شهرآشوب در والیبال؛ این آتش را خاموش کنید

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در والیبال چه خبر است؟ همه به جان هم افتاده اند و علیه هم حرف می زنند. انگار نه انگار که تا دیروز همه آنها زیر یک سقف و کنار هم بوده اند و برای یک هدف مشترک می جنگیدند اما امروز علیه هم می جنگند و در این جنگ از هیچ چیزی فروگذار نمی کنند.

گویی یک زلزله 10 ریشتری آمده و همه برج و باروی والیبال را تخریب کرده و از آن بنای با جلال و جبروت چیزی باقی نمانده. یک هیجان لحظه ای و یک انتخاب غیرمنطقی همه چیز را نابود کرد و کار بدانجا رسید که پس از ویرانی آرزوها و سریال شکست های متوالی آقای رئیس رسما عذرخواهی کرده و به صراحت اعلام کند استراتژی انتخاب مربی ایرانی برای والیبال شکست خورده است. یک اعتراف تلخ و تاثربرانگیز که تمامی آنچه را تا به امروز کاشته بودیم درو کرده و همه رشته ها پنبه شده.

همه ماجرا بعد از المپیک توکیو آغاز شد. آنجا که والیبال ایران با ولادیمیر الکنو سرمربی شهیر روسی به جایی نرسید و پس از آن با مربی تیم ب در رقابتهای قهرمانی آسیا در جیبا ژاپن قهرمان شد. قهرمانی که البته بعدها مشخص شد نتیجه همان حضور کوتاه مدت الکنو و البته ته مانده باقی مانده دستاورد خارجی ها روی نیمکت تیم ملی بوده.

سریال شکست ها درست بعد از آن قهرمانی آغاز و از تورنمنتی به تورنمنت دیگر و از مسابقه ای به مسابقه دیگر تکرار شد. از لیگ ملت ها به قهرمانی جهان؛ از قهرمانی آسیا تا انتخابی المپیک. در نهایت این قطار ناکامی در انتهای مسیر سرمربی خود را در ایستگاه استعفا برکنار کرد اما تازه این شروع یک ماجرای دیگر بود.

استعفای بهروز عطایی پس از ناکامی های سریالی و پی در پی و باخت های مفتضحانه، سرآغاز حاشیه و جنجالی بزرگ بود که همچون بختک به جان والیبال افتاده.

ابتدا میلاد عبادی پور کاپیتان کنار مانده تیم که گویی منتظر این اتفاق بود، زبان باز کرد و با تندترین الفاظ به سرمربی مستعفی تیم ملی تاخت. او با واژه هایی آتشین دست به یک تسویه حساب شخصی زد و به نوعی انتقام کنار گذاشته شدن از تیم ملی بعد از ناکامی در قهرمانی آسیا در ارومیه را از سرمربی ناکام گرفت و وی را به بیسوادی و فقر دانش متهم کرد.

همین مصاحبه تند و تیز کافی بود تا بهروز عطایی نیز روزه سکوت کوتاه مدت بعد از استعفا را شکسته و با مصاحبه ای تند و تیزتر و با الفاظی عجیب و غریب جواب عبادی پور را بدهد. او حتی از تحقیر و توهین بازیکن سابقش فروگذار نکرد و با لفظ «بیجا کردی مصاحبه کردی» او را زیر سئوال برد.

در میانه این دعوای زرگری اما فاش شدن حواشی دیگری در اردوی تیم ملی نظیر ویپ کشیدن کاپیتان کهنه کار در اردو و جلسات آنالیز اتمسفر موجود را غبارآلود کرد تا مشخص شود در تیم ملی والیبال هیچ چیز سر جای خود نبوده و یک کلونی بی در و پیکر بوده که هر کسی هر کاری دلش می خواسته انجام می داده!

در میانه این شهرآشوب والیبال و جنگ به راه افتاده میان کاپیتان و سرمربی سابق اما سکوت فدراسیون والیبال بسیار عجیب است. فدراسیون والیبال باید خیلی زود به این دعوای آتشین ورود کرده و بساط این آتش سوزی را جمع کند. این پرده دری تنها والیبال را نابود می کند. پرده ای که اگر بیفتد، نه کاپیتانی می ماند، نه سرمربی و نه هیچکس دیگر.

خبرنگار: سعید آقایی

استعفای بهروز عطایی پس از ناکامی های سریالی و باخت های مفتضحانه، سرآغاز جنجالی بزرگ بود که همچون بختک به جان والیبال افتاده.