صداقت یا پروپاگاندا؛ کدام یک مخاطب را جذب می‌کند؟/ ماجرای فلسطین و بی‌شرمی رسانه‌های غربی

به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ امروزه مخاطبان برای آگاهی بیشتر معمولا به شبکه های خبری نگاه می کنند اما در کدام رسانه ها پروپاگاندا و در کدام یک حقیقت به بینندگان ارائه می شود؟ بیایید این مساله را با دقت بررسی کنیم.

وقتی یک رسانه به جای ارائه مصادیق و مستندات اخبار خود به رنگ آمیزی تصویر، جذابیت های بصری و تحریک حض مخاطب روی می آورد باید به صداقت آن رسانه شک کرد.

این همان نکته ای است که آلوین تافلر، نویسنده آمریکایی سالها قبل در کتاب (موج سوم) نوشت «زمانی که بیننده مسابقه ملکه زیبایی از تلویزیون هستید و در حاشیه تصویر اصلی تبلیغ فلان مدل عطر یا تیغ ژیلت هم ارائه می شود که بر ذهن شما این اثر القاء می شود که انگار، بوی آن عطر تبلیغ شده را از پشت شیشه تلویزیون حس می کنید. به بیان دیگر، چون دیدن تصاویر آن برنامه تلویزیونی برای مخاطب لذت جنسی یا هیجانی دارد پس مغز وی هر آنچه همراه آن تصویر در قاب رسانه دیده می شود را خوشایند تشخیص داده و تبلیغات را هم به راحتی می پذیرد.» 

تافلر در تاثیر فریب رسانه ای مثال دقیقی زده است؛ از آنجا که مخاطب به لذت علاقه دارد و تصاویر یک برنامه می تواند برای وی هیجان داشته باشد پس بیننده تبلیغات درباره یک کالایی مانند عطر را هم بدون آنکه حتی آن را حس کند از پشت شیشه تلویزیون یا پرده سینما می پذیرد و آن کالا را در ذهن خود خوشایند طبقه بندی می کند دقیقا به همان میزان که اصل هیجان برنامه (مثلا مسابقات ملکه زیبایی یا ورزشی) دارد.

این تحلیلگر آمریکایی تاکید دارد که قدرت ادراک مخاطب توسط رسانه های اغواگر به بازی گرفته می شود. البته این مثال منطبق بر شرایط کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده است ولی مشابه آن را می توان در هر جامعه ای یافت و اصولا سلیبریتی با همین مفهوم معنا می یابد و دارای کارکرد در پدیده های اجتماعی شده است.

به راستی اگر رسانه ای که در خبررسانی صادق باشد نیازی به فریب مخاطب و تحریک هیجانی و جنسی وی ندارد و برای صحت خبرها و گزارش ها می تواند اسناد، مدارک و شواهد هر رخدادی را به شکل کامل مطرح کند. حال آنکه رسانه های غربی به جای بررسی ابعاد مختلف یک رویداد، همواره سعی دارند تا با آنچه برای مخاطب دلنشین است (مثلا جذابیت مجری یا جلوه های ویژه) خبری نادرست را به بیننده القاء کنند. این تاکتیک شیوه های گوناگونی دارد که دو مورد را با هم بررسی کنیم.

 تاکتیک فریب فناوری؛

رسانه های جریان اصلی غرب همیشه در جنگ هایی که آمریکا به راه انداخته مانند ویتنام، عراق، سومالی، یوگسلاوی، لیبی، سوریه و ... به قدرت تسلیحات آمریکا مانند پرتاب موشک، مانور ناوشکن ها، غور و قوس زیردریایی ها و پرواز جنگنده ها آن هم با بهترین نورپردازی و فیلم برداری توجه می کنند و هرگز به تلفات انفجار آن بمب ها و موشکها و تاثیری که بر مردم عادی دارد حتی اشاره هم نمی کنند. در نتیجه در ذهن مخاطب قدرت آمریکا به شکل بزرگ و شکست ناپذیر نهادینه می شود بدون آنکه حتی نتیجه جنگ را بررسی کند.

