به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ اغتشاشات پاییز سال گذشته که بیش از 100 روز کشور را گرفتار التهاب و تنش کرده بود، اقدامی بود که با سناریوی از پیش طراحی شده جریان ضد انقلاب در کشور آغاز شد.
مرگ مهسا امینی بهانه ای در دست رسانه هایی ضد ایرانی شد که خوراکشان را از تفکر ضد اسلامی تامین کرده و به دنبال ایجاد آشوب و ناامنی در کشور هستند.
سیاست هایی که حاصل آن چند ماه تنش و در نهایت کشته سازی از سوی اپوزیسیون و به این بهانه به شهادت رساندن مردم و نیروهای امنیتی بود.
شهید آرمان علی وردی، بسیجی طلبه ای که در ناآرامی های پاییز سال گذشته در اکباتان به دست اغتشاشگران به شهادت رسید، یکی از کسانی بود که به بهانه شعار زن، زندگی، آزادی به شهادت رسید.
به بهانه سالگرد اغتشاشات پاییز 1401 و یک سال پس از تلخی های ناآرامی های تهران با آرزو فروغی، مادر شهید آرمان علی وردی به گفتگو نشستیم در ادامه مشروح این گفتگو از نظرتان می گذرد.
خانم فروغی سال گذشته اغتشاشگران امنیت کشور را از بین بردند و باعث شهادت نیروهای امینی و بسیاری از مردم شدند، آنها به دنبال چه بودند و می خواستند به چه هدفی برسند؟
کسانی که سال گذشته روزهای تلخی را برای کشور به وجود آوردند به دنبال این بودند که درکشور ایجاد هرج و مرج کنند. هدفشان این بود که امنیت و آرامش را از کشور و مردم ایران بگیرند.
اینها به دنبال آن بودند که کشور را به سمتی سوق دهند که حسرت آرامش برای مردم ایران باقی بماند اما بارها تجربه به آنها نشان داده که سخت در اشتباه هستند و کسانی امنیت این مرز و خاک به دست جوانان این کشور حفظ خواهد شد، همانطور که در 8 سال جنگ تحمیلی امنیت کشور حفظ شد بعد از آن هم اجازه داده نخواهد شد که امنیت و آرامش این کشور به غارت برود.
یک سال از نبود آرمان گذشته است، این یک سال با نبود فرزندنتان چگونه سپری شد؟
حتی گفتنش هم برایم درد آورد است. تحمل روزهای بدون آرمان برای ما خیلی سخت بود. تحمل روزهای بدون آرمان و دیدن جای خالیش در خانه برایمان وصف ناپذیر است. نمی توانم حال یک سال گذشته خودم را برایتان به زبان بیاورم، اما آرمان شهید شد و جایگاه بالای او نزد خدا و مردم باعث شد که روزهای سخت بدون آرمان را در یک سالی گه گذشت پشت سر بگذاریم. شهدا زنده هستند و نزد خدا روزی می خورند؛ من می دانم که آرمان هم زنده است و شاهد ماست پس به خاطر جایگاهی که نزد خدا پیدا کرده روزهای سخت نبود آرمان را تحمل می کنم.
برای آینده آرمان چه آرزوهایی داشتید؟
هر پدر و مادری آرزوی موفقیت فرزندانشان را دارند. من و پدر آرمان هم آرزویمان برای فرزندمان موفقیت او بود. آرمان در زندگی موفق شد ما دوست داشتیم او به درجات بالا برسد و همیشه برای عاقبت به خیری او دعا می کردیم و آرمان هم با شهادتش عاقبت به خیر شد.
بعد از شهادتش چه چیزی باعث آرامش شما شد؟
از امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) طلب صبر کردم و صبری را که از آنها خواستم به من عنایت شد. فکر کردن به مقام شهادت برای فرزندم مهمترین دلیل آرامش من بود آرمان پدر و مادرش را در پیشگاه خدا و اهل بیت علیه السلام رو سفید کرد. فرزندم مادرش را سربلند کرد.
اگر زمان به عقب برگردد و یک بار دیگر فرصت صحبت کردن با آرمان را داشته باشید به او چه توصیه ای می کنید؟
اگر زمان برگردد مثل همیشه به او افتخار می کنم. حتما تشویقش می کنم که همین راهی را که پیش گرفت و عاقبت شد را برای رضای خدا و مردم کشورش ادامه دهد. اگر هزار بار دیگر آرمان فرصت زندگی کردن داشته باشد باز هم او را به راهی که رفت تشویق می کنم.
بیشتر بخوانید