‌شناختند

بهزاد شهلاچشم: تا سال ۹۵ مدیران در تبریز با قدرت ایستاده بودند که حاشیه‌نشینی را به رسمیت نمی‌شناسند و امکانات نمی‌دادند و در سال ۹۵ شورای عالی شهرسازی دستور می‌دهد که اینها باید در محدوده قانونی باشند که همین مساله برای مدیرانی که علاقمند به لفظ اولین‌ها هستند، عملکرد بسیار بدی است که باید همه چیز را به ما ابلاغ کنند. تا زمانی‌که نگاه سرمایه‌ای در دولت و سایر سازمان‌ها غالب است این مساله به جای خود نمی‌نشیند و متاسفانه شهرداری هم به چشم نگاه سرمایه‌ای و سودمحور نگاه می‌کند و این وسط فقط مردم ضرر می‌کند.

 

 موضوع شهرک جوانان به کجا رسید؟

فریدون بابایی‌اقدم: ما شهرک جوانان را در دولت قبلی مطرح کردیم که دولت اهتمامی برای مسکن نداشت و از دولت ناامید بودیم اما وقتی دولت عوض شد و پررنگ‌ترین شعار این دولت ساخت مسکن بود من انتظار داشتم مطالبه‌گری را از دولت داشته و پای دولت را به شهرک جوانان بکشیم. من در یکی از جلساتی که نمایندگان تشکیل داده بودند مصر بودم که به من گفتند وقتی شهرداری مسئولیت قبول کرده تو چه اصراری داری؟ دغدغه اصلی ما این بود که ظرفیت شهرداری را هم پای کار بیاوریم اما نه برای ده هکتاری که تحویل شهرداری تبریز شده است بلکه معتقدیم در ۵۰ هکتاری که امکان طراحی وجود دارد، ده هکتار را شهرداری کار کند و برای باقیمانده آن از بنیاد مسکن، حساب صد امام، راه‌وشهرسازی و…کمک کنیم. متاسفانه این اتفاق رخ نداد و فقط شهرداری پای کار آمد و آن هم اگر فردا پس فردا بهانه‌ای پیش نیاید، به ویژه در بحث قیمت تمام شده که من نگرانم مساکنی هم اگر تولید شود، به دست حاشیه‌نشینان نرسد. متاسفانه برخی مسائل هم مطرح شد که مثلا ۱۴۶ یا ۴۰۰ واحد در اسدگولی ساخته شده است در حالیکه چنین چیزی وجود ندارد و حتی دو بلوک هم تکمیل نشده است به همین جهت این فضا کمی ما را ناامید می‌کند. مسکنی که در شهرهای جدید هم ساخته می‌شود مناسب بافت فرسوده و حاشیه‌نشین من نیست و به همین دلیل ما اصرار داشتیم که اگر سهمیه‌ای وجود دارد به خود تبریز اختصاص داده شود و در کنار شهرداری تبریز دولت هم در شهرک جوانان کار کند.

روح‌الله رشیدی: روند تحویل ده هکتار از شورای جوانان در شورای پنجم انجام شده بود که اسما تحویل انجام شده بود صورت جلسات وجود داشت که بر اساس آن آبان ماه سال گذشته شهرداری لایحه‌ای آورد که هزار میلیارد قرارداد با قرارگاه خاتم امضا کند که ما هم بلافاصله رای دادیم. این مساله همانطور باقی ماند که این اواخر معلوم شد که هنوز مطالعه و طراحی این مساکن انجام نشده است و ماهم مدام پیگیر بودیم که حتما این مساکن به افراد حاشیه‌نشین داده شود و لایحه‌ای هم در این خصوص تصویب شد اما در همان مرحله باقیمانده است.

در میزگرد حاشیه‌نشینی آناج اعضای شورای شهر تبریز و کارشناسان این حوزه به بررسی دلایل حاشیه‌نشینی و راه‌حل ساماندهی این مناطق پرداختند.