کافیست تا چند بار نتیجه بمباران های بمب افکن های ب 52 آمریکا بر سر مردم بیگناه عراق، ویتنام و ... در رسانه های پر مخاطب نشان داده شود. در آن صورت اکثر مردم آمریکا ضد جنگ می شوند ولی این کار هرگز انجام نمی شود چرا که رسانه های جریان اصلی غرب موظف هستند همواره ارتش آمریکا را با دشمنان بشریت در جنگ نشان دهند نه آنکه صحنه کشتار مردم عادی و زنان و کودکان تصویر بشکند.

جذابیت جنسی؛ مجریان آرایش شده با لباس های رنگارنگ

همواره مجریان شبکه های خبری غربگرا به ویژه در ایالات متحده، از جذاب ترین زنان با آرایش غلیظ یا مردانی با استایل قوی انتخاب می شوند. شبکه فاکس نیوز حد نهایی استفاده از بزک را در میان شبکه های غربی دارد. هر چند شبکه های دیگر جریان اصلی مانند ABC   و CBS   و CNN هم از همین تاکتیک با غلظت کمتری بهره برداری می کنند.

در این تلویزیون ها دقیقا آنچه آلوین تافلر، مطرح کرده است دیده می شود؛ مخاطب از تماشای یک مجری بزک شده لذت می برد یا حداقل آن را زیبا می پندارد پس ذهن وی برای باور خبر و پذیرش داستانی که آن رسانه بیان می کند هم آماده می شود. هدف اصلی هم قبول اخباری است که صاحبان رسانه می خواهند به زور بر افکار عمومی القاء کنند. راز آرایش غلیظ و زنان زیبا در رسانه های غربی دقیقا همین است. اما سوالی که مطرح می شود اینکه چنین تاکتیک های فریبنده ای آیا می تواند جایگزین حقیقت شود؟ هرگز.

اکنون به این نکته توجه کنیم که اگر یک رسانه، خبر درستی داشته باشد آیا نیازی به چهره ای زیبا با آرایش غلیظ یا استفاده از تصاویر اغواگر دارد؟ به این سوال بیاندیشیم که چرا همواره رسانه های غربگرا به دنبال زیبا نشان دادن اقدامات دولت های اروپا و آمریکا و برعکس زشت و ضد انسانی معرفی کردن مخالفان خود هستند؟

غزه و دم خروس غرب

تحولات اخیر فلسطین یک مثال بسیار عالی است که می تواند نبود صداقت در رسانه های غربی را اثبات کند، این نکته که مردم غزه 20 سال در محاصره رژیم صهیونیستی قرار داشتند و هر از چندی بمباران می شدند اما هیچ رسانه ای غربی به آن توجه نکرد. اکنون هم ارتش صهیونیست انتقام شکست در پایگاه های نظامی خود را با کشتار زنان و کودکان غزه و بستن آب بر مردم آن می گیرد و رسانه های غرب تل آویو را مظلوم قلمداد می کنند.

در همین حال افکار عمومی جهان پرس تی وی را هم می بیند که بی نیاز به فریب رسانه ای و بدون تهییج جنسی مخاطب، به انتقال شفاف خبرهای دو سوی میدان تحولات غزه می پردازد. هم به فرار دسته جمعی نظامیان صهیونیست توجه داشت هم بمباران های کور و بی هدف شهر غزه توسط هواپیماهای اسرائیل را به تصویر می کشد و اتفاقا دفاتر شبکه های برون مرزی ایران از اهدافی است که تل آویو همواره به آنها حمله می کند. دقیقا مشابه رفتاری که داعش و آمریکا در سوریه انجام می دادند و دفاتر خبری پرس تی وی و دیگر تلویزیون های ایرانی را هدف می گرفتند. تا حقیقت بیان نشود.

وقتی حقیقت به افکار عمومی جهان به ویژه در آمریکا و اروپا برسد دیگر کمتر کسی فریب مجریان زیبا و یا فناوری پیشرفته غرب را می خورد و برعکس تشت رسوایی رسانه های غرب از بام می افتد. بی اعتمادی به رسانه های غرب هر روز بیشتر می شود و شاید برای همین باشد که دولت آمریکا تا جایی که می تواند پرس تی وی را تحریم و زیر فشار قرار می دهد. این شبکه بسیار کوچک با بیان حقیقت برای غرب خطری بزرگ تلقی می شود.

امروزه مخاطبان برای آگاهی بیشتر معمولا به شبکه های خبری نگاه می کنند، اما در کدام رسانه ها پروپاگاندا و در کدام یک حقیقت به بینندگان ارائه می شود؟